


بیانات
سخنرانی سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان، در سالگرد ولادت پیامبر (ص) و هفته وحدت
| فارسی




از بزرگترین ویژگیهای رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) احساس شگرفِ گرایش به بشریت است، چه کسانی که به او گوش فرا دادند و چه آنان که ندادند. از خصوصیات این دغدغه عظیم که بر روح و قلب و عقلش سیطره داشت، گرایش به مردم یعنی همان محبت، علاقه، دلسوزی و دردمندیای بود که به خاطر دردها و رنجهای مردم و حتی به خاطر گمراهی، تباهی و خسرانشان داشت. این احساس مسئولیت، این دردمندی و این محبت و مهربانی هرآینه در رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در بالاترین حدی که عقلمان میتواند تصور کند و ادراکمان به آن دست یابد، است. رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) این دغدغه و مسئولیت را برای هدایت مردم به سوی حق و توحید داشتند؛ برای خارج کردنشان از ظلمات به نور، از نادانی و گمراهی به علم و فهم و معرفت، از خواری و پستی به عزت و کرامت، از ضعف و سستی به قدرت و اقتدار، از بیچارگی و ناراحتی به سعادت و آسودگی و از نقص به کمال.





اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.
بسم الله الرحمن الرحیم.
و الصلوة و السلام علی سیدنا و نبینا خاتم النبیین ابی القاسم محمد بن عبدالله و علی آله الطیبین الطاهرین و صحبه الاخیار المنتجبین و علی جمیع الانبیاء و المرسلین.
در ابتدا به شما و همه امت اسلام ولادت خاتمالنبیین و سیدالمرسلین ابيالقاسم محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، نوهی ایشان امام جعفر صادق (ع) و هفته وحدت اسلامی را تبریک میگویم. هفتهای که سی سال قبل امام خمینی (ره) آن را معرفی کرد تا ایامی باشد برای ملاقات، وحدت، همکاری، همبستگی و پیوستگی. قبل از اینکه به محضر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مشرف شویم دوست دارم در آغاز دربارهی موضوع هفته وحدت توضیحاتی بدهم و بگویم آن چیزی که پس از ایمان به خدا و روز واپسین ما یعنی مسلمان را گرد هم میآورد، همین ایمان به نبوت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) است.
ایمان به نبوت او، راه ورود ایمان به کتاب خداست؛ کتابی که بر قلب پاک او نازل شد. راه ورود به سنت شریف اوست که در فعل، قول و تقریر ایشان صورت یافته. حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) است که ما را گرد هم میآورد. و بزرگترین روز دنیا، روز ولادت محمد ابن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم)، روز ولادت سید کائنات و بزرگترین خلیفهی خدا روی زمین است.
روز ولادت یکی از مواردی است که در تاریخ آن اختلاف است. عدهای میگویند ۱۲ام و عدهای ۱۷ام ربیعالاول. میخواهم این طور آغاز کنم که وقتی نیت، دوراندیشی و اخلاص رهبران مسلمانان افزوده شود، حتی نقاط اختلاف هم میتوانند به نقاط وحدت و همبستگی تبدیل شوند. و اینگونه بود که امام خمینی (ره) فرمودند به جای آنکه گروهی از مسلمانان این روز بزرگ را ۱۲ام جشن بگیرند و گروهی ۱۷ام، بیایید ۱۲ تا ۱۷ ربیع الاول را به هفته وحدت تبدیل کنیم.
این روزها، روزهایی بزرگ است که ما را در پیشگاه نبیمان محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) گرد هم آورده است. و این یک ایده است. و همانگونه که گفتم وقتی اخلاص، راستی، عزم و اراده انباشته میشود، بله، معتقدم ممکن نیست اختلافی میان مسلمانان -حال در هر زمینهای- بتواند منجر به درگیری، کشتار و تقسیمشان شود. همهی نقاط اختلاف را میتوان طوری پوشش داد که وحدت و یکپارچگی و قدرت مسلمانان را حفظ کند.
در بازگشت به موضوع رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) - من امشب میخواهم کمی دربارهی این مناسبت و کمی درباره رویدادهای اخیر صحبت کنم. ان شاء الله تلاش میکنم طولانی نشود چون جشن امشب هم طولانی بود.ـ میتوان گفت، ایمان و اعتقاد ماست که حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) رسول بزرگ خدا و نبی ارزشمند اوست. خاتم پیامبران است و سرور فرستادگان. و قطعا برترین آفریدهی خدا، اوست. به این ایمان داریم و در دنیا و آخرت بر آن میمانیم. از بزرگترین ویژگیهای رسول آن است که ایشان فرستادهای جهانیست. پیامبر همهی مردم است نه پیامبر قومی، جدا از دیگر اقوام؛ نه برای اهل زبانی، جدا از اهالی دیگر زبانها یعنی او سوا از عجمان، رسول عرب نیست. او رسول همهی زمانها و همهی مکانهاست. تا برپایی قیامت، نبوت و رسالت و شریعت او در طول بشریت و زمان ادامه دارد. و هیچ نبی و هیچ رسولی بعد او نیست و رسالت او کاملترین رسالت و پایان دهنده رسالتهاست. هیچ شریعتی، شریعت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را منسوخ نمیکند پس، حلال محمد تا روز قیامت حلال است و حرامش، تا روز قیامت حرام. خداوند تعالی میفرماید :«وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ- و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم. [سورهی انبیاء، آیه ۱۰۷]» بدون هیچ قید و مرزی؛ و نیز میفرماید:«وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ- و ما تو را برای همه مردم جز مژده رسان و بیم دهنده نفرستادیم، ولی بیشتر مردم [به این واقعیت] معرفت و آگاهی ندارند. [سورهی سبا، آیهی ۳۴]».
ویژگی دیگری که میخواهم در این بخش صحبت دربارهی آن سخن بگویم: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) انسان کامل است. کاملترین ویژگی، شاخصهها و کمالات را داراست. صحبت دربارهی این ویژگی برای ما فایده و سود دارد و آن را یادآوری میکنم تا از این ویژگی ایشان پیروی کنیم. گاهی در مورد انسانی صحبت میکنیم. میگوییم این انسان در رابطهاش با خداوند (سبحانه و تعالی) دارای درجهی بالایی از صفا، پاکی، طهارت و قداست است و تمام وقت برای عبادت در عبادتگاه، کنج عزلت یا ... به سر میبرد. -همان طور که در طول تاریخ اتفاق میافتد.- ولی گاهی در مورد انسانی در بالاترین درجهی صفا، پاکی، طهارت و قداست صحبت میکنیم که در عین حال، زندگیاش را وقف مردم میکند؛ وقف سود بردن، برتری و هدایتشان. برایشان منشاء رحمت و سرچشمه عزت و قدرت و صفاست. انبیاء (سلام الله تعالی علیهم اجمعین) از دستهی دوم بودند. در زندگی انبیاء (صلواة الله و سلامه علیهم) هیچ کوتاهی از مسئولیتشان وجود ندارد.
از بزرگترین ویژگیهای رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) احساس شگرفِ گرایش به بشریت است، چه کسانی که به او گوش فرا دادند و چه آنان که ندادند. از خصوصیات این دغدغه عظیم که بر روح و قلب و عقلش سیطره داشت، گرایش به مردم یعنی همان محبت، علاقه، دلسوزی و دردمندیای بود که به خاطر دردها و رنجهای مردم و حتی به خاطر گمراهی، تباهی و خسرانشان داشت. این احساس مسئولیت، این دردمندی و این محبت و مهربانی هرآینه در رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در بالاترین حدی که عقلمان میتواند تصور کند و ادراکمان به آن دست یابد، است. رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) این دغدغه و مسئولیت را برای هدایت مردم به سوی حق و توحید داشتند؛ برای خارج کردنشان از ظلمات به نور، از نادانی و گمراهی به علم و فهم و معرفت، از خواری و پستی به عزت و کرامت، از ضعف و سستی به قدرت و اقتدار، از بیچارگی و ناراحتی به سعادت و آسودگی و از نقص به کمال.
رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) اینگونه با مسئولیت، دغدغه، درد بزرگ و رسالت مهمش به سرمیبرد. شب و روز تمام دغدغهی حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) این بود که چگونه دست مردم را بگیرد و به آنچه که در آن خیر، کمال، صلاح و سعادت دنیا و خیر، نجات، خوشبختی و سعادت آخرتشان است برساند. و در همهی زندگیش در این راه و برای تحقق این هدف، آنچه که نمیتوان را، به دوش کشید تا آنجا که خداوند (سبحانه و تعالی) او را در چند جای قرآن خطاب قرار میدهد که این دلمشغولیها و سنگینیها را بر خود سادهتر بگیرد. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ/ طه/ مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَىٰ/ إِلَّا تَذْكِرَةً لِّمَن يَخْشَىٰ/ تَنزِيلًا مِّمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَالسَّمَاوَاتِ الْعُلَى- به نام خداوند بخشندهی مهربان/ طه/ ما قرآن را بر تو نازل نکردیم تا به مشقت و زحمت افتی./ [بلکه آن را نازل کردیم] تا برای کسی که [از خدا] می ترسد، زمینه توجه و یادآوری باشد./ در حالی که به تدریج از سوی کسی نازل شده که زمین و آسمان های بلند را آفریده است. [سوریهی طه، آیههای ۱-۴]« بعضی مفسرین میگویند که «مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَىٰ» از زیادی عبادت است و بعضی مفسرین میگویند که مقصود کثرت عبادت نیست بلکه مقصود زیادی دعوت، تبلیغ، تلاش و تقلا برای هدایت مردم و دغدغهی راهنمایی مردم است و چیزی که گفتهی دوم را تایید میکند «إِلَّا تَذْكِرَةً لِّمَن يَخْشَىٰ» است. چرا تو خودت را عذاب میدهی؟ چرا غصه داری؟ خداوند (سبحانه و تعالی) قرآن را به عنوان یادآوری نازلکردهاست هر کس بخواهد هدایت شود، هدایت میشود. هر کس بخواهد از خدا بترسد، میترسد. چرا تو اینقدر غصه میخوری و رنج میکشی؟ چرا شب را بیداری میکشی؟ و در آیهای دیگر است که:»فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ عَلَىٰ آثَارِهِمْ إِن لَّمْ يُؤْمِنُوا بِهَٰذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا- شاید تو می خواهی اگر به این سخن ایمان نیاورند، خود را از شدت اندوه هلاک کنی! [سورهی کهف، آیهی ۶]» و در آیهی سوم در جایی دیگر که «لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ- شاید تو می خواهی برای اینکه آنان ایمان نمی آورند، خود را از شدت اندوه هلاک کنی! [سورهی شعراء، آیهی ۳]»
رسول خدا اینگونه زیست و در این راه آنچه را که بود، تحمل کرد. به اهل بیت و صحابهاش یاد داد و از پیروانش در تمام تاریخ خواست اینگونه باشند یعنی این مسئولیت، این دغدغه و این دوست داشتن مردم را به دوش بکشند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) این معنی، مفهوم و ایمان را در روشها، جهتگیریها و سنتش تا روز قیامت ثبت کرد. اگر بخواهیم خلاصه بگوییم؛ اگر مسئولیت گرایش به مردم را بر عهده بگیری از لحاظ ثواب و اجر و نزدیکی به خداوند در کلام رسول خدا چگونه خواهی بود؟ «ای اباذر! اگر خدا کسی را به وسیلهی تو هدایت کند برایت از هرچه که خورشید بر آن تابیده بهتر است.» اگر انسانی را هدایت کنی برایت بهتر از این است که بر جهان پادشاهی کنی. این از وزنههای حقیقی اخروی، انسانی و اخلاقی است. که کسی را به سوی خداوند راهنمایی کنی، کسی را از عبادت طاغوت و بتها به بندگی خداوند ببری. «هر کس روزگار بگذراند و به امور مسلمانان اهتمام نداشته باشد، مسلمان نیست.» « هرکس بشنود مردی صدا میزند: مسلمانان، -خواه مسلمان باشد خواه غیر مسلمان. هر مظلوم و هر مستضعف و هر رنجکشیدهای که باشد- و جوابش را ندهد مسلمان نیست.» «بهترین شما سودرسانندهترین به خانوادهاش است.» دقت بفرمایید همه اینها به انسانها مربوط است؛ هدایتشان، خیرشان، خوشبختیشان، فریادرسیشان، کمک کردنشان، سفارش به هواداری فقرا و مساکین، سفارش به همهی مردان و زنان و کودکان مستضعف و مظلوم روی زمین. این در قرآن و احادیث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) وجود دارد. اهتمام به خانواده، پدر و مادر، آشنایان و نزدیکان، همسر، فرزندان، دختران و همسایگان. «هر کس سیر باشد و همسایهاش گرسنه، از ما نیست.» «رسول خدا ما را آنقدر به همسایه توصیه کردهاند که ما فکر کردیم همسایهها از هم ارث میبرند.»
بنابراین همهی این معانی: گرایش به مردم، احساس مسئولیت در برابر مردم، محبت به همهی آنها و تلاش شبانهروزی برای هدایت، سعادت، کرامت، امنیت، سلامتی و استواریشان از بزرگترین مسئولیتهای پیامبران (علیهم السلام) است که در شخصیت، روش و نمونهی رسول خدا به برترین شکل تجسم یافتهاست و در رنجهای ایشان به بهترین شکل ترجمه شدهاست. تا جایی که فرمود:«هیچ پیامبری آنچنان که من اذیت شدم، اذیت نشد.» به خاطر چه اذیت شدند؟ برای دعوت مردم به توحید، برای فراخواندن مردم به خوبی، برای آن که دختران را زنده به گور نکنند، مال یتیم را نخورند، به امانت خیانت نکنند، دروغ نگویند، خون دیگران را نریزند، هرکس به فکر همسایهاش باشد، گفتههایشان را بر اساس تقوا یکسان شود و… به خاطر همهی این ارزشها و معانی آزار دیدند. به قدری که هیچ پیامبری پیشین از آن، آن مقدار اذیت نشده بود. و همه اینها به خاطر آن مسئولیت مهم، محبت و دلسوزی است.
حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) طالب حکومت و پادشاهی نبود که بگویند او اینها را تحمل کرد تا روزی پادشاه شبه جزیرهی عرب شود. از همان روز اول بعثت و روز علنی کردن دعوت پادشاهی به ایشان عرضه شد و ایشان بدون نیاز به این رنجها و از خودگذشتگیها که یارانشان در مکه و بنیهاشم در درههای مکه با آن رو به رو شدند و [و بدون] همهی این جانفشانیها، جنگها و شهیدان بعد هجرت از مکه، میتوانست به حکومت برسد. اگر قصد ایشان پادشاهی بود که پادشاهی پیش ایشان سر تعظیم فرود آورده بود. رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) این مسئولیت را به عهده گرفتند و از همه میخواهند این مسئولیت را بر عهده بگیرند.
برادران و خواهران به نظر من امروز بعضی نمیتوانند بفهمند مردان و زنان، رهبران بزرگ، دانشمندان و شخصیتهایی وجود دارند که بار مسئولیت را به دوش میکشند، مردم را دوست دارند و برای کرامت، عزت و آزادیشان تلاش میکنند. بعضی افراد و بعضی حزبها دیگران را با خود قیاس میکنند. به حق از کوزه همان برون تراود که در اوست. کسی که در فرهنگ، عقل، پیشفرضها و معارفش فقط خودخواهی و خودپرستی، برای حفاطت از خویش و رسیدن به خواستههایش، نهادینه شده، نمیتواند بفهمد چگونه بعضی انسانها خود را وقف مذهب، مردم و مقدسات میکنند. و چگونه ممکن است دیگران از جانشان، جوانانشان، ارزشهای زندگیشان، جگرگوشههایشان و خانههایشان برای مردم و مذهبشان بگذرند. آنان نمیفهمند چون توانایی بر فهم آن ندارند، چون در سرشان عقل نیست، شیطان است. انسان، هنگامی که به زندگی پیامبران نگاه میکند میتواند پیروان انبیا را درک کند. کسانی که از پیامبرانشان راستی، وفاداری، پاکی و آمادگی فداکاری و بلکه فداکاریِ عملی را میآموزند. فداکاری عملی برای میلیونها انسان که هزاران پیامبر (علیهم السلام) برای آن فدا شدند و در طول تاریخ، میلیونها شهید در راه کرامت و حمایت از آنها جان دادند.
اکنون رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از ما میخواهد که این دغدغه و مسئولیت را بر عهده بگیریم. و خود رسول الله در عمل توانستند هدفشان را در زندگیشان تحقق بخشند. ایجاد این تحول بزرگ در زندگی مردمی که میان آنها مبعوث شد و زمینهسازی برای ایجاد و استمرار این تحول در زندگی نسلهای آیندهی بشری تا روز قیامت، هدف رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بود. پیامبر خدا و یارانش با فداکاریها، اراده و صبرشان توانستند این هدف را فقط در ۲۳ سال محقق کنند. آیا کسی را میشناسید که آمده باشد میان انسانها و جامعه را از بن و جوهر متحول کند؟ نه فقط ظاهر و شکلش را بلکه ماهیت، طبیعت و حقیقت یک جامعه را متحول کند؟ ایشان توانست این کار را انجام دهد. سخن از مردم نادان و بیسوادی است که سنگ، چوب و خرما را میپرستیدند. سنگدلانی که دخترانشان را در شن بیابان زنده به گور میکردند. بیرحمان و خشنانی که به کوچکترین بهانهای خونریزی راه میانداختند. به دلایل ناچیز میجنگیدند. ضعیفان را بندهی خود میکردند و آنها را خوار و پست میشمردند. قبیلهها، خانوادهها، همسایگان و دلها از هم جدا بود. در زندگیشان نقاط نورانی و درخشان بسیار کم بود. اینجا معجزه رسول خدا مشخص میشود چرا که برای اینگونه مردمی آمد و چنین انسانهایی را متحول را کرد. تحولی یک بعدی هم نبود. آنها بیسواد بودند و باید به آنها آموزش میداد. میجنگیدند و خون میریختند و دختران را زنده به گور میکردند و به باید آنها ارزش جان مردم را میآموخت. برای ایجاد تحولی کامل در معارف، فرهنگ، عقیده، پرستیدنها، اخلاق، روشهای اجتماعی، سازماندهی، قوانین، سبک زندگی، احساسات، افقها و چشماندازشان آمده بود. تحولی کامل و شامل و در همهی ابعاد.
رسولخدا(صلی الله علیه و آله و سلم) توانست طی ۲۳ سال قومی این چنین را به امتی یکتا پرست، یکپارچه -بعد از چندپارگی-، با ایمان، عزیز و مقتدری که با برخوردارترین امپراطورهای جهان به جنگ برخواست و وارد عرصهی تاریخ شد تبدیل کند. بلکه این امت بود که تاریخ را ساخت، میسازد و ان شاء الله تا روز قیامت خواهد ساخت. این معجزه است. این یکی از معجزات ماندگار رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است. معجزهی بینظیر ایشان فقط قرآن نیست. از معجزات ماندگار رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) این است که سخنان، رفتار، زندگی و روحیهاش هنوز میتواند نسلهای بشری را از تاریکیها به سوی نور، از نادانی به دانش، از ناتوانی به توانمندی و از پستی و خواری به کرامت ببرد. هنوز میتواند میلیونها انسان را برانگیزد تا به سوی افق گستردهتری پیش بروند. این همان امتی است که رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) برای ما به جای گذاشتهاند. امتی که از این همه افتخارات تاریخی برخوردار است.
امروز میپرسیم، این امت کجاست؟ روزی جمعی از یاران، گرد پیامبر جمع شده بودند. ایشان این حدیث را -که بین شیعه و سنی موجود است- به آنها گفتند:«يوشك أن تداعي عليكم الأمم من كل أفق- نزدیک از هرسو امتها شما را تکه تکه کنند.» امتها از هر سو به شما حمله خواهند کرد از شرق، غرب، شمال، جنوب. «كما تداعي الأكلة علي قصعتها- همانگونه که خورندگان از یک کاسه غذا میخورند.» قصعه یعنی یک بشقاب یا سینی بزرگ که همه از آن غذا میخوردند. راوی میگوید گفتیم:«أ من قلة بنا يومئذ؟- دلیلش آن است که آن روز تعدادمان کم است؟» یعنی چرا از همه جا به ما حمله خواهد شد؟ آیا به سبب تعداد کم است؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود:«أنتم يومئذ كثير- شما آن روز زیادید.» - یک میلیارد و چهارصد مسلمان- «ولكن تكونون غثاء كغثاء السيل، ينتزع المهابة من قلوب عدوكم- ولی مانند کف روی آب هستید و این ترس از شما را از دل دشمنانتان میبرد.» دشمنتان دیگر از شما نمیترسد. برایتان هیبت و وقار قائل نیست، شما را به حساب نمیآورد و محلتان نمیگذارد. «ويجعل في قلوبكم الوهن- و آن در قلب شما سستی میکارد.» -ضعف- ما گفتیم:«وما الوهن؟- معنای خواری چیست؟» اینجا رسول خدا علت این خواری را میگویند. یعنی خواری را تعریف نمیکنند بلکه عامل آن را میگویند. فرمودند:«حب الحياة وكراهية الموت- دوستداشتن زندگی و خوشنداشتن مرگ.» این دلیل خواری است. در قلب دشمنان دیگر ترسی از این خیل عظیم مسلمانان وجود ندارد. در نظر دشمنانمان مانند کف روی آبیم و در دلهایمان ضعف و خواری نشسته است، چرا؟ به سبب حب دنیا و تنفرمان از مرگ. واقعا اگر بخواهیم از اوضاع امت صحبت کنیم، باید در روز ولادت تعزیه بخوانیم! ولی اوضاع برای شما روشن است. امروز دشمنان این امت این جمعیتهای میلیونی را کوچک میشمارد. تعداد کمی پراکندگانِ گوشه و کنار دنیا که فلسطین را اشغال کردهاند به یک میلیارد و چهارصد میلیون مسلمان اهمیت نمیدهند. آنها را کوچک میشمارند و در دل این دشمن هیچ ترسی از اینها نیست. چرا؟ دلیلش معلوم است.
نیتانیاهو و دولتش نشستند گفتند میخواهیم سرزمینهای ۱۹۶۷ را به اسرائیل بیافزاییم. که البته پیش از این افزوده شده. ۱۹۶۷، جولان، همه چیز، منزل حضرت ابراهیم و مسجد بلال را بیافزاییم. البته قدس عملا مدتهاست که به اسرائیل افزوده شده. عجب! مقدسات مسلمانان با یک تصمیم افزوده شد به اسرائیل! خب، در جهان عرب و اسلام چه رخ داد؟ هیچ چیز. هیچ چیز. چند بیانیه صادر شد و ابراز نگرانی کردند و همه چیز تمام شد. و البته دشمن هم همین را انتظار دارد. دشمن توقع نداشته است و ندارد همه برافروخته شوند و جهان عرب بیخواب شود و نمیدانم دولتهای عرب جنگ راه اندازند و صدها میلیون ملت عرب به خیابان بریزند. اصلا این انتظار را ندارد.
دشمن اینگونه رفتار میکند. دیشب به مسجدالاقصی تجاوز شد و گروه کوچکی از جوانان فلسطینی اهالی قدس بودند که از حرمت و کرامت و شاید از موجودیت این مسجد دفاع کردند. مسجدی که مربوط به همهی مسلمانان است. و فداکاری کردند. دیروز ۳۰ نفر مجروح شدند. خب، در جهان عرب و اسلام چه اتفاقی افتاد؟ هیچ چیز.
اگر کمی به این تجربه توجه کنیم، میفهمیم که اسرائیل از هیچکدام از اینها نمیترسد. ولی دشمن فقط به همین تعداد اندک -در برابر یک میلیارد و چهارصد میلیون مسلمان- یعنی مقاومت مردمی لبنان و فلسطین و ملتها و حكومتهای سوریه و ایران نگاه میکند، آنان را به حساب میآورد، از اینها میترسد، در محاسبات لحاظ و تهدیدشان میکند، برایشان خط و نشان و برای مقابله با آنان نقشه میکشد. چرا؟ چون این عدهی کم عنصر قدرت را کشف کرده و کرنش برای زینتهای دنیا را رد کردهاند، از مرگ نمیترسند و خواستار زندگی با کرامت شدند. این جنبشهای مقاومت توانستند جلوی سقوط و نابودی این امت را بگیرند. سقوطی که از سال ۱۹۴۸ شروع شد. چون اشغال فلسطین از بدترین روزهای تاریخ این امت بود. از طرف دیگر توانستند در منطقهمان رشد، قدرت گرفتن و ادامهی پروژه صهیونیستی-آمریکایی را متوقف کنند.
جنبشهای مقاومت آمدند؛ کسانی که در دلهایشان خواری وجود نداشت، در دلهایشان حب دنیا و ترس از مرگ نبود آمدند تا خط پایانی بکشند، و سرآغازی جدید برای حیات منطقه و تاریخش ترسیم کنند. و به شما میگویم در همهی شرایطی که در طول چند سال و چند ماه اخیر با آن مواجه بودهایم. امروز جنبشهای مقاومت منطقه، هر چقدر هم تهدید و هراسافکنی باشد، محکمترین ایمان را به راهشان و عزم را برای رفتن آن راه دارا هستند. امت باید مسئولیت بپذیرد و نباید جنبشهای مقاومت را در میدان تنها بگذارد. این ندای کمک خواهی نیست. ما منتظر هیچکس نماندهایم و نخواهیم ماند. ولی این وظیفهی امت است و ما باید این را به یادشان بیاوریم. امروز مقاومت لبنان و منطقه نسبت به همیشه در شرایط بهتری قرار دارد و از کمکهای بسیار بزرگ ملتهای جهان عرب و اسلام بهرهمند است. و بله، دولتهایی نیز در کنار او هستند. وقتی پیش چشم همگان، واضح، در روز روشن، بدون هیچ پوششی، سوریه و ایران در کنار مقاومت میایستند؛ دارند به وظیفهشان عمل میکنند. و باید از آنها تشکر شود و همهی امت از آنان تشکر کنند و دولتها، حکومتها و مردم به آنها اقتدا کنند. نه این که این کمک، تایید و پشتیبانی ایران و سوریه از مقاومت، دستآویزی برای شبههافکنی و اتهام قرار گیرد.
بل که بیش از این، میدانید امروز بعضی عربها و بعضی روزنامههای عربی میگویند مسئلهی فلسطین به مسئلهی ایرانی تبدیل شدهاست. اولا که ایرانی نشده. دوما اینکه شما آن را رها کردهاید. بیایید آن را از ایرانیها بگیرید. مانند ایران و سوریه، کنار مردم فلسطین بایستید. همان چیزهایی که اینها میدهند را شما بدهید. همانگونه که از آنها پشتیبانی میشود، از آن پشتیبانی کنید. آن را پس بگیرید و در عالم جولان دهید که این مسئلهای عربی است. ما هم در کنار شما و این مسئلهی عربی هستیم. ولی فقط این مسئولیت را بپذیرید.
امروز پایتختهایی در جهان اسلام و عرب هستند که از ترس سرزنش آمریکا و غرب، برخی از این سران جرأت نمیکنند در هتلها و سالنهای آنها گردهم بیایند. وقتی جمهوری اسلامی میگوید بیایید ما برادر شما هستیم، یاریتان میکنیم و در کنارتان میایستیم این باید برای تمام مردم و حکومتهای عربی و اسلامی جای تشکر باشد و هرگز نباید محل تشکیک و تردید باشد.
در این زمینه میخواهم دربارهی ماجرای تهدیدهای لبنان و موضوع سلاح و آن چه بعد از سخنرانی قبل در یادوارهی سران شهید اتفاق افتاد، صحبت کنم. میدانید بعد از سخنرانی گذشته شدت تهدیدات اسرائیل بسیار کمتر شد و برعکس حرف دیگری به میان آمد. برای مثال شیمون پرز گفت:«ما برای همیشه از لبنان خارج شدهایم. دیگر در لبنان کاری نداریم. و مشکل لبنان همان دو سیاست و دو ارتش است.» یعنی به منازعات داخلی حوالهاش کرد. خوب حالا دروغ گفت، نفاق کرد یا راست گفت بحث دیگری است. ولی اگر روزی برسد که اسرائیلیان بگویند:«ما برای همیشه از لبنان خارج شدهایم.» این اعتراف به شکست و ناکامی است. و من میخواهم به آنها بگویم برای همیشه از لبنان خارج شدهاید و دیگر هرگز نخواهید توانست به لبنان بازگردید.
همچنین رئیس ستاد فرماندهی لشکر دشمن گفت:«نه، ما خواستار آرامش در مرزهای شمالی هستیم.» با این حال چرا ما را از سه، چهار ماه پیش تهدید میکنند؟
و خود نیتانیاهو گفت:«ما نمیخواهیم وارد جنگ شویم نه با لبنان، نه با سوریه، نه با ایران و نه با غزه.» -هنگامی که این رویکرد را در کل منطقه دید- به خاطر اینکه این موضوع فقط به موضعی که لبنان گرفته است مربوط نیست، بلکه به موضع مقاومت فلسطین، دمشق و تهران هم مربوط است. هنگامی که اسرائیل دید شرایط و مسئله چیز دیگری است، این افکار برایشان به وجود آمد و آن را پیگیری کردند. و تنها موضعی واضح و برجسته گرفته شد. اسرائیل به پایینترین درجه آمد. و گفت مگر این که شما فلان کار را بکنید و شرایط را فراهم کنید. ولی گفتند ما به دنبال جنگ نیستیم، ما خواستار آرامش در مرزهاییم، در خواست سازش داریم. البته قطعا گامی برای سازش برنداشتند. ولی وقتی تهدید صورت گرفت، با این واکنش مواجه شدیم.
البته مثل آنچه برادر عزیزمان جناب شیخ [] پیش از این گفتند. فقط سخنرانی و حرف نبود که موضع اسرائیل را تغییر داد، پشتوانهی کلام بود؛ آن مجاهدان و مقاومان که پشت این حرف هستند. اگر نه این صحبت صد بار هم تکرار شود هیچ فایدهای ندارد. اعتبار و قیمت هر کلامی که امروز از لبنان، مقاومت، غزه، گروههای فلسطینی، دمشق و ایران صادر میشود با بازیهای رسانههای عربی قدیم الأیام تفاوت دارد. قیمت این کلام به خاطر وابستگی آن به دوران پیروزیها است. دورهای که آمد و با آمدنش دوران شکستها گذشت. اسرائیلیها به خوبی میدانند هر کلمهای که گفته شده، اگر به امکان قطعی اجرا و پیادهسازیاش یقین وجود نداشت، گفته نمیشد.
آنچه گفته میشود هم فقط یک بخش است و همه چیز نیست. چون ما توافق کردهایم که یک چیزهایی را بگذاریم برای غافلگیریها[ی دوران جنگ]، و چیزهایی را هم بگذاریم برای مناسبتهای آینده.
بنده با بعضی برادران مقاومت مشورت میکردم. و چندین مورد در این رابطه را به من گفتند. گفتم همهاش را که در ۱۶ فوریه گفتید. برای ۲۵ می و ۱۴ آگوست میخواهید چه کار کنید؟ برای غافلگیری چه کار میخواهید بکنید؟ حالا لازم نیست در هر مناسبتی یک ولولهای در منطقه بیاندازیم! پس: ارزش این کلام و جایگاه کنونی، شما هستید. شما مردان، شما جوانان، شما زنان، شما عالمان، شما رهبران سیاسی و مجاهدان و جوانان مقاومت.
اسرائیل امروز به مقاومت به صورت عدهای جوان پر شور که تفنگ برداشتهاند و میجنگند نگاه نمیکند. امروز ارزش مقاومت به این است که مقاومتی بزرگ، سازمانیافته، مقتدر و مورد حمایت طرفداران، ملت، مردم، خانوادهها، شهرها و روستاهایش است. نقطهی قوت اینجاست.
خب. در پی این اوضاع، اسرئیلیان خواستند در کشور و منطقه دست به تحرک جدیدی بزنند. به روشنی میخواستند چنین کنند. -شما نیز رسانههای اسرائیلی را به اندازهای که در رسانههای لبنان منعکس شد دنبال کردید و دیدید که در روزهای نخست سعی میکردند موضوع را هر چه میتوانند مخفی نگه دارند.- امروز صحبت روشنی در اسرائیل وجود دارد که در هر جنگی در آینده، نمیتوانیم پیروز شویم. توقعشان از ما چیست؟ صحبتهایشان برایشان الزامآور است. یعنی اقرار عاقل علیه خودش جایز و نافذ است. آنها میگویند در جنگهای آینده، نمیتوانیم پیروز شویم. یعنی همان طور که در سخنرانی پیش به شما گفتم، ما داستان پیروزی سریع، قاطعانه و نهایی را تمام کردهایم. این دوران را پشت سر گذاشتهایم.
دوباره به شما میگویم، رفتن سراغ جنگ، گزینهای نیست که در دژ دشمن موافق داشته باشد و تأثیرات بسیار مهم و خطرناکی دارد. میخواهند بروند سایر سراغ گزینهها. در این برهه به دو روش میپردازند. بنده دو روش را میگویم. چون خواستهی ما هم مانند مردم لبنان، نیروهای سیاسی، پارلمان، حکومت، دولت و مسئولین لبنان این است که احتمالات مختلف وقایع امروز را بشناسیم. روش اول، فشار سیاسی بر لبنان و دولت لبنان است. البته موضع دولت، موضعی مثالزدنی و خوب است و به خوبی نیازهای این برهه را برآورده میکند. همچنین موضع جناب رئیس جمهور و مسئولین. همچنان که در سخنرانی قبل گفتم.
ولی اکنون باید منتظر فشارها باشند. مثلا اینکه سفیر آمریکا خواسته رئیس دولت و رئیس پارلمان برود و نامههای آمریکاییها را منتقل کند. نامههایی که عینا به دمشق و تهران هم رفتند. میخواهند هراسافکنی را آغاز کنند. هراس از چه؟ از اینکه چرا میخواهید در لبنان مقاومتی با سلاح بازدارنده وجود داشته باشد؟
دقت کنید. اگر اسرائیل صدها کلاهک هستهای داشته باشد، عیبی ندارد. هیچ مشکلی نیست. و اگر قویترین نیروی هوایی منطقه و مدرنترین هواپیماهای آمریکایی را داشته باشد، مشکلی نیست. ولی اگر مقاومتی مردمی لبنانی برای اینکه او را به حساب بیاورند، سلاحی مستعد بازدارندگی داشته باشد، این دولت آمریکا را به صفآرایی وا میدارد و همچنین اروپا که گذرنامههای لازم برای کشتن شهید مبحوح را صادر کرد. و در آینده، سفر نمایندگان و سفیرانی حامل نامههای تهدید و هراسافکنی را به بیروت و دمشق شاهد خواهید بود. ما میگوییم این فقط هراسافکنی است. چه میتوانند بکنند؟ چه میخواهد بشود؟ خیر است. این بخشی از روش آمریکاییان و اسرائیلیان است.
امروز دیگر هراسافکنی روشن در سخنرانیها از طریق رسانهها پایان یافته. این که نخستوزیر دشمن، وزیر مرتبط، نمایندگان پارلمان و یا یکی از شهرداران اسرائیل بیایند ما را تهدید کنند، دیگر پایان یافته، تمامش کردیم و جوابش را دادیم. حالا میخواهند سراغ راه دوم بروند: فشار بر دولتها.
در هر صورت میخواهم به روشنی به شما بگویم -و بیش از این مزاحم شما نباشم.-: جواب سریع -چند ساعت قبل نامهای دربارهی دیداری که در دمشق برگزار شد و مشاهده کردید، به بیروت و دمشق رسیده. این نامههای آمریکاییها به دست ما رسیده. ولی فکر میکنم واکنش دمشق و پس از آن تهران برای پاسخ به تمام نامههای آمریکاییان کافی است.
میدانید در چند ماه اخیر بسیاری از خبرگزاریها و روزنامههای عربی و بعضی نویسندگان از آرزوهایشان نوشتند و این که میان سوریه و ایران اختلاف افتاده و سوریه و ایران و سوریه و مقاومت لبنان دارند فاصله میگیرند. هر قدر دلتان بخواهد هست. اینقدر دروغ میگویند دروغ میگویند که خودشان دروغ را باور و با توجه به آن، عمل میکنند! در حالی که بیپایه و اساس است. در هر صورت روزهایی که گذشت این مسئله را ثابت کرد.
پس امروز ایستادگی دولتی وجود دارد و باید هم وجود داشته باشد. من نمیتوانم و نمیشود فرض کرد با درخواست تشکیل جلسات مذاکره دربارهی استراتژی دفاعی موافق باشم. چون این مثل پذیرش فشار آمریکا یا در خواست از بان کی مون است. بنده به چنین چیزی اعتقاد ندارم چون مدتهاست که به این مسئله پرداخته میشود.
ان شاء الله امیدواریم موضع نیروهای سیاسی و موضع رسمی لبنان، مانند موضع رسمی کنونی سوریه و ایران، موضعی قوی و مستحکم باشد. و منطق را با منطق جواب دهند. این طور نیست که نسبت به چیزی تعصب داشته باشیم. ولی اسرائیل به دولت لبنان، سوریه یا ایران فشار وارد میآورد که چرا به مقاومت لبنان، فلسطین و مخصوصا غزه کمک میکنید؟ و در این میان سوال سوالات دیگری وجود دارد: چه کسی اسرائیل را از جنایت، کشتار و خونریزیها، هتک حرمت به مسجدالاقصی و افزودن منزل حضرت ابراهیم به خاک اسرائیل باز میدارد؟ همین چند روز مصرف بنزین هواپیماهای اسرائیلی که در آسمان لبنان پرواز میکردند چقدر شد؟ تجاوز به حریم قانونی لبنان و…؟ چه کسی به این سؤالات پاسخ میدهد؟
در نهایت امروز مقاومت و داراییهایش به منطق، افق، قانون و تجربه متکی است.
مسئلهی بعدی که میخواهم به آن بپردازم مسئلهی جمعآوری اطلاعات است. که خواهش میکنم کمی دقت کنید که موضوع کمی دقیق است.
امروز اسرائیل یک لحظه جنگ امنیتیاش را متوقف نمیکند. جنگ نظامیاش توقف یافت، آتشبس برقرار و عملیات خصمانه متوقف شد. ولی حتی یک روز هم جنگ امنیتی اسرائیل، نه علیه لبنان و نه علیه غیر لبنان، متوقف نشده است. چیزی که چند هفته قبل در دبی اتفاق افتاد روشن است. و آنها دارند این راه را ادامه میدهند. هر روز بیش از پیش مشخص میشود سازمانهای اسرائیلی و خود اسرائیلیان پشت بعضی ترورها بودهاند.
خب امروز یکی از بخشهای جنگ امنیتی اسرائیل جمعآوری اطلاعات است. میخواهد بداند مقاومت چه سلاحهایی دارد؟ قطعا بعضی اطلاعات کلی را دارد و هنگامی هم که صحبت میکنیم شاید دشمن چیزی بفهمد. و البته ما هم عمدا آن را میگوییم. منظور این که چیزهایی هست که شما برای غافلگیریها پنهان میکنی تا اگر جنگی اتفاق افتاد مسیر جنگ را عوض کند. ولی چیزهای دیگری هم هست که شما باید بگویی تا از وقوع جنگ جلوگیری کنی. بعضی مردم ممکن است بپرسند چرا دفعهی قبل آمدید و به روشنی تهدید کردید؟ چیزهایی هست که اگر اسرائیل آن را بداند باید [برای شروع جنگ] به جای صد محاسبه، هزار محاسبه بکند. اصلا ما اینها را میگوییم چون نمیخواهیم کشورمان را در معرض جنگ قرار دهیم. و میخواهیم جلو جنگ علیه کشورمان را بگیریم و یکی از چیزهایی که مانع جنگ میشود این است که به اسرائیلی بگوییم حواست را جمع کن، اگر اینگونه عمل کنی آنگونه خواهیم کرد، این قسمتی از قضیه است. قسمت دیگر موضوع اطلاعات است. اسرائیل احتیاج دارد دربارهی سلاح مقاومت، نوع، تعداد، چگونگی به کار گیری، جایگاهها و تشکیلاتش، افراد و این که چه کسی فلان سلاح را اداره میکند، تحقیق کند. فرماندهان مقاومت در جبهههای چه کسانی هستند؟ -چون قاعدتا اینها در رسانهها ظاهر نمیشوند- مثلا چه کسی حاج عماد را به قیافه میشناخت؟ نام او به دلیل جایگاهش مطرح بود. یا مثلا شهید مبحوح را چه کسی میشناخت؟ یعنی بگوید این فرد، شهید مبحوح است؟ آنان در جبههها و میدانهای جهاد کار میکنند. چون این افراد ناشناختهاند. دشمن احتیاج دارد دنبال آنها بگردد تا بشناسدشان.
جمع کردن اطلاعات برای دشمن پایه و اساس است یعنی اگر در جمع آوری اطلاعات شکست بخورد جنگ عقب میافتد. ولی اگر بتواند اطلاعات جمع کند این میتواند منجر به جنگ شود. من نمیخواهم کسی را بترسانم ولی میخواهم همهی مردم را مسئول کنم.
امروز اگر صحنه برای دشمن اسرائیلی مشخص و روشن شود و بداند کجاها را میتواند با هواپیما طی سه یا چهار ساعت در روز اول بمباران و کار را تمام کند. این باعث میشود تجاوز را آغاز کند. ولی آن چه از هر گونه تجاوز بازشمیدارد، بیخبری از مکانها، امکانات و قدرتهای موجود است. این همان نقطه قوت مقاومت است. یعنی وقتی دربارهی استراتژی دفاعی بحث میشود: در ارتش افسر، سرباز و فرماندهان شجاع، خبره، فهیم و… وجود دارد. ولی به هر حال ارتش، ارتشی کلاسیک است. پادگان و حضور روزمینی دارد. ارتشی گسترده است باید سازمان، قانون و دفاتر دولتی داشته باشد. و در نتیجه آشکار است. اگر موشک داشته باشد همهاش آشکار خواهد بود. نفرات، ذخایر، موشکها و تانکهایش همه در معرض دید است. امتیاز مقاومت این است که مخفی است. این یک شاخصهی اصلی است. در مذاکرات بعضیها میخواهند برای این مشکل راه حلی پیدا کنند!
به هر صورت دشمن میخواهد اطلاعات جمع کند. یک راه، راه تکنولوژیک است یکی هم افراد هستند. تکنولوژیک یعنی هواپیماهای جاسوسی، و استراق سمع -مثل وقتی تلاش کردند وارد شبکهی کابلی ما در جنوب شوند.- و شنود موبایل، تلفن ثابت، وسایل بیسیم و هر چه ممکن است در این کشور گفته شود. از هر ابزار فنی که بتواند در جمع کردن معلومات به او کمک کند، استفاده میکند.
راه دوم همان افراد یا مزدوران یا غیر آنها هستند. هم مزدوران هم غیر مزدوران. کسانی که ممکن است به صورت مستقیم یا غیر مستقیم اطلاعات بدهند. قاعدتا باید با این مسئله برخورد کرد. این روزها الحمد الله هر روز شبکههای اسرائیلی متلاشی میشوند. من اینجا میخواهم در دو موضوع مزدوران و ابزارها کمی صحبت کنم.
درباره موضوع مزدوران میخواهم به همهی کسانی که هنوز با دشمن همکاری میکنند و همهی آنها که میشود با آنها رابطه برقرار و با پول گمراهشان کرد تا با دشمن همکاری کنند، بگویم: -چون دشمن اسرائیلی میخواهد به روستا، شهر، محله، همسایگان، معلمان مدرسه و دانشگاه، کارمندان، نگهبانان و هرجا که بتواند وارد شود. اسرائیل هر جا بتواند نفوذ کند و اطلاعات بگیرد، نفوذ میکند.- به آنان گوشزد میکنم آنچه که انجام میدهند یا ممکن است انجام دهند فقط یک جنایت نیست بلکه خیانت است.
این یک جنایت در حق افراد یا عدهای از افراد نیست بلکه جنایتی است در حق همهی ملت و امت. با این حساب باید به خاطر آخرت و به خاطر دنیایشان هم که شده بیدار شوند. قبل از اینکه دست به مزدوری و جاسوسی برای دشمن بزنند، باید به این بیآبرویی که برای خانواده، پدر، مادر، همسر، فرزندان و دخترهایشان هنگام لو رفتن و مفتضح شدن، پیش میآورند، فکر کنند. من به آنها پیشنهاد میکنم از همهی این تجربهها استفاده کنند. آن کسانی که تا امروز با دشمن اسرائیلی کار میکردند و کارشان لو رفت کجا هستند؟ چه بر سرشان آمدهاست؟ یا آوارهاند یا فراری یا زندانی. اسرائیل برایشان چه کرد؟ آيا اسرائیل خود را موظف میداند آنها را از زندان آزاد کند؟ نه نسبت به آنها هیچ پایبندی و وفایی ندارد. آیا این مایهی عبرت نیست؟ یعنی ارتباط با دشمن خسارت زدن به دنیا، خانواده، وطن و آخرت است. برای خود آدم چه دارد؟ جز آوارگی و عذاب و زندان؟
قطعا -همانطور که سال قبل گفتم.- بله من اکنون دوباره خواستار اجرای احکام اعدامی هستم که برای بعضی از مزدوران قاتل صادر شده است. آنان باید به پای چوبهی دار بروند نه اینکه حکم اعدامشان صادر شود و در زندانها بخوابند. باید به دار آویخته شوند. چون این موضوع حساس و خطرناک است.
من از آنان میخواهم توبه کنند، به آغوش خانواده ، مردم و وطن خود بازگردند چون در معرض اکتشافات جدید خواهند بود. البته تلاشهای سازمانهای امنیتی رسمی لبنان بسیار خوب و گسترده است. پیش از این خواستهام و اکنون هم همکاری همگیمان را با سازمانهای امنیتی رسمی خواستارم. و اینجا به شما میگویم ان شاءالله در مرحلهی پیش رو جاسوسان زیادتری کشف خواهند شد.
آینده این شبکهها آیندهای تاریک است. و اینها باید بدانند از جامعه دور ریخته خواهند شد، قانونا محکومند و البته احکام برای آنها اجرا خواهد شد.
دربارهی موضوع دیگر، موضوع ابزار فنی میخواهم چیزی را که چند روز پیش در مورد سفارت آمریکا در روزنامه السفیر گفته شد، تفسیر کنم. اینکه مثلا سفارت آمریکا به بعضی دستگاههای امنیتی یا وزارتهای لبنان نامه ارسال میکند و از آنها اطلاعات، فرمها و چیزیهایی مانند اینها میخواهد. البته حقیقت مسئله، جزئیات، محدوده و میزان آن باید روشن شود. معتقدم در هر صورت کمیسیونها و پارلمان مسئولند که این مسئله برای لبنانیان روشن شود. درباره این موضوع خطیر توضیح داده شد و این کار تجاوز به حریم لبنان است و من نیز موافقم که اینگونه است.
من میخواهم چیزی خطرناکتر از موضوع تجاوز به حریم لبنان را به شما بگویم. آیا کسی در لبنان یا در میان عرب هست که شک داشته باشد هر چه سفارت آمریکا به دست میآورد به اسرائیلیها میرسد؟ -هر اطلاعاتی-. بحث ما این نیست که سفارتی خارجی برای خود و دولتش اطلاعات کسب میکند. درست است. این نقض حریم سیاسی کشور است و حق ندارند این کار را بکنند. ولی یقینا به خاطر پیوند عظیم استراتژیک و یگانگی آمریکا و اسرائیل تمام اطلاعات، تمام دادهها، تمام آرشیوها، فرمها، تمام جزئیات، تمام نامها و هر آنچه که به دست سفارت آمریکا میرسد. چه از طریق شبکههای مرتبط با سفارت آمریکا جمعآوری شده باشد یا توسط وزارتخانه و سازمانهای دولت لبنان به سفارت آمریکا داده میشود، همه به اسرائیلیان میرسد. و نتیجهی اطلاعات و دادههایی که به سفارت آمریکا داده میشود و به اسرائیل میرسد، نابودی لبنان و کمک به دشمن اسرائیلی برای فهم تمام آنچه در لبنان اتفاق میافتد است. تا علیه کشور ما جرأت پیدا کنند و از کشور ما انتقام بگیرد. این یک بحث قانونی، اداری و نقض حریم لبنان نیست. نه. این کار به عبارت دیگر تقدیم مجانی اطلاعات به دشمن اسرائیلی است با واسطه. تفاوت بین شبکههای مزدور و جاسوسی که مستقیم اطلاعات میدهند با ما اگر با واسطه اطلاعات بدهیم چیست؟ در حالی که میدانیم و یقین داریم آمریکاییها همهی این اطلاعات را در اختیار اسرائیلیان خواهد گذاشت. امیدواریم هیچ حزب لبنانی در این موضوع همدست سفارت آمریکا نباشد. امیدواریم. دوست نداریم کشور مدام در مشکلات، اختلافات و ترس به سر ببرد. ما به هیچ وجه از این مسئله سود نمیبریم. ولی اگر این موضوع واقعا وجود داشته باشد، جدا خطرناک است و حقیقتا نیاز است به صورت کامل به آن پرداخته شود. این فقط به امنیت حزب الله، مقاومت، مقاومان یا امنیت شخصی این و آن مربوط نیست، به همهی کشور مربوط است. امروز همهی کشور از طرف اسرائیل تهدید میشود. و آماج حمله قرار گرفته تا به زانو در بیاید. خب چطور میشود موضوعی با این حجم و در این سطح را ساده گرفت؟
برادران و خواهران، ما و شما ان شاء الله راهی را که خداوند به برکت اعظم مخلوقاتش، آقای فرستادگانش و خاتم پیامبرانش (صلی الله علیه و آله و سلم) ما را به آن هدایت کرد، خواهیم پیمود. راه ایمان، هدایت، حق، راهیابی، جهاد، فداکاری، محبت، دلسوزی، مسئولیت پذیری و کرامت. و همچنان که برادری پیش از این اشاره کردند: با ایشان، با این رسول اعظم بود که مقاومتمان برپا شد و پس از این نیز برپا خواهد ماند و اهداف آزادگی، آزادی و کرامت ملت ما را تحقق خواهد بخشید. این روزها، این عیدها، برای همهی شما مبارک باشد.
و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته
جستجو

دغدغههای امت

-...
-
لبیک یا حسینگفتارهای عاشورایی سالهای ۱۴۳۲ تا ۱۴۳۵ قمریانتشارات خیمه
-
چرا سوریه؟سخنرانیها و مصاحبهها دربارهی سوریه از سال 2008 تا 2016 میلادیانتشارات جمکران
-
امام مهدی(عج) و اخبار غیبسخنرانی شبهای پنجم و هفتم و نهم محرم 2014 میلادیانتشارات جمکران
کتاب
