بیانات
سخنرانی سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان، در مراسم افطاری سازمان فعالیتهای زنان
| فارسی | عربی | فیلم | فیلم | صوت |این تجربهایست که در لبنان إیجاد شده و توانسته خاک و أسیران را بازستاند، و توازن هراس و منصرف ساختن را دربرابر این دشمن به دست آورد؛ تا وی مجبور شود هزار محاسبه قبل از تجاوز به خاک این کشور أنجام دهد. این تجربه که با خون، جوهر، أشک و عرق فرزندان شما، جوانان لبنان ساختهشده، امروز در بزرگترین دانشگاهها و کلاسهای إستراتژی در جهان مطرح و تدریس میشود. این تجربه امروز پربارترین تجربه است. ما نیازی نداریم برویم از سویس، فرانسه، آمریکا، چین و روسیه تا چیزی یاد بگیریم، اکنون و پس از جنگ تمّوز ۲۰۰۶ جهان میآید تا از تجربهی پیروزی مقاومت در جنگ سی و سه روزه بیاموزد. این تجربه بر أساس معادلهای صورت پذیرفت که تقریبا در توصیف و أدبیات سالها، یا به عبارتی سالهای پیچیدهی گذشته، وجود نداشت. امّا در چند سال گذشته توصیف و أدبیّاتی قطعی یافت. (و میدانید که لبنانیان در توصیف هوشمند هستند) معادلهی ارتش، مردم و مقاومت. مسلّما این معادله جدید، یکتا و خاص بود و در لبنان جواب داد و توانست آنچه را به دستآمد، به دستآورد.
أعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمد لله رب العالمین، و الصلوة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا خاتم النبیّین أبی القاسم محمّد عبد الله و علی آله الطّیبین الطّاهرین و صحبه الأخیار المنتجبین و علی جمیع الأنبیاء و المرسلین.
خوشآمد گویی:
سلام بر همهی شما و رحمة الله و برکاته.
در إبتدا به تمام خانمها، خواهران در این دیدار خوب و پربرکت در شبهای ماه مبارک رمضان خوشآمد میگویم. که به دعوت بزرگوارانه و مهربانانهی مدیریت سازمان فعّالیّتهای زنان تشکیلات حمایت از مقاومت إسلامی تشکیل شده. و از همهی شما برای این حضوری که برای ما ارزشمند و بزرگ است، و اصولاً با نگاهی معنوی، أخلاقی و ملّی به آن نگاه میکنیم، تشکّر میکنم؛ در این مرحلهی بسیار حسّاس و دقیق برای کشورمان و مقاومت که میتواند دستآوردهای بسیاری برای این مردم و این کشور مهیّا کند و بسیاری از چالشها و خطرات را از میان ببرد و آنان را از سر بگذراند. و من به شما میگویم که إن شاء الله، با کمک خداوند سبحان و تعالی، و به واسطهی این پشتیبانی بزرگ معنوی، سیاسی، أخلاقی، عاطفی و حضور در صحنه که مقاومت از آن بهرهمند است، خواهد توانست از تمام خطرات و توطئههای پیش رو، گرچه سخت و بزرگ باشند، بگذرد.
لازم میدانم أوّلا از تمام خواهران عزیزم در تشکیلات حمایت از مقاومت إسلامی، به واسطهی فعّالیّتها، کارها، جهاد و تلاش بزرگ و عظیمشان در طول این سالها و چند سال گذشته که همه جا دوشادوش برادران صورت گرفت، تشکّر کنم. حتماً این فعّالیّتها بخشی از حرکت، جهاد و دستآوردهای مقاومت هستند. بنده امشب به واسطهی این مناسبت که سخن زیاد را برنمیتابد، میخواهم دربارهی چند موضوع إن شاءالله به صورت مشخّص و بسیار کوتاه متناسب با فضای شورانگیز شما صحبت کنم. أوّل یک مقدّمه دارم، پس از آن سخنانی پیرامون تجهیز أرتش، مزدوران، شاهدان دروغین، دلایل و دادگاه بینالمللی، که مسلّما همه کوتاه هستند، عرض خواهم کرد. و کلام آخر را مجبوریم پیرامون آب و برق صحبت کنیم. و در آخر هم خاتمه.
مقدّمه:
میخواهم برای مقدّمه خدمتتان عرض کنم، رابطهی میان عبادتی به نام روزه، که در تمام أدیان آسمانی نوعی عبادت است، رابطهی میان این عبادت و مقاومت، وابستگی و رابطهای أساسی است. بلکه روزه شکلی از أشکال مقاومت است و آمادگی و مهیّا شدن برای آن. برای همین است که بعضی از عبادات در تمام أدیان آسمانی وجود دارند، نماز، فارغ از جزئیّات، أجزا و شرایطش. روزه همچنین، «كُتِبَ عَلَیْكُمُ الصِّیَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ-روزه بر شما مقرّر و لازم شده، همان گونه که بر پیشینیان شما مقرّر و لازم شد، تا پرهیزکار شوید .-سورهی مبارکهی بقره ۱۸۳». پس عبادت روزه، عبادتی مخصوص مسلمانان نیست. پیروان أدیان پیشین، که پیش از بعثت رسول الله صلّ الله علیه و آله وجود داشتند، در دستورات دینی و شریعتشان روزه را دارند. روزه بخشی از نبرد است! اگر بخواهیم با إصطلاحات لبنانی مخصوص مراحل پیچیدهی گذشته صحبت کنم، که به موضوع نزدیک شویم، میگویم روزه بخشی از نبرد برای آزادگی، سروری و إستقلال در سطح شخصی است. چرا؟ چون نبرد از إبتدا، از إبتدای خلقت، از هنگامی که خدا آدم و همسرش را آفرید و بشر از این أجداد عزیز و شریف زادآوری نمود، بر سر نفس آدمی بوده است. آیا إنسان است که آقای نفسش است؟ آیا در فرمان، عمل و إختیار و در بخشهای مختلف زندگیاش آزاده است؟ یا برای شهوات، رغبتها، طمع و خواستههای شخصیش فریبکاری میکند؟ و آنان بر وی بدون هیچ حدّی حکم میرانند و در برابر إحترام، مصالح و کرامت دیگران میایستد؟ مسأله از إبتدا تا قیامت این است که آیا إنسان، من، تو یا او، آقای نفسمان هستیم یا بندهی آن؟ آیا من آقای نفسم هستم، حکومت را به عقلم میبخشم و بر علاقهها، شهوات، آرزوها و خواستههای زودگذرم تسلّط مییابم؟ و بر إراده و تصمیم خودم حاکمم؟ یا شهوات و علاقههایم هستند که بر عقل، إراده و إختیار من حکمرانی میکنند؟ و برای سیرکردن آنها، فرقی نمیکند به عنوان یک شخص، گروه یا دولت، چنان که اکنون دولتهای بزرگی در دنیا چنین هستند، حتّی در صورتی که به ضرر میلیونها و میلیاردها إنسان یا کرامت مردم تمام شود، إقدام مینمایم؟
نبرد از إبتدا اینجا بوده. کدام بر دیگری تسلّط مییابد؟ آیا إنسان سرور و آزاده است، چنان که خداوند وی را آفریده و برایش اینچنین إراده نموده، که تنها بندهی خدا باشد و نه هیچکس دیگر. یا اینکه إنسان بندهی نفس، خواستهها و شیطانش میشود؟ و خداوند سبحان و تعالی از إبتدا در این معرکه رشد میداده و در آن راهنمایی مینموده، یعنی اگر بخواهم دوباره به إصطلاحت معاصر بازگردم، نگاه کنید، خطا در تشخیص دوست و دشمن یک خطای استراتژیک است. إشتباه پدرمان آدم و مادرمان حوّا در إبتدای خلقت این بود که این موضوع استراتژیک که بسیار بسیار بسیار پر أهمیّت بود برایشان مشتبه شد. یعنی إشتباه در تشخیص دوست و دشمن ممکن است بسیار گران تمام شود و در سطح شخصی، خانوادگی، ملّی یا بشری بسیار ارزشمند باشد. آدم و حوّا إنسانهایی به حسب فطرت راستگو، پاک و مخلص بودند. وقتی إبلیس نزد اینان آمد، وی را دوست پنداشتند، و به نصیحتش گوش کردند که جدّ ما را از بهشت خارج کرد. اینجا إشتباه صورت میگیرد. وقتی دشمن را دوست میپنداریم، نتیجتاً با خطراتی بزرگی که در إدامهی این تفکّر پیش میآید مواجه میشویم. خداوند سبحان و تعالی خواستهاست إنسان قوی، آزاده، عزیز و مقتدر باشد. آغاز راه این است که بر نفسش، خواستهها و شهواتش سلطه یابد. روزه تمرین میدهد و آمادهسازی میکند؛ برای إنسان ممکن میسازد که بر خویشتن، شهوات و خواستههایش سلطه یابد. روزه مهیّا کردن عزم، إراده، تصمیم صحیح، طاقت تحمّل است. خداوند سبحان و تعالی خواستهاست إنسان قوی باشد. إنسان قوی در این زندگی کسی است که میتواند با خطرات و چالشها رو به رو شود. فرقی نمیکند این خطرات متوجّه خود، خانواده، گروه، ملّت، امّتش یا همهی بشریّت شود. این خطرات و چالشها هر گونه میخواهند باشند. ضعفا در تاریخ از میان میروند، در اکنون، گذشته و آینده جایی ندارند. برای همین خداوند سبحان و تعالی از إنسان خواسته کارکند و به وسائل قدرت دست یابد. علم، معرفت، إستفاده از تجربهی دیگران، همکاری، همبستگی، تعهّد، جمعآوری تواناییها و تقسیم وظایف از عناصر قدرت است. به طوری که هر فرد چیزی را أنجام بدهد که در آن نقشهی کلّی میتواند به بر عهده بگیرد. وحدت داخلی، از عناصر قدرت است «وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُكُمْ- و با یکدیگر نزاع و اختلاف مکنید، که سست و بد دل می شوید، و قدرت و شوکتتان از میان می رود- سورهی مبارکهی أنفال آیهی ۴۶» چشمانداز روشن، شناخت دوست و دشمن و نقشهی جامع برای اکنون و آینده از جملهی این عناصرند. «أَفَمَنْ یَمْشِی مُكِبًّا عَلَىٰ وَجْهِهِ أَهْدَىٰ أَمَّنْ یَمْشِی سَوِیًّا عَلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ-آیا کسی که نگونسار و به صورت افتاده حرکت می کند، هدایت یافته تر است یا آنکه راست قامت بر راه راست می رود؟ سورهی مبارکهی ملک ۲۲» مسلّما آن کس که به صورت مستقیم و معیّن حرکت میکند. امّا آن کس که به کارهای روزمرّه مشغول است، با اشارهای به راست میرود و با تکانی به چپ. این طرف مشکلی پیش میآید باید حلّش کند، آن طرف همین طور. نه نقشهای دارد نه افقی، تحقیقی یا چیز مشخّصی. اینها عناصر ضعف، إتلاف و سقوط است. اینجا از مقدّمه به سراغ عناوینی که پیشتر عرض کردم میرویم، با این موضوع که مسئولیّت ما در لبنان این است که کشورمان، وطن و ملّتمان را قوی سازیم، اگر میخواهیم امروز زندگی کنیم و در آینده در میهنی عزیز، سرور، آزاده، مستقل، بزرگ و رفیع بمانیم، باید تلاش کنیم تا عناصر قدرت را به دست بیاوریم. و آنها را جز در هنگامی که به این عناصر دست یابیم، نمیشود تحقق بخشید.
در لبنان ما به عنوان ملّت و کشور با وجود إمکانات و زمینهها، با بسیاری چالشها و سختیهای خارجی و داخلی رو به رو میشویم. مسئولیّت ملّی و دینی ما فارغ از این که مسلمان باشیم یا مسیحی این است که بر این سختیها فایق آییم، نه اینکه از مقابلشان بگریزیم، یا از آنها بترسیم و تسلیم آنها شویم. بلکه باید با آنها رو در رو شویم، بر آنها غلبه پیدا کنیم و بر همهی مشکلاتی از این دست، پیروز شویم، تا از کشورمان حمایت و محافظت کنیم. اوضاعش را سامان بخشیم و آن را به سمت تمام قلّهها پیش ببریم. این یک مسئولیّت إجتماعی است.
هیچکس نمیتواند از این مسئولیّت چه در مواجهه با مشکلآفرینیهای خارجی و چه در مسائل داخلی، بگریزد.
این موضوع تحقّق نمییابد، و إمکان ندارد تحقّق یابد، مگر با إخلاص، علم، معرفت، وحدت، همکاری، مشخّص کردن اولویّتها، برنامهریزی صحیح، إستفاده از تمام نیروهای عظیم إنسانی و مادّی داخلی. [همه] بر پایهی سرمایهی إنسانی و کاستی مادّی موجود در کشور. [البته] وقتی سرمایهی إنسانی زیاد باشد، إنسان با توکّل بر خداوند سبحان و تعالی و با ایمان، علم، معرفت، جدّیت و إخلاص میتواند بسیاری کارهای ناشدنی را به أنجام برساند.
از خطرناکترین موضوعاتی که ما در لبنان از جانب خارجی با آن مواجهیم، خطر إسرائیل، طمع، جاهطلبی و پروژهی صهیونیستی است. طمع به خاک، آبها و إمکانات ما (در گذشته تنها میگفتیم به آب و خاکمان، امروز بر اساس نظر متخصّصان میگوییم آب، خاک، نفت و گاز که بر سر آن إختلاف داریم که تا کنون آشکار نشدهبود و إستخراج نمیکردیم، ولی بی تردید این از معضلاتی است که با آن مواجهیم. حقیقت این است که هنگامی که فرداروزی مشخّص شود در لبنان نفت، گاز و … در چاههایی مشترک وجود داشته، یا [در قالب] إختلافاتی بر سر مرزهای دریایی با فلسطین إشغالی -که ما آن را به نام إسرائیل نمیشناسیم- بروز مییافته، آن وقت مشکل به وجود میآید. تا هنگامی که ضعیف باشیم نمیتوانیم به عنوان لبنان حقّمان را بگیریم.) با این چالش مواجه هستیم. خداوند وجود ما را در این کشور زیبا مقدّر فرمود، این إمتحان، آزمایش و سنجش خداوند از ماست. که در کشور همسایهی ما که فلسطین إشغالی است (کشور همسایه فلسطین است، إسرائیل نیست.) دژی بنا شده، از همان روز أوّل بر أساس کشتار، ترور، تصاحب و جنایت. و وظیفهی بر ماست که با خطر و طمع او مقابله کنیم.
بعد از تمام این سالهای طولانی، ما تجربهی بسیار کاملی در چگونگی دفاع از این کشور کوچک داریم، این تنها تجربهی لبنان نیست، این تفکّری عمومی است، چگونه کشوری کوچک که إمکانات إنسانی و مادّی محدودی نیز دارد میتواند از خود و سروری خود دفاع کند؟ و تمام خاکش را در مواجهه با دژ قوی و مورد حمایت تمام نیروهای بزرگ در این جهان، که قویترین أرتش را در خاور میانهدارد، بازپسگیرد؟ این چگونه إمکان مییابد؟ تجربهی ما در لبنان در این زمینه، به کاملترین تجربه در عرصههای سیاسی، نظامی، أمنیّتی، ملّی، مبارزات و جهاد إجتماعی، بدل گشته.
این تجربهایست که در لبنان إیجاد شده و توانسته خاک و أسیران را بازستاند، و توازن هراس و منصرف ساخت را دربرابر این دشمن به دست دهد؛ تا وی مجبور شود هزار محاسبه قبل از تجاوز به این خاک به أنجام رساند. این تجربه که با خون، جوهر، أشک و عرق فرزندان شما، جوانان لبنان ساختهشده، امروز در بزرگترین دانشگاهها و کلاسهای إستراتژی در جهان مطرح و تدریس میشود. این تجربه امروز پربارترین تجربه است. ما نیازی نداریم برویم از سویس، فرانسه، آمریکا، چین و روسیه چیزی یاد بگیریم، اکنون و پس از جنگ تمّوز ۲۰۰۶ جهان میآید تا از تجربهی پیروزی مقاومت در جنگ سی و سه روزه بیاموزد.
این تجربه بر أساس معادلهای صورت پذیرفت که تقریبا در توصیف و أدبیات سالها یا به عبارتی سالهای پیچیدهی پیش از آن وجود نداشت. امّا در سالهای گذشته توصیف و أدبیّاتی قطعی یافت. (و میدانید که لبنانیان در توصیف هوشمند هستند.) معادلهی ارتش، مردم و مقاومت. مسلّما این معادله جدید، یکتا و خاص بود، در لبنان جواب داد و توانست آنچه را به دستآمد، به دستآورد.
ما خواستار حفظ این معادله هستیم. و بالا بردن و إستحکام بخشیدن به عناصر آن. و رابطه و پیوستگی قوی و پرقدرت در این میان. از اینجا به سراغ أوّلین موضوع میرویم و آن تجهیز أرتش است.
تجهیز أرتش:
ما در لبنان شاید دربارهی بعضی چیزهایی که إتّفاق نظری نداریم، بگوییم داریم، در حالی که در حقیقت اینچنین نیست. و وقتی چیزی میگوییم، حقیقت إعتقاد و تعهدّات ما به عنوان جریانهای سیاسی لبنان گاهی چیز دیگری است. [اکنون هم] میگوییم ما بر بزرگداشت، تقویت و تجهیز أرتش إتّفاق نظر داریم.
بعد از درگیری در روستای عدیسه [در چهارمین سالگرد پیروزی در جنگ تمّوز] که بسیاری نشانه هم برایش وجود داشت، که بخشهاییش را همان موقع گفتیم، بار دیگر مسئلهی تجهیز أرتش مطرح شد. تجربهی عدیسه مسئلهی مهمّی را در زمینهی تجهیز عیان نمود و آن هم مربوط میشد به سلاحی که آمریکاییان به أرتش و نیروهای أمنیّتی داده بودند. جدا از اینکه آمریکاییها با شرط جلو آمده و به صورت علنی و واضح شرط گذاشتند. (اگر این شرط، نوعی دستور قطعی بوده، نباید دیگر از اینگونه شرطها پذیرفته شود.) گرچه بنده شرطی نمیبینم. آمریکاییها پیش خودشان فرض کردهبودند این سلاح که به أرتش لبنان میدهند را برای جنگ با إسرائیل و دفاع از لبنان در برابر آن کشور نمیدهند. آن را برای تسویهحساب و موضاعات داخلی که انان إسمش را درگیری تروریستی میگذارند، میدهند. یعنی وقتی میخواهند سخن را کوتاه کنند میگویند درگیری تروریستی. این پس از [ماجرای] عدیسه کشف و بحثی در کنگرهی آمریکا و میان کنگره و پنتاگون و وزارت خارجهی آمریکا آغاز شد که آیا این پشتیبانی و تجهیز را متوقّف کنیم یا نه؟ و حتّی بعضی أعضای کنگره خواستار تحقیق پیرامون سلاحی که أرتش لبنان در عدیسه به کار گرفتهبود شدند که آیا سلاحی بوده که آمریکا به او داده یا از جای دیگری آورده؟ بحث تا اینجا پیش رفت.
مسلّما نظر من هم همین است، نتیجهای که ایشان به آن دست یافتند، إستمرار تجهیز أرتش لبنان، امّا اگر گفتید به چه دلیلی؟ ما حتّی اگر خودمان هم دلیل این مسأله باشیم مشکلی نداریم. مهم تجهیز أرتش است. دلیلی که در کنگره، پنتاگون و وزارت خارجهی آمریکا مطرح شد این بود که اگر بخواهیم لبنان زیر نظر ما بماند، تحت کنترل باشد، بتوانیم با خطرات پیش رو و حزب الله روبه رو شویم (دقیقاً لفظ حزب الله را آوردند) میبایست أرتش را قدرتمند، و آن را تجهیز کنیم. تجهیز أرتش را متوقّف نمیکنیم چرا که در غیر این صورت، لبنان به دست حزب الله میافتد! دوست دارم مطلبی را عرض کنم و آن اینکه: ما سبب خیر برای دوست و دشمن هستیم!
یعنی اگر فرضاً شما دوست نداشته باشی أرتش را در مقابل إسرائیل تجهیز کنی، و فرضاً حزب اللهی هم وجود نداشته باشد، تصمیمت چیست؟ روزی بنده، حتّی در موضوع إقتصادی، در سال آخر [حیات نخست وزیر شهید رفیق حریری]، آن سال که دیدارهای بنده و ایشان به دنبال تحصّن نیروها در منطقهی حیّ السّلم و آن رخدادها، هرج و مرج و شهادت چند تن و...، أفزایش یافته بود. و گفته میشد جریانی وجود دارد و شورش مردمی برای از میان بردن حکومت در کار است؛ بنده با نخستوزیر شهید رفیق حریری دیدار نمودم که خود شروع دیدارهایی بسیار بود.
یکی از موضوعاتی که وی به من گوشزد کرد وقتی بنده به ایشان گفتم ترس از بحرانی شدن وضع إقتصاد در لبنان وجود دارد و خود بنده از پاسخ ایشان شگفتزده شدم. به من گفت چنین چیزی إتّفاق نمیافتد. گفتم:«به سبب سیاستهای إقتصادی دولت؟» به من گفت:«اینها هم کمک میکند ولی عامل أصلی نیست.» از عامل أصلی پرسیدم و ایشان گفت:«جهان إجازهی بحرانی شدن وضع إقتصادی در لبنان را نمیدهد، نمیگذارد پیشرفت کنیم، بیماریهای إقتصادی را هم مداوا نمیکند، بدهیهایمان را هم پرداخت نمینماید، ولی نمیگذارد هم از پا بیافتیم.» گفتم:«این چهجور مراقبتی است؟!» به من گفت:«چرا که ارزیابیهای بینالمللی نشان میدهد اگر وضع إقتصادی در لبنان بحرانی شود، به دست حزبالله میافتیم، به دلیل شماست که إجازهی بحرانی شدن وضع إقتصادی را نمیدهند.» به او گفتم:«ما در خدمتیم!».
این نگاهی خصومتآمیز و منفی است. اینکه: مردم، ما از حزبالله برای لبنان میترسیم ([در حالی که همینها] از إسرائیل نمیترسند.) یک نگاه عدواتبار است، برای اینکه از آنان برای لبنان میترسیم، بیایید أرتش را تجهیز کنیم، مراقب ثبات إقتصادی باشیم و نگذاریم زمین بخورند، چرا که با بحرانی شدن وضع فلان إتّفاق و فلان إتّفاق رخ خواهد نمود... . این به هر صورت پس از جریان عدیسه آشکار شد.
چیزی دیگری هم دوست دارم خدمتتان عرض کنم، حتّی در موضوع [روستای] غجر، بسیاری از تلاشهای بینالمللی برای قانع کردن إسرائیل به عقب نشینی از بخش لبنانی این روستا صورت میگیرد. دلیل هم این نیست که ردّی بر مالکیّت لبنان بر آن أراضی وجود ندارد، چه که إسرائیل هم به این موضوع معترف است که آن أراضی جزء لبنان هستند، مانند موضوع مزارع شبعا و تپّههای کفرشولا نیست که إسرائیل معتقد است إدامهی أراضی او یا سوریه است و در هر صورت مربوط به لبنان نیست؛ آنان معترفند بخش لبنانی روستای غجر مربوط به لبنان است. تمام تلاشهای بینالمللی به این معطوف شدهاست کهإسرائیل را قانع نمایند از غجر عقب بنشیند. دلیلی آنان نه أخلاق است، نه قانون بینالمللی، نه منطق و نه اینکه این أراضی لبنانی است و باید به صاحبانش بازگردانده شود و باقی ماندن در آنها إشغالی غیرشرعی، غیرقانونی و بر خلاف أحکام بینالمللی است. بل که به إسرائیلیان میگویند:«از این مناطق خارج شوید و آنها را با حکومت لبنان معامله کنید، چرا که این موضوع منطق حزبالله و مقاومت را تضعیف میکند.» و من به آنان میگویم، إسرائیل مگر به دلیل وجود مقاومت در لبنان از آن سرزمینها خارج نمیشود، حتّی اگر ما در مزارع شبعا نجنگیم، اگر روزی آنان از مزارع شعبا خارج شوند، تنها به این دلیل است که مقاومت را دریافتهاند.
امّا پیرامون نقطهی إجماع، بله ما همگی تجهیز أرتش را میخواهیم، اینجا چند گزینه وجود دارد، أوّل این است که بودجهای برای خرید تصویب کنیم، برویم و بخریم، این کار دشوار است، چرا که یعنی فردا بعضی در حکومت میگویند این پول را از کجا بیاوریم؟ درآمد که نداریم. بیایید مالیاتها را بالا ببریم، مردم توان تحمیل مالیات إضافی [از سوی دولت] را ندارند، اینجا به بنبست میرسیم. دوّم کمکهای إهدایی است، این چیزی است که جناب رئیس جمهور به آن فراخواندند، نهایتاً خوب است، ولی چنان که میگویند و خود جناب رئیسجمهور هم گفتند، و چند روز قبل از گفتن ایشان، ژنرال عون، که داناست و فرماندهی پیشین أرتش بوده و ترکیب أرتش و إحتیاجاتش را میداند، همچنین بقیّه گفتند این مسأله در جای خود کاربرد دارد. بنده نیز ایشان را تأیید میکنم، کمکهای إهدایی ملّی نمیتواند أرتش را تجهیز کند، به صراحت میگویم، بنده چند ماه قبل با برادران و خواهرانی از تشکیلات حمایت از مقاومت دیداری داشتم و به آنها گفتم تمام کمکهای إهدایی که تشکیلات حمایت از مقاومت جمعآوری کرده و آنچه دیگران دادهاند، نمیتواند مقاومت را تجهیز و نیازهایش را تأمین نماید. ولی ارزش این کمکها برای ما در درجهی أوّل معنوی، أخلاقی و عاطفی است. به عبارتی این فتح بابی است، که کسی که نمیتواند بجنگد، با مال کمک کند، ولی این ...کمکها که جمعآوری میشوند نمیتوانند سلاح مقاومت و به طریق اولی سلاح أرتش را تجهیز کنند. ولی این گامی خوب و لازم است. اینجا گزینهای بسیار طبیعی موجود است و من از برادران و وزرایمان در حکومت میخواهم موضوع را اگر فرصتی پیشآمد یا در أوّلین جلسهی ممکن مطرح کنند، و آن این که ما برادران و دوستانی داریم، دولتهای عربی ماشاءالله، تمام دولتهای عربی میگویند دوستدار، دلسوز و حامی لبنان هستند، و همچنین دولتهای دوست دیگری در جهان موجودند. از نزدیکان شروع میکنیم، نزدیکان در خیر شایستهترند، بنده پیشنهاد میدهم پس از مشخّص شدن روند معیّنی در دولت، فارغ از حکومت یا شورای عالی دفاع (که بحثهای قانونی در پیدارد) نوع و مقدار سلاحی که أرتش لبنان نیاز دارد را مشخّص کنند، مصوّبهای در مجلس نمایندگان به تصویب برسد که ما این سلاحها را میخواهیم، و وقتی [این موضوع] تبدیل به مسئولیّت وزیران شد و گروههایی تشکل شدند؛ نزد دولتهای عربی میرویم و میگوییم ما پول نمیخواهیم، امّا شما مخازن سلاح، موشک، و أنبارهایی دارید که به زودی زیر دستتان زنگ میزنند! ما أرتشمان در مرزهاست، از کشور دفاع میکند و ما أسحله برای تجهیزش نیاز داریم، به ما سلاح بدهید، نه پول، چه دارید؟ گلوله؟ ضد تانک؟ ضد هوایی؟ موشک؟ تانک؟ از آنچه دارید، آنچیزهایی که به درد ما میخورد را بدهید. مشخّص کردن این موضوع هم بسته به چشمانداز و تفکّر لبنان دارد که میخواهد أرتشش چگونه باشد؟ چگونه این أرتش خواهد جنگید؟ پس از این، آن قدم إمکانپذیر خواهد شد. این دیگر إنتظار برای بودجهی ۲۰۱۱ یا قانون کار را هم نمیخواهد. ما در وضع إستثنایی هستیم و منطقه ملتهب است. آن روز، رویارویی که در عدیسه صورت گرفت، مسلّما مسئلهای خطرناکتر و بزرگتر از ربودن دو سرباز در مرز بود. کسی که در جانب إسرائیل کشته شد، فرمانده گردان بود و همچنین فرماندهی گروهانشان مجروح شد و در جانب لبنان شهدایی وجود داشتند. در کریات شمونة [شهری در شمال سرزمینهای إشغالی] تنها به پناهگاهها نرفتند، سوار اتوبوسها شدند فرار کردند! برای این که آنان فرض کردهبودند این حادثه، اگر إسرائیل با إسارت دو سرباز عصبانی میشود، باید موجب جنگ شود. این موضوع بحث ما نیست، ما در منطقهای با اوضاع ملتهب هستیم، اینگونه مسائل تحقیق، تبادل نظر و یک، دو، سه یا چهار سال إنتظار را برنمیتابد. أرتش بر طبق نظراتش کم و کیف سلاحی را که میخواهد مشخّص میکند و نزد دولتهای عربی میرویم. از دولتهای عربی آغاز میکنیم. بحث ایران بماند آخر، تا کسی نترسد! سراغ دولتهای عربی میرویم و به آنان میگوییم شما برادران عرب مایید، ما دولتی عربی و از أعضای إتّحادیّهی عرب هستیم، بیایید ما را کمک و پشتیبانی کنید، و فرض بر این است که چیزهایی از آنچه دارند به دست خواهیم آورد.
در بارهی موضوع ایران که در این روزها چندباره مطرح میشود، یکسال پیش یا کمیبیشتر را به یاد میآورید که بنده در أثنای إنتخابات مجلس این موضوع را مطرح نمودم چرا که در آن زمان اگر جدال در إنتخابات جواب میداد و حکومتی [بر آن أساس] تشکیل میشد، دولتهایی که أرتش را تجهیز میکردند، آن را متوقّف مینمودند. ما در آن زمان گفتیم میتوانیم به دوستانمان در ایران و سوریه پناه ببریم، امّا قیامتی در کشور به پا شد و چون در کشور جبههبندی سیاسی وجود داشت، به واسطهی این جبهه بندی، هر چه ما میگفتیم، چه درست چه غلط، طرف دیگر آن را قبول نمیکرد و ممکن است ما هم چنین کاری میکردیم و الله أعلم. آنجا مشکلی وجود داشت و آن جبههبندی سیاسی در کشور بود. امّا اکنون اینگونه نیست. الان گفته میشود مشکلی نیست و ما از ایران بدون شرط [تجهیز را] میپذیریم؛ أصلا ایران شرطی مشخّص نکرده. موضوع ایران یک بار دیگر مطرح شده. پس من این مطالبه را هم دارم که حکومت لبنان مصوّبهای برای درخواست حمایت و کمک ایران تصویب کند، اینجا مشکلی نیست. و ما، حزب الله، چنان که نزد دشمنان به شما فایده میرسانیم و نزد آمریکاییان هم مفید هستیم، حالا میخواهیم نزد دوستان هم فایده برسانیم. بنده تعهّد میدهم و برادران وزیر هم این تعهّد را رسما منتقل خواهند نمود، که حزبالله با قدرت عمل خواهد کرد و از تمام دوستان ایرانیش تا زمانی که ایران، آن مقدار که میتواند، إقدام به کمک برای تجهیز أرتش لبنان نماید، کمک بطلبد.
بنده پیرامون خرید صحبت نمیکنم، إمکان خرید از هر جایی وجود دارد، موضوع سخنم مساعدت است. إعتقاد دارم اگر این موضوع رسما از طریق حکومت، مشخّص و نه به صورت عمومی مطرح شود، مانعی [برای کمک] وجود ندارد. به برادران در ایران بگوییم، این چشمانداز و شرایط ماست، اینگونه کمکها را نیاز داریم، اگر توانایی کمک به ما را دارید، بسمالله؛ به هر صورت رئیسجمهور جمهوری إسلامی ایران دکتر أحمدینژاد پس از ماه مبارک رمضان به لبنان میآید و خدا میداند چه گروه عریض و طویلی از وزرایش همراهش هستند، میتوان این موضوع را در یک دیدار لبنانی-ایرانی مطرح کرد، همچنین میشود گروهی را به ایران فرستاد. و إعتقاد دارم جمهوری إسلامی ایرانی که از ۲۸ سال پیش زمان إشغال لبنان از سوی إسرائیل در سال ۱۹۸۲ به پیشرفت لبنان کمک کرده، از هیچ کمکی که برایش إمکان داشته باشد به أرتش لبنان دریغ نمیورزد، این إعتقاد بنده است، و میتوانیم این موضوع را کاملاً تحقّق بخشیم إنشاءالله.
مزدوران و جاسوسان:
موضوع بعدی که میخواهم کمی در بارهی آن صحبت کنم موضوع مزدوران است، فرض میکنیم و درست هم هست، لبنان در جنگ هرروزهی أمنیتی با إسرائیل است. در گردهمآیی گذشته گفتم، بیشتر از ۱۰۰ مزدور یافت شدهاند، وزراتخانههای رسمی واقعگرا گفتهاند بیش از ۱۵۰ مزدور. در دو روز أخیر نیز چند دستگیری مزدوران وجود داشت. درست است اگر جدّا فرض کنیم در جنگ حقیقی أمنیّتی با دشمن إسرائیلی هستیم. میبایست کشف مزدوران إدامه یابد و این وظیفهایست همیشگی، پیگیری قضائی ضروری است، أحکام إعدام صادر میشود ولی روند به سمت دادگاه تجدیدنظر میرود، اینجا کار ششماه، یک یا دو سال وقت میبرد، الله أعلم. بعضی از سران سیاسی در لبنان خواستار تشکیل دادگاههای میدانی شدهاند، اگر نخواهیم در کار قضاوت با إجرای تغییرات و دادگاههای میدانی و...، دست ببریم، بنده دستگاه قضایی لبنان را به إبلاغی فوقالعاده خارج از روال عادّی فرا میخوانم. وقتی دولت در شرایط جنگ باشد، قوانین فوقالعاده و شرایط إستثنایی وضع میکند، پروندهها را در مسیری معمولی أمّا بر أساس فوریّت، أرزش و خصوصیّاتش بررسی میکند. نه در روال عادّی که وقت بسیاری ضایع میکند. ما اینجا به هیچ وجه قصد إنتقام نداریم، و تنها معتقدیم آغاز إجرای إعدام آن مزدورانی که حکم إعدامشان صادر شده، به زودی إرتباط بسیاری از مزدوران را با دشمن إسرائیلی قطع کرده یا بر روابطشان مؤثّر واقع میشود. ما قصد إنتقام نداریم، میخواهیم این سقوط و این تفاهمات متوقّف شوند.
بسیاری از مزدوران وجود دارند که روابطشان بعد از سال ۲۰۰۵، ۲۰۰۶ آغاز شدهاست. این در پروندهها دیده میشود، درست است که مزدورانی قدیمی وجود دارند، آن قدیمیها پیشکسوتنانند. امّا بسیاری از مزدوران نوظهور از دو، سه، چهار یا پنج سال پیش هستند. درها بازند و جذب نیرو إدامه دارد. چه چیزی مردم را از پاسخ به جذب منصرف میکند؟ إجرای أحکام إعدام، غرض إنتقام نیست. «وَلَكُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاةٌ یَا أُولِی الْأَلْبَابِ-ای صاحبان خرد! برای شما در قصاص مایه زندگی است-سورهی مبارکهی بقره ۱۷۹» این سنت خدا دربارهی إنسان و در تاریخ است. اینگونه جامعه زنده میشود، و اگر نباشد نابود. بنده خواستار وضع فوقالعادهی قضایی هستم. همچنین در این سطح، در موضوع جاسوسان [باید گفت:] مزدور به خودش بدی میکند، باید خانوادهها را از مورد ستم واقع شدن دور کرد، پدر، مادر، همسر، پسران و دختران گناهی ندارند، الان بنده معروفم، کسانی که بنده را از نزدیک میشناسند میدانند من عاطفی هستم. در موضوع شهدا و بعضی موضوعات خودم میگویم، یا برادران تعریف میکنند، وقتی به من میگویند کسی در عملیّات مقاومت شهید شده، أولین سؤالی که میپرسم این است که: متأهّل بوده یا مجرد؟ فرزند داشته یا نه؟ پدر و مادرش زندهاند یا نه؟ به عبارتی در أوّلین لحظه که یک نفر شهید میشود شما به عنوان یک فرد با عاطفه أوّلین چیزی که در ذهنت میآید، خانوادهی وی هستند، پدر، مادر، همسر، فرزندان. حقیقتاً بنده حتی در موضوع مزدوران که سقوطی منفی است و از جنسی دیگر. به یاد أوّلین چیزی که میافتم پدر، مادر، همسر، فرزندان هستند و اینکه آیا میان آنها در درجهی أوّل دختر هم بوده؟ به او در کشور، شهر، زندگی، دانشگاه، مدرسه إشاره میکنند که او فرزند یا دختر یک مزدور است. این ستمی است که نباید هیچکس مرتکب شود، چرا که آثار أخلاقی، إجتماعی، روانی و معنوی منفی و إحیانا خطرناکی به جا میگذارد. به همین خاطر جا دارد تأکید شود کسی که مسئولیّت خطا و إشتباه را بر دوش میکشد، تنها خود مزدوری است که آن را مرتکب شده و نباید به خانوادهاش، حزب، طایفه یا مؤسّسهای که به آن وابسته است نگاهی منفی صورت بگیرد. همچنین وقتی سراغ ساختارهای سیاسی میرویم. تشکیلاتی وجود دارد، آیا هنگامی که أفرادی دارای تعمّد و در رابطه با جاسوسان در أرتش کشف میشوند، أرتش متّهم میشود؟ هرگز. در هر صورت شما میدانید منطق ما پیش و پس از این در این موضوع چنین بوده و هست، مزدور کسی است که متحمّل مسئولیّت میشود.
مصونیّت بدنهی حزبالله:
در پایان این موضوع میخواهم به سؤال یا إشکالی پاسخ دهم، در روزهای گذشته دیدم برخی أفراد وجود دارند که إصرار دارند بگویند تمام أحزاب لبنان ممکن است مورد نفوذ واقع شده باشند و یقیناً در حزبالله نفوذ صورت گرفته است. بنده از بالا سخن نمیگویم. به شما میگویم چرا حزبالله تفاوت دارد، حزبالله متشکّل از نیروهای تشکیلاتی و جریانهای مردمی است، ما از جریانهای مردمی پروندهای نداریم. کسانی که ما را دوست دارند، عزیز میشمارند، پشتیبانی میکنند و کسانی که در جشنها و برنامههای ما شرکت میکنند و به ما در إنتخابات کشوری و مجلس رأی میدهند، اینها جریانها و مردم ما هستند. ما از اینها پروندهای نداریم، در نتیجه ممکن است نفوذی در میان ایشان إیجاد شود. أمّا بنده همیشه از نیروهای تشکیلاتی صحبت میکردم؛ چرا که برای هر کدام از نیروهای تشکیلاتی پروندهای موجود است. و تفاوت حزبالله و بقیّهی أحزاب لبنانی این است که حیات حزبالله در مقاومت، درگیری روزانه با إسرائیل و آماج حملات إسرائیل واقع شدن بودهاست، و از آنجا که إسرائیل به لحاظ أمنیّتی روز و شب روی ما کار میکند تا مگر در میان ما نفوذ کند، و بفهمد أنبارها، مراکز، پادگانها، تشکیلات، سران، نقشهها، نیّات، تکنیکها و ... ما چیست و کجاست، باعث میشود وی بیشتر از دیگر أحزاب و نیروها به نفوذ در ما مشغول شود و ما همیشه آمادهی ممانعت از این أمر بودهایم، به همین منظور از ۲۸ سال پیش در حزبالله و در مرکز تشکیلاتش، سازمانی «ضدّ جاسوسی» وجود داشته، که سازمانی بزرگ است (أصلا کوچک نیست) وظیفه و کار این سازمان روز و شب جلوگیری از نفوذ در نیروهاست، و بنده إدّعا میکنم که این سازمان قویترین سازمان «ضدّ جاسوسی» حدّ أقل در لبنان است، دیگر نمیخواهم تا سطح منطقه پیش بروم. و در کنفرانس خبری نیز توضیح دادم که هر کس میخواهد وارد این نیروی تشکیلاتی بشود مورد یک سری تحقیقات، إقدامات و بررسیها قرار میگیرد، حتّی اگر فرزند دبیرکل باشد، هر کس میخواهد باشد؛ بایستی مورد این بررسیها قرار بگیرد. بنده وقتی میگویم ما تا کنون مورد نفوذ قرار نگرفتهایم، از بالا سخن نمیگویم، بر أساس إطّلاعات علمی، تخصّصی، حاصل از تجربهی طولانی مدّت و [بر پایهی] بدنهی محافظتشدهمان حرف میزنم. طبیعتاً صحبت از عصمت نیست، بحث محافظت است. و [در جواب] إصرار بعضی علیرغم توضیحاتی که دادم، [به اینکه:] یکی از دستگاههای أمنیّتی لبنان إطّلاعاتی از مزدوری سه تن از برادران در إختیار ما قرار داده. که هنوز هم إصرار دارند، پاسخ را به شما دادم و بر این موضوع تأکید دارم. به هر صورت ما آمادهی کنفرانس خبری هستیم ولی منتظریم و عجلهای نیست. به زودی در این باره به صورت تخصّصی بحث خواهیم کرد و پس از آن بحث را به متخصّصین خواهیم سپرد. چرا که بیشترین چیزی که بعضی برای إتّهام برادران ما به مزدوری إستفاده میکنند، به پروندهی إرتباطات وابسته است. سراسر این پرونده، بحث، شرح، توضیح، تببین و دلیل نیاز دارد، وقتش میرسد، ممکن است پس از عید ماه رمضان، خیلی چیزها هست که وقتش میرسد، این هم از آن پروندههایی است که در إنتظار وقت معیّنش به تعویق افتاده. أمّا بنده إمشب پای سفرهی مقاومت میخواهم تأکید کنم اگر بدنهی مقاومت حفاظتشده نبود، در جنگ سی و سه روزه پیروز نمیشد. از مهمترین عناصر موفّقیت مقاومت در جنگ تمّوز این بود که حفاظتشده بود، دشمن آمد و موشکباران کرد، کجا بود که نزده باشند؟ أمّا سکوهای پرتاب و أنبارهای موشکها، نیروها، إرتباطات مقاومت و خیلی چیزها سالم ماند چرا که هیچ گونه إطّلاعات یا دادههایی از آنها در دست إسرائیل نبود.
شاهدان دروغین:
موضوع سوّم، موضوع شاهدان دروغین و دو مسأله: ما موضوع را در داخل حکومت مطرح کردیم و حکومت از وزیر دادگستری خواست تحقیقی در این موضوع و طریقهی پیگیری آن در إختیارش بگذارد، نمیشود هم گفت در این حد بود که حکومت تصمیم به فراخوان شاهدان گرفت و این که إستخدام کنندگان، جاعلان و صحنهسازان را بگیرد و محاکمه و حسابکشی کند، اینگونه نبود، که مسألهی تفکیک حوزههای قضایی به وجود بیاید. حکومت این تصمیم را نگرفت، تمام آنچه که حکومت به أنجام رساند -که گام خوب و مناسبی هم بود- این بود که [به وزیر دادگستری گفت]، برای ما مشخّص کن و تحقیقی قانونی، مجموعهای از ایدهها و مکانیزمها را در إختیار ما بگذار که چگونه به سراغ این پرونده برویم؟ چرا؟ چون آنجا خبرهایی هست. دیروز خانم سخنگوی رسمی دادگاه بینالمللی میگفت با شاهدان دروغین چیزی مشخّص نمیشود، عجیب است، قصد بحث با دادگاه بینالمللی را ندارم ولی این عجیب است، شاهدان چهار سال تحقیق را منحرف کردند و دادگاه میآید و میگوید این چیزی را مشخّص نمیکند؟ در هر صورت این بحثی قانونی، معنوی و بر سر حقیقت و عدالت است و وقتش خواهد رسید. وقتی دادگاه بینالمللی میگوید این به آنها مربوط نمیشود، سراغ دستگاه قضایی لبنان میرویم و به شما میگویند نامهای از دادگاه بینالمللی دارند که میگوید این به دستگاه قضایی لبنان مربوط نیست. حالا دادگاه بینالمللی بر لبنان و دستگاه قضایی آن سلطه و حق أمر یافته که مشخّص میکند این به آنان مربوط هست یا نیست؟! دادگاه میگوید به او ربطی ندارد و چندی بعد میگوید به دستگاه قضایی لبنان هم ربطی ندارد، پس به چه کسی إرتباط دارد؟ اگر به هیچکس إرتباط ندارد، پس یعنی هر کس که به واسطهی شاهدان دروغین و سازندگان آنها به هر صورتی مورد ستم واقع شده قانون قانون جنگل است، برود و حقّش را بگیرد، چرا که این به هیچکس ربطی ندارد. این برای کشور خطرناک است. این باید مطرح شود و حکومت به این سؤال پاسخ خواهد داد که راه درمان این پرونده چیست؟
مسلّما چیزهایی که اکنون در جریان است، مسائلی جدلی در توصیف است: شاهدان دروغین، شاهدان إتّهام و إتّهام زنندگان. هر مقدار در نامها تغییر إیجاد کنید، چیزی از حقیقت أمر را تغییر نمیدهند، أفرادی تحقیق را منحرف کردند. آنان را إتّهامزننده بنامید و شاهد دروغین بنامید یا هر چه میخواهید، أفرادی تحقیق را منحرف کردند و عدّهای وجود دارند که اینان را ساختهبودند. بیاوریدشان، ممکن است اینهایی که آوردید خودشان باشند یا ممکن است أوّل آنان را بیاورید که خدمات عرضه میکردند، ولی کسی وجود دارد که اینان را سریعاً به کارگرفته و به آنان آموخته و گفته به کمیتهی تحقیق بینالمللی و دستگاه قضایی لبنان بروید و بگویید چنین و چنان، روزی میآید که قطعاً آن روز همه چیز را خواهیم گفت، چرا که در این بازی آن روز خواهد آمد، آنچه برای أفکار مردم خطرناک است و آنچه نیست، همه را خواهیم گفت.
کسانی وجود دارند که آنها را ساخته و به آنها آموختهاند. اینان چه کسانی هستند؟ چرا بعضی میخواهند همانگونه که زهیر صدیق را در خارج مخفی کردند، در لبنان عدّهای را مخفی کنند؟ چرا خواستار مخفی ماندن اینان هستند؟ بنده در مقابل میگویم، اگر نمیخواهید از ایشان حساب بکشید، نکشید. حتّی برعکس، اگر میخواهید جور شاهدان دروغین را بکشید، تصمیم خودتان است، امّا حدّ أقل به خاطر حقیقت و عدالت، باید همهی لبنانیان آنان که جعل کردند، دروغ ساختند و چهار سال تحقیق را منحرف کردند، بشناسند. این حقّی ملّی است، و صدا همینطور بالا و بالا و بالاتر خواهد رفت تا لبنانیان به این حق دست پیدا کنند. در هر صورت ما این پرونده را دنبال میکنیم، حکومت میگوید تصمیم تحقیق و نزدیک شدن به این موضوع را گرفته. خوب است، منتظریم ببینیم وزیر دادگستری چه برای حکومت میآورد و کارهای لازم را بر آن أساس به أنجام برسانیم.
دلایل دادگاه بینالمللی:
مسئلهی بعد از این، دلایل دادگاه بینالمللی است: بنده کنفرانس خبری تشکیل دادم و در آن مجموعهای از دلایل و إطّلاعات را در إختیار گذاشتم، نگاه کنید، این از مشکلات کشور است، بنده دلایل قطعی إرائه نکردم، اگر أدلّهی تضمینی میدادم منطقه نابود میشد، بنده گفتم دلایل و إطّلاعاتی را إرائه میکنم که افقهای جدیدی پیش رو تحقیق میگشایند، بسیاری از کسانی که در دردسر افتاده بودند، به ما گفتند که دلایل قطعی إرائه نکردهایم، [گفتند:] «حالا اینهایی که گفتید چه ربطی داشت؟» بنده میگویم و تأکید میکنم آنان نه [این دلایلی را که گفتیم] میشنوند و نه دنبال میکنند، أفرادی در لبنان و خارج لبنان از أهل سیاست و روزنامهها هستند که برایشان اس ام اس میآید که «فلان چیز را بگویید»، نه شنیدهاند و نه خواندهاند، و این یکی از مصیبتهای بزرگ کشور است. وقتی میگویم باید به همدیگر گوش بدهیم و [نظرات] همدگیر را بخوانیم تا یکدیگر را درک کنیم، به این خاطر است. پیش از نشست سه جانبه آغاز به موضعگیری در رابطه با دادگاه بینالمللی و رأی أوّلیّه نمودیم، پس از آن در کاخ بعبدا [کاخ ریاست جمهوری] نشست صورت گرفت و ما بر سر آرامسازی فضا و حلّ مسائل توافق کردیم. بنده گفتم نشانهها و إطّلاعاتی وجود دارد، بعضی آمدند و گفتند:«خوب برادر، شما که دادگاه [بین المللی را به رسمیّت] نمیشناسی، بیا این دلایل را در إختیار دستگاه قضایی لبنان قرار بده.» بنده گفتم اگر حکومت این را درخواست کند، ما حاضریم در إختیار دستگاه قضایی قرار دهیم، البته رئیس جمهور این را خواست، إطّلاعات را به دستگاه قضایی لبنان دادیم. أمّا بار دیگر حکمی برای تمام سیاسیّون طرف مقابل اس ام اس شد. (ببینید، روزنامه را باز کنید، یکی پس از دیگری، همینطور در بعضی سایتها) [که بگویید:] إرائهی دلایل و إطّلاعات به دستگاه قضایی لبنان، إعتراف [به جایگاه] دادگاه بینالمللی است. گویا همدیگر را به بازی گرفتهاند. خب، شما به من گفتید اینها را به دستگاه قضایی بدهم و دادم و ذکر کردم إرتباطی به دادگاه بینالمللی ندارد، کمی بعد میخواهید تحمیل کنید که إرائهی دلایل و إطّلاعات از سوی تو به دستگاه قضایی لبنان، إعتراف به دادگاه بینالمللی است، خیر، باز هم میگویم، قصد إصرار هم ندارم، از جانب بنده چیزی برای دادگاه و کمیتهی تحقیق بینالمللی وجود ندارد. چنان که مسیر امور نشان میدهد اینها به منزلهی إعتراف از جانب بنده نیست و بنده به دادگاه و کمیتهی تحقیق بینالمللی کمکی نمیکنم. و إن شاء الله دلایل و نشانههایم را در وقت مناسب خواهم گفت.
بله اگر دستگاه قضایی لبنان تصمیم همکاری و تعاون بگیرد، ما آماده هستیم. مبنای بخش زیادی از إطّلاعاتی که بنده به آنها إستناد کردم بر همکاری است، و نزد دولت و دستگاهای قضایی و أمنیّتی است. ما بار دیگر از دستگاه قضایی لبنان میخواهیم: بروید و دوباره از مزدوران بازجویی کنید. خب وقتی یک مزدور میگوید من در سال ۲۰۰۶ گروهی کوماندو إسرائیلی را وارد خاک لبنان کردم که چند هفته ماندند و بعد آنها را خارج نمودم، یک لبنانی خواستار حقیقت و عدالت نیست برود از این مزدور بازجویی کند و بگوید به یاد بیاور چه مواقعی واردشان و خارجشان کردی؟ تا ببینیم در این چند هفته به واسطهی حضور این کوماندوها چه کسی ترور شده و چه به دست آمده؟ آیا یک نفر تا کنون به خودش زحمت داده بپرسد؟ ضمناً تمام این إطّلاعات نزد شماست و پیش من نیست، نزد شماست، دست من که نیست. بازکنید و بررسی کنید.
آب و برق:
موضوع بعد از این: برق و آب: باید إعتراف کنم در موضوع مقاومت، دادگاه تحقیق، جنگ و رویارویی با دشمن إسرائیلی هر اندازه بخواهید سخنور هستم. حالا میخواهم در موضوع آب و برق یک مقدار بیشتر توجّه کنید، چرا که این پرونده تخصّص خاصّ خودش را میخواهد، أمّا میخواهم با دیدگاه عمومی و با هدف همکاری کمی به این موضوع بپردازم. مشکلی أساسی در کشور پیرامون برق وجود دارد: و جدیداً خبر دادهاند ممکن است کشور با مشکل آب هم مواجه شود، أوّل پیرامون برق و بعد هم آب هر کدام دو گفتار عرض میکنم و [به سخنانم] پایان میدهم.
این حقیقتاً یک مشکل است و البته جدید هم نیست و این که مسئولیّت این مشکل متوجّه وزیر کنونی نیست، (کسی دیگر نگوید بنده از دوستان و وزیر پیشین که از حزبالله بود دفاع میکنم). روند، اوضاع، إتّفاقات، مدیریّتی و... وجود دارد. و ما داخل موضوع حسابرسی از مسئولیّتها نمیشویم. مشکلی به نام بحران برق حقیقتاً در کشور موجود است، اوضاع آب و هوایی و اوجگیری شرایط آب و هوایی هم که لبنان با آن روبه رو شده بر شدّت این بحران افزوده. به هر صورت این مشکل حتّی در دولتهایی که مقرّرات، تشکیلات، پایداری و بودجههای کلان هم دارند هم موجود است، و آن هم این مشکل است. أوّلین چیزی که میخواهم بگویم این است که در بعضی روزنامهها خواندم و در بعضی نشستها گفته میشود، برخی حرکتهایی که در پارهای مناطق صورت میگیرد زمینهی سیاسی دارد، بر أساس معلومات بنده، هیچ زمینهی سیاسی در این مسئله دیده نمیشود، آنچه در بعضی راهها و خیابان ها دیده میشود زمینهی سیاسی ندارد. هرگز و به هیچ وجه نه از سر دشمنی با کسی و نه جانبداری از کسی است. این از این. بعضی مردم صبر و تحمّل پیشه میکنند و إعتقاد دارند به خیابان بریزیم یا نریزیم این مشکل حل نمیشود. لاستیک آتش بزنیم یا نزیم مشکل حل نمیشود. بعضی مردم هم وجود دارند نمیتوانند تحمّل کنند معتقدند اگر به خیابان بریزند و لاستیک آتش بزنند خشمشان فروکش میکند و میتوانند این فشار را مهار کنند، اینجا هیچ جنبهی سیاسی وجود ندارد، نه از سوی حزبالله، نه از سوی حرکت أمل و نه از هیچ جانبی برای دشمنی [این موضوع جنبهی سیاسی ندارد]. و بر أساس معلومات بنده هیچ جنبهی خاصی در [أعمال] گروه دیگری که تحرّکات بعضی خیابانها را پشتیبانی میکنند وجود ندارد، درخواست دارم موضوع سیاست را کنار بگذاریم.
همچنین گفته میشود، که چیز خندهآوری هم هست، آنچه در حال رخ دادن است یک «نمایش» است، مانند مانوری که یکی از جریانها، که منظورشان ماست، أنجام میدهد. به این صورت که وقتی حکومت برانداخته شد، این أفراد [داخل خیابانها] آماده[ی حفظ أمنیّت] هستند. إجازه بدهید بگویم این یک حرف چرند است.
سوّما: میخواهم سراغ بدتر از این بروم. هنگامی که با حکومتی، که حکومت ساقط [به ریاست فؤاد سنیوره] خوانده میشد، در مشکل سیاسی بودیم. به تظاهرات بزرگ أوّل و دوّم رفتیم و روزش را هم إعتصاب کردیم. بنده یکی از کسانی بودم که گفتم ما [در مواضعمان] بسیار واضح و شفّاف هستیم. هنگامی که بخواهیم در مقابل حکومتی موضعی إتّخاذ کنیم، آن موضع را در روز و علناً مطرح میسازیم، ما نه پس نان گرسنگان، نه آب تشنگان، نه إحتیاج محتاجان و نه قطع برق پناه نمیگیریم.
ما از وضوح، شفّافیّت و شجاعت برخورداریم، هرگاه رضایت و یا مواضعی در سیاست داشته باشیم آنها را بیان میکنیم، نه به نمایش، نه این سناریو و نه هیچ چیزی از این دست إحتیاج نداریم. به عکس برای آن روزها، در نهایت أمر، بازی دموکراسی وجود دارد [و نیازی به اینها نیست]. فرض میکنیم برای ما، دیگران یا مخالفان در نهایت روشن میشود این حکومت مسلّما ناتوان، بیچاره، بیإراده و بیفایده گشته، بنده تعهّد میدهم ما فردی را نزد رئیسجمهور میفرستم و او أوّلین شخصی است که خبردار میشود که:«برادر، ما به این رسیدهایم که ما با این حکومت آبمان به یک جو نمیرود» به نمایش و هیچ چیز هم إحتیاج نیست. آنان هم میدانند ما به نمایش إحتیاج نداریم، نه به برق، نه آب، نه نیازهای إجتماع و نیروی کار. إجازه دهید سیاستبازی را کنار بگذاریم، هیچکس نمیخواهد حکومت را از میان بردارد، هیچکس حکومت و وزیر نیرو را نشان نکرده، وی إتّفاقا دوست بنده است، و به هیچ وجه کسی وی را نشان نگرفته.
موضوع اکنون این است که مشکلی در کشور وجود دارد، بیایید ببینیم چگونه باید این را برطرف کنیم.
خب، در مجلس تصمیمی برای برداشتن قدمی گرفته شد، عالی است. باید برای چهار سال کار کنیم، مسلّما نیاز به کار، جدّیّت و تدارک مالی دارد، تصمیم کافی نیست. ولی چیز دیگری هم هست که اکنون از حکومت توقّع میرود، کاری که شایسته است [صورت بگیرد]، بعضی سران سیاسی به جلسهی فوقالعاده در حکومت برای بحث دربارهی موضوع برق فراخواندند، به عبارتی حالت فوقالعاده، میتوانیم [اینگونه] گامهایی برداریم، ممکن است إجارهی نوع خاصّی کشتی منجر به أفزایش میزان نیروی ما شود و بخشی از مشکل اینگونه مرتفع گردد، پس بیایید این گام را برداریم، هرگونه هزینهی فوقالعاده برای این کار کمتر از هزینههای تبعات مالی، إقتصادی، سلامتی و روانی است که کشور از این باب متحمّل میشود، صنایع، صنعت گوشت، نانواییها و رستورانها [همه متحمّل هزینه میشوند] در نتیجه این هزینه کمتر [و به صرفه] است.
بنده هم با کسانی که از حکومت لبنان تقاضا دارند و میگوید این موضوع میطلبد گروهی تشکیل دهید و جلسهای إستثنایی بگذارید همصدا میشوم، باید برای تکالیف وزیر نیرو تصمیمگیری شود، و اگر إحیانا أفکار دیگری در بارهی اینکه چگونه این تابستان را بدون مواجه شدن با کمترین مشکلی بگذرانیم، وجود دارد، [در نظر گرفته شود]. من به کسانی که دیدگاه ما را متّهم میکنند میگویم ما بیشتر از شما از آنچه بعضا در خیابانها إتّفاق میافتد نگرانیم، چرا که در پارهای مناطق نمیدانیم ممکن است در میان مردم چه پیش بیاید، مسئلهی هرج و مرج و إتّفاقات غیر مترقّبه نیست، ممکن است روندهای إطّلاعاتی وجود داشته باشند با هدف تبدیل کردن بعضی مناطق به صحنهی درگیری میان مردم و أرتش یا مردم و نیروهای أمنیّتی. و این چیزی است که همهی ما از آن ضرر میکنیم، مخصوصاً مقاومت.
بنده دو خواسته دارم: خواستهی أوّل از حکومت است که: این موضوع میطلبد حکومت در خود جلسهای تشکیل دهد، چهارچوبی مشخّص کند و ببیند طرحها چیست. همگی تدارک مالی فوقالعادهای را هم تضمین میکنیم، بیاید برای تسکین این حالت فوقالعاده کمک کند، چرا که شرایط سخت است.
و دوّم درخواستی از مردم، مردم را به صبر، آرامش، تحمّل و نظم فرا میخوانم و اینکه با هر صدایی به خیابان نیایند، چرا که این کار فایدهای نمیرساند. اگر رسیدن نامهی خاصّی مطرح است، رسیده، اگر منظور فشار بر حکومت است، به نظرم فشاری که آمده کافی است و بیشتر از این فایده ندارد. بیشتر اوقات مردم، آنان که راههایشان بسته شده، آزار دیدهاند و... أذیّت میشوند. بنده با تمام علاقه و محبّت از تمام مردم در همهی مناطق میخواهم بیایید صبر و تحمّل پیشه کنیم و به یاد بیاوریم شرایط حسّاس است. و بنده از آنچه همه از آن هراس داریم، هراسانم که فردی در این تحرّکات که زمینهی عادّی و طبیعی دارد، وارد شود و کشور را به جایی بکشد که پشیمانی بیاورد، أمّا برای معالجهی حالت فوقالعاده، بله، گامی که تصمیمش گرفته شد باید با جدّیت برداشته شود و تدارک و حمایت مالیاش تا حدّ إمکان صورت بگیرد.
بخش آخر، بخش آب، ممکن است ما با اینکه تصمیم به حلّ مشکل برق گرفتهایم نتوانیم، به عنوان مردم و مسئولین کشور، این کار را به أنجام برسانیم. [أما] به عنوان مثال نگاه کنید، در چند روز قبل بسیار پیرامون موضوع نیروگاه أتمی بوشهر سخن گفته شد. تمام هزینهی بوشهر، یک نیروگاه أتمی، که به زودی بخش زیادی از نیاز ایران به انرژی را تأمین خواهد کرد، کمتر از چیزی بوده که لبنان در بخش برق خرج کردهاست. به أرقام وارد نمیشوم چرا که به إطّلاعات دقیق نیاز دارد، أمّا کمتر از چیزی بوده که لبنان در بخش برق خرج کرده و میلیاردها دلاری که برای این موضوع متحمّل شده. میتوانیم از ایرانیانی که دوستان ما هستند بیاموزیم، در ایران نفت، گاز و منابع انرژی متنوّع و بسیاری هست، با این حال رهبری ایران چه میگوید؟ بعد از بیست، سی یا چهل سال که نفت و گاز تمام شد چگونه برق را برای مردم تضمین کنیم؟ میرویم آن را از طریق نیروی صلحآمیز هستهای تضمین میکنیم. یعنی ایران برای تضمین برق مردمش به إستفاده از نیروی صلحآمیز هستهای اندیشیده از ترس آن روز که بعد از دهها سال نفت و گاز تمام میشود. خب، برای ما بدبخت و بیچارهها در لبنان نه نفت پیدا میشود، نه گاز، بحران برق هم داریم، آیا این نمیتواند باعث شود برای یک، دو، ده، بیست و سیسال به صورت جدّی بیاندیشیم؟ آیا برای این موضوع یک راه حل أساسی وجود ندارد ؟ بنده اینجا میخواهم یک مقدار سطح ذائقهها را بالا ببرم، بنده به صورت جدّی از حکومت لبنان میخواهم به سراغ تحقیق و بحث پیرامون نقشهی ساخت راکتورهای هستهای به منظور تولید نیروی و برق صلحآمیز هستهای در لبنان برود. ممکن است هزینهی این پروژه کمتر از هزینهی چهار سال [خرید برق] باشد. باز هم میگویم بنده متخصّص نیستم. ممکن است راکتور هستهای تمام نیروی لبنان را تضمین کند، ممکن است به سوریه، قبرس، ترکیا، اردن و... هم بفروشیم، ممکن است هزینهاش از هزینهی چهار سال کمتر باشد، نمیدانم. چرا بلندهمّت نباشیم؟ چرا باید سروکارمان همیشه با ذغالسنگ باشد؟ چرا ممنوع است به انرژی هستهای فکر کنیم؟ اگر بلند همّت باشیم به زودی دستخواهیم یافت.
بحث آب سادهتر است، هزینهاش هم بسیار پایینتر است چرا که آب داریم، برای برق باید سراغ سوخت، گاز یا انرژی هستهای برویم، امّا آب که داریم، کشور ما از لحاظ آب غنی است، امّا متأسّفانه آبهایمان یا به دریا میریزند یا به زمین میروند. به سادگی، میتوانیم چندین سد بزنیم و از آبهامان محافظت کنیم، که إمکانپذیر است. منطقه به سمت بحران آب پیش میرود، موضوع آب اگر جدّی گرفتهشود، تنها مشکل لبنان را حل نخواهد کرد، آب به زودی از مهمترین مسائل دولت خواهد شد، چرا که آب از نفت ارزشمندتر است. تمام منطقه به سمت بحران آب در حرکت است، استراتژیستها میگویند از مهمترین دلایل جنگ در آینده آب و نیاز به آب خواهد بود.
ما آب داریم، پس باید آب هم داشته باشیم و سد بسازیم تا این آبها را حفظ و مشکلمان در کشور را حل کنیم و هنگامی وقتش رسید و توانستیم بفروشیم، بفروشیم، تا ما همینطور در دریا به دنبال إستخراج نفت و گاز برای پرداخت بدهیها هستیم، زمانی میرسد که آب از نفت و گاز گرانتر خواهد شد!
این موضوع به هیچ استراتژیست،فرد با تجربه و طرح عظیم نیاز ندارد، این موضوع در دو جلسه خلاصه میشود، تصمیمات را بگیرید، إقدام به أنجام مجموعهای از پروژهها کنید و مجموعهای سد و... بسازید. میتوانیم مشکلات ملّیمان را در این رابطه حل کنیم، چرا که حقیقتاً ما در حال رفتن به سمت این مشکلات هستیم. در هر حال وقتی آب، سد، برق و دستگاههای تولید برق از گاز و هستهای داشتهباشیم، در حالی که حقیقتاً در کشوری متفاوت، زیبا و إستثنایی هستیم، این یک کشور است، ظرفیّت و إمکاناتی دارد، از مهمترین آنها عزّت، کرامت و سربلندی است، تمام اینها قدرتی میخواهد که ازشان محافظت کند، باز میگردیم به قدرت و «أرتش، مردم، مقاومت» که شایستهاست نامش را معادلهی طلایی حمایت لبنان بگذاریم.
از تمامی شما به خاطر حضور در این میهمانی بزرگوارنه تشکّر میکنم. همچنین از حمایت، محبّت و پشتیبانی حقیقتاً ارزشمند شما خواهران مخصوصاً در این مرحله، خداوند به همهی شما توفیق عنایت کند.
والسّلام علیکم و رحمة الله.
جستجو
دغدغههای امت
-...
-
لبیک یا حسینگفتارهای عاشورایی سالهای ۱۴۳۲ تا ۱۴۳۵ قمریانتشارات خیمه
-
چرا سوریه؟سخنرانیها و مصاحبهها دربارهی سوریه از سال 2008 تا 2016 میلادیانتشارات جمکران
-
امام مهدی(عج) و اخبار غیبسخنرانی شبهای پنجم و هفتم و نهم محرم 2014 میلادیانتشارات جمکران