بسم الله الرحمن الرحیم
و إن يريدوا أن يخدعوك فإن حسبك الله هو الذي أيدك بنصره وبالمؤمنين
جوامع
سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب‌الله لبنان: بیانات در بیست و دومین جشن سالانه‌ی فارغ التحصیلی دانش‌جویان عضو حزب الله

بیانات

7 آذر 1389

سخنرانی سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان، در بیست و دومین جشن سالانه‌ی فارغ التحصیلی دانش‌جویان عضو حزب الله

|فارسی|عربی|عکس|فیلم|فیلم|صوت|
«
از مهم‌ترین شاخصه‌های مقاومت لبنان، برادران و خواهران، مخصوصا در این تجربه‌های اخیر این است که مقاومت برای ایمان، توکّل، روحیه، عزم، تصمیم و استعداد بسیارش برای فداکاری، تا کنون و پس از این از علم، معرفت، تخصّص، تکنیک‌های موجود، پیش‌رفت‌های بشری و مادّی استفاده می‌کند. به همین دلیل است که دشمن اسرائیلی اعتراف می‌کند در سال‌های اخیر به نبردی سوزان با مقاومت لبنان، در زمینه‌ی نظامی، امنیّتی، رسانه‌ای و جنگ روانی، وارد شده است. مقاومت لبنان تنها سر و دست نیست، در درجه‌ی اوّل مقاومت عقل‌ها و قلب‌هاست، قلب‌های مؤمن، عقل‌های عالم و متخصّص، بازوهای قوی و عزم‌های راسخ…مقاومت بر ایمان، اراده، عزم، علم، تخصّص و برنامه‌ریزی تکیه دارد، یعنی بر عقل، قلب، روح، جسم، جان، احساس و تمام نیروهای به ودیعت گذاشته شده در درون انسان…مسئله‌ی مهم این‌جا این است که به عنوان ملّت و امّت، یا اکنون که به عنوان لبنانیان سخن می‌گوییم، به خویشتن و به مردان، زنان، پدران و فرزاندانمان متّکی باشیم. به عقل‌ها و نیروهایمان برای تحصیل و تبیین علم و تولید علم اطمینان داشته باشیم.
 هر مسیری که گفته می​شود مسیری ایمانی است لاجرم باید مسیر علم و معرفت باشد، تفکیک میان ایمان و علم و معرفت امکان ندارد.
 معروف است که در جنگ بدر وقتی بعضی قریشیان در دست پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله) اسیر شدند، بنده اعتقاد دارم این اوّلین بار در تاریخ است که چنین فدیه​ای برای آزادی اسیران مطرح می​شود. همیشه فدیه پرداخت مال یا اسیر در مقابل اسیر بوده است. ولی فدیه​ی [آن آزادی] این بود که هر اسیر مشرکِ قریشی به ده مسلمان خواندن و نوشتن بیاموزد و این مسئله ایست که در تاریخ تبادل یا بازخرید اسرا سابقه نداشته است.
 امروز مشکل ایران با ایالات متّحده​‌ی آمریکا و بعضی دولت​‌های قدرت​مند جهان آن است که دولتی تصممیم گرفته، اولوّیت تنظیم نموده، در بودجه‌ها در نظر گرفته، نقشه و برنامه‌هایی تنظیم نموده تا از بالاترین دولت​های دانشی و تولید کننده​ی دانش در جهان باشد.
  نقشه​‌ی ثابت استکباری و استعماری برای کشور ما و جهان عربی و اسلامی ما این است که دنباله​‌رو، مصرف و تقلید کننده بمانیم.
 گرته برداری پسندیده است، امّا نه در همه چیز، باید تولید کنیم، مخصوصا علم را. ما امّتی بسیار توانا در تولید علم هستیم، امّا این کار ممنوع است! برای همین با فشار سیاسی، تهدید نظامی، تحریم اقتصادی و... مواجه می‌شویم. همین دلیل اهمیّت این موضوع است
 از مهم‌ترین شاخصه‌های مقاومت لبنان، برادران و خواهران، مخصوصا در این تجربه‌های اخیر این است که مقاومت برای ایمان، توکّل، روحیه، عزم، تصمیم و استعداد بسیارش برای فداکاری، تا کنون و پس از این بر علم، معرفت، تخصّص، تکنیک‌های موجود، پیش‌رفت‌های بشری و مادّی تکیه می‌کند. به همین دلیل است که دشمن اسرائیلی اعتراف می‌کند در سال‌های اخیر به نبردی سوزان با مقاومت لبنان، در زمینه‌ی نظامی، امنیّتی، رسانه‌ای و جنگ روانی، وارد شده است.
 مقاومت لبنان تنها سر و دست نیست، در درجه‌ی اوّل مقاومت عقل‌ها و قلب‌هاست، قلب‌های مؤمن، عقل‌های عالم و متخصّص، بازوهای قوی و عزم‌های راسخ.
 و ای اسرائیلی، تو علی رغم قطع‌نامه‌های بین‌المللی در سرزمین‌های اشغالی خانه‌سازی می‌کنی، نه محکومیّتی از سوی دبیرکل بان‌کی مون، نه شورای امنیّت و نه هیچ کس در این جهان، تمامشان تنها از به باد رفتن آرزو سخن می‌گویند! امّا هنگامی که حادثه‌ی کوچکی برای سرباز، ماموری امنیّتی، شهرنشین یا گاوی اسرائیلی رخ می‌دهد، می‌بینی همه‌ی محکومیّت‌ها از همه‌جای عالم سرازیر می‌شود، این واقعیّتی است که امروز در آن به سر می‌بریم.
 به هر صورت در گام بعدی ان شاءالله کنفرانسی خبری برای ترسیم وضعیّت قانونی این موضوع تشکیل خواهد شد. آن وضعیّت بر پایه‌ی تحقیقات و پژوهش‌های مجموعه‌ی کثیری از متخصّصان قانون اساسی و قانون در لبنان و خارج لبنان رسم شده است. نتیجه واضح است: این دادگاه هیچ نسبت قانونی و وابسته به قانون اساسی با لبنان و مؤسّسات حقوقی لبنان ندارد، بله، این تصمیم شورای امنیّت است، شورای امنیّتی که فلسطین را تقسیم کرد، شورای امنیّتی که اسرائیل را به رسمیّت شناخت، شورای امنیّتی که اقدام به وضع تحریم‌های تحمیلی بر حکومت‌ها و مردم جهان می‌کند، شورای امنیّتی که بازی‌چه‌ایست در دست ایالات متّحده‌ی آمریکا، این تصمیم شورای امنیّت است، مسلّما چنین است.
 گرد‌هم‌آیی جهانی شرم الشّیخ پوشش جنگ اسرائیل برای پایان بخشیدن به مقاومت در آوریل ۱۹۹۶ بود و نتیجه چه شد؟ شما آن روز بودید، در یکی از جشن‌هایمان گفته‌بودیم:«شما طاغوتیان جهان گرد هم آمدید، ولی ما، ما به شما می‌گوییم، ما گروهی اندک هستیم در کشوری کوچک. امّا در ایمان عظیم هستیم. برای شما خواندیم:«الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ اِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ اِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ-همان کسانی که مردم به آنان گفتند: لشکری انبوه از مردم برای جنگ با شما گرد آمده‌اند، از آنان بترسید. ولی [این تهدید] بر ایمانشان افزود، و گفتند: خدا ما را بس است، و او نیکو وکیلی است.-آل عمران ۱۷۳»»

اعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم.

بسم الله الرحمن الرحیم.

و الحمد لله رب العالمین، و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا خاتم النّبیّین ابی القاسم محمّد بن عبد الله، و علی آله الطّیبین الطّاهرین و علی جمیع الانبیاء و المرسلین و صحبه الاخیار المنتجبین

آقایان علما، برادران و خواهران، السّلام علیکم جمیعا و رحمت الله و برکاته

در ابتدا به همه​ی شما تبریک می​گویم و از خداوند (سبحان و تعالی) می​خواهم این گردهم آیی ما را از مصادیق جهاد، سعی، تلاش، عمل با پشتکار برای تحقّق اهداف عالی و شریفی که از ابتدای خلقتش بر عهده​ی انسان گذاشته شده است و تا هنگام ما و نسل​های آینده ادامه یافته قرار دهد.

هم​چنین در ابتدا باید پس تمام این سال​ها تشکّر، تحیّت و تقدیری برای تاسیس این سازمان تدارکاتی تربیتی مبارک، خدمت تمام برادران و خواهران سازمان تدارکات تربیتی حزب الله عرض کنم. پیش از من یک از مسئولان اصلی سازمان تربیتی تشریف آوردند و مقداری از موفّقیّت​های این برادران و خواهران را بیان نمودند، بنده نیز تمام این موفّقیّت و فداکاری​‌ها را تبریک گفته و دست​هایشان را می​فشارم، و ایشان را به ادامه​ی راه در این سازمان تدارکاتی، تربیتی، پربرکت، مجاهد، مخلص، صادق، فداکار ان شاءالله فرا می​خوانم. سازمانی که در تمام سال​های گذشته در تمام مراحل در مواجهه با تمام سختی​ها با قدرت تمام صحنه​های تربیتی، تحصیلی، تعلیمی، اتّحادیه​ای، سیاسی و جهادی در کنار مقاومت در صحنه بوده. و از خداوند (سبحان و تعالی) می​خواهم که از ایشان تمام این فداکاری​ها و از خود گذشتگی​ها را قبول فرماید.

این جشن سالانه که در آن گرد هم می​‌آییم و هزاران فارغ التّحصیل، از برادران، خواهران و خانواده​های بزرگ​وار را زیارت می​کنیم. صحنه​​ایست که ما به آن افتخار کرده و می​بالیم. و آن را یکی از مناظر این مسیر جهادی، ایمانی و مبارک و واقعه​ای از وقایع برجسته و مهمّ آن به حساب می​آوریم افتخار می​کنیم.

در این مناسبت، همان​طور که معمول آغاز این​گونه جشن​هاست، لازم می​دانم سراغ خانواده​های بزرگ​وار بروم، سراغ پدران و مادران، که همگی شرایط دشوارشان را، چنان که امروز شرایط اکثر مردم لبنان است، می​دانیم. در گذشته طبقه​ی ثروت​مند، میانی، فقیر و زیر خط فقر داشتیم. با گذشت زمان بیش​تر طبقه​ی میانی لباس فقر یا حتّی پایین​تر از آن پوشید. (ما هم وابسته​ی به همین طبقه هستیم، وابسته به این توده​​های فقیر، محروم و مستضعف و حتّی زیر خط فقر از لحاظ مالی و اقتصادی، مسلّما نه در زمینه​های دیگر.) علی​رغم این شرایط از این استضعاف خارج شدیم، بعضی عوامل قوّت خویش را یافتیم و به میدان قدرت پای گذاشتیم. (ما متّهم به داشتن قدرتی اضافی هستیم، و آنان نگران هستند با این قدرت اضافی چه کنند.) امّا متاسفانه در زمینه​های اجتماعی، معیشتی، اقتصادی و مالی، این امور به شکل بنیادی به سیاست​های دولت، قدرت و حکومت​‌های پی در پی ارتباط دارد. خانواده​ی ما، پدران و مادران ما از این طبقه و این توده بودند. با این حال اراده​ی پدران و مادرانمان را در تحمّل تمام این مشکلات برای رسیدن پسران و دخترانشان به درجات عالی تحصیلی مشاهده می​نماییم. این مسئله پی در پی سزاوار قدردانی و تشکّر و تلاش همیشگی [برای ایشان] است. و بنده همیشه و هم​اکنون از تمام پدران، مادران و سرپرستان برای این ایمان، عزم و این عمل تشکّر می​کنم.

هم​چنین باید تشکّری داشته باشیم از تمام دانش​گاه​ها و مؤسّساتی که این برادران و خواهران را پشتیبانی کردند. از رؤسا، گردانندگان، اساتید و کادر این دانش​گاه​هایی که امکان تحقّق این دست​​آورد علمی، فرهنگی و انسانی، امکان فراهم کرده و هم​کاری و هم​یاری کردند.

هم​چنین تشکّری از خود این برادران و خواهران فارغ التّحصیل که علی رغم تمام شرایط سخت اطراف ایشان، فامیل، خانواده​هاشان، تصمیم به ادامه​ی تحصیل و باقی ماندن بر نیمکت​ها گرفتند. و بنده می​دانم بعضی از برادران و خواهران در کنار علم آموزی و ادامه​ی تحصیلشان به سختی کار می​کنند. که این مسئله بسیار با اهمّیت است و ما به آن سفارش می​کنیم. به تمام دختران و پسران جوانمان، برادران و خواهرانمان سفارش می​کنیم نیمکت​ها را به خاطر سختی بسیار شرایط سیاسی، اجتماعی، امنیتی، اقتصادی و معیشتی رها نکنند.

حتّی برادرانمان که تمام وقتشان را در مقاومت گذاشته​اند، می​دانند برنامه​های فوق العاده و تشویقی دائمی [برای این موضوع] وجود دارد. این مسئله مورد توجّه خاصّ سردار شهید حاج عماد مغنیه (رحمة الله علیه) بود که حتّی در مورد برادرانی که جوانی و عمرشان را در راه مقاومت داده بودند، چگونه ممکن است حضور میدانی همیشگی در مقاومت و حضور در نیمکت​های تحصیل را به منظور ادامه​ی تحصیل ایشان [با یکدیگر] جمع نماییم. و بنده از تلاش و کوشش تمام برادران و خواهران فارغ التّحصیل تشکّر می​کنم و موفّقیّت و پیروزی​شان را به ایشان تبریک می​گویم. موفّقیّتی که گردهم​آیی مبارک ما با حضور تمام چهره​های پاک و نورانی و افراد بزرگ​وارش به آن خاطر است.

هم​چون همیشه فهرستی از چیزهایی دارم که می​خواهم در این مجال از آن​ها سخن بگویم: سخنی پیرامون آیه​ای در این باره، دوّم سخنی طولانی در پرونده​ی ارتباطات خواهم داشت، سوّم تحوّلات مساله​ی دادگاه به واسطه​ی این که این موضوع که نه تنها کشور که منطقه را درگیر کرده است، چهارم کمی از موضوع درمان و تلاش​های مرتبط و افق​های موجود سخن خواهم گفت، پنجم طبیعتا در نهایت اختصار سخنی درباره​ی [روستای] غجر، و اختتامی در پایان کلام.

اوّلا از نظر ما، برای تاکید [می​گویم:]، هر مسیری که گفته می​شود مسیری ایمانی است لاجرم باید مسیر علم و معرفت باشد، تفکیک میان ایمان و علم و معرفت امکان ندارد. امیرالمؤمنین در اوّلین خطبه​ی نهج البلاغه می​فرماید:«اَوَّلُ الدِّينِ مَعْرِفَتُهُ- آغاز دين شناخت اوست» . قوام بخش ایمان و دین علم و معرفت است. معرفت درباره​ی آن چه انسان به آن ایمان آورده برای ایمان هرچه بیش​تر. و اعتقاد ندارم در طول تاریخ در آن چه فرهنگ، ایدئولوژی، دعوت، مصلح و فیلسوف دیده​ایم دعوتشان به علم، تعلّم و معرفت در سطح دعوت و ندای اولیاءالله، پیامبران آسمانی از آدم (علیه السلام) از ابتدای خلقت تا رسول الله محمّد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و این قرآن ناطق جاودانه که تا قیامت در اختیار ماست، بوده باشد. و این امری است طبیعی. خداوند (سبحان و تعالی) انسان را از ابتدای خلقتش به فراگیری علم و تعلّم پیشنهاد می​دهد و او را به علم و امکان فراگیری مجهّز می​کند. پس از آن که انسان می​آفریند و ملائکه را در مقابل او به سجده در می​آورد، خداوند عزّوجلّ می​گوید «وَعَلَّمَ آدَمَ الاَسْمَاء كُلَّهَا-سپس علم اسماء را همگي به آدم آموخت» پس داستان از این​جا آغاز می​شود: علم. «الرَّحْمَنُ- عَلَّمَ الْقُرْآنَ- خَلَقَ الْاِنسَانَ- عَلَّمَهُ الْبَيَانَ: [خداى] رحمان- قرآن را ياد داد- انسان را آفريد- به او بيان آموخت»؛ چنان که خلقت انسان از مقتضیّات رحمانیّت است، تعلیم انسان نیز از مقتضیّات آن است. قدرت خداوند انسان را قادر ساخت تا فراگیرد. و انسان را قادر ساخت تا این علم را برای دیگران بگوید، بیان کند و شرح دهد و به دیگران منتقل سازد. وظیفه​ی اسلامی می​گوید فراگیری علم بر هر زن و مرد مسلمان واجب است.

این دعوت از کدام جامعه آغاز شد؟ از جامعه​‌ی درس ناخواندگان که این کار برایشان بسیار سخت می​‌آمد و خارج از قصد آنان و روال طبیعی بود. پوستی نداشتند تا بیاموزند، بخوانند و بنویسند. شرایطشان هم یاری نمی​کرد. از مهم​ترین فراخوان​های رسول الله (صلّی الله علیه و آله) علم آموزی بود. معروف است که در جنگ بدر وقتی بعضی قریشیان در دست پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله) اسیر شدند، بنده اعتقاد دارم این اوّلین بار در تاریخ است که چنین فدیه​ای برای آزادی اسیران مطرح می​شود. همیشه فدیه پرداخت مال یا اسیر در مقابل اسیر بوده است. ولی فدیه​ی [آن آزادی] این بود که هر اسیر مشرکِ  قریشی به ده مسلمان خواندن و نوشتن بیاموزد و این مسئله ایست که در تاریخ تبادل یا بازخرید اسرا سابقه نداشته است.

این چنین است، اسلام می​خواهد حتّی خارج از مرزهای زمان ما هم​راه و هم​پای علم و با تمام تحوّلات و پدیده​‌های آن بمانیم. این درخواست طلب شده، شرعی، مستحب و تشویق شده از گهواره تا گور اسلام است. حتّی در لحظات آخر. تاریخ قصّه​ها و حکایت​های بسیاری از بزرگان برای ما نقل می​کند که می​نوشتند، می​خواندند، تحقیق می​کردند و بر سر قضایای علمی بحث می​نمودند در حالی که در بستر مرگ و ساعت​های آخر حیاتشان بودند.

برادران و خواهران، هنگامی که امروز ما پا به این عرصه می​گذاریم به این میدان، میدان تعلیم، تعلّم، تحقیق و تحصیل وارد می​شویم. اوّلا از این طریق به خداوند تقرّب می​یابیم. [چه این که] این از مصادیق عبادت و آن چه به آن به خدا نزدیک می​گردند است. چرا که هر چیزی که محبوب، مورد رضایت و مطلوب خداوند باشد، می​توان با آن به خداوند عزّوجل تقرّب جست. و نه تنها از آن​چه با آن تقرّب می​جویند که از بزرگ​ترین چیزهایی که با آن به خداوند تقرّب می​جویند، آن گونه که آیات و روایت ما می​گویند، تعلیم و تعلّم و عمل به آن چه فراگرفته​ایم و به دیگران آموخته​ایم است. حتّی حضرت مسیح (علیه السّلام) می​فرماید:«هر کس به خاطر خدا فراگیرد و بیاموزد و برای خدا عمل نماید، در ملکوت آسمان​ها بزرگ شمرده می​شود.» یعنی همان​طور که، اگر مردم زمین متوجّه عظمتش را متوجّه شوند، در زمین بزرگ است. چرا که معیارهای بزرگی در زمین کمی متفاوت و احیانا نا خالص است. ولی در ملکوت آسمان​ها به بزرگی از او یاد می​شود. این مقام و مرتبه ایست که شرایع آسمانی و پیامبران خداوند (سبحان و تعالی) برای فراگیران دانش و آموزگاران و عاملین به آن در آن​چه به مردم سود می​رساند، معرّفی کرده​اند.

دوّما، حرکت علمی و آموزشی و تربیتی ما، آن چه را تبدیل از قوّه به فعل نامیده می​شود را امکان پذیر می​سازد. ایجاد نیروهای انسانی بروز یافته که می​توانند تمام این امکانات و انرژی​های به ودیعت گذاشته شده در وجود، خلقت و زمین را که خداوند آن​ها را برای انسان و انتخاب انسان مسخّر ساخته را استخراج نمایند. هنگامی که انسان در زمین خلیفه شد و خداوند خواست خلیفه​ای برای او در زمین باشد. یکی از اهداف این جانشینی را آبادانی زمین، زندگی و بشریّت قرار داد. آبادانی زمین هم با جهل، تاریکی[های آن] نمی​شوند و عدم به کار گیری قدرت​هایی که به انسان امکان استفاده از نیروها و انرژی​هایی که توسّط خداوند (سبحان و تعالی) در این وجود و خلقت به امانت گذاشته شده را می​دهند.

و حتّی وقتی سراغ هر اجتماعی در هر کشوری مانند کشورمان لبنان می​رویم، وقتی از بقاء ملّت، کشور، حکومت، امّت یا تمدّنی صحبت می​کنیم، وقتی از خودکفایی، بقاء، حمایت اصلاح و تحوّل آن سخن می​گوییم، از واضحات و بدیهیّات است، تحقّق هیچ کدام از این​ها جدای از علم، معرفت و پیش​رفت علمی امکان پذیر نیست. و این از بدیهیّات است. حتّی استقلال، از مهم​ترین عوامل استقلال هر امّت، ملّت، حکومت و کشور، افزایش قدرت و نیروهای علمی و انسانی است که بتواند به آن در تمام زمینه​ها تکیه کند. از پشتیبانی امنیّتی و نظامی گرفته تا تحوّل و اداره​ی امور و تا قدرت درمان بحران​های اجتماعی، اقتصادی و معیشتی تا... تا... تا.... اگر بخواهد کشور تولید کننده باشد نه مصرف کننده. جامعه​ی سرور باشد، نه دنباله​رو، شرط تمام این​ها علم، معرفت و تخصّص است. ما امّتی توانا هستیم، امّتی که مانند بقیّه​ی بشر لوازمی فطری و طبیعی دارد. نمی​خواهم مانند بعضی ملّت​ها از برتری صحبت کنم. ما از شان دیگر ملّت یا امّت​ها نمی​کاهیم. امّا اضافه می​کنیم ما به تاریخ و تمدّنی تعلّق داریم که علم، میراث، فرهنگ، مهارت و تجربه و توانایی​های بزرگی را در اختیار دارد. این آن چیزی است که باید همیشه در نظر داشته باشیم و بر اساس آن کار کنیم. ما اکنون تجربه​ی زنده​ای را در هم​سایگی داریم. در زمان ما همیشه در هر کشوری هنگام صحبت از ژاپن سخن گفته می​شد، که چگونه از جنگ خارج شد، چگونه تحوّل یافت، چگونه توانست اقتصادش را معالجه کند و با بحران​ها مبارزه کرده و از آن​ها بگذرد. امروز نمونه​​ای را در هم​سایگی داریم، ایران. ایران چند سال قبل برنامه​ای وضع نمود نه برای انتقال، کسب، تجربه و انتقال مهارت​های عملی فراوان موجود در جهان، نه. حضرت امام خامنه​‌ای عنوان واضحی را مطرح نمودند: «تولید علم»، بر عهده​‌ی ایرانیان، علمای ایران، اساتید و دانش​جویان دانش​گاه، و جوانان ایرانی است که علم تولید کنند. نه تالیف یا نسخه برداری، بر عهده​ی ایشان است علم تولید کنند. امروز مشکل ایران با ایالات متّحده​‌ی آمریکا و بعضی دولت​‌های قدرت​مند جهان آن است که دولتی تصممیم گرفته، اولوّیت تنظیم نموده، در بودجه‌ها در نظر گرفته، نقشه و برنامه‌هایی تنظیم نموده تا از بالاترین دولت​های دانشی و تولید کننده​ی دانش در جهان باشد. نقشه​‌ی ثابت استکباری و استعماری برای کشور ما و جهان عربی و اسلامی ما این است که دنباله​‌رو، مصرف و تقلید کننده بمانیم. گرته برداری پسندیده است، امّا نه در همه چیز، باید تولید کنیم، مخصوصا علم را. ما امّتی بسیار توانا در تولید علم هستیم، امّا این کار ممنوع است! برای همین با فشار سیاسی، تهدید نظامی، تحریم اقتصادی و... مواجه می‌شویم. همین دلیل اهمیّت این موضوع است، وقتی ملّتی بشویم که علم تولید می​کند یعنی ما مستحق سروری، استقلال، آزادگی و وجود، استمرار و بقا هستیم. این چیزی است که باید ما نیز در لبنان سرلوحه​ی کارمان قرار دهیم و معیار سنجش باشد. باید برنامه​هایی برای تولید دانش‌مندانی در تمام زمینه‌ها موجود باشد. البته لبنان در تولید چیزهای دیگری اوّل است که قصد صحبت از آن​ها را ندارم! می​خواهند ما همین​طور بمانیم و به این امر تشویقمان می​کنند از این به روش زندگی یاد می​کنند، [در حالی که] زندگی حقیقی در سایه​ی تجربه، علم، معرفت، تخصّص، استقلال، سروری و اقتدار ملّی است.

از مهم‌ترین شاخصه‌های مقاومت لبنان، برادران و خواهران، مخصوصا در این تجربه‌های اخیر این است که مقاومت برای ایمان، توکّل، روحیه، عزم، تصمیم و استعداد بسیارش برای فداکاری، تا کنون و پس از این بر علم، معرفت، تخصّص، تکنیک‌های موجود، پیش‌رفت‌های بشری و مادّی تکیه می‌کند. به همین دلیل است که دشمن اسرائیلی اعتراف می‌کند در سال‌های اخیر به نبردی سوزان با مقاومت لبنان، در زمینه‌ی نظامی، امنیّتی، رسانه‌ای و جنگ روانی، وارد شده است. مقاومت لبنان تنها سر و دست نیست، در درجه‌ی اوّل مقاومت عقل‌ها و قلب‌هاست، قلب‌های مؤمن، عقل‌های عالم و متخصّص، بازوهای قوی و عزم‌های راسخ. به همین خاطر مقاومت در سال 1985، اوّلین پیروزی‌اش را که فراموش شد، به دست آورد. آن زمان که صهیونیست‌ها ناچار به خروج از بیروت، جبل عامل، بخشی از بقاع غربی، صیدا، صور و نبتیّه شدند تا پشت تپّه‌های جنوب پنهان شوند. سال 2000 نیز پیروزی از آن مقاومت بود، سال 2006 نیز هم‌چنین. و این مقاومت بر ایمان، اراده، عزم، علم، تخصّص و برنامه‌ریزی تکیه دارد، یعنی بر عقل، قلب، روح، جسم، جان، احساس و تمام نیروهای به ودیعت گذاشته شده در درون انسان. این مقاومت در هر درگیری پیش رو، اگر چنین چیزی بر لبنان تحمیل شود، پیروز خواهد شد. و بر عهده‌ی ماست این راه، خط و مسیر را ادامه دهیم. مسئله‌ی مهم این‌جا این است که به عنوان ملّت و امّت، یا اکنون که به عنوان لبنانیان سخن می‌گوییم، به عنوان لبنانیان به خویشتن و به مردان، زنان، پدران و فرزاندانمان متّکی باشیم. به عقل‌ها و نیروهایمان برای تحصیل و تبیین علم و تولید علم اطمینان داشته باشیم.

این به هیچ وجه چیزی از ما و شما کم نمی​کند. تمام این گره​‌های ناتوانی، کاستی، احساس حقارت​‌ها و این که ما امّتی متفاوت هستیم که افقی و آی​نده​ای ندارد. امّتی ناتوان است. امّتی که توانایی هیچ کار را ندارد، آنان تلاش می​کنند این‌ها را به ما بباورانند و ذر ذهن ما بکارند. بسیاری از جوانان سرکش ما نیز به آنان کمک می​کنند ولی این غلط است. حقّ این است که ما امّتی توانا هستیم که امکانات بسیار بزرگی را در اختیار دارد و بنده به شما می​گویم ما بیش از هر زمان پیش از این به این که آینده​مان ساخته​ی دست خودمان باشد نزدیک​ شده​ایم. و امکانات ما سرزمین​های امّت و ملّت​هایمان در این منطقه است. ما آن نسل مؤمن عالم، آموزگار مقاوم جاهد تلاش‌گر مسئول هستیم. همان نسل که ان شاءالله به زودی قیام عظیم این امّت و عقب نشینی وسیع تمام قدرت​های یاغی، استعمارگر و مستکبر و سیطره طلب و بر هم زننده​ی تصمیمات، انتخاب، ثروت و سرنوشت​های ما را خواهند دید. لکن ادامه​ی این راه بر عهده​ی ماست.

پس از نتایج سراغ بخش ارتباطات خواهیم رفت. از نتایج این امر و این تلاش این بود که خبرگان و متخصّصان لبنانی در بخش ارتباطات، که از بخش​های علمی، تکنیکی پیچیده و مهم و بسیار پیش‌رفته است، توانستند دست‌‌‌آوردی علمی و فنّی را که ما از آن به دست‌آوردی ملٌی، وفادارانه و امنیّتی یاد می‌کنیم و در زمان خود برای لبنان و تمام دولت‌های منطقه بسیار بزرگ و تاریخی است، تحقّق بخشند.

دست‌آوردی که آن را در کنفرانسی خبری که چند وقت پیش با حضور جناب وزیر اطّلاعات، رئیس کمیسیون رسانه و ارتباطات و رئیس هیئت سامان‌دهی ارتباطات و بعضی متخصّصان ارتباطاتی، ‌از آقایان و خانم‌ها تشکیل شد،‌ بیان نمودند. کسانی که امروز و در این مناسبت بسیار از ایشان تشکّر می‌کنم.

از طریق آن کنفرانس خبری این دست‌آورد را بیان نمودند و حقایق و واقعیّاتی علمی و فنّی را در اختیار لبنانیان و جهانیان گذاشتند. که خبر ندارم کسی این کار را، که مسلّما بسیار ارزش‌مند است، پی‌گیری و دنبال کرده باشد. چرا که آن چه کشف شد و توضیح داده شد، تنها مقاومت یا ارتش لبنان یا نیروهای امنیّتی یا امنیّت سیاسی یا امنیّت امنیّتی را یاری نمی‌کرد؛ بل‌که تمام طبقات لبنان، تمام لبنانیان، امنیّت سیاسی‌شان، امنیّتی‌شان،‌ اجتماعی‌شان، اقتضادی‌شان، خصوصی‌شان را کمک کرد. چرا که از طریق ارتباطات و استفاده از وسایل ارتباطی، تلفن هم‌راه و... تمام مسائل ما در آسمان است. داده‌ها، رازها، مکان‌های حضور و حرکت و همه چیز. این تلاش علمی و تکنیکی آمد تا به روی لبنانیان درهایی از دست‌آوردی بسیار مهم و حقیقتی بزرگ را بگشاید و آن این که این بخش کاملا در اختیار اسرائیلیان است. یعنی حالا می‌خواهم نتیجه بگیرم، آنان اتّفاقات، استدلال‌ها و اطّلاعات را ارائه کردند، متخصّص هستند و همه‌ی ما به سخنان ایشان گوش فرا دادیم، حالا نتیجه گرفتن‌ها بر عهده‌ی من است تا کمی به آن‌ها بپردازیم. در این دست‌آورد بزرگ آنان به ما می‌گویند:

بخش اطّلاعات که حقیقتا بخش مهمی است و در همه جا حضور می‌یابد،‌ در امنیّت،‌ مسائل نظامی، ارتش، دانشگاه‌ها،‌اقتصاد،‌تجارت، خرید و فروش، بانک‌ها و بورس در همه چیز، و در زندگی، ارتباطات و آبروی شخصی و هر چه آن‌جاست وارد می‌شود.  این بخش، این عرصه، این میدان مهم، خطیر و حسّاس از زندگی ما اوّلا به طول کامل برای اسرائیلیان مکشوف است.

این بخش در مشت اسرائيل است، نه تنها در برابرش مکشوف است، در مشت اوست، می‌تواند بر آن حکم براند و با آن بازی کند و بر آن تاثیر بگذارد، تنها مکشوف نیست به این معنی که به داده‌ها، اسرار و جزئیّاتش آگاهی دارد. این چیزی است که همه‌ی ما در لبنان باید به طور بسیار خاص آن را در درجه‌ای بالا از اهمیّت بدانیم. بنده این خلاصه را از برادران خواستم، تا مجبور نشوم بگویم این‌ها برداشت‌های من است چرا که آنان متخصّصند. این نتایج را به دست من رساندند، تا به مردم بگویم نتایج این‌هاست و به آنان یادآوری کنم و نظرشان را به پیامدهای این نقض حریم و این سیطره و نفوذ فنّی، تکنیکی و بشری اسرائيل جلب نمایم. تیتر نتایج را سریعا به شما عرض می‌کنم، ‌البته خود می‌دانید، امّا برای این که جمع‌بندی کنیم:

  • شنود و استراق سمع بر مکالمات تلفن هم‌راه، به طوری که هیچ کس در امان نیست، حتّی کسی که خیال می‌کند تلفن هم‌راه او به کد یا رمزگذاری و غیر آن مجهّز است، اسرائیل همه چیز را می‌شنود.
  • - شنود و استراق سمع مکالمات تلفن هم‌راه و دریافت و اطّلاع از پیام کوتاه، اس ام اس، هایی که هر مشترکی از طریق شبکه لبنان می‌فرستد.

اسرائیل توانایی این را دارد و می‌تواند به اطّلاعات و ارتباطات دیتای مشترکان متشکّل از مقدار کافی از اطّلاعات خصوصی از حمل‌کننده‌ی گوشی و جزئیّات مکالمات تلفنی‌اش و خطرناک‌تر از آن، مشخّص کردن مکان جغرافیایی‌اش، دست بزند. یعنی وقتی با تلفن صحبت می‌کنید اسرائیل دقیقا می‌داند شما کجا هستید. مکان و زمان شما را مشخّص می‌کند. شما را پیدا کرده و می‌رباید.

  • دارنده‌ی تلفن یا موبایل را به صورت عادّی یا لحظه‌ای و نقطه‌ای جست‌جو و دنبال می‌کند. یا به عبارتی در حال تماس شما را شنود می‌نماید. و وقتی سوار بر خودرو هستید یعنی یک اسرائیلی هم‌راه شماست! یعنی وقتی در صیدا، سپس در بیروت، بعد جونیه و سپس طرابلس با موبایل صحبت می‌کنید آن اسرائیلی هم‌راه شما برایتان این که دقیقا کجا هستید و چه می‌گویید را دقیقا مشخّص خواهد کرد.
  • نسخه برداری از سیم‌کارت موبایل - این خطرناک‌تر و برای همه‌ی ما جدیدتر است- به صورتی که می‌تواند تماس یا ارسال پیامک داشته باشد. یا به عبارتی می‌تواند با نسخه‌ای از سیم‌کارت شما کار کند، خود همان کارت، همه جا می‌تواند از آن شماره استفاده کند، که البته شماره‌ی شماست، و باشماره و نام شما تماس بگیرد در حالی که شما بی‌خبر هستید. می‌تواند حضور این شماره را در مکان‌هایی که شما اصلا حضور نداشته‌اید و ده‌ها کیلومتر دورتر بوده‌اید، ثبت نماید. این موضوع ثابت شده است. اگر کسی قدرت فنّی دارد بیاید بحث کنیم. این‌ها شعار و سخن‌رانی و حماسه‌سرایی نیست، بحثی علمی و فنّی است. بحثی دارید بیایید بحث کنیم. کنفرانس خبری و متخصّصان و هم‌چنین متخصّصان خارجی این‌ها را گفته‌اند. و این‌ها با تجربه‌هایی مخصوصا آن‌چه برادرانمان در مقاومت، که کمی بعد درباره‌ی آن سخن خواهم گفت، به آن دست یافته‌اند، تایید می‌شود. پس کپی از تمام کارت‌ها، به صورتی که امکان تماس و ارسال پیامک را در پوشش شماره‌ی صاحب موبایل فراهم می‌سازد. به گونه ای که در اطّلاعات و دیتا استفاده‌ی صاحب اصلی از آن خط ثبت خواهد شد در حالی که اسرائیل از آن استفاده کرده است.
  • مکالمه ارسال پیام کوتاه و رفت و آمد در اماکن با نام فرد مورد حمله یا صاحب اصلی موبایل، بدون اطّلاع او. می‌توانند بر روی دو، سه یا پنج خط کار کنند و آن‌ِا را در بعضی مکان و زمان‌های مختلف با یک‌دیگر ملاقات دهند در حالی که صاحبان این خط‌ها چه از دور چه از نزدیک خبردار نمی‌شوند.
  • بازی با مکان و زمان فردی که موبایل را به هم‌راه دارد، به طوری که دشمن می‌تواند مکان حضور شحصی را از مکان حضور فعلی او ده‌ها کیلومتر دورتر بنمایاند. یا می‌تواند تلفن و شماره‌ی تلفن تو را در حال مکالمه در بیروت نشان دهد در حالی که شما در صیدا هستید. یا در بعلبک نشان دهد و شما در بنت جبیلید. این از لحاظ فنّی و علمی ثابت شده است.
  • هم‌چنین خطرناک‌تر، جدا از توانایی کپی و ایجاد سیم‌کارت جدید، خطرناک‌تر از تمام این‌ها. [دشمن] می‌تواند در موبایل شما چیزی بکارد، در این تلفن شما سیم‌کارت و فلان شماره موجود است، دشمن می‌تواند با ابزار فنّی شماره‌ای دیگر، جز شماره‌ی رسمی هم‌راه شما، در کنار تلفن شما قرار دهد، این را در تلفن شما بکارد و تلفن شما از طریق شماره‌ی دیگر ارتباط برقرار کند و از طریق آن شماره با شماره ارتباط برقرار می‌شود. و این کار سابقه دارد. موبایل‌هایی نزد ماست، وقتی درباره‌ی سه نفر از برادران از مقاومت گفته شد که این‌ها جاسوس اسرائیل هستند، تحقیق مفصّلی انجام دادیم و به صورت فنّی وارد موضوع شدیم. از متخصّصان این عرصه و این رشته کمک خواستیم. حتّی سراغ مدیریّت مخابرات ارتش لبنان رفتیم و به آنان گفتیم شما تجربه و امکانات دارید، بیایید به ما کمک کنید. مسلّما جای دیگری نرفتیم چرا که دیگران اطمینان داشتند آن سه نفر جاسوسند و وارد مذاکره نمی‌شدند. در تحقیق مشخّص شد در داخل موبایل دو خط وجود دارد. خط رسمی کارت که برادر آن را خریده بود و شماره‌ی دیگری که در کارت کاشته شده بود. و امکان دارد در تلفن‌های شما شماره‌هایی کاشته شود که خبرندارید و از طریق آن شماره‌ها از سوی دشمن با شما تماس گرفته می‌شود، این برای دشمن فوایدی دارد. پس حالا سریع می‌خوانم:

ایجاد موبایلی متشکّل از هویّت مشترک به علاوه‌ی کدی مخصوص برای گوشی. که برای کاربر گوشی نا مرئی و نا مشخّص است که داخل موبایل وی دو خط موجود است که در حرکت هم‌راه هستند. این یکی از مصادیق هم‌راهی است یعنی کسی وجود دارد که در حالی که راه می‌روی با تو راه می‌رود، هر جا می‌روی با تو است. مال تو نیست امّا برای تو به حساب می‌آید.

این‌جا لازم است حقیقتا از برادران فنّی مقاومت و افسران فنّی مدیریّت مخابرات ارتش و تمام بخش فنّی وزارت ارتباطات و گرده سازمان‌دهی ارتباطات به خطر تحقّق ویژه‌ی اکتشاف این تکنولوژی بسیار پیش‌رفته تشکّر کنیم. این کشفی لبنانی بود.

اگر کسی در این موضوع بحثی دارد، این‌ها سخن‌رانی و شعار نیست، سخنانی علمی است، بیاید این‌ها موبایل‌هایی است که خطوط در آن‌ها کاشته شده، پس ممکن است خطوطی کاشته شوند. برای این که این موضوع برای شما روشن شود، کنفرانس خبری تشکیل شد. کاشته شدن این شماره‌ها یا جاسازی موبایل‌هایی دیگر در موبایل‌های برادران مقاومت و غیر آن به دشمن این امکان را می‌دهد که:

اوّلا: مکالمان این برادران را شنود کند.

دوّم: مکان‌ِایشان را مشخّص نماید. [با این وجود] آنان همیشه در معرض حملات خواهند بود.

سوّم: شنود محیط، دشمن نه تنها مکالمات را شنود می‌کند، بل‌که موبایل به دست‌گاهی مبدّل می‌شود که آن‌چه در اتاق، جلسه یا مکان رخ می‌دهد را شنود می‌کند و آن‌چه گفته می‌شود از طریق گوشی و خط کاشته شده در داخل آن منتقل می‌شود.

این جا در پرانتز:

برای همین بسیاری مردم در لبنان به واسطه‌ی ارتباطات و تحلیل ارتباطات بازداشت شده‌اند و تهمت جاسوسی به ایشان زده شده. بعد از آن ثابت شده اینان جاسوس نبوده اند، اگر دوست دارند نشانشان بدهیم. ولی وظیفه‌ی من نیست اسامی را ارائه کنم، لیست عریض و طویلی از مردم که به شاخطه‌ی ارتباطات و مدیریّت مخابرات به اتّهام این که جاسوس هستند و بر اساس دلایل ارتباطاتی [و تماس‌هایشان] فراخوانده شده اند. پس از تحقیق و بررسی مشخّص می‌گردد اینان جاسوس نیستند و اشتباهی در موضوع وجود داشته است. نتیجتا این موضوعی است که توجّه به آن لازم است چرا که باعث تخریب اشخاص می‌گردد. و احیانا به محض این که شخصی فراخوانده می‌شود، این موضوع در لبنان نشت پیدا می‌کند و متّهم تبدیل به محکوم می‌شود! ظلم‌ها به او و خانواده‌آش آغاز می‌گردد سپس مشخّص می‌شود دلایل کافی نبوده است. و قضاوت بر اساس آن امکان نداشته است. چرا که در میان نتایج روشن شد اسرائیل می‌تواند با بایگانی ارتباطات دیتا به صورت اضافه، حذف یا تعدیل بخشی از شماره‌های مشخّص بازی کند. ما نمی‌خواهیم در موضوع فنّی وارد شویم تنها می‌خواهیم بگوییم این‌ها به دست آمده است. این نتایج باز هم می‌گویم، دو پی‌آمد دارد. اوّل: نقض حریم، دوّم: وجود اشراف اسرائیل بر بخش ارتباطات لبنان. وقتی جناب وزیر ارتباطات و تمام کسانی که پیش از این اشاره کردم این اطّلاعات را درکنفرانس خبری ارائه دادند مسلّما بر اساس هم‌اندیشی کمیسیون ارتباطات مجلس بوده [و نتیجه‌ی آن] که [مقرّر شد] شرح دهند، بعضی نمایندگان، نمایندگان سرشناس از این کمیسیون درخواست کردند، به خاطر این که این به مردم لبنان کمک می‌کند موضوع را برای آنان شرح دهید. جناب وزیر و گروهی که ایشان ره‌بری می‌کرد در کنفرانس خبری حاضر شده و این موضوع را شرح دادند، و ما در برابر دست‌آوردی ملّی، علمی و امنیّتی بسیار بزرگی که از آن به کنفرانس خبری یاد می‌شود قرار گرفتیم. پس از کنفرانس خبری مسئولیّت ما چیست؟ چه گونه با این حقایق، این کشف و این دست‌آورد مواجه می‌شوند؟ نتایج کنفرانس خبری در دو جنبه تاثیر دارد: جنبه‌ی اوّل: موضوع اسرائیل. کشوری هست، لبنان. دشمنی دارد، اسرائیل! اسرائیل حریم‌های این کشور را نقض می‌کند و بر بخش ارتباطات اشراف دارد، این یک جنبه.

جنبه‌ی دوّم: به موضوع حقیقت‌یابی و دادگاه بین المللی است و طبیعتا دلایلی که دادستان می‌خواهد به آن‌ها در رای اوّلیّه استناد کند. مردمی در لبنان هستند که متاسّفانه میان این دو جنبه خلط می‌کنند، بنده امروز می‌گویم: جنبه‌ی دوّم، همان‌که به دادگاه، تحقیق بین‌المللی، بلمار و ارتباطات بین‌المللی مربوط است، را کنار بگذارید. بیایید سراغ جنبه‌ی اوّل برویم، داستان حیله‌ها، رویارویی و حملات سیاسی را به کناری بگذارید.

امّا پیرامون زمینه‌ی اوّل نگاه کنید، در لبنان کشور، ارتش، نیروهای امنیتی، ادارات، مؤسّسات و مردم با موبایل صحبت می‌کنند، به نظر می‌رسد بیش‌تر مردم موبایل دارند و همه با آن صحبت می‌کنند. متخصّصان می‌آیند و می‌گویند این‌ها امن نیست و زیر اشراف دشمن است، امکانات موجود [در اختیار دشمن] هم فلان و فلان و… است. اوّل: آیا محکومیّت این موضوع از جانب تمام مسئولین، رؤسا، وزرا و نمایندگان لازم نیست؟ این نقض حریم و تجاوز بسیار خطرناک اسرائیل در امنیّت و حاکمیّت این را ایجاب نمی‌کند؟ چیزی که برای امنیّت مردم، امنیّت شخصی ما به عنوان لبنانیان و امنیّت قومی ما به عنوان دولت ، جامعه و ملّت، بسیار خطرناک است. آیا محکوم کردن و بالابردن صدا لازم نیست؟ چنان که در انتهای صحبت، نمونه‌هایی از این سکوت را ارائه خواهم نمود، این جا نیز بسیاری زبانشان را خوردند. در مقابل چه کسی؟ در مقابل اسرائیل. دست‌آورد مال که بود؟ دست‌آورد حکومت. دست‌آورد وزارت ارتباطات در روندی رسمی. که کاری با این کیفیت را به انجام رساند. چنان که راه حلّ مشکل بزرگی که کشور با آن مواجه می‌شد را استخراج نمود. بعضی سران سیاسی، رسمی و حزبی زبان‌هایشان را خوردند، گویی اتّفاقی نیافتاده و چیزی مطرح نشده و چنین نقض حریم و پرونده‌ای در این سطح وجود ندارد، دشمنی‌ای در این سطح رخ نداده است.

کنفرانس بین‌المللی، که وزارت ارتباطات و گروه هم‌راه آن در آن شرکت داشتند، اسرائیل را متّهم نمود، و نیروهای سیاسی لبنان به جای محکوم ساختن اسرائیل سکوت کردند. شما به این چه می‌گویید؟ آیا این وقایع و تحوّلات سیاسی برای مردم هویّت، ماهیّت، حقیقت، زمینه‌ها، نتایج، دروغ یا راست بودن ادّعای کسی را که اسرائیل را دشمن می‌شمارد ولی ضعیف‌تر از آن است که دشمنی این دشمن را محکوم کند، روشن نمی‌سازد؟

اوّل: این موضوع می‌طلبد همه بیایند این دشمن را متّهم کنند؛ اگر دوست ندارید از وزارت ارتباطات تشکّر کنید، به این خاطر که از وزارت ارتباطات خوشتان نمی‌آید، خودتان می‌دانید. –این دیگر بازی‌های بچّگانه، کم عقلی و کار افراد کینه‌توز است- ولی وزیر را دوست دارید، یا ندارید؛ وزارت، گروه سامان‌دهی و متخصّصان را دوست دارید یا ندارید، دست‌آوردی بزرگ ملّی وجود دارد که لازم است هر لبنانی به خاطر آن از ایشان تشکّر کند.

دوّم: برنامه‌ی دولت چیست؟ این موضوع طرح برنامه‌ای را می‌طلبد، نمی‌خواهم پیش‌دستی کنم، ولی برای جلوگیری از این نقض حریم، این دشمنی و حمایت از بخش ارتباطات، حمایت از امنیّت فردی و قومی باید طرحی ارائه شود. این مسئولیّت دولت است نه مقاومت یا تنها وزارت ارتباطات. دولت تاکنون در باره‌ی این مسئولیّت چه کرده است؟ ممکن است ما اکنون این را نخواهیم ولی پس از تشکیل مجلس وظیفه‌ی همگی ماست در این باره سؤال کنیم. البته متوقّف به تشکیل مجلس نیست. وزارت‌خانه‌ها، جریانات و مؤسّسات دست‌اندرکاری هستند که می‌توانند بر اساس وظایف فنّی‌شان از هم‌اکنون طرح برنامه‌هایی جدّی و حقیقی را برای رویارویی با این دشمنی و نقض حریم آغاز کنند.

امّا وارد جنبه‌ی دوّم موضوع ارتباطات می‌شویم، که حقیقتا بسیاری از مردم را مجبور به سکوت و خوردن زبانشان کرده است. و بالعکس احیانا مجبورشان کرده بیایند و تشکیک کنند. مثلا بنده در تمام واکنش‌ها بحثی علمی را درباره‌ی محتوای کنفرانس ندیدم. بله مردمی آمده‌اند گفته‌اند: این زمان‌بندی مشکوک است! کدام زمان‌بندی مشکوک؟ افرادی پیش‌رو و مخلص این حقیقت را کشف کرده و به سرعت آن را برای لبنانیان توضیح تببین کرده‌اند. این یک زمان‌بندی مشکوک است؟ تاخیر است که مشکوک است، تاخیر خیانتی است ملّی. ولی وقتی در ارائه‌ی این حقایق، که پس از دست‌گیری مزدوران بخش اطّلاعات کشف شده‌اند و تلاش علمی و فنّی برای اکتشاف آن‌ها به کار گرفته شده، به افکار عمومی لبنان تسریع صورت گرفت، چرا سکوت کردند؟ چرا نگرانند؟ ساده است دلیل حقیقی و واقعی این است که این اطّلاعات کمک می‌کند که [گفته شود] جناب بلمار شما به سراغ چیزی می‌روید که دلایل ارتباطی نام دارد ولی آن دلایل دلیل نیست، این دلایل به هیچ وجه هیچ ارزشی ندارند. آنان نمی‌خواهند مجبور به پذیرش این نتیجه شوند، برای همین بعضی سکوت کردند و بعضی از زمان‌بندی مشکوکی سخن گفتند. بنده شخصا آن‌ها را فرامی‌خوانم، بیایید بحثی علمی و فنّی بکنیم، خوش می‌آیید. در موضوع ارتباطات به واسطه‌ی زمان، به همین مقدار بسنده می‌کنم.

سراغ واکنش‌های مسئله‌ی دادگاه می‌روم،‌ دادگاه در هر فرصتی، تعدیلاتی در قوانین مربوط به خود، قوانین اثبات و اقدامات و… به وجود می‌آورد. مسلّما این دادگاه که از جانب شورای امنیّت تایید شده، ساختارهایی را که می‌خواهد و قوانینی را که دوست دارد وضع می‌کند یا به عبارتی قدرت قانون‌گذاری و قضاوت دارد! و هرکاری می‌خواهد انجام می‌دهد و هر کاری را هر وقت و در هر چیز که می‌خواهد به انجام می‌رساند! عجب از این قدرت عظیمی که به این دادگاه داده شده است! چندی پیش شنیدیم بعضی تغییرات انجام شده، نمی‌خواهم وارد بحث قاونی شوم، می‌خواهم بپرسم و توضیح و تببین درخواست کنم، ما از بعضی متخصّصان حقوق، قانون اساسی و وکیل‌ها پرسیدیم، به ما جواب دادند. امّا بنده ادّعا نمی‌کنم این وقت کافی بوده، حتّی نتیجه‌ی قطعی نمی‌گیرم، امّا ان‌چه ما از آن متخصّصان حقوق شنیدیم برای طرح سؤالاتی برای افکار عمومی و کمی مشغول شدن ذهن‌ها به آن کافی است.

سؤال اوّل: ما می‌دانیم داخل دولت‌ها، مثلا در لبنان دادگاه‌هایی غیابی تشکیل می‌شوند، ‌امّا وقتی متّهم در دادگاه حضر می‌شود، حکم غیابی لغو شده و دوباره برای او دادگاه تشکیل می‌دهند و محاکمه‌اش می‌کنند.

پرسیدیم آیا در دادگاه‌های بین‌آلمللی [تشکیل شده تا کنون] دادگاه غیابی سابقه دارد؟ افرادی که ما از ایشان پرسیدیم، منظورم استقرای تام نیست، ولی برای طرح سؤال کافی است، گفتند خیر سابقه ندارد. یعنی سابقه‌ی صدور حکم غیابی در دادگاه‌های بین‌المللی وجود ندارد، تنها رای اوّلیّه یا رای اتّهامی صادر شده ولی تا هنگام دست‌گیری متّهم محاکمه صورت نمی‌گیرد، متّهم را که آوردند او را محاکمه کرده و برای او حکم صادر می‌کنند. مگر در این دادگاه! اوّلی! یک علامت سؤال!

سؤال دوّم: آیا در دادگاه‌های بین‌المللی سابقه‌ی حیله در موضوع شاهد یافت می‌شود؟ پیداست این موضوع نه تنها در دادگاه‌های بین المللی بل‌که در دادگاه‌های داخل حکومت‌ها سابقه ندارد، با این حال سؤالی وجود دارد. آیا درست است در حالی که در موضوع شاهد نیرنگ صورت گرفته، برای مردم حکم صادر کنی؟ این یعنی متّهم نمی‌تواند با شاهد بحث کند و از او بپرسد و بگوید تو که علیه من شهادت داده‌ای، کجا بوده‌ای؟ کجا مرا دیده‌آی؟ من در چه حالی بوده‌ام؟! نه او می‌تواند بپرسد نه وکیل مدافع! چرا که در مسئله‌ی شاهد نیرنگ صورت گرفته. چنین چیزی نه در دادگاه‌های بین‌المللی و نه به نظر می‌رسد در دادگاه‌های معمولی شهری و نظامی ممکن است. این نیز در خود علامت سؤالی را رسم می‌کند.

آیا سابقه‌ی پذیرش شهادت کتبی از شاهد در غیاب قاضی، وکیل یا در غیر جلسه‌ی دادگاه وجود دارد؟ در این موضوع نیز جای بحث هست، امّا در مسئله‌ی حسّاس و خطیری از این دست وقتی در لوازم اثبات تساهل می‌شود،‌ حتّی اگر بگوییم بله این‌ها در دادگاهی نمی‌دانم در کجا در زیمباوه یا سیرا لئون یا نمی‌دانم کجا  در جهان رخ داده، ما اکنون در برابر مسئله‌ای حسّاس هستیم، رای اوّلیّه‌ای و محکومیّتی حساس که به سرنوشت و آینده‌ی کشور مربوط است. می‌خواهم از تمام عدالت خواهان لبنان از بزرگ و کوچک که می‌گویند دادگاهی بین‌المللی برای شما وجود دارد و به زودی عدالت فراخواهد رسید بپرسم، کدام عدالت؟! آیا تساهل در لوازم اثبات، نشان دهنده‌ی موفّقیّت در به دست‌آوردن و تحقّق بخشیدن عدالت است؟ سؤال من این است، آیا روند تحقیق در این ۵ سال این را نشان می‌داده؟ یا تمام تجربه‌های گذشته و کنونی می‌گویند دادگاهی هست که قوانین، اقدامات و اصول را خود [با شرایط خود] سازگار می‌کند به طوری که صدور حکم سیاسی وعده‌داده شده‌اش را آسان سازد؟

دوست دارم از هم‌اکنون به شما بگویم، ما این را به بحث‌های قانونی وامی‌گذاریم، بنده به شما می‌گویم، در زمینه‌ی قانونی، قضایی، و اقدامات عادلانه و معیارهای تحقّق عدالت اگر ضعیف‌ترین و سست‌ترین دادگاهی در جهان وجود داشته باشد، آن همین دادگاه بین المللی است.

بسیاری می‌آیند و می‌گویند برای رویارویی با بحران‌ها وظیفه‌ی ما مراجعه به مؤسّسات حقوقی است و مدام ما را سراغ قانون و مؤسّسات حقوقی می‌فرستند. آنان قانون‌مندان قانون‌مدار و اهل سیاستند و ما چریک‌های عصبی بی‌قانون! می‌خواهم از ایشان سؤالی بپرسم، آیا این دادگاه بر اساس معیارهای قانون اساسی و قانونی لبنان، قانونی است؟ و از جانب این مؤسّسات قابل پذیرش است؟! بیایید بگویید هست!

به هر صورت در گام بعدی ان شاءالله کنفرانسی خبری برای ترسیم وضعیّت قانونی این موضوع تشکیل خواهد شد. آن وضعیّت بر پایه‌ی تحقیقات و پژوهش‌های مجموعه‌ی کثیری از متخصّصان قانون اساسی و قانون در لبنان و خارج لبنان رسم شده است. نتیجه واضح است: این دادگاه هیچ نسبت قانونی و وابسته به قانون اساسی با لبنان و مؤسّسات حقوقی لبنان ندارد، بله، این تصمیم شورای امنیّت است، شورای امنیّتی که فلسطین را تقسیم کرد، شورای امنیّتی که اسرائیل را به رسمیّت شناخت، شورای امنیّتی که اقدام به وضع تحریم‌های تحمیلی بر حکومت‌ها و مردم جهان می‌کند، شورای امنیّتی که بازی‌چه‌ایست در دست ایالات متّحده‌ی آمریکا، این تصمیم شورای امنیّت است، مسلّما چنین است.

می‌گویی این از لحاظ بین المللی معتبر است؟ ولی ما در مورد اعتبار بین‌المللی موضع داریم. این تصمیمی بین المللی است، صحیح. امّا این از نظر لبنان و مؤسّسات لبنان معتبر است؟ همه می‌دانیم بحث دادگاه چگونه پیش آمد، چگونه از [تمکین به نظر] حکومت طفره رفت، چگونه اعطای وقت را رد کردند تا جایی که کار وزرای ما به منازعه کشید، می‌دانیم چگونه ربطی به رئیس جمهور ندارد، چگونه ربطی به مجلس ندارد. به هر صورت این بحثی است که باید نه از باب حمله به دادگاه، [بل‌که] تنها از باب توضیح وقایع و هم‌چنین پذیرفتن سخن آنان که از ما رجوع به مؤسّسات حقوقی را می‌خواستند، انجام شود . به ایشان می‌گوییم بفرمایید، این هم مؤسّسات حقوقی. شما بر سر چیزی قضاوت می‌طلبید که از مؤسّسات حقوقی و لبنان بی‌گانه و دور است.

امّا پس از موضوع دادگاه و اقدامات آن، تحوّل جدید، ورود مجدّد اسرائیل به معرکه است. تصریح‌های اسرائیل، بنده از  چیزهایی که روزنامه‌های اسرائیل، معاریف و هاآرتص و… از آن سخن می‌گویند، صحبت نمی‌کنم، سخن از مسئولین بلندپایه‌ی اسرائیل است. مسئولین اسرائیلی که می‌گویند ما اسرائیلیان کمیته‌ی تحقیق بین المللی را با اطّلاعات و داده‌هایی کمک کرده و با آن هم‌کاری نموده‌ایم.

کمیته‌ی تحقیق بین‌المللی به جای این که برود از اسرائیلیان درباره‌ی فرضیه‌ی اتّهام اسرائیل بازجویی کند، رفته از اسرائیل برای متّهم ساختن دشمن شماره‌ی یک اسرائیل کمک بگیرد!

عدالت این گونه به دست می‌آید؟ این‌ها [سخنان] اسرائیلی است. آن‌ها می‌گویند، من از خودم نمی‌سازم و تصوّرات من نیست، آیا این تحقیقی که روزی در فرضیه‌ی اتّهام اسرائیل خود را به تجاهل می‌زند، یک روز برای بازپرسی درباره‌ی داده‌ها و نشانه‌هایی که اسرائیلیان داده‌اند سراغ آنان خواهد رفت؟ آن هم [درست] وقتی اسرائیلیان عیان می‌گویند رابطه‌ای وثیق با حقیقت‌یابان دارند؟!

می‌رویم سراغ راه حل‌ها و تلاش‌های درمان‌گر: این کارها باید اصولا از نقطه ی عزیمتی بنیادی و مرکزی آغاز شوند، آیا ما قانع گشته‌ایم این رای اوّلیّه، که می‌گوییم قرار است صادر شود، خطر و تهدیدی برای لبنان و هم‌چنین برای مقاومت است یا نه؟ بسته به زاویه‌ی نگاه ما به موضوع است.

بعضی از مردم موضوع را فرصتی برای رهایی از دشمنی به نام مقاومت می‌بینند! آن‌ها حسابشان جدا! اگر کمی تخفیف قائل شویم، این رای اوّلیّه‌ایست یا به عبارتی روند و فرصتی برای خلاصی از حریف، یعنی اگر دشمن را به حریف کاهش دهیم، برای رهایی یا تضعیف حریفی موجود در خاک لبنان که مانع پروژه‌ها، افکار و قدرت آنان می‌شود!

ما از سویی دیگر و از جانب پی‌آمدها و خطرات این روند برای کشور، در کسوت کشور، قدرت، امنیّت، ثبات، آی‌نده و سلامت لبنان به موضوع می‌نگریم. مسلّما زاویه‌ی نگاه ما به موضوع بسیار بر روش و عمل‌کرد ما تاثیر می‌گذارد. به همین خاطر برادران و خواهران، تمام دل‌سوزان امنیّت، ثبات و سلامت لبنان، یک‌پارچگی ملّی، صلح طائفه‌ای و ملّی، تحقّق عدالت و این که به کسی مانند ظلمی که به افسران [سوریه‌ای] و غیر آن‌ها رفت، نرود، را دل‌سوز تلاش‌های سعودی- سوریه‌ای  و موفّقیّت آن خواهید یافت. آنان را شاد و دل‌بسته و پشتیبان آن خواهید دید. امّا آن کسی که از زاویه‌ی دوّم، زاویه‌ی رهایی از دشمن یا راحت شدن از دست حریف می‌نگرد را به گونه‌ای دیگر می‌بیند. می‌گوید اصلا تلاش سعودی-سوریه‌ای وجود ندارد، اصلا ارتباطات پایان یافته و به بن‌بست رسیده‌اند، خبری نیست. آن سخنان را می‌شنوید، این‌ها را هم می‌شنوید، هر دو را می‌شنوید. ببینید، این‌ها نیز نشانه است. این جا نیز مانند موضع ارتباطات که کمی پیش از آن سخن گفتم، این صحبت‌ها برای شما از نیّت‌ها، هویّت، احساسات، عقول و زمینه‌ها پرده بر می‌دارد.

دل‌سوزان کشور می‌گویند، کمک، پشتیبانی و یاری با آن تلاش‌ها به نفع ماست، باید شاد باشیم و برای تحقّق آن تلاش کنیم. در همین حال، آن کس که دل‌سوز کشور نیست و نمی‌تواند بدون خدعه و درگیری و حمله به دیگران به زندگی ادامه دهد (ما نیستیم که به ایشان حمله می‌کنیم، آنان به ما حمله می‌کنند) به موضوع طور دیگری نگاه می‌کند.

پس جای‌گاه ما جای‌گاه مؤیّدان تلاش‌های سعودی- سوریه‌ای است. کسی که دیگران را نیز به سمت این تلاش‌ها فرا می‌خواند، چه ایرانیان، قطری‌ها، یا ترک‌ها را، در دیدار اخیر جناب اردوغان از لبنان، یا سفر نخست‌وزیر قطر یا هر دولت، حکومت یا روند راستینی که می‌خواهد وارد بحث درمان شود، سخن ما به تمام آن‌ها این است که: تلاش‌های سعودی-سوریه‌ای را حمایت، پشتیبانی و کمک کنید، چرا که این تنها تلاش جدّی موجود برای خارج شدن لبنان از آن چیزی است که امروز آن را تهدید می‌کند.

و بنده به شما می‌گویم، به معنای واقعی کلمه، نه از باب ائتلاف، تنها از باب توضیح وقایع و حقایق و آن‌چه بنده شخصا در طی روزهای گذشته آن را لمس کرده‌ام، این تلاش‌ها هنوز پابرجا و پیش‌رو هستند و هنوز امید بسیاری برای رسیدن به نتایج حقیقی در جهت حلّ و درمان وجود دارد. آیا ما لبنانی‌ها می‌توانیم موضوع را حلّ و درمان کرده و وطن و کشورمان را از این خطراتی که از طریق دادگاه بین المللی تهدیدش می‌کند دور کنیم؟ بله لبنانیان می‌توانند و می‌دانند چگونه، حکومت لبنان می‌تواند و می‌داند چگونه، ولی آن‌چه ما لبنانیان نیاز داریم، عزم، تصمیم و اراده است.

در باب تلاش‌های حلّ: مردمی هستند که اصولا و نهایتا خواستار درمان نیستند، نه پیش از صدور رای اوّلیّه و نه پس از آن، مردمی هستند که از هم‌اکنون می‌گویند، پس از صدور رای اوّلیّه، باید تمام قدرت‌های بین المللی و منطقه‌ای برای رسیدن به متّهمان، دست‌گیری‌شان و کشیدن پایشان به دادگاه به کار گرفته شوند. یعنی از هم‌اکنون شروع به تحریک کرده‌اند که بروید افرادی که رای اوّلیّه درباره‌ی ایشان صادر خواهد شد را سریع دست‌گیر کنید. و فکر می‌کنید این موضوع مثل آب خوردن است، این نشان می‌دهد مردمی خواهان مشکل هستند و برای مشکل داشتن عجله می‌کنند و می‌خواهند کشور را از این طریق نابود کنند. مردمی نیز هستند که می‌گویند خواستار درمان هستیم، و هم‌اکنون عملا و در حقیقت دو روند و دیدگاه وجود دارد. نگاهی که می‌گوید باید درمانی لبنانی و از طریق تلاش‌های سعودی-سوریه‌ای و تمام دوستانمان در منطقه پیش از صدور رای اوّلیّه، اگر قرار است صادر شود، وجود داشته باشد. و این چیزی است که ما و اپوزوسیون و سوریه به حسب اطّلاعات من، هم‌چنین سعودی مصلحت را در آن می‌بینیم.

روند دیگری وجود دارد که می‌گوید می‌خواهیم سراغ حل برویم ولی پس از صدور رای اوّلیّه. این‌جا اشتباه و خطایی بروز می‌یابد، امروز این‌جا می‌خواهم در مورد این خطا هشدار بدهم و آن این که:

اگر این رای اوّلیّه‌ای که آمریکا و اسرائیل در پشت پرده، آن را جلو می‌اندازند و در اسرائیل به خاطر صدور آن جشن‌های پیروزی در حال آغاز شدن است -در حالی که به هیچ وجه پیروزی [درکار] نیست و با شما [مردم] و پیشاپیش اراده‌ی شما هر دشمنی را به شکست مبدّل می‌سازیم- ولی این اتّفاق افتاده در اسرائیل جشن‌های پیروزی برای صدور رای اوّلیّه‌ای که به زودی اجرای قطع‌نامه‌ی ۱۵۵۹ را پشتیبانی خواهد نمود، آغاز شده است. و از دهان اسرائیلیان شنیده‌ایم اسرائیل بسیار به این رای اوّلیّه و پی‌آمدهای آن دل بسته است. که می‌خواهم آن را به اهل این گروه که از حل موضوع پس از صدور رای اوّلیّه سخن می‌گویند، بگویم: آن‌چه از آن بیم داریم پی‌آمدهای این حجم توطئه و دل‌بستگی‌های آمریکا و اسرائیل است برای وقتی رای اوّلیّه صادر شود. برای چه؟ مسئله این جاست که اگر گروه‌ها بخواهند بنشینند، بحث کنند و راه حلّی بیابند، یک، دو، سه روز، هفته‌ای یا دو هفته‌ای وقت می‌خواهد و بی‌شک فرصت از کف می‌رود و همگی زمام امور را از دست خواهیم داد. در این سخنان خوب تفکّر و دقّت کنید و بیایید همگی مسئولیّت بپذیریم. این فرق میان قبل و بعد صدور رای اوّلیّه است. قبل از صدور رای اوّلیّه همه دست به دست هم می‌دهیم، از کشور و هم‌بستگی، مقاومت، صلح طائفه‌ای، حکومت و … حمایت می‌کنیم. رای صادر شود یا نشود می‌شود بحثی فرعی. امّا پس از صدور رای اوّلیّه همگی فرصت، وقت موجود و زمام امور را از کف خواهیم داد، چرا که رای اوّلیّه تنها یک موضوع نیست، تنها حلقه و بخشی از پروژه‌ایست که عناصر آن تکمیل خواهند شد. بخشی از پروژه‌ایست که از ترور شهید نخست‌وزیر رفیق حریری آغاز شد و با ترورهایی که در سایه‌ی آن‌ها دادگاه بین المللی شکل یافت، ادامه پیدا کرد و تا صدور رای اوّلیّه و تا آن‌چه پس از صدور آن است ادامه خواهد یافت.

برای همین بنده آنان را به عدم وقت‌کشی فرا می‌خواهم، نگویید الآن وقت‌کشی می‌کنیم، مشکلی نیست، می‌دانید بنده عجله‌ی زیاد را دوست ندارم، ایران و ترکیه و دیگر کشورها هم خیلی خوش‌آمدند. ولی این گونه وقت‌کشی و انتظار و این که بگویند چرا وقت‌کشی نکنیم؟ رای اوّلیّه صادر شود بعد می‌نشینیم کارهای لازم را می‌کنیم، مشکلی در کشور رخ نخواهد داد؛ این که مشکلی در کشور رخ نخواهد داد ان‌شاءالله درست است اگر جران دست من، شما و ما باشد، ولی وقتی قصّه از جای دیگری آب بخورد، از بزرگانی که با کشور بازی می‌کنند و به [به دست گرفتن قدرت در] کشور دل‌بسته‌اند و به آن حمله می‌کنند، با وقت کشی و دل‌خوشی به چیزی که مشخّص نیست، نمی‌توانیم [چیزی را] حل کنیم. مسئولیّت می‌طلبد، امشب، فردا و فرداها همگی درمان و تمام کارهای لازم برای حمایت این کشور را به انجام برسانیم.

موضوع بعدی در این زمنیه، بنده سخنی را در هفته‌ی گذشته شنیدم که ما منتظر می‌شویم رای اوّلیّه را ببینیم، اگر بر ادلّه‌ی قوی تکیه داشت، می‌پذیریم، به جهان می‌گوییم این‌ها ادلّه‌ای قوی است و اگر نه که نمی‌پذیریم. [این یعنی] شما می‌گویید دادگاه کامل و بی نقص است و دادگاهی سیاست‌زده نیست؟! امّا چطور؟ مضاف بر این که این دادگاه رای اوّلیّه را بنابر ادلّه‌ای که [تنها] خود باری صدور رای اوّلیّه کافی می‌داند، صادر خواهد کرد.

ما می‌دانیم شما خرد دارید و توانایی قرائت رای اوّلیّه را دارید و بر اساس ان قضاوت خواهید کرد. خب برای این که از وقت استفاده کنیم، کاری مفید بکنید، اکنون از شما صاحبان خرد که خرد خوانش رای اوّلیّه و دلایل آن را دارید می‌خواهم، اکنون به شما عزیزان می‌گویم، دلایل رای اوّلیّه در دیر اشپیگل، لوفیگارو و سی بی سی و… موجود است! همین‌هاست، بی‌طرفی به خرج دهید. چرا وقتتان را هدر می‌دهید، این متون هست… تمام پرونده همین‌هاست و بنده برای این منظور دلیل دارم. تمام پرونده‌ی تحقیقی که نزد بلمار است همین است که در رسانه‌هاست. و فردا رای اوّلیّه می‌آید، اگر قرار باشد بیاید، و مشخّص می‌شود چه کسی راست‌گوست و چه کسی دروغ‌گو. خب؟ می‌آید [می‌بینیم]. از من قبول کنید. همین است، همین لوفیگارو، دیر اشپیگل و سی بی سی و نمی‌دانم کجا، تا ببینیم خرد فوق‌العاده‌تان به کجا می‌رسد؟ آیا این دلایل ثابت و تضمینی است که رای اوّلیّه و رای نهایی بر پایه‌ی آن بنا می‌شوند؟ -حالا این که چه تفاوتی میان این دو هست نمی‌دانم، بحث‌های قانونی است- و رایی که قرار است عدالت را در مسئله‌ای در این سطح اجرا کند؟!

در هر صورت، بنده به عدم از دست دادن وقت و عدم وقت‌کشی و پذیرش مسئولیّت فرا می‌خوانم. با هراس از این که وقتی رای اوّلیّه صادر شود، بازی دهندگانی بزرگ و کوچک با این کشور بازی کنند و توان درمان پی‌آمدهای رای اوّلیّه و حمایت از کشوری که همگی با چشمان و خون‌هایمان حافظ آن هستیم از تمامی ما سلب شود.

می‌رویم سراغ غجر، در موضوع غجر مسلّما سخن بسیار گفته شده، تمام آن‌چه اسرائیلیان به انجام رساندند، بازی بود. و داستان‌های عوامانه و بازی رسانه‌ای برای پوشش مسکن‌سازی در قدس شرقی، غزّه و تمام گام‌های تصرّف و یهودی سازی این سرزمین بود. و در نتیجه ارائه‌ی تصویری زیبا از جانب سازمان ملل که تبدیل به بازی شده است، از بان‌کی مون گرفته تا بقیه این‌گام را مثبت شمردند. در حالی که این گامی تدریجی، مشکوک و نارساست. و واضح است اسرائیلیان با این موضوع بازی کرده و تصرّف را کامل می‌کنند. این جا در پرانتز برای آنان که به آمریکایی‌ها دل‌خوش کرده‌اند می‌گویم، دولت اوباما و آمریکا با تمام قوا وارد قضیّه شد و از نتنیاهو توقّف شهرک‌سازی را به مدّت دو یا سه ماه درخواست نمود. و موارد وسوسه کننده‌ی امنیّتی، نظامی و مالی را در مقابل پیش‌نهاد کرد. با این حال پاسخی به آنان داده نشد و شهرک‌سازی را ادامه دادند، واکنش آمریکایی‌ها چه بود؟ تعبیر از این موضوع [با اصطلاح] «هدر رفتن آرزو»، ای وای! حتّی یک نفر هم محکوم نکرد. و ای اسرائیلی، تو علی رغم قطع‌نامه‌های بین‌المللی در سرزمین‌های اشغالی خانه‌سازی می‌کنی، نه محکومیّتی از سوی دبیرکل بان‌کی مون، نه شورای امنیّت و نه هیچ کس در این جهان، تمامشان تنها از به باد رفتن آرزو سخن می‌گویند!

امّا هنگامی که حادثه‌ی کوچکی برای سرباز، ماموری امنیّتی، شهرنشین یا گاوی اسرائیلی رخ می‌دهد، می‌بینی همه‌ی محکومیّت‌ها از همه‌جای عالم سرازیر می‌شود، این واقعیّتی است که امروز در آن به سر می‌بریم.

درباره‌ی غجر، بخش لبنانی آن: باید کاملا و بدون نقص به حاکمیّت لبنان بازگردانده شود، ما هیچ توافقی را بر هم نمی‌زنیم، امّا نمی‌توانیم بر اشغالی مورد توافق مهر و امضا بزنیم! باید اسرائیل از بخش لبنانی غجر تماما از لحاظ مسکونی، امنیّتی و نظامی خارج شود و آن را تماما به حاکمیّت لبنان بسپارد. حکومت لبنان هر وقت تصمیم به ارسال ارتش گرفت، بفرستد، تصمیم به ارسال نیروهای امنیّتی یا امنیّت عمومی یا گمرک گرفت، آزاد است و این شان حاکمیّت است، ربطی به اسرائیل ندارد که چه کسی وارد بخش لبنانی غجر بشود، چه کسی نشود. یونیفل جانشین ارتش لبنان نیست. پشتیبان آن است و اصلا وجود آن در مکانی که ارتش حضور ندارد بی معنی است. امّا اگر گفته می‌شود یونیفل وارد غجر شود و ورود ارتش لبنان ممنوع است، این استمرار اشغال است و به نظر ما این اشغالی است مورد توافق. و با آن برخورد خواهیم کرد چرا که که هنوز نوعی اشغال است.

مسلّما این‌جا نکته‌ای قابل توجّه که کم‌تر به آن توجّه شده است وجود دارد و آن موضوع اهالی و ساکنان غجر شمالی است. بله وظیفه‌ی ما پذیرفتن این معضل بشردوستانه است. به این صورت که برخی ساکنان غجر تحت اشغال باقی خواهند ماند و برخی داخل حکومت لبنان خواهند شد. آنان خانواده و نزدیکان یک‌دیگرند. اگر راه را ببندیم معضلی به وجود می‌آید و اگر راه را باز بگذاریم نیز مشکل وجود دارد، اگر به تمام ساکنان بخش لبنانی بگوییم بروید در بخش فلسطین اشغالی این معضلی است. این موضوع نیاز به درمان و ملاحظه دارد، راه حلّ منطقی، واقعی، سالم، قانونی، اخلاقی و شرعی، اگر بگویید حلّ این موضوع سخت است می‌گویم، راه حلّ منطقی، واقعی، سالم، قانونی و شرعی عقب‌نشینی اسرائیل از تمام و نه تنها قسمت لبنانی غجر است. چرا که بخش دیگر غجر سرزمین عربی سوریه است نه سرزمین اسرائیل و ما اصولا چیزی را به نام سرزمین اسرائیل نمی‌شناسیم. در نتیجه راه حل این است که اسرائیل از تمام غجر خارج می‌شود، بخش لبنانی به حکومت لبنان و بخش سوریه‌ای و کنترل آن نیز موقّتا در هنگام عقب‌نشینی و ترسیم مرزهای لبنان و سوریه در اختیار لبنان قرار می‌گیرد. در نتیجه تمام شهر به لبنان می‌پیوندند و ساکنان آن با یک‌دیگر می‌مانند و بر مصیبت انسانی و اخلاقی فائق آمده‌ایم.

و حتّی طبق قوانین و مقرّرات بین‌المللی موضوع این‌چنین است و بایستی این‌گونه حل شود. نمی‌توانیم به واسطه‌ی یک موضوع سیاسی از مشقّت‌های کنترل ساکنان غجر چه در بخش لبنانی آن پس از اشغال و چه در بخش سوریه‌ای الاصل آن پس از پیوستن آن به سوریه صرف نظر کنیم.

این بود تمام آن‌چه دوست داشتم درباره‌ی غجر بگویم.

در تمام آن‌چه گفتیم و به عرض رساندیم، یک چیز ماند که دوست دارم بگویم و آن این‌که:

بدون شک هر روزی که می‌گذرد ما به مرحله‌ای حسّاس و دقیق نزدیک می‌شویم. طبیعتا بعضی رسانه‌ها و سیاسیّون لبنان بسیار عجله دارند و می‌بینید می‌نویسند رای اولیّه در ۵ دسامبر صادر خواهد شد، دیگری می‌گوید ۱۱ دسامبر یکی می‌گوید ۱۵ُ، ۱۷ یا ۲۰ دسامبر. در هر صورت ما به لحظه‌ی حسّاسی نزدیک می‌شویم که به یک خردورزی وسیع، یک مسئولیّت‌پذیری عظیم، اراده‌ای پولادین و یک دل‌سوزی برای مصالح بزرگ‌تر نیاز دارد. که تماما زیر سایه‌ی مصلحتی بزرگ که همین حمایت لبنان است قرار می‌گیرند. ما در این راه هستیم و در کنار ارتش، دولت و مؤسّسات دولتی آماده‌ی حمایت کشور و مردممان هستیم و مسئولیّتی بزرگ را در این سطح احساس می‌کنیم. امّا می‌خواهم چیزی بگویم، آن هم از سر دل‌سوزی است و نه از سر درماندگی؛ از سر دل‌سوزی، محبّت و مسئولیّت در مقابل این کشوری که برای آن گران‌بهاترین شهیدان را تقدیم نمودیم و نه از سر ترس. بسیاری در رسانه‌های لبنان، خارج و حتّی اسرائیل می‌نویسند حزّب الله ترسیده و درمانده شده و فلانی خواب ندارد - اتّفاقا در چند ماه گذشته یک ساعت خوابم زیاد شده!- این در خیال کسی نباشد، بر این اساس محاسبه‌ای نکند چرا که محاسبات، نتایج و [به تبع آن] گام‌هایی غلط در بر دارد. امروز به شما می‌گویم از ۱۹۴۸ تا امروز (که حرکت‌های مقاومت در شکل‌های متنوّع و مختلف با امکانات و شرایط متفاوت در لبنان وجود داشته‌اند) هیچ روزی در تاریخ لبنان تاکنون مقاومت در این سطح از قدرت، اعتقاد، شادابی، نیرو و حضور داخلی و منطقه‌ای نبوده است. هیچ روزی. و تمام تحوّلات داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی سیری را طی می‌کنند که اذعان دارند مقاومت، حکومت و کشورهای بازدارنده و این راه، در حال قوی‌تر، قدرت‌مندتر، شاداب‌ترشدن در امروز و آی‌نده‌ی این امّت هستند و طرف مقابل در نشیب سستی، رکود و عقب‌گرد است.

و اگر کسی دل‌بسته - که این حکایت قبل رای اولیّه و بعد آن است، به این است که پیش از رای اوّلیّه حزب الله در فشار بود، امّا نه زیاد و پس از آن تحت فشار قرار خواهد گرفت- اگر کسی دل بسته است به این که دادگاه بین‌المللی  و رای اوّلیّه بر روح، روحیه، شجاعت و اراده‌ی ما تاثر می‌گذارند، خیال کرده است. این را یادآور شدم و به سخنانم پایان‌خواهم داد.  سال ۱۹۹۶ را به یاد می‌آورید، همگی در آن حادثه‌ها زندگی کردید، در روزگار پیش‌روی مقاومت در جنوب لبنان و عملیّات‌های عظیم استشهادی که حماس و جهاد اسلامی در قدس و تل‌آویو به انجام می‌رساندند. [آن روز] تمام جهان برای حمایت اسرائیل به شرم الشّیخ شتافتند. به یاد می‌آورید، آن روز، رؤسای جمهور آمریکا و فرانسه، نخست‌وزیر انگلیس، چین،روسیه و پیش‌تر رؤسای کشورها و حاکمان عرب و کشورهای اسلامی و آفریقایی، بودند، جمع بین‌المللی عظیمی در سطح رؤسای جمهور، نخست‌وزیران و پادشاهان و امیران آن‌جا بود. غایبان کم بودند، لبنان، سوریه، ایران و بعضی دولت‌ها… . جهان در سطح رؤسای جمهور و سران در شرم الشّیخ گردآمدند و اطّلاعیه دادند و بیانه‌ای صادر کردند که در آن می‌گویند حزب‌الله، حماس و جهاد اسلامی تشکیلات تروریستی هستند و گروهی از وزیران امنیّت و رؤسای دست‌گاه‌های اطّلاعاتی در همان اوان در آمریکا جمع شدند تا بحث کنند چه گونه این سه سازمان را نابود کنیم و ورودی‌های مالی‌شان را بخشکانیم و محاکمه کنیم و رای صادر کنیم و…. این رخ داد یا نداد؟ حمله‌ای رسانه‌ای ترتیب دادند و وارد جنگی روانی علیه ما و برادرانمان در مقاومت فلسطین شدند که اوّل داشت، آخر نداشت. رخ داد یا نداد؟ شرم الشّیخ چه سودی داشت؟ اوّلین و آخرین گرد هم آیی بود، دیگر تشکیل نشد. اسرائیل اندیشید در سایه‌ی این محکومیّت و این توصیف بین المللی و جهانی از حزب الله به این که: در کنار برادرانش در حماس و جهاد، سازمان‌هایی تروریستی هستند، فرصتی مناسب برای هجوم به لبنان و نابودی حزب الله در سال ۱۹۷۶ در جنگ آوریل و فروریختن خوشه‌های خشم بر سر بزرگ و کوچک و زنان ما برای بازگشتن دوباره‌ی شیمون پرز به نخست وزیری است.

گرد‌هم‌آیی جهانی شرم الشّیخ پوشش جنگ اسرائیل برای پایان بخشیدن به مقاومت در آوریل ۱۹۹۶ بود و نتیجه چه شد؟ شما آن روز بودید، در یکی از جشن‌هایمان گفته‌بودیم:«شما طاغوتیان جهان گرد هم آمدید، ولی ما، ما به شما می‌گوییم، ما گروهی اندک هستیم در کشوری کوچک. امّا در ایمان عظیم هستیم. برای شما خواندیم:«الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ اِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ اِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ-همان کسانی که مردم به آنان گفتند: لشکری انبوه از مردم برای جنگ با شما گرد آمده‌اند، از آنان بترسید. ولی [این تهدید] بر ایمانشان افزود، و گفتند: خدا ما را بس است، و او نیکو وکیلی است.-آل عمران ۱۷۳»» سخنمان این بود. با این روحیه و این مشی در سال ۱۹۹۶ به رویارویی خوشه‌های خشم رفتیم. مقاومت پیروز شد، و [یعنی] لبنان پیروز شد. اکنون نیز به تمام کسانی که تحلیل می‌کنند و دل‌بسته‌اند که دادگاه بین المللی قرار است سرپوشی باشد بر جنگ تازه‌ای از جانب اسرائیل می‌گویم: دادگاه بین المللی از گردهم‌آیی شرم الشّیخ عظیم‌تر و مهم‌تر نیست. در شرم الشّیخ تمام طاغوتیان عالم اجتماع کرده‌بودند. دادگاه بین المللی را خیلی از مردم و حکومت‌های جهان به خود مرتبط نمی‌دانند، آن را پی نمی‌گیرند. این دادگاه را آمریکا و اسرائیل به دوش می‌کشند و چشم به آن دوخته‌اند، از رابط‌های مخصوص متوجّه شده‌ایم بسیاری حکومت‌ها وجود دارند که موافق نتیجه‌ی دادگاه بین المللی نیستند. در نتیجه این دادگاه بین المللی هیچ‌گاه به نساب حجم جنگ روانی و فکری و فشار سیاسی که نشست شرم‌الشّیخ ایجاد نمود نمی‌رسد. نشستی که دستان مجاهدان‌مان، صبر مردم‌مان، خون و پاره‌های بدن کودکان و زنانمان در قانا تمام تدابیر طاغوتیان را به باد داد و امروز نیز همان است. آن روز از اکنون قدرت‌مندتر، پرشمارتر، مجهّزتر، با ایمان‌تر و پر توکّل‌تر نبودیم و اوضاع محلّی، منطقه‌ای و بین‌المللی‌مان به‌تر از امروز نبود.

برای همین، کسی دل‌نبندد که قبل یا بعد از رای اوّلیّه ما در فشار هستیم. همه بیایید مسئولیّت را بپذیریم. زمانه‌ی دل‌بستگی به این که کسی می‌تواند مردمی را که عقل، قلب، اراده، عزم، تصمیم دارد و خواسته‌است در سرزمین خود و پدران و اجدادش با سربلندی و با عزّت زندگی کند، نابود کند، پایان یافته و دیگر باز نمی‌گردد. می‌گویند عقربه‌های ساعت به عقب باز نمی‌گردند و بنده نیز تایید می‌کنم این اتّفاق هرگز رخ نخواهد داد. زمانه‌ای که در آن می‌توانستید ما را تهدید کنید، بترسانید، یا به اراده، وجود و کرامت ما صدمه‌ای بزنید، به برکت این عقل‌ها، قلب‌ها، عزم‌ها، علم و معرفت این فارغ‌التّحصیلان پسر و دختر، پایان یافته است. آنان پدران، مادران، رؤسا، مدیران، اساتید و دانش‌گاهیانی بزرگ‌وار هستند. به برکت وجود تمام شما ان‌شاءالله می‌توانیم کشور خود را به ساحل امنی برسانیم که در آن امنیّت از کرامت، عزّت، حضور و آی‌نده سازی خویش حفاظت کنیم. ان‌شاءالله این موفّقیّت، پیروزی، فارغ‌التّحصیلی بر همه‌ی شما مبارک باشد، بسیار مایه‌ی خوش‌بختی بود که میان شما حاضر بشوم، میان برادران و خواهران فارغ‌التّحصیل، ولی شرایط را می‌دانید و به هر صورت این شرایط [نیز خود] شاهدی است بر حقیقت رویارویی ما و دشمن اسرائیلی. برای همین از برادران عزیز و بزرگ‌وار جناب سیّد هاشم صفیّ الدّین و برادر حاج ابو حسن رعد می‌خواهم بزرگ‌داشتی که حقّ برادران و خواهران فارغ التّحصیل است را به انجام برسانند. خداوند شما را شما را زنده بدارد، یاری و حفظتان کند.

والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته.


 

بیاناتی در این رابطه با موضوعات:

دغدغه‌های امت

دغدغه‌های امت

صدر عراق/ به مناسبت سالگرد شهادت آیت الله سید محمدباقر صدر
شماره ۲۶۲ هفته نامه پنجره به مناسبت سالگرد شهادت آیت الله سید محمدباقر صدر، در پرونده ویژه‌ای به بررسی شخصیت و آرا این اندیشمند مجاهد پرداخته است. در این پرونده می‌خوانید:

-...

رادیو اینترنتی

نمایه

صفحه ویژه جنگ ۳۳ روزه
بخش کوتاهی از مصاحبه سید حسن نصرالله با شبکه المیادین به روایت دوربین دوم

نماهنگ

کتاب


سید حسن نصرالله