
علمای ما مسلمانان اجماع و اتفاق نظر دارند که این طور نیست که هر چه از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، اهل بیت یا صحابهی پیامبر (رضوان الله علیهم) نقل و روایت شده صحیح است.

دانشمندان متخصص در این زمینه میگویند بیشترین احادیث در دو حوزهی «الملاحم والفتن- جنگها و فتنهها» و «فضائل» افراد جعل شدهاند چون این دو حوزه بسیار با سیاست تداخل داشتند.

برخی دانشمندان و احبار یهودی که بعدها و بعضیهایشان خیلی دیر اسلامآوردند احادیث، قصهها، حرفها و اخبار کتابها و علمای یهود را نقل کردند و به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت دادند یا نسبت ندادند ولی دیگران با آن صحبتها به عنوان اخبار پیامبران برخورد کردند. اینها پذیرفته نیست.

به ذهن بعضی مردم میرسد که برای شخصیتهایی که دوستشان دارند مشروعیت ایجاد کنند و دست به چنین تطبیقهایی میزنند.

یک نفر میآید کتاب مینویسد که خراسانی فلانی است، یمانی فلانی است، سفیانی فلانی است، شعیب بن صالح فلانی است، عکس چاپ میکند، سناریو درست میکند و میفروشد که میفروشد. امروز بهترین تجارت همین چیزهاست. این مسئله خطرات بسیار بزرگی دارد.

تطبیق اشتباه و خطاست و به لحاظ عملی، روانی و معنوی خطرات عظیمی دارد.

گفتند سفیانی صدام حسین است و این هم کارنامهی ذبح، قتل و جنایاتش. اما زد و فردا صدام حسین مرد! سفیانی رفت! حالا چه کار کنیم؟! متوجه شدید؟ سپس بعد از اشغال عراق توسط آمریکا و عملیاتهای القاعده در این کشور یک نفر به نام ابو مصعب زرقاوی ظهور کرد و شروع کرد به تکفیر و کشتن مردم شیعه، سنی، کرد، ترکمن و… هیچ کس برایش اهمیتی نداشت. همهی جامعه را تکفیر کرد و شروع کرد به کشتن. فرد سفاکی بود. دقیقا مثل سفیانی. عدهی زیادی از مردم گفتند ابو مصعب زرقاوی سفیانی است.

کسی برای خودش به نتیجهای برسد مختار است، مشکلی نیست. مشکل وقتی آغاز میشود که مردم را با این روش تربیت میکنند، به مردم این حرفها را میزنند و به مردم وعده و امید میدهند.

مثلا در یک برهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران مردم تحت تأثیر عواطف قرار گرفتند و گفتند اینها همان پرچمهای هدایتی هستند که از شرق ظهور میکنند و… .

گفتند امام خمینی سید خراسانی است. همان کسی است که پرچم را به امام زمان(ع) تحویل خواهد داد. این دورانها متصل هستند. یعنی میگفتند چند سال صبر کنید خواهید دید. خب، ایشان فوت کردند. حتی بنده به یاد دارم در دوران حیات امام بعضی افراد چون دیدند امام پیر هستند و مریض به نظر میرسند و در ماههای آخر بیماریشان شدید شده بود ادعا کردند و به این نتیجه رسیدند آیت الله منتظری سید خراسانی هستند.

امروز نیز ممکن است بعضی از ما به واسطهی محبت و علاقه بگویند حضرت سید القائد یعنی امام خامنهای(دام ظله الشریف) سید خراسانی هستند. آماده باشید که سید خراسانی سید القائد است. البته من بیش از همه دوست دارم واقعا اینگونه باشد. ولی بر اساس کدام دلیل؟ بر اساس کدام مبنا، اطلاعات، علم و قرینه؟ شاید برخی صفتها را بگیریم و بر افراد تطبیق دهیم اما اینها هنوز ظن است.

امروز فقط در عراق حدود سه چهار یمانی هست! هر کدامشان ادعا میکند یمانی است. مردمی هم هستند که به هر کدام از این یمانیها معتقدند.

اینجا نیت سالم هم کافی نیست. گیرم فرد نیت خوبی هم داشته باشد اما دارد اشتباه میکند. حتی دارد بر اساس برخی میزان و معیارها مرتکب حرام میشود. یا مثلا یک نفر به نتیجه میرسد باید نوعی مشروعیت، قداست، احترام یا محبت نسبت به حضرت سید القائد ایجاد کند. اما آیا سید القائد به چنین چیزی، به چنین مشروعیتی نیاز دارد؟ ایشان مشروعیتهای قویتری دارد.

میگویند شما دارید در سوریه با سفیانی میجنگید! نه، چه کسی چنین حرفی زده است؟ هیچ معلوم نیست. به خاطر این که نیرو بسیج کنیم یا برای نبردمان مشروعیت بسازیم؟ نه، ما اصلا به چنین چیزی نیاز نداریم. مشروعیت نبرد ما نیز مبتنی بر مبانی فقهی، شرعی، واقعنگرانه و خارجی است. نیازی هم به مشروعیتها یا بسیجهایی از این جنس نداریم. ما برای حفظ سوریه، لبنان، فلسطین، منطقه و ملتهای منطقه در برابر سلطهی آمریکا و اسرائیل و تکفیریان در سوریه میجنگیم.

اینها فریب دادن مردم است. درست نیست. ما از کجا میدانیم؟ ممکن است همهی ماجرای خراسانی، یمانی و سفیانی پنجاه یا صد سال دیگر رخ دهد. چه کسی گفته است امسال یا دو، سه و چهار سال بعد؟ شاید همه آن موقع پیر شده باشیم یا اصلا نباشیم. ما به چنین چیزی نیاز نداریم.

برادران ما عقل، منطق، علم، قواعد، اصول، مبانی، قرآن، سنت نبوی، ادله، روش استدلال، اجتهاد و استنباط و اصولی مستحکم داریم که جنبش، رفتار و درکمان از احکام و تکلیف شرعیمان را بر اساس آن پایهریزی میکنیم. نیازی هم به همهی این حرفها که مبتنی بر ظن، احتمال و توهم هستند نداریم.

هر چیزی که شبههی تعیین وقت داشته باشد غلط است و خطرات فرهنگی، فکری، عقیدتی، ایمانی و روانی بسیار عظیمی دارد چون یا منجر به ایجاد یأس و نا امیدی میشود یا در آینده به انکار، گمراهی و سرگردانی میانجامد.

طبق قرآن ما به صورت کاملا قطعی و نهایی عقیده داریم آیندهی بشریت و زمین با غلبهی توحید، دین الهی، بندگان شایستهی خدا، مؤمنان، مستضعفان و حکومت عدل، حکمت، امنیت، صلح، ثبات، رفاه، برخورداری و… همراه است.

هرچه پیامبران و اولیاء الله در طول تاریخ برای آن مبارزه، جهاد، جانفشانی و تلاش کردهاند در آخر الزمان در دنیا تحقق خواهد یافت. بحث آخرت جداست.

بعضی از مردم نه درس میخوانند، نه درس میدهند، نه کار میکنند، نه جهاد میکنند، نه جانفشانی میکنند، پس چه میکنند؟ شبانه روز در حال مطالعهی نشانههای ظهور هستند.

هر آیندهای در انتظار ما باشد مسئولیت ما این است که به وظیفهی شرعیمان عمل کنیم. این از مهمترین درسهای امام حسین (علیه السلام) در کربلاست.