بسم الله الرحمن الرحیم
و إن يريدوا أن يخدعوك فإن حسبك الله هو الذي أيدك بنصره وبالمؤمنين
جوامع

بیانات

4 شهریور 1403

سخنرانی سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان، پیرامون تحولات اخیر در روز اربعین

|فارسی|عربی|فیلم|
«

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.

بسم الله الرحمن الرحیم.

و الحمد لله رب العالمین و الصلات و السلام علی سیدنا و نبیینا خاتم النبیین ابی القاسم محمد بن عبدالله و علی آله الطیبین الطاهرین و صحبه الاخیار المنتجبین و علی جمیع الانبیاء و المرسلین.

السلام علیکم جمیعا و رحمت الله و برکاته.

امروز پیش از آن‌که درباره‌ی رویدادها و تحولات اخیر صحبت کنیم، باید به این نکته اشاره کنیم که امروز، بیستم صفر، سالگرد اربعین امام حسین(علیه السلام) است. اباعبدالله حسین(علیه السلام)، سید الشهدا و پیشوای آزادگان و مقاومان در طول تاریخ، نماد فداکاری، ایثار، سازش‌ناپذیری و نرفتن زیر بار ذلت و ظلم و تسلیم. او تا روز قیامت نمادی تاریخی برای انقلاب جهادی خون‌بار و فداکار است. به همین دلیل سخنانم را با درود بر صاحب این سالگرد آغاز می‌کنم:«السلام علیک یا سیدی و مولای یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم. السلام علی الحسین، و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین و رحمة الله و برکاته».
 

همچنین باید به رویداد بزرگ جهانی این روزها در شهر کربلا و در جوار حرم اباعبدالله حسین(علیه السلام) اشاره کنیم. میلیون‌ها زائر از سراسر جهان، چه از داخل عراق و چه از خارج آن، در این هوای بسیار گرم به سوی کربلا می‌روند. برخی، از مرزهای ایران و عراق یا مرزهای عراق با کشورهای دیگر، و بسیاری از آنان از داخل خاک عراق، پیاده به سوی کربلا حرکت می‌کنند. امسال، طبق آماری که در سایت عتبه حسینیه اعلام شده است، تا کنون ۲۱ میلیون و ۴۸۰ هزار زائر به این مکان مقدس آمده‌اند. این رویداد در دنیا بی‌نظیر است و هر سال در این ایام، تکرار می‌شود. طبیعی است که باید از دولت و ملت مهمان‌نواز، گشاده‌دست و سخاوتمند عراق به خاطر فراهم آوردن امنیت، سلامت و آرامش برای میلیون‌ها زائر و گشاده‌دستی بی‌حد و مرز و سخاوتمندانه‌شان تشکر کنیم. همچنین باید به حضور فلسطین و قدس در اربعین حسینی در سال‌های اخیر اشاره کنیم که نشان‌دهنده‌ی تعامل و ارتباط میان کربلا، رویداد کربلا، صاحب این سالگرد و زائرانش و مسئله‌ی اصلی امت، یعنی مسئله‌ی فلسطین است. این نکته‌ی اول.

دوم: امروز امروز وظیفه‌ی اخلاقی ایجاب می‌کند به ملت عزیز لبنان، به دولت لبنان و همه‌ی ارکانش و همچنین به تمامی گروه‌های مقاومت در لبنان تسلیت بگوییم به خاطر درگذشت جناب سلیم الحص (رحمه الله) که نمادی بزرگ برای وطن‌دوستی، پاکی، پاک‌دستی و مقاومت بود. همه‌ی ما می‌دانیم که سلیم الحص در سال 2000 در آزادسازی [جنوب لبنان]، نخست‌وزیر لبنان بود و تا آخرین لحظات زندگی مبارکش، حامی و پشتیبان مقاومت بود. تسلیت و همدردی صمیمانه‌ی خود را به خاطر از دست دادن این شخصیت بزرگ ملی، مقاوم، کریم و شریف به خانواده‌ی بزرگوار او ابراز می‌دارم. جناب الحص شایسته‌ی همه‌ی این مدح و ثناست.

همچنین پیش از این‌که وارد بحث وقایع روز شوم، باید به ملت شریف و پایدار لبنان به طور کلی و به ویژه به مردم عزیزمان در جنوب، بقاع و ضاحیه، که بار سنگین این نبرد را در طول ۱۱ ماه گذشته در جبهه‌ی حمایت از غزه، فلسطین و قدس بر دوش کشیده‌اند، درود بفرستم. به خصوص امروز باید از مردم جنوب قدردانی کنیم که از ساعات اولیه‌ی بامداد با حملات هوایی، بمباران‌ها، چالش‌ها و خطرات بزرگ رو در رو بودند. از خداوند سبحان و تعالی می‌خواهم که این جهاد را از آنان قبول کند. به آنان و همه‌ی هواداران، محیط و حامیان مقاومت می‌گویم: این تلاش و صبر شما در دنیا نتایجی شرافتمندانه و در آخرت نیز ثواب و اجر عظیم خواهد داشت، ان شاء الله.

همچنین باید به برادران مبارز، مجاهد و دلیرمان که همچون کوه‌های استوار در زمین ایستاده‌اند، درود بفرستم و از شجاعت، اخلاص و فداکاری‌های آنان تشکر کنم. آنان در خطوط مقدم حضور دارند و در هر لحظه با خطرات مواجه می‌شوند. درود به همه‌ی مبارزان دلیر و شجاع در غزه و کرانه باختری، در یمن و عراق و به همه کسانی که از این مبارزان شریف حمایت و پشتیبانی می‌کنند، کسانی که در طول این ۱۱ ماه میدان را ترک نکردند.

موضوع صحبت امروز ما درباره‌ی رویدادهای اخیر است. البته وقت زیادی نداریم. از هفتم شهید سید فؤاد دیگر درباره‌ی وضعیت منطقه، مذاکرات و آینده‌ی آن‌ها صحبت نکرده‌ایم و این به زمان نیاز دارد. با این حال من وقت موجود را به مرور وقایع امروز اختصاص خواهم داد.

همانطور که شما و همه می‌دانید، دشمن اسرائیلی چند هفته پیش به ضاحیه جنوبی تجاوز کرد و از تمامی خطوط قرمز عبور کرد. این دشمن بود که امور را در لبنان و این جبهه به این سطح از تنش کشاند. این صحبت‌ها برای لبنانی‌ها[ی مخالف حزب الله] است. دشمن به ضاحیه جنوبی حمله و آن ساختمانی را که همه دیدید، بمباران کرد. این حمله منجر به شهادت غیرنظامیانی از جمله زنان و کودکان و همچنین شهادت و ترور فرمانده جهادی بزرگ، سید فؤاد شکر (سید محسن) شد. رضوان خدا بر او و بر همه‌ی شهدا. طبیعی بود که مقاومت تعهد و عزم خود را برای پاسخ به این تجاوز آشکار اعلام کند، زیرا معادلاتی که برای آن، خون‌ها و فداکاری‌های زیادی طی دهه‌ها نثار شده بود باید تثبیت می‌شد و این چیزی نبود که بتوانیم در آن تساهل کنیم.

امروز با شفافیت و وضوح فراوان صحبت می‌کنم و به بسیاری از سوالات مطرح شده پاسخ خواهم داد. به طور طبیعی، بسیاری از مردم ممکن است بپرسند چرا پاسخ ما تا امروز به تأخیر افتاده است؟ همین‌جا بگویم ما این عملیات گسترده‌ی نظامی‌مان را که امروز انجام گرفت، عملیات روز اربعین خواهیم نامید چون در این روز و این مناسبت بزرگ رخ داد. چرا تا امروز به تأخیر افتاد؟ طبیعتا عوامل مختلفی داشت.

ابتدا بگویم که ما بعد از تشییع جنازه‌ی سید محسن، ما آماده بودیم. جوانان، سلاح‌ها، نقشه‌ها و همه چیز آماده بود. البته جزئیاتی مانده بود که کدام یک از هدف‌هایی را، که خواهم گفت، انتخاب کنیم. اما آماده بودیم. تأخیر اولاً به علت شدت آماده‌باش امنیتی و اطلاعاتی، فنی، میدانی، هوایی، زمینی و دریایی اسرائیلی و آمریکایی بود. در اوج آماده‌باش آنان، عجله می‌توانست به معنای شکست باشد. ثانیاً، همانطور که در هفتم فرمانده شهید سید محسن گفتم، تأخیر به خودی خود مجازاتی برای دشمن بود. در زمان ترور، بورس سقوط کرد و از آن زمان تاکنون همچنان در پایین مانده است. این آماده‌باش، این خستگی روانی، معنوی، اقتصادی و مالی و غیره مفید بود که برای مدتی ادامه یابد و ادامه خواهد یافت چون الآن در حال صحبت درباره‌ی پاسخ حزب الله هستیم اما هنوز پاسخ ایران و یمن مانده است.

سوم: نیاز به زمان برای بررسی و مشورت درباره‌ی این ایده که خط مقاومت به صورت همزمان در یک روز و در یک زمان پاسخ دهد، یا پاسخ‌ها به صورت جداگانه انجام شود. این هم نیاز به زمان داشت. چهارم: وقتی ما به زمان تصمیم‌گیری قطعی در این زمینه رسیدیم، موضوعات [مذاکرات] ۱۵ آگوست پیش آمد و آمریکایی‌ها وارد شد. یکی از دلایل عجله‌ی آمریکایی‌ها ترس از پاسخ خط مقاومت و پیامدهای این پاسخ‌ها و احتمال جنگ منطقه‌ای و مسائل مشابه بود. آن‌ها شروع کردند به صحبت درباره‌ی توقف تجاوز و آتش‌بس کردند.

واقعیت آن است که ما هم دست نگه داشتیم. البته به کسی نگفتیم که ما دست نگه می‌داریم، اما واقعیت این بود که ما دست نگه داشتیم تا فرصتی برای این مذاکرات فراهم شود، چرا که هدف اصلی ما از همه‌ی این جبهه، خون‌ها و فداکاری‌ها توقف تجاوز به غزه بود. ما فرصت کافی دادیم و پس از گذشت این همه زمان، روشن شد که نتانیاهو شرایط جدیدی وضع می‌کند و آمریکایی‌ها با او هم‌دست هستند و این‌ها همه وقت‌کشی است. بنابراین تأخیر بیش‌تر دیگر معنا نداشت. پس این‌ها علت‌هایی بودند که منجر به تأخیر تا امروز شدند.

از سوی دیگر، نتیجه‌ی بررسی و مشورت این بود که به علت ملاحظه‌ها و حکمت‌هایی که الآن نیازی به بیانش نداریم و به مرور روشن می‌شود، ما به صورت جداگانه واکنش نشان دهیم و عملیات کنیم و هر یک از طرف‌های خط مقاومت خود تصمیم بگیرد که کی و چگونه پاسخ دهد. همچنین روشن شد که مذاکرات [آتش‌بس] طولانی و چشم‌انداز آن نامشخص و پیچیدگی‌های آن زیاد است. و اگر آمریکایی‌ها در توقف تجاوز صادق و جدی بودند، من و شما و همه‌ی جهان می‌دانیم، می‌توانستند نتانیاهو را مجبور به توقف تجاوز کنند، اما آن‌ها او را لوس می‌کنند و در این جنگ و این جنایت‌ها شریک او هستند. این در زمینه‌ی مذاکرات.

همچنین ما چالش کار در شرایط آماده‌باش را پذیرفتیم. چون با وجود گذشت چند هفته، آماده‌باش همچنان شدید و قوی است و ممکن است هفته‌ها و حتی ماه‌ها ادامه یابد. در حالی که برای ما به عنوان مقاومت، هیچ منفعتی در تأخیر این پاسخ وجود نداشت؛ هم به علل مرتبط با مقاومت و هم به علل مرتبط با لبنان، وضعیت مردم، جو حاکم و متأسفانه جنگ روانی که بسیاری افراد آن را به راه می‌اندازند و بسیاری در آن شرکت می‌کنند. هر روز یک نابغه‌ی(!) سیاستمدار، اهل رسانه یا حتی یک فرد بی‌اهمیت که سخنش هیچ ارزشی ندارد می‌آید و می‌گوید امروز، فردا، پس‌فردا یا یک ساعت دیگر جنگ است. این وضعیت در این کشور ۱۱ ماه است ادامه دارد و این افراد خجالت نمی‌کشند. به هر حال، به دلیل این ملاحظات تصمیم گرفتیم که پاسخ ما امروز باشد. این بخش اول و پاسخ به سوالات مربوط به دوره‌ی گذشته.

باقی سخنانم را می‌خواهم به این شکل برنامه‌ریزی کنم: ابتدا می‌خواهم درباره‌ی خودمان به عنوان مقاومت صحبت کنم. یعنی نیت‌ها، نقشه‌ها و آن‌چه امروز در میدان رخ داد. سپس به مقابله با روایت عجیب و غریب اسرائیلی که امروز شنیدیم بپردازم.

ما از ابتدا ضوابط یا اصولی برای پاسخ تعیین کرده بودیم. اول، هدف نباید غیر نظامی باشد؛ ما می‌خواستیم یک هدف اسرائیلی را بزنیم اما نمی‌خواستیم غیرنظامی باشد. با وجود این‌که می‌دانیم در ضاحیه‌ی جنوبی غیرنظامیانی شهید شدند و حق داشتیم که افراد «به اصطلاح» غیرنظامی اسرائیلی را هدف قرار دهیم. چون ما دست کم از 1992 و پس از شهادت سید عباس(رضوان الله تعالی علیه) در این معادله یعنی پاسداری از غیرنظامیان لبنانی حضور داریم و این معادله در معاهده‌ی آوریل 1996 تقویت شد. پس برای پاسداری از غیرنظامیان لبنان و جلوگیری از هر آسیبی که ممکن است دشمن به آنها وارد کند، ترجیح دادیم که از هدف قرار دادن غیر نظامیان دشمن خودداری کنیم. همین معادله است که تا امروز، با وجود گذشت ۱۱ ماه از "طوفان الاقصی"، در بیش‌تر مواقع، غیر نظامیان را محافظت کرده است. گرچه تعداد شهیدان غیر نظامی کم نیست و زیاد است اما اگر نسبت را بسنجیم می‌توانیم بگوییم این معادله تا اندازه‌ی بسیار بسیار زیادی به شهروندان لبنانی امنیت بخشیده است. پس اولا این‌که هدف غیر نظامی نیست و ثانیا تأسیسات زیربنایی نیست.

ثانیا و در نتیجه هدف باید نظامی باشد. این هدف نظامی باید ویژگی‌های خاصی داشته باشد، از جمله اینکه باید با عملیات ترور فرمانده شهید سید فؤاد ارتباط داشته باشد. یعنی یا باید به یک پایگاه مرتبط با اطلاعات نظامی اسرائیل یا به یک پایگاه مرتبط با نیروی هوایی اسرائیل حمله کنیم، زیرا این دو نیرو در عملیات ترور مشارکت داشتند. همچنین، این هدف نظامی باید بسیار نزدیک به شهر تل‌آویو باشد، یعنی در عمق اسرائیل، نه در عکا، نهاریا، طبریا، حیفا یا فراسوی حیفا، بلکه فراسوی فراسوی حیفا یعنی در همسایگی تل‌آویو.

هنگامی که اهداف را بررسی کردیم، به مجموعه‌ای از اهداف نظامی مهم و بزرگ در نزدیکی شهر تل‌آویو رسیدیم که با ویژگی‌های بالا همخوانی داشتند. در پایان بررسی‌ها، هدف اصلی عملیات را تعیین کردیم، و آن پایگاه «گلیلوت» است. البته همیشه میان برادران بر سر تلفظ صحیح آن چالش وجود داشت. این پایگاه در شرق یک اتوبان است. زیرا اتوبانی به سمت شمال وجود دارد که در شرق آن پایگاه اطلاعات نظامی اسرائیل قرار دارد و در سمت غرب کمی جلوتر، پایگاه موساد قرار دارد.

این برای اطلاعات نظامی اسرائیل (شعبه «آمان») یک پایگاه اصلی است و واحد ۸۲۰۰ در آن قرار دارد. این واحد به‌طور کلی مسئول جمع‌آوری علنی، شنود، فعالیت‌های سایبری و جاسوسی است. آن‌جا تجهیزات فنی عظیم و تعداد زیادی از افسر و سرباز فعالیت می‌کنند. این پایگاه مدیریت بسیاری از عملیات‌های ترور در منطقه و همچنین بسیاری از عملیات‌های جنگ روانی، فتنه‌انگیزی و دروغ‌پردازی را در کشور ما و منطقه بر عهده دارد. این پایگاه تقریبا ۱۱۰ کیلومتر از مرز لبنان فاصله دارد، یعنی پاسخ ما در عمق اسرائیل است، و از مرز شهر تل‌آویو -اگر محدوده‌ی شهر را مبنا قرار دهیم- ۱۵۰۰ متر فاصله دارد، یعنی این پایگاه در حومه‌ی تل‌آویو و از پایگاه‌های بسیار نزدیک به این شهر است.

ما این هدف را به عنوان هدف اصلی در نظر گرفتیم. همچنین، هدف نظامی فرعی‌ای را به آن اضافه کردیم تا آن مکان یا پایگاه بتواند بر دستیابی پهپادهایی که به پایگاه واحد ۸۲۰۰ در گلیلوت می‌روند، تأثیر بگذارد. این هدف فرعی، پایگاه دفاع هوایی و موشکی در منطقه «عین شیمر» است. این پایگاه ۷۵ کیلومتر از مرز لبنان و ۴۰ کیلومتر از تل‌آویو فاصله دارد. این دو هدف نظامی امروز صبح مد نظر مقاومت بود، اما هدف اصلی، پایگاه اطلاعات نظامی اسرائیل در گلیلوت بود.

همچنین در کنار آن هدف دیگری نیز وجود داشت و آن چندین پایگاه و پادگان نظامی اسرائیل در شمال فلسطین اشغالی و جولان اشغالی سوریه بود؛ این اهداف خود به خود به‌صورت مداوم و تقریباً روزانه هدف قرار می‌گیرند. پس زدن این پایگاه‌ها اولا به‌خودی خود هدف بود و ثانیا به منظور مشغول کردن و فرسایش سامانه‌های گنبد آهنین و موشک‌های رهگیر صورت گرفت تا فرصت عبور پهپادها را به سمت عمق اسرائیل فراهم کند. این نقشه و ایده‌ای بود که مبنا قرار گرفت.

حالا چرا این توضیحات را می‌دهم؟ روایت‌های اسرائیلی را که بگویم، پاسخ را می‌فهمید. خواهید دید که حجم دروغ و ادعاهایشان به قدری زیاد است که گویی کابینه‌ی دشمن امروز یک استودیوی هالیوودی بود.

در مورد سلاح‌های استفاده شده: تصمیم گرفته شد که تمام پایگاه‌ها و قرارگاه‌ها در شمال فلسطین اشغالی و جولان سوریه با موشک‌های کاتیوشا هدف قرار گیرند، همان موشک‌هایی که در ۱۱ ماه گذشته هنوز از آن‌ها استفاده می‌کنیم. این موشک‌ها در طول جبهه در ده‌ها مکان مختلف توزیع شدند. تصویب شده بود که برادران ۳۰۰ موشک شلیک کنند. حالا به ماجرای ۶ و ۷ و ۸ هزار می‌رسم. تصمیم بر شلیک ۳۰۰ موشک کاتیوشا و توزیع آن‌ها میان پایگاه‌های مختلف بود چون این تعداد اولا برای هدف قرار دادن این ۱۱ یا ۱۲ پایگاه کافی بود. ثانیا این تعداد کافی بود تا سامانه‌ی گنبد آهنین و موشک‌های رهگیر دشمن را برای چند دقیقه مشغول کند تا پهپادها بتوانند عبور کنند. نیازی به بیش از این نداشتیم.

سلاح دوم، پهپادهایی با اندازه‌ها و انواع مختلف بودند، از متوسط تا بزرگ. بخشی از این پهپادها به سمت «عین شیمر» و بخش عمده‌ی آن‌ها به سمت «گلیلوت» در نزدیکی تل‌آویو رفتند.

در مورد زمان‌بندی و اجرا: ما صبح امروز، یکشنبه، روز اربعین امام حسین (علیه السلام) را برای حمله انتخاب کردیم. با برادران توافق شد که نماز صبح بخوانند، تعقیبات لازم را بخوانند و ساعت ۵:۱۵ در سکوها آماده‌ی شلیک باشند. حالا بعدا به این خواهم پرداخت که دشمن چه کرد.

پیش از زمان تعیین‌شده، نیمه‌شب، تمام سکوهای پرتاب موشک در تمام محورهای جبهه و در تمامی خطوط آماده بودند، تنظیم شده، حاضر و طبق برنامه بودند و هیچ مشکلی در این باره وجود نداشت. همه‌ی سکوهای پهپادی نیز پیش از ساعت ۵:۱۵ آماده بودند، چه در جنوب رود [لیطانی]، چه در شمال رود و چه حتی در منطقه‌ی بقاع. برای این‌که بدانید، این اولین باری بود که ما از منطقه‌ی بقاع [در شمال لبنان] پهپاد پرتاب کردیم. البته این راز نیست چون این موضوع از سوی رادارهای دشمن، آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها دیده می‌شود. پس تمام پهپادها، با وجود حملات هوایی دشمن که نیم ساعت پیش از آغاز عملیات شروع شد، آماده بودند. این موضوع را بعدا توضیح خواهم داد. همه‌ی سکوهای پرتاب موشک، بدون استثنا عمل کردند، یعنی تمامی سکوهایی که قرار بود ۳۰۰ موشک شلیک کنند، همه بدون استثنا عمل کردند و پیش از آغاز عملیات هیچ سکویی حتی یکی هم هدف قرار نگرفت -درباره‌ی اتفاقات بعد از شروع عملیات صحبت خواهم کرد.- با شروع عملیات ۳۲۰ موشک شلیک شد و سپس این تعداد به ۳۴۰ رسید. بیانیه‌ای که منتشر شد عدد ۳۲۰ را ذکر کرده بود، اما شمار نهایی ۳۴۰ بود.

تمام سکوهای پهپادی نیز، با وجود حملات هوایی، پهپادهای خود را پرتاب کردند و هیچ سکوی پهپادی نه پیش از عملیات و نه پس از عملیات هدف قرار نگرفت. موشک‌ها در تمام محورهای به صورت متوالی و با فاصله‌های زمانی کوتاه، نه هم‌زمان، شلیک شدند. سپس همه‌ی اهداف با موشک‌های توزیع‌شده [در مناطق مختلف] هدف قرار گرفتند؛ این‌جا ۱۰، آن‌جا ۱۵، این‌جا ۲۰ و آن‌جا ۲۵ موشک، بسته به تقسیم‌بندی و کرَم برادران! و تمام پهپادها از مرزهای لبنان و فلسطین عبور کردند، چه آن‌هایی که سریعا از جنوب رود [لیطانی] وارد شدند و چه آن‌هایی که سپس از شمال رودخانه و بعدتر از بقاع وارد [منطقه‌ی مرزی] شدند. چون راه زیاد است. همین‌جا بگویم همه‌ی پهپادهایی که از بقاع پرتاب شدند، با وجود این‌که باید مسیر طولانی‌ای را در خاک لبنان طی می‌کردند، به سلامت از مرزهای لبنان و فلسطین عبور کردند و به سمت اهداف معین رفتند.

درباره‌ی پایگاه‌های منطقه شمالی و جولان سوریه، اطلاعات ما تأیید می‌کند که همه این پایگاه‌ها با موشک‌ها هدف قرار گرفتند و قاعدتا بخشی از این موشک‌ها از سوی سامانه‌های موشکی رهگیر دشمن رهگیری شده‌اند و این هم عمدی بود. هدف این بود که تعداد موشک‌های ما افزایش یابد تا سامانه‌های موشکی رهگیر دشمن را بشکنیم و عبور پهپادها را تسهیل کنیم. قاعدتا این‌جا نیز هیچ‌کس فکر نکند که ما در حال افشای تاکتیک‌هایمان هستیم؛ این موضوعی است که در نظامی‌گری همه آن را می‌دانند، چه دشمن و چه غیر دشمن.

بنابراین، اطلاعات ما و برخی منابع اطلاعاتی ما تأیید می‌کند که تعداد قابل توجهی از پهپادها به هدف نظامی ویژه‌ای که گفتیم بعدا اعلام خواهیم کرد یعنی پایگاه اطلاعات نظامی اسرائیل «آمان» و واحد ۸۲۰۰ در «گلیلوت» نزدیک شهر تل‌آویو به عنوان هدف اصلی و هدف حمایتی یا نزدیک یا کمکی یعنی پایگاه دفاع موشکی و هوایی «عین شیمر» رسیده‌اند، اما دشمن طبق معمول این موضوع را مخفی می‌کند. به هر حال، روزها و شب‌های پیش رو واقعیت حادثه‌ی آن‌جا را فاش خواهد کرد. این روایت ماست.

در مقابل، از صبح شاهد روایت دشمن بودیم و بخشی از آن را نتانیاهو شخصا مطرح کرد و بخشی دیگر توسط ارتش و سخنگوی رسمی ارتش ارائه شد. تمام تمرکز این روایت بر این بود که… البته بعدازظهر کمی اعداد، نوع عملیات و زبان روایت را تعدیل کردند. من در برخی رسانه‌های دشمن دیدم که به نتانیاهو و ارتش دشمن توصیه کردند تا برخی از داده‌ها را پیش از ساعت شش تصحیح کنند، زیرا فلانی ساعت شش سخنرانی خواهد کرد!

هسته‌ی همه‌ی این ادعاها چیست؟ این‌که آن‌ها عملیات را کشف کرده‌اند و این یک عملیات بسیار بزرگ، شامل ۸ هزار موشک و پهپاد با هدف حمله به تل‌آویو و تاسیسات حیاتی تل‌آویو و… بوده است و آن‌ها با اقدام پیش‌دستانه و بمباران، تخریب و کشتار، عملیات را ناکام گذاشته‌اند و اکنون در حال جشن گرفتن موفقیت خود هستند. این روایت آن‌هاست. مشکلی نیست؛ اگر این روایت به آن‌ها کمک می‌کند که آرام شوند و جنونشان کمی کاهش یابد، ما ناراحت نیستیم. اما این روایت لبریز از دروغ است. می‌ارزد به این موضوع پرداخته شود چون هنگامی که اسرائیل، که خود را قوی‌ترین ارتش و قوی‌ترین حکومت در خاورمیانه می‌داند، به این سطح از دروغگویی متوسل می‌شود، این نشان دهنده‌ی سطح سستی، شکست و ضعفی است که این رژیم در حال تجربه‌ی آن است. این از درس‌های نبرد امروز است. من آن را یکی از دستاوردهای عملیات «روز اربعین» برای انتقام ضاحیه و شهدای ضاحیه و فرمانده سید فؤاد شکر می‌دانم. این از جمله دستاوردهایی است که درباره‌اش سخن خواهم گفت.

اکنون دستاوردها را یک به یک بررسی می‌کنیم:

این ادعا که مقاومت برنامه داشته است تل‌آویو یا اهدافی درون شهر تل‌آویو مانند وزارت دفاع، فرودگاه بن گوریون یا مانند این‌ها را بزند (و آن‌ها به همین علت پناهگاه‌های تل‌آویو را گشودند)، ادعایی دروغ است. من از ابتدا برنامه و عملیات را توضیح دادم و این‌که هدف اصلی آن، این پایگاه بوده است.

صحبت از نیت مقاومت برای حمله به اهداف غیرنظامی در شمال یا مرکز اسرائیل و این‌که دشمن این حملات را ناکام گذاشته است، نیز ادعایی دروغ است. دلیل آن هم این است که همه‌ی موشک‌های شلیک‌شده از سوی مقاومت به سوی اهداف و پایگاه‌های نظامی در شمال شلیک شدند و سوی هیچ شهرکی نرفتند. اگر در نهاریا، عکا یا دیگر شهرک‌ها کسی زخمی شده است، به علت سامانه‌های موشکی رهگیر اسرائیلی بوده است.

ادعای این‌که مقاومت قصد داشته است ۸ هزار موشک و پهپاد شلیک کند و سپس تعداد آن را به ۶ هزار کاهش دادند و این‌که اسرائیل توانست این عملیات را کاملا خنثی کند، ادعایی دروغ است. تمام آن‌چه ما در این عملیات قصد داشتیم شلیک کنیم، ۳۰۰ موشک بود و با این وجود ۳۴۰ موشک شلیک کردیم. یعنی هیچ‌چیز خنثی نشد و برنامه‌ریزی ما به‌طور کامل و حتی بیش‌تر از آنچه برنامه‌ریزی کرده بودیم، اجرا شد و شمار زیادی پهپاد، ده‌ها پهپاد شلیک شد. حکمتی دارد که نمی‌خواهم تعداد آن‌ها را دقیقا بگویم.

ادعای دشمن مبنی بر این‌که موشک‌های استراتژیک و نقطه‌زن، یعنی موشک‌های بالستیکی را که به سوی تل‌آویو نشانه رفته بودند، هدف قرار داده و آن‌ها را نابود کرده، و تل‌آویو و تأسیسات حیاتی آن را نجات داده است، کاملا دروغ است. ما قصد بهره‌گیریی از این موشک‌ها را در حال حاضر نداشتیم اما ممکن است در آینده‌ی دور یا نزدیک از آن‌ها استفاده کنیم. اما در این عملیات، بر اساس دیدگاهی دقیق و روشن، تصمیم گرفتیم که از این موشک‌ها استفاده نکنیم، زیرا هدف می‌توانست از طریق پهپادها و نوع خاصی از پهپادها و تاکتیک خاص و تعداد زیاد آن‌ها محقق شود. تأکید می‌کنم که هیچ‌یک از موشک‌هایی که استراتژیک، دقیق و بالستیک می‌نامند، هیچ آسیبی ندیده‌اند. این‌جا با یک شکست مشابه عملیات «وزن نوعی» در سال 2006 رخ داده است. اما شکست عملیات «وزن نوعی» در سال 2006 به فرماندهی حاج عماد مغنیه (رضوان الله علیه) در زمان حیاتش رخ داد، و شکست امروز به فرماندهی سید محسن (سید فؤاد شکر) در زمان حیاتش برنامه‌ریزی شده بود، اما پس از شهادتش محقق شد.

دقیقا چه اتفاقی افتاد؟ بله، بسیاری از دره‌ها و مناطق خالی در برخی مناطق جنوبی (من نام نمی‌برم اما اسرائیلی‌ها می‌دانند کجاها را زده‌اند) که اسرائیلی‌ها آن‌ها را به عنوان مکان استقرار این موشک‌های بالستیک و نقطه‌زن و تأسیساتی می‌دانستند که می‌شود آن‌ها را نابود کرد، مدتی پیش با تصمیم فرمانده فؤاد شکر تخلیه شده بودند؛ او به برادران اطلاع داد و همه‌ی این دره‌ها و تأسیسات را تخلیه کردند. آن‌چه بمباران شد، دره‌هایی خالی یا مناطقی بود که از این نوع موشک‌ها تخلیه شده بودند. صحبتم درباره‌ی موشک‌های بالستیک و موشک‌های نقطه‌زنی است که به آن‌ها «موشک‌های استراتژیک» می‌گویند.

طبیعتا، در این مدت، هرگاه که انباری را بمباران می‌کردند، سخنگوی رسمی آن‌ها در اسرائیل، که به عنوان یکی از بزرگ‌ترین دروغگویان شناخته می‌شود، بیانیه‌ای صادر می‌کرد که ما موشک‌های استراتژیک را زدیم. ما سکوت کرده بودیم و می‌گفتیم بگذار خوشحال باشند، اشکالی ندارد. بگذارید باور کنند که موشک‌های استراتژیک را نابود کرده‌اند. پس این یک شکست تازه است. این یک شکست جدید برای عملیاتی مشابه «وزن نوعی» سال 2006.

ادعای ارتش دشمن، که نتانیاهو شخصا این روایت را بعدازظهر در کابینه‌اش تکرار کرد، مبنی بر این‌که هزاران موشک و هزاران سکوی پرتاب موشک را نابود کرده‌اند، دروغ است. البته پیش از ظهر نمی‌گفتند موشک‌های کاتیوشا. بعدازظهر که روشن شد تعداد موشک‌ها هزاران نبوده است، گفتند موشک‌های کوتاه‌برد، یعنی بعدازظهر ادعاهایشان را تصحیح کردند.

صحبت از نابودی ۸ و ۶ هزار و… دروغ است. حقیقت این است که اولا همان‌طور که اشاره کردم، سکوی پهپادها با وجود همه‌ی حملات هوایی که انجام شد، آسیبی ندید. همه‌ی سکوهایی که مسئول شلیک موشک بودند، موشک‌هایشان را شلیک کردند و هیچ‌کدام از آن‌ها در حملات پیش از عملیات آسیب ندید. بله، پس از شلیک موشک‌ها، دو سکوی ثابت از این سکوها مورد حمله قرار گرفتند، و این موضوع کاملا طبیعی است. این اتفاق هر روز در جنوب رخ می‌دهد.

این‌جا اجازه دهید یک موضوع جزئی مهم را برای فرهنگ عمومی و افکار عمومی بیان کنم: هزینه‌ی ساخت یک سکو برای ما چقدر است؟ اگر آن را تنظیم کنیم، روی آن کار کنیم، تکنولوژی آن را به‌روز کنیم و همه چیز را منظم و مرتب کنیم، بین ۸ تا ۱۰ هزار دلار برای ما هزینه دارد. بنابراین، وقتی سکویی را قرار می‌دهیم و جوانان ما از آن موشک شلیک می‌کنند، ارزش جان و خون جوانان ما بسیار بیش‌تر از این سکوهاست، بنابراین آن‌ها را ترک می‌کنیم. بسیاری از سکوها بودند که از آن‌ها موشک شلیک شد و در محل خود باقی ماندند و دشمن آنها را بمباران نکرد. اما برخی از این سکوها از سوی دشمن کشف و بمباران شدند که این امر طبیعی است.

بله، ما هزاران عدد از این سکوها داریم. اجازه دهید دشمن محاسبه کند چند موشک به این سکوهایی که ۶ تا ۱۰ هزار دلار می‌ارزند شلیک کرده است! این موضوع هیچ‌چیزی را در معادله تغییر نمی‌دهد. تعداد سکوهای کاتیوشا بسیار زیاد است. پس این درباره‌ی سکوهایی که موشک‌ها را شلیک کردند.

بله، دشمن برخی از دره‌ها را در مناطقی که مربوط به عملیات امروز نبود، هدف قرار داد و این نشان‌دهنده‌ی چیزی مهم است که به آن اشاره خواهم کرد. دشمن برخی از دره‌ها را بمباران کرد و تعدادی از سکوها و موشک‌ها را نابود کرد. تعداد این سکوها ده‌ها عدد بود. این موضوع مشکلی ندارد. اگر همه‌ی این حملات -طبق آمار خودشان- شامل ۱۰۰ هواپیما و ۲۰۰ حمله‌ی هوایی باشد و نتیجه‌ی آن این باشد که تعداد معدودی از سکوهای کاتیوشا نابود شده باشد، هیچ مشکلی نیست. در برابر این صحنه بزرگ و قدرتمند که امروز در این جبهه شاهد بودیم، این مسئله هیچ اهمیتی ندارد.

این‌جا باید به نکته‌ای مهم اشاره کنم: دشمن نیم ساعت قبل از زمان عملیاتی ما، حملات هوایی خود را در جنوب [لبنان] آغاز کرد، چه در جنوب لیطانی و چه در شمال لیطانی. آن‌چه نشان می‌دهد که آن‌ها اطلاعات نظامی نداشتند، بلکه فقط تحرکات را احساس کرده بودند… دشمن شبانه‌روز بیدار، هوشیار و مراقب است و از تمام امکانات و توانمندی‌های فنی اسرائیلی، آمریکایی، اروپایی و غربی، چه زمینی، چه هوایی و چه دریایی، بهره می‌برد. نهایتا، یک ساعت قبل از شروع عملیات، از حدود ساعت چهار، تعداد زیادی از مجاهدان چه در جنوب لیطانی و چه در شمال لیطانی شروع به حرکت کردند و به سمت پایگاه‌ها و سکوها رفتند تا مأموریت خود را انجام دهند. دشمن حرکت آن‌ها را حس کرد و به همین دلیل این حملات را انجام داد.

دلیل [این‌که اطلاعات نظامی نداشتند] چیست؟ این‌که تمام مکان‌هایی که هدف قرار دادند هیچ ارتباطی با عملیات امروز ما نداشت؛ نه سکوهای شلیک موشک و نه سکوهای پهپادی. این نشان می‌دهد که دشمن هیچ‌گونه اطلاعات نظامی نداشت. آن‌ها می‌گویند که عملیات اطلاعاتی بزرگی انجام داده‌اند، اما این‌گونه نیست. بله، اگر آن‌ها هواپیماهایشان را بلند کرده بودند این سکوهایی را که ۳۰۰ موشک بر روی آنها قرار داشتند و سکوهایی را که ده‌ها پهپاد در آن‌ها قرار داشتند بمباران می‌کردند، می‌توانستیم بگوییم که اختلال و نفوذ اطلاعاتی فنی یا انسانی رخ داده است و آن‌ها عملیات را خنثی کرده‌اند. این نکته‌ای است که می‌خواستم به آن اشاره کنم.

در مجموع، آن‌چه رخ داد یک تجاوز بود، نه یک عملیات پیش‌دستانه. اگر بخواهیم آن را یک عملیات پیش‌دستانه در نظر بگیریم، هیچ تأثیری بر عملیات نظامی ما امروز نداشت؛ نه بر موشک‌ها، نه بر پهپادها، نه بر مجاهدان و نه بر مبارزان. در تمام عملیات امروز، تا زمانی که پهپادها عبور کردند و تمام موشک‌ها شلیک شدند، با وجود همه‌ی حملاتی که شامل بسیاری از دره‌ها بود، هیچ کس به شهادت نرسید.

پس از پایان عملیات، دشمن تعدادی از مکان‌ها را بمباران کرد که منجر به شهادت یک نفر از برادران عزیز ما از جنبش امل و دو شهید از حزب‌الله شد. این تمام نتیجه‌ی این نبرد طولانی و گسترده و تمام این حملات خطرناکی بود که امروز انجام شد.

بنابراین، در حقیقت ما با یک روایت اسرائیلی طرفیم که پر از دروغ و ادعاهای کاذب است و با یک شکست اطلاعاتی طرفیم. نه توانستند سکوهای ما را کشف کنند و نه پهپادها و سکوهای پهپادی ما را. عملیات کاملا با موفقیت انجام شد. دشمن در زمینه‌ی کار اطلاعاتی و کار پیش‌دستانه و عملیات «وزن نوعی» با هدف زدن موشک‌های بالستیک شکست خورد. در مقابل، عملیات نظامی ما امروز با وجود همه‌ی شرایط سخت، با دقت برنامه‌ریزی شده از سوی فرماندهان، مجاهدان، اتاق‌های عملیات و میدان نبرد انجام شد. همه‌ی شما می‌دانید که پهپادهای دشمن از زمان شهادت سید فؤاد آسمان جنوب را پر کرده‌اند و منتظر عملیاتی بودند که مقاومت بنا بود آغاز کند. همه‌ی صحبت‌های اسرائیلی که امروز درباره‌ی دستاوردهای بزرگ نظامی و امنیتی شنیدیم و این که عملیات ما را خنثی کرده‌اند، همه دروغ‌هایی است که به خودشان می‌گویند و هیچ پایه و اساسی ندارد.

به هر حال، امروز شاهد صحنه‌ای بودیم که نمایانگر شجاعت مقاومت و حامیان و پشتیبانان آن است. ما نمی‌توانیم نام افرادی را ذکر کنیم که این تصمیم را گرفتند؛ تصمیمی با وجود همه‌ی تهدیدهای آمریکا و غرب. دیدید که چگونه هیئت‌ها، وزرای امور خارجه، وزرای دفاع، اطلاعات و رسانه‌ها آمدند و گفتند که اگر حزب‌الله پاسخ دهد، اسرائیل کشور را ویران خواهد کرد. اسرائیل این کار را خواهد کرد، اسرائیل آن کار را خواهد کرد. آن دوره گذشته است. من نمی‌گویم که اسرائیل نمی‌تواند یا می‌تواند، اما برای انجام چنین عملی نیازمند محاسباتی بسیار پیچیده است.

ما موشک کاتیوشا و پهپاد شلیک کردیم و اسرائیل به طور کامل مختل شد. تمام اسرائیل از شمال تا جنوب متوقف شد، فرودگاه بن گوریون تعطیل شد، پناهگاه‌ها را در تل‌آویو باز کردند. حالا تصور کنید اگر چیزی دیگری شلیک می‌کردیم چه می‌شد؟! با وجود همه‌ی تهدیدهایی که متأسفانه برخی در داخل لبنان نیز به آن دامن زدند، مقاومت این تصمیم را گرفت و آن را اجرا کرد و بیش از این تأخیر نکرد.

پس، این صحنه شجاعت، تصمیم، استواری، قدرت و نیروی انسانی، مادی و نظامی مقاومت را نشان می‌دهد. این اولین عملیات بزرگی است که مقاومت بدون حضور یک فرمانده بزرگ مانند سید فؤاد انجام داد، و الحمدلله در تمام عملیات و روند هیچ خلل، نقص یا اشکالی وجود نداشت. ما معتقدیم که ارواح فرماندهان شهید ما با ما حاضرند و از ما حمایت و ما را راهنمایی می‌کنند، زیرا این شهیدان نزد خداوند سبحانه و تعالی مقام‌هایی دارند که به ذهن هیچ انسانی خطور نمی‌کند. اگر در این باره صحبت کنیم، شاید برخی افراد نتوانند این موضوع را درک کنند.

در هر حال، این صحنه‌ای است که شجاعت، استقامت، قدرت، مهارت و حضور این مقاومت را نشان می‌دهد. و در مقابل، صحنه‌ی وحشتی است که در اسرائیل وجود داشت؛ در فرودگاه بن گوریون، در شهرها و شهرک‌های یهودی‌نشین، باز شدن پناهگاه‌ها در شمال، در مرکز، در گوش‌دان و میلیون‌ها نفری که به پناهگاه‌ها و مکان‌های امن فرار کردند. این نشان‌دهنده‌ی توازنی است که درباره آن صحبت می‌کردیم. ما هرگز درباره توازن عددی بین ما و اسرائیل صحبت نکردیم. متأسفانه برخی از تضعیف‌کنندگان در لبنان مانند اسرائیلی‌ها دروغ می‌گویند. ما هرگز درباره توازن تعداد، سلاح و نیروی هوایی، موشکی، نظامی یا فنی صحبت نکردیم. آمریکا و ناتو پشت این اسرائیل ایستاده‌اند و همه ما این را می‌دانیم. ما درباره‌ی تعادلی صحبت می‌کردیم که با خون ساخته می‌شود و بر شمشیر غلبه می‌کند. این تعادل با اراده، شجاعت، پیشگامی و صبر زیبا ساخته می‌شود. این همان چیزی است که ما در لبنان دهه‌ها آن را زندگی کرده‌ایم و ضعف، وهن، ذلت و خواری را از کشورمان دور کرده‌ایم. امروز همه‌ی شما اسرائیل را دیدید. اما لبنان کجا بود؟ بله، جنوب مقدار مشخصی رنج می‌برد و با این حال، دشمن تنها حاشیه‌ی روستاها، دره‌ها و کوه‌ها را بمباران می‌کرد و جرأت نمی‌کرد به غیرنظامیان آسیب برساند، و این نقطه قوت است. همه‌ی دشمن، همه‌ی رژیم دشمن در وضعیت وحشت، حیرت و آماده‌باش بود. همه، رئیس دولت، وزیر جنگ و... به پناهگاه وزارت دفاع رفتند و در لبنان، دشمن جرأت نمی‌کرد به غیرنظامیان آسیب برساند. چرا؟ آیا به این دلیل که پایبندی ارزش و اخلاق وجود دارد؟ دارید می‌بینید که در غزه چه اتفاقی می‌افتد. آیا به دلیل وجود قوانین بین‌المللی است؟ آیا به دلیل وجود جامعه بین‌المللی است؟ آیا به دلیل وجود جهان عرب است؟ آیا به دلیل وجود اتحادیه‌ی عرب است؟ آیا به دلیل وجود سازمان همکاری اسلامی است؟ نه، بلکه به علت وجود مقاومت، اراده‌ی مقاومت، مبارزان شریف و محیطی است که مقاومت را هر چه باشد در آغوش می‌گیرد. این معادله‌ای است که ما امروز دوباره به تثبیت آن پرداختیم.

درباره‌ی آینده -این بخش آخر سخنانم است-: ما در بیانیه‌ها گفتیم که این یک پاسخ اولیه است. وقتی گفتیم مرحله‌ی اول، منظورمان از مرحله‌ی اول این بود که به پایگاه‌های نظامی در شمال حمله کنیم و مرحله‌ی دوم شامل پرواز و عبور پهپادها از مرزها و رسیدن به اهداف مورد نظر بود. یعنی عملیات امروز ما دو مرحله داشت: مرحله‌ی اول شلیک ۳۴۰ موشک کاتیوشا به ۱۱ یا ۱۲ پایگاه و پادگان نظامی بزرگ و مهم در شمال فلسطین اشغالی و جولان سوریه بود، و مرحله دوم عبور ده‌ها پهپاد با اندازه‌ها و انواع مختلف به سمت اهداف نظامی در عمق اسرائیل بود. این عملیات امروز به پایان رسید.

گفتیم که این یک پاسخ اولیه است. آیا این پرونده بسته شده است؟ می‌توانم این‌جا نیز با شفافیت به شما بگویم که ما نتایج را دنبال خواهیم کرد. علت آن سکوت دشمن درباره‌ی این دو پایگاه به‌ویژه‌ی درباره‌ی گلیلوت است. ما منابع خود و اطلاعاتی را که می‌توانیم به دست آوریم پی خواهیم گرفت. اگر نتیجه رضایت‌بخش باشد و هدف مورد نظر را محقق کند، ما عملیات پاسخ به ترور شهید فرمانده حاج محسن سید محسن و حمله به ضاحیه را کامل شده تلقی می‌کنیم. اما اگر نتیجه در نظر ما کافی نباشد، ما تا اطلاع ثانوی حق پاسخ‌گویی را برای خودمان محفوظ می‌دانیم.

بگذارید مردم کمی آرامش بیابند؛ هر کس که می‌خواهد به خانه برگردد، برگردد. کشور می‌تواند دوباره به حالت آرامش بازگردد، زیرا کشور طبیعتا در حالت تنش بود و جنگ‌های روانی و شایعات از زمان ترور شهید فرمانده حاج محسن به آن دامن زده بود. اگر بعدا تصمیم گرفتیم که این پاسخ اولیه کافی نیست و نیاز به تکمیل دارد، این امر در زمان مناسب و در آینده‌ای دورتر انجام خواهد شد.

در مرحله کنونی، کشور می‌تواند نفسی بکشد و آرامش داشته باشد. به هر حال، دشمن اعلام کرده است، هرچند که ما از خیانت او در امان نیستیم، که حوادث امروز به پایان رسیده است. ما نیز در بیانیه‌ی سوم خود اعلام کردیم که عملیات نظامی امروز به پایان رسیده است اما آینده باقی می‌ماند؛ آینده‌ای که بر اساس واقعیت‌ها، حقایق، رویدادها و نتایج ساخته خواهد شد.

البته، در پایان سخن باید تأکید کنم که جبهه‌ی ما و عملیات امروز ما در هر حال می‌تواند برای مذاکرات طرف فلسطینی یا طرف عربی که در کنار تیم فلسطینی مذاکره می‌کند، بسیار مفید باشد. پیام آن به دشمن و پشت پرده دشمن، یعنی آمریکایی‌ها، این است که هرگونه امید برای ساکت کردن جبهه‌های پشتیبان، چه در لبنان، چه در یمن و چه در عراق -که فعلا باز هستند- امیدی بیهوده است. با وجود همه‌ی فداکاری‌ها، در تمام این جبهه‌ها و به ویژه جبهه‌ی لبنان، با وجود همه‌ی فداکاری‌ها، شهدا، زخمی‌ها، خانه‌های ویران و درگیری‌های روزانه، ما آن‌چه را که ۱۱ ماه پیش آغاز کردیم، ان‌شاءالله تکمیل خواهیم کرد. ما در هر شرایطی و با وجود هر خطر، چالش، تهدید و فداکاری‌ای هرگز از غزه، مردم و مقاومت در غزه، فلسطین و مردم و اماکن مقدس امت در فلسطین دست نخواهیم کشید.

امروز در روز سیدالشهدا، اباعبدالله حسین (علیه السلام) که روز عاشورا و در محاصره‌ی هزاران جنگجوی وحشی و خشن، وقتی به او پیشنهاد شد که از حق دست بردارد و تسلیم شود، با کلماتی که در مراسم‌های دینی و سیاسی ما همواره به زبان می‌آوریم و امروز در روز اربعین، در روز عملیات اربعین، در روز انتقام و قصاص عادلانه‌ی خون شهید فرمانده حاج سید فؤاد شکر و زنان و کودکان شهدای ما در ضاحیه و همه شهدای ما در لبنان، ما همان ادبیات، همان مضمون روحی و فکری و عقیدتی را تکرار می‌کنیم:«بدانید ناپاک‌زاده‌ای فرزند ناپاک‌زاده…- الا إنّ الدعی ابن الدعی…»؛ این اسرائیل، یک موجود نامشروع است. به همین دلیل او «دعی ابن دعی» است، زیرا آمریکا نیز یک موجود نامشروع است، یک حکومت سلطه‌جوست که صد میلیون سرخ‌پوست را کشت.

به هر حال، «بدانید ناپاک‌زاده‌ای فرزند ناپاک‌زاده…- الا إنّ الدعی ابن الدعی…»، امروز اسرائیل فرزند آمریکا «مرا میان دو چیز قرار داد، میان تیزی شمشیر و پذیرش خواری- قد ركز بين اثنتين، بين السلة والذلة». امروز مجاهدان و مقاومان ما در سراسر لبنان و در تمام جبهه‌ها و همه‌ی مردم، محیط، خانواده‌ی شهدا، مجروحان، کودکان، زنان، مردان، بزرگسالان و خردسالان ما، شهرها و روستاها و محله‌های ما، همان سخن امامشان، سیدالشهدا را گفتند:«پس چه دور است از ما ذلت.- هیهات منا الذلة». ما مردمانی هستیم که هرگز ذلت را نمی‌پذیریم و هرگز سر خود را برای کسی خم نمی‌کنیم. خون ما که به ناحق ریخته شده است، بر این شمشیر پیروز خواهد شد.

ما امروز فقط با خون نمی‌جنگیم، بلکه با عقل، سلاح، پهپادها و موشک‌های بالستیکی می‌جنگیم که پنهان و مخفی نگه داشته شده‌اند، برای روزی که شاید در پیش باشد. این دشمن باید کاملا بترسد و به‌خوبی واقعیت و ماهیت لبنان و تغییرات بزرگی را که در لبنان رخ داده است درک کند. لبنان دیگر آن کشور ضعیفی نیست که بتوانید با گروهان موسیقی‌تان آن بگیرید. بلکه ممکن است روزی برسد که ما با گروهان موسیقی‌مان شما را بگیریم! (خنده)

و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.
 


 

بیاناتی در این رابطه با موضوعات:

دغدغه‌های امت

دغدغه‌های امت

صدر عراق/ به مناسبت سالگرد شهادت آیت الله سید محمدباقر صدر
شماره ۲۶۲ هفته نامه پنجره به مناسبت سالگرد شهادت آیت الله سید محمدباقر صدر، در پرونده ویژه‌ای به بررسی شخصیت و آرا این اندیشمند مجاهد پرداخته است. در این پرونده می‌خوانید:

-...

رادیو اینترنتی

نمایه

صفحه ویژه جنگ ۳۳ روزه
بخش کوتاهی از مصاحبه سید حسن نصرالله با شبکه المیادین به روایت دوربین دوم

نماهنگ

کتاب


سید حسن نصرالله