


بیانات
23 مرداد 1392
سخنرانی سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان، در مصاحبه با غسان بن جدو در شبکهی المیادین در آخرین قسمت از برنامهی تموز قصهها
| فارسی



«
ما از برادران نخواستیم آنقدر بجنگند تا همگی شهید شوند تا این بخش از خاک یا آن روستا سقوط نکند. این مربوط به جنگ جولای است. در استراتژیهای آینده این مسئله متفاوت خواهد بود. دربارهی آینده صحبت نمیکنم. در حال صحبت دربارهی گذشته هستم. پس این برادران بودند که تصمیم گرفتند تا آخرین لحظه در مارون الرأس پایداری کنند. در عیتا بنده به یاد دارم -یادم نیست اگر در گذشته در رسانهها گفتهام.- ما نیروهای زیادی داشتیم که با شجاعت میجنگیدند. در یک بازهی زمانی -یعنی 24 یا 48 ساعت- ارتباط ما با آنها قطع شد و بمباران شدیدی صورت گرفت. و بنده به یاد دارم آن شبها -آن یک یا دو شب- ما همه فکر میکردیم همهی برادران شهید شدهاند. چون هیچ کس در آن 24 یا 48 ساعت بیرون نیامد. گفتیم اگر کسی مانده بود بیرون میآمد و میگفت این اتفاقات برای ما افتاده. ولی هیچ کس بیرون نیامده بود چون همهی آنها میخواستند در روستا بمانند. بعد وقتی ارتباط وصل شد برادرمان حاج عماد با من صحبت کرد و بنده گفتم برادران مجبور نیستند در یک روستای مرزی و مستقیما در مرز بمانند. ما آنان را ملزم به باقیماندن نمیکنیم. دوست دارند بیایند بیرون و بروند جای دیگری «مُتَحَرِّفًا لِّقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَىٰ فِئَةٍ- جهت ادامه نبرد بادشمن، یا پیوستن به گروهی [تازه نفس از مجاهدان] (انفال/16)». مشکلی نیست، تصمیم با خودشان است. ما مجبورشان نمیکنیم بمانند و تا شهادت آخرین نفر آنجا بجنگند. برادران خودشان بودند که تصمیم گرفتند تا آخرین لحظه بجنگند و ماندند و اسرائیل نتوانست وارد عیتا شود!








