
به روحیه و ایستادگی خانوادهی برادر اسیر و خانوادهی اسیران سابق افتخار میکنیم و به آنها تأکید میکنیم اسیران شما امانتهای شما به این مقاومت هستند؛ مقاومتی که اسیرانش را هیچ روزی در زندانها رها نکرده است و گواه این واقعیت، شهید بزرگ و صاحب مناسبت امروز، فرمانده شهید سید مصطفی بدرالدین است.

ما در حزب الله بدون شک با شهادت فرمانده و برادر عزیز، سید مصطفی بدرالدین یکی از فرماندهان بزرگ، ارکان اساسی و عقلهای خلاق مقاومت را از دست دادیم. او یک فرمانده شجاع، پیشگام و استوار بود. از جملهی افرادی بود که در مصیبتهای عظیم و چالشهای خطیر او را در کنار و بلکه پیشاپیش خود مییافتی. روشناندیش بود. چون مردم معمولا در زلزلهها، طوفانها و سختیها شاید اندیشهشان حیران، ارادهشان متزلزل یا دلهایشان ضعیف میشود. روشناندیش، ثابتقدم، دلیر، بلندهمت و اهل عزم و استواراندیشی بود.

سید مصطفی معتقد بود درست است که ما عراقیها را در عراق و سوریها را در سوریه یاری میکنیم ولی در حال دفاع از لبنان و ملتمان، امنیت، آینده و سرنوشت لبنان هستیم چون امکان تفکیک لبنان و سرنوشت و آیندهاش از حوادث همهی منطقه و مخصوصا سوریه و عراق وجود ندارد.

اگر جنبشها در سوریه، مسالمتآمیز میماند از همان اوایل رویکردی قدرتمند برای گفتوگوی سیاسی وجود داشت ولی حوادث سوریه به سمت کشتار رانده شد و کشورهایی که فتنهی سوریه را مدیریت میکردند هرگونه گفتوگوی سیاسی را در سوریه رد کردند.

سید مصطفی از اندک افرادی بود که اعتقاد داشت مجال گذر از مصیبت سوریه و پیروزی وجود دارد. برادران، این بسیار مهم است. میدانید در آن زمان یعنی ابتدای حوادث همهی کشورهای جهان، همهی ماهوارههای جهان، همهی تحلیلگران سیاسی و حتی بسیاری از همپیمانان و دوستان سوریه حتی داخل سوریه جز تعداد بسیار بسیار بسیار کمی اعتقاد داشتند و میگفتند کار تمام است و کار سوریه چند هفته یا حد اکثر چند ماه دیگر تمام میشود، نه بیشتر. حتی فکر نمیکنم پیشبینی کسی به یک سال میرسید. جنگ بین المللی، جنگ رسانهای، جنگ روانی، صدها ماهواره به همهی زبانهای زندهی دنیا و حجم تحریک، فرقهای و مذهبی معرفیکردن موضوع و تحولات پرشتاب میدان بسیار هولناک بود.

امروز بعضی از تحلیلگران سیاسی که با ما اختلاف دارند و حتی برخی دوستان که از آنها تأثیر میگیرند میگویند امروز حضور روسیه است که…. قاعدتا حضور روسیه نبرد سوریه را بسیار شتاب بخشید اما باید مدام یادآوری کنیم که سوریها و دوستانشان چهار سال را در بدترین شرایط قطحی، سختی و دشواری جنگیدند و هیچ کس نبود. خبری از هواپیماهای روسی و پایگاههای نظامی روسیه و هیچ چیزی از این دست نبود.

بار دیگر از همهجای جهان و با تابعیتهای متفاوت جنگجو آوردند. مرزهای ترکیه با سوریه باز است. آن هم نه مثل گذشته، به صورت علنی و جلوی چشمان همه. خودروهای زرهی، نفربرها، کاروانها، تانکها و توپها وارد این منطقه میشوند. با چه هدفی؟ سرنگون کردن و سلطه بر باقیماندهی استان و مشخصا شهر حلب.

تعداد زیادی از ما در حلب حضور دارند. تعدادمان کم نیست. کادرها، جوانان و مردانمان آنجا هستند.

نزدیک بود جبههی مقابل فرو بپاشد. اشکالی ندارد بگذارید از خودمان انتقاد کنیم. آمریکا و شورای امنیت وارد شدند و روی روسیه و جامعهی جهانی فشار آوردند تا آتشبس را به همه تحمیل کردند. چه کسی از آتشبس در حلب استفاده کرد؟ کسانی که امروز دهها هزار جنگجو، تانک، نفربر، توپ و مهمات آوردند تا این پروژه را دوباره زنده کنند.

همه و نه تنها حزب الله باید حضورشان را در حلب افزایش دهند. ما حضورمان را در حلب افزایش میدهیم. همه وظیفه دارند حضورشان را افزایش دهند چون امروز نبرد واقعی آنجاست. نبردهای دیگر احیانا دفاعی، منطقهای یا محدود هستند اما نبرد واقعی استراتژیک بزرگ امروز سوریه، نبرد در شهر و منطقهی حلب است.

کاروهای شهدا راهی خواهند شد چون از شهیدان و شهادت است که پیروزی پدید میآید.

ما پروژهی تجاری و سازمانهای سرمایهگذاری نداریم که اگر شما بانکها را تعطیل کنید بخواهد روی ما تأثیر بگذارد. اصولا چنین چیزی نداریم.

برادر، بیپرده میگویم بودجه و هزینه و پول و خورد و خوراک و سلاح و موشکهای حزب الله از جمهوری اسلامی ایران میآید. قبول؟ هیچ ربطی به بانکها ندارد. تا زمانی که در ایران پول وجود داشته باشد یعنی ما پول داریم! شفافیت بیش از این؟ پولی که برای ما در نظر گرفته شده است به ما میرسد و رسیدنش هم از طریق بانک نیست. به همان شیوهای که موشکهایی که با آنها اسرائیل را تهدید میکنیم به ما میرسند، پولمان هم میرسد. هیچ قانونی هم نمیتواند جلوی رسیدن این پول را به ما بگیرد.

بعضی از بانکهای لبنان زیادهروی کردند. از آمریکاییها آمریکاییتر شدند. کارهایی کردند که آمریکاییها از آنها نخواسته بودند! قاعدتا بنده حتی با پذیرش درخواست آمریکاییها موافق نیستم اما برادر، حتی آمریکاییها از شما نخواستهاند. شما موضوع را گسترش دادید.

حضرت آیت الله شیخ عیسی قاسم و علمای بزرگ و همراهانشان در بحرین پنج سال بزرگترین و بهترین روند رهبری را در مهار مردم معترض خیابانها که به آنها تجاوز شده بود به انجام رساندند تا نگذارند مردم دست به خشونت بزنند. اگر امروز در جهان یک نفر وجود داشته باشد که لایق جایزهی صلح نوبل یا حقوق بشر باشد شیخ عیسی قاسم است.

یک روز قبل از فوت ملک عبدالله، هیئت انصار الله در ریاض حضور داشتند و دربارهی درمان سیاسی در یمن تفاهم شده بود. کادر تازه آمدند، درمان سیاسی را لغو کردند و رفتند سراغ جنگ. در سوریه کار داشت پیش میرفت اما جنگ را زنده کردند، پول تزریق کردند و بار دیگر در سوریه جنگ اعلام کردند. پادشاه قبلی علاقه داشت در عراق با داعش بجنگد. کادر تازه حد اقلش این است که نبرد با داعش در عراق برایشان اهمیتی ندارد.

شهرکی که آیت الله ساکن آن است امروز تبدیل به یک زندان بزرگ شده و از همهسو در محاصره است. چرا جهان ساکت است؟

شیخ عیسی قاسم و علمای بزرگ بحرین خودشان مطالبات و اقداماتشان و ماهیت و طبیعت و گامها و پذیرفتنیها و ناپذیرفتنیها را مشخص میکنند. هیچ کس در این جهان چیزی را به آنها تحمیل و حتی پیشنهاد نمیکند.