
مقاومت، با تقوا، متوکل، عاشق و عارف و در عین حال عالم، عاقل، با برنامه، آموزشدیده و مجهز است.

این جنگ از لحاظ تصمیم، سلاح، برنامه، اراده و مهلتدهی مکرر به صهیونیستها به مدت یک، دو، سه و چهار هفته یک جنگ آمریکایی بود.

آنچه جنگ را پایان داد ناتوانی صهیونیستها بود.

این پیروزی از میزان تحمل و ظرفیت عقلهای ما بسیار بزرگتر است. و هفتهها، ماهها و سالهای پیش رو بر این مسئله صحه خواهند گذاشت.

امروز مقاومت لبنان، الهامبخش همهی اهالی مقاومت، آزادگان، اهالی شرف، و مخالفان سرسپردگی و ذلت در برابر آمریکا در جهان است. پیروزی ما این است. این نتیجهی نبرد ماست.

مقاومت شما در سال 2006 الگویی شد برای پایداری اسطورهای و اعجازگونه.

هیچ کس از شما نمیخواهد ارتشهایتان را برای دفاع از مردم فلسطین روانه کنید. فقط از این ملت حمایت کنید.

ما مقاومت لبنان بودیم که لبنان را از جنگ داخلی حفظ کردیم.

اشک از کسی محافظت نخواهد کرد.

امروز لبنان بدون مبالغه در منطقهی خاورمیانه دیگر کوچک نیست، به واسطهی شماست که یک قدرت بزرگ است.

این سلاح برای داخل نیست. برای داخل استفاده نشده و برای داخل استفاده نمیشود. این سلاح شیعیان نیست. سلاح لبنانیان است.

هیچ کس نمیتواند بگوید ما اکثریت هستیم. دیگران مهم نیستند و تمام.

به هیچ کس اجازه ندهید شکاف سیاسی را به شکاف مذهبی یا شکاف طائفهای تبدیل کند. تحریکات مذهبی و طائفهای برای دفاع از انتخابهای سیاسی ممنوع است. این بازی با آتش و تخریب و نابود کردن کشور است.

بنده تعارف نمیکنم: ما آمادهی جنگی طولانی بودیم. آنچه در جنگ به نمایش گذاشتیم بخش کوچکی از توانمان بود.

مقاومت امروز از شب 12 جولای قدرتمندتر است.

اسیرانتان، فرزندانتان، ان شاءالله به زودی باز خواهند گشت.

در طی جنگ اگر اراده و وحدت جدی سیاسی و مقاومت سیاسی یکپارچه وجود داشت ما میتوانستیم مزارع شبعا و تپههای کفرشوبا را بازگردانیم.

ارتش لبنان از شجاعت، اراده و عزم برخوردار است و افسران و سربازانش برادران همین مقاومان هستند. فرقی ندارند.

اگر حکومت و دولت از مسئولیت خود در زمینهی حفاظت از خاک و شهروندان شانه خالی کنند، مردم لبنان این مسئولیت را بر دوش خواهند گرفت، چنان که از 1982 بر دوش گرفتند.

میگویند ما به خاطر پروندهی هستهای یا دادگاه بین المللی میجنگیم! این حرفی ننگآور و گستاخانه است.

ما یک حزب، تشکیلات و گروه تمامیتخواه نیستیم. پدر من خان نبوده، پدربزرگم هم خان نبوده و فرزندم هم قرار نیست خان باشد.

ما اهل کرامتیم. کرامتمان در اولویت است. ممکن نیست بگذاریم کسی کرامت ما را به خاطر ساختن خانهای -که به خاطر کرامت ما تخریب شده- از بین ببرد.