بیانات
سخنرانی سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان، در مراسم تشییع فرمانده شهید حاج عماد مغنیه رضوان الله علیه
| فارسی | عربی | صوت |این شهادت که ۲۵ سال انتظار آن میرفت، ما را غافلگیر نکرد. ما همگی فرزندان مکتبی هستیم که پیامبران آن شهیدند، امامان آن شهیدند و رهبران آن نیز شهید هستند.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.
بسم الله الرحمن الرحیم.
الحمدلله رب العالمین و الصلات و السلام علی سیدنا و نبینا خاتم النببین ابی القاسم محمد بن عبدالله و علی آله الطیبین الطاهرین و علی صحبه الاخیار المنتجبین و علی جمیع الانبیاء و المرسلین.
سلام و رحمت و برکت الهی بر همهی شما.
در ابتدا باید از همهی برادران و خواهرانی که بیرون زیر باران ایستادهاند عذرخواهی کنم. از الله(سبحانه و تعالی) میخواهم این صبر و ایستادگی را از این اهالی صبر و ثبات بپذیرد.
خداوند عز و جل میفرماید:«در میان مؤمنان مردانى هستند كه به عهدشان با خداوند، صادقانه وفا كردند. پس برخى از آنها پیمان خود را به انجام رساندند و برخى از آنها در انتظارند و این پیمان را به هیچ وجه جایگزین نساختهاند. (احزاب/۲۳)». فرمانده شهید حاج عماد مغنیه، حاج رضوان، صادقانه با الله پیمان بست و مشتاق وصال بود و در ایام شهادت اباعبدالله الحسین (علیه السلام)، سیدالشهداء، با شهادت به پیمان خویش وفا کرد. حاج عماد از ابتدای جوانی جانبرکف و کفنپوش زیست. سالها میگذشت و او پیروزی میآفرید و در طلب شهادت بود و در نهایت، وصال یافت. دریافت این مدال والای الهی، گوارای وجودش.
حاج عماد مغنیه فرزند خانوادهای بود که سرتاسر جهاد بوده و هست امروز به خانوادهای سرتاسر شهادت بدل شده.
در آغاز سخن به دو انسان عزیز و محترم و شریف، ابوعماد و امعماد تبریک و تسلیت عرض میکنم و میگویم: این برگزیدگی الهی خانوادهتان بر شما مبارک باشد. خداوند به صبر و ایستادگی و چشمداشتتان برای پاداش خویش، برکت دهد. جهان بداند این خانوادهی جهادی تمام پسرانش را به پیشگاه شهادت تقدیم کرده است. برخی خانوادهها شش یا هفت پسر دارند و دو یا سه پسرشان شهید میشوند. حاج ابوعماد فقط همین سه پسر را داشت: جهاد، فؤاد و عماد؛ پسرانی که یکی پس از دیگری به استقبال شهادت رفتند. اینچنین است که این خانواده شایستهی برگزیدگی، جهاد، شهادت و رهبری است.
دستیابی این برادر عزیزمان به مدال رفیع الهی را به همسر مجاهد و فداکار و صابر و پاداشبینش، دختران و پسرانش، همهی نزدیکان و عزیزانش و همهی برادران مجاهد مقاومش در لبنان و فلسطین و همهی سرزمینهایی که جهاد و مردان الهی در آن حضور دارند، تبریک؛ و از دست دادن این پدر، عزیز، برادر، مجاهد و فرمانده را به ایشان تسلیت عرض میکنم.
حاج عماد مغنیه از فرماندهان بزرگی بود که جهاد، بیخوابی، زحمات و زندگیشان، همگی «صدقهی نهانی» با خداوند متعال بود. اینها سربازان الله هستند که در زمین ناشناخته و در آسمان شهیرند. از خود دفاع نمیکنند بلکه از امت، میهن و قضایای حق دفاع میکنند و منتظر ستایش کسی نمیمانند چون کسی نمیشناسدشان، به تهمت هیچ ظالم، دروغگو یا مدعیای پاسخ نمیدهند چون پنهاناند و از خود دفاع نمیکنند چون خارج از نبرد جهاد، دهش و جانفشانی برای خود وجودی قائل نیستند. اما پس از شهادتشان، وظیفهی همهی ماست که حقشان را ادا کنیم و در مقابل جهان، پرده از چهرههای نورانی، واقعیت زلال و دهشهای عظیمشان برداریم.
امروز حق حاج عماد مغنیه، شهید و گواه این امت، آن است که امت وی را بشناسد؛ برای خاطر خود نه برای خاطر آن شهید. و حق وی بر امت آن است که حقش را ادا کنند؛ برای خاطر خود نه برای خاطر آن شهید. و حق وی بر امت آن است که از روحیه، مکتب و جهاد وی الهام بگیرند؛ برای خاطر خود نه برای خاطر آن شهید.
«رضوان» امروز در سایهی رضوان الهی آرمیده است و هر ستایشی که احتمالا در دنیا دربارهاش میکنند، بخشی از این دنیای فانی است که در محاسبات اهالی واصل آخرت هیچ است.
برادران و خواهران، این شهادت که ۲۵ سال انتظار آن میرفت، ما را غافلگیر نکرد. ما همگی فرزندان مکتبی هستیم که پیامبران آن شهیدند، امامان آن شهیدند و رهبران آن نیز شهید هستند. به همین دلیل امروز و با شهادت حاج عماد ما در روند و شرایط طبیعیمان قرار داریم، همانگونه که هنگام شهادت رهبر و سید و دبیرکلمان، سید عباس موسوی و شهادت شیخ شهیدانمان، شیخ راغب حرب در روند طبیعی قرار داشتیم. چه، ما در نبردی واقعی قرار داریم، نبرد خونین دفاع از میهن، ملت، امت، اماکن مقدس و کرامتمان در برابر همهی طمعورزیها، تهدیدات، چالشها و تجاوزی که در اسرائیل و آمریکا و همهی دستهای پشت پردهشان تجسم یافته است.
برادران و خواهران، امروز زمان تنگ است و باران میبارد و عزیزان در انتظارند. فرصت آن نیست که حق حاج عماد را ادا کنیم. در روزهای آینده بخشی از وظیفهمان را ادا خواهیم کرد. فقط در حضور این فرمانده شهید و پیکر پاکش و شما و همهی جهان که منتظر موضع حزب الله هستند، بر چند نکته تأکید کنم:
اولا: صهیونیستها شهادت حاج عماد را یک دستاورد بزرگ میدانند، در حالی که ما این شهادت را بشارت عظیمی برای پیروزی آینده، قطعی و ان شاءالله نهایی میدانیم. بگذارید یادی از گذشته کنیم. زمان شیخ راغب نیز همین بود. او را کشتند و مقاومت اوج گرفت و اسرائیل از پایتخت، جبل لبنان، بقاع غربی و اکثر جنوب جز کمربند اشغالی خارج شد. این ثمرهی خون پاک و مقاومت سازشناپذیر وی بود نه قطعنامهها یا دخالت بین المللی که هیچگاه ندیدیم کاری جز حمایت از صهیونیستها بکنند. زمان رهبر شهید، سید عباس موسوی نیز همین بود. او را کشتند و خیال کردند مقاومت با کشتنش فرو میپاشد اما اوج گرفت و تنها پس از چند سال و در سال ۲۰۰۰ اسرائیل هزیمتیافته و خوار و راندهشده بیرون رفت. این ثمرهی مقاومتی بود که نام عباس موسوی را بر خود و پرچم وی را در دست داشت، نه ثمرهی قطعنامهها یا جامعهی بین المللی.
امروز برادر فرمانده، حاج عماد مغنیه را کشتند و خیال میکنند با کشتن وی مقاومت فرو خواهد پاشید. برادران و خواهران، وی را در سیاق جنگ ۳۳ روزه کشتند که همچنان ادامه دارد و تا این لحظه هیچگونه آتشبسی نداشته و به لحاظ سیاسی، رسانهای، مادی و امنیتی از سوی همان کشورهای حامی آن جنگ، تداوم دارد. وی در سیاق آن جنگ کشته شد اما اینها کاملا در حال اشتباهاند. همانگونه که با کشتن شیخ راغب مرتکب اشتباه شدند و همانگونه که با کشتن سید عباس اشتباه کردند. بنا بر جنگ جولای ۲۰۰۶ که پیوند عمیقی با عماد مغنیه داشت و به پشتوانهی خون عماد مغنیه که در فوریهی ۲۰۰۸ به زمین ریخت، جهان بداند و بنده مسئولیت این حرف را بر عهده میگیرم که: باید نگارش مرحلهی سقوط حکومت اسرائیل را آغاز کنیم.
اگر خون شیخ راغب آنها را از اکثر خاک لبنان بیرون انداخت و اگر خون سید عباس آنان را از کمربند اشغالی جز مزارع شبعا بیرون راند، خون عماد مغنیه به زودی آنها را از وجود بیرون میاندزد، ان شاءالله.
این صحبت برای شورانگیزی و از سر احساسات نیست بلکه بر مبنای بینش و اندیشه است. همهی شما میدانید بنگوریون بنیانگذار حکومت رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی است و بیش از همه از نقاط قوت و ضعف این رژیم و معادلاتی که آن را حفظ یا نابود میکند، مطلع است. گرچه به نظر بسیاری از رهبران عرب این نبرد مدتهاست پایان یافته است! اما ببینید بنگوریون چه میگوید: اسرائیل پس از شکست در اولین جنگ سرنگون میشود. نمیگوید از جنوب، جولان، سینا یا کرانهی باختری خارج میشود، نه، میگوید سرنگون میشود. و این در حالی است که اسرائیل تمام توان جنگیاش را در جولای ۲۰۰۶ به کار بست. برخی صهیونیستها این جنگ را جنگ ششم نامیدند؛ نامی که جهان این جنگ را با آن میشناسد. اما بزرگترین فرماندهان استراتژیک اسرائیل آن را جنگ اول نامیدند. و تمام راستیها، چپیها، تندروها و فوقتندروهایش (چون در اسرائیل میانهرو وجود ندارد) اتفاق نظر دارند که اسرائیل در این جنگ شکست خورد.
گزارش وینوگراد را ترتیب دادند تا چشمپوشی کند، التیام بخشد و باقیماندهی اسرائیل را حفظ کند! اما حتی این گزارش نیز نتوانست تلخی واقعیت را پنهان کند. در این گزارش صدها بار آمده است: ناکامی خطرناک، بنبست بزرگ، ناتوانی، ضعف و سستی رهبران سیاسی، نظامی و سازمان ارتش اسرائیل. آیا اینها حرفهای وینوگراد نیست؟ اینها را عماد مغنیه نگفته است. اینها حرفهای قاضی منصوب اولمرت است. کسی که مأمور شده بود بخشی از واقعیت را بیان کند و به اسرائیل در مورد سرنوشتش هشدار دهد.
برادران و خواهران، سؤال این است که چرا در جنگ جولای شکست خوردند و به بنبست رسیدند و باختند؟ در حالی که طبق گفتهی وینوگراد از قدرتمندترین ارتش خاورمیانه و امکانات و تکنولوژیهای بینظیر برخوردار بودند. پاسخ خیلی ساده است: چون با ۳۳ روز مقاومت جدی، صادقانه و پرجرأت لبنان مواجه شدند. چون در جنگ جولای لبنان، عماد مغنیه و برادران و شاگردان عماد مغنیه با قدرت، شجاعت و هوش با آنها میجنگیدند. به همین علت اسرائیل در اولین جنگش شکست خورد و طبق قوانین و سنتهای تاریخ و وعدهی بنیانگذارش محکوم به سقوط است و ان شاءالله سقوط خواهد کرد.
با خون پربرکت و پاک شهید حاج عماد مغنیه، خون شیخ راغب، سید عباس، فتحی شقاقی، احمد یاسین و همهی فرماندهان و مجاهدان شهید مقاوم به ثمر میرسد و ان شاءالله این خون با صداقت، پاکی و طهارتش این رژیم سرطانی غاصب کاشتهشده در قلب پیکرهی امت عربی و اسلامیمان را از صحنهی وجود حذف میکند، ان شاءالله.
دوم: همهی افراد علاقهمند و نگران اطمینان داشته باشند و دشمن بداند حماقت بسیار بزرگی مرتکب شده است. بنده در حضور حاج عماد و برادرانش که از همهی واقعیتها با خبرند به دوست و دشمن میگویم: هیچ سستی، ضعف و اختلالی در پیکره و صفوف مقاومت وجود ندارد. برادران عماد مغنیه راه، پروژه و جهادش را ادامه خواهند داد. خون وی همچون خون سید عباس در گذشته است. اسرائیلیها نمیدانند خون سید عباس با قلب حزب الله چه کرد و چه یکپارچگی عاطفی و معنویای در داخل حزب الله به وجود آورد و چه انگیزههای عظیمی را درون مقاومت زنده کرد. آنها این چیزها را نمیفهمند چون به یک فرهنگ کاملا متفاوت تعلق دارند. خون حاج رضوان موجب افزایش توان، همبستگی، یکپارچگی و استحکام ما میشود و انگیزهای است برای ادامهی راه با افقی گستردهتر و عظیمتر ان شاءالله.
در این بخش میخواهم پیش از دوستان، به دشمنان اعلام کنم: حاج عماد با برادرانش کارشان را تمام کردند. او امروز در حالی بار شهادت میبندد که مأموریتهای انجامنشدهی کمی دارد. ما از پایان جنگ جولای در ۱۴ آگوست شروع کردیم به کسب آمادگی برای جنگی دیگر. چون میدانستیم سرشت اسرائیل تجاوزگری است و روزی به لبنان تعدی خواهد کرد و جنگ دیگری علیه لبنان و منطقه به راه خواهد انداخت. این توصیهی وینوگراد نیز هست. از ۱۴ آگوست مهاجران باز میگشتند و بخش زیادی از تشکیلات ما بر روند اسکان، جایگزینی و آواربرداری و… نظارت میکردند اما رزمندگان از همان روز اول شروع کردند به کسب آمادگی برای جنگ احتمالی آینده. وعدههای گذشتهی من موکول به آینده نیست، بلکه محقق شده است. حاج عماد و برادرانش آنها را تحقق بخشیدهاند.
امروز حزب الله و مقاومت اسلامی در کاملترین آمادگی برای مقابله با هرگونه تجاوز یا جنگ احتمالی به لبنان قرار دارند. در گذشته دربارهی موشکها صحبت کردم اما امروز چون در محضر یکی از بزرگترین فرماندهان بچههای مقاومت قرار داریم، دربارهی نیروهای مقاومت صحبت میکنم. وینوگراد میگوید:«چند هزار نیرو چند هفته در برابر ارتش اسرائیل ایستادگی کرد؛ ارتشی که قدرتمندترین ارتش خاورمیانه بهشمار میآید.» و به شکست اذعان میکند. امروز و پس از آنکه حاج عماد را کشتند، این سخن من را خوب بشنوید: در هر جنگی در آینده فقط یک عماد مغنیه یا چند هزار نفر منتظر شما نیستند، عماد مغنیه برای مقابله با شما دهها هزار رزمندهی آموزشدیدهی مسلح آمادهی شهادت از خود برجا گذاشته است.
سوم، خطاب به دشمن (چون ما از پشت خنجر نمیزنیم) و خطاب به دوست (که ما را معذور بدارند): عماد مغنیه را صهیونیستها در دمشق کشتند و همهی اطلاعات میدانی و تحقیقات ما تا این لحظه بر این موضوع صحه میگذارند. اسرائیلیان با اشاراتی قدرتمندتر از تصریح، مسئولیت این ترور را بر عهده گرفتند. به اسرائیلیان میگویم: شما حاج عماد را خارج از زمین طبیعی بازی کشتید. نبرد ما و شما بر سر خاک عزیز لبنان بوده و هست. شما ما را در خاک عزیز لبنان میکشتید و ما بر سر رژیم غصبیتان با شما میجنگیم. شما از مرزها عبور کردید. اکنون زیاد صحبت نمیکنم. تنها یک جمله را از اولین سخنرانیام در جنگ جولای تکرار میکنم: ای صهیونیستها، اگر شما خواستار آن هستید که این جنگ یک جنگ بدون مرز باشد، باشد. در آن سخنرانی سپس مؤمنان را به نصرت وعده دادم، چون من به الله، مؤمنان، ملتمان و مجاهدانمان اطمینان دارم.
امروز نیز در پاسخ به زمان، مکان و روش این قتل تنها یک جمله میگویم: ای صهیونیستها، اگر شما خواستار آن هستید که این جنگ یک جنگ بدون مرز باشد، جهان بشنود: باشد. ما مثل همهی انسانها از حق مقدس دفاع از نفس برخورداریم و ان شاءالله هر کاری را که به دفاع از کشور، برادران، فرماندهان و ملتمان بیانجامد، به انجام خواهیم رساند.
چهارم: امروز و در ۱۴ فوریه، سالگرد شهادت نخستوزیر شهید، رفیق حریری، دوست داشتیم که شهادت موجب گردآمدن همه شود. ولی برخیها همیشه میخواهند این مناسبت را به جشن دشنام و فحش و اتهامات بیمعنا تبدیل کنند. اما ماجرا به دشنام سخنرانان ختم نمیشود و در پایان مجلس دست دوستی دراز میکنند! پاسخ دست دوستی، اگر بدانیم صادقانه است، از سوی ما نیز چیزی جز دست دوستی نخواهد بود. به احترام مناسبت شهادت جناب رفیق حریری و تشییع مبارک و پرشکوه یکی از فرماندهان بزرگ مقاومتمان، به این جشن دشنام پاسخی نمیدهم. اما اینجا نیز به یک جمله بسنده میکنم. همه بشنوند: لبنانی که ما گرانبهاترین رهبران، پاکترین علما و عزیزترین برادران، فرزندان، زنان و کودکانمان را برای خاکش دادهایم، اسرائیلی نخواهد شد. این لبنان هیچ وقت اسرائیلی نخواهد شد. جای پای صهیونیستها نخواهد شد. این لبنان هیچ وقت آمریکایی نخواهد شد. لبنان تقسیم نخواهد شد. لبنان فدرالیزه نخواهد شد. هر کس خواستار جدایی است، راه رفتن از خانه باز است، برود پیش سرورانش در واشنگتن و تل آویو. این لبنان، کشور وحدت ملی و همزیستی و مسالمت و علیرغم خواست کوتاهقامتان، کشور مقاومت و پیروزی و کرامت ملی باقی خواهد ماند.
بهطور خلاصه علیرغم ارادهی همهی کسانی که کوچکتر از آن هستند تا جنگی راه بیاندازند، پس ارتشها را به جنگ نیابتی علیه لبنان و سوریه فرا میخوانند و شبانهروز در طلب فتنهاند، این لبنان کشور وحدت، کرامت، شهامت، حق حکمرانی و عزت باقی خواهد ماند، باقی خواهد ماند و باقی خواهد ماند. به همین علت است که تا همیشه استحقاق شهیدانی در قامت عباس موسوی، راغب حرب، عماد مغنیه و رفیق حریری را دارد.
برادران و خواهران، بیایید بر پیکر عزیزمان نماز بخوانیم و در این لحظات آخر با او وداع و تجدید پیمان کنیم. این فرمانده افتخارانگیز و شهید مایهی عزت را بر سر دست بگیریم و با وجود سرما صدایمان را به همهی دشمنان و قاتلان برسانیم که ما ان شاءالله مقاومت را تا پیروزی کامل و با هر مقدار جانفشانی ادامه خواهیم داد. خداوند بر اجر و برکت شما بیافزاید و این شهیدمان را تا همنشینی با انبیاء و رسولانش ترفیع بخشد و وی را در بهشت برینش جای دهد.
ای «رضوان»، به رضوان الهی بشتاب. ای «عماد»، تو از رهگذر هزاران نفری که با مایهی روح، اندیشه، هوش، شرافت، صدق و شهادت خود را تربیت کردی، عمود مقاومت باقی خواهی ماند. با عماد و با شهیدان پیش از او و با آنها که «این پیمان را به هیچ وجه جایگزین نساختهاند.» و جایگزین نخواهد ساخت، رنگ چیزی جز جشنهای پیروزی را نخواهیم دید، ان شاءالله.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.
جستجو
دغدغههای امت
-...
-
لبیک یا حسینگفتارهای عاشورایی سالهای ۱۴۳۲ تا ۱۴۳۵ قمریانتشارات خیمه
-
چرا سوریه؟سخنرانیها و مصاحبهها دربارهی سوریه از سال 2008 تا 2016 میلادیانتشارات جمکران
-
امام مهدی(عج) و اخبار غیبسخنرانی شبهای پنجم و هفتم و نهم محرم 2014 میلادیانتشارات جمکران