بیانات
سخنرانی سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان، در مراسم افطاری سازمان فعالیتهای زنان
| فارسی | عربی | عکس | فیلم | فیلم | صوت |آنچه امروز در حال رخ دادن است تلاش برای نابودی و تخریب بافت انسانی و اجتماعی لبنان و آمادهسازی بستر برای فتنههای طائفهای، مذهبی و جنگهای گاه و بیگاه داخلی است./ اطمینان، توجّه به تهاجمی که دارد در سطح ملّی صورت میگیرد، روشنگری، عدم انفعال، صادرنکردن حکمهای از پیش تعیین شده؛ بله این گونه میتوانیم این برهه را بگذرانیم.
اعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم
بسم الله الرّحمن الرّحیم
خانمهای بزرگوار، خواهران عزیز، سلام علیکم جمیعا و رحمة الله و برکاته.
از همهی شما به خاطر حضور در این مناسبت رمضانی که مدیریّت [فعّالیّتهای] زنان سازمان حمایت از مقاومت اسلامی لبنان ترتیب داده، تشکّر میکنم. و به خواهران حاضر در اماکن ششگانه: پرورشگاه خانم خدیجهی کبری در بیروت، بعلبلک، صیدا، صور، نبطیّه و طیری خوشآمد میگویم. -حالا بنده نام رستورانها را نمیگویم تا…-
(لطفا تصویر یک بخش را برای من زوم کنید، بهتر از این تصویر چند قسمتی است که میبینم.)
از خداوند سبحان و تعالی میخواهم این سال را سالی پر برکت قرار دهد و آن را برای همگی پر خیر و برکت گرداند. در این مناسبت و دعوت ما به عنوان معتقدان و حامیان مقاومت اینجا جمع شدهایم. پس بدون مقدّمه میروم سراغ اصل موضوع، چون میخواهم، متناسب با این دیدار و در وقت موجود، چند دقیقه از این دیدار را برای تشریح دادخواستی که امروز منتشر شد استفاده کنم. و میدانم دربارهی متن و محتوای آنچه امروز منتشر شد، سخن بسیار است.
چند مسئله همیشه با مقاومت رابطهی مستقیم دارند: ۱- فداکاریها ۲- دستاوردها ۳- حملاتی که به این مقاومت فداکار صورت میگیرد. ۴- آرزوها، توقّعات و دلبستگیها نسبت به این مقاومت.
در مسئلهی اوّل: طبیعتا در تاریخ بشر مقاومتی بدون فداکاری نبوده است. وقتی ملّتی تصمیم میگیرد خاک، استقلال و کرامتش را با تلاش و مقاومت باز پس گیرد، باید فداکاری کند. فداکاریهای مقاومت لبنان بسیار پرشمار، بزرگ و با ارزشند. وقتی سخن از فداکاری است، از همهی شاخههای مقاومت صحبت میکنیم، نه تنها حزب الله، از تمام شاخههایی که از ابتدا در این مقاومت شرکت داشتند. وقتی از جانفشانی صحبت میکنیم از فداکاریهای ارتش و نیروهای امنیّتی لبنان، جانفشانیهای ارزشمند ملّت لبنان مخصوصا زنان و کودکان بیدفاع شهرنشین، دهها هزار شهید، هزاران جانباز، هزاران دختر و پسر جوان اسیر لبنانی، دهها هزار واحد مسکونی که در دورانهای اشغال و جنگ تخریب شد و آنچه بر سر زندگی و زمینهای مردم و اقتصاد ملّی آمد، سخن میگویم. همیشه وقتی از فداکاریها صحبت میکنیم هدفمان این است که به یاد داشته باشیم این پیروزیها و دستاوردها مجّانی به دست نیامده و فقط نتیجهی این جانفشانیهای عظیم بوده است. و این ما را نسبت به این دستاوردها و هدر ندادن آنها دلسوزتر، و نسبت به ارزش فداکاران جامعهمان در لبنان و در تمام جوامع، آگاهتر میکند. تا برای خانوادههای شهدا، جانبازان، آزادگان، اسرای در بند و صدها و صدها نفر که ایستادند و بار این مقاومت را به دوش کشیدند احترام مخصوص قائل شویم و بر این فداکاریها و فداکاران ارج بگذاریم.
در مسئلهی اوّل، ما باید در مقاومت لبنان و تمامی مقاومتها در فلسطین، عراق و هر جای دیگر، از فداکاریهای عظیم تقدیر کرده و در برابر آنها سر کرنش فرود بیاوریم. و باید این فداکاریها مسئولیّتهای ملّی و اخلاقی بزرگی بر دوش ما بگذارند.
دوّم: دستاوردها. از ابتدا شاخهها، نیروها و ارکان این مقاومت، مقاومت-ارتش-ملّت، توانستند دستاوردها و پیروزیهای بزرگی در سطح ملّی و قومی رقم بزنند؛ [از جمله] آزادسازی بدون قید و شرط خاک لبنان و خروج ذلّتبار دشمن شکستخورده در می ۲۰۰۰ جز از قسمتهایی از مزارع شبعا و تپّههای کفرشوبا و بخشی از غجر. ولی بخش مهم وبزرگتر به وطن بازگشت. آزادسازی اسیران (جز برخی موارد به خاطر بحث ما و اسرائیلیان. که ما میگوییم آنان زندهاند و اسرائیلیان میگویند نه و مشکلی درباره جسدهایشان وجود دارد، نیاز به پیگیری دارند. در هر صورت این پرونده هنوز باز است. ولی حد اقل آنانی که بحثی بر سر زنده بودنشان نبود، آزاد شدند.). آزادسازی آبهای وزّانیمان از طمع اسرائیل (حال اگر لبنان از آبهایش درست استفاده نمیکند، مشکل خودش است و ربطی به درگیری با دشمن اسرائیلی ندارد.).
پیروزی و پایداری در جنگ سی و سه روزه و پیامدهایش در دژ اسرائیل و در گسترهی درگیری عرب و اسرائیل و در پی آن جنبهی منطقهای دستاوردهای مقاومت که در فلسطین و مسئله فلسطین بروز یافت، از دستاوردهای مقاومت بود. از دستاوردهای مقاومت در رابطه با این معادلهی سه جانبه، حفاظت از کشور و هراساندن دشمن اسرائیلی از تجاوز به لبنان قبل و بعد از جنگ سی و سه روزه و تا امروز بوده است؛ در حالی که ما همگی از طمع صهیونیستها به [مسائلی از] سرزمین، آبها و استقلالمان [گرفته] تا مسئلهی منابع نفتی که به حفاظت نیاز دارند، خبر داریم؛ نه تنها منابعی نفتی که در منطقهی اقتصادی مورد اختلاف قرار دارند بل که حتّی آنها که در مناطقی که در لبنانی بودن آنها شکّی نیست واقعند، حتی اسرائیل پذیرفته این مناطق اقتصادی، لبنانی است. ولی اگر شرکتهای حفاری نفت برای کار به آبهای منطقهی اقتصادی لبنانی بیایند، این شرکتها و تأسیسات نیاز به حفاظت دارند. با چه حمایتشان کنیم؟ با شورای امنیّت و تصمیمات بین المللی یا با قدرت خودمان؟ این دستاوردها بود. و این که آن لبنانی که مدام لبهی پرتگاه [جنگ داخلی] و خارج از هر گونه معادلهای بود، امروز با قدرت در معادلهی منطقه حضور دارد و دیگر هیچ راه حل و سازشی در منطقه نمیتواند آن گونه که همیشه رخ میداد، بدون در نظر گرفتن مصالح لبنان، به پای این کشور نوشته شود.
سوّم: حملات. اینجا دوست دارم بگویم: باید بدانید از روز اوّل اسرائیل و آمریکا و تمام شرکایشان در این پروژه، هر چه میتوانستند انجام بدهند، انجام دادند و در آینده هر میتوانند انجام بدهند انجام خواهند داد. هیچ مانع قانونی، اخلاقی، بشری و حقوقی از این کار، یعنی حمله به مقاومت، بازشان نخواهد داشت؛ مقاومتی که گناه و جرمش جنگ برای آزادسازی خاک، بازگرداندن استقلال و کرامت، آزاد کردن اسیران، حفاظت از نیروهای ملّی و طلب حق است. جرم مقاومت اینهاست. به همین خاطر مورد حمله واقع میشود. چرا که موجب قدرت و عزّت است. چرا که عاملی است که لبنان و غیر لبنان به واسطهی آن میتوانند بر پای خود بایستند و از حق خود دفاع و حقوق پایمال شدهی خود را طلب کنند.
این در لبنان، فلسطین، عراق و همهی مناطق آماج حمله، رخ داد. حملات را با قتل سران و نیروهای مقاومت آغاز کردند، شهید سید عباس موسوی، شهید شیخ راغب حرب، تعداد زیادی از نیروها و سران ما که در این سالها ترور شدهاند. بازداشت، اسیرگیری و زندان، قطع منابع مالی، جنگ روانی و اراده و به عبارتی تهدید پی در پی لبنان، حکومت، زیرساختها، ملّت، ارتش، مقاومت و تهدید به جنگ نظامی. این مقاومت لبنان حدّ اقل سه جنگ نظامی داشته. جولای 93م، آوریل 96م و جولای 2006. هدف جنگ نظامی ریشهکن کردن مقاومت و حذف آن بوده است و تمام این جنگها با شکست مواجه شدند. تلاش برای به انزوا راندن سیاسی در سطح ملّی، نژادی، منطقهای و بین المللی، حتّی کشتن سران و نیروها نتیجهی عکس داشته، به مقاومت عزم بیشتر، انگیزهی روحی بزرگ و احساس مظلومیّت بخشیده؛ و این [احساس را] که نمیتوانیم از این راهی که این همه شهید عزیز برای آن تقدیم کردیم، باز گردیم. همچنین آن چه از روز اول در جریان بوده و هنوز ادامه دارد یعنی: خدشهدار کردن چهره و وجهه مقاومت و گمراه کردن افکار عمومی در این رابطه و درباره هدفها، زمینهها و اعتبار آن.
ولی آنچه در برههی اخیر در حال رخ دادن است و بنده میخواهم در سخنانم بر آن تأکید کنم بدتر از خدشهدار کردن وجهه مقاومت است، چه این که آنان در این مسئله شکست خوردند. و بنده بر اساس تمام نظرسنجیهای لبنان و جهان عرب و اسلام به شما میگویم که شکست خوردند. تا امروز همواره مقاومت بسیار بسیار بسیار در لبنان و در میان امّت محترم بوده. ولی آنچه امروز رخ میدهد بدتر از تلاشهای شکستخوردهی خدشهدار کردن وجهه است که به اعتراف خودشان برای آن صدها میلیون دلار خرج کردهاند. آنچه امروز در حال رخ دادن است تلاش برای نابودی و تخریب بافت انسانی و اجتماعی لبنان و آمادهسازی بستر برای فتنههای طائفهای، مذهبی و جنگهای گاه و بیگاه داخلی است. نهایتا از این طریق امید کشیدهشدن مقاومت به فتنهها و جنگهای داخلی را دارند؛ و در پی آن نابودی مقاومت و براندازی اعتبار آن. و این چیزی است که اکنون در حال رخ دادن است و بنده شواهدی از آن را، چون همگی به آن مرتبط هستیم، ارائه خواهم کرد. و این چیزی است که نمیخواهم آن را «خدشهدار کردن وجهه مقاومت» بنامم بلکه آن را «حمله به مقاومت از طریق نابودی بافت [پایدار] انسانی، اجتماعی و طائفهای لبنان» میدانم.
آیا میتوانیم با آن برخورد کنیم؟ بله، همان گونه که با تمامی حملات و توطئههای گذشته برخورد کردیم و بر آنان فائق آمدیم و از آن گذشتیم، میتوانیم بر این مسئله نیز فائق بیاییم. لحظاتی بعد در این رابطه سخن خواهم گفت. میتوان با هشیاری، مسئولیت پذیری و آنچه پس از این خواهم گفت، با این مسئله مهم برخورد کرد و کارش را ساخت.
چه چیزی را دستآویز تخریب بافت اجتماعی، سیاسی و انسانی قرار دادهاند؟ با خودمان که رودربایستی نداریم، همگی میدانیم لبنان کشور طوایف و محکوم به ترکیب طائفهایست و حقیقت همین است. هر قدر روابط میان طوائف و اهل، مردم و سران آن روابطی خوب، مستحکم، انسانی، اخلاقی و حسنه باشد، همان قدر در کشور همکاری، پیشرفت و رشد صورت خواهد گرفت و کشور از خطرات و چالشها عبور خواهد کرد. و هر قدر روابط میان طوائف و همچنین داخل طوائف، مخصوصا میان طوائف، هیجانی، متشنج و کینهورزانه باشد و منطق دشمنی و کینهتوزی بر آن حاکمیّت کند، در کشور سنگ روی سنگ بند نمیآید، هیچ کاری از پیش نمیرود و هیچ فایدهای ندارد. پس برعکس است، رهبران تخریب روابط طوائف هستند که لبنان را در سراشیبی نابودی، انقراض، باخت و گسیختگی میاندازند. این واقعیّت لبنان است. ممکن است در غیر از لبنان اوضاع اینچنین نباشد. بخواهیم یا نخواهیم اوضاعمان در لبنان اینچنین است. هر چیزی در لبنان رنگ طائفهای به خود میگیرد؛ حتّی درگیریهای سیاسی رنگ طائفهای میگیرد؛ حتی امروز اگر کسی بخواهد زمینی بخرد و در آن مدرسه بسازد، جنبهی طائفهای دارد؛ به حادثهی کوچک امنیتی رنگ طائفهای زده میشود؛ این واقعیت امروز است. آنچه امروز برای آن تلاش میشود چیست؟ تلاشهای امروز برای تخریب روابط میان طوائف لبنانی و رساندن آنها به بالاترین سطح ممکن بغض، کینه، سوء ظن و دشمنی است. به طوری که جایی برای دیدار، گفت و گو، همکاری و تفاهم برای حل مشکلات محلّی و رویارویی با چالشهای منطقهای نماند و ادامهی این روند تا مرحلهی انفجار کشور -چنان که پیش از این رخ داده بود.- و در نتیجه پایان دادن به کار کشور و حمله به تمام لبنان که البته مقاومتی که اکثریت لبنان آن را حمایت میکنند به طور خاص آماج حمله است.
اگر بخواهیم این تفکّر را بدون رودربایستی معنا کنیم، بنده میخواهم صریح و واضح بگویم، رفتار برخی جریانهای داخلی و خارجی امروز چگونه است؟ امروز با مقاومت عمومی به گونهای رفتار میکنند که گویی به طائفهی شیعهی لبنان وابسته است که البته بر اساس یک واقعیّت جغرافیایی هم هست چرا که مقاومت در مرزها و در تماس مستقیم با اسرائیل است؛ ولی اکثریّت لبنانیان این مقاومت را فارغ را از وابستگیاش به طائفهای مشخّص حمایت میکنند چرا که مقاومت را مسئله، مسئولیّت و موضعی ملّی میبینند.
میخواهند چه کنند؟ میخواهند تلاشها را بر روابط مسیحیان و اهل سنّت، روابط مسیحیان و دروزیها و روابط داخل مسیحیان متمرکز کنند ببینند چقدر میتوانند صدمه بزنند. دارند به همهی اینها میپردازند. ولی در برههی اخیر بر تمام روابط شیعه و سنی، شیعه و مسیحی و شیعه و دروزی و کار در این رابطه تمرکز کردند. این تنها خدشهدار کردن وجهه نیست، بلکه تخریب رابطه و بافت، از بین بردن هر گونه امکان اتصال، ایجاد سوء ظن و ایجاد موانعی از جنس بغض و کینه برای عقبهی تخریب گستردهتر کشور است. این چیزی است که امروز از طریق رسانهها، سیاست، اتّهامات و جعل برای آن تلاش میکنند. بنده شواهدم مال چهار پنج سال قبل نیست، شواهدی است مال دو سه هفته و ماه پیش، گرچه برخیشان شواهدی کوچکند ولی روش و منطقی که بر اساس آن رفتار میشود را نشان میدهند.
دوستدارم شواهد را با آنچه امروز رخ داد آغاز کنم و آن را اولویت بخشم، موضوع دادخواست، طبعا ما جلسات گذشته از حرکت دادگاه بین المللی -با این روش و تمرکزش بر یک فرضیه و رد کار بر روی هر فرضیه دیگر- سخن گفتیم. فرضیههای دیگری که با نشانهها و أمارهها میشد انگشت اتهام را بر اساس آن متوجّه اسرائیل کرد یا از اسرائیل بازجویی کرد. آنان آن روش را پیش گرفتند و در برههی اخیر هم اتّهامی را متوجّه چهار نفر از مقاومان شریف کردند و امروز آن را منتشر نمودند؛ یعنی متن کامل یا بخش زیادی از آنچه دادخواست از این مقاومان نامیده میشود را. بنده خودم چند وقت پیش با برادران بحث میکردم و میگفتم اگر اینها زرنگ بودند، محتوای دادخواست را منتشر نمیکردند بل که آن را نگاه میداشتند برای دادگاه غیابی و ما را ماهها و ماهها، خدا میداند تا کی، به بازی میگرفتند. ولی خدا خواست و این توفیق را به ما داد که اقدام به انتشار دادخواست کردند. چرا؟ چون وقتی دادخواست منتشر شود، خب، مردم میتوانند بخوانند و این تهمت و عملیات بزرگی که دولتهای جهان و بگذارید بگویم عربی و محلّی برای آن تلاش میکنند را مشاهده کنند. و ببینند در چه سطحی است؟ و بر چه تکیه دارد؟ و واقعبینی، اعتبار و واقعیّتش چه قدر است؟ در هر صورت بنده به تمام علاقهمندان و همچنین مردم توصیه میکنم، گر چه متن 45 صفحه است ولی اگر همهاش را بخوانید خیلی خوب است، چرا که این مسئله بسیار دقیق و اساسی است. و بنده به شما اطمینان میدهم گروهی که از آنان سخن گفتم، از امروز کار خود را آغاز میکنند و در روزهای پیش رو به ستایش واقعبینی و اعتبار ارجاعات این دادخواست میپردازد و آنچنان میگویند دلایل بسیار قطعی، محکم و روشن است که خود دادخواست نگفته! و باز به شما اطمینان میدهم اغلب کسانی که این چیزها را میگویند اصلا آن را نخواندهاند چون به خودشان زحمت نمیدهند 45 صفحه مطالعه کنند. ولی برایشان نوشته و به نامشان منتشر میشود. این چیزی است که در لبنان رخ میدهد. اگر در لبنان دیدید ناگهان بیست الی سی موضع به یک باره منتشر شد، قطع بدانید اینان ننشستهاند بنویسند، برایشان نوشته و به نامشان منشتر شده. بدانید بالاخره در لبنان چه خبر است. [دربارهی] آن چه امروز منتشر شد، در این دقایقی که فرصت داریم، این را اوّلین نظر بنده بدانید، به شما میگویم:
اوّلا: آن چه امروز منتشر شد، بر تمام آنچه در ماههای گذشته و دو سال اخیر گفتیم، صحه میگذارد؛ بر این که این تحقیق مخدوش، غیر علمی و غیر حرفهایست و لو رفته در دیر اشپیگل و روزنامههای اسرائیلی و عربی و خارجی موجود است. تلویزیون سی بی سی کانادا نیز محتوای این دادخواست را منشتر کرده.
بنده خیلی عادی از لبنانیان و دیگران میخواهم دیر اشپیگل را بیاورند، چیزهایی که تلویزیون سی بی سی کانادا پخش کرده بیاورند و این متن را هم بیاورند و مطابقت و تشابه بسیاری قسمتها را به نظاره بنشینند. البته تلاش کردهاند با مخفی کردن برخی شمارهتلفنها یا چیزهای دیگر بگویند نه تمام این لو نرفته ولی اینها همان است. پس امروز دروغ بودن همهی چیزهایی که از نشت تحقیق گفتیم و بلمار و دادگاه بین المللی تکذیب کردند و گفتند هیچکس از تحقیق و دادخواست اطلاع ندارد، و اینها سرّی است، با دلیل قطعی اثبات شد. دلیل هم این متن منتشر شده است. این را بیاورید، دیر اشپیگل، لو فیگارو، السیاسة الکویتیه، یدیعوت آخرونوت، سی بی سی کانادا و برادران اینها را بیاورید و تشابه را ببینید. و اینها تأیید میکند که نه سرّی در کار است نه چیزی. تمام اینها در روزنامهها نوشته شده بود، نه از سال 2009 یا 2010 بلکه از سال 2006. این یک.
دوّما: تمام متن را که بخوانیم یک دلیل مستقیم نمییابیم، هیچ دلیل مستقیمی وجود ندارد.
سوّما: تنها چیزی که دادخواست بر آن تکیه دارد، ارتباطات تلفنی است و در ارتباطات تلفنی هم سخن از همزمانی است. نمیگوید این شماره تلفنِ این شبکه مال فلان قاتل است، نه. میگوید این شماره تلفن در فلان زمان و مکان با فلان شماره تلفن و فلان شماره تلفن یک جا حضور داشتند! تمام تکیهشان -که نیاز به تشریح و زمان دارد- بر مباحث مخابراتی است. به همین خاطر هیچ بخشی از تحلیلها و نتیجهگیریها کمترین بار قضایی ندارند. و به همین دلیل در متن بسیار میخوانیم «به نظر میرسد…»، «این گونه به نظر میآید…» یا «چون نیروهایی از حزب الله در دهه هشتاد [میلادی] مانند این عملیات را انجام دادهاند، ممکن است چنین عملیاتی را نیز انجام دهند!» آخر این چه دلیلی است؟!
در هر صورت در موضوع ارتباطات بنده دو جا بحث دارم:
بحث اوّل: در سال گذشته از طریق راههای رسمی، کنفرانسهای بین المللی، متخصصین و دانشمندان بین المللی و همچنین جاسوسان اسرائیلی که در مخابرات دستگیر شدهبودند؛ به طور قطعی و از لحاظ فنی، تکنیکی و امنیتی حجم سلطه اسرائیل بر مخابرات لبنان، قدرت فنّی اسرائیل و دیگران برای به بازیگرفتن دادهها و شمارههای تلفن، ایجاد ارتباطات خیالی و استفاده از شمارهتلفنهای افراد بدون آگاهی آنان مشخّص شد. تمام اینها از لحاظ فنّی و تکنیکی ثابت شد و همین به تنهایی برای خدشه به دلایل مخابراتی که دادخواست به آن تکیه دارد، کافی است.
و دوّم: حتّی اگر قبول کنیم و از تمام این موضوع چشم بپوشیم و بپذیریم هیچ بازی و دخالت اسرائیلی در این قضیه وجود نداشته، هیچ کس دادهها را جا به جا نکرده، شماره تلفنها را به بازی نگرفته و همزمانیها را به وجود نیاورده؛ [باز هم] آنچه گفته شده دلیل نمیشود، چیزهایی که گفته شده دلیل نیست. و این رأی قاضیان و متخصصان خبره است.
در هر صورت این متنی که اکنون در اختیار داریم، به قیاس و تحلیل تکیه دارد. نه به دلایل مستقیم، این متن به أمارههایی که اعتبار آن زیر سؤال است متکی است.
خواهران و تمام کسانی که سخنان مرا میشنوید: امروز این [جریانات] به ما میفهماند آنچه در حال رخ دادن است، حجم عظیمی از ظلم، سیاستبازی و تهمت است. و حتّی اجازه نداریم این مقاومان شریف را متّهم بنامیم، اینان مورد افترا و یعنی آماج ظلم قرار گرفتهاند.
به هر صورت بنده به همین نظر بسنده میکنم تا سخنانم را به پایان ببرم. متن دادخواست که امروز منتشر شد، نیاز به بازخوانی عمیق و گسترده و تحلیل بیشتر دارد. که برادران حزب الله انجام خواهند داد، در روزهای آینده در این رابطه تلاش خواهند کرد و تفسیرهایی در قالبهای مناسب ارائه خواهد شد، ان شاءالله.
باز میگردیم به بحث اصلی. امروز نمونههای این تلاش کجاست؟ امروز، مثل آن روز که بحث نامها در خلال گفت و گوهای بیانیهی وزارتی و رأی اعتماد به دولت جناب میقاتی، مطرح شد، مانند تمام زمانبندیهایی که این موضوع بر آن اساس عمل میکرد، روشن است تلاشی برای تخریب روابط ملّی مخصوصا میان شیعه و سنّی وجود دارد که از سال 2006 و پیش از آن و پس از جنگ آغاز شده و تا امروز ادامه دارد. دیگر اینجا صحبت از جناب شهید رفیق حریری نیست، صحبت از دهها شهید و صدها زخمی و صدها مالباخته و اینهاست. خب این مسئلهی شیعه و سنّی. در دورهی اخیر آمدند دایرهی تهمت را گسترده کنند و برخی عملیّاتها را به برخی دیگر ربط دهند تا به عملیّات ترور یکی از رهبران مقاومت یعنی شهید جرج حاوی برسند و این مسئله به جای این که شاهدی بر اتّهام اسرائیل باشد [به مسئله ترور شهید حریری] ضمیمه شود و با آن این مظلومین بیگناه متّهم شوند. در حالی که همه میدانیم به واسطه جایگاه این مرد و حزبش در مقاومت، اوّلین کسی که سود و مصلحت میبرد و مسئول انتقام تاریخی از جرج حاوی است، اسرائیل است.
دربارهی دیگر طائفهها نیز همینطور عمل میکنند. که نمونههای کوچکی را شاهد میآورم. اگر شواهد را جمع کنیم، بسیار هست، ولی وقتتان را نمیگیرم.
شاهد اوّل: انفجار انطلیاس: اتّفاقی ساده، دو جوان، حیف از جوانیشان، بر سر مسئلهای مالی درگیر میشوند. حتّی ثابت نشده واقعا یکی میخواسته به سوی دیگری بمب دستی پرتاب کند، ممکن است تهدیدش میکرده، میترساندهاش، خدا میداند. بمب منفجر میشود و دو جوان میمیرند. مردم، نگاه کنید، هنوز جسدها روی زمین بودند، صحبت از منطق و روش است، هنوز جسدها روی زمین بودند. رسانهها آمدند، رسانهها و شخصیّتهای 14 مارس -در حالی که نیروهای امنیّتی و دادگاه تحقیقی صورت نداده بود و کسی نمیدانست قضیه چیست- آمدند گفتند بمبی بوده که این دو جوان داشتند میرفتند در منطقه انطلیاس کارش بگذارند. تیتر چه بود؟ حمله به امنیت مناطق مسیحی! به محض این که نام دو جوان و وابستگیشان به طائفهای خاص، یعنی شیعه، مشخص شد. سریع وارد جریان شدند که: هدف بمبگذاری برای تهدید و حمله به امنیت مناطق مسیحی بوده است. کسی میتواند به من بگوید هدف این سخنی که صحبت یک نفر دو نفر نبوده، بیانیهها و سخنرانیهای طولانی پشتش بوده، تلویزیونها و سایتهای اینترنتی چندین روز به آن پرداختند، چه بوده؟ و افرادی بودند که صراحتا از حزب الله نام بردند، گفتند حزب الله این دو جوان را فرستاده تا بمبی بگذارند و امنیت مناطق مسیحی را از بین ببرند. بعد آمدند و این را ربط دادند به تمام انفجارهایی که در مناطق، حالا در پرانتز مسیحی، رخ داده است. با این که میدانند در انفجارها شاهدانی وجود دارند، متّهم شناخته میشود و محکوم میگردد. ولی علی رغم تمام این مسائل، میآیند و میگویند تمام انفجارها کار اینهاست، یعنی کار شیعیان. یعنی: ای مسیحیان لبنان، شیعیان امنیّت مناطق، مردان، زنان، اقتصاد، گردشگری و… شما را از بین میبرند. تمامش هم نکردند، سه چهار روز دربارهی بمب انطلیاس بدون وقفه مانور دادند. توجّهی هم نکردند فصل گردشگری کشور است و تابستان است و مردم میترسند بیایند آنجا. در حقیقت اوّل کسانی که به روحیه، آرامش، امنیّت و اقتصاد مردم مناطق مسیحی ضربه میزنند، نیروهای چهارده مارس هستند؛ از طریق این اندیشهی تهمتآفرین و توطئهگری که با آن با هر حادثهی سادهای رو به رو میشوند.
ما از روز اوّل تأکید کردیم و از طریق نیروهای امنیّتی و برخی جریانات در دادگستری لبنان فهمیدیم موضوع، بمب دستساز و خصومت فردی بوده است. ولی چه میگوییم؟ میگوییم منتظر تحقیق رسمی و حکم قضایی باشید. نمیشود. این جریان چیزی به نام تحقیق، چیزی به نام انتظار و چیزی به نام جستجوی جدّی به دنبال حقیقت نمیشناسند. اینان اتّهام آماده و حکم آماده، نه فقط اتّّهام آماده، را میشناسند. حکم از قبل صادر شده و تمام. فقط منتظر چیزی هستند که [حکمشان را] به آن بیاویزند و بر اساس آن حکم صادر کنند. این یک مثال.
مثالی دیگر در موضوع مسیحی میگویم و میروم سراغ موضوع دروزی. موضوع لاسا، بنده افرادی از سران 14 مارس را دیدم آنچنان درباره لاسا صحبت میکردند که گویی دربارهی کنیسهی قیامت در قدس سخن میگویند!گفتم ماشاءالله عجب…! خب ببینید در لاسا چه خبر بوده؟ لاسا روستایی کوچک در جبل است. مشکلی در تقسیمبندی زمینها میان اهل روستا و بَترَکیّه یا کنیسهی مارونی وجود دارد. خب، این اختلاف را آوردهاند و بزرگش کردهاند و برایش قصّه ساختهاند و از آن برای حمله استفاده میکنند و چند هفته به آن میپردازند -که طبعا این مسئله را پیچیده میکند، حل نمیکند- و مشخّصا حزب الله و پس از آن شیعه را متّهم کردند که در جبیل اینها زمینهای مسیحیان را اشغال میکنند. این عبارتی بود که استفاده شد.
در صورتی که بنده والله العظیم قسم میخورم، بنده پیش از این که اینها حمله را آغاز کنند، خبر نداشتم در لاسا مشکلی هست. و رفتم از برادران خواستم که: برایم توضیح دهید این مشکل لاسا چیست که جهان رفته سراغش؟ مشخّص شد این مسئله 70، 80 سال پیشینه دارد، قبل از این که بنده و حتّی پدرم و تمام اعضای کنونی حزب الله و حرکت أمل و مجلس اعلای شیعیان به دنیا بیاییم! مسئله قدیمی است و مربوط به تقسیمبندیهای قدیمی است. و پیگری هم شده است و بر روی آن کار قانونی، قضایی و تخصیص اراضی انجام و همچنین از میان اهالی و بترکیّه هیئتی برای حل مسائل تشکیل شده و در حال حل شدن هم هست. ولی در این مقطع سیاسی، موضوع لاسا ناگهان پر رنگ و این گونه گفته میشود که ای مسیحیان لبنان، مراقب باشید که مورد حمله قرار گرفتهاید، جریان چیست؟ لاسا.
میرویم سراغ برادران دروزیمان. این ماجرا بیشتر خندهدار است و میدانید که بنده دوست دارم مسائل را همانگونه که هست بیان کنم. چند روز پیش برادران حزب سوسیالیست ترقی خواه تماس میگیرند که اوضاع جبل به هم ریخته، ترس و وحشت و نگرانی بر مردم حاکم شده. مردم دنبال سلاحند و میخواهند مسلّح شوند. خیر است ان شاءالله، حالا مگر چه شده؟! گفتند تپّهای در منطقهی عالیه هست، که به منطقه مشرف است و استراتژیک است، و حزب الله دارد آنجا تورهای استتار نصب میکند. بعد هم برخی سایتهای 14 مارس و برخی روزنامهها در خبرهای تاپ نوشتند که استحکامات و سکّوهای پرتاب موشک آنجا کار شده و این برای جناب ولید جنبلاط و حزب سوسیالیست ترقی خواه یک پیام است. و جو بسیار بدی را حاکم کردند. وقتی خبر به بنده رسید خندیدم، کجا؟! در عالیه؟ آخر چه کسی میرود روی تپّه تور نصب کند؟! خب مشکلی نیست. مگر ما اهل حقیقت و جستجوی حقیقت نیستیم؟ یک نفر از حزب الله و یک نفر از حزب سوسیالیست ترقی خواه بروند در منطقهای که گفته میشود استتار هست و بپرسند چه کسی اینها را آورده، چه کسی نصب کرده و به نمایش گذاشته تا بفهمیم قضیّه چیست. مشخّص شد موضوع به بخشدار آنجا که خودش اصلا عضو حزب سوسیالیت ترقی خواه و مدافع و دوست آنان است مربوط میشده. بخشداری با کمک برخی مردم آنجا را محلّ دفن زباله کردهبودند و به بخشداری و آن مردم مربوط میشود. این موضوع نه کم و نه زیاد، جنبهی امنیّتی یا نظامی یا ربطی به حزب الله یا شیعه نداشته. ولی از آن چهار پنج روز برای پیامهای امنیّتی و سیاسی و حمله به همپیمانیها و فشار استفاده شد.
خب چه کسی سود میبرد؟ حتّی اگر از آرامش، امنیّت و ثبات روانی مردم صحبت کنیم. چه کسی از این سود برد؟ چه کسی مردم را اذیّت کرد؟ جز آن رسانهها و احکام از پیش صادر شده؟ حتّی جبنهی اقتصادی مسئله، عالیه منطقهی گردشگری است یا ضاحیهی جنوبی؟ حتّی در اقتصاد و گردشگری، کسی که ضرر میکند کیست؟ ولی وقتی این جریان کاری را انجام میدهند نه گردشگری را در نظر میگیرند، نه اقتصاد، نه ثبات، روان و هراس مردم را. بابا بگذارید مردم روی آرامش را ببینند. نمیشود. به اتّفاقات واقعی ابعاد بسیار گسترده و نادرست میدهند و برای اتّفاقات غیر واقعی هم واقعیّتی میسازند و تحلیلهایی میکنند آن سرش ناپیدا. اگر بنشینم و برای شما شاهد بیاورم، بسیار بیشتر از این باید بمانم…
ولی چیزی که دوست دارم بگویم این است که این روش و این منطق، مطابق همان چیزی است که در 14 فوریهی 2005 [روز ترور شهید حریری] مشاهده کردیم. جسد شهید رفیق حریری هنوز روی زمین بود، میخواستند ببرندش بیمارستان که اتّهام و حکم صادر شد: سوریه، سازمان امنیتی مشترک لبنان و سوریه، چهار افسر، نهادهای امنیتی. و ظلم و کردند و همان ساعت اوّل قضیه را تمام کردند. نه برای تحقیق، نه دادگاه و… صبر نکردند.
آنچه امروز در لبنان رخ میدهد، میخواهم کمی بخندانمتان، به برادرم گفتم گویا باید تمام خانههای ضاحیهی جنوبی را چک کنیم تا همه شیر اطمینان داشته باشند یک بار کپسول گاز کسی منفجر نشود. حالا دیگر مسئول انفجار کپسولهای گاز ضاحیهی جنوبی هم شدهایم. چهار پنج روز داشتیم توضیح میدادیم و میگفتیم به خدا کپسول گاز بوده، یک بار میگویند فلانی به شهادت رسید، فلان عضو کشته شد، پسر فلانی به قتل رسیده. رسانههای اسرائیل نیز پوشش میدادند. آیا معقول به نظر میرسد رهبری، عضوی یا فرزند رهبری به شهادت برسد و ما پنهان کرده باشیم؟ تا به حال چنین کاری کردهایم؟ ما شهدایمان را پنهان میکنیم؟ ولی نه، مرغ یک پا دارد!
حالا بحث شوخی نیست، گروهی در لبنان هستند که در همهی بخشهایی از یک پروژهی بزرگ شکست خوردهاند، حالا ممکن است بگویید واقعا اینها همهی این کارها را کردهاند؟ بلکه بیشتر از این. در جنگ سی و سه روزه اسرائیل را راهنمایی، نیازهای وی را برآورده و برای پایان جنگ، شرطهایی به مصلحت اسرائیل وضع کردند. اجازه بدهید در کنار تمام این شوخیهایی که کردیم این عبارت را به کار ببرم و خودم را خالی کنم. از آن چهرههای خشن سیاه درهمرفتهی نا امیدی که ما در 14 آگوست 2006 [روز پایان جنگ سی و سه روزه] دیدیم، بیش از این هم سر خواهد زد.
خب، منطق ما این است. در مقابل، این کشور ماست؛ مردم، مردم ما و طوائف همگی از شیعه، سنّی، دروزی، مسیحی و تمام مناطق، خانوادهی ما هستند. ما میخواهیم با هم زندگی و پیشرفت و در کنار هم مشکلاتمان را حل کنیم. اگر همکاری، یکپارچگی، محبّت و همبستگی نداشته باشیم چگونه کشورمان را بسازیم و مشکلاتمان را حل کنیم؟ میخواهیم با این مسائل رو به رو شویم، چگونه؟ با هشیاری و اطمینان. بنده از لبنانیان میخواهم همهی حرفهایی که در رسانهها گفته میشود را نپذیرند، نمیگویم رد کنند. میگویم اطمینان پیدا کنید، مطمئن شوید و بپرسید و به دنبال حقیقت بگردید. اطمینان، توجّه به تهاجمی که دارد در سطح ملّی صورت میگیرد، روشنگری، عدم انفعال، صادرنکردن حکمهای از پیش تعیین شده؛ بله این گونه میتوانیم این برهه را بگذرانیم.
بنده شخصا خوشبین هستم، حقیقتا اگر امروز توانستهایم تمام این مشکلات را از سر بگذرانیم به دلیل وجود رهبرانِ ملّیِ راستگو و مخلص در تمامی طائفههای لبنان بوده و این ضمانتی برای عدم تخریب این بافت ملّی است؛ بافتی که ضامن عدم نابودی لبنان و درغلتیدن آن به فتنه و فروپاشی است. همچنین به دلیل وجود نخبگان سیاسی، دینی، فرهنگی، رسانهای و اجتماعی راستگو، هشیار و دلسوزی بوده که در این نبردِ هشیاری و مقابله با این توطئهی تخریب حضور یافتند. علاوه بر اینها ضمانت دیگر، هشیاری مقاومت است و این که میداند، مانند ملّت لبنان، آماج حمله است؛ و چون به طور ریشهای مورد تهاجم است، این درک وی را در مواجهه با تمام این مسائل هشیار نگه میدارد. به همین خاطر است که میبینید ما وارد بسیاری از بحثهای سیاسی نمیشویم و بسیاری از تهمتها را پیگیری نمیکنیم. تلویزیونها، مجلات و روزنامههایی وجود دارند که اگر فقط بخواهیم پاسخ دروغهایشان را بدهیم، دویست سیصد برادر و خواهر نیاز داریم که شب و روز کار کنند و تازه باز هم نمیتوانند! ما نمیخواهیم وارد شویم چرا که میدانیم هدف حملات کجاست.
پس، با هشیاری میتوانیم حملات را چاره کنیم و به این وسیله به انتظارات و آرزوهای [پوچ دشمن] پایان دهیم. در دو جمله به شما میگویم: بنده به شما، تمام مردم لبنانیمان، مؤمنان و پشتیبانان مقاومت در جهان عرب و اسلام میگویم این توطئهها و تخریبهای معنوی و مادی به هیچ وجه نمیتوانند اراده و ایمان مقاومت لبنان را تحت تأثیر قرار دهند. و به شما اطمینان میدهم این مقاومت برای حفاظت از لبنان، مردم، کرامت، استقلال و ثروتهای مالی و نفتی لبنان از طریق معادلهی طلایی سهجانبهی: ارتش-ملّت-مقاومت، قوی و توانا و دلسوز لبنان، تمام فرزندان وطن، وحدت ملّی، زندگی مسالمتآمیز، همزیستی، توان و همبستگی لبنان، باقی خواهد ماند. و این که تمام توطئههای نابودی لبنان و فتنه و جنگ داخلی در لبنان، نقش بر آب خواهد شد.
به شما اطمینان میدهم [این] مقاومتتان که پشتیبان آن هستید و به آن باور دارید، از فتنه، مظلومیت و اتهام بزرگتر است. توان تحمّل ما بسیار زیاد است و این نقطهی قوت ماست، قدرت ما در این است که به آسانی تحریک و تطمیع نمیشویم، ضربه زدن به ارادهی ما آسان نیست، روحیهی ما آسمانی است و از زمین دسترسی به آن نیست، «وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ- کسی که بر خدا توکل کند، خدا برایش کافی است. - سورهی مبارکهی طلاق، آیه ۳»
خانمهای ارجمند و خواهران عزیز، در همهی چند مکان افطار، در پایان به شما میگویم: مقاومت همانگونه که به آن حسن ظن داشتهاید، باقی خواهد ماند. از حمایت شما به خود میبالد و شما نیز ان شاءالله از اعتبار و پیروزیهایش به خود خواهید بالید. از همهی خواهران مدیریت فعّالیتهای زنان سازمان حمایت از مقاومت در تمامی مناطق به خاطر مدیریت و تلاش برای برگزاری این دیدار، و از شما به خاطر این حضور پاک و باشکوه تشکّر میکنم. و از خداوند سبحان و تعالی میخواهم همهی روزها، سالها و اعیادتان را مایهی خیر، برکت و سعادت قرار دهد. ایّام بر شما، مقاومت و لبنان مبارک.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
جستجو
دغدغههای امت
-...
-
لبیک یا حسینگفتارهای عاشورایی سالهای ۱۴۳۲ تا ۱۴۳۵ قمریانتشارات خیمه
-
چرا سوریه؟سخنرانیها و مصاحبهها دربارهی سوریه از سال 2008 تا 2016 میلادیانتشارات جمکران
-
امام مهدی(عج) و اخبار غیبسخنرانی شبهای پنجم و هفتم و نهم محرم 2014 میلادیانتشارات جمکران