


بیانات
سخنرانی سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان، در جشن پنجمین سالگرد پیروزی حزب الله در جنگ 33 روزه
| فارسی





بنده معتقدم اینها از مهمترین دلایل بنیادی پیروزی این جبهه و شکست جبههی مقابل است: در این جبهه: ایستادگی، اعتماد متقابل، امید به پیروزی، ایمان و پایداری در تمامی میادین و زمینهها، ایستادگی مردم لبنان و پایداری سیاسی به معنای تسلیم نشدن در برابر شرطها، فشارها و سازشهایی که به مصلحت لبنان نبود، ایستادگی ارتش و نیروهای امنیّتی و مهمترین دلیل این ایستادگیها و منشا تمامی آنها یعنی ایستادگی رزمندگان پایدار مقاومت در جبهههای نبرد. خود این ایستادگی فارغ از نتایجش، معجزهای حقیقی بود. چگونه ممکن است چندهزار رزمندهی مجاهد بدون سرپناه سی و سه روز، شبانه روز در تمام روستاها، شهرها، کوهها و درّهها به طرق مختلف بجنگند و با سربازان، لشکرها، یگانها و اسکادرانها و تانکها رو به رو شوند و همچنان به نبرد ادامه دهند در حالی که از آسمان آتش میبارد و به گونهای غیر قابل تصوّر بمبباران و موشکباران میشوند و خانهها در راست و چپشان فرو میریزند؟ دلیل، این ایستادگی اسطورهای بود. حقیقتا با هیچ مقیاس و معیار نظامی انسان نمیتواند چنین ایستادگی و پایداری را منطقی بداند یا بپذیرد.










اعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم.
بسم الله الرحمن الرحيم.
والحمد لله رب العالمين والصلاة والسلام على سيدنا ونبينا خاتم النبيين ابي القاسم محمد وعلى آله الطيبين الطاهرين واصحابه الاخيار المنتجبين وعلى جميع الانبياء والمرسلين.
سلام بر همگی شما ورحمت الله وبركاته.
خداوند سبحان و تعالی در کتاب پرشکوهش میفرماید:«وَاذْكُرُوا إِذْ أَنتُمْ قَلِيلٌ مُّسْتَضْعَفُونَ فِي الأَرْضِ تَخافُونَ أَن يَتَخطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآوَاكُمْ وَأَيَّدَكُم بِنَصْرِهِ وَرَزَقَكُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ- و یاد کنید هنگامی را که شما در زمین گروهی اندک بودید، و ناتوان و زبون شمرده می شدید، و همواره می ترسیدید که مردم [مشرک و کافر] شما را بربایند [تا شکنجه و آزار دهند ونابود کنند] پس خدا شما را [در شهر مدینه] جای داد و با یاریش نیرومندتان ساخت، و از [نعمت های] پاکیزه اش به شما روزی بخشید تا سپاس گزاری کنید.- [آیهی ۷۵ سورهی مبارکهی انفال]»
سپاس خداوند تعالی را برای یاریاش، تایید، رحمت و لطفش.
در ابتدا به همگی شما درود میفرستم و به خاطر این حضور پرشور در مراسم عظیم، بزرگ و با عظمت پنجمین سالگرد پیروزی الهی و تاریخی، از شما تشکّر میکنم. آن پیروزی که شما با خونها، اشکها، دردها، آرزوها، فداکاریها و ایستادگی خود آن را رقم زدید.
بنده مانند هر سال، وظیفهی خود میدانم در این مناسبت، هر چند کوتاه، به ارواح تمامی شهدا؛ شهدای ارتش، مردم و تمامی جریانهای مقاومت و خانوادههای آنان، تمامی جانبازان و خانوادههایشان، تمامی کسانی که در آن جنگ اسیر شدند و سپس بازگشتند، تمامی آوارگان جنگ و تمامی قلبهای فراخی که آنان را پناه دادند و از آنان حمایت کردند، کسانی که خانه و زندگیشان نابود شد و صبر کردند و تمام حکومتها، دولتها، ملّتها، سازمانها، جریانها، احزاب، تشکّلها، شخصیّتها و افرادی که در جهان عرب و اسلام و در هر کجای جهان در کنار لبنان و مقاومت لبنان ایستادند تا این پیروزی رخ نمود، و آنانی که فراموش کردم نام ببرم، درود و سلام بفرستم و یک بار دیگر از تمامی آنان تشکّر کنم.
برادران و خواهران، نگاهی به زمان جنگ بیاندازیم. نه تنها برای توجّه به نقاط درخشان بلکه برای عبرت گرفتن برای روزها و سالهای پیش رو و آنچه در آینده با آن رو به رو خواهیم بود.
نگاهی به زمان جنگ بیاندازیم. بنده معتقدم از مهمترین دلایل بنیادی پیروزی این جبهه و شکست جبههی مقابل، چیزی است که عرض میکنم:
در این جبهه: ایستادگی، اعتماد متقابل، امید به پیروزی، ایمان و پایداری در تمامی میادین و زمینهها، ایستادگی مردم لبنان و پایداری سیاسی به معنای تسلیم نشدن در برابر شرطها، فشارها و سازشهایی که به مصلحت لبنان نبود، ایستادگی ارتش و نیروهای امنیّتی و مهمترین دلیل این ایستادگیها و منشا تمامی آنها یعنی ایستادگی رزمندگان پایدار مقاومت در جبهههای نبرد. خود این ایستادگی فارغ از نتایجش، معجزهای حقیقی بود. چگونه ممکن است چندهزار رزمندهی مجاهد بدون سرپناه سی و سه روز، شبانه روز در تمام روستاها، شهرها، کوهها و درّهها به طرق مختلف بجنگند و با سربازان، لشکرها، یگانها و اسکادرانها و تانکها رو به رو شوند و همچنان به نبرد ادامه دهند در حالی که از آسمان آتش میبارد و به گونهای غیر قابل تصوّر بمبباران و موشکباران میشوند و خانهها در راست و چپشان فرو میریزند؟ دلیل، این ایستادگی اسطورهای بود. حقیقتا با هیچ مقیاس و معیار نظامی انسان نمیتواند چنین ایستادگی و پایداری را منطقی بداند یا بپذیرد.
در جنگ جولای تمام کسانی که در میدان بودند، ایستادند. در بنت جبیل دشمن راهی پیدا کرد تا رزمندگان را عقب بنشاند، امّا رزمندگان ایستادگی کردند تا نیروی کمکی رسید. اینهاست که بر آن عامل قدرتی که باید همیشه متوجّه آن باشیم، صحه میگذارد.
در آن سوی میدان. در جبههی مقابل دشمن اسرائیلی جنگش را با لبنان با حالت تکبّر و خودبینی و بزرگمنشی و اعتماد بیش از حد آغاز کرد. در حالی که هنوز طعم شکست سال ۲۰۰۰ و عقبنشینی از نوار غزّه در برابر مقاومت فلسطین و انتفاضهی مردم فلسطین را از یاد نبرده بود. ولی این طبیعتش بود، طبیعت متکّبر و خودبینانه. لکن در برابر ایستادگی تمامی بخشهای لبنان و مشخّصا مقاومین، به سرعت دچار هرج و مرج، سستی، حیرانی و بحران اعتماد شد. بحران اعتمادی میان سربازان و فرماندهان، فرماندهان ارشد و ژنرالها، سران ارتش و دولت و مردم، ملّت اسرائیل غاصب فلسطین و دولت و ارتش. دو تعبیر میتوانیم داشته باشیم، تعبیر اوّل نابودی اعتماد است، همچنین میتوانیم با تعبیری دیگر از تزلزل بسیار شدید اعتماد سخن بگوییم. در باقیماندهی جنگ چه در عملکرد سیاسی، نظامی یا مردمی این را شاهد بودیم.
پس جنگ این گونه بود، و چنان که اسرائیلیان، ژنرالهایشان، نخبگانشان، سرانشان و حتّی مردم عادّی و نظرسنجیهایی که از ایشان صورت گرفته نشان میدهد و اقرار میکند: این جنگ تاثیرات خطرناکی در دژ اسرائیل، در اوضاع کنونی و در آیندهی سیاسی، امنیتی و نظامی [اسرائیل] گذاشته. ولی به نظر بنده – در حالی که در پنجمین سالگرد آن جنگ قرار داریم- مهمترین نتیجه جنگ جولای، که نتیجهی بسیار استراتژیکی هم هست، نابودی و تزلزل بخش عظیمی از اعتماد ملّت غاصب، سران سیاسی و ارتش غاصب، مخصوصا در داخل ارتش؛ و در مقابل افزایش ضریب اعتماد در این جبهه و یقین به مقاومت و گزینه و رزمندگان مقاومت لبنان، فلسطین، عراق و جهان عرب و اسلام است. این عامل روانی، عامل اعتماد، یقین، امید یا شک در صحّت انتخاب، عامل استراتژیک بسیار پر اهمیّتی است. و برای ما و آنان به منظور ترسیم تصویر آیندهی درگیری موجود در منطقه، بسیار حیاتی است.
به همین خاطر، به پس از پایان جنگ میپردازیم. به همین دلیل است که اسرائیل، با پشتیبانی ایالات متّحده و پشتیبانان دیگرشان در جهان، از همان زمان، زمان پایان جنگ، اهدافی تعیین میکنند، اهدافی که در رأس آنها بازیابی اعتماد از دست رفتهی میان مردم، سران سیاسی و ارتش است؛ یا ترمیم اعتماد در کنار تلاشهای معمول بازگرداندن قدرت و توان نظامی، امنیّتی و سیاسی به منظور تحمیل شروط در آینده چه بر لبنان یا برادران فلسطینیمان یا سوریه یا بقیهی منطقهی عربی و اسلامی.
میتوانم برخی عواملی که امروز اسرائیلیان برای بازیابی اعتماد بر روی آنها تمرکز کردهاند را نام ببرم. از دو عامل مهم با کمی توضیح سخن خواهم گفت، چون هر دو به خودمان ربط دارند. این ارزیابی میتواند برای کسانی که میخواهند دربارهی احتمالات آینده، احتمال وقوع یا عدم وقوع جنگ، تحلیل و ارزیابی انجام دهند، دستمایه باشد:
عامل اوّل: تلاش نظامی و بسیج نیروهای عامل. کاری که اسرائیلیان از همان زمان انجام میدهند. مانورهای پی در پی نظامی. تربیت نیروهای جدید. فراخوان نیروهای ذخیره و دادن آموزشهای نو به آنان. ایجاد تحوّل در سلاحها و تجهیزات. تلاش برای حل نظامی مشکل موشکباران که امروز دیگر حیفا و آن سوی حیفا و آن سوی آن سوی حیفا نیست، بلکه آن سوی آن سوی آن سوی حیفا ست! تلاش برای ترمیم حفرههایی نظامی که جنگ جولای آشکارشان کرد مانند مسئلهی کشتیها و تانکهایی که در جنوب لبنان هدف قرار گرفتند. مسئلهی راهبری و تسلّط. مسئلهی ایجاد هماهنگی میان نیروهای نظامی و نیروهای پشتیبانی. برای این موضوعات تلاش میکنند. آغاز مانورهای بیسابقه در تاریخ دژ در جبههی داخلی هم از این جمله است. جبههی داخلی یا به عبارتی مردم، حکومت، سازمانها، جامعه و... . از تحوّل یک آغاز شد، تحوّل دو، سه، چهار و چند هفته پیش که تحوّل پنج را تمام کردند. مانوری در تمام فلسطین اشغالی، تمام دژ غاصب، هدف این مانور، درمان مسائل، آموزش و آماده سازی مردم بود برای این که اگر جنگی جدید رخ داد چگونه رفتار کنند. پس تمام کارهایی که پیرامون سلاح، پرکردن خلأها، آموزشها و مانورها انجام میدهند، حال در سطح نظامی و امنیّتی و اطّلاعاتی و چه داخلی.
همهی اینها را در رسانهها میگویند، یکی از اهداف بیان مکرّر در رسانهها، بازگرداندن اعتماد به ملّت اسرائیل است که: دولتتان دولتی قدرتمند و مصمّم است. ارتشتان قوی و سرسخت است، شما نیز باید در مواجهه با هر خطر و چالش یا جنگی در آینده ثابتقدم باشید. ولی آیا اینها واقعا میتواند نتیجهی مطلوب و مورد نظر را برای اسرائیلیان به ارمغان بیاورد؟
بنده به خود اسرائیلیان ارجاع میدهم، به نظرسنجیها، نظرات ژنرالها، سران سیاسی و امنیتی و نظامی، روزنامهنگاران احزاب و اعضای کنیسه و... تا بدانیم آنان اقرار دارند و اعتراف میکنند در بخش نظامی، امنیّتی یا جبههی داخلی، مشکلات بسیار بزرگی هست که تا کنون حل نشده.
مثلا اگر مانور تحوّل پنج را که چند هفته پیش اجرا شد در نظر بیاوریم. کافی است به دو معنای مرتبط که بنده پیش از این هر دو یا یکی از آنها را بیان کردهبودم، اشاره کنیم. معانی چه بود؟ مانور انجام دادند، -فارغ از میزان موافقت مردم و این که چه قدر همکاری کردند و جدّیّت به خرج دادند. طبیعی است افرادی آمدند در تلویزیون اسرائیل و گفتند این کارها بیفایده است و وقتی جنگ رخ دهد و همهجا موشک ببارد هیچ کس حرف هیچ کس را گوش نمیدهد. خودشان این را گفتند.- دو معنای مهم واضح، از میان تمام معانی اینهاست:
اوّل: اسرائیل میخواهد چه بگوید؟ سران اسرائیل به مردم میگویند ما یا ارتش اسرائیل نمیتواند با تجهیزات نظامی جبههی داخلی را حفظ کند. و توان از بین بردن تمام موشکهایی که به اهداف داخل دژ برخورد خواهند کرد را ندارد و تا کنون آزمایشهای گنبد آهنین و حیتس و میتس و بیتس و نمیدانم چه! نتیجهی مطلوبی نداشته. همچنین توان دستیابی به پایگاههای رزمندگان و سکّوهای پرتاب موشک را چه در لبنان، حتّی در غزّه، سوریه و ایران، اگر نبرد گستردهتری را در نظر داشتهباشند، ندارد. پس: گفته میشود مانورها را برای بازیابی اعتماد انجام میدهد در حالی که در همان زمان به مردم اسرائیل میگوید آن زمان گذشت که من به عنوان ارتش اسرائیل با هیبت، سر و صدا، تهدیدات، هواپیماها و بازوان پرتوانم میتوانستم به صورت نظامی از جبههی داخلی حفاظت کنم. گذشت... . در جنگ سی و سه روزه بود که آن دوره به پایان رسید.
دوّم: چه میخواهد بگوید؟ در هر جنگ جدیدی دیگر جبههی داخلی و جبههی مقدّم وجود نخواهد داشت. همهجا جبهه است و جبههی داخلی بخشی از جنگ است. اگر اسرائیل تصمیم به جنگی جدید بگیرد، نتایج این بحث روانی چه خواهد بود؟ بحثی که با اعتماد، امید و بازیابی احساس امنیّت و ثبات رابطه دارد. پس این مانورها به نتایج مطلوب نخواهند رسید.
پس عامل اوّل این اقدامات نظامی و امنیّتی و مانورهایی بود که قرار است خلأها و مشکلات اسرائیلیان را ترمیم کند. که البته تا کنون نتوانسته بحران اعتماد پیش آمده را جبران کند و عرض کردم موضوع اعتماد چه قدر در تصمیم، برنامهریزی و نتایج هر جنگی حیاتی است.
عامل دوّم: رسانهای و روانی است. مخصوصا در دورههای اخیر، چنان که گفتیم، بسیار برای بازیابی اعتماد تلاش کردند. از جملهی این تلاشها، که در زمینهی رسانهای و سیاسی صورت میگیرد، این است که برخی اسرائیلیان، نه تمامی آنها، شروع کردهاند به کاستن از پیامدهای جنگ جولای و تصویری کمی متفاوت از این جنگ به نمایش میگذارند. در ابتدا اسرائیلیان توافق داشتند آنچه در جنگ جولای رخ داد، فضاحت، شکست و ناکامی بود و وینوگراد را تشکیل دادند و مسئله روشن بود. ولی در دورههای اخیر برای کاستن از اوضاع اسفبار مردم، خودشان و ملّتشان افتادند دنبال پیدا کردن دستآوردی برای جنگ! و این که: جنگ جولای یا به قول خودشان جنگ دوّم لبنان، شکست و فضاحت بوده ولی چند دستآورد مهم نیز داشته.
حال ببینیم این نتایج مهمّ جنگ تموز چه بوده؟
بببینید همآن طور که پیش از این که وارد موضوع شویم هم اشاره کردم، اسرائیل در حال تلاش برای بازیابی یا بازگرداندن اعتماد ملّت، ارتش و حتّی مردم عادّی به وسیلهی دروغ، گمراهسازی و بزرگنمایی بعضی وقایع تا حدّ دستآوردهای مهم است. حالا تنها یک مثال از شیمون پرز که اکنون نخستوزیر است میآورم، کسی که آن را باقیماندهی نسل شارون و اسحاق رابین و اینها میدانیم. ببینید پیر کنونی صهیونیستها به چه نتایجی رسیده. و طبیعتا دیگر جریانات نیز میکوشند در اینگونه چیزها تردید کنند. به این نتیجه رسیده که جنگ جولای دو دستآورد بزرگ، عظیم و درخور توجّه داشته:
دستآورد اوّل: این که فلانی، یعنی بنده، را وارد پناهگاه کردیم! صلوات نداشت؟! این دستآورد بزرگ جنگ جولای بود!
دستآورد دوّم: این که توانستهاند آرامش مرزهای شمالی فلسطین اشغالی را حفظ کنند.
سراغ متن صحبتهای وی میرویم تا متّهم نشویم. مصاحبهایست که چند روز پیش انجام داده. میگوید:«جنگ به موشکباران شهرکهایمان پایان داد و حسن نصرالله در پناهگاهش مخفی شد و از ترس قوانین بین المللی گریخت.» اینها دو دستآورد بزرگ بودند! قسمت فضاحتبار مسئله کجاست؟ اینجاست که خود شیمون پرز هنگامی که کمیتهی وینوگراد را تشکیل دادند و این کمیته با مسئولین دیدار میکرد، یکی از افراد گروه گردانندهی جنگ بوده. در مصاحبه با وینوگراد چه میگوید؟
میگوید:«در هر صورت جهان کنار ما ایستاد.» قبول، تمام جهان با اسرائیل بود. «به خاطر این که ناتوان بودیم، نه به خاطر این که حق با ما بود! احساس میشد اسرائیل» در جنگ سی و سه روزه «دیگر مانند همیشه نیست. یکپارچه و غافلگیر کننده نیست و ابتکار عمل را در دست ندارد. به همین خاطر قسمتی از نیروی بازدارندگی بین المللی را از دست دادیم و امروز ضعیفتر از همیشه به نظر میرسیم. قسمتی از بازدارندگیمان را در مقابل عرب از دست دادیم و این در مظاهر سلب مشروعیّت از اسرائیل نمود یافته. قبل از این جنگ، جهان عرب مستقیم یا غیر مستقیم تسلیم وجود اسرائیل شده بود. ولی پس از جنگ افول آغاز شد.» همان کسی که اینها را میگوید، امروز چه میگوید؟ میگوید آنان در جنگ پیروز شدهاند و دو دستآورد هم داشتهاند: فلانی به پناهگاه رفت و در مرزها آرامش برقرار کردند.
در این باره تحلیلی دارم. اگر در میان اسرائیلیان بگردید، همین تحلیلها را خودشان هم دارند به عبارتی خودشان پاسخ شیمون پرز را دادهاند.
اوّل: ورود فلانی به پناهگاه جزء اهداف جنگ نبوده. در تمام سی و سه روز، هیچکدام از سران اسرائیل نگفتند از اهداف جنگ این است که نباید بگذاریم فلانی در خیابان راه برود!
دوّم: برای هدفی از این جنس، یعنی جلوگیری از حضور یک فرد در خیابان، نمیارزد جنگی راه بیاندازند که به پیامدهای خطرناکی در دژ دشمن داشته باشد. هیچ فرد عاقلی چنین کاری نمیکند.
سوّم: هیچ کدام از اهداف جنگ محقّق نشد. خود اسرائیلیان این را میگویند، مگر آنان که تلاش میکنند گمراه کنند و دروغ بگویند. یکی از اهداف جنگ ریشهکن کردن حزب الله و تضعیف آن بود، در حالی که قدرتش افزایش یافت. یکی از اهداف جنگ بازگرداندن دو اسیر اسرائیلی بدون مذاکره بود، آنان با مذاکره و افقی بازگشتند! اسیران ما سربلند. یکی از اهداف جنگ ایجاد خاورمیانهی جدید بود، این هدف بوشی-کاندورایسی! نیز محقّق نشد.
سراغ دستآورد دوّم میرویم یعنی: آرامش در مرزهای شمالی.
چیزی در منطق و فلسفه و در اصطلاحات مردم هست که میگویند: تحصیل حاصل. مثلا تو خانهات را ساختهای، یک نفر میآید میگوید میخواهم برایت خانه بسازم! وقتی خانه نداری کسی میتواند برایت خانه بسازد. تحصیل حاصل این است. یا مثلا کسی سبزه است به او میگویند میخواهیم برنزهات کنیم. میگوید خودم سبزه هستم، تحصیل حاصل است.
مرزهای لبنان و فلسطین اشغالی پس از ۲۵ می ۲۰۰۰ آرام بود. نیازی نبود به لبنان حمله شود و اسرائیل این قدر صدمه ببیند، تا آرامش به مرزها بازگردد! این آرامش را در مرزها مقاومت با پیروزی سال ۲۰۰۰ش ایجاد کرده بود. این آرامش، سکینه و اطمینان اهالی جنوب که به خانهها و زمینهایشان بازگشته بودند و حتّی در کنار فنسهای مرزی خانه ساخته بودند را مقاومت از طریق توازن بازدارندگی و وحشت [به دشمن] تحمیل کرده بود. این اسرائيلی که از آرامش سخن میگوید فراموش کرده از ۱۹۴۸ و از ابتدای اشغال فلسطین، خود همیشه جنگ را آغاز میکرده، مرتکب جنایات میشده؛ اوست که وارد سرزمینهای ما میشود، آنها را اشغال میکند و زندگی ما را غارت میکند. چند سال پیش اقدام به سرقت از وزّانی کردند ولی با تلاشهای مقاومت آرامش حاکم شد و از جنگ پیشگیری؛ چرا که مقاومت خطّ جنگ نیست. همیشه گفتهایم و میگوییم رسالت مقاومت دفاع از کشور، خاک و ملّتش، آبروی خانوادهاش و کرامت این مردم است و این امر در ۲۵ می ۲۰۰۰ تحقّق یافت. پس هر سخنی از آرامش در زمرهی تحصیل حاصل است و دستآورد نیست. و با تمام این تلاش اسرائیل، هنوز هم صدای بالاتر در دژ، صدای آن سیاستمداران، ژنرالها و نخبگانی است که هنوز هم از شکست، تنگنا و عجز سخن میگویند و خواستار حلّی جدید و واقعی هستند که اگر نه در هر جنگی در آینده شکست تکرار خواهد شد.
الان وقت نیست این را برایتان بگویم، ولی خواهش میکنم این موضوع را پیگیری کنید، ژنرالهای بزرگ کنونی و سابق و رؤسای سابق ستاد ارتش، موساد و امنیّت قومی به علاوهی نخبگان سیاسی، دولت اسرائیل را از هرگونه ماجراجویی بر حذر داشتهاند. نه تنها نسبت به جنگ منطقهای که ممکن است به تمام منطقه کشیده شود، بل که حتّی نسبت به لبنان، فقط حزب الله، آنان دولت اسرائیل را از دست زدن به چنین ماجراجویی بر حذر داشتهاند و نتایج آن را نا معلوم دانستهاند، بعضیهایشان هم به وضوح میگویند نتیجه فاجعه خواهد بود و شکست تکرار خواهد شد. اینها موجود است و بنده از پیش خودم نمیگویم. با این وجود، این تلاشها برای بازیابی اعتماد، که گفتم عاملی حیاتی است، نتیجه نخواهد داد.
در طرف مقابل، از پایان جنگ جولای ۲۰۰۶ تا امروز، یعنی در جبههی ما، تلاشهای بسیاری برای تشکیک در مقاومت، پیروزیها، دستآوردها، نیّتها، زمینهها و اهدافش و خدشهدار کردن وجههاش صورت گرفته و میگیرد. و برای این منظور صدها میلیون دلار خرج شده.
تلاش برای متّهم کردن مقاومین شریف و حزب الله به مقدار زیادی افتراء و دروغ، از طریق دادگاه بین المللی ترور جناب شهید رفیق حریری نیز از همین قبیل است. افترائات و دروغهایی که هر روز صبح که از خواب بلند میشوید، در روزنامهها، رادیوها، تلویزیونها و پایگاههای اینترنتی میبینید و همه فاقد حقیقت است و هیچ ربطی به فرهنگ، عقلانیّت، عادات و روش حزب الله ندارند. ولی در این میان هدف، از میان بردن اعتمادی است که در مقاومت ریشه گرفت و با آن رشد کرد؛ اعتماد مقاومت به خود و اعتماد مردم مقاومت به آن. در پایان این بخش از سخنان امشبم میخواهم به دوست و دشمن بگویم: ایمان ما به خدا و اعتماد ما به وعده و پیروزی وی و صحّت انتخاب و راهمان متزلزل نخواهد شد. بل که امروز به واسطهی تجربه، وقایع و پیروزیها از همیشه قویتر است. همچنین به عنوان کسی که به جزئیّات آگاه است میگویم، قدرت مقاومت لبنان در روحیّه، یکپارچکی، شجاعت، نیروی انسانی و مسائل مادّی، از زمان آغاز حرکتش تا امروز، از همیشه بالاتر و بهتر است. و دشمن نیز این را میداند.
دشمن امروز در قالب جنگ روانی و تلاشش برای بازگرداندن اعتماد مردمش، به ادبیّات ما پناه آورده! این تقلید برای شما فایدهای ندارد امّا برای ما دارد. چند روز پیش اسرائیلیان گفتند لبنانیان را در جنگ آینده به «غافلگیری» وعده میدهند. این مال آنها نیست. و ما غافلگیر نخواهیم شد. چرا که تفاوتی اساسی وجود دارد. چرا ما غافلگیر نمیشویم؟ چون فرض ما بر این است که اسرائیل تمام نیرو، سلاح، تکنولوژی و فنّاوریهایی را که آمریکا و غرب بی حدّ و حصر در اختیارش گذاشتهاند، دارد. به همین دلیل با هیچ چیز غافلگیر نمیشویم. شمایی که همیشه ما را با بزرگمنشی و استکبار نگاه میکنید تعجّب کردید که مقاومت عقل، نقشه، جرات، شجاعت و برخی سلاحهای پیشرفته را در اختیار دارد.
به اسرائیلیان میگویم. مشخّصا به ژنرالهایی که طعم شکستهای لبنان را چشیدهاند. گوش کنید. اتّفاقا امروز رئیس ستاد ارتش، فرماندهی هنگی بوده که سال ۲۰۰۰ از لبنان عقبنشینی کردند و به چشم خود دیده چگونه اسرائیلیان نتوانستند تانکها و اسنادشان را با خود عقب ببرند و ارتش لحد را در راهها رها کردند. فرماندهی کنونی منطقهی شمالی [هم] در لبنان بوده و به کمین مقاومت اسلامی خورده و چهار گلوله در سینهاش همراه دارد. شما ژنرالها طعم شکست در لبنان را چشیدهاید. لبنان برای شما چیزی جز طعم شکست ندارد. پس از تمام تحوّلات، پس از تمام بهینهسازیها و پر کردن خلأها از جانب اسرائیل، که [هنوز] هم به آن مشغول است، و پس از تمام پیشرفتهای ما در لبنان و منطقه و تمام آنچه در اطراف ما در حال وقوع است، با تمام این احوال، اگر کسی از من بپرسد -طبیعتا ما خواستار جنگ نیستیم، ما گروهی هستیم که از کشور و کرامت دفاع میکنند و دنبال جنگ نیستیم. ولی اگر جنگ رخ دهد مسئولیّتمان است که با آن رو به رو شویم.- اگر کسی بیاید و بپرسد اگر اکنون جنگ رخ دهد -بله، خود تو- آیا آمادهای همان جملاتی را که در روزهای اوّل هنگامی که ساختمانها فرو میریختند، گفتی، بگویی؟ (چرا که بنده تصاویری از جمعیّت میبینم، برادران عزیزم این امکان را فراهم کردهاند، ازشان متشکّرم.)
بنده اکنون حاضرم با قدرت، عزم و ایمان بیشتر بگویم، بگویم، آنچه را اکنون برای پایان این قسمت از بحث به شما میگویم که: به واسطهی شناختم از این دشمن که خداوند از آن سخن گفته و وی را به ما شناسانده که «وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَىٰ حَيَاةٍ- و یقیناً آنان را حریص ترین مردم به زندگی خواهی یافت.- [آیهی ۹۶ سورهی مبارکهی بقره]» روحیه و اعتمادی که با روشهای کاذب به وجود میآید به سرعت فروخواهد ریخت. آنان شجاعت و ایمان درونی ندارند، بیشترشان در دلشان گله میکنند. به واسطهی شناختم از این دشمن، از این مردم و از این مقاومین قهرمان، همان طور که همیشه وعدهی پیروزی به شما دادهام، بار دیگر هم به شما وعدهی پیروزی میدهم. به همین خاطر به صهیونیستها میگویم: سعی نکنید به لبنان نزدیک شوید و از خوابها و خواستههایتان در این باره برای همیشه دست بکشید.
موضوع دوّم: موضوع نفت و گاز و مرزهای آبی با فلسطین اشغالی است.
طبعا در دورهی اخیر در این رابطه بسیار صحبت شده. ولی به واسطهی اهمیّت موضوع به بنده اجازه دهید، بسیار مهم است که از این دیدار و این مناسبت برای شرح موضوع به روش خودم استفاده کنم. چرا که به همّت، پشتیبانی و پشتوانهی مردمی و ملّی نیاز دارد.
اوّلا: لبنانیان باید بدانند حقیقتا در برابر فرصتی تاریخی و بیسابقه در تاریخ لبنان برای ثروتمندکردن کشور هستند.
دقایقی قبل از قرآن آیاتی خواندم که خداوند فقط قدرتمند و پیروزیرسان نیست. «فَآوَاكُمْ وَأَيَّدَكُم بِنَصْرِهِ وَرَزَقَكُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ- شما را پناه داد و با یاریش نیرومندتان ساخت، و از [نعمت های] پاکیزهاش به شما روزی بخشید تا سپاس گزاری کنید.- [آیهی ۷۵ سورهی مبارکهی انفال]» این فداکاریها به زودی درهای جدیدی را خواهد گشود. امروز در آبهای ملّی لبنان ثروتی عظیم شامل نفت و گاز یافت شده، که ثروتی ملّی است، یا به عبارتی ملک کسی نیست -چرا که روش لبنان تقسیم کردن همهچیز [میان طوایف] است-. ملک منطقه، طائفه یا جبههی خاصّی نیست. آنچه در آبهای کشور یافت شده ثروتی ملّی است، صحبتهای رسمی که درست هم هست این میگوید ثروتی که در آبهای کشورمان، آبهای کشور لبنان، یافت شده صدها میلیارد دلار برآورد میشود. یعنی اعدادی که ما لبنانیان خوابش را هم نمیدیدیم. -متاسّفانه بیشترین رقمی که ما در لبنان شنیدهبودیم، که آن را هم نداشتیم، بدهیمان بود، ۵۰، ۵۵ و ۶۰ میلیارد دلار بود، نمیدانم دقیقا چه قدر.-
پس ما حقیقتا در آستانهی فرصتی هستیم که اگر لبنانیان درست رفتار کنند، در این پرونده جدال، رفتارهای کودکانه و کم عقلی نکنند و همان طور که گفتم طبق مسئولیّت پذیری ملّی عمل کنند، فرصت داریم تمام بدهیهایمان را تصفیه، اقتصادمان را بهسازی و متحوّل و بحرانهای مالیمان را مهار کنیم و سطح رفاه را در لبنان بالا ببریم. لبنان حکومتی قوی و مقتدر میشود و همه چیز خواهد داشت. تصوّر کنید صدها میلیارد دلار برای کشوری کوچک و ملّتی ۴، ۵ میلیونی. و بنده میخواهم اینجا بگویم حتّی اگر کسی میخواهد غربنشینان یا مهاجران لبنان به کشور بازگردند، باید به طور جدّی روی این پرونده کار کند، چون چیزی که خیلی از مردم را وادار به ترک کشور کرده شرایط اجتماعی و معیشتی بوده.
پس ما این فرصت را در اختیار داریم. دولت کنونی و مجلس در حال تلاش ویژهای برای تدوین قانونی برای نفت هستند. وزارت نفت برنامههای کاربردی آماده کرده و دولت کنونی آمادهی اعمال این برنامهها در قانون نفت سال ۲۰۱۱، یا به عبارتی در چند ماه آینده، است. بنا بر این است که در آغاز ۲۰۱۲ کارها به صورت جدّی آغاز شود. حال چه بحث مناقصه برای شرکتهایی که میخواهند تحقیقات را تکمیل یا چاهها را حفر کنند و … .
چیزی هم هست که میخواهم آن را روشن کنم، چرا که این توضیحات داده شده ولی نمیدانم چه قدر مردم دنبال کردهاند. منطقهای اقتصادی در آبهای کشور هست که، بر عهدهی مسئولین حکومتی است و بنده اطّلاعات خاص ندارم، مساحت آن به ۲۲.۵۰۰ کیلومتر مربّع میرسد و مقادیر بسیار زیادی ثروت نفتی هم در آن وجود دارد و بخشی از آن در مرز میان لبنان و فلسطین اشغالی، در طرف لبنان است که مساحت آن به ۸۵۰ کیلومتر مربّع میرسد و لبنان این منطقه را متعلّق به خود و جزء آبهای کشور میداند.
اسرائیل چه کرده؟ برای خودش نقشه رسم کرده و این مساحت ۸۵۰ کیلومتر مربّعی را در آبهای خود، یعنی فلسطین اشغالی، که معتقد است مال اوست آورده. اتّفاقا تحقیقات میگوید، در این ۸۵۰ کیلومتر مربّع که مساحت بسیار زیادی هم هست، میلیاردها دلار منابع نفتی است، نمیخواهم بگویم صدها میلیارد دلار، میلیاردها دلار. لبنان معتقد است این ۸۵۰ کیلومتر مربّع مال اوست و اسرائیل حق ندارد آن را به خود متّصل و فردا برای نفت و گاز چاه حفر کند و تاسیسات استخراج نفت و گاز بزند.
این پرونده تماما بسیار حسّاس است، وضع اقتصاد در لبنان این گونه بوده، آمدیم کشاورزی کنیم خودتان میدانید به کجا رسید، نمیخواهم پروندههای قدیمی را باز کنم، خودتان میدانید کشاورزی به کجا رسید، آمدیم وارد صنعت شویم و دیدید به کجا رسید در نهایت لبنان کشوری خدماتی باقی ماند، حکومتهای دیگری آمدند و با لبنان حتّی در خدمات به رقابت پرداختند. در هر صورت ما در آستانهی فرصت حلّ ریشهای تمام مشکلات اقتصادی، مالی، مربوط به رشد و اوضاع معیشت هستیم. نباید این فرصت از دست برود.
مسئولان همه موضع خود را اعلام کردند و بنده هم میخواهم موضعمان در مقاومت را بگویم. پیش از این که به اوّلا، دوّما و… بپردازم دوست دارم به یک نکته اشاره کنم.
قاعدتا وقتی بنده در منطق مقاومت صحبت میکنم، هیچ مقاومی چیزی به نام اسرائیل نمیشناسد، ما از مرزهای لبنان و اسرائیل صحبت نمیکنیم، حرف از مرزهای لبنان و فلسطین اشغالی است، چه زمینی چه آبی. در نتیجه ما برای اسرائیل حقّ وجود هم قائل نیستیم چه رسد که حقّ استخراج نفت از آبهای لبنان یا فلسطین را هم بدهیم! و این موضع عقیدتی محفوظ است.
بنده اینجا از جایگاه ملّی و حفظ مصالح ملّی لبنان صحبت میکنم. با توجّه به اوضاع فعلی:
اوّل: ما در مقاومت معتقدیم ترسیم مرزهای آبی مسئولیّت حکومت است و در نتیجه ما به عنوان مقاومت نظری در این رابطه نداریم، نه نظر فنّی و تکنیکی داریم و نه داخل مسئله میشویم. مانند آنچه شب عقبنشینی سال ۲۰۰۰ رخ داد و ما دست نگه داشتیم چرا که دربارهی مزارع شبعا و تپّههای کفرشوبا و … بحث در گرفته بود. بنده به یاد دارم سخنرانی کردم و گفتم ترسیم مرزهای زمینی مسئولیّت حکومت است. اگر سازمانهای رسمی حکومت لبنان میگویند این خاک فلسطین است و این خاک لبنان، ما به عنوان مقاومت میپذیریم. و اگر سرزمینی بماند که حکومت لبنان آن را لبنانی بداند، مقاومت بر همان اساس برخورد خواهد کرد. دربارهی مرزهای آبی نیز چنین است، کسی که میگوید این مرزهای آبی کجاست حکومت لبنان است نه مقاومت. وقتی حکومت لبنان مرز را رسم کرد و منطقه یا مساحتی را از آبهای کشور لبنان دانست، مقاومت بر آن اساس رفتار خواهد کرد.
دوّم: ما کاملا به این دولتی که امروز پرونده را دنبال میکند، اعتماد داریم و میدانیم که هر قدر هم فشار و هراسافکنی وجود داشته باشد، نسبت به هیچ حقّی از حقوق لبنان در آبهای ملّی و ثروتهای نفتی کوتاهی، تضییع و سازش نخواهد کرد. نمیخواهم قطعی بگویم ولی شاید این دولت در این زمان برای لبنان فرصتی باشد به منظور حفظ و بازگرداندن حقوقش.
سوّم: ما دولت لبنان را به سرعت بخشیدن به گامهای اجرایی فرا میخوانیم. اگر پرونده را دو قسمت کنیم، منطقهای ۸۵۰ کیلومتر مربّعی در کنار مرزها وجود دارد، امّا ما آبهایی داخل کشور داریم که بحثی دربارهشان نیست و نفت و گاز هم دارند. دولت لبنان باید سریعتر کار کند. باید برنامهای مرتبط را تمام کند و سراغ مناقصههای لازم برود و حفر و سپس استخراج را آغاز کند. وقت، بسیار مهم است و اینها بسته به این است که دولت لبنان با این مسئله به عنوان اولویّتی ملّی پیش از هر اولویّت دیگر رفتار بکند یا نه. چرا که وقتی میلیاردها دلار به لبنان برسد بقیّهی مشکلات حل خواهد شد. اینجا اهل بعلبک مثلی دارند که میدانم ولی نمیخواهم بگویم!
در این قسمت، در بخش داخلی که به آبهای داخلی کشور، که بر سر آن با هیچ کس بحث و جدلی وجود ندارد، مرتبط است. بنده امروز در پنجمین سالگرد جنگ سی و سه روزه میتوانم با اطمینان کامل به حکومتها، دولتها و شرکتهایی که میخواهند بیایند و در مناقصههای لبنان شرکت کنند و حفر و استخراج را آغاز کنند، بگویم: با اطمینان کامل، لبنان توان حفاظت از این شرکتها و تاسیسات، تاسیسات نفت و گاز، را دارد. میدانید چرا دارد؟ نه به خاطر این که نیروی هوایی پرقدرتی دارد، نه! چون تنها کسی که ممکن است به این تاسیسات تجاوز کند، تاسیسات نفت و گاز دارد! و کسی که به تاسیسات ملّی آیندهی نفت و گاز لبنان تعرّض کند، تاسیساتش مورد تعرّض قرار خواهد گرفت و میداند هم که لبنان میتواند. به همین دلیل لبنان شایستهی این نعمت و حفاظت از آن است. گاهی خداوند نعمت را زمانی میفرستند که میبیند بندگانش شایستهی نگهداری از آن هستند.
چهارم: در رابطه با منطقهی ۸۵۰ کیلومتری که پیرامونش صحبت کردیم و گفتیم حتّی در این منطقه نیز میلیاردها دلار ثروت یافت میشود. از امروز که حکومت لبنان این منطقه را لبنانی دانسته، مقاومت آن را لبنانی میداند، در نتیجه در ادبیّات ما این منطقهی مورد اختلاف نیست، منطقهایست که به آن تجاوز شده است. لبنان فرصت دارد این منطقهای که به آن تجاوز شده را با سیاست و دیپلماسی و از طریق ترسیم مرز باز گرداند. ولی ما به اسرائیل در مورد دست درازی به این منطقه و سرقت ثروتهای لبنان از آبهای این کشور هشدار میدهیم.
امروز، به ترتیب اولویّتها ممکن است لبنان شرکتهای حفّاری را به منطقهی ۸۵۰ کیلومتر مربّعی نبرد. آنان را به مقابل سواحل امن خواهد برد. تا وقتی لبنان تصمیم به استفاده از آن منطقه بگیرد، باید به اسرائیل در مورد دست درازی به آن هشدار داد. همچنین ما از حکومت میخواهم تمام تلاش سیاسی و قانونی خود را برای بازگردندن این مساحت و استقرار سلطهی خود در آن به کار ببندد.
همچنین، و این خطاب به مردم است: ما از تمامی مردم لبنان میخواهیم دولت را در این فرصت بزرگ ملّی همراهی، کمک و پشتیبانی کنند. و اگر این دولت یا این حکومت توانست نفت و گازی استخراج کند، به خزانهی حکومت لبنان خواهد رفت و تمام لبنانیان از آن بهره خواهند برد. نه ۸ مارس و نه ۱۴ مارس.
در نهایت -این بخش را با این سخن به پایان میبرم.- به دوست و دشمن میگویم. لبنان به بهرهبرداری از تمام عوامل قدرتش برای حفظ و بازگرداندن حقوق طبیعیاش فراخوانده شده و توان آن را نیز دارد. از مهمترین عوامل قدرت، معادلهی ارتش، مردم و مقاومت است،. این فرصتی ملّی بزرگ است و همهی ما آمادهی استفاده از آن هستیم.
و در مسائل مربوط به مرحلهی آینده و اسرائیل. باید بدانیم هر تهدید و بزرگمنشی از جانب اسرائیل بخشی از جنگی روانی است که علیه ملّتها و جامعهی ما به راه انداخته و بخشی از تلاش برای بازگرداندن اعتماد طرف مقابل است. ولی پس از جنگ جولای، لبنان وارد مرحلهای کاملا متفاوت شد، مهم این است که همکاری کنیم و عنصر مقاومت را در آن حفظ کنیم.
بنده در پایان به همهی شما و مخصوصا مسلمانان حلول ماه مبارک رمضان را تبریک میگویم و از خداوند سبحان و تعالی میخواهم تمامی ما را به روزه و شب زندهاری و حفظ حرمت و ادای حقّ این ماه موفّق بدارد و آن را حقیقتا ماه بازگشت، مغفرت، توبه و تجدید قوا و بازیابی کرامت و عزّت ما قرار دهد.
از خداوند سبحان و تعالی میخواهم بلا و فتنه را از تمامی کشورهای عربی و اسلامی ما دور گرداند و تمامی ما را در شرافت، کرامت، عزّت و سعادت و خیر دنیا و آخرتی که در این ماه هست، سهیم گرداند. ایّام مبارک.
والسّلام علیکم و رحمت الله و برکاته.
جستجو

دغدغههای امت

-...
-
لبیک یا حسینگفتارهای عاشورایی سالهای ۱۴۳۲ تا ۱۴۳۵ قمریانتشارات خیمه
-
چرا سوریه؟سخنرانیها و مصاحبهها دربارهی سوریه از سال 2008 تا 2016 میلادیانتشارات جمکران
-
امام مهدی(عج) و اخبار غیبسخنرانی شبهای پنجم و هفتم و نهم محرم 2014 میلادیانتشارات جمکران
کتاب
