بسم الله الرحمن الرحیم
و إن يريدوا أن يخدعوك فإن حسبك الله هو الذي أيدك بنصره وبالمؤمنين
جوامع
سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب‌الله لبنان: بیانات در جشن سازمان حمایت از مقاومت اسلامی

بیانات

16 اردیبهشت 1395

سخنرانی سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان، در جشن سازمان حمایت از مقاومت اسلامی

|فارسی|عربی|فیلم|صوت|
«
یکی از مهم‌ترین عوامل قدرت هر جنبش مقاومت، آغوش باز و محیط مردمی پذیرای مقاومت است، مردمی که این مقاومت را پشتیبانی می‌کنند و به آن خدا قوت می‌گویند، جگرگوشه‌هایشان را راهی صفوف مقاومت می‌کنند، شهیدانش را با عزت و افتخار تشییع می‌کنند و بر زخم‌هایشان، ویرانی خانه‌هایشان، اثاثیه‌ی سوخته‌شان و مهاجرت اجباری صبر می‌ورزند و حتی یک کلمه به مقاومت توهین نمی‌کنند، با تمام قدرت از آن پشتیبانی می‌کنند و آن را به ادامه‌ی راه فرا می‌خوانند. این مردم که هر روز آن‌ها را شریف‌ترین و گرامی‌ترین مردم می‌نامیم و این محیط حیاتیْ پس از الله(سبحانه و تعالی) پیش از سلاح، پول و تاکتیک، مکتب و دکترین نظامی مهم‌ترین عامل هستند که جنبش مقاومت از آن برخوردار است. مردم شرط وجود، کمال، تداوم و پیروزی مقاومت هستند. به همین دلیل آمریکایی‌ها، اسرائیلی‌ها و دست‌نشانده‌های منطقه‌ای‌شان فهمیدند باید هشیاری، بینش، اراده و عزم این محیط را هدف قرار دهند. گفتند باید به تدریج مردم را از این مجاهدان مقاوم بی‌پروا دور کنیم تا منزوی و تنها شوند و به راحتی هدف حملات امنیتی و نظامی قرار بگیرند و در نتیجه پراکنده شوند و فرو بپاشند.
 سازمان حمایت از مقاومت همچون مقاومت چندین نسل دارد. پسران و دختران جوان، مردان و زنان و پیرمردان و پیر زنان. می‌بینید که پیرزنان درست مثل دخترها و پیرمردها مثل پسرها شبانه‌روز بدون خستگی، کار و تلاش می‌کنند و موفقیت به دست می‌آورند.
  آغوشِ بازِ محیطِ دربرگیرنده‌ی مقاومت، یکی از عوامل قدرت مقاومت است و امروز آماج حمله است.
  باید نظر جهان را به تجاوزها، بمباران‌ها، حملات هوایی، حتی ورود به برخی بخش‌های داخلی، حمله به برخی پایگاه‌های مقاومت غزه و شهادت شهروندان غزه که این روزها نوار غزه با آن مواجه است، جلب و آن‌ها را به جهانْ یادآوری کنیم.
  تا زمانی که فلسطین و بخش‌هایی از خاک لبنان، عرب و سوریه تحت اشغال است، اماکن مقدس تحت سلطه‌اند و پروژه‌ی صهیونیسم وجود دارد و زندگانی در این امت می‌زیند که اشغال، سلطه و هژمونی را بر نمی‌تابند و اصرار دارند که در برابر این پروژه‌ی صهیونیستی به دفاع، مقاومت و مقابله بایستند، چنین افرادی آماج حمله خواهند بود.
  حمله به سوریه فقط برای ضربه زدن به مقاومت لبنان نبود. برای ضربه زدن به مقاومت لبنان و فلسطین بود چون سوریه آغوشی باز برای مقاومت لبنان و فلسطین است. پادگان‌های سازمان‌های فلسطینی، مراکز فرماندهی، اردوگاه‌های آموزشی، خطوط ارتباط و حمایت لجستیک [از سوی سوریه تأمین می‌شود]. در واقع یعنی سوریه، پایگاه بزرگ و اصلی پشتیبان جنبش‌های مقاومت فلسطین و همچنین مقاومت لبنان است.
  یکی از مهم‌ترین عوامل قدرت هر جنبش مقاومت، آغوش باز و محیط مردمی پذیرای مقاومت است، مردمی که این مقاومت را پشتیبانی می‌کنند و به آن خدا قوت می‌گویند، جگرگوشه‌هایشان را راهی صفوف مقاومت می‌کنند، شهیدانش را با عزت و افتخار تشییع می‌کنند و بر زخم‌هایشان، ویرانی خانه‌هایشان، اثاثیه‌ی سوخته‌شان و مهاجرت اجباری صبر می‌ورزند و حتی یک کلمه به مقاومت توهین نمی‌کنند، با تمام قدرت از آن پشتیبانی می‌کنند و آن را به ادامه‌ی راه فرا می‌خوانند. این مردم که هر روز آن‌ها را شریف‌ترین و گرامی‌ترین مردم می‌نامیم و این محیط حیاتیْ پس از الله(سبحانه و تعالی) پیش از سلاح، پول و تاکتیک، مکتب و دکترین نظامی مهم‌ترین عامل هستند که جنبش مقاومت از آن برخوردار است. مردم شرط وجود، کمال، تداوم و پیروزی مقاومت هستند. به همین دلیل آمریکایی‌ها، اسرائیلی‌ها و دست‌نشانده‌های منطقه‌ای‌شان فهمیدند باید هشیاری، بینش، اراده و عزم این محیط را هدف قرار دهند. گفتند باید به تدریج مردم را از این مجاهدان مقاوم بی‌پروا دور کنیم تا منزوی و تنها شوند و به راحتی هدف حملات امنیتی و نظامی قرار بگیرند و در نتیجه پراکنده شوند و فرو بپاشند.
  وقتی تهمت تروریست بودن مخصوصا از سوی تروریست‌ها، قاتلان، جنایت‌کاران و نظام‌های جنایت‌کار و تروریست، کارساز نیست باید بروند سراغ توصیف دیگری که امروز در حال کار بر روی آن هستند و در رسانه‌ها درباره‌اش صحبت می‌کنند. می‌گویند: سازمان جنایت‌کار و نه تروریست. می‌گویند ما نمی‌توانیم مقاومت را تروریست بنامیم اما حزب الله یک سازمان جنایت‌کار است. به چه معنا؟ به معنای تجارت مواد مخدر، پول‌شویی، راه‌زنی، دزدی و فساد. قاعدتا همه‌ی این‌ها دروغ و تهمت‌هایی است برای دور کردن مردم و ضربه زدن به این هم‌بستگی و آغوش باز مردمی.
  مقاومتی که مردم از آن دور شده باشند و پولی نداشته باشد ضعیف و نحیف می‌شود و توان ادامه ندارد و همان‌طور که عرض کردم به سادگی به صورت امنیتی یا نظامی از بین می رود.
  ما اصلا نشنیده بودیم که اتحادیه‌ی عرب لیست سازمان‌های تروریستی دارد اما فقط برای ما لیست درست کردند! بعد بلافاصله لیست سازمان‌های تروریستی مجلس همکاری‌های خلیج درست شد و ما را در آن قرار دادند.
  ما به واسطه‌ی تماس‌ها، اطلاعات و داده‌هایمان می‌دانیم بسیاری از این کشورها به این کارهایی که انجام می‌دهند اعتقاد ندارد اما در هر صورت این کشورها محاسبات خودشان را دارند و بعضی‌هایشان کشورهای ضعیف یا بحران‌زده هستند. من برایشان بهانه نمی‌تراشم، در حال بیان واقعیت هستم. نهایتا تحت فشار آمریکایی و سعودی و تهدید به قطع روابط دیپلماتیک… ببینید این سعودی که در حال نبرد برای دموکراسی در منطقه است چه‌ها که نمی‌کند! روزنامه‌های کویت نوشته‌اند یکی از نمایندگان محترم پارلمان کویت صحبتی داشته که سعودی‌ها را خوش نیامده است. این در روزنامه‌های کویت هست. بنده از پیش خودم نمی‌گویم. سعودی تهدید کرده است اگر این نماینده را محاکمه نکنید روابط دیپلماتیکمان را با کویت قطع می‌کنیم. این‌ها کشوری هستند که تحمل ندارند یک نماینده‌ی منتخب، از آن‌ها انتقاد کند، آن وقت چطور می‌خواهند کشورها و دولت‌هایی را تحمل کنند که در این نبرد همراه آن‌ها نیستند؟! در نتیجه بله، بعضی کشورها به قطع روابط دیپلماتیک، قطع کمک‌ها، قطع حمایت‌های مالی، اخراج کارگرها و مهاجرانی که در سعودی مشغول به کار هستند و… تهدید شدند. این دولت‌ها و کشورها به جز تعدادی از آن‌ها دلیلی نداشتند که برای گرفتن موضع موافق با ما فداکاری کنند.
  کسی که در راه ما گام بر می‌دارد باید توقع این چیزها را نیز داشته باشد. این از ملزومات طبیعی نبرد و تقابل است. ابتدا همه‌ی کسانی که به صورت علنی نبرد می‌کنند در مقابل تو می‌ایستند و سپس حتی کسانی که به صورت پنهان می‌جنگند باید جلو بیایند و علنی شوند.
  ما فشارهای مشابه این را گذرانده‌ایم، از آن‌ها عبور کرده‌ایم و آن‌ها را به اتمام رسانده‌ایم و به اتمام می‌رسانیم. چند روز قبل سالگرد جنگ آوریل ۱۹۹۶، خوشه‌های خشم، جنایت قانا و ایستادگی مقاومت بود. یادتان هست که این جنگ پس از نشست بین المللی و جهانی شرم الشیخ به وقوع پیوست. آن روز آمریکا، روسیه، چین و همه‌ی غرب و اکثر کشورهای عربی حضور داشتند. شاید تا آن‌جا که به یاد می‌آورم تنها کسانی که حضور نداشتند لبنان، سوریه و ایران بودند. اکثریت قاطع جهان در شرم الشیخ جمع شدند و ما و برادرانمان در حماس و جهاد را سازمان تروریستی نامیدند و بر این اساس علیه ما جنگ آغاز شد و از سر گذراندیمش.
 ارزش و قیمت پولی که مردم می‌دهند برای ما اولا در نیت آن‌هاست، نه در مقدار پول.
 بنده گاهی از طریق برادران و خواهران خبردار می‌شوم که خانواده‌ی فلان شهید برای حمایت از مقاومت پول داده‌اند و خواهران به آن‌ها گفته‌اند حاجیه خانم، مادر شهید یا همسر شهیدْ شما شهید داده‌اید، خون داده‌اید. می‌گویند نه، خداوند از ما خواسته‌است با «جان و مال» مجاهده کنیم.
  وقتی خانواده‌های شهید، جانبازان و مردم کمک می‌کنند، پیرزنی که بخشی از پولی را که برای روزهای آخرش ذخیره کرده است به مقاومت می‌دهد، دانش‌آموزی که به مدرسه می‌رود بخشی از پول توجیبی‌اش را در صندوق مقاومت می‌اندازد برای ما میلیون‌ها دلار می‌ارزد. پشتیبان واقعی ما این‌هاست چون «ما کان لِله ینموا- آن‌چه برای خدا باشد رشد می‌کند.»
 همه‌ی مقاومت ما از پول، تصمیمات، سلاح، امکانات، جنبش، مسیر، شهیدان و جانبازانش برای الله بوده‌اند، برای الله هستند و برای الله خواهند ماند و الله است که آنان را یاری می‌کند نه تعداد سلاح‌ها، پول‌ها و نفرات.
  پرونده‌ی مذاکرات هسته‌ای ایران را فارغ از این که اجرا چگونه پیش برود بستند و بلافاصله پرونده‌ی دوم و سومی را برایشان باز کردند. پرونده‌ی دوم و سوم هم به اسرائیل ربط دارد. پرونده‌ی دوم، حمایت ایران از جنبش‌های مقاومت لبنان و فلسطین است. می‌گویند این حمایت از تروریسم است و اگر ایران این حمایت را متوقف نکند می‌خواهند علیه ایران تحریم ترتیب دهند. پرونده‌ی سوم نیز پرونده‌ی موشکی ایران است؛ موشک‌هایی که جنبه‌ی دفاعی دارد و هدفش در اصل مقابله با هرگونه تجاوز اسرائیل به ایران است.
  یقین داشته باشید موضع جمهوری اسلامی ایران از رهگذر موضع حضرت امام خامنه‌ای(دام ظله الشریف) و همه‌ی مسئولان جمهوری اسلامی با همه‌ی رویکردها و جریان‌های سیاسی‌شان، در موضوع مقاومت قطعی، قاطعانه، نهایی، یک‌سره و بی‌تردید است و هیچ فشاری را بر نمی‌تابد و همه‌ی حمایت‌ها و مشارکت‌های مالی، مادی و تسلیحاتی جمهوری اسلامی از جنبش‌های مقاومت هر قدر هم فشارها و تهدیدهای جهانی بالا بگیرد ادامه خواهد یافت. در این باره یقین داشته باشید.
  ما از موضع حضرت سید القائد درباره‌ی حزب الله تشکر می‌کنیم؛ ایشان همیشه در جایگاه رهبری بزرگ و حکیم و پدری مهربان و مهرورز بودند و معنای جنگ روانی و شرایط و فشارهای آن را درک می‌کنند و در همراهی با این مقاومت که به آن اطمینان دارند، احترام می‌گذارند، از آن تعریف می‌کنند و به آن دل می‌بندند موضع می‌گیرند. ما نیز امروز به ایشان می‌گوییم: ای سید، امام و رهبر ما، ذهن و دلتان آرام باشد. همه‌ی گفته‌ها، کرده‌ها، آرزوها و آزمندی‌های این‌ها «مانند سرابى در بيابانى هموار است كه تشنه آن را آب مى‌پندارد، تا چون بدان رسد مى‌بينيد آن چيزى نبوده، و الله را نزد آن مى‌يابد و جزاى او را به تمام مى‌دهد. (نور/۳۹)» و همچنین حزب الله را نزد آن می‌یابد. این‌ها به زودی در این نبرد تازه خسارت خواهند دید، ساکت خواهند شد و ناکام خواهند ماند.
  شاهد اوج‌گیری تماس‌های سعودی و اسرائیل هستیم. در گذشته فلان سرلشکر بازنشسته با اسرائیل جلسه می‌گذاشت و می‌گفتند این سرلشکر بازنشسته بوده است. این بازی جامعه‌ی مدنی را بلدید دیگر. می‌گفتند این‌ها جامعه‌ی مدنی هستند. خیلی خب. یک نفر در روزنامه‌ی الشرق الاوسط یا الحیات چیزی می‌نوشت و می‌گفتند این‌ها آزادی رسانه‌هاست. اصولا سعودی ما شاءالله بسیار آزادی رسانه‌ها را به رسمیت می‌شناسد. یکی از علمای بزرگ منطقه‌ی الاحساء در خطبه‌ی نماز جمعه موضعی گرفت و از حزب الله تعریف کرد و تروریست‌نامیدن حزب الله را نپذیرفت و از دولت پادشاهی درخواست کرد به شرایط داخلی سعودی توجه کند. امروز او در زندان است و الله اعلم که چه بر او می‌گذرد. در هر صورت در مورد نوشته‌های روزنامه‌ها می‌گویند این‌ها آزادی رسانه‌هاست. امروز یکی از شاهزادگان اصلی این عشیره، امیر ترکی الفیصل، امروز یا دیروز -گمان کنم امروز- به صورت علنی با صهیونیست‌ها دیدار می‌کند. قبلا می‌گفتند دست داد. خیلی خب گذشت. نه، امروز دیدار می‌کنند و در مورد مسائل منطقه صحبت می‌کنند. خودتان می‌توانید خبر را دنبال کنید. بنده وظیفه ندارم خبر را نقل کنم. ارتباط‌های سعودی و اسرائیل دیگر در حال علنی شدن است. پرده‌ها و نقاب‌ها افتادند.
  در مقابل طرح‌ریزی دوستی با اسرائیل می‌بینیم تمام تلاش رسانه‌ای، سیاسی، دیپلماتیک، میدانی، فرهنگی و اجتماعی شبانه روز بر جا انداختن دشمنی با جمهوری اسلامی ایران و کلیت خط مقاومت و دولت‌ها و جنبش‌هایش متمرکز شده است.
  تجاوز آمریکایی سعودی به یمن متأسفانه از پشتیبانی بین المللی و پشتیبانی شدید منطقه‌ای برخوردار است اما این مردم مظلومانه، غریبانه و با گوشت و خون ایستادگی کردند و سعودی نتوانست به هدف‌هایش برسد.
  شما مزدورانی که در هتل زندگی می‌کنید و در سوریه هیچ نمود واقعی روی زمین ندارید، اگر قدرت را به دست گرفتید و فرماندهی ارتش به دست شما افتاد اصلا ارتشی برایتان می‌ماند که بجنگد؟ شما می‌توانید با وجود هجوم النصره و داعش حتی چند هفته جلوی سقوط این سوریه را که پنج سال ایستاد، بگیرید؟
  کسانی که یک سال در یمن و پنج سال در سوریه جنگیدند آماده‌ی تسلیم، زانوزدن و رفتن زیر تیغ النصره، داعش، القاعده و گروه‌های تکفیری تحت نظر سعودی نیستند. جنوب یمن را ببینید. عدن، مکلا، حضرموت و ابین را ببینید. آن‌جا چه خبر است؟ القاعده و داعش مشغول چه هستند؟ اگر یمنی‌ها یا سوری‌ها در هر کدام از این جبهه‌ها زانو بزنند، آینده متعلق به داعش، النصره و تکفیریان تحت نظر و حمایت سعودی است. آینده این است. آینده‌ی همه‌ی منطقه، لبنان، عراق و همه‌ی منطقه و کشورهای خلیج این است.
  ماه‌های سختی پیش روست. سعودی پول و نیروهای زیادتری پمپاژ و مزدوران زیادتری را تحریک می‌کند و تحریک‌های مذهبی، فرقه‌ای و تکفیری‌اش را ادامه می‌دهد و برایش اهمیتی ندارد و می‌خواهد ماجرای سوریه و یمن را ادامه دهد و عراق را منفجر کند و همچنین لبنان را اگر بتواند و هشیاری لبنانی‌ها نباشد و جلوی مذاکرات را در بحرین و همه جا بگیرد و منتظر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بماند تا شاید سردمداران تازه‌ای بیایند و با جنگ‌های ویران‌گر سعودی راه بیایند. در هر صورت آمریکا برای سعودی کار نمی‌کند، آمریکا سعودی را به کار می‌گیرد. سعودی می‌خواهد تلاش کند آمریکایی‌ها برای او کار کنند و تا این لحظه نتوانسته است.
  در یمن، عراق، سوریه و منطقه آمریکایی‌ها بازی‌گردان هستند و همه‌ی این شرایط را برای منافع و پروژه‌های خودشان به کار می‌گیرند. در نتیجه با وقت‌کشی و فریب‌ها و خون‌ریزی‌های بیش‌تر و فریب‌های سیاسی و رسانه‌ای رو به رو خواهیم بود.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.

بسم الله الرحمن الرحیم.

الحمد لله رب العالمین و الصلات و السلام علی سیدنا و نبینا خاتم النبیین ابی القاسم محمد بن عبدالله و علی آله الطیبین الطاهرین و صحبه المنتجبین و علی جمیع الانبیاء و المرسلین.

سروران دانشمند، برادران و خواهرانم، السلام علیکم جمیعا و رحمت الله و برکاته.

خداوند(عز و جل) در کتاب بزرگش می‌فرماید:«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَىٰ تِجَارَةٍ تُنجِيكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ ۚ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَيُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ وَأُخْرَىٰ تُحِبُّونَهَا ۖ نَصْرٌ مِّنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِيبٌ ۗ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ - اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! آيا شما را بر تجارتى راه نمايم كه شما را از عذابى دردناک مى‌رهاند؟ به خدا و رسولش ايمان مى‌آوريد و در راه خدا با مال و جانتان جهاد مى‌كنيد. اين براى شما بهتر است، اگر مى‌دانستيد. تا گناهانتان را بر شما ببخشايد و شما را به باغ‌هايى كه از پاى درختانش نهرها جارى است و به سراهاى دل‌پسند در بهشت‌هاى جاويدان در آورد كه اين همان كاميابى بزرگ است. و چیز ديگرى كه دوستش داريد، نصرتى از جانب خدا و فتحى نزديک است و مؤمنان را بشارت ده. (صف/۱۰-۱۳)» اولا به همه‌ی برادران و خواهران، دست‌اندرکاران سازمان حمایت مقاومت اسلامی لبنان و همه‌ی مهمانان گرامی خوش‌آمد می‌گویم و به خاطر حضور در این دیدار پربرکت و ان شاءالله نیکو تشکر می‌کنم.

در ابتدا این سالروزها و مناسبت‌های دینی پربرکت اسلام را به شما و همه‌ی مسلمانان جهان تبریک می‌گویم؛ از جمله مبعث پربرکت پیامبر که از عظیم‌ترین روزهای تاریخ، انسان و الله(عز و جل) است و سالروز اسراء و معراج و مناسبت‌های آینده در ابتدای ماه شعبان که در هفته‌ی آینده درباره‌شان صحبت می‌کنیم؛ ان شاءالله اگر خداوند(سبحانه و تعالی) ما را در قید حیات نگه داشت در روز جانباز در خدمت برادران و خواهران جانباز مقاومت اسلامی و خانواده‌هایشان خواهم بود.

می‌خواهم صحبت امروزم را به دو بخش تقسیم کنم. یک بخش خطاب به شما و مردم که در آن کمی درباره‌ی حمایت از مقاومت، مقاومت و تحولات سیاسی سخن خواهم گفت. بخش دوم نیز درباره‌ی موضوعات داخلی سازمان‌مان است که برای گرفته نشدن وقت رسانه‌ها و بینندگان، پس از اتمام بخش اول، المنار پخش را متوقف می‌کند و صحبتمان را ادامه می‌دهیم. این بخش مربوط به مشغولیت‌های خودمان است و شاید بسیاری از مردم نخواهند وقتشان را به این موضوع اختصاص دهند.

در بخش اول، مقدمه‌ای پیرامون سازمان حمایت از مقاومت اسلامی بیان خواهم کرد. سپس بخش اول: تصمیمات، اقدامات و لیست سازمان‌های تروریستی که در این برهه مقاومت را هدف قرار داده‌اند. دوم: چکیده‌ای درباره‌ی شرایط سیاسی منطقه زیرا در نهایت به نوبه‌ی خود بر لبنان بازتاب دارد و شرایط منطقه به همه‌ی ما مربوط است. سوم: سخنانی کوتاه درباره‌ی پرونده‌ی انتخابات ریاست جمهوری لبنان. چهارم: انتخابات شهرداری‌ها که در چند روز آینده آن را در پیش رو داریم. باقی صحبت هم در بخش پایانی مربوط به مسائل داخلی سازمان‌مان است.

مقدمه:

می‌خواهم از همه‌ی برادران و خواهران دست‌اندرکار سازمان حمایت از مقاومت اسلامی لبنان به واسطه‌ی تلاش‌های پربرکت، معنویت والا، فعالیت و پشتکار سخت‌کوشانه و دلاوری مستمرشان تشکر کنم. یکی از شاخصه‌های این سازمان این است که شامل چندین نسل می‌شود. سازمان حمایت از مقاومت همچون مقاومت چندین نسل دارد. پسران و دختران جوان، مردان و زنان و پیرمردان و پیر زنان. می‌بینید که پیرزنان درست مثل دخترها و پیرمردها مثل پسرها شبانه‌روز بدون خستگی، کار و تلاش می‌کنند و موفقیت به دست می‌آورند. قاعدتا باید از همه‌ی برادران و خواهران مدیر و مسئول که متحمل زحمات اضافی می‌شوند و باید بیش‌تر وقت بگذارند و پیشاپیش همه، برادر عزیز و دوست‌داشتنی مجاهد، حاج حسن شامی و همه‌ی برادران و خواهرانی که با مسئولیت‌پذیری بالا و اخلاص شدید این تلاش پربرکت جهادی را پی می‌گیرند تشکر کنم.

همچنین در ابتدا باید از همه‌ی کسانی که در حمایت از مقاومت شریکند تشکر کنم. سازمان حمایت نهادی برای پذیرش، جذب و ارتباط است اما طبقه‌ی دیگری که مکمل سازمان حمایت است، حامیان هستند از جمله کسانی که ده‌ها سال و سال‌هاست پول و کالا کمک کردند. از آن‌ها بسیار متشکریم. همچنین از همه‌ی کسانی که از مقاومت حتی نه به صورت مال و کالا حمایت کردند؛ آن‌ها که در قالب پشتیبانی روحی، سیاسی، رسانه‌ای، اجتماعی، مردمی، آغوش باز، دعا و اذعان به این مقاومت و دستاوردهایش از آن حمایت کردند چون خود شناخت نعمتْ لازم و اصل است. به همه‌ی این مشارکت‌کنندگان و حامیان می‌گوییم ما به حمایت، محبت و کمک شما مفتخریم. ما همان مقاومتی که به آن گمان نیک دارید و از شما و استقلال کشور، نوامیس، خون، کرامت، خاک و منابع کشور شما محافظت می‌کند و پیروزی می‌آفریند خواهیم ماند، ان شاءالله. از خداوند(سبحانه و تعالی) می‌خواهیم می‌خواهیم همه‌ی این مشارکت‌ها، حمایت‌ها و پشتیبانی‌ها را از همه‌ی شما قبول کند. در هر صورت شما در دستاوردها، پیروزی‌ها و موفقیت‌های این مقاومت سهیم هستید چون با مال، کلمه، موضع‌گیری و آغوش باز جهاد کردید. آغوشِ بازِ محیطِ دربرگیرنده‌ی مقاومت، یکی از عوامل قدرت مقاومت است و امروز -چنان که در بخش اول به آن خواهم رسید- آماج حمله است. از همه‌ی شما متشکریم. از خداوند(سبحانه و تعالی) می‌خواهیم از همه‌ی برادران و خواهران بپذیرد.

خب، وارد بخش‌های اصلی می‌شویم. بخش اول:

در ابتدای صحبت درباره‌ی شرایط سیاسی و آن‌چه به ما مربوط می‌شود باید نظر جهان را به تجاوزها، بمباران‌ها، حملات هوایی، حتی ورود به برخی بخش‌های داخلی، حمله به برخی پایگاه‌های مقاومت غزه و شهادت شهروندان غزه که این روزها نوار غزه با آن مواجه است، جلب و آن‌ها را به جهانْ یادآوری کنیم. این موضوع باید توسط همه محکوم و به آن توجه و اهتمام شود. غزه در معرض جنگی گسترده بود و بسیاری از این جهان عرب و اسلامْ غافل، ساکت و مشغول چیزهای دیگر بودند. این موضوع باید محکوم شود تا دشمن اسرائیلی تجاوزش را ادامه ندهد.

در هر صورت مقاومت چه در غزه، فلسطین یا لبنان آماج حمله بوده است، هست و خواهد بود. تا زمانی که فلسطین و بخش‌هایی از خاک لبنان، عرب و سوریه تحت اشغال است، اماکن مقدس تحت سلطه‌اند و پروژه‌ی صهیونیسم وجود دارد و زندگانی در این امت می‌زیند -مردگان را کنار بگذارید- که اشغال، سلطه و هژمونی را بر نمی‌تابند و اصرار دارند که در برابر این پروژه‌ی صهیونیستی به دفاع، مقاومت و مقابله بایستند، چنین افرادی آماج حمله خواهند بود. داستان حزب الله از ابتدا این است؛ از سال ۱۹۸۲ تا امروز. ما در همان داستان، دایره و نبرد هستیم. حوادث امروز عبارتند از این که: در همه‌ی سال‌های گذشته و با وجود همه‌ی حملات مخصوصا حملات نظامی و امنیتی که علیه جنبش‌های مقاومت صورت گرفت از جمله ترور فرماندهان از همان ابتدا و شیخ راغب، سید عباس تا حاج عماد، حاج حسان [لقیس]، برادر سمیر [قنطار]، غالب [عوالی] و…، ترور فرماندهان جنبش‌های مختلف مقاومت داخل فلسطین، جنگ‌های نظامی علیه لبنان و فلسطین و… جنبش‌های مقاومت از ترورهای امنیتی و جنگ‌های نظامی با استحکام، صلابت، عزم، حضور و ایمان بیش‌تر به حق و درستی راه‌شان خارج می‌شوند. در نتیجه این روش‌ها نمی‌توانند به نتیجه برسند. این به آن معنا نیست که این روش‌ها متوقف خواهند شد اما آن‌ها می‌خواهند به سراغ عوامل قدرت بروند. عوامل قدرتی که باعث می‌شود جنبش‌های مقاومت و از جمله حزب الله چنین قدرتی در تحمل ترور حتی در سطح فرماندهان و جنگ‌های نظامی حتی در سطح جنگ ۳۳ روزه داشته باشند چیست؟ روشن است که جنبش مقاومت از برخی عوامل اصلی قدرت برخوردار است. صحبت بنده امروز درباره‌ی حزب الله است. پس از پایان جنگ جولای وقتی اسرائیل سراغ ارزیابی دقیق و حتی بررسی جزئیات و تشکیل کمیته‌های فنی و نه فقط سیاسی بزرگ رفت، به بعضی نتایج رسید. یکی از نتایج آن بود که باید کمر خط مقاومت را بشکنیم. این کمر و واسطه‌ی قدرتمند کجاست؟ سوریه. به همین دلیل از سال ۲۰۰۶ کسب آمادگی برای ضربه زدن به این واسطه‌ی مبنایی خط مقاومت آغاز شد. حمله به سوریه فقط برای ضربه زدن به مقاومت لبنان نبود. برای ضربه زدن به مقاومت لبنان و فلسطین بود چون سوریه آغوشی باز برای مقاومت لبنان و فلسطین است. پادگان‌های سازمان‌های فلسطینی، مراکز فرماندهی، اردوگاه‌های آموزشی، خطوط ارتباط و حمایت لجستیک [از سوی سوریه تأمین می‌شود]. در واقع یعنی سوریه، پایگاه بزرگ و اصلی پشتیبان جنبش‌های مقاومت فلسطین و همچنین مقاومت لبنان است. گفتند ما باید روی این نقطه کار کنیم و کار کردند و می‌بینیم که تا امروز چگونه ادامه می‌یابد.

در بررسی‌ها و خوانش‌هایشان به چیز دیگری نیز دست یافتند و آن این که: یکی از مهم‌ترین عوامل قدرت هر جنبش مقاومت، آغوش باز و محیط مردمی پذیرای مقاومت است، مردمی که این مقاومت را پشتیبانی می‌کنند و به آن خدا قوت می‌گویند، جگرگوشه‌هایشان را راهی صفوف مقاومت می‌کنند، شهیدانش را با عزت و افتخار تشییع می‌کنند و بر زخم‌هایشان، ویرانی خانه‌هایشان، اثاثیه‌ی سوخته‌شان و مهاجرت اجباری صبر می‌ورزند و حتی یک کلمه به مقاومت توهین نمی‌کنند، با تمام قدرت از آن پشتیبانی می‌کنند و آن را به ادامه‌ی راه فرا می‌خوانند. این مردم که هر روز آن‌ها را شریف‌ترین و گرامی‌ترین مردم می‌نامیم و این محیط حیاتیْ پس از الله(سبحانه و تعالی) پیش از سلاح، پول و تاکتیک، مکتب و دکترین نظامی مهم‌ترین عامل هستند که جنبش مقاومت از آن برخوردار است. مردم شرط وجود، کمال، تداوم و پیروزی مقاومت هستند. به همین دلیل آمریکایی‌ها، اسرائیلی‌ها و دست‌نشانده‌های منطقه‌ای‌شان فهمیدند باید هشیاری، بینش، اراده و عزم این محیط را هدف قرار دهند. گفتند باید به تدریج مردم را از این مجاهدان مقاوم بی‌پروا دور کنیم تا منزوی و تنها شوند و به راحتی هدف حملات امنیتی و نظامی قرار بگیرند و در نتیجه پراکنده شوند و فرو بپاشند. امروز در حال کار روی این موضوع هستند. مدت‌هاست روی این موضوع کار می‌کنند اما امروز سهم بسیار بزرگی را به آن اختصاص داده‌اند و در حال پیشروی در نقشه‌ها و توطئه‌ها هستند. قاعدتا افرادی که در جهان عرب به صورت پنهانی یا غیر مستقیم به آن‌ها کمک می‌کردند امروز به صورت مستقیم و روشن به خدمت پروژه‌ی آمریکا و اسرائیل درآمده‌اند. امروز نقاب‌ها افتاده است و بیش از این نیز خواهد افتاد و برای مردم روشن‌تر خواهد شد. پس گفتند باید روی محیطْ کار و به آن حمله کنیم. این حمله در کنار موضوع بینش، اعتماد و آوازه هدف دیگری نیز دارد. یک روز می‌گویند حزب الله سازمان تروریستی است. این بی‌چاره خیال کرده است امروز به محض این که فلان پادشاه، شاهزاده یا رئيس جمهور، مقاومت را سازمان تروریستی بنامد، هواداران مقاومت در لبنان پشت آن را خالی می‌کنند. قاعدتا این‌ها دچار جهل مرکب‌اند اما در هر صورت در حال کار روی این موضوع هستند. ولی در جهان و نزد ملت‌های عربی و اسلامی وقتی روی این توصیف کار می‌کنند و می‌گویند حواستان باشد این‌ها تروریست هستند، به معنای ضربه زدن به آوازه‌ی مقاومت برای دور کردن مردم است. وقتی تهمت تروریست بودن مخصوصا از سوی تروریست‌ها، قاتلان، جنایت‌کاران و نظام‌های جنایت‌کار و تروریست، کارساز نیست باید بروند سراغ توصیف دیگری که امروز در حال کار بر روی آن هستند و در رسانه‌ها درباره‌اش صحبت می‌کنند. می‌گویند: سازمان جنایت‌کار و نه تروریست. می‌گویند ما نمی‌توانیم مقاومت را تروریست بنامیم اما حزب الله یک سازمان جنایت‌کار است. به چه معنا؟ به معنای تجارت مواد مخدر، پول‌شویی، راه‌زنی، دزدی و فساد. قاعدتا همه‌ی این‌ها دروغ و تهمت‌هایی است برای دور کردن مردم و ضربه زدن به این هم‌بستگی و آغوش باز مردمی.

همچنین حمله‌ی مالی. وقتی ما را سازمان تروریستی می‌نامند یعنی دادن پول، پشتیبانی و کمک به این‌ها به معنای حمایت از تروریسم است و می‌تواند پی‌گرد قانونی داشته باشد. اگر کشوری دولت، بانک و جناح‌های ضعیفی داشته باشد در برابر این اقدامات و قوانین کمر خم می‌کند. همچنین می‌خواهند به صورت مستقیم به حامیان مقاومت ضربه بزنند تا هیچ کس جرأت نکند هیچ پول، کالا یا هیچ گونه حمایتی از این‌ها بکند. تحت چه عنوانی؟ خشک کردن منابع مالی. مقاومتی که مردم از آن دور شده باشند و پولی نداشته باشد ضعیف و نحیف می‌شود و توان ادامه ندارد و همان‌طور که عرض کردم به سادگی به صورت امنیتی یا نظامی از بین می رود. خیلی خب، امروز در حال کار روی این هستند. موج گسترده‌ای هم به راه افتاد. اما پرچم‌دار کیست؟ سعودی. آمریکایی‌ها سال‌هاست ما را در لیست سازمان‌های تروریستی قرار داده‌اند و نبرد میان ما و اسرائیل مدت‌هاست برقرار است اما سعودی که امروز می‌خواهد خدمات علنی و تازه‌ای ارائه کند این پرچم را برداشته است. مثلا ما اصلا نشنیده بودیم که اتحادیه‌ی عرب لیست سازمان‌های تروریستی دارد اما فقط برای ما لیست درست کردند! بعد بلافاصله لیست سازمان‌های تروریستی مجلس همکاری‌های خلیج درست شد و ما را در آن قرار دادند. اتحادیه‌ی عرب هم که آن طور. موضوع ما را به استانبول هم بردند. در استانبول نتوانستند به تصمیمی مبنی بر تروریست نامیدن حزب الله برسند. بگذارید دقیق صحبت کنیم. در استانبول حزب الله را سازمان تروریستی ننامیدند اما برخی کارهای تروریستی حزب الله را محکوم کردند یعنی برخی کارهای ما را تروریستی نامیدند اما در هر صورت به اجماع دست پیدا نکردند. یک چهارچوب سخیف دیگر هم بود که این تصمیم را آن‌جا هم گرفتند. قطعا در نشست کشورهای عرب نیز همان کاری را که در نشست کشورهای اسلامی انجام دادند ادامه خواهند داد و می‌خواهند به شورای امنیت هم بروند و سعودی این نبرد را تا انتها ادامه خواهد داد. ما به واسطه‌ی تماس‌ها، اطلاعات و داده‌هایمان می‌دانیم بسیاری از این کشورها به این کارهایی که انجام می‌دهند اعتقاد ندارد اما در هر صورت این کشورها محاسبات خودشان را دارند و بعضی‌هایشان کشورهای ضعیف یا بحران‌زده هستند. من برایشان بهانه نمی‌تراشم، در حال بیان واقعیت هستم. نهایتا تحت فشار آمریکایی و سعودی و تهدید به قطع روابط دیپلماتیک… ببینید این سعودی که در حال نبرد برای دموکراسی در منطقه است چه‌ها که نمی‌کند! روزنامه‌های کویت نوشته‌اند یکی از نمایندگان محترم پارلمان کویت صحبتی داشته که سعودی‌ها را خوش نیامده است. این در روزنامه‌های کویت هست. بنده از پیش خودم نمی‌گویم. سعودی تهدید کرده است اگر این نماینده را محاکمه نکنید روابط دیپلماتیکمان را با کویت قطع می‌کنیم. این‌ها کشوری هستند که تحمل ندارند یک نماینده‌ی منتخب، از آن‌ها انتقاد کند، آن وقت چطور می‌خواهند کشورها و دولت‌هایی را تحمل کنند که در این نبرد همراه آن‌ها نیستند؟! در نتیجه بله، بعضی کشورها به قطع روابط دیپلماتیک، قطع کمک‌ها، قطع حمایت‌های مالی، اخراج کارگرها و مهاجرانی که در سعودی مشغول به کار هستند و… تهدید شدند. این دولت‌ها و کشورها به جز تعدادی از آن‌ها دلیلی نداشتند که برای گرفتن موضع موافق با ما فداکاری کنند. این‌ها این نبرد را ادامه می‌دهند و ما در هر صورت تلاش می‌کنیم این کشورها و بعضی شرایط و دولت‌هایشان را درک کنیم. البته همیشه موضع‌گیری‌های شفاف‌تر و قوی‌تری از آن‌ها درخواست می‌کنیم چون موضوع فقط موضوع مقاومت، حزب، لبنان و فلسطین نیست بلکه موضوع نبرد، آرمان و اماکن مقدس امت است.

اما موضع ما چه باید باشد؟ اولا توقع این موضوع وجود داشت. یعنی کسی که در راه ما گام بر می‌دارد باید توقع این چیزها را نیز داشته باشد. این از ملزومات طبیعی نبرد و تقابل است. ابتدا همه‌ی کسانی که به صورت علنی نبرد می‌کنند در مقابل تو می‌ایستند و سپس حتی کسانی که به صورت پنهان می‌جنگند باید جلو بیایند و علنی شوند. پس این برای ما طبیعی است.

دوم: برای ما تازگی ندارد.

سوم: ما همیشه از ۱۹۸۲ تا امروز در شرایط دشوار به سر برده‌ایم. شرایط بسیار سخت‌تر و بدتر و دردهای بسیار شدیدتر از این را از سر گذرانده‌ایم. الحمدلله(عز و جل) امروز اگر شرایط ما با هر برهه‌ای در گذشته مقایسه شود ما از هر جهت در بهترین شرایط هستیم. در نتیجه، ما فشارهای مشابه این را گذرانده‌ایم، از آن‌ها عبور کرده‌ایم و آن‌ها را به اتمام رسانده‌ایم و به اتمام می‌رسانیم. چند روز قبل سالگرد جنگ آوریل ۱۹۹۶، خوشه‌های خشم، جنایت قانا و ایستادگی مقاومت بود. یادتان هست که این جنگ پس از نشست بین المللی و جهانی شرم الشیخ به وقوع پیوست. آن روز آمریکا، روسیه، چین و همه‌ی غرب و اکثر کشورهای عربی حضور داشتند. شاید تا آن‌جا که به یاد می‌آورم تنها کسانی که حضور نداشتند لبنان، سوریه و ایران بودند. اکثریت قاطع جهان در شرم الشیخ جمع شدند و ما و برادرانمان در حماس و جهاد را سازمان تروریستی نامیدند و بر این اساس علیه ما جنگ آغاز شد و از سر گذراندیمش. امروز نیز به شما می‌گویم ما از این برهه عبور می‌کنیم. پس اولا ما به این فشارها عادت داریم و طبیعی است و توان عبور و غلبه بر آن‌ها را نیز داریم. ما در فرهنگ و فهممان این را بخشی از جان‌فشانی‌ها می‌دانیم. حتی بالاتر از این؛ این فداکاری‌ها که ناشی از فشار روانی، روحی، مالی، مادی یا انواع محاصره‌ی مالی و… هستند برای مردم، محیط، هوادران و مقاومت ما که هر روز شهید می‌دهند، جانباز دارند و فداکاری می‌کنند ساده است. در نتیجه ما آماده‌ی رویارویی با این چالش تازه هستیم. باید با صبر، ایستادگی، عزم و یقین به توانمان برای ناکام گذاشتن، شکست، نقش بر آب کردن و عبور مبنایی و گسترده از این برهه با آن رویارو شویم.

قاعدتا در همین زمینه بار دیگر مسئولیت و وظیفه‌ی سازمان حمایت از مقاومت اسلامی مطرح می‌شود؛ سازمانی که مسئول جنبه‌ی روحی، رسانه‌ای، تربیتی، رابطه‌ها، تماس با مردم، تشریح واقعیت برای مردم و همچنین تأمین نوعی حمایت مالی و مادی است. ما مدام در فرهنگ خودمان این را می‌گوییم اما می‌خواهم آن را در بخش علنی بگویم تا مردم بدانند ما چگونه فکر و عمل می‌کنیم. ارزش و قیمت پولی که مردم می‌دهند برای ما اولا در نیت آن‌هاست، نه در مقدار پول. یعنی گاهی از طریق برادران و خواهران خبردار می‌شوم که خانواده‌ی فلان شهید برای حمایت از مقاومت پول داده‌اند و خواهران به آن‌ها گفته‌اند حاجیه خانم، مادر شهید یا همسر شهیدْ شما شهید داده‌اید، خون داده‌اید. می‌گویند نه، خداوند از ما خواسته‌است با «جان و مال» مجاهده کنیم. همان آیه‌ای که در ابتدای سخنرانی خواندیم. وقتی خانواده‌های شهید، جانبازان و مردم کمک می‌کنند، پیرزنی که بخشی از پولی را که برای روزهای آخرش ذخیره کرده است به مقاومت می‌دهد، دانش‌آموزی که به مدرسه می‌رود بخشی از پول توجیبی‌اش را در صندوق مقاومت می‌اندازد برای ما میلیون‌ها دلار می‌ارزد. پشتیبان واقعی ما این‌هاست چون «ما کان لِله ینموا- آن‌چه برای خدا باشد رشد می‌کند.» و همه‌ی مقاومت ما از پول، تصمیمات، سلاح، امکانات، جنبش، مسیر، شهیدان و جانبازانش برای الله بوده‌اند، برای الله هستند و برای الله خواهند ماند و الله است که آنان را یاری می‌کند نه تعداد سلاح‌ها، پول‌ها و نفرات. به همین دلیل وقتی امروز در سازمان حمایت از مقاومت با تلاش‌هایی آمریکا، اسرائیل، سعودی و همه‌ی این‌ها برای خشک کردن منابع مالی مواجه می‌شویم، این سازمان باید بداند همین مبالغ محدود از این خانواده و آن خانواده بسیار غنی، حاصل‌خیز و ارزشمند هستند. البته ما همان‌گونه که در ابتدای بحران با سعودی گفتیم نمی‌خواهیم هیچ کس را به زحمت بیاندازیم. الآن نیز بار دیگر می‌گویم: نمی‌خواهیم کسی را به زحمت بیاندازیم تا از ما حمایت مالی، عینی، مادی، معنوی، سیاسی و غیره انجام دهند. ما به ایمان، بینش و یقین مردمی که از ما حمایت می‌کنند اطمینان داریم چون ما سخت‌ترین روزها و شرایط و خطرناک‌ترین چالش‌ها و دشواری‌ها را در کنار این مردم زیسته‌ایم. در کنار آن‌ها راه را ادامه داده‌ایم و پیروزی آفریده‌ایم و همه‌ی این برهه‌های دشوار را از سر گذرانده‌ایم و ان شاءالله می‌گذرانیم. این‌گونه است که این موضوع بخشی طبیعی و ملزوم این نبرد است. با عزم و اراده‌مان از این برهه عبور می‌کنیم. حتی برعکس، ما وقتی می‌بینیم بار دیگر همه‌ی این‌ها در مقابلمان ایستاده‌اند یقین، ایمان و بینش‌مان افزوده می‌شود و بیش از همیشه پی می‌بریم که ما بر حق و در موضع حق و مکان و زمان و نبرد صحیح هستیم.

می‌خواهم این بخش را با نگاهی به دو موضوع به پایان ببرم.

اول: امروز طبیعتا حتی فشار بر کشورهایی که از مقاومت پشتیبانی می‌کنند نیز افزایش می‌یابد. اگر به اوضاع ایران نگاهی بیاندازید، پرونده‌ی مذاکرات هسته‌ای را فارغ از این که اجرا چگونه پیش برود بستند و بلافاصله پرونده‌ی دوم و سومی را برایشان باز کردند. پرونده‌ی دوم و سوم هم به اسرائیل ربط دارد. پرونده‌ی دوم، حمایت ایران از جنبش‌های مقاومت لبنان و فلسطین است. می‌گویند این حمایت از تروریسم است و اگر ایران این حمایت را متوقف نکند می‌خواهند علیه ایران تحریم ترتیب دهند. پرونده‌ی سوم نیز پرونده‌ی موشکی ایران است؛ موشک‌هایی که جنبه‌ی دفاعی دارد و هدفش در اصل مقابله با هرگونه تجاوز اسرائیل به ایران است. فشار را روی این‌ها شروع کردند البته فشار روی پرونده‌ی دوم بیش‌تر است. بنده می‌خواهم به شما بگویم: یقین داشته باشید موضع جمهوری اسلامی ایران از رهگذر موضع حضرت امام خامنه‌ای(دام ظله الشریف) و همه‌ی مسئولان جمهوری اسلامی با همه‌ی رویکردها و جریان‌های سیاسی‌شان، در موضوع مقاومت قطعی، قاطعانه، نهایی، یک‌سره و بی‌تردید است و هیچ فشاری را بر نمی‌تابد و همه‌ی حمایت‌ها و مشارکت‌های مالی، مادی و تسلیحاتی جمهوری اسلامی از جنبش‌های مقاومت هر قدر هم فشارها و تهدیدهای جهانی بالا بگیرد ادامه خواهد یافت. در این باره یقین داشته باشید. این موضوع به صورت علنی در سخنرانی‌ها و بیانات و دیدارهای هفته‌های گذشته بیان شد. ما از موضع حضرت سید القائد درباره‌ی حزب الله تشکر می‌کنیم؛ ایشان همیشه در جایگاه رهبری بزرگ و حکیم و پدری مهربان و مهرورز بودند و معنای جنگ روانی و شرایط و فشارهای آن را درک می‌کنند و در همراهی با این مقاومت که به آن اطمینان دارند، احترام می‌گذارند، از آن تعریف می‌کنند و به آن دل می‌بندند موضع می‌گیرند. ما نیز امروز به ایشان می‌گوییم: ای سید، امام و رهبر ما، ذهن و دلتان آرام باشد. همه‌ی گفته‌ها، کرده‌ها، آرزوها و آزمندی‌های این‌ها «مانند سرابى در بيابانى هموار است كه تشنه آن را آب مى‌پندارد، تا چون بدان رسد مى‌بينيد آن چيزى نبوده، و الله را نزد آن مى‌يابد و جزاى او را به تمام مى‌دهد. (نور/۳۹)» و همچنین حزب الله را نزد آن می‌یابد. این‌ها به زودی در این نبرد تازه خسارت خواهند دید، ساکت خواهند شد و ناکام خواهند ماند. این اولین نکته که خوب بود همه بدانند.

دوم: قاعدتا از همه‌ی ما کشورها و دولت‌هایی که کنار ما ایستادند تشکر و یاد می‌کنیم. چه این که بنده مدتی است سخنرانی نداشته‌ام. عطف به ما سبق می‌کنیم. البته موضع‌گیری‌های مردمی، علمایی و حزبی بیش از آن بود که به شماره درآید اما اجازه دهید به ترتیب تاریخ به عقب برگردم. آخرین واقعه، نشست وزیران خارجه‌ی کشورهای عرب بود. از وزیر امور خارجه‌ی عراق، جناب دکتر برادر ابراهیم جعفری بابت موضع‌گیری، ادبیات و سخنان قوی و خوبش در این نشست اخیر تشکر می‌کنیم. همچنین چندین سخنرانی مستقیم و مشخص در صفحه‌ی تلویزیون از رئیس جمهور تونس، جناب سبسی شنیدیم. دو یا سه سخنرانی. حد اقل دو سخنرانی‌اش را بنده مطمئن هستم. از موضع‌گیری‌های ایشان نیز متشکریم. قاعدتا تمام موضع تونس شامل ریاست جمهوری، کابینه، مردم، ملت، احزاب، نخبگان و… در این هفته‌های گذشته چشم‌گیر بوده است. همچنین موضع الجزایر در اتحادیه‌ی عرب، نشست وزیران کشور، نشست وزیران خارجه و نشست استانبول بسیار قابل تقدیر است. موضع اندونزی در نشست استانبول نیز به نسبت اندونزی قابل تقدیر است. قاعدتا جمهوری اسلامی در قرار گرفتن در آماج حمله با ما سهیم است. در هر صورت هر کس کنار مقاومت می‌ایستد ما از او متشکریم و خدا قوت آن‌ها را پاسخ می‌گوییم و به آن‌ها عرض می‌کنیم ان شاءالله این موضع‌گیری شما در دنیا و آخرت شایسته‌ی توجه، عنایت و مداومت است.

بخش دوم: کمی صحبت درباره‌ی شرایط سیاسی منطقه. معمولا این وظیفه‌ی بنده نیست. نه، وقت یاری نمی‌کند، نه این که تحلیل سیاسی وظیفه‌ی بنده نباشد. معمولا وقت یاری نمی‌کند که به تحلیل سیاسی بپردازم اما اجازه دهید در این برهه صحنه‌ای را ترسیم کنم چون نتایجی بر آن مترتب می‌شود و می‌توانیم بفهمیم منطقه در باقی‌مانده‌ی بهار و تابستان و در شش، هفت، هشت ماه آینده به کدام سمت می‌رود. صحنه‌ی سیاسی، نظامی و رسانه‌ای منطقه که سعودی نقش اصلی را در آن بازی می‌کند و امروز در نوک پیکان قرار دارد، به مرور روشن‌تر می‌شود. از سویی شاهد اوج‌گیری تماس‌های سعودی و اسرائیل هستیم. در گذشته فلان سرلشکر بازنشسته با اسرائیل جلسه می‌گذاشت و می‌گفتند این سرلشکر بازنشسته بوده است. این بازی جامعه‌ی مدنی را بلدید دیگر. می‌گفتند این‌ها جامعه‌ی مدنی هستند. خیلی خب. یک نفر در روزنامه‌ی الشرق الاوسط یا الحیات چیزی می‌نوشت و می‌گفتند این‌ها آزادی رسانه‌هاست. اصولا سعودی ما شاءالله بسیار آزادی رسانه‌ها را به رسمیت می‌شناسد. یکی از علمای بزرگ منطقه‌ی الاحساء در خطبه‌ی نماز جمعه موضعی گرفت و از حزب الله تعریف کرد و تروریست‌نامیدن حزب الله را نپذیرفت و از دولت پادشاهی درخواست کرد به شرایط داخلی سعودی توجه کند. امروز او در زندان است و الله اعلم که چه بر او می‌گذرد. در هر صورت در مورد نوشته‌های روزنامه‌ها می‌گویند این‌ها آزادی رسانه‌هاست. امروز یکی از شاهزادگان اصلی این عشیره، امیر ترکی الفیصل، امروز یا دیروز -گمان کنم امروز- به صورت علنی با صهیونیست‌ها دیدار می‌کند. قبلا می‌گفتند دست داد. خیلی خب گذشت. نه، امروز دیدار می‌کنند و در مورد مسائل منطقه صحبت می‌کنند. خودتان می‌توانید خبر را دنبال کنید. بنده وظیفه ندارم خبر را نقل کنم. ارتباط‌های سعودی و اسرائیل دیگر در حال علنی شدن است. پرده‌ها و نقاب‌ها افتادند. سعودی این راه را ادامه می‌دهد. فضای سعودی به شدت در حال آماده‌شدن برای تحول تماس‌های علنی سعودی و اسرائیل است. در هر صورت دو جزیره‌ای که از مصر به سعودی داده شدند -البته این شأن داخلی مصر است- نیز بابی برای تماس و رابطه و هماهنگی علنی سعودی و اسرائیل خواهند بود. البته ما توقع نداشتیم سعودی در موضوع غزه یا غیر غزه موضع بگیرد. مگر این که برای رفع تکلیف چیزی می‌گفتند. این از یک سو.

در همین زمینه، از سوی دیگر: می‌بینیم تمام تلاش رسانه‌ای، سیاسی، دیپلماتیک، میدانی، فرهنگی و اجتماعی شبانه روز بر جا انداختن دشمنی با جمهوری اسلامی ایران و کلیت خط مقاومت و دولت‌ها و جنبش‌هایش متمرکز شده است. خب، این از مسیر در نسبت با اسرائیل.

در جبهه‌ی دیگر شاهد هستیم که سعودی در حال ادامه‌ی نبرد است. در زمینه‌ی مذاکره برای حل موضوع یمن فشارهایی بین المللی وجود دارد. در زمینه‌ی مذاکرات ژنو در رابطه با سوریه فشارهایی وجود دارد. سعودی اول شاید به دلیل شرایط میدانی جلوی مذاکرات را گرفت سپس به دلیل فشارهای بین المللی به مذاکره نشستند. اما سعودی در مذاکرات مشغول چه کاری است؟ برادران و خواهران، سعودی روی دو چیز کار می‌کند. در میدان نبرد، روی افزایش تنش کار می‌کند به همین دلیل آتش‌بسی در یمن وجود ندارد. برای هرگونه تغییر میدانی دست به بمباران، حمله و تجاوز می‌زنند و از هر فرصتی استفاده می‌کنند. در سوریه نیز همچنین. سعودی با قدرت برای نقض هرگونه ترک مخاصمه و آتش‌بس در سوریه تلاش می‌کند. چه کسی آتش‌بس سوریه و منطقه‌ی حلب را نقض کرد؟ چه کسی چند هفته پیش در حومه‌ی جنوبی حلب به تپه‌ها و شهرک عیس حمله‌ای گسترده کرد و آن‌جا را گرفت و افتخار می‌کند که این منطقه را بازپس‌گرفت؟! معنایش این نیست که جنگ راه انداختند و حمله نموده‌اند و آتش‌بس را نقض کردند. این‌ها همان گروه‌هایی هستند که امروز پس از آمدن این مجموعه‌ی تازه‌ی حاکم در سعودی از پشتیبانی مالی، تسلیحاتی و سیاسی بیش‌تری برخوردار شده‌اند و تحریک می‌شوند تا دوردست‌ها در نبرد پیش بروند. پس سعودی از همه‌ی گام‌های افزایش تنش میدان نبرد پشتیبانی می‌کند. اگر بعضی جاها آتش‌ها کم یا متوقف شده است به دلیل فشارها بوده.

در زمینه‌ی سیاسی نیز می‌کوشد مذاکرات شکست بخورد. زیر فشار پای مذاکره می‌رود و می‌کوشد آن را برای تحقق اهدافش به کار بگیرد. اگر نتواند، آن را به شکست می‌کشاند. دو مثال از یمن و سوریه عرض می‌کنم:

مذاکرات کویت. همه برای مذاکره رفته بودند. ملت و مجاهدان یمن یک سال در برابر وحشی‌ترین جنگ ایستادگی و صبر کردند. این روزها سال دوم را آغاز کرده‌ایم. این تجاوز آمریکایی سعودی به یمن متأسفانه از پشتیبانی بین المللی و پشتیبانی شدید منطقه‌ای برخوردار است اما این مردم مظلومانه، غریبانه و با گوشت و خون ایستادگی کردند و سعودی نتوانست به هدف‌هایش برسد. آمدند پای مذاکره. بلافاصله یک نفر آمده است به هر دو هیئت، هیئت انصارلله و مجمع عمومی مردم یمن، می‌گوید: اول سلاح‌های سنگین را تحویل دهید. دوم شهرها را خالی کنید. در مرحله‌ی سوم درباره‌ی راه حل سیاسی صحبت می‌کنیم. کسی این‌گونه مذاکره می‌کند؟! این مذاکره است یا قرائت شرط‌های تسلیم؟! مثل کاری که کشورهای پیروز با کشورهای مغلوب می‌کنند. آن‌ها خیال می‌کنند پیروزند و آمده‌اند شرط‌های تسلیم را قرائت کنند. قاعدتا پاسخ یمنی‌ها روشن بود: ما نیامده‌ایم این‌جا که تسلیم شویم، آمده‌ایم مذاکره کنیم! ما نمی‌خواهیم تسلیم شویم و حاضریم تا ابد بجنگیم. یمنی‌ها ثابت کردند حاضرند نفیس‌ترین فداکاری‌ها را برای دفاع از استقلال، کرامت، زندگی، نوامیس، خون‌ها و عزتشان به انجام برسانند. چنین کردند و می‌کنند. کسی که چنین شرط‌هایی می‌گذارد یعنی آمده است شرط‌های تسلیم را قرائت کند یا مذاکرات را منهدم کند.

در مذاکرات ژنو نیز همین طور. هیئت مخالفان سوری دنباله‌رو ریاض مدام مذاکرات را متوقف می‌کند و عقب می‌اندازد و نهایتا وقتی پای میز مذاکره حاضر می‌شود می‌گوید: خیلی خب، قدرت را به ما واگذار کنید. وارد مرحله‌ی انتقالی می‌شویم. رئیس جمهور کنار می‌رود و قدرت را بدهید به ما. عزیزان من، شما هیئت مخالفان اگر آمدید دمشق و قدرت را به دست گرفتید می‌توانید از دمشق در برابر النصره و داعش دفاع کنید؟ شما مزدورانی که در هتل زندگی می‌کنید و در سوریه هیچ نمود واقعی روی زمین ندارید، اگر قدرت را به دست گرفتید و فرماندهی ارتش به دست شما افتاد اصلا ارتشی برایتان می‌ماند که بجنگد؟ شما می‌توانید با وجود هجوم النصره و داعش حتی چند هفته جلوی سقوط این سوریه را که پنج سال ایستاد، بگیرید؟ اما متأسفانه فریب، کینه، جهالت، دست‌نشاندگی و مزدوری به این‌جا رسیده است. به همین دلیل مشخص نیست که مذاکرات ژنو به جایی برسد. نمی‌خواهم تصویر تاریک ارائه کنم و دلیلی ندارد این کار را بکنم. من و همه‌ی ما آرزو داریم مذاکرات کویت به نتیجه برسد اما با چنین اراده، تفکر، فریب و کینه‌هایی مشخص نیست که این مذاکرات به جایی برسد. چرا به جایی نمی‌رسد؟ چون کسانی که یک سال در یمن و پنج سال در سوریه جنگیدند آماده‌ی تسلیم، زانوزدن و رفتن زیر تیغ النصره، داعش، القاعده و گروه‌های تکفیری تحت نظر سعودی نیستند. جنوب یمن را ببینید. عدن، مکلا، حضرموت و ابین را ببینید. آن‌جا چه خبر است؟ القاعده و داعش مشغول چه هستند؟ اگر یمنی‌ها یا سوری‌ها در هر کدام از این جبهه‌ها زانو بزنند، آینده متعلق به داعش، النصره و تکفیریان تحت نظر و حمایت سعودی است. آینده این است. آینده‌ی همه‌ی منطقه، لبنان، عراق و همه‌ی منطقه و کشورهای خلیج این است. به همین دلیل متأسفانه صحنه‌ی سیاسی روشن است. بگذارید بگویم چرا این صحبت‌ها را کردم. کسی خیال نکند در منطقه فضای درمان سیاسی حاکم شده و همه چیز آرام شده است. کسی فریب نخورد، توقعات وهمی نداشته باشد و از نبرد واقعی غافل نشود. ماه‌های سختی پیش روست. سعودی پول و نیروهای زیادتری پمپاژ و مزدوران زیادتری را تحریک می‌کند و تحریک‌های مذهبی، فرقه‌ای و تکفیری‌اش را ادامه می‌دهد و برایش اهمیتی ندارد و می‌خواهد ماجرای سوریه و یمن را ادامه دهد و عراق را منفجر کند و همچنین لبنان را اگر بتواند و هشیاری لبنانی‌ها نباشد و جلوی مذاکرات را در بحرین و همه جا بگیرد و منتظر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بماند تا شاید سردمداران تازه‌ای بیایند و با جنگ‌های ویران‌گر سعودی راه بیایند. در هر صورت آمریکا برای سعودی کار نمی‌کند، آمریکا سعودی را به کار می‌گیرد. سعودی می‌خواهد تلاش کند آمریکایی‌ها برای او کار کنند و تا این لحظه نتوانسته است. در نهایت در یمن، عراق، سوریه و منطقه آمریکایی‌ها بازی‌گردان هستند و همه‌ی این شرایط را برای منافع و پروژه‌های خودشان به کار می‌گیرند. در نتیجه با وقت‌کشی و فریب‌ها و خون‌ریزی‌های بیش‌تر و فریب‌های سیاسی و رسانه‌ای رو به رو خواهیم بود که در مقابل از سوی ما و همه‌ی کشورهای منطقه از جمله لبنان، سوریه، عراق، ایران، بحرین، کشورهای خلیج، یمن و همه‌ی کشورهای منطقه به توجه، عدم غفلت، پرهیز و حضور بیش‌تر در میادین نظامی، امنیتی و سیاسی نیاز دارد. این ارزیابی ما از شرایط منطقه در ماه‌های پیش روست. ان شاءالله این خوانش غلط باشد و ان شاءالله مذاکرات کویت یا ژنو درباره‌ی سوریه به نتیجه برسد. ما این را از خداوند مسئلت می‌کنیم. اما آن‌چه به واسطه‌ی اطلاعات و نشانه‌ها به نظر می‌رسد این است. این از ما حضور، مسئولیت‌پذیری و ایستادگی بیش‌تر می‌طلبد.

برادران و خواهران، صبر و پایداری‌مان تا این لحظه باعث وارد آمدن شکست‌هایی به این پروژه شد. یک پروژه در منطقه وجود دارد و در سال ۱۹۸۲، ۱۹۸۵، ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۶، جنگ‌های غزه، نبرد سوریه، نبرد یمن، مقاومت عراق، شکست پروژه‌ی داعش در عراق، ایستادگی ایران، تداوم انتفاضه در بحرین و… شکست‌هایی به آن وارد شده است. صبر، پایداری، اطمینان و یقین بیش‌تر به الله(عز و جل) لازم است تا بتوانیم ان شاءالله شکست‌های بیش‌تری را به این پروژه و حلقه‌های آن وارد کنیم.

سراغ بخش داخلی می‌رویم. دو موضوع داریم.

در پرونده‌ی ریاست جمهوری می‌خواهم بگویم چیز تازه‌ای وجود ندارد. همچنان همان موضع‌گیری‌ها، سخنرانی‌ها و جملات را می‌شنویم. قاعدتا هر روز صبح، ظهر، عصر و شب می‌شنویم حزب الله و جناح حزب الله مسئولیت جلوگیری از انتخاب ریاست جمهوری را بر عهده دارند. فلانی جلوی انتخابات را می‌گیرد. حزب الله نمی‌خواهد رئیس جمهور انتخاب شود. ما مدت‌ها پیش به این موضوع پاسخ دادیم و ما در حزب الله نمی‌خواهیم وارد بحث بی‌فایده با کسی شویم؛ چه آن‌ها که امروز صحبت کردند و چه آن‌ها که پیش از این سخن گفتند. هر کس خواستار انتخابات ریاست جمهوری است، بخشی از راه حل در سعودی است و بخشی این‌جا. به جای این که وقتتان را در رسانه‌ها تلف کنید و به جای این که پشت کنید و وقت‌کشی کنید… دل‌بستن به وقت فایده ندارد. اگر کسی دل بسته است جایی در جهان کسی بر ایران یا سوریه فشار بیاورد که آن‌ها بر ما فشار بیاورند که طبق خواسته‌ی شما رفتار کنیم، موضوع این طور پیش نمی‌رود. خودتان می‌دانید باید با چه کسی صحبت کنید. به صورت علنی و در دیدارهای داخلی به شما گفته‌ایم چه کسی. بروید با کسی که لازم است با او صحبت کنید، به تفاهم برسید و مذاکره کنید حرف بزنید. این است که به نتیجه می‌رسد. پشت کردن بی‌فایده است. اگر همه همچنان به هم پشت کنند، خلأ ریاست جمهوری همچنان باقی می‌ماند. پس، لازم است با افرادی که واقعا با این موضوع مرتبط هستند رابطه، مذاکره و تفاهم صورت بگیرد و با آن‌ها به نتیجه برسند. این است که انتخابات ریاست جمهوری را از اغما در می‌آورد.

[ترجمه‌ی بخش مربوط به انتخابات شهرداری‌های لبنان در اولویت این پایگاه نیست. متن عربی این بخش برای پژوهش‌گران از طریق همین صفحه قابل دسترسی است.]

البته بنده در ابتدا فراموش کردم بگویم سخنانم را خطاب به برادرانم در بعلبک، حناویه، نبطیه و مجتمع مجتبی(علیه السلام) ضاحیه ایراد می‌کنم.

برادران تلویزیون المنار، از شما متشکریم.

خداوند عافیتتان دهد.


 

بیاناتی در این رابطه با موضوعات:

دغدغه‌های امت

دغدغه‌های امت

صدر عراق/ به مناسبت سالگرد شهادت آیت الله سید محمدباقر صدر
شماره ۲۶۲ هفته نامه پنجره به مناسبت سالگرد شهادت آیت الله سید محمدباقر صدر، در پرونده ویژه‌ای به بررسی شخصیت و آرا این اندیشمند مجاهد پرداخته است. در این پرونده می‌خوانید:

-...

رادیو اینترنتی

نمایه

صفحه ویژه جنگ ۳۳ روزه
بخش کوتاهی از مصاحبه سید حسن نصرالله با شبکه المیادین به روایت دوربین دوم

نماهنگ

کتاب


سید حسن نصرالله