

بیانات
سخنرانی سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان، در گردهمایی انتخاباتی جنوب
|
بخشهایی از متن بیانات:
این روزها در چهارچوب این نبرد [انتخاباتی] به دروغ و تحریف پناه بردهاند تا به مقاومت صدمه بزنند و تصمیم گرفتند زیر سایهی عمامههایی بزرگ و رهبرانی عظیم پنهان بهویژه از مذهب شیعه شوند؛ گرچه این رهبران در سطح ملت و امت هستند. تصمیم گرفتند میان مقاومت امروز یا به قول خودشان شیعهی مقاومت و حضرت امام سید موسی صدر (اعاده الله بخیر)، حضرت آیت الله سید محمد حسین فضل الله (رضوان الله علیه) و حضرت آیت الله شیخ محمد مهدی شمس الدین (رضوان الله تعالی علیه) تمایز قائل شوند. اجازه دهید اینجا از همین باب وارد شوم و مواضع و مقاومت و گفتمان و مطالبات بلند امام صدر را یادآوری کنم که تا امروز مقاومت حزب الله، مقاومت جنبش امل و هیچ مقاومت ملیگرا یا اسلامگرای دیگری در لبنان به آن نرسیدهاند. به برخی متنها و رخدادهای زندگی امام سید موسی صدر بسنده میکنم چون او عملا تا هنگام ربودهشدنش در سال ۱۹۷۸ بنیانگذار و رهبر مقاومت بود.
امام صدر از زمانی که به لبنان آمد سخن گفتن در این باره [یعنی مقاومت] را، همچون امام شرف الدین، ادامه داد. ایشان تجاوزها و تهدیدهای اسرائیل را با چشم میدید و بارها دربارهی آن صحبت کرد. سپس آغاز کرد و از حکومت لبنان خواست که ارتش بفرستند. درخواست کرد ارتش لبنان را تقویت کنند و در مرزها به تعداد کافی از ارتش لبنان نیرو بگذارند. آن روز هنوز اشغالی در کار نبود. صحبت از اوایل دههی ۶۰ [میلادی] است. هنوز اشغالی در کار نبود. سال 67 بود که مزارع شبعا و تپههای کفرشوبا اشغال شدند. البته تجاوزها همیشه بود. امام صدر خطاب به حکومت میگفت اگر نفرات ارتش کافی نیست بیایید جوانان ما را آموزش دهید. میگفت «من شیخ حاضرم…» منظورش از شیخ، فرد معمم بود. اگرنه امام آن روزها جوان بود. میگفت:«من شیخ حاضرم کار با اسلحه را یاد بگیرم و در کنار جوانان بجنگم (با این مضمون ۱۹۷۴/۵/۶ و ۱۹۷۴/۲/۳)». جوانان ما را آموزش دهید و مسلح کنید. شما به وسیلهی جوانان ما بجنگید و با هم از جنوب دفاع کنیم. اما به او گوش نمیدادند. میدانید چرا؟ مثل مورد اول، چون جنوب و روستاهای مرزی از سال ۱۹۴۸ هیچ وقت نهتنها در اولویت حکومت بلکه حتی جزء دغدغههای حکومت هم نبوده. این تنها دربارهی جنوب هم نیست. احوال جنوب، بقاع، عکار و شمال یعنی کنارههایی که سال ۱۹۲۰ به لبنان بزرگ ملحق شدند نیز همینگونه است. این بخشی از سیاست سهلانگاری و روگردانی از همهی این مناطق توسط حکومت است.
امام صدر از یک پایتخت عربی به پایتخت عربی دیگر میرفت و میکوشید… واقعا وقتی انسان اینها را میخواند دلش برای این بزرگمرد آتش میگیرد که هر روز از یک پایتخت به پایتخت دیگری میرفت… از دمشق به قاهره، به ریاض، به عمان، به کویت به… به… به… میرفت تا با پادشاهان، شاهزادگان و رؤسای عرب صحبت کند که عربها مسئولیتشان را در دفاع از جنوب بر عهده بگیرند. وقتی نیروهای بازدارندهی عربی به لبنان آمدند، امام صدر کوشید این نیروها را به سمت جنوب هدایت کند تا عربها از جنوب دفاع کنند اما موفق نشد. سالهای ۷۴ یا ۷۵ [میلادی] است که ایشان میگوید من ده سال صبر کردم و از حکومت مطالبه کردم به جنوب بیاید تا از جنوب دفاع کند اما به من گوش نکردند و از من نپذیرفتند. به همین علت، امام صدر سراغ گزینهی دیگر رفت. این چیزی است که همهی ما در لبنان باید بدانیم. همهی لبنانیها در همهی مناطق لبنان باید بدانند که چرا جنوب و اهالیاش به شیوهی فعلی سراغ گزینهی مقاومت مسلحانه رفتند و در مقاومت مسلحانهشان به دیگر عزیزانشان در دیگر مناطق لبنان از جمله بقاع، بیروت، جبل و شمال تکیه کردند. این یک شور، هیجان یا هوای نفس نبود بلکه گزینهای بود که به آن ناچار شدند؛ علتش هم این بود که کشورهای عرب و اتحادیهی عرب و در صدر آنها، حکومت لبنان و دولتهای پیاپیاش از دفاع از ایشان شانه خالی کردند.
به همین علت بود که امام صدر، زودهنگام و در دههی ۷۰ سراغ گزینهی دیگر رفت. برخی از این متنها را که در ۱۰ جلد چاپ شده میخوانم تا اینها بدانند در حال مطالبهی خلع سلاح چه مقاومتی هستند. نمیگویم: میخواهند کدام مقاومت را خلع سلاح کنند. غلط میکنند بخواهند مقاومت را خلع سلاح کنند! غلط میکنند بخواهند مقاومت را خلع سلاح کنند! به همین علت میگویم: تا اینها بدانند در حال مطالبهی خلع سلاح چه مقاومتی هستند. امام صدر ۱۹۷۱/۱/۲۱ در مراسم روز عاشورا در مدرسهی عاملیه میگوید… خوب گوش کنید. این سخن امام است:«هر انسانی وظیفه دارد، حکومت بخواهد یا نخواهد» یعنی دیگر به حکومت کاری ندارد. نا امید شده است. [به این نتیجه رسیده که] اگر بخواهیم منتظر حکومت بمانیم کارمان تمام است! «هر انسانی وظیفه دارد، حکومت بخواهد یا نخواهد، همچون علی بن ابیطالب و حسین بن علی دورهی نظامی ببیند و مسلح شود و اگر نتواند از اسلحه خوب استفاده کند، این انحراف از خط علی و حسین است». «هر جوانی وظیفه دارد آموزش نظامی ببیند و سلاح بردارد تا مقاومتی لبنانی تأسیس شود که به دشمن درس عبرت بدهد». تمام. ایشان رفته بود سراغ این گزینه. گزینهی دیگری وجود ندارد. منتظر ارتش، حکومت، کشورهای عربی، نیروهای بازدارندهی عرب یا جامعهی بین المللی بمانیم؟ امام صدر به واسطهی تجربه و دلسوزیاش به این گزینه رسید.
حال، یک بخش دیگر را بشنوید. ۱۹۷۵/۳/۲۶ در مراسم ولادت پیامبر در باشگاه امام صادق میگوید:«آموختن استفاده از اسلحه مثل آموختن نماز، واجب است». مقاومت این است «آموختن استفاده از اسلحه مثل آموختن نماز، واجب است و تهیهی اسلحه واجب است حتی اگر ناچار شوی رختخوابت را بفروشی». امام صدر ما را دعوت میکند که اسلحه بخریم حتی اگر رختخوابمان را بفروشیم. «این مانند تهیهی قرآن واجب است. من این را در روز ولادت محمد و بر روی منبر محمد و در ساختمان امام صادق میگویم. خدایا شاهد باش من کار با اسلحه را یاد گرفتم و خودم اسلحه خریدم». یعنی امام در آن سن، آموزش استفاده از اسلحه دید و اسلحه خرید و در خانهاش گذاشت تا بجنگد.
در فراز سوم در ۱۹۷۵/۱/۲۰ امام در بازدید از اهالی [کوچیده از] کفرشوبا در مدرسهای در مرجعیون میگوید:«طلیعههای اشغال در حال بروز است و خطر کشور را تهدید میکند». هنوز اشغال ۱۹۷۸ صورت نگرفته بود اما امام صدر از اشغال صحبت میکرد. «و میترسیم دولت در بررسی نقشهی دفاعی بماند». صحبت دربارهی چه زمانی است؟ ۷۵ [میلادی]. ای اهالی جنوب و ای ملت لبنان، دولت لبنان از ۱۹۷۵ در حال بررسی نقشهی دفاعی است و امروز ما در سال ۲۰۲۲ هستیم و هنوز بررسیاش تمام نشده! امام صدر میگوید:«در حالی که میدانیم کوشش برای دفاع از خویشتن و کرامت خویش، بخشی از وجود انسان است و نیازی به تصمیمگیری ندارد». یعنی ما نیازی نداریم که حکومت بیاید برایمان تصمیم بگیرد.
بالاتر از این هم هست. امام صدر بسیار زودهنگام از «برچیدن اسرائیل» سخن میگوید. این را برای کسانی میگویم که از گفتمان ما شگفتزدهاند و میگویند این دیگر چه حرفی است. امام صدر پیشگام بود؛ پیش از اینکه در ایران جمهوری اسلامی برپا شود و انقلاب اسلامی به پیروزی برسد و رهبری انقلاب استراتژی «برچیدن اسرائیل» را مطرح کنند. بشنوید امام صدر چه میگفت. ایشان در ۱۹۷۴/۱۰/۶ در تالار یونسکو میگوید:«باید اسرائیل از صحنهی روزگار برچیده شود». سپس دربارهی این موضوع نظریهپردازی میکند. اگر بپرسیم «چرا سیدنا»؟ پاسخ میدهد:«اسرائیل در شکل کنونی آن یک عامل متجاوز است که وجودش با مسیر انسانیت در مخالفت و تضاد است در نتیجه جایی در کنار ما و در میان ما ندارد». مقاومت امام صدر این است.
بنده در کمال صداقت تکرار میکنم: مطالبات ما تا امروز به آن سطح از مطالباتی که امام صدر مطرح میکرد، دربارهاش سخن میگفت و میاندیشید نرسیدهایم. ما جرأت نمیکنیم سخنان ایشان را تکرار کنیم. این در حالی است که شرایط منطقهای، شرایط مقاومت و شرایط محیط مقاومت امروز بسیار بهتر است. در این زمینه فقط دو مثال میزنم.
اول: این را برای کسانی میگویم که در جایی از لبنان پشت عبای امام صدر پنهان شدهاند. آیا چنین منطقی را میپذیرند؟ منطق امام صدر این است. بشنوید امام صدر در سال ۱۹۷۴ در مسجد بزرگ عمری در صیدا در گردهمایی بزرگی که منعقد بوده، چه میگوید:«ما در دل جنوب، در صیدا هستیم و خواستهمان این است که جنوب یک منطقهی نفوذناپذیر و صخرهای باشد که آرزوهای اسرائیل را در هم میشکند و بذرهای آزادسازی فلسطین و طلایهدار مبارزان علیه اسرائیل باشد. جنوب، سرنیزه علیه اسرائیل و پایگاه آزادسازی سرزمین مقدس است. ما جنوبی که مثل امروز ضعیف باشد، نمیخواهیم». منظور آن روز است. «جنوبی نمیخواهیم که در قالب چندین کشور کوچک باشد. ما جنوبی میخواهیم که سخت به لبنان پیوسته باشد و با این امت پیوند داشته باشد». ای کسانی که منادی بیطرفی هستید. «با این امت پیوند داشته باشد. با عربها یکپارچه باشد و سرنیزهی آنها باشد. نه جنوبی که ضعیف باشد و جدا افتاده. جنوبی میخواهیم نفوذناپذیر و قدرتمند». آیا من یا جناب نبیه بری یا هر باورمند به مقاومت، امروز با وجود همهی شرایط بهتری که نسبت به شرایط امام صدر وجود دارد، میتوانیم چنین سخنانی بگوییم؟ ما هنوز پایینتریم.
چند روز پیش در روز قدس، بیشترین چیزی که مثلا من یا امثال من جرأت کردیم بگوییم این بود که:«قدس بخشی از عقاید، دین، کرامت و ناموس امت ماست و ما قومی هستیم که از عقاید، دین، کرامت و ناموسمان دست بر نمیداریم». اما حالا شجاعت را در سخنان امام صدر ببینید. ایشان ۱۹۷۱/۸/۱۷ در حی السلم میگوید:«آنها با اشغال قدس کوشیدند کمر اسلام را بشکنند و مسیحت را در هم بکوبند». ای لبنانیهای مسلمان و مسیحی، بشنوید. «زندگی ما بدون قدس، مرگ است و خواری. وقتی یک انسان مسلمان یا مسیحی از قدس دست بردارد، از دینش دست برداشته است». امروز چه کسی جرأت میکند چنین سخنی بگوید؟ یعنی بگوید وقتی از قدس دست برداشتیم، از اسلام و مسیحیت خارج شدهایم.
پس امام پس از همهی این تجربهها رفت سراغ این گزینه. سخنم در پایان این بخش، این است که گزینهی علما و رهبران و بزرگان ما از ۱۹۴۸ این بوده که حکومت و ارتش و سازمانهای حکومت بیایند از جنوب دفاع کنند و آنها کنارش و دوشادوشش و زیر پرچمش بجنگند اما متأسفانه حکومت همواره به جنوب و اهل جنوب پشت میکرده است.
***
این مقاومت یک میراث انسانی، تمدنی، اخلاقی، معنوی، روحانی و مادی است که به ملت و مناطق ما بهویژه جنوب تعلق دارد و از سال ۱۹۴۸ یعنی ۷۴ سال پیش به ارث رسیده. امروز این مقاومت میراث، دنباله، تجسم و خلاصهی ۷۴ سال رنج، اشک، مهاجرت اجباری، هراس، مبارزه، خون، شهیدان، جانبازان، مهاجران، آسیبدیدگان و خانههای ویران است. محصول جانفشانی رهبران بزرگ ما از امام صدر تا دیگر علما و رهبران ماست. مقاومتی که امروز شما را به ایستادن در کنار آن و همپیمانانش فرا میخوانم (چون همپیمانانش نیز آماج حملهاند)، مقاومت فلانی و فلانی در سال ۲۰۲۲ نیست بلکه مقاومت امام شرف الدین، مقاومت امام موسی صدر، مقاومت حضرت آیت الله سید محمد حسین فضل الله و مقاومت حضرت آیت الله شیخ محمد مهدی شمس الدین است. عظیمترین قربانیها برای ایجاد، رشد، بالندگی، عظمت و پیروزی این مقاومت داده شده است.
جستجو

دغدغههای امت

-...
-
لبیک یا حسینگفتارهای عاشورایی سالهای ۱۴۳۲ تا ۱۴۳۵ قمریانتشارات خیمه
-
چرا سوریه؟سخنرانیها و مصاحبهها دربارهی سوریه از سال 2008 تا 2016 میلادیانتشارات جمکران
-
امام مهدی(عج) و اخبار غیبسخنرانی شبهای پنجم و هفتم و نهم محرم 2014 میلادیانتشارات جمکران
کتاب
