


بیانات
سخنرانی سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان، در مراسم روز شهید
| فارسی



دولت دشمن میتواند ملت فلسطین را محاصره کند و میکند، میتواند رابطهی مناطق فلسطین را، کرانه را از غزه، کرانه را از ۱۹۴۸، داخل کرانه این شهر را از آن شهر و خطوط کمکرسانی را قطع کند و میکند تا جلوی رسیدن سلاح، تجهیزات و امکانات را به فلسطینیان مناطق مختلف بگیرد، میتواند با کار امنیتی بر گروهها نظارت و هستهها و شبکههای جهادی را که برای کارهای جهادی نقشه میکشند منحل کند اما نمیتواند تک تک افراد را محاصره کند، نمیتواند جلوی رسیدن یک چاقو به دست یک مرد یا زن یا یک پسر و دختر جوان را بگیرد و تا زمانی که پسران و دختران جوان فلسطین از این روحیه برخوردارند نمیتواند جلوی این نبرد را بگیرد.

















اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.
بسم الله الرحمن الرحیم.
والحمد لله رب العالمین و الصلات و السلام علی سیدنا و نبینا خاتم النبیین ابی القاسم محمد و علی آله الطیبین الطاهرین و صحبه الاخیار المنتجبین و علی جمیع الانبیاء و المرسلین.
برادران و خواهران، خانوادههای شهید، آقایان علما، نمایندگان و حاضران گرامی السلام علیکم جمیعا و رحمت الله و برکاته.
در ابتدا حضور بزرگوارانهی شما در این روز و به منظور بزرگداشت این مناسبت را خوشآمد عرض میکنم و به خاطر صدایم عذرخواهی میکنم. به همهی دانشمندان حاضر در اینجا، مجتمع سیدالشهداء (علیه السلام) ضاحیهی جنوبی بیروت، حسینیهی امام خمینی بعلبک، مجتمع سیدالشهداء هرمل، حسینیهی نبطیه در جنوب نبطیه و حسینیهی حناویه در جنوب حناویه خوشآمد میگویم و درود میفرستم. السلام علیکم جمیعا و رحمت الله و برکاته.
سخنانم دو بخش دارد. بنده امروز چون تا اذان مغرب زمان زیادی نمانده است ان شاءالله میخواهم زیاد مزاحمتان نباشم پس تا حد امکان کوتاه صحبت خواهم کرد.
بخش اول سخنانم مربوط به مناسبت روز شهید و بخش دوم مربوط به شرایط سیاسی روز است.
بخش اول:
خداوند متعال در کتاب مجیدش میفرماید:«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَن تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ كِتَابًا مُّؤَجَّلًا وَمَن يُرِدْ ثَوَابَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَن يُرِدْ ثَوَابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْهَا وَسَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ (۱۴۵) وَكَأَيِّن مِّن نَّبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا ۗ وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ (۱۴۶) وَمَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَن قَالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ (۱۴۷) فَآتَاهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْيَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الْآخِرَةِ ۗ» هر دو را ارزانی کرد «وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ (آل عمران/۱۴۸)» در چنین روزی ۱۹۸۲/۱۱/۱۱ مجاهد مقاوم استشهادی، احمد قصیر، در اولین عملیات از این نوع در تاریخ مقاومت و بلکه تاریخ نبرد با دشمن اسرائیلی، با خودروی پر از مواد منفجرهی خود به ساختمان حاکم نظامی اسرائیلی شهر صور حمله برد؛ ساختمانی که تعداد زیادی افسر و سرباز و ژنرالهای بلندپایه در آن حضور داشتند. در این عملیات ویژهی استشهادی و بر اساس آمار روزنامههای اسرائیلی آن روزها ۱۴۱ افسر و سرباز کشته و ۱۰ نفر مفقود شدند. نمیدانم بعدها سرنوشت مفقودان روشن شد یا نه. اسرائیل عزای عمومی اعلام کرد. این بزرگترین عملیات در نبرد عرب و اسرائیل بود. بنده هر سال بر این موضوع تأکید میکنم چون باید در این زمینه، در زمینهی آنچه مهمتر و برتر است، مسابقه و رقابت باشد اما تا امروز و پس از ۳۳ سال همچنان عملیات شهادتطلبانهی احمد قصیر بزرگترین و قدرتمندترین عملیات در تاریخ نبرد و مقاومت است. احمد آغازگر دوران شهادتطلبان گرامی بود و شهادتطلبان بزرگی به کاروان او پیوستند. احمد قصیر در کمال شایستگی لقب فرمانده شهادتطلبان را به خود اختصاص داد. چون فرمانده کسی است که پیشاپیش و در صدر همه حضور دارد، در صفوف آنها در کنارشان جانفشانی میکند، دردهای آنان را میچشد و آرزوی آنان را تجسم میبخشد. به همین دلیل او به حق فرمانده است. حزب الله این روز، ۱۱/۱۱ هر سال، را به عنوان روز شهیدان حزب الله برگزید که یادبود سالانهی همهی شهیدانمان از جمله سید شهیدان و استادمان، سید عباس موسوی و همسرش ام یاسر و کودکش حسین تا شیخ شهیدانمان، شیخ راغب حرب تا فرمانده بزرگ جهادی، شهید حاج عماد مغنیه تا همهی مردان، زنان، عالمان، عالمزادگان، فرماندهان، فرزندان فرماندهان، مجاهدان و کادرها و کاروان شهیدان باشد که همچنان پیش میرود و همچنان عزیزان و شهیدان یکی پس از دیگری به آن میپیوندند.
اولین کسانی که در روز شهید باید دربارهشان سخن بگوییم خود شهدا هستند. احساسات واقعی و درک، معرفت و فرهنگمان را برای آنها و مردم بازگو میکنیم: ما کسانی که در بند زندگی، باقی ماندیم به این شهیدان غبطه میخوریم، غبطه میخوریم. به آنها غبطه میخوریم و تبریک میگوییم. چرا؟ چون اولا: از زندان فانی و پست دنیا آزاد شدند و به سوی آن زندگی ازلی و ابدی و جاودانی و جنت خلد و نعمتهای مدام پرکشیدند. چون از زندان به سوی چنان زندگانیای رفتند. رفتند در پناه خداوند متعال؛ آنجا که سراسر کرامت، عزت، صلح، آرامش، امنیت، امان و سعادت است. آنجا که نه چشمی دیده، نه گوشی شنیده و نه به قلب انسانی خطور کرده و امکان ندارد اندیشهها به آن احاطه یابند یا زبانی آن را بیان کند یا بلاغت و واژگانی بار آن را تحمل بیاورد. و چرا که حیاتشان با شهادتشان شدیدتر و قدرتمندتر شد. زندگی واقعی آنجاست. آن زندگی که میشود آن را زندگی نامید آنجاست. زندگی در اینجا فقط بیهوده و بازیچه است.
ثانیا: از آنها به خاطر همهی آنچه به خاطر مردم، امت، اماکن مقدس، امروز، گذشته و آینده تقدیم کردند متشکریم. الحمدلله ما در این مقاومت و مسیر از جمله کسانی هستیم که نعمت را میشناسیم، به آن اذعان میکنیم و صاحب نعمت را به خاطر آن شکر میکنیم. خداوند (عز و جل) بزرگترین نعمتدهنده است و این امکان را نیز برای بعضی مخلوقاتش فراهم کرده که به مردم نعمت بدهند. همچنین ما به برتری کسانی که بر ما برتری دارند اقرار میکنیم و این اقتضای شرافت است. «با شکر است که نعمتها دوام مییابند» و «اگر شکر کنید شما را افزون خواهم نمود». به همین دلیل باید مدام آنچه را این شهیدان به ملت، امت، نسلها و آیندهمان تقدیم کردند به یاد بیاوریم و به یاد داشته باشیم. متأسفانه بعضی از مردم به جایی رسیدهاند که میگویند چرا بر ما منت میگذارید؟ این شهیدانند که بر همهی ما منت دارند و باید آنچه را برای ما فدا و به ما تقدیم کردند به یاد بیاوریم تا نعمت جهاد، زخمها و شهادتشان را بشناسیم و شکرشان را به جا بیاوریم.
مثلا وقتی از دوران پیروزیها صحبت میکنیم، این پیروزیها به برکت این خونهای پاک و این شهیدان است؛ قاعدتا منظورم همهی شهیدان هستند. اینجا فقط از شهیدان حزب الله صحبت نمیکنم. منظورم شهیدان همهی گروههای مقاومت، ارتش لبنان، گروههای مقاومت لبنانی و فلسطینی حاضر در لبنان و ارتشهای لبنان و سوریه در طول چندین دهه است. همچنین مجروحان، ملت پایدار و مجاهدانی که در حال ادامهی مسیر هستند. منتهی ویژگی شهیدان این است که همه چیزشان را دادند. «مَنَت به جان بخرم تا کسی نیافزاید» بیشترین چیزی که ممکن است کسی تقدیم پروردگار، آرمان، امت، ملت و چیزی که به آن ایمان دارد بکند همان چیزی است که این شهیدان تقدیم کردهاند. نتیجه این که این پیروزیها و دستاوردها پیروزی و دستاورد آنهاست و ما در سایهی آن به سر میبریم.
به نتایج محسوس، قابل لمس و شرایط خارجی نگاهی میاندازیم و شاهد هستیم سرزمینمان پس از سالهای طولانی اشغال، بدون قید و شرط و امتیازدهی به ما بازگشت، اسیرانمان از زندانها آزاد شدند، کشورمان به واسطهی توازن هراس در برابر دشمن و همچنین در جبههی دیگر در مقابل تکفیریان، مخصوصا در جنوب از امنیت برخوردار است و همهی دستاوردهایی که تا امروز به دست آمده به برکت این خونها بوده است. لبنان امروز باز هم به برکت این خونها، فداکاریها، شهیدان، مردان مقاومت، افسران و سربازان ارتش لبنان تا حد زیادی از خطر دور است. همچنین دفع این خطرات از تمام منطقه و ملتهای آن در نبرد با این پروژه از دستاوردها و نتایج این خونهای پاک است.
آزادسازی، آزادی، کرامت، امنیت، صلح و عزت، «ثواب الدنیا»یی هستند که کمی قبل در آیات خواندیم. یکی از مهمترین دستاوردها این روحیهی جهاد، مقاومت، شهادتطلبی، عزت، کرامت، نقصانناپذیری، غرور، ذلتناپذیری و رد خواری و ذلت و دست شستن از قعود، سستی و کسالت است که این شهیدان در ملت ما و ملتهای امتمان برانگیختند. شهیدان این روحیه، این بیداری معنوی و روحانی، هشیاری و اصرار را در این امت برانگیختند. به عبارت دیگر خون شهیدان نفوس جوانان، نسلها، ملت ما و ملتهای امتمان را زنده کرد و چیزی را پیشانداخت که ضمانت تداوم مسیر مقاومت و جهاد برای تحقق باقیماندهی اهداف یعنی آزادسازی خاک و اماکن مقدس، سرنگونی پروژهی صهیونیسم در منطقه و تحقق آرزوی استقلال، سروری و آزادی ملتها، دولتها و اماکن مقدس ماست. این از دستاوردها و برکات خون شهیدان است. این تحول در خانواده، در پدر، مادر، همسر، فرزندان، اطرافیان، همسایهها و فضای عمومی نمیتوانست فقط با کلمه، اعلام موضع، سخنرانی، نصیحت و رسانهها به وجود بیاید. خون شهیدان قدرتمندترین عامل بیدارکردن همتها، برانگیختن هشیاری و صیقل دادن ارادهها و عزمهاست. و الحمدلله (عز و جل) موجب قدرت، مکانت، توان و قوت امروزمان در زمینهی مواجهه با تهدیدها و چالشها شده است. این برکت خون شهیدان است. این قدرتمندترین و پایندهترین اسلحهی ماست. از ابتدا در مقابل جبروت و ماشین عظیم جنگی دشمن و پشتیبانی عظیم و بی حد و مرز آمریکا این روحیه و عمل جهادی و شهادتطلبانه قدرتمندترین سلاح ما بوده است. از سال ۱۹۸۲ اگر قرار بود منتظر تسهیلات، تجهیزات، نفرات و به قول معروف توازن استراتژیک با دشمن بمانیم نه مقاومتی بود و نه آزادسازیای و دشمن در کشور و خاک ما حضور، استقرار، سلطه و هیمنه یافته و به اهدافش از آن لشکرکشی و اشغال دست پیدا کرده بود.
در فلسطین نیز از ابتدا و تا امروز مسئله این بوده و هست. امروز این روحیه است که بار دیگر مقاومت و انتفاضه را بر میانگیزد و بار دیگر [یادآوری] مسجد الاقصی و اماکن مقدس را به همهی جهان تحمیل میکند. همین روحیه است. دولت دشمن میتواند ملت فلسطین را محاصره کند و میکند، میتواند رابطهی مناطق فلسطین را، کرانه را از غزه، کرانه را از ۱۹۴۸، داخل کرانه این شهر را از آن شهر و خطوط کمکرسانی را قطع کند و میکند تا جلوی رسیدن سلاح، تجهیزات و امکانات را به فلسطینیان مناطق مختلف بگیرد، میتواند با کار امنیتی بر گروهها نظارت و هستهها و شبکههای جهادی را که برای کارهای جهادی نقشه میکشند منحل کند اما نمیتواند تک تک افراد را محاصره کند، نمیتواند جلوی رسیدن یک چاقو به دست یک مرد یا زن یا یک پسر و دختر جوان را بگیرد و تا زمانی که پسران و دختران جوان فلسطین از این روحیه برخوردارند نمیتواند جلوی این نبرد را بگیرد.
هر انسانی از تصویری که چند روز پیش در تلویزیون دیدیم احساس عزت میکند، همچنین برای هر انسانی مخصوصا مردان نشسته، ساکت، فروگذارنده و مسئولیتگریز این امت مایهی عبرت است. در تلویزیون دختر جوان فلسطینیای را دیدیم که در کمال آرامش، اطمینان و پایداری در حالی که میداند سرنوشتش یا کشته شدن است و یا حبس ابد، چاقویش را از کیفش در میآورد و به آن سرباز حمله میبرد و وقتی سرباز از مقابل او میگریزد سرباز را دنبال میکند! البته فیلم تقطیع شده است و ادامهاش روشن نیست. این حجتی بر همهی مردان این امت است و در عین حال مایهی عزت. این نتیجهی چیست؟ این روحیهی جهادی، اصیل و قدرتمند.
در روز شهید میخواهم خدمت شما حاضران و بینندگان و شنوندگان عرض کنم مسئولیت داریم از این روحیه پاسداری کنیم. چون دهها سال است میکوشند این روحیه را بشکنند، زمین بزنند، بمیرانند و منجمدش کنند. برای این منظور جنگها به راه انداختند؛ جنگهایی که به اذعان آمریکاییها و دستنشاندههایشان صدها میلیون دلار برای آنها هزینه شد؛ جنگهایی در سطح رسانهها، شبکههای اجتماعی و همهی وسیلههای ممکن برای ایجاد تردید و سستی و نسبت دادن سبکمغزی و سخیف و مسخره دانستن و بیان مخالفت، انکار و خدشهدار کردن چهرهی مقاومت و همهی مجاهدان جنبشهای مقاومت تمام منطقه و برای ضربه زدن به این روحیه. چون اگر به این روحیه ضربه زدند آن وقت دیگر موشکها، سلاحهای ویژه، ذخایر، تشکیلاتهای عظیم نظامی و نفرات بالا به چه درد میخورند؟ گوشت و استخوانهایی هستند بدون روح، کرامت و اراده. این همان چیزی است که میخواهند از ما بگیرند. این همان نوع جنگی است که باید با آن به مقابله برخیزیم و عوامل بین المللی، منطقهای و داخلی خود را دارد؛ عواملی که شبانه روز میکوشند. باید به مقابله برخیزیم. همانگونه که باید برای آزادسازی باقیماندهی سرزمینمان، ممانعت از تجاوز و ایفای نقش به عنوان بخشی از امتی که اماکن مقدس خود را بازپسمیگیرد، سلاح مقاومت را حفظ کنیم، باید از این روحیه نیز پاسداری نماییم. علما، سخنرانان، رسانهها، نخبگان، اهالی سیاست، پدران، مادران، همسران، خانوادههای شهید و جانباز و همه باید این مسئولیت را بر عهده بگیریم. قاعدتا ما اطمینان داریم که میتوانیم از این روحیه محافظت کنیم و آن را بسط دهیم. چه این که این روحیه در حال قوتگرفتن و توسعه و گسترش است و همین نشانهی ناکامی همهی این جنگهایی است که دهها سال است برپا شده. این تحول کیفی و کمی که در مردان، زنان و کوچک و بزرگ مقاومت مخصوصا در نسل جوان شاهد هستیم یکی دیگر از قالبهای فائق آمدن مقاومت بر خطرناکترین شیوهی جنگی است که علیه آن به راه انداخته شده است. این تداوم، استمرار و پیشرفت در جنبش مقاومت نیز از دستاوردها و برکات خون شهیدان است. خون شهیدان هر لحظه ما را به پیش میراند، در عرصهها حاضر میسازد و ما را بر آن میدارد تا در مقابل اشغالگری، ظلم، سلطه و پروژههای دزدیدن این امت مشت، اسلحه و صدایمان را بالا ببریم.
یکی از مهمترین جلوههای این روحیه، خانوادههای شهید هستند. کسانی که با تقدیم یکی از عزیزانشان به آستان شهادت، این نام و صفت را به خود میگیرند و به این طبقه میپیوندند؛ حال آن عزیز فرزند، پدر، برادر، همسر، خواهر یا دختر باشد. خانوادههای شهید ثمرهی خون شهیدان هستند. این روحیهی والا، انسانی، اخلاقی و جهادی که در خانوادهی شهیدان میبینیم نیز از برکت این خونهایی است که بر پدر، مادر، همسر، پسران، دختران، برادران، خواهران، نزدیکان و اطرافیان اثر میگذارد. وقتی به عنوان یکی از دستاوردهای شهیدان، به خانوادههای شهید مینگریم چه میبینیم؟ کمی قبل شنیدیم. بنده مطلب را دیروز شنیدم و به طور کامل دیدم. خانوادههای شهید را که الآن در این حسینیهها و مجتمعها در میان ما هستند چگونه مییابیم؟ نمیبینیم جز ایستادگی، صبر، طلب اجر، رضایت از انتخاب خداوند، شکر خداوند برای انتخابش برای آنان، عزت، افتخار به شهیدانشان و جانفشانیهای ایشان، عزم برای ادامهی راه و آمادگی برای بخشش و فداکاری بیشتر. آمادهاند. آمریکاییها، صهیونیستها، دستنشاندههای منطقهای آنها و بسیاری از دشمنان و مخالفان تصور میکنند وقتی خبر شهادت یا پیکر پاک یکی از شهیدان را به خانوادهاش میدهند حزب الله با معضلی بزرگ مواجه میشود ولی بنده به شما عرض میکنم خانوادهها، پدران و مادران شهید به برادران یا خواهرانی که به منزلشان میروند میگویند این شهید ضمانت، امانت و مایهی فخر و عزت ماست و به خاطر سرنوشتی که خدا برایمان برگزیده او را شکر میگوییم و یک، دو، سه، چهار و پنج فرزند دیگرمان هم آمادهی شهادتند. بعضی هم واقعا چند شهید دادهاند. وقتی بعضی خانوادهها دو، سه و چهار شهید دادهاند این نشانهی صدق این سخنان است. این سخنان برای زورآزمایی یا تعارف نیست. سخنانی که کمی پیش از پدران شهید شنیدید، بیانِ واقعیت اعتقادشان بود. آنها در هر حرف و کلمهای که گفتند صادق هستند. این همان چیزی است که ما نیز از پدران، مادران و خانوادهی شهیدان مشاهده میکنیم. این به برکت خون این شهیدان است. وقتی در کشور و امتمان چنین شهیدان و چنین خانوادههای محترم، صبور، با عزت و بزرگواری داریم نباید از تهدید و چالش بترسیم و نگران آینده باشیم. چون این قدرت را در اختیار داریم. قدرت واقعی این است. سازماندهی، تجربه، کارنامه، تسلیحات و امکانات در مراحل بعدی و برای افزایش قدرتمان در این نبرد هستند. تا زمانی که ملتی زنده هستیم و این مردان زندهای را که بر پیمان خود با خداوند راستی ورزیدند و بعضی پیمان خود را به اتمام رساندند و زندگیشان شدت و قدرت یافت و بعضی همچنان در انتظارند و از آنان این سخنان و مواضع را میشنویم در اختیار داریم، این ما را به سوی عزم، ثبات، قدرت، حضور، یقین و اطمینان به آینده رهنمون میشود. آنان میخواهند ملت، ملتها و امت ما به پرتگاه نا امیدی برسند. وقتی مأیوس شویم از آرمانها، اماکن مقدس و مسئولیتمان دست بر میداریم، میگریزیم، دست به مهاجرتهای کشنده میزنیم یا از لحاظ روانی به آنچه خدا نمیپسندد پناه میبریم یا به آنجا که تباهی همهی ماست میرویم. ولی تا زمانی که چنین حیاتی هست و چنین زندگانی در میان ما حضور دارند نباید اجازه دهیم هیچ یأسی در ما نفوذ کند. این چیزی بود که دوست داشتم در بخش اول عرض کنم. در واقع ما از طریق این مسیر پر برکت شاهد تحقق وعدهی خداوند (سبحانه و تعالی) هستیم. این ثواب دنیوی است و شهیدانمان نیز از ثواب نیکوی آخرت در برزخ برخوردارند و در انتظار بخش عظیم در قیامت کبری هستند. ما نیز از ثواب دنیوی بهرهمندیم. ثواب دنیا همین کرامت، عزت، احترام، احساس توان مقابله با چالشها، امنیت، صلح و آرامش است.
اما در مورد شرایط کلی نیز دو موضوع را عرض کنم:
اول: بنده در زمینهی حضور نتانیاهو در کاخ سفید پس از اختلاف عمیق و قطع یک سالهی روابط دو نکته دارم. نکتهی اول: شاهد موضع مستحکم آمریکا در حمایت از اسرائیل و پایبندی مطلق آمریکا به امنیت، منافع و برتری مطلق اسرائیل بر همهی دولتها، ملتها و کشورهای عربی و اسلامی هستیم. آمریکاییها هیچ رودربایستی ندارند و به هیچ کس، نه همپیمانان و نه دوستانشان، هم هیچ توجهی نمیکنند؛ البته اگر آنان را همپیمان و دوست به حساب بیاوریم. همچنین شاهد سرپوشگذاری بیشتر و بیشتر آمریکا بر همهی کشتارها، سرکوبها و تجاوزهای نتانیاهو در فلسطین اشغالی و حمایت از حق اسرائیل در زمینهی دفاع از خودش هستیم؛ دفاع از خودش در برابر چه کسی؟ در برابر ملت غیرمسلح، مظلوم، تحت اشغال و تحت محاصره. آمریکا این است. باید به این مسئله توجه کنیم تا به همهی ملتهایمان… یا کسانی که به آمریکا دل بستهاند بگوییم آمریکا این است. آمریکا در مورد اسرائیل شوخی ندارد و دیگر صحبت از دشمنیهای سیاسی شخصی، نتانیاهو و اوباما، رنجیدگی و رویارویی و فحشپراکنی نیست. اینها مسائل شخصی است. در زمینهی اسرائیل دیگر میان جمهوریخواهان و دموکراتها تفاوتی نیست و آمریکا مطلقا مسئولیت اسرائیل را بر عهده میگیرد.
نکتهی دوم: کاخ سفید اعلام کرد یکی از مسائلی که اوباما و نتانیاهو روی آن بحث خواهند کرد حزب الله است. البته بعد نگفتند چه بحثی صورت گرفت و به چه نتیجهای رسیدند؟ ولی بنده میخواهم به این خبر واکنش نشان دهم و بگویم: بله، این خبر از نظر ما خبر خوبی است. ما به این مسئله افتخار میکنیم. وقتی شیطان بزرگ و دستنشاندهی اصلیاش در منطقه یعنی اسرائیل مینشینند و به منطقه نگاهی میاندازند و به این جمعبندی میرسند که بعضی جاها برایشان مشکلساز است، پروژهشان را تهدید میکند و در مسیر اشغال، سلطه، هژمونی و تجاوز آنها مانع ایجاد میکند و یکی از آنها حزب الله است. نمیخواهم دیگران را استثنا کنم. در نتیجه مینشینند میبینند میخواهند با حزب الله چه برخوردی داشته باشند. بنده در روز شهید این را گواه تازهای برای شهیدان، حزب الله و همراهانش میدانم که ما در جبهه، مکان، موضع و موقعیت صحیح هستیم. چون اگر روزی برسد که آمریکا از ما تعریف و تمجید کند و به ما عشق بورزد باید بدانیم در موقعیت، موضع و جبههی اشتباه قرار داریم. این یعنی داریم یک جای کار را اشتباه انجام میدهیم. اما وقتی نزد اشغالگران سرزمینهایمان و متجاوزان به اماکن مقدس و امتمان، دشمنی محسوب میشویم که در بالاترین سطوح برای مقابله با او برنامهریزی، بررسی و بحث میکنند اولا یعنی در موضع صحیح هستیم و همچنین یعنی در موضع تأثیرگذاری واقعی در معادلات منطقه قرار داریم. اما اگر حاشیهنشین و بیتأثیر و قابل چشمپوشی بودیم دلیلی نداشت دقایقی از وقت محترم و با ارزششان را برای بحث دربارهی موضوع حزب الله صرف کنند! این را فقط از باب تأکید و یقین عرض کردم. اما این که ممکن است به چه نتیجهای رسیده باشند [مهم نیست]. جنگ نظامی علیه لبنان؟ در هر صورت امکان چنین جنگی همیشه وجود دارد ولی ما آن را به واسطهی هزینهای که این جنگ برای اسرائیل در پی دارد و خودشان از آن مطلعند و معادلهی بازدارندگی موجود در لبنان بعید میدانیم. بله، هجمههای امنیتی، تخریب چهرهی مقاومت، تلاش رسانهای بیشتر، جنگ نرم، دروغبافی، تحریف، تهمتها، مسئلهی مواد مخدر، باندهای سرقت، مافیاها، پولشویی و… تا دلتان بخواهد این مهملبافیهای بیانتها را ادامه خواهند داد و همچنین فشار اقتصادی را از طریق تحریم، محاصره، درج در لیست سازمانهای تروریستی و جلوگیری از فعالیت تجاری همهی کسانی که تصور میکنند، معتقدند یا احتمال میدهند یا حتی تصور نمیکنند، معتقد نیستند یا احتمال نمیدهند میتوانند بر توان اقتصادی یا مالی محیط مقاومت تأثیر بگذارند. در هر صورت همهی اینها را پیش از این هم انجام دادهاند. چیز تازهای نیست. زبدهی فرماندهان ما، سید عباس، شیخ راغب، حاج عماد و… همه را به صورت علنی یا پنهانی ترور کردهاند. جنگ نرم هم دهها سال است در جریان است. سالهاست شبانه روز حجم بالایی از دروغ منتشر میشود. فشار اقتصادی و محاصرهی مالی هم همچنین. با این حال چیزی تغییر نکرده است و به هیچ وجه تغییر نخواهد کرد. البته به ما تذکر میدهد هشیار، بیدار، مسئولیتپذیر و متوجه باشیم و به لبنانیها و غیر لبنانیها تذکر میدهد شریک اوباما و نتانیاهو نباشند. زیر نتانیاهو خط بکشید. چون بعضیها با شراکت با اوباما مشکلی ندارند. خیلی خب «و نتانیاهو». شریک اوباما و نتانیاهو در حمله به این مقاومت و اراده، حضور، عمل و تأثیرش نباشید.
دوم: در زمینهی منطقه مخصوصا سوریه و یمن: جبههی مقابل یعنی آمریکا و کشورها، سازمانها و گروههای مسلح همپیمان و دستنشاندهی آنها هر روز اطمینان بیشتری مییابند که هر قدر هم راه حلهای سیاسی را در یمن یا سوریه عقب بیاندازند نمیتوانند نتیجهی نبرد را یکسره کنند، ان شاءالله. واقعیت، ایستادگی و پایداری میدانی در این جبههها بر این مسئله تأکید میکند. در عراق نیز چنین است. حوادث دیروز حلب چه در حومهی جنوبیاش و پیشروی نیروها و خسارتهای عظیم گروههای مسلح و چه در زمینهی شکست محاصره یا آزادسازی فرودگاه کویرس پس از سه سال محاصره، معانی بسیار گویایی دارد. تصور کنید تعدادی افسر و سرباز ارتش سوریه -شاید ۲۰۰ یا ۳۰۰ نفر. بنده فراموش کردهام.- سه سال در محاصرهی ۳۶۰ درجهای داعشیها و مورد حملهی انتحاریها، خودروهای بمبگذاریشده و خمپاره بودهاند ولی در این موقعیتها پایداری کردند تا این که دیروز توفیق شکست محاصرهشان پیدا شد. این پیش از موضوع و موفقیت نظامی، معنای بسیار عظیمی دارد. این نشاندهندهی ارادهی نبرد، ایستادگی و پایداری این افسران و سربازان است. این پیامی است مخصوصا برای کسانی که مدام میخواهند در وین و غیر وین این تصویر را ارائه کنند که نه، ارتش سوریه ازهمپاشیده و ناکارآمد است و حضور ندارد و فلانیها و فلانیها در حال نبرد به جای آنها هستند. این یک پیام روشن است که افسران و سربازان ارتش سوریه چنان عزم، اراده، پایداری، ایستادگی و طراوتی دارند که سه سال در یک فرودگاه کاملا تحت محاصره بمانند. برادران تذکر میدهند که دو سال بوده است. بعضی رسانهها میگویند سه سال. حد اقل دو سال برادر. همچنین این عملیات ویژهای که اجرا شد و از میان دهها کیلومتر مین، کمین و خط آتش داعش به کویرس رسیدند بیانگر اراده، عزم و اصراری است که نیروهای پیشرویکننده و مهاجم از آن برخوردار بودند. در هر صورت این وقایع میدانی نیز پیامی به آمریکا و دستنشاندهها، همپیمانان و دوستانش است که وظیفه دارید گزینهی نظامی را از کار بیاندازید و در سوریه، یمن و… با جدیت به درمان سیاسی واقعبینانه و بدون پیششرطهای غیرممکن، بیمعنا و برتریجویانه بپردازید.
[ترجمهی بخش مربوط به لبنان این سخنرانی در اولویت این پایگاه قرار ندارد.]
در هر صورت ما در مقاومت، در حزب الله، همچنان در کنار ارتش ملی و ملت ذلتناپذیرمان چه در جنوب برای پاسداری از کشورمان و دور کردن خطرات از آن و مقابله با پروژهی صهیونیسم و چه در مرزهای شرقی برای پاسداری از میهن و ملتمان و مقابله با پروژهی تکفیری، مسئولیتهایمان را بر دوش خواهیم گرفت و در داخل کشور تلاشمان را تا حد امکان در جهت فعالیتهایی که به همکاری، اخلاص، صداقت و مشارکت همگان نیاز دارد به کار خواهیم بست تا میهنی لایق، شایسته و در خور جانفشانیهای این شهیدان عظیم بسازیم.
و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.
جستجو

دغدغههای امت

-...
-
لبیک یا حسینگفتارهای عاشورایی سالهای ۱۴۳۲ تا ۱۴۳۵ قمریانتشارات خیمه
-
چرا سوریه؟سخنرانیها و مصاحبهها دربارهی سوریه از سال 2008 تا 2016 میلادیانتشارات جمکران
-
امام مهدی(عج) و اخبار غیبسخنرانی شبهای پنجم و هفتم و نهم محرم 2014 میلادیانتشارات جمکران
کتاب
