
موضع ما در قبال پروندهی سوریه واقعا به تدریج تغییر کرد.

متأسفانه طوری شده که سیاست برخی کشورهای اروپایی به اندازهای که وابسته به پولهایی است که از کشورهای خلیجی میگیرند وابسته به ارادهی ملتشان نیست. البته این یک بحث مفصل است.

آنچه موجب ورود نظامی روشن و علنی حزب الله به حومهی القصیر شد این بود که اگر حزب الله در سپتامبر 2013 وارد این نبرد نمیشد، گروههای مسلح آن منطقه همهی روستاهای لبنانینشین را اشغال کرده بودند.

تخریب حرم حضرت زینب توسط گروههای مسلح میتوانست به فتنهی مذهبی در منطقه بیانجامد. ما رفتیم و کمک کردیم، ما دفاع نمیکردیم. ارتش سوریه و اهالی منطقهی سیده زینب حضور داشتند و دفاع میکردند و تعداد نیروهایی که ما فرستادیم فقط حدود 40 تا 50 نفر بود.

تفاوت ما این است که وقتی کسی از ما به شهادت میرسد، نامش را اعلام میکنیم، بسیار تلاش میکنیم پیکرش را برگردانیم، در روز روشن تشییعش میکنیم و به آنها افتخار میکنیم.

در استان بزرگ درعا که نبردهای بسیاری هم در آن رخ میدهد حتی یک رزمنده از حزب الله حضور ندارد. همچنین یک نفر از ما به استان سویدا، قنیطره، دیر الزور، رقه و حسکه نرفته است. همچنین شمال حلب، تمامی ادلب، شمال ادلب، لاذقیه و طرطوس. اولویت اصلی ما مناطق دمشق و حمص و امتداد آن تا مرزهایمان است.

حضور ما در سوریه یک حضور بسیار جزئی است.

امروز کشورهایی وجود دارند -مثلا بنده خبر دارم انگلیسیها، فرانسویها و…- که به دلیل افکار عمومی داخلیشان نمیتوانند به طور مستقیم به مخالفان سلاح بدهند. ولی زرنگند. میدهند به کشورهای عربی و آنها میدهند به سوریه.

ما از پیروزی در نبرد، خسارتهای دشمن و طرف یا گروه مقابل یا خودمان صحبت نمیکنیم. چون اصل این است که این نبرد به سوی حل پیش برود. نه آنگونه که دربارهی خسارتهای ما زیرنویس میکنند.

بنده فکر میکنم شاید از امروز تا 22 فوریه در بیشتر خطوط نبردهایی بسیار سخت و تلاشهایی مذبوحانه و به عبارتی انتحاری صورت بگیرد.

اگر از من بپرسی ژنو2 برگزار خواهد شد میگویم معلوم نیست.

تا جایی که بنده خبر دارم تا امروز خسارتهایی که نظام و حامیانش متحمل شدهاند بیش از خسارتهای مخالفان بوده.

اگر جناب بشار اسد و نظام فقط به نیروی نظامی متکی بودند سه سال دوام نمیآوردند.

نظام سوریه به یک پایگاه مردمی عظیم متکی است. اما متأسفانه یک شکاف عمیق واقعی در این کشور رخ داده. مانند شکافی که در لبنان خودمان شکل گرفت.

ما لبنانیان چارهای جز صحبت، گفت و گو، تفاهم و ارتباط با یکدیگر نداریم؛ خواه به نتیجه برسیم یا نرسیم. قطع رابطه به جایی نمیرسد.