آخذ مقطع من أبي حمزة ثمالي يعني من إمام زين العابدين عليه السلام. في جوف الليل وفي مثل هذه الليالي هو يتحدث مع الله سبحانه وتعالى ويقول له:
يا رب هذا مقام من لاذ بك
واستجار بكرمك
وألف إحسانك ونعمك
-طوال حياتنا رأينا منك إحسان و نعم-
وأنت الجواد
الذي لا يضيق عفوك
ولا ينقص فضلك
ولا تقل رحتمك
وقد توثقنا منك بالصفح القديم
-نحن لدينا الدليل والوثيقة والمنطق الذي يقول أنك أهل الصفح منذ القدم-
والفضل العظيم
والرحمة الواسعة
أفتراك يا رب -في هذه الليلة- تخلف ظنوننا؟
أو تخيب ءامالنا
كلا يا كريم
فليس هذا ظننا بك
ولا هذا فيك طمعنا
يا رب إن لنا فيك أمل طويلا كثيرا
إن لنا فيك رجاء عظيما
عصيناك ونحن نرجوا أن تستر علينا
ودعوناك ونحن نرجوا أن تستجيب لنا
فحقق رجائنا مولانا
فقد علمنا ما نستوجب بأعمالنا
-مهما عملنا لا نستوجب رحمتك وعفوك-
ولكن علمك فينا وعلمنا بأنك لاتصرفنا عنك
-علمنا بأنك لن تزعبنا ولن تطردنا ولن تردنا خائبين ونحن في ضيافتك
لن تعيد أكفنا الممدودة وأيدينا الممدودة إلى أفواهنا فارغة-
ولكن علمك فينا وعلمنا بأنك لاتصرفنا عنك
حثنا على الرغبة إليك
وإن كنا غير مستوجبين لرحمتك
-نحن نستأهل عقابك وعذابك ونارك وغضبك وسخطك
نحن لا نستوجب رحمتك-
فأنت أهل أن تجود علينا وعلى المذنبين بفضل سعتك
فامنن علينا بما أنت أهله وجد علينا
فإنا محتاجون إلى نيلك يا غفار
-يا كثير المغفرة ويا عظيم العفو-
بنورك اهتدينا وبفضلك استغنينا وبنعمتك أصبحنا وأمسينا ذنوبنا بين يديك
-إلى أين نجيئ بذنوبنا، إلى أين؟ نذهب عند القضاة ليسامحونا لن يقدرو أن يسامحونا
من يستطيع أن يغفر لنا هذه الذنوب وأن يتجاوز عن هذه الخطايا وأن يكفر عن هذه السيئات
نحن نضعها الليلة بين يديك-
ذنوبنا بين يديك
نستغفرك اللهم منها ونتوب إليك
تتحبب إلينا بالنعم ونعارضك بذنوب
خيرك إلينا نازل وشرنا إليك صاعد
ولم يزل ولا يزال ملك كريم يأتيك عنا بعمل قبيح
فلا يمنعك ذلك من أن تحوطنا بنعمك وتتفضل علينا بآلائك
فسبحانك ما أحلمك
فسبحانك ما أحلمك وأعظمك وأكرمك
مبدئا ومعيدا
تقدست أسماؤك وجل ثناؤك وكرم صنائعك وفعالك
أنت يا إلهي أوسع فضلا وأعظم حلما من أن تقايسني بفعلي وخطيئتي
فالفعو العفو العفو
سيدي سيدي سيدي
-يقول له: وما أنا يا سيدي؟! من أنا؟! كم قيمتي؟! كم أهميتي؟!
إذا ترى الكرة الأرضية التي أنا الآن قائد بالمجمع السيد الشهداء بالضاحية الجنوبية ببيروت بلبنان
أما لبنان نفسه أين في الكرة الأرضية؟!
الكرة الأرضية التي في قلب المنظومة الشمسيتنا التي يوجد مثلها عشرات المنظومات الشمسية
أنا واحد مع جلد وعظم وقليل من اللحم
لا أملك لنفسي لا ضرا ولانفعا ولا موتا ولا حياتا ولا نشورا-
وما أنا يا سيدي وما خطري؟
-أنا كم قيمتي؟ كم أهميتي؟ كم خطري؟
حتى تريد أن تعذبني أو تحاسبني-
هبني بفضلك سيدي
وتصدق علي بعفوك
وجللني بسترك
وأعف عن توبيخي بكرم وجهك
سيدي أنا الصغير الذي ربيته
وأنا الجاهل الذي علمته
وأنا الضال الذي هديته
وأنا الوضيع الذي رفعته
وأنا الخائف الذي آمنته
والجائع الذي أشبعته
والعطشان الذي أرويته
والعاري الذي كسوته
والفقير الذي أغنيته
والضعيف الذي قويته
والذليل الذي أعززته
والسقيم الذي شفيته
والسائل الذي أعطيته
والمذنب الذي سترته
-ما فضحتني-
والخاطئ الذي أقلته
وأنا القليل الذي كثرته
والمستضعف الذي نصرته
وأنا الطريد الذي آويته
أنا يا رب الذي لم أستحيك في الخلاء
-أنا ما استحيت منك لما كنت لنفسي
هناك كثير من الناس لما يحضر عيالهم وأصدقائهم يخجلو أن يعملو معاصي وذنوب
أما إذا يكونوا فريدا لن يخجلو
يستحون من الناس أكثر مما تستحون من الله-
أنا يا رب الذي لم أستحيك في الخلاء
ولم أراقبك في الملاء
أنا صاحب دواهي العظمى
أنا الذي على سيده اجترى
أنا الذي عصيت جبار السماء
أنا الذي أعطيت على معاصي الجليل الرشى
أنا الذي حين بشرت بها خرجت إليها أسعى
أنا الذي أمهلتني فما ارعويت
وسترت علي فما استحييت
وعملت بالمعاصي فتعديت
وأسقطتني من عينك فما باليت
فبحلمك أمهلتني
وبسترك سترتني
حتى كأنك أغفلتني
ومن عقوبات المعاصي جنبتني
حتي كأنك استحييتني
-الله يقابل كل هذا بالستر وبالعفو وبالمغفرة وبالنعمة-
إلهي لم أعصك حين عصيتك
-هذه الليلة كلنا نقول لله ونقر له ونعترف له-
إلهي لم أعصك حين عصيتك وأنا بربوبيتك جاحد
-أبدا أنا معترف بربوبيتك وألوهيتك-
ولا بأمرك مستخف
ولا بعقوبتك متعرض
ولا لوعيدك متهاون
ولكن خطيئة عرضت
وسولت لي نفسي
وغلبني هواي
وأعانني عليها شقوتي
وغرني سترك المرخى علي
وقد عصيتك وخالفتك بجهدي
فالآن من عذابك من يستنقذني
ومن أيدي الخصماء غدا من يخلصني
-الخصماء التي قتلت أولادهم وأكلت أموالهم وغصبت بيوتهم-
ومن أيدي الخصماء غدا من يخلصني
وبحبل من أتصل إن أنت قطعت حبلك عني فواسوءتاه على ما أحصى كتابك
من عملي الذي لولا ما أرجو من كرمك
وسعة رحمتك
ونهيك إياي عن القنوط لقنطت عندما أتذكرها
-لما رأيت حجم المعاصي والذنوب إن أنت ما قلت لي ممنوع أن تيأس فلازم أن أيأس-
يا خير من دعاه داع وأفضل من رجاه راج
بخشی از ابوحمزهی ثمالی را خواهم خواند. یعنی از امام زین العابدین (علیه السلام). در دل شب در چنین شبهایی با خدا مناجات میکند. میگوید:
پروردگارا، این حال کسی است که به تو پناه آورده،
به کرم تو پناه جسته
و به نیکوکاری و نعمتهای تو خو گرفته.
-در تمام عمرمان از تو نیکوکاری و نعمتهای تو را دیدیم.-
تویی آن بخشنده
که بخششت تنگ نمیآید،
فضلت نقص بر نمیدارد،
و مهربانیات نمیکاهد.
ما به گذشت همیشگی توست که اطمینان داریم،
-ما نشانه، سند و منطقی داریم که تو از گذشتهها اهل گذشت بودهای.-
و به فضل عظیمت
و مهربانی گستردهات
پروردگارا، آیا -امشب- بر خلاف تصور ما رفتار خواهی کرد؟
و امیدهای ما را نا امید خواهی نمود؟
هرگز ای بزرگوار
این گمان ما دربارهی تو
و خواستهی ما از تو نیست.
پروردگارا، ما امید بسیار زیادی به تو بستهایم
و توقع شدیدی از تو داریم.
تو را نافرمانی کردهایم و امید داریم بر ما پردهپوشی کنی
و تو را خواندهایم و امید داریم و امید داریم پاسخمان گویی.
ای مولای ما، توقعمان را برآورده کن.
که میدانیم به خاطر اعمالمان شایستهی چه چیزهایی هستیم
-هر قدر هم عمل داشته باشیم شایستهی مهربانی و عفو تو نمیشویم.-
ولی این که از ما خبر داری و این که خبر داریم از ما رو نخواهی گرداند
ما را به خواهشآوردن به سوی تو تشویق کرد.
گرچه ما شایستهی مهربانیات نباشیم،
-ما شایستهی عقاب، عذاب، آتش، غضب و خشم تو ایم
شایستهی رحمتت نیستیم.-
تو شایستهی بخشش بر ما و گناهکاران از فضل تواناییات هستی.
پس با آنچه تنها تو شایستهی آنی بر ما منت بگذار و بر ما ببخش.
که ای آمرزنده، ما به عطای تو نیازمندیم.
-ای کسی که بسیار میآمرزی و عفو میکنی.-
با نور تو هدایت یافتیم، با فضل تو بینیاز شدیم و با نعمت تو روزگار گذراندیم.
به گناهانمان احاطه داری
-گناهانمان را کجا ببریم؟ کجا؟ ببریم قاضیان ببخشندمان؟ آنها نمیتوانند.
چه کسی میتواند این گناهان را بر ما ببخشاید و از این اشتباهات بگذرد و این بدیها را بپوشاند؟
امشب آنها را میگذاریم مقابل تو.-
به گناهانمان احاطه داری
خدایا به خاطر آنها از تو آمرزش میطلبیم و به سوی تو باز میگردیم.
با نعمتها به ما مهر میورزی و با گناهان به مقابله با تو بر میخیزیم.
خیر تو بر ما فرو میریزد و شر ما به سویت بالا میآید.
هر دم فرشتهای بزرگوار کاری بسیار زشت را از ما نزد تو میآورد.
اما این موجب نمیشود ما را با نعمتهایت در بر نگیری و با نیکوییهایت بر ما فضل نورزی.
سبحان الله از بردباریات!
سبحان الله از بردباری و عظمت و بزرگواریات!
آغازکننده و بازگرداننده،
نامهایت پاکند و ثنایت بلند و آفریدهها و افعالت بزرگوارانه.
فضل و بردباری تو ای خدای من، گستردهتر از آن است که ما را با عمل و اشتباهم بسنجی.
پس عفو بفرما، عفو بفرما و عفو بفرما.
آقای من، آقای من، آقای من.
-میفرماید: من کیام آقای من؟ من کیام؟ چه ارزشی دارم؟ چه اهمیتی دارم؟
اگر کرهی زمین را در نظر بگیرید. من الان در مجتمع سیدالشهدا در ضاحیهی جنوبی در بیروت در لبنان نشستهام.
اما خود لبنان در کرهی زمین چقدر است؟!
کرهی زمینی که خودش در دل منظومهی شمسی است. منظومهی شمسی که دهها منظومه مانند آن وجود دارد.
من یک مقداری پوست و استخوان و کمی گوشتم.
که ضرر و نفع و مرگ و زندگی و برانگیختهشدنم دست خودم نیست.-
آقای من، من کیام و چه اهمیتی دارم؟
-چه ارزشی دارم؟ چه اهمیتی دارم؟
که بخواهی عذابم بدهی یا از من حساب بکشی-
آقای من، با فضلت مرا ببخش،
با عفوت به من صدقه بده،
با پردهپوشیات مرا بزرگبدار،
و با بزرگواریات از توبیخ من بگذر.
آقای من، من همان اندکی هستم که پروراندیاش،
همان نادانی که آموزشش دادی،
همان گمراهی که هدایتش کردی،
همان افتادهای که رفعتش بخشیدی،
همان هراسانی که ایمنیاش دادی،
همان گرسنهای که سیرش کردی،
همان تشنهای که سیرابش کردی،
همان برهنهای که پوشاندیاش،
همان فقیری که بینیازش کردی،
همان ناتوانی که قدرتش بخشیدی،
همان ذلیلی که عزیزش گردانیدی،
همان بیماری که شفایش عنایت کردی،
همان خواهندهای که عطایش بخشیدی،
همان گناهکاری که پوشاندیاش،
-رسوایم نکردی.-
همان خطاکاری که بارش را سبک کردی،
همان کمی که بسیارش گردانیدی،
همان مستضعفی که یاریاش کردی،
و همان راندهشدهای که پناهش دادی.
پروردگارا، من همانم که در تنهایی از تو حیا نکردم،
-وقتی تنها بودم از تو خجالت نکشیدم.
بسیاری از مردم وقتی خانواده و دوستانشان نشسته باشند خجالت میکشند گناه کنند
اما وقتی تنها باشند خجالت نمیکشند
از مردم بیش از خدا خجالت میکشند.-
پروردگارا، من همانم که در تنهایی از تو حیا نکردم،
و در علن تو را در نظر نگرفتم.
من همان همنشین دردهای بزرگم،
همان که به سرور خود گستاخی کرد.
همان هستم که مقتدر آسمانها را نافرمانی کردم،
برای انجام گناهان بزرگ هزینه دادم،
و هنگامی که خبر گناه به من رسید به سوی آن شتافتم.
من همانم که مهلتم دادی ولی مراقبت نکردم،
بر من پردهپوشی کردی ولی حیا نکردم،
گناه کردم و از مرزها تجاوز کردم،
از چشمت انداختیام ولی توجه نکردم.
ولی با بردباریات مهلتم بخشیدی،
با پردهپوشیات پردهام پوشیدی،
تا جایی که گویی از کارهایم بیخبری.
و تا آنجا از کیفر گناهان برکنارم داشتی
که گویی از من حیا میکنی!
-خداوند همهی اینها را با پردهپوشی، بخشش، آمرزش و نعمت پاسخ میگوید.-
خداوندا، هنگام گناه قصد سرپیچی از فرمانت را نداشتم.
-امشب همه به خدا میگویم و اقرار و اعتراف میکنیم.-
خداوندا، هنگام گناه قصد سرپیچی از فرمان و مبارزه با ربوبیتت را نداشتم،
-هرگز این طور نبوده، من به ربوبیت و الوهیت تو اذعان دارم.-
فرمانت را سبک نشمردهام،
به سوی کیفرت نشتافتهام،
و وعدهات را نادیده نگرفتهام.
ولی اشتباهی بود که پیش آمد،
نفسم مرا به اشتباه انداخت،
هوای نفسم بر من غلبه کرد،
بدبختیام به کمکم آمد،
پردهپوشی آسایشآور تو مرا مغرور ساخت،
و با تمام توان نافرمانیات کردم و خلاف حرفت عمل نمودم.
حالا چه کسی از عذاب تو نجاتم خواهد داد؟
و فردای قیامت چه کسی از دست دشمنان خلاصیام بخشد؟
-دشمنانی که فرزندانشان را کشتهام، اموالشان را خوردهام و خانههایشان را غصب کردهام.-
و فردای قیامت چه کسی از دست دشمنان خلاصیام بخشد؟
و اگر رشتهات را از من بگسلی به رشتهی چه کسی بیاوزیم؟
پس وای از آنچه کتاب تو از اعمال من به شمار آورده
که اگر نبود امیدم به بزرگواریات
و گستردگی مهربانیات
و نهی تو از نا امیدیام هنگام یادآوریشان نا امید میشدم.
-وقتی این حجم معاصی و گناهان را میدیدم اگر نگفته بودی نباید نا امید شوی باید نا امید میشدم.-
ای بهترین کسی که او را خواندهاند و برترین کسی که به او امید بستهاند.


توجه! اگر بارگذاری پخشکنندهی صوت بالای صفحه با مشکل مواجه شد میتوانید صوت کامل رادیو اینترنتی را از
اینجا
دانلود نمایید.
جستجو

دغدغههای امت

شماره ۲۶۲ هفته نامه پنجره به مناسبت سالگرد شهادت آیت الله سید محمدباقر صدر، در پرونده ویژهای به بررسی شخصیت و آرا این اندیشمند مجاهد پرداخته است.
در این پرونده میخوانید:
-...
-...
آپارات خارج از دسترس است. برای دسترسی مستقیم به کانال آپارات، دکمهی نماهنگ را بفشارید.
نماهنگ
-
لبیک یا حسینگفتارهای عاشورایی سالهای ۱۴۳۲ تا ۱۴۳۵ قمریانتشارات خیمه
-
چرا سوریه؟سخنرانیها و مصاحبهها دربارهی سوریه از سال 2008 تا 2016 میلادیانتشارات جمکران
-
امام مهدی(عج) و اخبار غیبسخنرانی شبهای پنجم و هفتم و نهم محرم 2014 میلادیانتشارات جمکران
کتاب
