بیانات
سخنرانی سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان، دربارهی آخرین تحولات نبرد آزادسازی بلندیهای عرسال
| عربی | فیلم | صوت |بخشهایی از متن بیانات:
فرازها:
در ابتدا باید به اهل بیت المقدس، مرزبانان قدس، اهالی کرانهی باختری و همهی اهل فلسطین درود بفرستم. اهالی فلسطین این روزها به شهر قدیمی قدس هجوم آوردند تا پیروزی تازهای را در مواجهه با دشمن صهیونیست رقم بزنند و اسرائیل را مجبور کنند گیتهای الکترونیکی را که نشانهای تحمیلی برای حاکمیت اسرائیل بر مسجد الاقصی است، از ورودیهای این مسجد بردارد. مردم با حضور و صلوات و تکبیرهای خود تجربهی تازهای را در زمینهی گزینههای نظامی و مدنی پیش روی مقاومت رقم زدند.
میخواهم از برادر و فرمانده عزیز، سید عبدالملک بدرالدین حوثی تشکر کنم که چند روز پیش به همراه همهی مقاومان یمن مظلوم و غریب تأکید کردند در هر رویارویی با دشمن اسرائیلی شریک خواهند بود. بنده بار دیگر از کسانی که دربارهی یمن موضع متفاوتی دارند، دعوت میکنم به راهپیماییهایی که در این مدت در حمایت از فلسطین برگزار شده است توجه کنند. عظیمترین راهپیماییهای این مدت در حمایت از فلسطین در یمن برگزار شده.
در موضوع عرسال من نمیخواهم با کسی وارد بحث عقیم شوم و وقت و اعصاب خودم و دیگران را هدر بدهم. بالاخره برخیها به واسطهی بعضی موضعگیریها آشفته بودند. در زمینهی عرسال ما در برابر یک حق واضح روشن قرار داریم. هر کس دربارهی فواید این نبرد شک دارد میتواند برود از اهالی هرمل تا تمام روستاهای حد فاصل هرمل تا بقاع که هدف خودروهای بمبگذاریشده و توپ قرار گرفته بودند، سؤال کند.
مبارزه با گروههای حاضر در این منطقه از سال ۲۰۱۵ آغاز شد. سؤال این نیست که چرا الآن به آنها حمله کردید، سؤال این است که چرا تأخیر داشتید. علت زمانبندی عملیات، آن بود که این مناطق پس از همهی ناکامیهای تکفیریها در تشکیل هستههای تروریستی در داخل لبنان، دوباره به لانهی اشخاص انتحاری تبدیل شده بودند. در هر صورت میدانم که موضوع حمله به این مناطق یک موضوع غامض است که مورد رضایت همهی اطراف نیست. بنده به این اختلاف نظر احترام میگذارم اما میخواهم تأکید کنم که این تصمیم از سوی خود ما بود. از سوی ایران نبود. ایران به ما نگفت بروید عرسال را بگیرید. همچنین تصمیم سوریه نبود. حتی بخش فلیطه. ما بودیم که تماس گرفتیم و از سوریها درخواست کمک کردیم. اگر سوریها به حال خودشان واگذاشته شده بودند، اولویتشان جنگ در مناطق دیگر بود. زمانبندی این عملیات نه به ژنو ربط داشته، نه به آستانه، نه به دیدار پوتین و ترامپ، نه به روابط آمریکا و ایران، نه به بحران کشورهای خلیج و قطر و نه به حوادث قدس. قدیمیتر از همهی این حوادث بود. کسی که کمی از امور نظامی سر در بیاورد میفهمد چنین نبردی چندین ماه طراحی و کسب آمادگی لازم دارد. نبرد در این منطقهی کوهستانی از دشوارترین انواع نبرد است.
تروریستهای حاضر در عرسال در موضع دفاع بودند و پشت استحکامات قرار داشتند. عوارض طبیعی این منطقهی کوهستانی از هر استحکاماتی که ساخت بشر باشد کارآمدتر بود. همچنین تروریستها به لحاظ روانی وضعیت خوبی داشتند. خانوادههایشان در کنارشان در اردوگاه پناهندگان سوری بودند و رفت و آمد داشتند و اسلحه، مهمات، غذا و مواد درمانی جابهجا میکردند. رزمندگان ما علاوه بر این که در موضع هجوم بودند، مجبور بودند با پای پیاده به دل کوهستانهای دشوار بزنند. همچنین از عنصر غافلگیری بهرهمند نبودند چون این نبرد از پیش اعلام شده و ماهها بود که انواع شیوههای سازش به جبههی النصره پیشنهاد شده بود اما نپذیرفتند.
به فضل خداوند سبحان و با یک نقشهی مستحکم و استفاده از همهی تجارب فرماندهان و مجاهدانمان و تعهد به نقشه و بهکارگیری فرماندهان باتجربه، حکیم و آرام و همچنین به واسطهی شجاعت و روحیهی بالای رزمندگان و همچنین دلاوری بسیار ویژهشان، این نبرد با موفقیت پشت سر گذاشته شد. نقش ارتش لبنان در این نبرد اولا بستن همهی خطوط تماس جبهه بود تا هیچ کس به مناطق کوهستانی داخل یا از آنها خارج نشود. ثانیا همانطور که ارتش در بیانیههایش اعلام کرد، چندین موضع و هدف را بمباران کردند. ثالثا برقراری امنیت و آرامش در روستاهای اطراف. رابعا کنترل و کمک به اردوگاههای پناهندگان سوری. این آرامش و سد مستحکم با مسئولیتپذیری و شببیداری ارتش لبنان به نتیجه رسید.
ما چون به هر کس با مسئولیتپذیری رفتار کند احترام میگذاریم باید از موضع عاقلانه و مسئولانهی سرایا اهل الشام یاد کنیم. این گروه که مانند جبههی النصره در بلندیهای عرسال حضور داشتند، روز اول جنگیدند اما دیدند این نبرد هیچ آیندهای ندارد و ضمنا باب حل مسئله و سازش باز است؛ سازشی که هم خون آنها را حفظ میکند و هم خون ما را و موجب حفظ همه و رسیدن همه به خواستههایشان میشود. روز دوم تصمیم گرفتند از خط مقدم به اردوگاههای پناهندگان عقبنشینی کنند. ما نیز این عقبنشینی را برایشان تسهیل کردیم. این عقبنشنی به واسطهی اعتمادی صورت گرفت که به ما کردند که ما به اردوگاهها کاری نداشتهایم و نداریم. چون این اردوگاهها خارج از منطقهی حضور و مسئولیت ارتش لبنان بود. در هر صورت ما به آنها تعهد دادیم و بنده اینجا به صورت علنی اعلام میکنم میتوانند در هر زمانبندی که با حکومت لبنان و سوریه هماهنگ شود به هر جا که بخواهند بروند. ما از مدتها پیش در این زمینه با سران سوریه صحبت کرده بودیم و موافق بودند.
شاید بعضی از مردم بگویند شما به این نبرد اصرار داشتید تا در آن پیروز شوید و به آن افتخار کنید. اینطور نیست. متأسفانه سران جبههی النصره با وجود باز بودن باب درمان، آن را به روی خود بستند. ما پیروزی کم نداریم و خون جوانانمان برایمان بسیار ارزشمندتر از این پیروزیهاست. ما پیشنهادات سازش زیادی به صورت علنی و غیرعلنی به آنها دادیم اما نپذیرفتند. شاید خیال کرده بودند همهی این تهدیدهای ما جنگ روانی است. پس از آغاز نبرد نیز شاید فکر کرده بودند میتوانند کمی بجنگند و خسارتهای شدیدی به مقاومت وارد کنند و از طریق کوهستانها فرار کنند. چون وضعیت جغرافیایی منطقه بهگونهای است که چنین فکری غیرعقلانی نیست. امروز جبههی النصره فهمیده است که راه فراری ندارد. در یک منطقهی بسیار کوچک محاصره شدهاند. یک طرف حزب الله است که با آنها میجنگد و همچنان به آنها پیشنهاد سازش میدهد. یک طرف ارتش لبنان است که نمیگذارد وارد اردوگاههای پناهندگان یا شهرک عرسال شوند و یک طرف داعش است که اولین شرطش برای پذیرفتن آنها بیعت با خلیفه است. در حالی که جبههی النصره داعش را در ادبیاتش سگان اهل جهنم مینامد و پذیرفتن این شرط، بسیار برایش مایهی ذلت است.
ما از روز اول هیچ گاه به منطقهی عرسال چشم نداشتهایم. همهی آرزوی رزمندگان و شهدای حزب الله، سلامتی و امنیت اهالی عرسال بوده است. امروز نیز پس از پایان نبرد، در اولین روزی که ارتش لبنان اعلام آمادگی کند همهی مواضع را تحویلشان میدهیم. ما نمیخواهیم هیمنه یا نفوذ برای خودمان بسازیم یا خودمان یا حضور نظامیمان را تحمیل کنیم. تنها میخواستیم بلندیهای عرسال را از تروریستهایی که برای همهی لبنان خطر محسوب میشدند پاکسازی کنیم. ما مثل سال ۲۰۰۰ و ۲۰۰۶ این پیروزی را به همهی مردم لبنان تقدیم میکنیم و اگر چند شلاق هم خوردیم و ملامت شنیدیم مشکلی ندارد. ما این نبرد را به خاطر خدا، امت و ملتی انجام دادیم که شایستهی همهی این فداکاریها هستند.
بنده شخصا به فرماندهان نظامی تأکید کردم در تمام کردن کار این نبرد عجله نکنند. بالاخره آنها اهل میدان و به اندازهی کافی شجاع هستند و مثل من دور نیستند و در حال مشاهدهی صحنه هستند. علت اصلی اصرار من این است که باقیماندهی جبههی النصره شاید اگر کمی وقت داشته باشند، نوعی سازش را بپذیرند و به اردوگاههای پناهندگان بروند. چرا که نه؟ در هر صورت فرماندهی این نبرد با مجموعهای از چهارچوبها به فرماندهی میدان سپرده شده است.
در پایان به من اجازه دهید خطاب به همهی ایثارگران، روح شهیدان، خانوادهی شهیدان و جانبازان، مجاهدان و مقاومان همهی عرصههای مقاومت و فداکاری و نه فقط کسانی که امروز در بلندیهای عرسال حضور دارند بگویم: بنده خیلی گشتم ببینم باید به شما چه بگویم. یادم افتاد ما در زیارت امامانمان، اهل بیت پیامبر(ص) میخوانیم: پدر و مادر و جانم فدای شما. چگونه مدح شما را بگویم؟ و ابتلائات زیبای شما را به شماره در آورم؟ در حالی که خدا به وسیلهی شما ما را از ذلت خارج کرد و از غرقگی در غمها برای ما گشایشی ایجاد نمود و از لبهی پرتگاه مهلکهها ما را نجات بخشید. همهی شما شهیدان، جانبازان، رزمندگان، مقاومان و همهی پدران، مادران، همسران و عزیزان این افرادْ وارثان، عزیزان و پیروان ائمه هستید. در همهی زن و خانمهای شما، روح زینب(علیها السلام) خانه دارد که پس از کربلا میگفت:«جز زیبایی ندیدم». در مردان شما ایثار عباس خانه دارد که نپذیرفت که آب بنوشد و به رود فرات گفت:«ای جان من، پس از حسین فقط خواری است و پس از او ماندن ممکن نیست». و روح اباعبدالله الحسین(علیه السلام) در شما خانه دارد که وقتی همگان او را محاصره کردند و او را میان دو گزینهی شمشیر و ذلت گذاشتند، این جمله را برای تاریخ و قیامت به یادگار گذاشت که:«هیهات منا الذلة». پس چون شما چنین هستید، اجازه دهید به شما بگویم: پدر و مادر و جانم فدای شما…
جستجو
دغدغههای امت
-...
-
لبیک یا حسینگفتارهای عاشورایی سالهای ۱۴۳۲ تا ۱۴۳۵ قمریانتشارات خیمه
-
چرا سوریه؟سخنرانیها و مصاحبهها دربارهی سوریه از سال 2008 تا 2016 میلادیانتشارات جمکران
-
امام مهدی(عج) و اخبار غیبسخنرانی شبهای پنجم و هفتم و نهم محرم 2014 میلادیانتشارات جمکران