
فرمانده کسی است که پیشاپیش و در صدر همه حضور دارد، در صفوف آنها در کنارشان جانفشانی میکند، دردهای آنان را میچشد و آرزوی آنان را تجسم میبخشد.

ما کسانی که در بند زندگی، باقی ماندیم به این شهیدان غبطه میخوریم.

مقام شهیدان را نه چشمی دیده، نه گوشی شنیده و نه به قلب انسانی خطور کرده و امکان ندارد اندیشهها به آن احاطه یابند یا زبانی آن را بیان کند یا بلاغت و واژگانی بار آن را تحمل بیاورد.

خداوند (عز و جل) بزرگترین نعمتدهنده است و این امکان را نیز برای بعضی مخلوقاتش فراهم کرده که به مردم نعمت بدهند. همچنین ما به برتری کسانی که بر ما برتری دارند اقرار میکنیم و این اقتضای شرافت است. «با شکر است که نعمتها دوام مییابند» و «اگر شکر کنید شما را افزون خواهم نمود». به همین دلیل باید مدام آنچه را این شهیدان به ملت، امت، نسلها و آیندهمان تقدیم کردند به یاد بیاوریم و به یاد داشته باشیم.

خون شهیدان نفوس جوانان، نسلها، ملت ما و ملتهای امتمان را زنده کرد و چیزی را پیشانداخت که ضمانت تداوم مسیر مقاومت و جهاد برای تحقق باقیماندهی اهداف یعنی آزادسازی خاک و اماکن مقدس، سرنگونی پروژهی صهیونیسم در منطقه و تحقق آرزوی استقلال، سروری و آزادی ملتها، دولتها و اماکن مقدس ماست.

این تحول در خانواده، در پدر، مادر، همسر، فرزندان، اطرافیان، همسایهها و فضای عمومی نمیتوانست فقط با کلمه، اعلام موضع، سخنرانی، نصیحت و رسانهها به وجود بیاید. خون شهیدان قدرتمندترین عامل بیدارکردن همتها، برانگیختن هشیاری و صیقل دادن ارادهها و عزمهاست.

از سال ۱۹۸۲ اگر قرار بود منتظر تسهیلات، تجهیزات، نفرات و به قول معروف توازن استراتژیک با دشمن بمانیم نه مقاومتی بود و نه آزادسازیای و دشمن در کشور و خاک ما حضور، استقرار، سلطه و هیمنه یافته و به اهدافش از آن لشکرکشی و اشغال دست پیدا کرده بود.

این تصویر برای هر انسانی مخصوصا مردان نشسته، ساکت، فروگذارنده و مسئولیتگریز این امت مایهی عبرت است: در تلویزیون دختر جوان فلسطینیای را دیدیم که در کمال آرامش، اطمینان و پایداری در حالی که میداند سرنوشتش یا کشته شدن است و یا حبس ابد، چاقویش را از کیفش در میآورد و به آن سرباز حمله میبرد و وقتی سرباز از مقابل او میگریزد سرباز را دنبال میکند!

اگر به این روحیهی شهادتطلبی ضربه زدند آن وقت دیگر موشکها، سلاحهای ویژه، ذخایر، تشکیلاتهای عظیم نظامی و نفرات بالا به چه درد میخورند؟ گوشت و استخوانهایی هستند بدون روح، کرامت و اراده. این همان چیزی است که میخواهند از ما بگیرند. این همان نوع جنگی است که باید با آن به مقابله برخیزیم و عوامل بین المللی، منطقهای و داخلی خود را دارد.

افتخار به شهیدان برای زورآزمایی یا تعارف نیست.

آنان میخواهند ملت، ملتها و امت ما به پرتگاه نا امیدی برسند. وقتی مأیوس شویم از آرمانها، اماکن مقدس و مسئولیتمان دست بر میداریم، میگریزیم، دست به مهاجرتهای کشنده میزنیم یا از لحاظ روانی به آنچه خدا نمیپسندد پناه میبریم یا به آنجا که تباهی همهی ماست میرویم.

ما از طریق این مسیر پر برکت شاهد تحقق وعدهی خداوند (سبحانه و تعالی) هستیم. این ثواب دنیوی است و شهیدانمان نیز از ثواب نیکوی آخرت در برزخ برخوردارند و در انتظار بخش عظیم در قیامت کبری هستند. ما نیز از ثواب دنیوی بهرهمندیم. ثواب دنیا همین کرامت، عزت، احترام، احساس توان مقابله با چالشها، امنیت، صلح و آرامش است.

آمریکا این است. باید به این مسئله توجه کنیم تا به همهی ملتهایمان… یا کسانی که به آمریکا دل بستهاند بگوییم آمریکا این است. آمریکا در مورد اسرائیل شوخی ندارد و دیگر صحبت از دشمنیهای سیاسی شخصی، نتانیاهو و اوباما، رنجیدگی و رویارویی و فحشپراکنی نیست. اینها مسائل شخصی است. در زمینهی اسرائیل دیگر میان جمهوریخواهان و دموکراتها تفاوتی نیست و آمریکا مطلقا مسئولیت اسرائیل را بر عهده میگیرد.

ما به این مسئله افتخار میکنیم. وقتی شیطان بزرگ و دستنشاندهی اصلیاش در منطقه یعنی اسرائیل مینشینند و به منطقه نگاهی میاندازند و به این جمعبندی میرسند که بعضی جاها برایشان مشکلساز است، پروژهشان را تهدید میکند و در مسیر اشغال، سلطه، هژمونی و تجاوز آنها مانع ایجاد میکند و یکی از آنها حزب الله است. نمیخواهم دیگران را استثنا کنم. در نتیجه مینشینند میبینند میخواهند با حزب الله چه برخوردی داشته باشند. بنده در روز شهید این را گواه تازهای برای شهیدان، حزب الله و همراهانش میدانم که ما در جبهه، مکان، موضع و موقعیت صحیح هستیم. چون اگر روزی برسد که آمریکا از ما تعریف و تمجید کند و به ما عشق بورزد باید بدانیم در موقعیت، موضع و جبههی اشتباه قرار داریم. این یعنی داریم یک جای کار را اشتباه انجام میدهیم.

وقتی نزد اشغالگران سرزمینهایمان و متجاوزان به اماکن مقدس و امتمان، دشمنی محسوب میشویم که در بالاترین سطوح برای مقابله با او برنامهریزی، بررسی و بحث میکنند اولا یعنی در موضع صحیح هستیم و همچنین یعنی در موضع تأثیرگذاری واقعی در معادلات منطقه قرار داریم.

بعضیها با شراکت با اوباما مشکلی ندارند. خیلی خب «و نتانیاهو». شریک اوباما و نتانیاهو در حمله به این مقاومت و اراده، حضور، عمل و تأثیرش نباشید.

تصور کنید تعدادی افسر و سرباز ارتش سوریه -شاید ۲۰۰ یا ۳۰۰ نفر. بنده فراموش کردهام.- سه سال در محاصرهی ۳۶۰ درجهای داعشیها و مورد حملهی انتحاریها، خودروهای بمبگذاریشده و خمپاره بودهاند ولی در این موقعیتها پایداری کردند تا این که دیروز توفیق شکست محاصرهشان پیدا شد. این پیش از موضوع و موفقیت نظامی، معنای بسیار عظیمی دارد. این نشاندهندهی ارادهی نبرد، ایستادگی و پایداری این افسران و سربازان است. این پیامی است مخصوصا برای کسانی که مدام میخواهند در وین و غیر وین این تصویر را ارائه کنند که نه، ارتش سوریه ازهمپاشیده و ناکارآمد است و حضور ندارد و فلانیها و فلانیها در حال نبرد به جای آنها هستند.