بیانات
سخنرانی سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان، در روز اربعین 1434 در بعلبک
| فارسی | عربی | فیلم | فیلم | صوت |تقسیم، امروز بسیاری از کشورهای عربی را تهدید میکند. از یمن تا عراق -که فتنهی طائفهای در آن در حال احیا شدن است.- تا سوریه -که امروز بیش از همیشه در معرض تهدید است.- تا مصر تا لیبی و حتی تا سعودی ... باید با این نقشههای تقسیم مقابله شود. بله، در هر کشوری میتوان با اهالی کشور دربارهی ادارهی کشورشان، قالب حکومت و مسائل اداری تفاهم کرد ولی با حفظ تمامیت کشور و عدم حرکت به سوی تجزیه و تقسیم.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.
بسم الله الرحمن الرحیم.
و الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی سیدنا و نبیینا خاتم النبیین ابی القاسم محمد بن عبدالله و علی آله الطیبین الطاهرین و صحبه الاخیار المنتجبین و علی جمیع الانبیاء و المرسلین.
آقایان دانشمندان، نمایندگان، برادران و خواهران، السلام علیکم جمیعا و رحمت الله و برکاته.
السلام علیک یا سیدی و مولای یا اباعبدالله الحسین یا بن رسول الله و علی الارواح التی حلت بفنائک و اناخت برحلک علیکم منا جمیعا سلام الله ابدا ما بقینا و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منا لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.
در ابتدا از همهی شما، مردان، زنان، بزرگ و کوچک که از روستاهای مختلف بقاع و مناطق متفاوت لبنان برای بزرگداشت این امر عظیم و این مناسبت بزرگ تشریف آوردند تشکر میکنم. مخصوصا آنان که از راههای دور آمدند، ساعتهایی طولانی را پیادهروی کردند و شب را در روستاهای مختلف گذراندند. از خداوند (سبحانه و تعالی) میخواهم اجر عزاداری شما برای رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) در غم نوهاش سیدالشهداء را نیکو گرداند.
شما همیشه ندای رسول الله و نوهاش (علیه السلام) را در همهی دورانها، عرصهها، میدانها و رویاروییها لبیک گفتهاید و از مال، خون، حضور، ندا، فریاد، موضعگیری و فداکاری دریغ نورزیدهاید. هر قدر این قربانی گران و بزرگ بوده باشد.
امروز این راهپیمایی، جمعیت و حضور در این مکانی است که در سال 61 هجری در شرایطی دشوار، تأسفبار، دردآور و غمانگیز اسیران و سرها آورده و در محلی که شما حضور دارید قرار داده شدند. امروز از طریق راهپیماییتان بر همان راه جغرافیایی پیامی به جهان ارائه میکنید. و آن پیام این است که این سرگذشت روحانی، ایمانی، معنوی و جهادی که از اولین روز بعثت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) تا بدر و احد و کربلا دست به فداکاریهای عظیم زد، همچنان زنده، قدرتمند، جوشان، ادامهدار و توانا در ایجاد امت و قراردادن امت در جایگاه عزت، کرامت و بزرگیاش است. امروز وقتی در چهرههای شما مینگریم پی میبریم که سال 61 در کربلا چه کسی پیروز شد و غلبه کرد. وقتی به چهرهها، اراده، جمعیت، پایبندی، عزم و حضور شما و جمعیت میلیونی گردآمده در اطراف ضریح اباعبدالله الحسین (علیه السلام) و برادرش ابی الفضل العباس (علیه السلام) در شهر کربلا و در این ساعتها مینگریم پی میبریم که در آن نبرد چه کسی پیروز شد و فائق آمد و کدام منطق خود را جاودانه ساخت. آیا منطق «كد كيدك وإسعی سعيك و ناصب جهدك فوالله لا تمحو ذكرنا ولا تميت وحينا» بود که پیروز شد یا منطق "لعبت هاشم بالملك فلا/ خبر جاء ولا وحي نزل؟" پیروز شد؟ یعنی منطق زینب یا منطق یزید؟ منطق حسین یا منطق یزید؟ منطق اسلام یا منطق جاهلیت؟ پروژهی اسلام یا پروژهی جاهلیت؟ آنچه امروز در عرض جهان و طول تاریخ میبینیم تأکید میکند پیروز چه کسی است. اماممان زین العابدین (علیه السلام)، رهبر کاروان غمها، بزرگمنشیها، عزم، اراده و وفا در این باره برایمان صحبت کرده. وقتی ایشان وارد مدینه میشود و یکی از افرادی که از غم ایشان شاد بوده میپرسد: چه کسی پیروز شد؟ و ایشان (علیه السلام) به این مضمون میفرماید که: اذان را که بشنوی، خواهی فهمید چه کسی پیروز شد. ندای اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله اذان را که بشنوی، خواهی فهمید پیروز چه کسی است. امروز نیز وقتی نام محمد پیامبر خدا را روزی پنج بار در پهنهی زمین از منبرها، منارهها، شبکههای ماهوارهای و رادیوها میشنویم میفهمیم چه کسی پیروز شد. میفهمیم در کربلا خون بود که بر شمشیر پیروز شد و پروژهی حسین، نوهی محمد و اسیران، زین العابدین، سرهای به نیزه رفته و زنان زنجیر شده که این مسافت طولانی را تا بعلبک و سپس دمشق شام آورده شدند بود که در سال 61 هجری پیروز شد، غالب آمد و باقی ماند.
ما امروز از طریق این بزرگداشت بر این مسأله تأکید میکنیم. مسألهی حیات این پروژه، امت و دین. همچنان که مراتب وفاداری، تشکر و قدردانیمان را از پیامبر خدا و اهل بیت و صحابهی ایشان و شهیدان همراه حسین در کربلا اعلام میکنیم. کسانی که با فداکاریهایشان این رسالت الهی را برای ما حفظ کردند و آن را از دل نسلها به ما رساندند تا در این دوران به آن باورمند، پایبند و عامل باشیم و با آن پیروزیهایمان، بزرگیمان، امروز و فردایمان، وحدت امت و کرامت ملتهایمان را بنا کنیم.
###فتنه های داخلی و منطقه ای|جریان های تکفیری|فقه اولویت ها###
برادران و خواهران، بزرگداشت این مناسبت بزرگ -مخصوصا این سالها و مانند برخی مراحل تاریخ- معنای خاصی دارد. امروز کسی که پیاده به کربلا میرود از طریق این تفکر تکفیری کشتارگر در معرض تهدید، انفجار، عملیات انتحاری، جنایت و کشتار دستهجمعی است. تفکری که از طرف آمریکا برای ایجاد فتنهی میان امت و طائفهها و مذاهب مختلف آن به کار گرفته میشود. ولی آیا انفجارها و عملیاتهای انتحاری این سالها توانستهاند نگذارند این عشق به حسین و به جد حسین در قالب پیادهروی میلیونها نفر به سمت ضریح ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) خود را بروز دهد؟ کشتار نه پاکستانیانی را که اتوبوسهایشان در مرز و در راه زیارت منفجر میشود متوقف میکند. نه ترور، کشتار و انفجار زائران ایرانی، عراقی، لبنانی یا هر کدام از زائران حسین (علیه السلام) از هر کجای این جهان را متوقف میکند. نه دزدیدن زائران جلوی ادامهی زیارت را میگیرد. برای باقیماندن و جاودانه شدن این احیا و این مسأله هزاران و دهها هزار نفر در طول تاریخ فدا شدهاند. و بنده امروز به این قاتلان و جنایتکاران میگویم این روش اثر بخش نخواهد بود. این روش غلط است و منجر به تمسک، اعتقاد و نفوذ بیشتر این روش میشود. روش شما نمیتواند تفکر یا اعتقاد کسی را عوض کند. باید در این زمینه در داخل دایرهی اسلام و در مقابل شیعیان یا سنیهایی یا مسلمانانی که این تکفیرگران با آنها در نظر، تفکر، مذهب، مسلک یا طریقت اختلاف دارند، تجدید نظر شود. چه معنا دارد این که در سالهای اخیر و مخصوصا سال گذشته در چندین کشور اسلامی و عربی شاهد انفجار در کلیساها یا کشتار مسیحیان در کلیساها به دلیل جلوگیری از بزرگداشت سالگرد میلاد یا سال نو هستیم. حتی از نظر اسلامی و فقهی چه کسی میگوید یا به شما اجازه میدهد چنین کاری انجام دهید؟ این یکی و یکی از بخشهای شعائری است که اسلام در طول تاریخ از ابتدای ورود اسلام به همهی این منطقهها برای آن احترام قائل بوده. این کلیساها عید میلاد را برگزار و آئینها و مناسبتهایشان را به جا میآورند. این شما هستید که دین جدید و بدعت آوردهاید و میخواهید حتی جزئیات تفکر خود را با ذبح، کشتار، جنایت و انفجار به دیگران تحمیل کنید. و این به نتیجه نخواهد رسید. این راه بنبست است و باید برای همیشه مسدود شود.
برادران و خواهران، ما در لبنان و منطقه در یکی از مهمترین، خطرناکترین و حساسترین مرحلهها زندگی میکنیم. و جو عمومی حاکم بر منطقه، جو فتنهها است. و متأسفانه قطبنما از دست بسیاری خارج شده، اولویتها جابجا شدهاند، مقیاس و معیارها تغییر کردهاند یا کاملا از بین رفتهاند و احساسات، عواطف، خصومتها و کینهها حتی بر سخنرانیهایی که از تریبونهای مختلف میشنویم چیره شدهاند. بلکه متأسفانه وقتی پای منبرها مینشینیم یا حتی شبکههای ماهوارهای و برنامههای گفت و گو را نگاه میکنیم دیگر گفت و گویی نمیشنویم. گفت و گویی نیست. توهین است. دو نفر مینشینند به یکدیگر توهین میکنند. یک ساعت، یک ساعت و نیم مینشینی پای برنامه فقط توهین میشنوی! مگر استثناهایی بسیار کمشمار. این برهه بسیار خطرناک است. و این یعنی انسان در چنین برههای باید آرامتر، شنوندهتر، دقیقتر و مسئولیتپذیرتر باشد. چون برهه حساس است و مسائل بسیار جابجا میشوند.
###خاورمیانه جدید|عراق|یمن|سوریه|مصر|لیبی|عربستان سعودی|لبنان###
خطرناکترین چیزی که منطقه و امت ما در این برهه و مشخصا در سالهای اخیر با آن مواجه هستند پروژهی بازتقسیم منطقه -یعنی تقسیم دوبارهی چیزی که تقسیم شده.- به حکومتهای کوچک طائفهای، مذهبی، نژادی یا متعلق به طرفهای سیاسی خاص است. یعنی حتی میخواهند کشوری را که یک دین و مذهب دارد به شمال و جنوب و شرق و غرب تقسیم کنند. یا این که میخواهند آن را بر اساس قبیله یا… تقسیم کنند.
ما اینجا و در روز اسلام، احیای اسلام و امت بر موضع اعتقادی و دینی خود بر عدم پذیرش هرگونه تقسیم، جداییطلبی یا تجزیه در هر کشور عربی یا اسلامی تأکید میکنیم و کاملا مصرانه به محافظت از تمامیت تمام کشورها فرا میخوانیم. هر قدر فداکاری لازم داشته باشد و هر قدر شرایط سخت باشد و ظلم وجود داشته باشد و مطالبات محقانه باشند. ما از وهم و خیال صحبت نمیکنیم. این مسئله امروز بسیاری از کشورهای عربی را تهدید میکند. از یمن تا عراق -که فتنهی طائفهای در آن در حال احیا شدن است.- تا سوریه -که امروز بیش از همیشه در معرض تهدید است.- تا مصر تا لیبی و حتی تا سعودی. پروژههای تقسیم دربارهی چندین کشور و حکومت عربی وجود دارد. و باید با این نقشههای تقسیم مقابله شود. بله در هر کشوری میتوان با اهالی کشور دربارهی ادارهی کشورشان، قالب حکومت و مسائل اداری تفاهم کرد ولی با حفظ تمامیت کشور و عدم حرکت به سوی تجزیه و تقسیم.
###لبنان|سوریه###
و قطعا در لبنان. باید امروز بیش از همیشه بر پایبندی خود به یکپارچگی میهن، خاک، ملت، حکومت و سازمانهای لبنان تأکید کنیم. و اگر پروژههای حکومتها و امارات کوچک از اینجا و آنجا سر برآورد باید همهی لبنانیان آن را رد کنند. این لبنان کوچکتر از آن است که تقسیم یا تجزیه شود. حتی اگر این پروژه در هر کشور دیگری ظرفیت حیات داشته باشد، این ظرفیت در لبنان وجود ندارد. لبنانیان امروز به احیای منطق حفظ یکپارچکی میهن، ملت، خاک و سازمانها و رد هر گونه تجزیه و تقسیم فراخوانده شدهاند.
دوم: برادران و خواهران، -باید اعتراف کنیم و تعارف نکنیم.- لبنان به دلیل ترکیب داخلی، تنوع و چندگانگی طائفهای، مذهبی و سیاسی، تعارض مسائل داخلی و سطح خوب آزادی بیان، موضع و رفتار سیاسی بیش از همهی کشورها از اتفاقات اطرافش مخصوصا حوادث سوریه تأثیر میپذیرد. و طبیعتا به دلیل مرزهای طولانی، تکهمسایگی، نوع روابط و تداخل منافع از حوادث سوریه بیش از حوادث هر مکان دیگری در منطقه تأثیر میپذیرد. و در لبنان که بیش از همهجا تحت تأثیر قرار میگیرد مشخصا بقاع و شمال به دلیل مرز و تماسهای تاریخی جغرافیایی، مالی و مردمی میان اهالیشان با سوریه. دیگر مناطق به اندازهی اهالی بقاع و شمال تأثیرات را احساس نمیکنند.
خب شرایط موجود این است. امروز در سوریه در سطوح مختلف جنگی واقعی وجود دارد. لبنان در همسایگی سوریه است و از این جنگ تأثیر میپذیرد. از روزهای اول در لبنان دو روش در برخورد با این موضوع داشتیم. مسئلهی عدم دخالت را کنار بگذارید. داریم دربارهی گزینههای جدی صحبت میکنیم. دو روش وجود دارد. روش اول میگوید بگذار ما لبنانیان دربارهی سوریه اختلاف داشته باشیم، مشکلی نیست. هر کس نظر، اعتقادات، خوانش، نگاه و موضع خودش را داشته باشد و آن را در قالبهای مختلف بیان کند. میتوانیم در رسانهها و عرصهی سیاست بحث کنیم ولی بیایید در لبنان با یکدیگر نجنگیم و جنگ را به لبنان نکشانیم. این یک روش.
روش دوم همان است که از روز اول تا امروز میخواهد و عجله دارد کشتار را به لبنان بکشاند. و در عرصههای مختلف میکوشد جنگ را به لبنان بکشاند. و برخی عرصهها از این روش تأثیر پذیرفتهاند. حالا نمیخواهم وارد نامها شوم. و اگر نتوانست جنگ را به این میادین بکشاند بر اساس نگاه یا محاسبات مرتبط با سرانجام حوادث سوریه به جنگ در آیندهی نزدیک تهدید میکند. این روش غلط است.
ما از ابتدا طرفدار روش اول بودیم و گفتیم حتی داخل دولت لبنان اختلاف داشته باشیم. چه کسی گفته افرادی باید بروند بیرون؟ مشکلی نیست. برخی در دولت لبنان دربارهی سوریه موضعی دارند 180 درجه متفاوت با اعضای دیگر دولت. موضعی متفاوت از نظر نگاه، موضعگیری، ذات، محتوا، قالب، ادبیات و زبان… . ولی این به آن معنا نیست که بجنگیم و در لبنان یکدیگر را بکشیم. موضع ما این بود.
بله، برخی حتی از طریق تحریک طائفهای، مذهبی، تحریک میدانی و توهین برای کشاندن طرفهای مقابل به جنگ خیابانی تلاش کردند. ولی موفق به این کار نشدند. اینجا باید اول در تاریخ ثبت و سپس تأکید کنم… باید در تاریخ ثبت کنم موضع گروه سیاسی ما، خود ما و دولت فعلی لبنان -که پس از خداوند (سبحانه و تعالی) در انجام این کار نقش داشته.- نگذاشته کشتار به لبنان کشیده شود. و اگر گروه دیگر در این برههی بسیار حساس کشور را مدیریت میکرد نه تنها کشور را به کشتار داخلی بلکه به جنگ با سوریه میکشاند. و همه این را میدانیم. و دوم تأکید بر پایبندی به این روش است. یعنی بنده مخصوصا منطقهی بقاع -که از حوادث اطرافش تأثیر میپذیرد.- و همهی لبنانیان و همچنین منطقهی شمال را به صبر، ایستادگی، آرامش و تحریک و درگیر نشدن فرا میخوانم. امروز ما، همهی طائفهها، مذاهب و نیروهای سیاسی به پایبندی بیشتر به همزیستی در منطقههای مختلف، شهرها، شهرکها و روستاهایمان فراخوانده شدهایم. در هنگام بحران افراد اجازه ندارند از هم دور شوند. بالعکس امروز بیش از همیشه دانشمندان، روحانیان همهی مذاهب و طائفهها، اهالی سیاست، فرهنگ، نخبگان، مردم، چهرهها، اهالی شهرها و روستاها و همسایگان باید با هم ارتباط داشته باشند تا مانع هر تلاشی در جهت فتنه، خفقان و هرگونه تراکم خطرناکی شوند. این مسئولیت بدون استثنا بر عهدهی همه است تا از کشورمان، مسالمت، همزیستی و امنیت و ثبات کشورمان محافظت کنیم. باید بر اساس این روش عمل کنیم. قاعدتا همیشه در برابر کسانی که شبانهروز تحریک و توهین میکنند و هیچ کس واکنشی نشان نمیدهد به مسئولیتپذیری فراخواندهایم. وظیفهی ما این است که دعوت کنیم و خودمان هم پایبند باشیم. خودمان باید پایبند باشیم و این همان چیزی است که شما را به آن فرا میخوانم. این قدرت موضع ماست، ضعف نیست. هیچ کس به هیچ وجه این مسئله را ضعف نداند. امروز قدرت این است که عقل شما بر اعصابتان و ارادهتان بر موضعتان تسلط داشته باشد و این بصیرتتان باشد که عمل میکند و رفتارتان مسئولانه باشد. و این چیزی است که همه باید انجام دهند.
سوم: مسئلهی مهاجران به لبنان. که از نتایج و اثرات این اوضاع پیشآمده است. منظور از مهاجران، خانوادههای سوریهای، فلسطینی یا خانوادههایی لبنانی که در سوریه زندگی، اقامت و کار میکردهاند، هستند. همهی اینها در این برهه مهاجران به لبنان هستند. این که عدهای را مهاجر، پناهنده یا کوچ کرده بنامیم جزئیاتی است که از نظر محتوا زیاد فرقی نمیکند. امروز مسئلهی این مهاجران پرونده و معضل بشری بسیار بزرگی است. قاعدتا کسی تخمین دقیقی از اعداد ندارد. آخرین عددی که امروز از مسئولان یا وزیر کشور منتشر شد از 200.000 مهاجر به لبنان حکایت میکند. که قطعا بیش از اینهاست.
در این باره ما اولا به برخورد با این پرونده، پروندهی مهاجران، با نگاه بشردوستانهی محض و عدم آلوده کردن این پرونده -کم یا زیاد- به سیاست فرا میخوانیم. در نتیجه باید به خانوادههای مهاجری که به لبنان و دولت و ملتش پناه آوردهاند توجه شود. چه طرفدار نظام سوریه باشند، چه مخالف و چه خاکستری و بدون موضع مشخص. این یک مسئلهی بشری است. هیچ کس حق ندارد آن را سیاسی کند. و اگر هر نکتهای در جهت سیاسی کردن این پرونده وجود دارد باید شنیده و درمان شود.
همچنین ما به عنوان لبنان به هیچ وجه نمیتوانیم مرزهایمان با سوریه را ببندیم. نمیتوانیم. در عین درک و ارزیابیمان از خطرات سیاسی، امنیتی، اقتصادی و اجتماعی این مهاجرت عظیم و متراکم به همان دلایلی که در ابتدا گفتم نمیتوانیم تصمیم به بستن مرزها بگیریم. با هیچ دلیلی نمیتوانیم این کار را بکنیم. باید این نتیجهی بشری را بپذیریم و به درمان پیامدهای اقتصادی، امنیتی یا سیاسی آن بپردازیم. نه این که سراغ گزینهی حذفی برویم که خطرات بسیار بزرگتری از دیگر گزینهها دارد. کنترل پروندهی مهاجران به موضع رسمی مناسب و صریح نیاز دارد و فکر میکنم دولت امروز یا به زودی دربارهی گام کاملی در این مسیر و همکاری ملی بحث خواهد کرد.
امروز بنده شما و لبنانیان را همچون گذشته به پذیرایی از این خانوادهها در مکانهای مختلف، خانههایمان، اماکن عمومی و سازمانها فرا میخوانم. باید با نگاهی بشردوستانه و اخلاقی و مسئولانه از این خانوادهها پذیرایی کرد. و با وجود شرایط معیشتی دشواری که بسیاری از خانوادههای لبنانی با آن مواجهند نباید از این مسئولیت شانه خالی کنیم. ما به نوبهی خودمان تلاش میکنیم ولی همهی طرفهای دولتی و مردمی باید تلاش خود را بکنند.
قاعدتا درمان واقعی پروندهی مهاجران بستن مرزها نیست. درمان واقعی پروندهی مهاجران درمان علت است. یعنی تلاش در جهت سازش سیاسی در سوریه و پایان خونریزی، کشتار و جنگ موجود تا این خانوادهها بتوانند به خانهها، سرزمینها و خاکشان برگردند. این همان چیزی است که امروز باید صورت بگیرد.
مسئول ادامهی مهاجرت همان مسئول ادامهی خونریزی و همان کسی است که چه در داخل سوریه و چه در سطح منطقهای یا جامعهی بین المللی جلوی رفتن اهالی سوریه به سمت گفت و گو و سازش سیاسی را میگیرد و مانع آن میشود. آنان جز به پروژهها و منافع خودشان فکر نمیکنند. و پیشبینیهای غلطی دارند که گفتم. از ابتدای ماجراهای سوریه گفتند دو ماه. بعد دو ماه دو ماه تمدید کردند. حالا دارد دو سال تمام میشود. و همهی اطلاعات تأکید میکنند اگر انتخاب گزینههای نظامی در این نبرد ادامه پیدا کند نبردی طولانی، خونین و مخرب خواهد بود. در حالی که مسیر درمان سیاسی باز است. اما کسانی وجود دارند که جلوی این درمان سیاسی را میگیرند. امروز بار دیگر میخواهیم بگوییم: ظالم، جنایتکار و مسئول خونریزی و فجایع انسانی مهاجران به لبنان، ترکیه، اردن، عراق یا… همان کسانی هستند که در سوریه جلوی گفت و گو، درمان و سازش سیاسی را میگیرند.
و همچنین اینجا و ذیل این بحث بنده حکومت و دولت لبنان را به پیشبرد موضع سیاسیاش فرا میخوانم. این با عدم دخالت منافات ندارد. یعنی حکومت لبنان امروز باید به آمریکاییها، اروپاییان، سازمان ملل متحد و اتحادیهی عرب بگوید شما با این رفتارتان در حال تحمیل چیزی به لبنان هستید که به لحاظ اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و سیاسی تحملش را ندارد. این کافی نیست که در لبنان دربارهی تأثیرات این حوادث بر لبنان سخنرانی کنیم و تفسیر ارائه دهیم. باید تحرکی جدی در زمینهی سیاسی وجود داشته باشد. یعنی لبنان موضع سیاسیاش را به سمت فشار یا کمک به همهی کسانی که در جهت شکلگیری درمان، گفت و گو و سازش سیاسی در سوریه فشار میآورند تغییر دهد. نه این که همین طور دخالت نکنیم و دست روی دست بگذاریم و اثرات و پیامدهای این حوادث را متحمل شویم.
###سوریه|لبنان|ترکیه|عربستان سعودی|قطر###
چهار: لبنانیان ربودهشده در سوریه. این نیز یکی از پیامدها است. در تمام ماههای گذشته ملاحظه کردید بنده و برادرانم در حزب الله سعی میکردیم به این پرونده نپردازیم تا از هیچ جمله، موضع یا صحبتی سوء استفاده نشود. ولی متأسفانه امروز و پس از گذشت این همه مدت روشن شد دارد به صورت زشت و کریهی از این مسئله و پرونده بهرهبرداری سیاسی، اخلاقی و بشری و علیه حکومت و نیروهای سیاسی و ایجاد شکاف در جامعهی لبنانیمان سوء استفاده و برای ایجاد درگیری میان مردم تلاش میشود. ما از روز اول به خانوادهی ربودهشدگان گفتیم مسئله را به حکومت بسپارید. این مسئله مربوط به حکومت است. اینها شهروندان لبنان بودهاند و حکومت مسئول است. و از آنها خواستیم خیابانها را نبندند و سراغ گزینههای منفی نروند. موضع عمومی ملی همین بود. امروز پس از گذشت این همه مدت که نتیجهای به دست نیامده خانوادهها دست به تحرک میزنند و بعضیها موضوع را سیاسی تفسیر میکنند. حق دارند. با حزب الله، جنبش امل و… هیچ هماهنگی ندارند. این انتخاب خودشان است و این تحرکشان هم طبیعی است. ولی وقتی خانوادهها احساس کنند مسئولان حکومتی به طور جدی و واقعی در حال فعالیت هستند نیازی به آمدن به خیابانها ندارند. بنده شخصا فعالیتهای حکومت -میگویم حکومت و نه تنها دولت- در این پرونده را قانع و راضیکننده نمیدانم. با حفظ احترام همهی تلاشهایی که صورت گرفت. نخست وزیر و رئیس جمهور، برخی مسئولان و وزیران میگویند تلفن زدیم و تماس گرفتیم و رفتیم و آمدیم و جلسه گذاشتیم. اینها مسئله را حل نمیکند. امروز حکومت که برای خود شأن حاکمیت قائل است و خود را مسئول شهروندانش میداند باید تلاش متفاوتی انجام دهد.
اینجا دو نکته هست. نکتهی اول: بنده با صراحت تمام حکومت یا دولت لبنان را به مذاکرهی مستقیم با آدمربایان فرا میخوانم. مشکل کجاست؟ در همهی جهان این کار صورت میگیرد. بزرگترین حکومتهای جهان این کار را انجام میدهند. حکومتهایی که میگفتند ما با تروریستها مذاکره نمیکنیم امروز دیگر میکنند. کسی برای ما مسائل سیاسی را مطرح نکند که برایمان هیچ ارزشی ندارد. اگر بخواهم همچنان منتظر باشم که با ترکیه صحبت کنم که ترکیه کمی تحرک از خودش نشان دهد معلوم نیست کار کی تمام شود. اگر همین طور پیش برود که هیچ وقت به نتیجه نمیرسیم. بنده ابتدا به مذاکرهی مستقیم فرا میخوانم. دولت لبنان یکی از مسئولان رسمی لبنان را به ترکیه بفرستد بنشینند رو در روی آدمربایان با آنها صحبت کند. در هر صورت این یک راه است. یکی از راههایی است که از آن استفاده میشود. عقلا و همهی حکومتها از آن استفاده میکنند.
دوم این که دولت لبنان تلاش ویژهای در زمینهی حکومتهای تأثیرگذار بر گروه آدمربا صورت دهد. با هم مزاح نکنیم برادران. این که در سوریه گروههایی هستند که هیچ کس در جهان بر روی آنها تأثیر ندارد، صحیح نیست. کشورهایی حمایت مالی میکنند، کشورهایی سلاح میفرستند و کشورهایی هم مرزها را باز میکنند. یعنی به طور صریح: سه کشور تأثیرگذار وجود دارند که میتوانند این پرونده را ببندند. آن سه کشور عبارتند از ترکیه، سعودی و قطر. چرا پنهانکاری کنیم؟ این سه کشور هستند که پول میدهند، حمایت مالی میکنند، سلاح میفرستند و با گروههای مبارز در تماس هستند و ترکیه هم همهی امکانات را در مرزها به دستشان میرساند. حکومت لبنان بیاید با روابطی که در اتحادیهی عرب و سازمان همکاریهای اسلامی دارد وارد عمل شود. این کافی نیست که فلان مسئول بگوید ما صحبت کردیم و تلفن زدیم. این نشاندهندهی پیگیری جدی پروندهی ربودهشدگان از جانب حکومت نیست.
بنده همچنان خانوادهها را به دل بستن به حکومت و تلاشهای حکومت دعوت میکنم. ولی در هر صورت: حکومت محترم، اگر خود را ناتوان میبینی -اگر حکومت خود را ناتوان میداند.- به خانوادهی ربودهشدگان و نیروهای سیاسی لبنان -از جمله ما- بگویید کاری از دست ما به عنوان حکومت لبنان بر نمیآید. خود مردم میروند ببینند چطور میتوانند این پرونده را درمان کنند، مسئولیتهایشان را به انجام برسانند، چه رفتاری بکنند و چه کار کنند…. در هر صورت راه کم نیست. پس در این زمینه بنده حکومت لبنان را به رفتار مسئولانه، جدی و واقعی فرا میخوانم و این که به سرزنش خانوادهها یا تفسیر جملات آنها بسنده نکند. چون خانوادهها حق دارند ناراحت، احساساتی و عصبانی باشند چون از این حکومت دربارهی این پرونده رفتار و اقدام جدی ندیدهاند.
###لبنان|نفت###
پنجم: -که از اینجا به پایان صحبت میرسیم.- امروز پروندهی بزرگی داریم که آرزوهای بسیاری در زمینهی کمک به لبنان در جهت درمان بحرانهای اقتصادی، معیشتی، حیاتی و اجتماعی به آن وابسته است. و آن پروندهی نفت و گاز است. قاعدتا ما همیشه اصرار داشتهایم درمان این پرونده مسئولیت حکومت است. تنها حکومت است که میتواند از طریق مسئولیتها، سازمانها و قدرتش پروندهی معیشت را حل کند. و مجموعهی دولتها مسئول وضعیت اقتصادی، مالی، معیشتی، حیاتی و اجتماعی هستند که امروز لبنان به آن رسیده. حالا برای این که به یکدیگر حمله نکنیم بگذارید بگوییم یک جای امیدواری هست. آن جای امیدواری هم ثروت موعود نفت و گاز است که همهی مسئولان لبنان دربارهاش صحبت میکنند. و ان شاءالله این نعمت نعمت باشد و تبدیل به نقمت نشود. چون امروز برخی مستندات، گزارشهای رسانهای و تحقیقات نشان میدهند یکی از دلایل حوادث برخی کشورهای همسایه نفت و گاز است. یعنی کشورهایی نابود میشوند تا برخی طرفهای بین المللی بیایند و به این منابع ملی چنگ بیاندازند. این داخل پرانتز بود.
امروز ما امیدواریم اگر لبنان بتواند به صورت جدی از این ثروت استفاده کند این مسئله ظرفیتهای مالی قابل توجه و بزرگی را برای پرداخت بدهیها و درمان بحران اجتماعی لبنان فراهم خواهد کرد. چه این که هنوز در حال جنگ بر سر مسئلهی دستمزدها و حقوقها، بازنشستگی اساتید دانشگاهها و توسعهی مناطق محروم هستیم. چون فقر با خود ننگ و مشکلات به همراه میآورد. ولی پول و بینیازی هم اگر با ظلم، طائفهگرایی و خساست همراه باشد ممکن است موجب نقمتها و مصائب دیگری شود. دولت کنونی گامهای بزرگی در این راه برداشت و این در کارنامهاش ثبت میشود. چه این که این پرونده، پروندهی آسانی نیست. به دلایل مختلف پیچیده است. و امروز در حال ورود به مرحلههای مهم دیگری هستیم. اینجا باید یک تأسف بزرگ را در تاریخ ثبت کنیم و آن این که: دشمن ما که غاصب، اشغالگر، دزد و غارتگر منابع ملت فلسطین است همهی مراحل را به پایان برده و طی سه ماه -چنانکه در رسانهها گفته میشود.- استخراج، فروش و صادرات را آغاز کرده. ولی ما لبنانیان هنوز درگیر مقدمات هستیم. مرحلهی بعد چقدر وقت میبرد؟ الله اعلم. این مسئله رفتاری جدی، میهنی، مخلصانه و مسئولانهی همهی سران و مسئولان این حکومت را میطلبد. پروندهی نفت یک پروندهی حزبی، شخصی، طائفهای، مذهبی و منطقهای نیست. و اگر منابع نفتی در دریای لبنان -چه در جنوب یا شمال- وجود دارد متعلق به همهی لبنان و همهی ملت لبنان است. و باید با این پرونده به عنوان فرصتی ملی و تاریخی برای خارج کردن لبنان از این وضعیت رفتار کنیم. اگر نگاه این باشد رفتار متفاوتی را میطلبد.
سؤال دیگر و پر اهمیتی وجود دارد که باید ذیل این پرونده به آن پاسخ داده شود. و آن این است که این ثروت مخصوصا در زمینهی حوزهها یا چاههایی که شاید زیر زمین یا دریا مشترک باشند، تهدیدات یا خطراتی از جانب اسرائیل را به همراه میآورد. البته این مسئله تخصصی است و بنده زیاد دربارهی آن نمیدانم. ولی حتی شرکتهای حفاری که میخواهند متعهد شوند با تهدیدهای مختلفی از جانب اسرائیلیان یا سروران آنها در جهت جلوگیری از استفاده از این ثروتها توسط لبنان مواجه میشوند. خب حکومت لبنان چطور میخواهد این مسئله را درمان کند؟ ما قاعدتا اینجا دعوت میکنیم به استراتژی ملی. اگر مسئله را به ما بسپارید ما آمادهایم. با صراحت تمام. در دورهای حکومت آزادسازی خاک را به ملت لبنان سپرد و غایب و حتی در جبههی مقابل بود. فقط غایب نبود. در جبههی مقابل بود. ملت لبنان از طریق گروهها، جنبشها و حزبهای مختلف ایستاد و جنگید و در 85 و 2000 خاک را آزاد کرد و مقاومت مردمی لبنان ثابت کرد توان محافظت از کشور را دارد. خب، اگر دوست دارید این مسئله را به مردم بسپارید خیلی خوب است. مردم لبنان میدانند چه گزینههایی را انتخاب کنند. انتخابهایشان روشن است.
یا اگر دوست دارید استراتژی ملی حفاظت از منابع نفت و گاز را تدوین کنید. استراتژی اسرائیل روشن است. برادران و خواهرانم، همهی لبنانیان باید بدانند: اسرائیل فقط چون چند چاه نفت در دریا پیدا کرد در نیروی دریایی، نیروی موشکی، نیروی هوایی، نقشهی مانورها و همهی آنچه در حوزهی نظامی و امنیتی و در سطح فنی، مستندات، تکنولوژی و تسلیحات برای حفاظت از منابع نفتی لازم بود تغییر ایجاد کرد. این کارها را اسرائیل همزمان با برپایی سکوها و حفاریها انجام داد. ولی ما در لبنان چه کردیم؟ چهار تا تفنگ و موشک داریم که میخواهیم با آنها از کشور محافظت کنیم صبح و شب داریم بر سر سلاح مقاومت بحث میکنیم. این طور میخواهید از منابع نفتی و فرصت تاریخی لبنان و برونرفت لبنان [از این وضعیت] محافظت کنید؟ اگر میخواهید خود ملت مسئولیتش را به تنهایی بر عهده نگیرد، وارد شوید و به عنوان حکومت استراتژی تدوین کنید. اگر چون بعضیها برای بازگشت به گفت و گوهای ملی شرطهای غیر ممکن میآورند نمیتوانیم استراتژی عمومی دفاع ملی تدوین کنیم حد اقل در گفت و گوهای ملی، دولت یا مجلس عالی دفاع -بنده نمیدانم کجا.- اعلام کنند این استراتژی ما برای حفاظت از منابع ملی نفت است. و آنچه ذیل این استراتژی ملی از ما -به عنوان مقاومت- خواسته شود ما آمادهی انجام آن هستیم. و مانند همیشه هستیم که غرامت و پیامدها را پذیرفتهایم و در غنیمتها شریک نبودهایم. و شما این را میدانید. ما حاضریم دوباره مسئولیتمان را بر عهده بگیریم چون برکات این مسئله شامل همهی کشور و ملتمان میشود. ما به دنبال نصیب، سهم یا تهماندهی کاسه نیستیم. ولی بسیار برایمان مهم است که لبنان به عنوان میهن، ملت و حکومت بتواند از این ثروت بهرهبرداری و از آن به نفع همه استفاده کند.
###مقاومت|آمریکای لاتین|سلاح مقاومت###
در همین زمینه باید در روز ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) و روز وفاداری، موضعگیریهای شدید و ایستادگی که زینب، زین العابدین و حتی کودکان خردسال همراه آن کاروان از خود نشان دادند، تأکید کنیم ما نیز همان موضع را داریم و میدانیم سال آینده در زمینهی مقاومت در برابر چالشهای بسیار بزرگ و پر اهمیتی هستیم. و اسرائیلیان و آمریکاییها در حال تلاش برای تحریم ما در سرتاسر جهان و همچنین منطقه هستند. و تلاشهایی برای وارد کردن حزب الله به لیست سازمانهای تروریستی اروپا وجود دارد. و تصمیماتی از سوی آمریکا وجود دارد که جلوی هر جنبش و حرکتی را در آمریکای لاتین بگیرد. و تلاشهایی در جهان عرب برای شیطانی توصیف کردن مقاومت لبنان و انتقام از این مقاومتی که اسرائیل را شکست داد و حاکمان و نظامهای عرب و بلکه بسیاری از نیروهای مدعی مقاومت در این امت را به زحمت انداخت، وجود دارد. ولی بنده در اربعین ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) به شما میگویم: همهی این تلاشها به باد خواهد رفت. امروز در آمریکا و اسرائیل بحثهایی را آغاز کردهاند که تأثیرات حوادث سوریه بر تجهیز حزب الله و مقاومت لبنان چیست؟ در حال بررسی هستند که آیا هنوز سلاح میرسد یا متوقف شده؟ این انبارها رو به کاستی گذاشته یا نه؟ افق این انبارها در آینده چیست؟ و قاعدتا کسانی آنها را در این زمینه کمک میکنند. یعنی تمام هم و غم آنها این است که یکی از نیروهای لبنان چنین ظرفیتی دارد پس باید آن را تحریم و منزوی کنیم و با آن بجنگیم و تمامش کنیم. ولی امروز در روز زینب (سلام الله علیها) به آمریکا، اسرائیل و همهی کسانی که با آنها ایستادهاند و در کنارشان توطئه میکنند میگوییم:«كد كيدك وإسعی سعيك وناصب جهدك فوالله لن تمحو ذكرنا ولن تميت وحينا- هر توطئهای میدانی، به کار بند. هر کار از دستت بر میآید و هر چه میتوانی بکن. ولی به خدا قسم یاد ما را از میان نخواهی برد، وحی ما را نخواهی میراند.» امروز در اربعین حسین (علیه السلام) موضع روز عاشورا را تکرار میکنیم و به همهی این افراد که فکر میکنند و دل بستهاند که میشود به ما ضربه زد. میگوییم: مگر مقاومت در 85 چقدر سلاح، تجهیزات و نفرات داشت؟ ولی اسرائیل که قدرتمندترین ارتش منطقه بود را شکست داد. مگر مقاومت در 2000 چقدر سلاح، تجهیزات و نفرات داشت؟ ولی در 2000 نیز اسرائیل را شکست داد. و حتی در 2006 درست است که امکانات بیشتری وجود داشت ولی با امکانات و توان اسرائیل قابل مقایسه نبود. شما اشتباه میکنید وقتی معادلهی قدرت ما را بر اساس نفرات، سلاح و موشک میخوانید. قدرت حقیقی ما در ایمان، اراده، عزم، عشقمان به خدا، رسول الله و سید الشهداء و اراده و طلب زندگی کریمانه است. قدرت حقیقی ما در فرهنگ ماست که میگوید:«الحياة في موتكم قاهرين والموت في حياتكم مقهورين- زندگی در مرگ پیروزمندانه و مرگ در زندگی ذلیلانه است.» شما در خوانش حقیقت قدرت موضعگیریهای ما اشتباه میکنید. قدرتی که از کربلا کسب و هر روز و هر لحظه آن را در مواضع و اقداماتمان تکرار میکنیم که:«ألا إن الدعی بن الدعی قد رکز بین اثنتین [و علی طوال التاريخ] بین السلة و الذلة و هیهات منا الذلة.- بدانید حرامزادهای فرزند حرامزاده مرا [برای همیشهی تاریخ] میان تیزی شمشیر و خواری مخیر گذاشت و خواری هرگز شایستهی ما نیست.» امروز موضع اماممان زین العابدین را که با زنجیر بسته بود و در میان کاروان اسیرانی با آن تأثیرات روانی و طبیعی شکننده قرار داشت تکرار میکنیم. اما وقتی ایشان از جانب ابن زیاد تهدید به قتل میشود، جملهی معروفش را میگوید:«أ بالموت تهددني يابن الطلقاء؟» این جملهی امامان را که در در غل و زنجیر بود به همهی کسانی که ما را تهدید میکنند میگوییم. ولی ما امروز این جملهی اماممان را در حالی میگوییم که از قدرتی به قدرت دیگر و از پیروزی به پیروزی دیگر ترقی کردهایم و میکنیم.«أ بالموت تهددنا يابن الطلقاء؟ إن القتل لنا عادة وكرامتنا من الله الشهادة- ای فرزند آزادشدگان فتح مکه، مرا به قتل تهدید میکنی؟ نبرد، عادت و نشان بزرگداشت ما از جانب خدا، شهادت است.» مگر این فرهنگ، تفکر و باور ما نیست؟ ما این را در این 30 سال ثابت کردهایم. به همین خاطر همچنان که به دشمنان به دوستان نیز میگویم. به همهی دوستداران نگران که امروز در لبنان و جهان عرب و اسلام بسیارند میگویم: برای این مقاومت نترسید چون اراده و سرچشمهی قدرت آن جای دیگر است. امروز در میدان دشت رأس العین در نزدیکی مشهد رأس الحسین و منزلگاه اسیران، از میدانی که امام مقاومت، امام موسی صدر در آن بیدارگرانه و برانگیزانندهی دردها سخنرانی کرد، از میدان سید الشهداء مقاومت اسلامی، سید عباس موسوی، از میدانی که اولین جرقههای مقاومت اسلامی لبنان در آن زده شد میگوییم و بار دیگر با پیامبرمان، تمام انبیای الهی، امامانمان، سید شهیدان و همهی شهیدانمان، تمامی آزادگان، شرفا، مقدسات و ظلم، ذلت و اشغالستیزان عهد میبندیم که: ما همینجا و در میدان کربلای حسین (علیه السلام) خواهیم ماند و سرمای کشنده، گرمای سوزان، مرگ، کشتار، تهدید، فداکاریها و جانفشانیها -هر قدر بزرگ باشند.- میان ما و او فاصله نخواهند انداخت و شعارمان «لبیک یا حسین» خواهد بود.
السلام علیک یا سیدی و مولای یا اباعبدالله الحسین و علی الارواح التی حلت بفنائک علیکم منی جمیعا سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعل الله الآخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.
بار دیگر خداوند به خاطر عزاداری و تلاشهایتان پاداش و برکتتان دهد.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.
جستجو
دغدغههای امت
-...
-
لبیک یا حسینگفتارهای عاشورایی سالهای ۱۴۳۲ تا ۱۴۳۵ قمریانتشارات خیمه
-
چرا سوریه؟سخنرانیها و مصاحبهها دربارهی سوریه از سال 2008 تا 2016 میلادیانتشارات جمکران
-
امام مهدی(عج) و اخبار غیبسخنرانی شبهای پنجم و هفتم و نهم محرم 2014 میلادیانتشارات جمکران