بسم الله الرحمن الرحیم
و إن يريدوا أن يخدعوك فإن حسبك الله هو الذي أيدك بنصره وبالمؤمنين
جوامع
سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب‌الله لبنان: بیانات در مراسم هفتم شهید حاج علی فیاض (حاج علاء)

بیانات

16 اسفند 1394

سخنرانی سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان، در مراسم هفتم شهید حاج علی فیاض (حاج علاء)

|فارسی|عربی|فیلم|صوت|
«
امروز ما را متهم می‌کنند که یک مقاومت فرقه‌ای هستیم. وقتی ما به بوسنی رفتیم در بوسنی شیعه وجود داشت؟ رفتیم از شیعیان دفاع کنیم؟ در بوسنی در حال دفاع از خون‌ها، نوامیس و اموال شیعیان بودیم؟ در بوسنی شیعه کجا بود؟ همه می‌دانند که مسلمانان بوسنی، اهل سنت و جماعت هستند. علائی که امروز یادش را گرامی داشته‌اید و در شهرکش یعنی انصار نشسته‌اید به همراه برادرانش شهرک، خانواده، عزیزان، مقاومت و خاک تحت اشغالشان را ترک کردند و هزاران کیلومتر آن‌سو تر به بوسنی و هرزگوین رفتند -اجازه دهید مجبورم از این عبارت استفاده کنم- تا از نوامیس، خون‌ها، وجود و بقای برادران مسلمان اهل سنت و جماعت ما در بوسنی و هرزگوین دفاع کنند. ما فرقه‌گرا هستیم؟!
 پیش از آزادسازی سال ۲۰۰۰ شهید علاء در تلاش برای اسیرکردن سربازان اسرائیلی سهیم بود زیرا ما آن روز علاقه‌مند بودیم اسیرانمان را پیش از آزادسازی یا در آستانه‌ی آزادسازی سال ۲۰۰۰ آزاد کنیم.
  امروز همه‌ی ما لبنانی‌ها می‌دانیم که اگر ما لبنانی‌ها منتظر استراتژی یکپارچه‌ی عربی، اتحادیه‌ی عرب، ارتش‌های عربی و… مانده بودیم اسرئیل امروز همچنان در جنوب، راشیا، بقاع غربی، جبل لبنان، جاده‌ی ساحلی، پایتخت یعنی بیروت و حومه‌های پایتخت حضور داشت؛ اگر بقیه‌ی جبل، بقاع و تا شمال را نیز اشغال نکرده بود.
  آیا غیر از نظام سوریه که این کار را انجام داد، یک نظام عربی شجاعت آن را دارد که به مقاومت لبنان یا فلسطین سلاح، ضدزره، موشک یا تجهیزات نظامی بدهد؟
  [اصلا] ما تروریست، خب [حد اقل] به مقاومت فلسطین سلاح، امکانات یا پول بدهید تا سلاح بخرد و بسازد. شجاعت این را ندارند.
  حاج علاء از نسل جوانانی لبنانی بود که ایمان آوردند آن‌چه از لبنان، این میهن، سرزمین، ملت، تمامیت و کرامت ملی محافظت می‌کند قدرت درونی و توان، ظرفیت‌ها، اراده و حضور ماست.
  کسی که توقع داشته باشد امروز یا یک روز آن‌چه جلوی تجاوز اسرائیل را به لبنان می‌گیرد و لبنان را از طمع‌ورزی‌ها، تهدیدها و تجاوزگری اسرائیل حفاظت می‌کند اتحادیه‌ی عرب، اجماع عرب‌ها یا استراتژی‌های عربی باشد بر سراب، خیال و وهم دل بسته است.
  ما از شما چیزی نمی‌خواهیم. نه پول، نه سلاح، نه حمایت، نه پشتیبانی و نه تأیید فقط دست از سر این مقاومت، کشور و مردم بردارید زیرا این طور نیست که آن‌ها فقط دست از سر مقاومت برندارند، دست از سر کشور نیز بر نمی‌دارند.
  قدرت ملی درونی نامشروط است که از کشور محافظت می‌کند.
  مقاومت باقی‌مانده‌ی امید و تنها افق روشن در برابر امت و ملت‌های امت ما برای بازگرداندن اماکن مقدس و کرامت است.
  اگر در جهان عرب مثل آن‌چه در مصر و سوریه رخ داد یک نظام یا ارتش قیام کرد یا مثل جنبش‌های مقاومت فلسطینی و سپس در لبنان مقاومتی برای جنگ با اسرائیل و بازگرداندن کرامت عرب به پا خاست شما علیه آن رؤسا، سران، نظام‌ها، ارتش‌ها و جنبش‌های مقاومت دست به توطئه زدید، پیشاپیش همه‌تان هم نظام سعودی. از مصر عبدالناصر بگیرید تا جنبش‌های مقاومت فلسطین. خب، این‌ها شیعه بودند؟ نبودند. ماجرای شیعه و سنی و صفویه و… یک دروغ است. عبدالناصر شیعه بود؟ ارتش مصر شیعه است؟ ارتش سوریه شیعه است؟ جنبش‌های مقاومت فلسطین شیعه هستند؟ ببینید بعضی نظام‌های عرب چه‌قدر علیه این‌ها توطئه کردند، در زمینه‌ی مالی، رسانه‌ای و امنیتی و هم‌دست با اسرائیل و آمریکا با آن‌ها چه کردند؟
  مشکل این است که از روز اول ضمانت تاج و تخت این نظام‌ها دفاع و پاسداری از اسرائیل و صدمه ندیدن وجود، رژیم و بقای اسرائیل بوده و به همین دلیل همیشه در جبهه‌ی مقابل نظام‌ها، ارتش‌ها یا جنبش‌های مقاوم حضور می‌یابند.
  گروهی از پیروان تفکر سعودی در لبنان گفتند برای یاری مسلمانان مظلوم بوسنیایی، باید مسئولیت آنان را متوجه مسیحیان لبنان و مخصوصا ارتدکس‌ها بدانیم و از آن‌ها انتقام بگیریم، به آن‌ها فشار بیاوریم، تجاوز کنیم و حمله ببریم. می‌گفتند این موجب کاهش فشار و موجب حمایت از مسلمانان مظلوم بوسنی می‌شود. این گروه کوچک تندرو واقعا دست به چنین کاری زدند.
  با رفتن حاج علاء و برادرانش به بوسنی ما نمی‌توانستیم سرنوشت نبرد را عوض کنیم اما بین خودمان و خدا و بین خودمان وقتی با خودمان و وجدانمان خلوت می‌کردیم این احساس را داشتیم که در حال انجام آن مقداری که می‌توانیم هستیم.
  وقتی ما به بوسنی رفتیم در بوسنی شیعه وجود داشت؟ رفتیم از شیعیان دفاع کنیم؟ در بوسنی در حال دفاع از خون‌ها، نوامیس و اموال شیعیان بودیم؟ در بوسنی شیعه کجا بود؟ همه می‌دانند که مسلمانان بوسنی، اهل سنت و جماعت هستند. علائی که امروز یادش را گرامی داشته‌اید و در شهرکش یعنی انصار نشسته‌اید به همراه برادرانش شهرک، خانواده، عزیزان، مقاومت و خاک تحت اشغالشان را ترک کردند و هزاران کیلومتر آن‌سو تر به بوسنی و هرزگوین رفتند -اجازه دهید مجبورم از این عبارت استفاده کنم- تا از نوامیس، خون‌ها، وجود و بقای برادران مسلمان اهل سنت و جماعت ما در بوسنی و هرزگوین دفاع کنند. ما فرقه‌گرا هستیم؟!
  داعش به همه‌ی ملت عراق تجاوز کرد و با اهل سنت، شیعیان، مسلمانان، مسیحیان، ایزدی‌ها، عرب، کرد و ترکمان جنگید. هیچ کس را از قلم نیانداخت. اگر سراغ آمارهای دقیق برویم، آن‌چه به واسطه‌ی داعش بر سر اهل سنت عراق آمد خطرناک‌تر و عظیم‌تر از آن چیزی بود که بر سر شیعیان آمد.
  از طرف برادران عراقی به ما گفته شد ما نیازمند کمک شما هستیم. خب، از ما چه می‌خواستند؟ گفتند ما از شما در حزب الله رزمنده نمی‌خواهیم. ده‌ها هزار نفر رزمنده داریم. تعدادی فرمانده و کادر می‌خواهیم که در سازمان‌دهی، مدیریت عملیات، آموزش و همچنین در برخی مکان‌های حساس در میدان به ما کمک کنند. خب، داعش با آن وضعیت در حال تهدید ملت عراق، عراق و سرنوشت عراقیان و منطقه بود. همچنین می‌خواهم بدون تعارف به موضوعی که در فرهنگ، ایمان، عقل و تفکر ما بسیار اساسی است اذعان و اضافه کنم: داعش، عتبات مقدس عراق را نیز تهدید می‌کرد. این‌ها همه چیز را نابود می‌کنند. مسجد، کلیسا، مقام، مرقد و هیچ چیز را باقی نمی‌گذارند.
  در عراق ما ذیل فرماندهی عراقی می‌جنگیدیم. عرض خواهم کرد چرا این را مطرح می‌کنم. ما رفتیم در عراق بجنگیم نه برای این که در مسائل داخلی عراقی‌ها دخالت کنیم، نه در دولت‌شان، نه در احزاب‌شان، نه در انتخابات‌شان، نه در گزینه‌هایشان و نه می‌خواستیم مثل کاری که سعودی در کشورهای مختلف عربی می‌کند چیزی را بر آن‌ها تحمیل کنیم.
  ما به صورت پنهانی به عراق رفتیم اما شما در سعودی جلسه گذاشتید و با ۷۵ کشور به فرماندهی ایالات متحده‌ی آمریکا برای مبارزه با داعش ائتلاف بین المللی درست کردید. می‌توانید بگویید از یک سال پیش تا امروز برای نبرد با داعش در عراق چه کرده‌اید؟ یا مشغول شوخی هستید؟ به همین دلیل گفتم ما ذیل فرماندهی عراق می‌جنگیم. اگر ذیل فرماندهی آمریکا می‌جنگیدیم ما را تروریست نمی‌نامیدند.
  ائتلاف نظامی اسلامی می‌سازند به فرماندهی ایالات متحده‌ی آمریکا! ممکن است برای مردم توضیح دهید چگونه فرماندهی ائتلاف اسلامی بر عهده‌ی ایالات متحده‌ی آمریکاست؟ ما در عراق همچنان ذیل فرماندهی عراقی محترم، با اخلاص و ملی‌گرای گروه‌های مردمی و برادران عراقی می‌جنگیم.
  یکی از این نابغه‌های خلیج -واقعا نابغه است- می‌گوید برای از بین بردن داعش باید حزب الله، گروه‌های مردمی سوریه و گروه‌های مردمی عراق را از بین ببریم! بنده به این نابغه می‌گویم: اگر گروه‌های مردمی عراق نبودند داعش امروز در قصرها و خانه‌های شما بود و زنان و نوامیس شما را غصب می‌کرد اما عراقی‌ها با خون‌ها، شهیدان و فداکاری‌هایشان این خطر را از همه‌ی منطقه، ملت‌هایش و همچنین ملت‌های خلیج دور کردند. این به جای تشکر است؟
  در عراق سخن از هزاران شهید است. ما ۱، ۲، ۳، ۱۰ یا همین حدود شهید می‌آوریم اما در عراق صحبت از هزاران شهید است. این است که می‌توانند خاکشان را پس بگیرند.
  اوباما می‌گوید ۴۰٪ از خاک تحت تسلط داعش بازپس‌گرفته شد. ما شاءالله. به برکت و به واسطه‌ی نیرو و فداکاری‌های چه کسی؟ آمریکایی‌ها؟ آمریکایی‌ها کجا هستند؟ بله، در رمادی کمک کردند. در موصل وتو گذاشته‌اند که نیروهای مردمی نباید در موصل بجنگند! در خاک عراق! داستان ما در عراق این است.
  هیچ کس حتی ایران و حتی حضرت سید القائد به ما دستور نداده‌اند در سوریه بجنگیم. ما از ایشان دستور نگرفتیم. قاعدتا ما به دنبال جواز شرعی بودیم و اجازه داریم اما دستور نداریم. هیچ کس به هیچ وجه نگفت بروید، بجنگید و…. این اراده، تصمیم، فهم و درک خود ماست.
  ما رفتیم با برخی کشورها و برخی طرف‌های اپوزوسیون سوریه درباره‌ی درمان سیاسی، مصالحه و گفت و گو صحبت کردیم. به من می‌گویید سید چگونه ذمه‌ی خود را بری می‌کنی؟ این‌گونه. رفتیم گفتیم برادر، سران سوریه آماده‌ی درمان، گفت و گو و امتیاز دادن هستند. بنده قبلا مفصل در این باره صحبت کردم. گفتند نه، نه، نه، نه. کار سوریه یکی دو ماهه تمام است. خودش را بکشد سه ماه. کار تمام است. هیچ کس به فکر درمان سیاسی، پایان خون‌ریزی و… نبود چون همه و پیشاپیش آن‌ها سعودی محاسباتشان را این‌گونه چیده بودند که سوریه دو یا سه‌ماهه سرنگون می‌شود و در دست ما خواهد بود و بازی‌گردان و اولین و پرمداخله‌ترین عنصر منطقه‌ای، سعودی بود.
  می‌خواستند ناتو را وارد سوریه کنند، می‌خواستند آمریکایی‌ها را وارد سوریه کنند و…. روی همه‌ی این‌ها کار کردند. خیال می‌کردند آمریکایی‌ها و غیر آمریکایی‌ها برای آن‌ها کار می‌کنند اما نمی‌دانستند آمریکایی‌ها همه‌ی جهان را وارد پروژه‌ی خودشان می‌کنند.
  ارزیابی سران جدید سعودی این بود که ما در یمن یکی دو هفته‌ای یا حد اکثر یکی دو ماهه کار نبرد را یک‌سره می‌کنیم و درسی به همه‌ی کشورهای عرب و جهان عرب می‌دهیم که این است رهبری، پادشاهی و پادشاهان و شاهزادگان قاطعیت. خواستند سلطه و رهبری خود را به جهان عرب تحمیل کنند.
  از یمنی‌ها حتی آن‌ها که موضع مخالف دارند، بپرسید. می‌گویند به خدا ما در صنعا به توافق رسیده‌بودیم و تمام شده بود. گفت و گوهای ملی، بیانیه‌ی گفت و گوهای ملی، روند خلیج و… همه کاملا تمام شده بود. ناگهان سعودی‌ها آمدند و گفتند همه‌ی این‌ها را بریزید دور؛ ما می‌خواهیم نتیجه را به صورت نظامی قطعی کنیم.
  تحت عنوان جنگ علیه به قول خودشان “حوثی‌های تروریست” که در واقع جنگ علیه ملت یمن است در حال ایجاد فرصت سلطه و انجام جنایت‌های هول‌ناک در استان‌های جنوبی، عدن، لحج، ابین و حضر موت توسط کسانی هستند که جهان بر ترویست‌بودنشان اجماع دارد.
  امکان ندارد ملت یمن پیروز نشوند. امکان ندارد. منطق و قوانین عدالت الهی و سنت‌های خداوند در تاریخ و جوامع این را می‌گوید. امکان ندارد ملتی که مقاومت و ایستادگی می‌کند و متزلزل نمی‌شود و نمی‌ترسد شکست بخورد. امکان ندارد؛ حال، طاغوتیانی که با او می‌جنگند هر کس می‌خواهند باشند.
  شما نمی‌توانید از ما لبنانی‌ها باج بخواهید و بگویید من به شما اجازه می‌دهم در خلیج کار کنید ولی لطف کنید سوریه را رها کنید که به دست سازمان‌های تروریستی تکفیری بیافتد که پس از آن برای سر بریدن کودکان، اسیر کردن زنان و ویران کردن مساجد و کلیساهایتان خواهند آمد.
  در نشست وزیران کشور عرب این گونه نبود که بندی بگنجانند که حزب الله یک سازمان تروریستی است یا تصمیم گرفته باشند حزب الله را سازمان تروریستی معرفی کنند. قاچاق کردند.
  بعضی از اهل سیاست و رسانه‌ی دروغ‌گوی کذاب منافق، سخنان بنده را تحریف کردند و چیزی را که نگفته بودم به من نسبت دادند. گفتند من می‌گویم: اهل سنت هم‌پیمان [اسرائیل] شده‌اند. بنده چنین چیزی نگفتم. همه‌ی شما شنیدید. اسرائیل خود را چنین معرفی می‌کند. افرادی نیز هستند که کمکش می‌کنند و او را چنین معرفی می‌نمایند.
  علما و نمادهای بحرین را به زندان می‌افتند و صهیونیست‌ها مهمان کاخ‌های پادشاه در منامه می‌شوند!
  این مبارز شهید شریف، عمر نایف که از کشور خودش، فلسطین، مهاجرت داده و تبعید شد و به بلغارستان پناه برد. موساد اسرائیل می‌رود و او را در قلب سفارت فلسطین در بلغارستان ترور می‌کند و جهان عرب هیچ واکنشی نشان نمی‌دهد و نظام‌های عرب سکوت پیشه می‌کنند، اعتراض نمی‌کنند، به شورای امنیت شکایت نمی‌کنند و اتحادیه‌ی عرب بیانیه صادر نمی‌کند چون این یک فلسطینی است و توسط اسرائیل کشته شده و اهمیتی ندارد.
  تحریک فرقه‌ای و مذهبی می‌تواند میان شیعیان و اهل سنت و مسلمانان و مسیحیان مشکل ایجاد کند اما هیچ کس رابطه‌اش را با اسرائیل عادی نخواهد کرد. حتی این که آخرین سلاح شماست به نتیجه نخواهد رسید.
  مصر را ببینید. مصری که سال‌های سال است کمپ دیوید امضا کرده. ببینید پارلمانشان با نماینده‌ای که دست به عادی‌سازی روابط زده و از سفیر اسرائیل در خانه‌اش پذیرایی کرده بود چه کرد. این از مصر که با اسرائیل روابط دیپلماتیک دارد. اسرائیل در قاهره سفارت دارد. به دلیل این که یکی از نمایندگان پارلمان مصر، سفیر اسرائیل را در خانه‌اش پذیرفته بود وقتی وارد مجلس شد با کفش زدندش و مجلس مصر با اکثریت قاطع علیه این نماینده که دست به عادی‌سازی روابط زده بود اقداماتی شدید تصویب کرد. عرب این‌ها هستند.
  ای قاتلان، ای جانیان، ای صهیونیست‌ها،‌ ای جنایت‌کاران دیر یاسین، جنین و قانا، ای جنایت‌کاران در حق مصری‌ها و تونسی‌ها و ملت‌های منطقه، هر کس بخواهد شما را بلند کند، هر کس باشد، با شما زمین خواهد خورد.