
امروز، ۲۵ سپتامبر، سالگرد شهادت جوانی است که در خانوادهای که پدر و سرپرست خود را در راه مقاومت از دست داده بودند، رشد یافته بود. این جوان تحت سرپرستی مادر و دیگر اعضای خانواده رشد یافته و همگی زیر نظر بنیاد شهید و تمام کسانی که این بنیاد را یاری میکنند بودند. هنگامی که ایشان به مرحلهی استقلال، خودکفائی و تلاشگری میرسد، راهش را انتخاب میکند. هیچ کس هم ایشان را مجبور نکردهبوده رزمندهی مقاومت باشد.

شهید احمد که روز شهادتش برای مناسبتی سالانه و چنین بزرگداشتی انتخاب شده، فرزند شهید حسن جغبیر بود. لبنان زود فراموشش میشود، و گاها در حقّ شهدا اجحاف میکند. شهید حسن از فرماندهان مقاومت بود و بنده شخصا ایشان و شیرمردیهایش را میشناختم. ایشان فرمانده «روند ریحان» بود که، آن طور که به ذهنم میآید در سال ۹۳ میلادی، قصد داشت با به اسارت گرفتن سربازان اسرائیلی اقدام به آزاد کردن بازداشتشدگان در زندان خیّام و دیگر زندانهای اسرائیلی نماید.

اگر قصد رتبهبندی داشتهباشم: اوّلین رتبه همسران شهدا هستند، یعنی همان مادران ایتام شهداء چرا که بسیاری از آنها وقتی همسران ایشان به شهادت میرسند در اوج و شکوفایی جوانی هستند و بسیاری از اینها بر تحمّل مسئولیّت بزرگ تربیت ایتام و سرپرستی آنان بدون وجود کمک اصرار میورزند.

پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله):«کسی که سه یتیم را سرپرستی کند، همچون کسی است که شبها را زنده و روزها را روزه میدارد و روز بعد در راه خدا شمشیر میزند. و من و او در بهشت برادریم چنان که این دو (پس انگشت سبّابه و وسط دست خویش را نشان دادند.)» یعنی او از مقاومان مجاهد است. یعنی نه تنها در مقام حمایت، بلکه مانند کسی که در راه خدا شمشیر میزند. این مقام را به او میدهند. تصوّر کنید پیامبر خدا به همهی ما میگوید اگر کسی میخواهد مجاهد باشد و در بهشت برادر و در کنار من، زیاد هم نگفتهاند، نه ۱۰، ۲۰، ۵۰ یا ۱۰۰ کسی که تنها ۳ نفر را سرپرستی کند، برای هر کسی چنین کند، آن مقام وجود دارد

شما به این گروه پاک، پاکیزه، فداکار و بخشندهای که رفیعترین جایگاه را نزد خداوند یعنی درجهی شهادت را دارند، مرتبط هستید. شما باید برای نگاه داشتن حرمت این نسبت تلاش کنید. حفاظت از این شرف تنها این نیست که کاری که این شرف را خدشهدار کند، انجام ندهیم. بلکه باید به گونهای رفتار کنیم که این شرف و انتساب عزّت یابد. اهداف، انگیزهها و رسالت پدران شهید شما، مسئولیّتی بر گردن شماست. راهی که پدران شما و حافظان این راه رفتند، راه و مسئولیّت شما هم هست.

این که انسان یتیم باشد، یتیم به دنیا بیاید یا یتیم بشود، مانعی در راه و سیر پیشرفت او ایجاد نمیکند. بلکه راهی است برای ورود به درجات عالیه. مثالهایی هم در تاریخ هست: محمّد بن عبدالله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در حالی که از جانب پدر یتیم بود زاده شد. بعد از مدّت کوتاهی از مادر نیز یتیم شد. یعنی جوانی که از جانب پدر و مادر یتیم بود. ولی خداوند ایشان را پناه داد، جدّش او راسرپرستی نمود. فردی که بزرگترین خلایق و آقی انبیاء و رسل و کائنات است.

این جایگاه را مقاومت شما مجّانی، با شعار، سخنرانی، رسانهها، بزرگنمایی یا مسائل غیر حقیقی به دست نیاورده. بلکه اینها با خون، فداکاری، اشک، صبر، فتوحات و پیروزیها به دست آمده.

این قدرت نه نتیجهی این نظریّه است که «قوّت لبنان در ضعف آن است.» نه نتیجه شیرجه در پروژههای دیگران! و نه نتیجهی قدرت گرفتن از ایشان. برادران و خواهرن میان قدرتگرفتن و کمک و مدد گرفتن از دیگران تفاوت وجود دارد. سوریه و ایران و بسیاری از بزرگواران مقاومت را یاری کردند. ولی این خود مقاومت بود که جنگید، این شما بودید که جنگیدید، صبر کردید و نتیجه را ساختید.

متاسّفانه دشمان لبنان قیمت آنچه را اکنون لبنان داراست پیشتر از بعضی لبنانیان درک میکنند. برای همین هم برای بیرون آوردن آن از جنگ لبنان توطئه میکنند و نقشه میکشند.

مقاومت گرانبهاترین چیز ماست. ما به هیچ کوچک و بزرگی اجازهی دست بردن به کرامتمان را نمیدهیم.این شهداء در روز بزرگداشت فرزندانشان، نه از جانب برتری جویی بلکه برای یادآوری نعمتهای خدا به آنان، به ملّت لبنان و ملّتهای عربی و اسلامی میگویند: آنچه را خونهای ما به این کشور، سرزمین، ملّت و این امّت بخشید، به یاد بیاورید. سپس بروید و مسئولیّت خویش را به انجام برسانید. امروز این پیغام شهداست

به وضوح مقاومت این جایگاه را به دست آورد. جایگاهی که در آن مقاومت اسلامی مورد احترام مسیحیان است، مقاومتی که اکثر رهبران و پایگاههایش متعلّق به شیعیان است و جهان تسنّن به آن احترام میگذارد. مقاومتی لبنانی که بقیّهی عرب نیز برای ان احترام قائلند، و همچنین مقاومتی عربی که همهی مسلمین از غیر عرب آن را محترم میشمارند، مقاومتی که هر مظلوم و [حتّی] ستمگر در جهان سوّم آن را در نظر میآورند. و در سراسر جهان آن را به عنوان نماد مقاومت و الگو و آرزو مینگرند.

مشکل جهان با حزبالله به عنوان یک حزب سیاسی نیست. بلکه بالعکس حتّی آمریکاییها دوست دارند حزبالله تنها یک حزب سیاسی باشد. این در گفتارشان هم هست. مشکل آنها این هم نیست که حزبالله یک جنبش اسلامی است، این هم نیست چرا که بسیاری از جنبشهای اسلامی روابط و پیوند دوستی با آمریکا دارند.مشکل حزبالله این است که مقاوم است. مشکل حزبالله و هر کس بر این پیمان باشد این است که نمیپذیرد.

من شواهدی دارم که از آنها صحبت خواهم کرد. دلایلی که نشان میدهند این کمیته قابلیّت دستیابی به حقیقت را ندارد. تحقیقی که به حقیقت میرسد ... فرضیّات را دربارهی کسانی که ممکن است شهید رفیق حریری را کشته باشند تعریف میکند، دربارهی کسانی که انگیزه، مصلحت یا قدرتی در این قتل دارند ... ولی کمیتّی تحقیق یک روز هم اینگونه عمل نکرد ... از همان ابتدا بر اساس یک فرضیه عمل کرد، در مقام تحقیق فرضیهای در نظر گرفتند و به آن مشغول گشتند. کاری که آنها کردند این بود که اتّهامی مطرح و حکمی صادر کردند، سپس برای آن دنبال دلیل گشتند. هیچ کس چنین کاری نمیکند! این چیزی است که تا کنون بوده و ادامه دارد.