بیانات
سخنرانی سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان، در بیست و پنجمین سالگرد تأسیس رادیو نور
| فارسی | عربی | عکس | فیلم | فیلم | صوت |خطاب به آنها که میخواهند مسجد الاقصی برای صاحبانش بماند. خطاب به آنها که میخواهند مقدسات اسلامی و مسیحی فلسطین برای صاحبانشان بمانند. خطاب به آنها که میخواهند قدس به ملت فلسطین و امت باز گردد. خطاب به آنها که میخواهند حقوق و آرزوهای فلسطینیان محقق شود...
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.
بسم الله الرحمن الرحیم.
و الحمدلله رب العالمین و الصلات و السلام علی سیدنا و نبینا خاتم النبیین ابی القاسم محمد بن عبدالله و علی آله الطیبین الطاهرین و صحبه الاخیار المنتجبین و علی جمیع الانبیاء و المرسلین.
برادران و خواهرانم، السلام علیکم جمیعا و رحمت الله و برکاته.
در ابتدا -مثل همیشه- به حاضران بزرگوار، به همگی شما، حضور در این جشن پربرکت را که به منظور تجلیل و تکریم جهاد 25سالهی عدهای از برادران و خواهران برگزار شده خوشآمد میگویم.
طبق معمول فهرستی تهیه کردهام. ما صحبتهایمان را برای امروز نگه داشته بودیم ولی دیدیم موضوعات زیادند. به همین خاطر سه شنبهی گذشته صحبت کردم به امید این که بخشی از صحبت امروز را به موضوع رادیو و رسانه و بخش دیگر را به مسائل لبنان اختصاص دهم. چون قاعدتا با وجود این که تحولات تازهی پر اهمیتی وجود ندارد نمیتوانیم از مسائل داخلی چشمپوشی کنیم. ولی اتفاقات فلسطین و تجاوز اخیر اسرائیل به حومهی دمشق بنده را مجبور میکنند که بخشی از وقت را به این مسائل بسیار پر اهمیت اختصاص دهم.
###رسانه###
از رادیو آغاز میکنم. باید به همهی برادران و خواهرانی که در رادیو نور مشغول به فعالیت هستند -همهی کسانی که پیش از این فعالیت داشتهاند و برخی به بخشهای دیگر رفتهاند و آنان که هنوز در حال ادامهی فعالیت هستند.-، همهی مدیران سابق و مدیر کل فعلی، برادر حاج یوسف زین، خوشآمد بگویم. همچنین باید یاد مرحوم دکتر حسن قلا را بسیار گرامی بداریم. فوت ایشان در آن دوره ما را بسیار غافلگیر کرد. خداوند رحمتش کند. از همهی برادران و خواهرانم در این رادیوی مقاوم به خاطر همهی پایداریها، خستگیها، تلاشها، صبر بر سختیها، خطرپذیریها، تولیدات، خلاقیت، وظیفهمحوری و پیش از همه بابت ایمان و اخلاصشان تشکر میکنم. برادران و خواهران، این رادیو به عنوان بخشی از کارنامهی مقاومت -مانند بقیهی بخشهای آن- با امکانات بسیار جزئی، نفرات بسیار کم، تخصص تازه و نوپا ولی با توکلی بزرگ بر خدا، امیدی عظیم به آینده و اعتماد به نفس و توانایی تولید و ایجاد پیروزی در هر زمینهای، آغاز به کار کرد. و همان طور که مقاومت گروه کوچکی با تعدادی کلاشینکف، نارنجک و بمب دستی بود، رادیو نور هم فقط یک اتاق، میکروفون، پخشکنندهی بسیار کوچک و یک ضبط واکمن بود. ابتدا فقط همین بود. و این نشاندهندهی زلالی، سادگی، عدم پیچیدگی و خودجوشی حرکت -همانند مقاومت- است. بنده هرگز آن روز را فراموش نمیکنم که در یک مکان عملیاتی بودم. کمی شرایط حساس بود. برادران تماس گرفتند. بنده بیخبر بودم. آن روز این چارت تشکیلاتی نبود که دبیر کل و مسئول هیئت اجرایی و… داشته باشیم. سازمانمان کمی بیش از این ساده و کوچک بود. برادران تماس گرفتند گفتند رادیو پیشت هست؟! گفتم قاعدتا دارم! گفتند FM هم دارد؟ گفتم بله FM هم دارد. گفتند برو روی فلان موج. موج را گرفتم کمی بعد صدایی گفت: اینجا رادیو نور است! گفتم: این رادیو مال کی است؟! گفتند: مال حزب الله و مقاومت است. ابتدا این طور بود… و همان طور که مقاومت میدانی پیشرفت کرد، مقاومت رسانهای نیز پیشرفت کرد. با همان روحیه، زلالی، عزم، جدیت، خلاقیت، زایایی و اخلاص. رسانهی مقاومت مدام در صحنهی نبردش حاضر بود. به همین خاطر ما همیشه رسانههای مقاومت را -و در صدر آنها رادیو نور که فضل تقدم در تأسیس و حضور را دارد.- بخشی از مقاومت میدانیم، نه چیزی در کنار آن. همیشه وقتی در آن مکانهای کوچک و زیرزمینها با برادران و خواهران دیدار میکردم میگفتم شما در یکی از پایگاههای مقاومت هستید. درست عین برادران رزمندهتان که در خط مقدم هستند. هر کس وظیفه و نقشی دارد که آن را ایفا میکند. به خاطر این که در این بخش زیاد مصدع نشوم:
قاعدتا رادیو نور -همان طور که برادری پیش از بنده فرمودند.- برای رسیدن به موقعیت پیشرفتهی امروزش بسیار تلاش بسیاری کرده. و از لحظهی ورودش به مقاومت و در طول سالهای مقاومت، نقش مشهور و نمایانی داشت. تا میرسیم به آزادسازی جنوب لبنان و نقش این رادیو در سال 2000 و بزرگترین ترقی آن در جنگ جولای 2006 و پس از آن. حالا باید برای ورای ورای جنگ 2006 همت بگمارند. رادیو نور بخشی از منظومهی رسانههای مقاوم است. به همین خاطر یک رسانهی متعهد است. به دنبال پول، سرمایه، سود و شهرت نیست. رسانهای است دارای مسئله و رسالت مشخص. رسانهای دغدغهمند است که خوشحال میشود، غمگین میشود و تأثیر میپذیرد. چون این رسانه از جنس رزمندگانی است که در خط مقدم میجنگند و از جنس مردمی که در خاک خود ایستادگی میکنند، مهاجرت میکنند یا طی جنایتها کشته میشوند.
و چون رادیو نور بخشی از رسانههای مقاوم و متعهد است، مسئلهی مهم و مهمترین مسئله صداقت و امانتداری است. راستگویی. اصلا دین پیامبران دین راستی است. راستی در تفکر، گویش، نیت، عمل و رفتار. این تعهد، تعیینکننده، قطعی و بخشی از ارزشهای دینی، فرهنگی، جهادی، اخلاقی و انسانی است. و همیشه -یک بار دیگر تکرار و تأکید میکنم. در این دوران به این تأکید بیشتر نیاز داریم.- احیانا در رقابتها -بنده همیشه به رسانههایمان میگفتم ما رسانههای رقابتگری نیستیم. نگاه رقابتی سنتی موجود در بازار رسانهها را از ذهنتان بیرون کنید. دنبال آگهی هم نیستیم. با کسی رقابت نداریم.- و ولعی که در جهت رفتار ژورنالیستی وجود دارد، بسیاری -فارغ از انگیزههای سیاسی و احیانا با نگاه حرفهای ژورنالیستی- به ورطهی دروغگویی، خبرسازی و جعل واقعیتها در میغلتند. همیشه میگفتیم و بار دیگر میگوییم ما اهالی راستی هستیم و باید راستگو باشیم. رسالت رسانه آن است که مردم را از حقایق و وقایع آگاه کند. نه این که حوادثی که وجود ندارند را اختراع یا وقایع و رخدادها را مخدوش کند، دروغ بگوید یا خبرسازی کند. باید اخبار را صادقانه منتقل کند. بگذارید بیشتر از این با شما صادقانه صحبت کنم. گاهی با برادران میگفتیم: نقل برخی خبرهای راست شاید برای شرایط عمومی یا فضای سیاسی مضر باشند و یا منجر به تحریک شوند یا به دشمن کمک کنند. خب، ما مجبور نیستیم همهی اخبار راست را بگوییم، دربارهی آنها سکوت میکنیم. ولی این به ما اجازه نمیدهد که دروغ بگوییم. باید در خبری که میگوییم، اطلاعاتی که منتقل میکنیم و رخدادی که گزارش میکنیم راستگو باشیم. و هر کس فکر میکند اگر دروغ بگوید، جعل کند یا تهمت بزند در دنیا از محاسبهی قانون و محکمه خواهد گریخت بداند روز قیامت رهایی نخواهد یافت. چون خداوند (سبحانه و تعالی) برای این نوع دروغ بیشتر حسابکشی میکند. چرا که خطر و تأثیرش بر عقلها، قلبها، احساسات، جوامع، همزیستی، سرنوشت جبههها و مسائل سرنوشتساز بیشتر است.
حتی در جنگ روانی. در تجربه، خبر و اطلاعات ما اصلیترین نقطهی قوت ما در تمام جنگهای روانیمان با دشمن، صدق بوده است. در همین باره عرض کنم که دشمن اسرائیلی به توان مقاومت اسلامی لبنان در ایجاد جنگ متوازن و بلکه برتر روانی اعتراف میکند. میدانید چرا؟ چون جنگ روانی مقاومت اسلامی دوشادوش جنگ میدانیاش بر راستگویی و واقعیتها تکیه داشته. اما کسی که بزرگنمایی میکند، میترکاند، دروغ میگوید و ادعاهای پوچ میکند -چون مخاطب جنگ روانی پیش از دوست، دشمن است.- دشمن میفهمد که اختراع میکند، دروغ میگوید، فقط حرف میزند، چیزی ندارند و… آخر این چه جنگ روانیای است؟! فقط حرف است. هیچ اثری بر روی دشمن ندارد. بلکه جرأت پیشروی و تجاوز را به دشمن میدهد چون فکر میکند چیزی جز حرف در چنته ندارند. مبنای جنگ روانی این است که انسان راستگو باشد. و [هنر] آن است که انسان بتواند با صداقت و بدون حتی یک دروغ بهترین و قویترین جنگ روانی را به راه بیاندازد. و تجربهی سیسالهی مقاومت لبنان مؤید این مطلب است.
برادران و خواهران، امروز خطرناکترین معضلی که بسیاری رسانهها در جهان، جهان عرب و -ببخشیدم.- لبنان با آن مواجهند -چون امروز تلویزیونها، رادیوها، سایتها، رسانههای نوشتاری و… به وفور هستند و آزادند.- فقدان باورپذیری و عدم راستگویی است، دروغ، جعل، تحریف و تغییر واقعیتها دربارهی همه چیز است. دربارهی سیاست، امنیت، اقتصاد، روابط، اخبار و… . به واسطهی تحول ارتباطات و انقلاب ارتباطات فکر نمیکنم در تاریخ بشر به اندازهی این چند سال اخیر به خاطر ظرفیتهایی که ایجاد شده، توهین، جعل واقعیت، اطلاعات دروغ و غلط و دروغهای عمدی -نه این که ندانسته دروغی را گزارش کنند. عمدی است و میدانند دروغ میگویند.- نسبت به شخصیتها، نیروها، ملتها، امتها و حتی پیامبران عظیم الشأن مانند رسول الله محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت مسیح (صلوات الله و سلامه علیه) و دیگر پیامبران و حتی موسی (علیه السلام)، ادیان، تمدنها، فرهنگها، جنبشهای مقاومت، ملتها و شخصیتها وجود داشته. تا به شرایط امروز میرسیم. امروز وقتی پای بسیاری از شبکههای ماهوارهای مینشینی یا رسانههای مختلف را مطالعه میکنی و خبری را میشنوی باید مطمئن شوی. باید ببینی شبکههای ماهوارهای و تلویزیونهای دیگر چه میگویند؟ منابع دیگر چه میگویند؟ آیا نشانهای بر صحت این خبر وجود دارد؟ باید تلفن بزنی و تحقیق کنی. گاهی اخباری از نبردهای سنگین در مکانی میرسد که در آن مکان یک گلوله هم شلیک نشده. و… همه در حال زندگی در همین فضا هستید.
امروز بسیاری از رسانهها رسالت اصلی خود یعنی گزارش خبر، واقعیت و ارائهی حقیقت را گم کردهاند و مأموریتشان کاملا به جعل، توهین و براندازی تغییر یافته. و این در هر صورت بر بسیاری افراد تأثیر میگذارد. در چنین نبردی ما باید پای راستگویی، تعهد و امانتداری خود بمانیم. هر قدر هم هجمه شدید باشد ما اجازه نداریم دربارهی دیگران دروغ بگوییم، به آنان تهمت بزنیم، به دروغ و ظالمانه دیگران را متهم کنیم و مسائلی را که واقعیت و حقیقت نیستند اختراع کنیم. چون این رفتار [یعنی تمسک به صدق] است که توفیق را با خود به همراه دارد، رضایت خداوند (سبحانه و تعالی) را جلب میکند، باورپذیری را تثبیت میکند و پیروزی را میسازد.
رسانههای مقاومت چون به راستگویی، امانتداری و دقت متعهد شدند توانستند دستاوردهای بسیاری رقم بزنند و در موفقیتها شریک شوند. رسانههای مقاومت هر گام، تحرک و برههای را با دقت و بسیار عالی و پر اهمیت همراهی میکردند. به همین خاطر این رسانهها توانستند -گرچه از باب یادآوری باشد.- در زمینهی روانی مقاومت، رزمندگان را ثابتقدم و امت را بیدار کنند. یادتان هست در یک برهه میگفتیم هدف مقاومت، بیداری امت است. امتی که مأیوس بود و میگفت امیدی وجود ندارد. ولی این خون، صدا، تصویر و کلمه بودند که در کنار هم خطاب به مردم میگفتند: به خداوند اطمینان کنید، به او توکل کنید، به تواناییهایتان، عقلهایتان، مغزها و بازوان جوانانتان، ملتتان و صبر و صدق و محبتش و تواناییتان برای رقم زدن موفقیت و سپس پیروزی اطمینان داشته باشید.- و توانستند حق و حقیقت را تبیین کنند. توانستند از روز اول از مقاومت در برابر تهمت تروریستبودن، دنبالهرو فلان کشور منطقهای بودن، تلاشهای شیطنتآمیز و خدشهدار کردن وجههاش دفاع کنند. امروز اگر کسی دربارهی شیطنت صحبت میکند [دربارهی ما] این مسئله سی سال سابقه دارد! شما کجا بودید آن موقع! رسانههای مقاومت در دفاع از وجههی بشری، اخلاقی، جهادی، جانفشانانه و فداکارانه، ایستاده و وفادارانه و مخلصانه در راه دفاع از ملت، میهن، کرامت، امت و مقدسات بودن مقاومت شریک بودند. و از سوی دیگر با قدرت در ضربه زدن به روحیهی دشمن سهیم شدند. بخش فعالی از جنگ روانی جنبش مقاومت بودند و واقعیت شکنندهی این ارتش را که ادعا میکرد شکستناپذیر است فاش کردند. و ان شاءالله رسانههای مقاومت و پیشاپیش آنها رادیو نور این واجب جهادی را ادامه خواهند داد. این روزها این کلمه بعضی را آزار میدهد! رسانههای مقاومت این واجب جهادی را در کنار همهی پایگاههای مقاومت که با یقین، اطمینان و امید به دنبال پیروزی هستند، ادامه خواهند داد.
###فلسطین###
در این مناسبت بزرگ، فلسطین وارد شد و با قدرت خود را بر بنده، شما و همه تحمیل کرد. امروز خطراتی مسئلهی خاک، هویت -هویت. خاک شاید اشغال شود ولی وقتی 20، 50، 100 و 200 سال گذشت اما به هویت اشغالگر اعتراف نشد، یعنی ما هنوز در دل جنگ هستیم. وقتی تسلیم هویت اشغالگر شدیم جنگ برای خیلیها تمام میشود.- ملت، هزاران اسیر، مقدسات اسلامی و مسیحی در قدس و مشخصا این روزها مسجد الاقصی را در فلسطین تهدید میکند.
برادران و خواهران، متأسفانه آنچه امروز در منطقه رخ میدهد دشمن را به استفاده از فرصت پیش آمده کمک میکند. و باید اعتراف کنیم دشمن، خبیث است و از فرصتها کمال استفاده را میبرد و متأسفانه ما امتی هستیم که بسیاری از فرصتها را تباه میکنیم. ولی او از فرصتها کمال استفاده را برای تحمیل واقعیتهای جدید در فلسطین، سوریه، لبنان و منطقه میبرد. اسرائیل وقتی به اطراف خود مینگرد و به این نتیجه میرسد که ساکتان بیش از پیش در سکوت فرو رفتهاند -اگر بگوییم ساکت ماندهاند شاید فرومایگی باشد.- و باید دغدغهمندها را مشغول چالشهای خطرناک کرد. چرا دشمن از فرصت استفاده نکند؟ چرا؟ طبیعی است که استفاده کند. دشمن میبیند امروز -همین امروز. زیر امروز خط بکشید.- نظام رسمی عرب پس از بهار عرب متأسفانه آمادگی بیشتری برای چشمپوشی از حقوقش را دارد. در طول بهار عرب یا بیداریهای مردمی، دشمن در حالت فروپاشی، وحشت و آشفتگی شدید به سر میبرد. و توقع ملت فلسطین و همچنین جنبشهای مقاومت از جمله ما که به بهار عرب امید بسیاری بسته بودیم این بود که بهار عرب حکومتهایی روی کار خواهد آورد که موضع رسمی عرب را قدرتمندتر، فعالتر، تأثیرگذارتر، متعهدتر به حقوق و خوددارتر در امتیازدهی خواهند کرد. ولی متأسفانه تصویر آن وزیران خارجهی عرب -از جمله چند وزیر از حکومتهای بهار عرب- و وزیر خارجهی ایالات متحده در میان آنان منتشر شد که در حال بخشیدن امتیازی خطرناک نسبت به مسئلهی فلسطین و خاک فلسطین بودند. آیا این نباید برای دوست مایهی غم و برای دشمن مایهی شادی باشد؟ حالا بنده نمیخواهم وارد اسامی شوم چون به اندازهی کافی مشکل داریم! ولی بروید یک بار دیگر تصویر را نگاه کنید تا ببینید. بعد واکنش اسرائیل چیست؟ این مایهی عبرت است. شما عربها رفتهاید روی یک لاشه ایستادهاید -فکر میکنید لاشه است، ان شاءالله لاشه نیست.- مقاومت فلسطین را به حاشیه راندهاید و در بنبست قرارش دادهاید، سوریه با جنگی بسیار سخت مواجه است، لبنان را هم که میدانید چه خبر است، خیال کردهاید ایران در محاصره و در معرض تهدید است و به نتیجه رسیدهاید که حالا وقتش است برویم سراغ آمریکاییها و -نه آنچه در گذشته قانع شده بودیم به آمریکا بدهیمش.- آنچه را آرزو داشتهایم و میخواستیم جسورانه به آمریکاییها بدهیم، بدهیم. بنده امروز به شما بگویم و مسئولیت این حرف در دنیا و آخرت بر عهدهی من- این نظام رسمی عرب با فلسطین، ملت آن، مسجد الاقصی، بیت المقدس، کلیسای رستاخیز و پناهندگان فلسطینی مثل یک بار اضافی تاریخی رفتار میکند نه یک مسئله. مدتهاست عقیده دارد و آماده شده خود را خلاص کند. ولی مشکل داشته. نیاز داشته به شرایط مناسب، شجاعت و جرأت. واقعیت این است. به همین خاطر میبینید هر وقت تحولی رخ میدهد به سرعت میروند سراغ… سراغ چه؟ سراغ چشمپوشی و امتیازدهی بیشتر. وقتی میبینند کسی نیست که بگوید چرا… عجب! روزگاری گفته میشد اگر دست کسی به مسجد الاقصی و قبة الصخره و یک سنگ مسجد الاقصی بخورد جهان عرب چه و چه میکند. متأسفم که به شما میگویم امروز برخی رهبران جنبشهای اسلامگرا در برخی مساجد سخنرانی میکنند و همان چیزهایی را میگویند که کلینتون پس از مذاکرات وای-پلنتیشن که میان جناب یاسر عرفات و باراک صورت گرفت، گفت. بنده یادم است آن روز کلینتون گفت: این خاورمیانهایها معلوم نیست چطور فکر میکنند! دربارهی یک مسجد جامع قدیمی اختلاف دارند. خب ما بهتان زمین میدهیم بروید بهترین مسجد جامع دنیا را بسازید. همین طور گفت! متأسفانه امروز برخی میگویند: مسجد الاقصی اولویت ندارد. اصلا مسجد الاقصی چیست؟! یک دیوار و چند ستون! رهبران جنبشهای اسلامگرا اینها را میگویند. روزی خواهد رسید که خواهم گفت چه کسی و چگونه… . خب، اولویت عوض شده. اولویت آن است که چطور در سوریه همدیگر را بکشیم، چطور در عراق همدیگر را بکشیم، چطور در پاکستان همدیگر را بکشیم، چطور لبنان را در پرتگاه بیاندازیم و… اینها اولویت دارند! حتی مسجد الاقصی، یکی از بزرگترین مقدسات تاریخ مسلمانان، دیگر اولویت ندارد! خب دربارهی این نظامهای رسمی عرب چه فکری میکنید؟ من اینها را چطور راضی کنم؟ خب، پاسخ اسرائیل چه بود؟ نتانیاهو -وزیر دولتش نقل میکند.- گفته این مسئلهی تبادل اراضی یک مسئلهی جزئی است که در گفت و گوها دربارهاش صحبت خواهیم کرد. اصلا مشکل اینجا نیست! مشکل با ملت فلسطین و عرب دربارهی اعتراف به یهودی بودن حکومت است. یعنی در مقابل امتیازدهی مجانی به هیچ چیز که دست نیافتند هیچ، آنها یک گام آمدهاند جلو. میگویند آمدهاید سر چند تکه زمین صحبت کنید؟! مسئله اینها نیست! [میگویند:] خواستهی ما اذعان رسمی عرب -و نه تنها فلسطینیان- به یهودی بودن حکومت است. و این تلاش آمریکایی که امروز جان کری در منطقه به انجام میرساند همین درخواست از عرب برای اذعان به یهودی بودن حکومت است. حالا وقت اجازه نمیدهد. ولی بنده از علما، سخنرانان، متفکران، نویسندگان و کارشناسان تلویزیونی درخواست میکنم برای ملتهایمان و افکار عمومی تشریح کنیم اعتراف و تأیید یهودی بودن حکومت یعنی چه؟ اذعان به یهودی بودن حکومت برای پناهندگان، مقدسات، حتی فلسطینیان داخل سرزمینهای 1948 و مبارزات دهها سالهی ملت فلسطین چه خطراتی دارد؟ فردا میگویند این سرزمین یهودی است و ملت فلسطین غاصبند! و کسی که بعد باید غرامت بدهد خود عربها هستند و البته عربها حاضرند. حاضر نیستند از صدها میلیارد دلاری که در اختیار دارند نان یا آرد به صدها هزار مسلمان اهل سنت سومالی که از گرسنگی تلف میشوند بدهند یا واقعا به پناهندگان سوریهای خارج و داخل این کشور کمک کنند تا اینچنین در سختی به سر نبرند. حتما باید دولت لبنان، اردن و… دوره بیافتند از جهان کمک بخواهند. و حتی حاضر نیستند به اندازهی هزینهی یک شهرک ورزشی المپیک یا جام جهانی، واقعا از اهالی بیت المقدس حمایت کنند تا در سرزمین خود بمانند. ولی حاضرند به یهود غرامت بپردازند! فردا میگویند این سرزمین مال آبا و اجداد ما هم بوده و کار به [اخذ غرامت از] خلیفهی دوم، ارتش مسلمانان و قبل و بعد فتح اسلام هم میکشد و باید همینطور غرامت بدهیم! وقتی اعتراف کردیم این خاک مال آنهاست و مال ملت فلسطین نیست این طور میشود. در هر صورت خطرات بسیار بزرگ تمدنی، فرهنگی، امنیتی، دموگرافیک، بشری، اقتصادی و… وجود دارند که باید شرح داده شوند. بعضی مردم میگویند چه اشکالی دارد؟ این حکومت که وجود دارد، یهودی هم که هست! همین دو کلمه را میخواهید؟ خب بهشان بدهید بروند! همین طور دو کلمه دو کلمه بعد از 65 سال ببینید به کجا رسیدهایم!
یکی از تلاشهای اسرائیل که متأسفانه آن را حسن استفادهی دشمن از فرصتها مینامیم، حوادثی است که امروز دربارهی خود مسجد الاقصی رخ میدهد:
- قدس در حال یهودیسازی است.
- تجاوزی که دیروز به فلسطینیان اهل بیت المقدس صورت گرفت.
- گسترش آپارتمانهای شهرکها.
- بازداشت چند ساعتهی جناب مفتی قدس و فلسطین.
اینها دارند چه کار میکنند؟ بنده به شما بگویم واقعا جای نگرانی است که به مسجد الاقصی بروند و مسئله خیلی طبیعی جلوه کند. البته این مسئله تا به حال رخ نداده. یعنی ملت فلسطین از سال 1967، بعد از اشغال قدس شرقی، جانفشانی کرده و از مسجد الاقصی با گوشت تن خودش، سینهاش و زنان و کودکانش -چنان که دیروز دیدیم- دفاع کرده. ولی آخر چه؟ نه جهان عربی هست نه جهان اسلامی. بگویی قدس میگویند سوریه، بگویی فلسطین میگویند نمیدانم کجا… . [گفتند:] خیلی خب، حالا وقتش است. و رفتند تا واقعیت را به مسجد الاقصی تحمیل کنند. همچنان که پیش از این در مورد مقبرهی حضرت ابراهیم رخ داد. مشکل درست میکنیم، مشکل درست میکنیم، مشکل درست میکنیم تا سازش انجام شود. قرار شد نیمی از مسجد برای مسلمانان باشد و نصف دیگر آن برای یهودیان! و پذیرفته هم میشود. الآن -پیش از این که از نابودی مسجد و ساخت معبد صحبت کنیم.- ترس از این است، ترس از مصادرهی مسجد است. خب چطور باید با این مسئله مقابله شود، چطور میشود با این مسئله مقابله کرد؟ این مسئله نیاز به موضعگیری شدید دارد که به آن خواهم پرداخت. در پایان صحبتهایم به این مسئله باز خواهم گشت. دو بحث مانده.
اما سؤالی که پس از 65 سال برای فلسطینیان، همهی برادران و خواهران فلسطینی، این ملت مجاهد فداکار شریف دهها سال خیانتدیدهی تنهای فلسطین که تحملناشدنیها را تحمل کردند، بر سرشان معامله میشود و قربانیهای بسیاری دادند، تکرار میشود این است که: -هر کس از خودش بپرسد.- بعد از 65 سال باید به چه دل ببندیم؟ به این نظام رسمی عرب؟! فقط به خاطر این که اسامی و ظواهر تغییر کردهاند؟ یا… چه؟! به چه دل ببندیم؟ یا باید بازنگری کنیم؟ -همان طور که همیشه گفتم.- یا باید از جزئیات بیرون بیاییم و بر قله بایستیم. از عصبیتها، کینهها، کوچههای تنگ، احزاب، گروهها و کشورها بیرون بیاییم و بر قله بایستیم و ببینیم فلسطین در چه وضعیتی است؟ لبنان در چه وضعیتی است؟ سوریه در چه وضعیتی است؟ عراق در چه وضعیتی است؟ اردن در چه وضعیتی است؟ تمام منطقه در چه وضعیتی است؟! و موضعمان را محکم کنیم.
###اردن###
البته ذیل این شرایط تأسفبار و دردآور عربی باید به تصمیم پارلمان اردن [برای اخراج سفیر اسرائیل از این کشور] اشاره و ادای احترام کنیم. حالا این که قدرت حاکمه، دولت اردن، پاسخ میدهد نمیدانم. ولی در این دوران دشوار این که چنین موضعی از پارلمان اردن صادر شود یک گام بسیار شاخص و قدرتمند است.
###سوریه###
همچنین در ادامهی بحث استفادهی دشمن از فرصتها وارد سوریه میشوم و مسئلهای که باید دربارهاش صحبت کنیم. نه این که: به ما ربطی ندارد! بلکه: باید دربارهاش صحبت کنیم. تجاوز اخیر اسرائیل به سوریه. دیدید و تحلیلها و موضعگیریهای بسیاری شنیدید. ولی در ابتدای این موضوع میخواهم درخواست کنم به صحنهی کلی، صحنهی منطقه، نبرد و چالشهای موجود در منطقه توجهی بکنید. در چنین شرایطی دشمن اسرائیلی میآید و حومهی دمشق را طی چندین حملهی هوایی -که همگی در رسانهها مشاهده کردیم.- بمباران میکند. قاعدتا همه باید به این مسئله توجه کنند. خب، متأسفانه اسرائیل میآید و از دشمنان دشمن و دوستان دوست صحبت میکند. ما چه؟ در حالی که این ادبیات، ادبیات ماست، ادبیات اسلامی ماست. خب وجود همین دشمن مگر معیار، اصل و اساس نیست؟ در هر صورت یک توجه کلی بود… چون میخواهم به اصل مطلب بپردازم.
اسرائیل وقتی این حملات را انجام داده قطعا هدفهایی داشته. و همیشه در میانهی حوادث میکوشد این هدفها را محقق کند. قصد دارم این واقعیت را توصیف کنم تا برسم به ماهیت پاسخ. بدانیم پاسخ چیست. همیشه و مخصوصا در دو سال گذشته یکی از هدفهایش و هدفهای دیگران خارج کردن سوریه از معادلهی نبرد با دشمن اسرائیلی بوده است. اولا سوریه مثل دیگر حکومتهای عرب با اسرائیل پیمان صلح نبسته، صرفا در حال آتشبس است. ولی همه -دشمن پیش و بیش از دوستان- میدانند سوریه طی این دهها سال و مشخصا سالهای اخیر چه چیزی در اختیار جنبشهای مقاومت و مشخصا مقاومت لبنانی و فلسطینی گذاشته. و اگر روزی برسد که برادران ما در مقاومت فلسطین آنچه را در جلسات داخلی میگویند روی منبرها بگویند خواهند گفت در تاریخ نظامهای عرب هیچ نظامی به اندازهی نظام جناب بشار اسد به ما کمک نکرده. این را در جلسههای داخلی میگویند. ببخشید، ممکن است برخی بگویند سید چرا حرف ما را فاش میکند؟ چون امروز روز تمییز حق است. اسرائیل میداند یکی از مهمترین منابع قدرت مقاومت لبنان و فلسطین سوریه و قاعدتا جمهوری اسلامی ایران هستند. فعلا داریم دربارهی سوریه صحبت میکنیم. به همین خاطر میخواهد سوریه را از معادله خارج و مقاومت فلسطین و مقاومت لبنان را محاصره کند. خب، مقاومت فلسطین به کنار، همه حوادث روز را میدانید. میخواهند مقاومت لبنان را محاصره کنند. یعنی چه محاصره؟ بر اساس تعریف خودشان یعنی باید هرگونه حمایت مالی، معنوی و تسلیحاتی از سوی حامیان مقاومت متوقف و قطع شود. بنده الآن میخواهم حرفهای اسرائیل را فرض بگیرم. اسرائیل دربارهی سوریه و مقاومت لبنان چه میگوید؟ یک دوره گفت: من اجازهی اعطای سلاح بر هم زنندهی موازنه به مقاومت لبنان را نخواهم داد. دوباره در همین چندروزه آمدهاند عبارت جدیدی مطرح میکنند و میگویند: من جلوی افزایش توان مقاومت لبنان را میگیرم. یعنی حتی همین سلاحی که دارید را هم حق ندارید اضافه کنید. افزایش توان یعنی این. دمشق و حومهی آن بمباران شد تا بر اساس فرضیات و گفتههایشان به سوریه بگویند: -خواهش میکنم در این خوانش کمی دقت کنید تا اندازه و ماهیت پاسخ سوریه را درک کنیم. کمی از جزئیات بیرون بیاییم و استراتژیک صحبت کنیم.- فارغ از هدفهایی که زده شد -بحث دیگری است. و درست نیست بنده بگویم چه هدفهایی بود. به سران و دولت سوریه بر میگردد.- تداوم حمایت از مقاومت و رساندن امکانات به آن مساوی سرنگونی نظام و اعلام جنگ علیه سوریه است. در نتیجه هدف واقعی حملات اخیر اسرائیل، به زانو در آوردن سوریه و ضربه زدن به ارادهی سران، ارتش و مردم آن و خارج کردن این کشور از معادلهی جنگ با دشمن است. [میخواهند بگویند:] میخواهید به عنوان سوریهایها با هم بجنگید من به عنوان اسرائیل کاری ندارم ولی این مسئله[ی حمایت تسلیحاتی] باید حل شود. هدف حملات دستیابی به یک هدف بود: خارج شدن کامل سوریه از معادلهی جنگ با دشمن اسرائیلی. قاعدتا داخل پرانتز هر چه در رسانهها دربارهی 300، 200 و 400 شهید شنیدهاید دروغ است. متأسفانه وقتی هواپیمای اسرائیل مکانها، پایگاهها، کارخانهها یا سازمانهایی را در سوریه بمباران میکند از شبکههای ماهوارهای تکبیر و لا اله الا الله میشنویم! واقعا ناراحتکننده است. بر اساس اطلاعات درست بنده این حملات 4 یا 5 نفر شهید داشته. آنها هم نظامیانی از ارتش سوریه بودهاند که در آن منطقهها نگهبانی میدادهاند. پس هدف تجاوز این است.
اما دربارهی پاسخ. چه باید بکنند؟ اولا باید هدفهای تجاوز را نقش بر آب کنند. و اصولا در جنبشهای مقاومت، ایستادگی و بازدارندگی حد اقل، از بین بردن هدفهای تجاوز است و اگر پیشروی ممکن شد سپس تغییر معادله است. و سران سوریه همین کار را کردند. چطور؟ قاعدتا برخی مردم علاقهمند دوست داشتند سوریه فلسطین اشغالی را بمباران کند و همچنین برخی دشمنان! علاقهمندان به فکر روحیه بودند و دشمنان فکر میکردند ان شاءالله میان سوریه و اسرائیل جنگ میشود و سنگ روی سنگ بند نمیشود. این حرف خیابانی، عقلانی، استراتژیک و تاکتیکی دشمنان است…
پاسخ سوریه. با هم بشنویم:
اولین پاسخ: -بگذارید نه فقط برای حاضران، بلکه برای مردمی که در خانهها نشستهاند عامیانه بگویم.- ای اسرائیل، تو میگویی هدفت از تجاوز جلوگیری از افزایش قدرت مقاومت بوده است. پس اولین پاسخ این است که: ای اسرائیل، اگر فکر میکنی سوریه پل سلاح مقاومت است بدان خود سوریه به مقاومت سلاح خواهد داد. این یک تصمیم استراتژیک بزرگ است. بیش از این: اگر ادعا میکنی هدف جنگت جلوگیری از افزایش قدرت مقاومت بوده است، سوریه به مقاومت سلاحهای ویژهای خواهد داد که تا امروز به آن دست نیافته بوده. یعنی بالاتر از افزایش قدرت. یعنی رسیدیم به مسئلهی سلاح بر همزنندهی موازنه. این سران چه کسانی هستند؟ این نظام چه کسانی هستند؟
امروز یک نظام عرب -از بهار عرب و غیر بهار عرب، ممالک، امارات و شیخنشینها- به من نشان دهید که جرأت کند رسما یک کلت به مقاومت فلسطین بدهد، موشک ویژه پیشکش. نه یک کلت که حتی یک دانه گلوله! این سران که دو روز پیش بمباران شده بودند میگویند اصلا دوست داریم سلاحی به مقاومت بدهیم که تا امروز نداشته! پاسخ استراتژیک سوریه این است. پاسخ یعنی این. این خیلی بزرگتر از آن است که یکی دو موشک پرتاب کنند یا علیه یک هدف در خاک فلسطین اشغالی حملهی هوایی انجام دهند.
دوم: شما اسرائیلیان میگویید هدفتان چه بوده؟ میخواستید سوریه از معادلهی نبرد با شما خارج شود؟ خیلی خب! دومین پاسخ استراتژیک که خطر و اهمیتش از مورد قبل کمتر نیست آن است که: جبههی جولان باز است… یعنی اعلام باز بودن جبههی جولان برای مقاومت مردمی. و این طبیعی است. همهی کسانی که قبلا از سوریه به خاطر مسئلهی جولان انتقاد میکردند میگفتند لبنان حاشیهی امن مقاومت است چون همه میدانند حکومت مرکزی ضعیف است و هزینهی مقاومت را نمیدهد. اما در سوریه که حکومت مرکزی قدرتمند است چنین حاشیهی امنی وجود ندارد. با جنگی که به سوریه تحمیل کردید، این تهدید را به فرصت تبدیل کردند! در مدیریت نمیگویند تبدیل تهدید به فرصت؟! به سوریه جنگ تحمیل کردید تا ضعیف شود. و این یعنی حاشیهی امنی که امکان شکلگیری مقاومت مردمی در جولان را فراهم میکند، ایجاد شد! دیگر مسئولیت بر عهدهی مقاومت مردمی جولان است. این یک پاسخ بزرگ استراتژیک است.
سوم: -قاعدتا به بنده ربطی ندارد که به این مسئله بپردازم چون مخصوص نیروهای سوریهای است.- گفتند سکویهای موشکمان را به سمت فلسطین تنظیم کردهایم. دستورات لازم را دادهایم و آتش به اختیار است و… اینها اسرائیل را ترساند. بلافاصله اقداماتی ترتیب دادند. ترسیدند و پیام آتشبس و اعتمادسازی و… فرستادند. ولی دلالتهای سیاسی و معنوی این پاسخ چیست؟ میخواهید من [سوریه] عقبنشینی کنم؟ نه، اگر بخواهی دوباره تجاوز کنی من به نیروها دستور دادهام پاسخ بدهند. چه کسی در جهان عرب حاضر است چنین کاری بکند؟!
خب، بگذارید ما هم به آنها بپیوندیم. معمولا وقتی بنده سخنرانی میکنم بعضی بعد اظهار نظر میکنند که سید احساساتی و نگران بود. اصلا هم نگران نیستم. این ماهیت مناسبت، خطابه و شور است. هر جایگاهی سخنی دارد. ما هم میخواهیم به آنها بپیوندیم. پاسخ سوم را کنار میگذاریم.
دربارهی پاسخ اول: بله، ما در مقاومت لبنان اعلام میکنیم آمادگی پذیرش هرگونه سلاح ویژه و حتی سلاحهای برهم زنندهی موازنه را داریم. و آمادهایم این سلاح را حفظ کنیم و شایستگی در اختیار داشتن آن را هم داریم. و با این سلاح هجومی از ملت، کشور و مقدساتمان دفاع خواهیم کرد.
دربارهی پاسخ دوم: همانطور که سوریه در کنار ملت لبنان ایستاد و مقاومت مردمی آن را به لحاظ مادی و معنوی حمایت کرد تا این مقاومت توانست جنوب لبنان را آزاد کند ما نیز در مقاومت لبنان اعلام میکنیم در کنار مقاومت مردمی سوریه خواهیم ایستاد و برای آزادسازی جولان سوریه به آنها کمکهای مادی و معنوی و با آنها همکاری و هماهنگی خواهیم کرد.
پاسخ سوم ماجرایش طولانی است نمیخواهم الان دربارهاش صحبت کنیم!
برادران و خواهران، نه از جایگاه شور، احساسات یا عاطفه. از جایگاه ارزیابی با آرامش: هر کس از صحنهی منطقه و حوادث آن اطلاع پیدا کند میتواند بفهمد تجربهی اخیر و پاسخها و موضعگیریهای سران سوریه نشان میدهد این افراد رهبرانی با اعصاب قدرتمند -بنده از تجاربم میگویم. همه میدانیم جنگ و مدیریت و ورود به جنگ یعنی چه. و یعنی چه نشسته باشی و موشک بیاید و خانههای اطراف بریزد و… همه میدانیم.- و حکمت والا هستند که نبرد با اسرائیل را با تفکر استراتژیک و نه با احساسات و خشم کنترل میکنند. این چیزی است که بنده از حوادث روزهای اخیر میفهمم. و دوست دارم به شما تأکید کنم اصولا همهی این خط مقاوم و بازدارنده که از دههی 70 تا امروز دستاوردها و پیروزیهایی رقم زده و بسیاری از پروژههای بزرگ استعمار و سلطه برای کشورها و منطقهمان را با شکست مواجه کرده، این کار را با آرامش، تدبر، تعقل، ثبات، شجاعت، کار واقعی و دوری از مجادله انجام داده. و از همین طریق هم ان شاءالله در آینده پیروزی را رقم خواهد زد.
اینجا باز میگردم و دو مسئله را جمع میزنم. خطاب به آنها که میخواهند مسجد الاقصی برای صاحبانش بماند. خطاب به آنها که میخواهند مقدسات اسلامی و مسیحی فلسطین برای صاحبانشان بمانند. خطاب به آنها که میخواهند قدس به ملت فلسطین و امت باز گردد. خطاب به آنها که میخواهند حقوق و آرزوهای فلسطینیان محقق شود. میگویم: این نه در اتحادیهی عرب است، نه در سازمان ملل، نه در شورای امنیت، نه در سازمان همکاریهای اسلامی و نه در هیچ جای دیگر. همان حرف اول. تنها انتخاب نتیجهبخش مقاومت بوده و امروز نیز همان است. و ای ملت فلسطین و ملتهای منطقه که سلطهی اسرائیل بر کشورهایتان را بر نتابیدهاید و بر نخواهید تافت، هیچ کس را پیدا نخواهید کرد که کنارتان بایستد مگر آنها که دهها سال است کنارتان ایستادهاند. پیدا نخواهید کرد. به نظر میرسد شرایط از بد به بدتر تغییر کرده! به همین خاطر بیایید و آنهایی را که کنارتان ایستاده بودند و ارکان قدرت جبههتان را که به آنها امید هست حفظ کنید. به همین خاطر -به روشنی تمام- هرگونه تلاش جدی در جهت انجام حل و سازش سیاسی در سوریه و جلوگیری از افتادن سوریه به دست آمریکا و اسرائیل و تکفیریان، نبرد در راه فلسطین، قدس و مسجد الاقصی است. جلوی این توطئه را بگیرید. باقیماندهی مردمان شریف و آزادهی جهان عرب و اسلام -که زیاد هم هستند.- برای انجام این سازش تلاش کنند. خجالت دارد که آخر کار خود آمریکا که برای نابودی سوریه توطئه و دسیسهچینی کرد خود را نجاتبخش سوریه از طریق حل سیاسی جا بزند! و بگوید اتحادیهی عرب و سازمان همکاریهای اسلامی سوریه را ویران کردند. این یک ننگ تاریخی است. حکومتهای عربی و اسلامی باید در پی چاره باشند، پیش از این که دستورالعملهای معلم بزرگشان برسد! باید آبروی خود را حفظ کنند و به سوی خداوند (سبحانه و تعالی) توبه کنند و به درمان بحران بپردازند. چون هر لحظهای که میگذرد یعنی خونریزی، ویرانی و خسارت بیشتر. به نفع چه کسی؟ به نفع دشمن اسرائیلی.
این هم از موضع ما در کمال روشنی و شفافیت و تفسیرمان از آنچه رخ داد و میدهد.
[ترجمهی بخش مربوط به لبنان در این سخنرانی در اولویت کاری این پایگاه نیست.]
آخرین موضوع: موشکهایی که گاهی در برخی مناطق لبنان فرود میآیند. مشخصا موشکهایی که امروز صبح به مناطق شواغیر و هرمل اصابت کردند. بنده به اهالی هرمل، قصر، شواغیر، اطراف سیدعلی، دشتهای آب و همهی این دهها، روستاها، شهرها و… میگویم. شما امروز دارید هزینه میدهید و صبر میکنید و البته این غرامتی است که همهی ملت سوریه، سوریه و لبنان در حال پرداخت آن هستند و این بخشی از غرامت است. باید این مسئله را بپذیریم و قاعدتا برای درمانش بکوشیم. و بنده معتقدم ان شاءالله به زودی درمان میشود.
بار دیگر به برادران و خواهران در رادیو نور، همهی رسانهایهای این مقاومت، همهی رسانهایهای همراه این مقاومت و همهی کسانی که در هر بنیاد یا مؤسسهی خبری این مقاومت را همراهی کردند، تبریک میگویم و بسیار تشکر و قدردانی میکنم.
والسلام علیکم ورحمت الله و برکاته.
ان شاءالله ربع قرن بعدیتان را جشن بگیریم!
جستجو
دغدغههای امت
-...
-
لبیک یا حسینگفتارهای عاشورایی سالهای ۱۴۳۲ تا ۱۴۳۵ قمریانتشارات خیمه
-
چرا سوریه؟سخنرانیها و مصاحبهها دربارهی سوریه از سال 2008 تا 2016 میلادیانتشارات جمکران
-
امام مهدی(عج) و اخبار غیبسخنرانی شبهای پنجم و هفتم و نهم محرم 2014 میلادیانتشارات جمکران