بسم الله الرحمن الرحیم
و إن يريدوا أن يخدعوك فإن حسبك الله هو الذي أيدك بنصره وبالمؤمنين
جوامع
سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب‌الله لبنان: بیانات در شب هفتم محرم 1438

بیانات

16 مهر 1395

سخنرانی سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان، در شب هفتم محرم 1438

|فارسی|فیلم|صوت|
«
برخی مردم فکر می‌کنند بر ما واجب است به یکباره با همه‌ی منکرات صغیره و کبیره و شخصی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و امنیتی و… جامعه‌مان به مقابله برخیزیم. اگر توانش را داشته باشیم، بله، درست است. ولی شرط توانایی وجود دارد و وقتی توانایی نیست، باید بر اساس اهمیت بچینیمشان. این همان‌چیزی است که در ادبیات معاصر به آن اولویت‌بندی می‌گوییم.
 همه‌ی چیزهایی که الله(سبحانه و تعالی) منکر دانسته و ما را از آن نهی کرده است، بدی و فساد و آزارش از ابتدای خلقت تا روز قیامت به انسان، خانواده و عزیزانش و همه‌ی مردم و بشریت باز می‌گردد. منکرها موجب آزار و فساد در دنیا و آخرت مردم هستند.
 الله بی‌نیاز، بزرگ، توانا، پاک و منزه است. نه خیر ما به او می‌رسد و نه شرمان.
  واجب شدن وظیفه‌ی امر به معروف و نهی از منکر در دین ما به صورت قطعی بر هر مسلمان و متدین، توسط الله(سبحانه و تعالی)، تأکیدی بر مسئولیت عمومی است.
  فقها بر اساس ادله‌ای که در اختیار دارند به ما می‌گویند: الله(سبحانه و تعالی) در احکام و تشریع، بالاترین احتیاط را اولا درباره‌ی خون مردم داده است، ثانیا درباره‌ی نوامیس، ثالثا درباره‌ی اموال.
  ممکن است گاهی به نهی از منکرهای کوچک و با تأثیر محدود در محیط و جامعه‌مان مشغول شویم و از موضوعات افسد و خطرناک‌تر باز بمانیم؛ موضوعاتی که ممکن است به وجود، امنیت و زندگی‌مان و زندگی مردم صدمه بزنند.
  برخی مردم فکر می‌کنند بر ما واجب است به یکباره با همه‌ی منکرات صغیره و کبیره و شخصی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و امنیتی و… جامعه‌مان به مقابله برخیزیم. اگر توانش را داشته باشیم، بله، درست است. ولی شرط توانایی وجود دارد و وقتی توانایی نیست، باید بر اساس اهمیت بچینیمشان. این همان‌چیزی است که در ادبیات معاصر به آن اولویت‌بندی می‌گوییم.
  وقتی حسین(علیه السلام) سال ۶۰ هجری از مدینه خارج شد، در کتاب‌های تاریخ هست که فساد اخلاقی به مدینه‌ی منوره و مکه نیز رسیده بود. قاعدتا این‌ها نتیجه‌ی نقشه‌ها، مدیریت و مماشات عمدی و غیر عمدی برخی‌ها بود. نمی‌خواهم وارد این جزئیات شوم. حتی والی مدینه یک والی فاسد بود. اگر صحبت از فساد باشد. اما حسین(علیه السلام) در چنین وضعیتی به سراغ مهم‌ترین موضوع رفت.
 حسین(علیه السلام) می‌گوید «اگر امت سرپرستی مثل یزید داشته باشد، باید با اسلام خداحافظی کرد». نمی‌گوید باید با نماز، روزه، حج یا فلان معروف یا نهی از فلان منکر خداحافظی کرد بلکه می‌گوید «باید با اسلام خداحافظی کرد.»
  در کشور فسادها و مشکلات زیادی وجود دارد. اگر بخواهید وارد مبارزه با همه‌ی فسادها و مشکلات شوید، باید با اکثریت قاطع مردم مبارزه کنید. و در مورد مسائل بسیاری از شما توقع دارند. ولی هر کس باید اولویت‌بندی کند و ما سراغ این اولویت رفتیم.
  امروز یکی از بزرگ‌ترین منکرها در منطقه‌ی ما این است که آمریکا بر کشورها، تصمیمات سیاسی، نظام‌های سیاسی، نفتمان و منابعمان تسلط پیدا کند، همان‌طور که ده‌ها سال مسلط بود. و بازارهای ما را به بازارهای مصرفی سلاح تبدیل کند. نگاه کنید فقط به خاطر همین جنگ یمن و حوادث منطقه، سعودی چقدر از آمریکا سلاح خرید. چقدر به کارخانه‌های آمریکا رونق بخشید. صدها میلیارد دلار طی همین چند سال. خب، بازارهای ما را به بازارهای مصرفی سلاح و کالاهای خود تبدیل کند. به لحاظ امنیتی بر کشورهای ما مسلط شود و آن‌ها را به واسطه‌ی نفوذها و جبهه‌بندی‌ها لبریز از فتنه و جنگ کند.
  مثلا در همین سعودی کمیته‌های امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد. اگر یک خانم رانندگی کند آن را منکر به حساب می‌آورند، زندانی‌اش می‌کنند، شلاقش می‌زنند، می‌زنندش و… قیامت به پا می‌شود. با وجود این که نماز اول وقت، مستحب است و واجب نیست اگر یک نفر مغازه‌اش را در اول وقت نبندد چه کارها که با او نمی‌کنند. اما پول، نفت، تصمیم سیاسی و پروژه‌ی منطقه‌ای [سعودی] در خدمت آمریکایی‌هاست. شیطان بزرگ و ام الفساد هر کاری بخواهد برایش انجام می‌دهند. اسم این امر به معروف و نهی از منکر است؟! اسم این گم‌راه‌سازی، دروغ و تحریف وظیفه‌ی امر به معروف و نهی از منکر است.
  برخی افراد به دنبال نابود کردن جامعه‌ی ما هستند و می‌آیند و می‌گویند ترویج مواد مخدر یک روش طبیعی است. نه بمبارانی در کار است، نه شما را به واکنش وامی‌دارد، نه نبردی آغاز می‌شود و نه شهری بمباران می‌شود و نه…. خیلی نرم وارد می‌شوند و همه‌ی خط‌های پشتی و همه‌ی محیط و جامعه‌ات و پسران و دختران جوانت را که تکیه‌گاه میهن، ارتش، مقاومت، سازمان‌ها، امنیت، اقتصاد و… هستند، نابود می‌کنند.
  اگر فقط در مرزها بمانیم و از مرزها پاسداری کنیم و جامعه‌مان را رها کنیم که تا تکه‌تکه و نابودش کنند و نفسش را بگیرند، پس دیگر در حال دفاع از چه کسی هستیم؟ در حالی که جامعه‌مان در حال فروپاشی از درون است.
  در شرع در زمینه‌ی امر به معروف و نهی از منکر، سه سطح وجود دارد. یک سطح قلب است، یک سطح زبان و یک سطح عمل. موضوع عملی، مسئولیت حکومت است. حتی در فقه نیز می‌گویند مسئولیت حاکم شرع است.
 امروز کار کشور به جایی رسیده است که تاجران مواد مخدر یک طبقه‌ی محترم اجتماعی هستند که در برخی مناطق جزء بزرگان منطقه هستند و پول می‌دهند و کمک می‌کنند و برای رفع اختلاف پادرمیانی می‌کنند! این دیگر چه مصیبتی است! کار قرار است به کجا بکشد؟ این بسیار خطرناک است. شاید کسی پیدا شود و بگوید بله، ما باید با گشودگی با همه‌ی طبقه‌های اجتماعی برخورد کنیم چون اولویت ما مقاومت است! این طبقه، دشمن مقاومت و جامعه و فرهنگ و ارزش‌های مقاومت هستند. این طبقه خائن به خون شهدا و جانبازانی هستند که الآن در مجتمع در میان شما نشسته‌اند.

بسم الله

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.

بسم الله الرحمن الرحیم.

و الحمد لله رب العالمین و الصلات و السلام علی سیدنا و نبینا خاتم النبیین ابی القاسم محمد بن عبدالله و علی آله الطیبین الطاهرین و صحبه الاخیار المنتجبین و علی جمیع الانبیاء و المرسلین.

السلام علیک یا سیدی و مولای یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیکم منی جمیعا سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعل الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.

دانشمندان، برادران و خواهران، سلام و رحمت و برکات الهی بر شما.

در ابتدا پیش از آن‌که وارد موضوع صحبت امشبم شوم، باید به حادثه‌ی هولناک و استثنایی و مهمی که امروز در شهر صنعا به وقوع پیوست و تجاوز صریح و واضح سعودی بپردازیم. هواپیماهای این نظام، هدف‌های نظامی را نمی‌زنند تا شاید در کنارش شهرنشینانی نیز به شهادت برسند، بلکه عمدا یک سالن بسیار بزرگ با ظرفیت هزاران نفر را در صنعا بمباران کردند. در این سالن، مجلس ختمی برقرار بوده و مسئولان بلندپایه‌ای در آن حضور داشتند. به وضوح، قصد کشتار بالاترین تعداد ممکن از مردم را در این مکان و این مناسبت داشتند. این موضوع تا این لحظه بر اساس گزارش رسانه‌ها به کشته و زخمی‌شدن صدها نفر انجامیده است. هنوز اعداد روشن و قطعی‌ای بیان نمی‌شوند. اما در هر صورت امروز در صنعا یک فاجعه‌ی بشری واقعی به وقوع پیوسته. به همین مقدار بسنده می‌کنم که ارتکاب این جنایت توسط این نظام، برای بنده و بسیاری افراد، طبیعی و قابل پیش‌بینی بود. کافی است به تاریخ و جنایت‌های این نظام که بعدها سعودی نام گرفت، از ابتدای تأسیسش در شبه جزیره‌ی عربستان و کشورهای همسایه از جمله عراق و هرجا که شمشیر و تفنگ‌هایشان رسید و حوادث امروز منطقه نگاهی بیاندازیم. نمی‌خواهم سخنرانی امشب را به این موضوع اختصاص دهم، ان شاءالله وقتش خواهد رسید. اما باید به این موضوع توجه نشان می‌دادیم و جنایت امروز را با فریاد محکوم می‌کردیم. در هر صورت این جنایت، بسیاری از نیروها را در این جهان، رسوا خواهد کرد. اولا باید بگوییم که این حادثه را محکوم می‌کنیم، حتی اگر این کلمات در برابر هول آن جنایت، کوچک و ضعیف باشند. ثانیا باید به خانواده‌ی شهیدان تسلیت بگوییم و برای آن‌ها از خداوند(سبحانه و تعالی) مهر بخواهیم. ثالثا باید برای شفا و سلامت زخمی‌ها دعا کنیم. و اولا و آخرا باید برای این ملت مظلوم صابر پایدار شجاع شریف یمن دعا کنیم که تا امروز تحمل کردند و همچنان در حال تحمل هستند و امروز و در ایام عاشورا و جان‌فشانی و شهادت، این فداکاری عظیم و بزرگ را به انجام رساندند. بنده به این ملت می‌گویم: شما حتما پیروز خواهید شد. خون انقلابی شریف برحق شما بر شمشیر این وحشیان خون‌ریز قاتل تروریست پیروز خواهد شد.

همچنین پیش از ورود به موضوع امشب، می‌خواهم به این تعداد بالای برادران جانبازمان که امشب، در شب عباس(علیه السلام)، به مجلس ما افتخار دادند، خوش‌آمد بگویم. این برادران نشان می‌دهند روح، فرهنگ، اراده، شجاعت، ایمان، اصرار، عزم، ایثار، پایداری، ثبات و اصرار عباس بر ادامه‌ی مسیر پس از همه‌ی این سده‌ها همچنان زنده است و در ایشان مجسم شده. خوش‌آمدید. ایشان امشب به ما افتخار دادند و ما از حضور گرامی‌شان به خود می‌بالیم.

موضوعی که امشب در ذهنم دارم، دو بخش دارد. یک بخش نظری و یک بخش عملی. نظری یعنی اندیشه و ایده و فرهنگ این موضوع و بخش عملی که مبتنی بر بخش نظری است. اگر به سخنان امام حسین(علیه السلام) بازگردیم، یکی از سخنان معروف و مشهور ایشان که همیشه می‌شنوید این است:«من برای خودنمایی و از سر سرمستی و برای فساد و ظلم خروج نکردم، بلکه برای اصلاح در امت جدم خروج کردم. می‌خواهم به معروف امر و از منکر نهی کنم و پا در راه پدربزرگ و پدرم، علی بن ابی طالب(علیهما السلام) بگذارم، پس هر کس سخن حق مرا بپذیرد، الله به پذیرش سزاوارتر است و هر کس سخنم را رد کند، صبر می‌کنم تا الله میان من و این قوم، به حق قضاوت کند که او بهترین حاکمان است.» یکی از مهم‌ترین مأموریت‌ها، وظایف یا ویژگی‌های جنبش جهادی حسین(علیه السلام) در سال ۶۱ هجری مأموریت، وظیفه و موضوع «امر به معروف و نهی از منکر» بود. این موضوعی است که می‌خواهم ابتدا کمی به صورت نظری درباره‌اش صحبت کنم و سپس سراغ پرونده‌ی امشب بروم که امشب همه باید از این موقعیت و با این درک، مسئولیتش را بر عهده بگیرم.

اجازه دهید کمی درباره‌ی امر به معروف و نهی از منکر صحبت کنیم. ابتدا درباره‌ی خود معروف و منکر. اولا همه‌ی چیزهایی که الله(تعالی) معروف دانسته، در واقع برای دنیا و آخرت مردم، انسان، خانواده‌اش، عزیزانش و همه‌ی مردم از ابتدای خلقت تا روز قیامت، خیری داشته است. مثلا مشهورترین مصادیق آن: صداقت، ادای امانت، کمک به فقرا، آشتی‌دادن، آموزش، وحدت کلمه، صله‌ی رحم، ادای حق و… لیستش طولانی است. این‌ها را مصادیق معروفی می‌دانیم که الله(سبحانه و تعالی) فرمان داده است که انجامشان دهیم و به انجامشان فرمان دهیم. یعنی ما را به خود معروف و به امر به معروف فرمان داده است. اگرنه الله(سبحانه و تعالی) از عبادت، انجام معروف، امر به معروف، جهاد، صدقه‌ها، زکات‌ها و همه‌ی معروف‌هایی که می‌توانیم در این دنیا به انجام برسانیم بی‌نیاز است.

همچنین همه‌ی چیزهایی که الله(سبحانه و تعالی) منکر دانسته و ما را از آن نهی کرده است، بدی و فساد و آزارش از ابتدای خلقت تا روز قیامت به انسان، خانواده و عزیزانش و همه‌ی مردم و بشریت باز می‌گردد. منکرها موجب آزار و فساد در دنیا و آخرت مردم هستند. بنده تلاش می‌کنم معنا را از طریق مصادیق معرفی کنم تا زحمت توضیح را کم کنم: دروغ، غیبت، بدگویی، لعنت و توهین و فحش، فتنه‌انگیزی، کشتن انسان، تجاوز به نوامیس، دزدی پول، برانگیختن خشم والدین، آزار همسایگان، قطع رابطه با خویشاوندان و…. لیستش طولانی است. این‌جا نیز اگر ما مردم این منکرها و گناهان را مرتکب شدیم، بدی و آزار و فسادش به خودمان و جوامع‌مان باز می‌گردد و چیزی از آن به الله(سبحانه و تعالی) نمی‌رسد. الله بی‌نیاز، بزرگ، توانا، پاک و منزه است. نه خیر ما به او می‌رسد و نه شرمان. این اولین بخش.

ثانیا: واجب شدن وظیفه‌ی امر به معروف و نهی از منکر در دین ما به صورت قطعی بر هر مسلمان و متدین، توسط الله(سبحانه و تعالی)، تأکیدی بر مسئولیت عمومی است. یعنی از عظمت این دین است که مسئولیت همگان را بر عهده‌ی افراد می‌گذارد. این‌طور نیست که هر کس برای خودش خدا را صدا بزند و تمام. نمی‌توانیم بگوییم من حالم خوب است، سیرم، امنیت دارم، راحتم، عزت دارم، کرامت دارم و خوشحالم و دیگر هیچ چیز مهم نیست. اسلام این‌گونه نیست. اصلا دین الهی این‌گونه نیست. پس انسان همان‌طور که مسئولیت خویش و خانواده‌اش را بر عهده دارد، مسئولیت عمومی و مردم اطرافش و ملتش و کشور و منطقه و گاهی همه‌ی بشریت را بر عهده دارد. این‌ها به تفاوت جایگاه فرد مسئول باز می‌گردد. انسان در همه‌ی سطوح اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی، امنیتی، سیاسی، اقتصادی و همه‌ی حوزه‌های عمومی مسئولیت دارد. به همین علت بیش‌تر مصادیق امر به معروف و نهی از منکر درباره‌ی رابطه با دیگری داخل خانواده، جامعه، کشور، روستا، عشیره، تشکیلات، سازمان یا اداره هستند. پس ثانیا این موضوع، تأکیدی بر مسئولیت عمومی است.

ثالثا: معروف سطوح مختلفی دارد. همه‌ی چیزهایی که خواندیم، ‌هم‌سطح و هم‌اهمیت نیستند. به لحاظ اهمیت و تعلق اراده‌ی الهی و همچنین در نگاه عقل و عقلا تفاوت دارند و مردم به راحتی می‌توانند آن‌ها را تفکیک کنند. چند مثال می‌زنم. منکر هم همین‌طور. همه‌ی منکرها در یک سطح و مثل هم نیستند. سطوح مختلفی دارند. فاسد و افسد دارند. همان‌طور که معروف‌ها مهم و اهم دارند.

مثلا نجات فردی که در حال غرق شدن است، خوب است. پذیرایی از مهمان هم کار خوبی است. اما کدام مهم‌تر است؟ نجات فرد در حال غرق شدن مهم‌تر است یا پذیرایی از مهمان؟ همچنین اگر سراغ مفاسد برویم. سرقت یک عمل فاسد و منکر و معصیت و گناه است. کشتن یک انسان هم فاسد و منکر و معصیت و گناه است. اما کدام بدتر و افسد و خطیرتر است؟ کشتن یا سرقت؟ روشن است که کشتن. پس ما حتی هنگام بر عهده گرفتن مسئولیت، لیستی از کارهای مهم و مهم‌تر داریم که اولویت‌های خود را دارند. همچنین در میان منکرها افسد و فاسد داریم. هیچ کدام مثل دیگری نیستند. این هم از سومین نکته.

به همین علت در شریعت سمحاء و مقدس شاهد هستیم که فقها بر اساس ادله‌ای که در اختیار دارند به ما می‌گویند: الله(سبحانه و تعالی) در احکام و تشریع، بالاترین احتیاط را اولا درباره‌ی خون مردم داده است، ثانیا درباره‌ی نوامیس، ثالثا درباره‌ی اموال. یعنی چیزی که به خون و نفس محترمه ربط داشته باشد بسیار مهم‌تر از نوامیس و اموال است. سپس آن‌چه به نوامیس ربط داشته باشد بسیار مهم‌تر از اموال است. این درجه‌بندی و سطح‌بندی، در فقه نیز موجود است.

رابعا: وظیفه‌ی امر به معروف و نهی از منکر همان‌طور که فقها در کتب فقهی گفته‌اند، شرط‌های خودش را دارد. اصلش واجب است، اما شرط‌هایی دارد. اگر شرط‌هایش فراهم باشد، واجب می‌شود و اگر نباشد، امر به معروف و نهی از منکر واجب نمی‌شود. مثل بسیاری از واجبات، مشروط است. مثلا در ماه رمضان، مریض لازم نیست روزه بگیرد. وجوب روزه از مریضی که روزه اذیتش می‌کند، برداشته می‌شود. لازم نیست روزه بگیرد. ادایش از او برداشته می‌شود و سپس باید با جزئیات مشخصی قضایش را بگیرد. یا مثلا حج. هر کس بتواند حج برود، حج بر او واجب می‌شود. استطاعت مالی و همچنین استطاعت امنیتی. اگر ویزا دادند و راه باز بود و خطری نبود و…. پس حج واجب است، به شرط استطاعت. روزه واجب است، به شرط قدرت و سلامت. امر به معروف و نهی از منکر نیز واجب هستند، به شرط‌هایی که در کتاب‌های فقهی آمده است. نمی‌خواهم وارد جزئیات شوم چون تأکیدم روی بخش‌های بعدی سخنانم است.

خامسا: امر به معروف و نهی از منکر واجب هستند، اما واجب کفائی. واجب کفائی یعنی چه؟ یعنی بر همه‌ی ما واجب است اما اگر تعدادی از ما آن را به انجام رساندیم، تکلیف از دیگران برداشته می‌شود یا بریءالذمه می‌شوند. اما اگر هیچ کس انجامش ندهد روز قیامت از همه سؤال می‌شود و همه به خاطرش محاسبه می‌شوند چون این واجب را به انجام نرساندیم. مثل موضوع دفاع و مقاومت. اگر دشمن به کشور ما حمله کند باید از آن دفاع کنیم. دفاع از اموال، نوامیس، جان‌ها، حق حاکمیت، کرامت و وجود، بر همه واجب کفایی است. اگر تعدادی از مردم آن را به انجام رساندند و این برای دفع دشمن کافی بود، تکلیف از بقیه برداشته می‌شود. اما اگر کافی نبود، همه‌ی دیگران روز قیامت مسئول خواهند بود. این معنای واجب کفایی است.

سادسا و مهم‌ترین بخش سخنانم که باب ورود به بخش دوم است: در هر زمان و مکان و جامعه و محیطی فارغ از جزئیاتشان، اصل این است که امر به هر معروفی واجب است. این‌طور نیست که امر به یک معروف واجب باشد و امر به معروف دیگری واجب نباشد. نهی از همه‌ی منکرات نیز واجب است. خون هیچ منکری از منکر دیگری رنگین‌تر نیست. نهی از هر منکری واجب است. اما گاهی حتی وقتی شرط‌های وجوب برقرار هستند، توان و امکانات وجود ندارد که ما به همه‌ی معروف‌ها امر و از همه‌ی منکرها نهی کنیم. فقط می‌توانیم به تعداد مشخصی امر کنیم و به بقیه نمی‌رسیم. فقط می‌توانیم از تعداد مشخصی نهی کنیم و به بقیه نمی‌رسیم. این‌جا چه کنیم؟ بر اساس آن‌چه پیش از این گفتیم، پاسخ روشن است. باید برویم سراغ معروف اهم و منکر افسد. باید به معروف مهم‌تر بپردازیم چون مهم‌تر است. همچنین باید روی منکر افسد کار کنیم چون ممکن است گاهی به نهی از منکرهای کوچک و با تأثیر محدود در محیط و جامعه‌مان مشغول شویم و از موضوعات افسد و خطرناک‌تر باز بمانیم؛ موضوعاتی که ممکن است به وجود، امنیت و زندگی‌مان و زندگی مردم صدمه بزنند. پس پاسخ شرعی روشن است. وقتی امکان پرداختن به همه‌ی معروف‌ها برای یک نفر وجود ندارد، باید به ترتیب اهمیت وارد عمل شود. اگر کسی امکان نهی از همه‌ی منکرها را ندارد باید به ترتیب فسادانگیزی وارد مقابله با آن‌ها شود. نباید به فاسد سرگرم شود و افسد را رها کند.

این‌جا نیز چند مثال برای روشن شدن موضوع بزنیم. به خاطر این‌که مثال‌های تازه نزنیم، همان مثال‌های قبلی را می‌آوریم. نجات فردی که در حال غرق شدن است و پذیرایی از مهمان. می‌گوییم برادر، فلانی در دریاچه یا ساحل یا منطقه‌ی اوزاعی در حال غرق شدن است، چرا نمی‌روید نجاتش دهید؟ نمی‌شود بگوییم من مهمان دارم و پذیرایی از مهمان واجب است. حالا فارغ از این‌که واجب است یا مستحب مؤکد است. حتی اگر بنا را بر این بگذاریم که واجب باشد. این کار گناه و حرام است حتی اگر شخص مشغول پذیرایی از مهمان باشد. چرا؟ چون موضوع نجات فرد در حال غرق شدن را که واجب‌تر و پراهمیت‌تر بوده، رها کرده است. این فرد، دیگر حتی از واجب یا مستحبی که انجام می‌داده نیز اجری نمی‌برد. خیلی خب.

همچنین در زمینه‌ی افسد و فاسد. مثال زیاد است. مثلا دو نفر اختلاف دارند. ما هم می‌گوییم آشتی دادن کار بسیار بزرگ و مهمی است. این‌ها در حال فحش دادن به یکدیگر هستند و ما می‌خواهیم جلوشان را بگیریم به هم فحش ندهند. یک نفر می‌رود با این دو نفر صحبت می‌کند و صدایشان بالا می‌رود و تیری شلیک می‌کند و یکی را می‌کشد. می‌گوییم برادر، چه کردی؟ می‌گوید مشکل را حل کردم. چگونه حل کردی؟ یکی از دو نفر را کشتم و اختلافشان حل شد! این فرد، یک موضوع فاسد را با موضوعی بسیار فاسدتر، درمان کرده است. پس همیشه باید مراقب اهمیت و اولویت‌ها باشیم.

حتی بالاتر از این. گاهی فردی کار منکری را به خاطر معروفی بسیار پراهمیت‌تر از ترک این منکر، انجام می‌دهد. مثل نجات فرد در حال غرق شدن. زمینی هست متعلق به یک شخص و رد شدن از این زمین به جز با اجازه‌ی او جایز نیست. ما نمی‌توانیم بدون اجازه‌ی دیگران در اموالشان تصرف کنیم. من به مشکل شرعی برخورد کرده‌ام. این زمین متعلق به کسی است. او کجاست که من از او اجازه بگیرم؟ من همین‌طور دست‌به‌سینه می‌ایستم و یک نفر جلوی چشمانم غرق می‌شود. دین به شما می‌گوید بدون اذن صاحب زمین، وارد زمین شو. چون آن‌چه متوقف به ارتکاب این به اصطلاح منکر ظاهری است، بسیار مهم‌تر از آن است. تو در حال نجات یک انسان هستی. پس این‌ها قواعد نظری و فقهی هستند که معمولا بر این موضوع حاکم‌اند. دوست داشتم در بخش اول درباره‌ی این‌ها صحبت کنم. چون گاهی کمی ابهام وجود دارد. برخی مردم فکر می‌کنند بر ما واجب است به یکباره با همه‌ی منکرات صغیره و کبیره و شخصی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و امنیتی و… جامعه‌مان به مقابله برخیزیم. اگر توانش را داشته باشیم، بله، درست است. ولی شرط توانایی وجود دارد و وقتی توانایی نیست، باید بر اساس اهمیت بچینیمشان. این همان‌چیزی است که در ادبیات معاصر به آن اولویت‌بندی می‌گوییم. نباید به چیزهای مهم بپردازیم و چیزهای مهم‌تر را رها کنیم. نباید به جنگ چیزهای فاسد برویم و چیزهای افسد را رها کنیم تا بر کشور و جامعه و منطقه‌مان حاکم شوند. چطور؟ چون مشغول برخی موضوعات فاسد پراکنده هستیم و وقت نداریم به چیزهای افسد بپردازیم.

وقتی سراغ پیاده‌سازی این مفهوم می‌آییم، می‌بینیم حسین(علیه السلام) نیز در آن متنی که کمی قبل برایتان خواندم، به این موضوع اشاره کرده است. وقتی حسین(علیه السلام) سال ۶۰ هجری از مدینه خارج شد، در کتاب‌های تاریخ هست که فساد اخلاقی به مدینه‌ی منوره و مکه نیز رسیده بود. قاعدتا این‌ها نتیجه‌ی نقشه‌ها، مدیریت و مماشات عمدی و غیر عمدی برخی‌ها بود. نمی‌خواهم وارد این جزئیات شوم. حتی والی مدینه یک والی فاسد بود. اگر صحبت از فساد باشد. حسین(علیه السلام) در چنین وضعیتی به سراغ مهم‌ترین موضوع رفت. وقتی اولویت‌بندی می‌کنیم، می‌بینیم به مقابله با فسادانگیزترین، خطرناک‌ترین و بزرگ‌ترین و قدرتمندترین تهدید زمان خود برخاست. او چه کسی بود؟ یزید با همه‌ی ویژگی‌ها، هدف‌ها و پروژه‌اش. پس حسین(علیه السلام) قدرت، پروژه و هدف و توانایی یزید را در رهبری امت، فسادآورترین چیز در سال ۶۰ هجری ارزیابی کرد. و به مبارزه با این فسادآورترین چیز و جنگ و نهی از این منکر رفت.

اولین کار، نپذیرفتن بیعت بود. حسین(علیه السلام) بیعت با یزید را یکی از بزرگ‌ترین منکرهای آن دوره می‌دانست به همین علت آن را مرتکب نشد و از آن نهی کرد و مردم را دعوت کرد که با این خطر بزرگی که متوجه اسلام و امت است، بیعت نکنند. اگر در بحث‌ها و مجادلاتی که معمولا در شب‌های اول می‌شنوید و برایتان می‌خوانند، دقت کنید، وقتی از حسین(علیه السلام) خواسته شد تا بیعت کند ایشان می‌گوید یزید فلان و فلان است و می‌گوید «اگر امت سرپرستی مثل یزید داشته باشد، باید با اسلام خداحافظی کرد». نمی‌گوید باید با نماز، روزه، حج یا فلان معروف یا نهی از فلان منکر خداحافظی کرد بلکه می‌گوید «باید با اسلام خداحافظی کرد»؛ اسلامی که دربردارنده‌ی همه‌ی این ارزش‌ها، معانی، مفاهیم و احکام است. پس ایشان سراغ خطرناک‌ترین، فسادآورترین و قدرتمندترین موضوع رفت.

وقتی سراغ شرایط خارجی معاصر خودمان می‌آییم یک مثال، تجربه‌ی مقاومت اسلامی لبنان است. سال ۱۹۸۲ اسرائیل در سرزمین ما حضور پیدا کرد و تقریبا نیمی از لبنان را اشغال کرد و می‌توانست نیمه‌ی دیگر را نیز اشغال کند. اسرائیل در زمینه‌ی مقاومت فلسطین، قضیه‌ی فلسطین، لبنان، آینده‌ی لبنان، نظام و تصمیمات سیاسی لبنان، پیمان صلح با لبنان، سلطه بر لبنان و… هدف‌های خود را داشت که در مناسبت‌های گذشته از آن صحبت می‌کردیم. خب، آن روز یک متدین مؤمن می‌توانست بیاید بگوید بچه‌ها شما به این کارها چه‌کار دارید؟ وظیفه‌ی شما این است که اگر جایی بازی قماری هست بروید نهی از منکر کنید، اگر کسی به دیگری فحش می‌دهد بروید نهی از منکر کنید، مثلا اگر جایی کسی حشیش می‌خرد بروید نهی از منکر کنید، بروید سراغ این جزئیات، اگر دو نفر اختلاف دارند میانشان آشتی دهید، فلانی را دعوت کنید نمازش را در مسجد بخواند، مسئولیت شما این است. اما آن روز تشخیص آن بود که خطرناک‌ترین و قدرتمندترین منکر، اشغال و سلطه‌ی اسرائیل بر خاک، کشورها و منابع ما، حکمرانی‌اش بر خون ما، غارت اموالمان، هتک کرامت‌مان، زندانی کردن و خوار کردن مردان و زنان‌مان و تسلط بر تصمیمات و حق حکمرانی ماست. این فسادآورترین یا قوی‌ترین منکری است که باید در اولویت نهی و مقابله و مواجهه قرار بگیرد. به همین علت است که ما همیشه درباره‌ی اولویت مقاومت صحبت می‌کنیم. می‌دانید، در کشور فسادها و مشکلات زیادی وجود دارد. اگر بخواهید وارد مبارزه با همه‌ی فسادها و مشکلات شوید، باید با اکثریت قاطع مردم مبارزه کنید. و در مورد مسائل بسیاری از شما توقع دارند. ولی هر کس باید اولویت‌بندی کند و ما سراغ این اولویت رفتیم.

همچنین امروز یکی از بزرگ‌ترین منکرها در منطقه‌ی ما این است که آمریکا بر کشورها، تصمیمات سیاسی، نظام‌های سیاسی، نفتمان و منابعمان تسلط پیدا کند، همان‌طور که ده‌ها سال مسلط بود. و بازارهای ما را به بازارهای مصرفی سلاح تبدیل کند. نگاه کنید فقط به خاطر همین جنگ یمن و حوادث منطقه، سعودی چقدر از آمریکا سلاح خرید. چقدر به کارخانه‌های آمریکا رونق بخشید. صدها میلیارد دلار طی همین چند سال. خب، بازارهای ما را به بازارهای مصرفی سلاح و کالاهای خود تبدیل کند. به لحاظ امنیتی بر کشورهای ما مسلط شود و آن‌ها را به واسطه‌ی نفوذها و جبهه‌بندی‌ها لبریز از فتنه و جنگ کند. خب، پیش از آن‌که به برخی منکرهای جزئی بپردازیم، این از بزرگ‌ترین منکرهایی است که باید با آن مقابله شود.

امام موسی صدر(اعاده الله بخیر و رفیقیه و اخویه) در آن دوران چه می‌گفت؟ می‌گفت: اسرائیل، شر مطلق است. امروز اگر به دنبال منکر و شر مطلق هستیم، آن اسرائیل است. امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) می‌گفت: اسرائیل، غده‌ی سرطانی است. اسرائیل ام الفساد است. اگر کسی می‌خواهد با فساد مبارزه کند، اسرائیل ام الفساد است. کسی که این‌جا و آن‌جا با مقداری فساد مبارزه می‌کند ولی از مقابله با اسرائیل شانه خالی می‌کند، در حال جنگیدن با بچه‌های کوچک است و مادرشان را رها کرده. اسرائیل ام الفساد است.

آن شب از ابلیس‌ها و شیاطین صحبت کردیم. بله، امروز آمریکا شیطان بزرگ است. تصور کنید، آمریکا می‌گوید در حال مبارزه با تروریسم است و تروریسم حتی در [۱۱] سپتامبر خودشان را هدف قرار داد و هزاران نفر کشته شدند، با این حال این تروریسم و این گروه را زیر بال و پر می‌گیرد و از آن‌ها برای کشتن مردم و نابود کردن ارتش‌ها و جوامع بهره می‌برد و به صورت مستقیم یا غیر مستقیم از آن محافظت می‌کند و عوامل قدرت را در اختیارش می‌گذارد. پس امروز اگر به دنبال مصادیق منکر و فساد بزرگ موجود در زمین هستیم که وظیفه‌ی مقابله با آن‌ها را داریم، سیاست‌های آمریکا و پروژه‌ی صهیونیسم و دشمن اسرائیلی در قله و رأس همه‌شان است.

اگر نه مثلا امروز در برخی کشورها که نام بردیم مثلا همین سعودی کمیته‌های امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد. اگر یک خانم رانندگی کند آن را منکر به حساب می‌آورند، زندانی‌اش می‌کنند، شلاقش می‌زنند، می‌زنندش و… قیامت به پا می‌شود. با وجود این که نماز اول وقت، مستحب است و واجب نیست اگر یک نفر مغازه‌اش را در اول وقت نبندد چه کارها که با او نمی‌کنند. اما پول، نفت، تصمیم سیاسی و پروژه‌ی منطقه‌ای [سعودی] در خدمت آمریکایی‌هاست. شیطان بزرگ و ام الفساد هر کاری بخواهد برایش انجام می‌دهند. اسم این امر به معروف و نهی از منکر است؟! اسم این گم‌راه‌سازی، دروغ و تحریف وظیفه‌ی امر به معروف و نهی از منکر است.

نتیجه‌ای که می‌خواهم به آن برسم و سپس وارد بخش دوم شوم این است که بله، ما در نهایت وظیفه داریم اولویت‌بندی کنیم.

پرونده‌ای که امشب می‌خواهم درباره‌اش صحبت کنم به نظرم جزء این اولویت‌هاست. برادران و خواهرانم، ببینید، ما مقاومان و دیگر مقاومان (نمی‌خواهم بگویم فقط ما) از ۱۹۸۲ برای آزادسازی خاکمان از اشغال و این فساد و منکر جنگیدیم و همچنان در روستاهای مرزی و نزدیک مرزها (نمی‌گوییم در مرزها تا نگویند حزب الله در مرزها حضور نظامی دارد) در کنار ارتش لبنان و نیروهای امنیتی و رسمی در حال مرزبانی هستیم و جلوی هرگونه تجاوز، تهدید و نفوذ اسرائیلی ایستاده‌ایم. چرا؟ برای پاسداری از عزیزان، ملت، مردم، کشور و کرامتمان. در این مسیر هزاران شهید و جانباز داده‌ایم. همین جانبازانی که الآن در میان شما نشسته‌اند، شاهدان ادای این واجب‌اند.

از سوی دیگر، در مرزهای شرقی در بقاع نیز جنگیدیم و شهید و جانباز دادیم تا خطر تکفیر و تروریسم را از کشور، عزیزان، مردم، روستاها و شهرک‌هایمان دور کنیم. خیلی خب، این دو کار واجب و از والاترین مصادیق امر به معروف و نهی از منکر بودند.

اما کمی بیاییم سراغ داخل. بله، در داخل نمی‌توانیم همه‌کار بکنیم اما کاری هست که توانایی‌اش را داشته باشیم؟ بله هست. این همان پرونده‌ای است که می‌خواهم امروز درباره‌اش صحبت کنم. امروز از مرزهای جنوبی و شرقی و همچنین محیط داخلی ما در برابر هرگونه تروریسم و تجاوز محافظت می‌شود. به صورت مستمر و برای مقابله با هرگونه فعالیت تروریستی احتمالی، تدابیر امنیتی شدید رسمی و مردمی وجود دارد. اما اتفاقاتی در داخل می‌افتد که خطرشان کم‌تر نیست و ویران‌گر جامعه‌ی ما هستند. الآن در حال صحبت درباره‌ی محیط اختصاصی‌مان و بقاع، جنوب، ضاحیه و… و یا شیعه و غیر شیعه نیستم. در حال صحبت درباره‌ی ملت لبنان و همه‌ی ساکنان خاک لبنان هستم؛ چه لبنانی باشند و چه پناهنده‌ی فلسطینی یا مهاجران سوری یا گروه‌های ساکن لبنان. همه‌ی مردم، همه‌ی فرزندان حضرت آدم که در خاک لبنان حضور دارند، با خطراتی مواجه‌اند که کم‌اهمیت‌تر از مرزهای جنوبی یا شرقی نیست.

امروز درباره‌ی یکی از این پرونده‌ها یعنی پرونده‌ی مواد مخدر سخن خواهم گفت. لبنانی‌ها مشغول سیاست، اعتصاب، مکانیک، پس‌ماندها و… هستند اما چیز خطرناکی وجود دارد که همه از آن باخبریم و می‌شناسیمش اما زیاد به آن پرداخته نمی‌شود و در کشور در جریان است و ممکن است به یک فاجعه‌ی بسیار عظیم بیانجامد. و آن، موضوع مواد مخدر است. منظورم همه‌ی پرونده‌ی مواد مخدر است اما می‌خواهم سراغ دو موضوع اصلی بروم: اولا تجارت و تروج و ثانیا مصرف. چه مصرف تفریحی و به قول معروف محدود و چه اعتیاد.

اولا هیچ بحث شرعی، دینی، عقلی و عقلائی درباره‌ی اهمیت این پرونده وجود ندارد. هیچ کس روی کره‌ی زمین در این باره بحثی ندارد. فقط بحث حلال و حرام نیست. اسلام، یهودیت، بودیسم، هندوئیسم و هر مؤمن و ملحدی که شما بگویید، همه‌ی بشر و عقلای زمین اجماع دارند که این پرونده خطرناک و ویرانگر است و باید با آن مقابله شود. به همین علت در همه‌ی کشورها برای جلوگیری و تحریم این موضوع قانون، جریمه، اعلام جرم، کیفر، زندان و دادگاه وجود دارد. در جهان دستگاه‌های امنیتی بزرگی صرفا برای مبارزه با تجارت و کاشت و ترویج و ساخت مواد مخدر تشکیل شده است. پس ما امروز نیاز نداریم یکدیگر را قانع کنیم که حلال است یا حرام یا عقل و عقلا چه می‌گویند. اجماع ادیان، عقول، عقلا و بشریت این است که این یک موضوع خطرناک، فاسد و فسادآور و بلکه از فسادآورترین موضوعاتی است که یک جامعه‌ی انسانی با آن روبه‌رو می‌شود. بحثی در این باره نیست.

خب، امروز آیا این موضوع در کشور ما وجود دارد؟ بله، بسیار زیاد. باید به این موضوع پرداخته شود. بنده امروز چند آمار همراهم آوردم اما نمی‌خوانم چون نیاز به اعتبارسنجی بیش‌تری دارد. اما در هر صورت عددها بهت‌آورند. اگر این جامعه‌ی کوچک لبنان و تعداد ساکنان کشور را با تعداد معتادان بر اساس آمار وزارت بهداشت مقایسه کنیم، نتیجه وحشت‌انگیز است. همچنین آمار مصرف‌کنندگانی که به مرحله‌ی اعتیاد نرسیده‌اند.

بنده به همه‌ی تلاش‌های سازمان‌های مرتبط حکومتی و دستگاه‌های امنتی در زمینه‌ی مصادره‌ی مواد مخدر قاچاق، دستگیری برخی تاجران مواد مخدر، دستگیری برخی معتادان و… اذعان و از آن‌ها تشکر می‌کنم. همه‌ی این‌ها انجام می‌گیرد اما متأسفانه وقتی آمارها را مشاهده می‌کنیم، رو به افزایش‌اند. شرایط کشور در حال بهبود نیست، در حال بدتر شدن است. آمارها در حال افزایش‌اند. مخصوصا در میان نسل جوان ۱۸ و ۱۹ تا ۳۰ساله. اگر بعدا پی‌گیری کنید و آمارها را ببینید، بزرگ‌ترین گروه، جوانان هستند.

قاعدتا اگر فراموش نکنم ممکن است بعدا بگویم، یا اجازه دهید همین الآن بگویم، گاهی بسیار طبیعی به نظر می‌رسد که تاجران مواد مخدری وجود داشته باشند و به فکر پول باشند و این هم برایشان یک وسیله‌ی تجارت باشد. اما گاهی نه، برخی طرف‌های امنیتی و اطلاعاتی و دشمنان برای این موضوع برنامه می‌ریزند. مثلا امروز اگر بخواهید جوانان یک اردوگاه فلسطینی را نابود کنید، چه کار می‌کنید؟ این هم بخشی از نابود کردن موضوع فلسطین است. چرا من نباید فرض بگیرم که موساد پشت ترویج مواد مخدر در اردوگاه‌های فلسطینی است؟ چرا نباید؟ شاید موساد باشد. در مورد محیط، جامعه و مردم ما نیز همین‌طور. برخی افراد به دنبال نابود کردن جامعه‌ی ما هستند و می‌آیند و می‌گویند این یک روش طبیعی است. نه بمبارانی در کار است، نه شما را به واکنش وامی‌دارد، نه نبردی آغاز می‌شود و نه شهری بمباران می‌شود و نه…. خیلی نرم وارد می‌شوند و همه‌ی خط‌های پشتی و همه‌ی محیط و جامعه‌ات و پسران و دختران جوانت را که تکیه‌گاه میهن، ارتش، مقاومت، سازمان‌ها، امنیت، اقتصاد و… هستند، نابود می‌کنند.

خیلی خب، امروز شاهد آن هستیم که (هر کدام از دو احتمال را در نظر بگیریم) بزرگ‌ترین طبقه‌ی آماج حمله یا بزرگ‌ترین طبقه‌ی درگیر، جوانان هستند. همچنین در میان جوانان، متأسفانه دانشجویان و دانش‌آموزان بالاترین سهم یا یکی از بالاترین سهم‌ها را به خود نسبت می‌دهند. دانشجویان دانشگاه‌ها و دانش‌آموزان دبیرستانی. متأسفانه کار به دانش‌آموزان راهنمایی نیز رسیده است. در حالی که این‌ها هنوز بچه‌اند. قرص و حشیش و… با طرح‌ها و رنگ‌های مختلف و گاهی با قیمت‌های پایین ارائه می‌شود. این از آن موضوعاتی است که احتمال توطئه بودن این واقعه را تقویت می‌کند. خب، امروز این خطر وجود دارد. خطری که متوجه شخص و خانواده‌اش و جامعه است. درباره‌ی موضوعی شخصی حرف نمی‌زنیم. می‌گویند انسان آزاد است مواد مخدر مصرف کند. این چه حرفی است؟ نه دین چنین چیزی می‌گوید و نه عقل و نه عقلا و نه منافع عمومی. می‌گویند فلانی آزاد است مواد مخدر تجارت کند! نه‌خیر، آزاد نیست. اولا این فرد در حال صدمه زدن و نابود کردن خودش و عقل و دل و احساسات و مشاعر خودش است. می‌دانید دیگر اعتیاد یعنی چه و به کجا می‌رسد. لازم نیست توضیح دهم. این برای مردم روشن است. همچنین این شخص چه بر سر خانواده‌اش می‌آورد؟ چقدر طلاق داریم که علتش مصرف مواد مخدر است. چقدر خانواده به این دلیل از هم پاشیده‌اند و بچه‌ها در کوچه و خیابان یا میان پدر و مادر سرگردان شده‌اند. بسیاری از خانواده‌ها به علت مصرف مواد مخدر فروپاشیده‌اند. همچنین در سطح جامعه، این افراد بعدا خفت‌گیر و جانی و مزدور می‌شوند.  یعنی این بابی است به بسیاری از فسادها. این باب به دزدی، قتل، جنایت، مزدوری، زنا، فحشا، قاچاق انسان و همه چیز ختم می‌شود. این رسوایی‌هایی را که چندی پیش در زمینه‌ی فروش دختران در کشور به بار آمد ببینید. این‌ها جدا از کلیت جریان مواد مخدر موجود در کشور نیست. پس ما با پرونده‌ای خطرناک روبه‌رو هستیم. همه باید فریاد بزنیم. فقط پس‌ماندها، مالیات‌ها و مسائل بزرگ سیاسی مثل موضوع ریاست جمهوری و توقف کار دولت و پارلمان نیست که باید صدایمان را برایش بلند کنیم. بله، در سخنرانی سیاسی در شب خودش، درباره‌ی این‌ها نیز صحبت می‌کنیم اما این از مهم‌ترین و خطیرترین موضوعاتی است که امروز در مناطق همه‌ی ما، همه‌ی مناطق لبنان، بلا استثنا، وجود دارد. بله، شاید چند درصدی تفاوت داشته باشد اما مواد مخدر حتی وارد شهرک‌ها و روستاهای سنتی و حومه‌های همه‌ی فرقه‌ها شده است. این موضوع، فرافرقه‌ای است. امروز مواد مخدر یک موضوع فرافرقه‌ای است (خنده)! تقسیم‌بندی وجود ندارد. نباید با این مقابله شود؟ چرا، باید بشود.

این از منکرهای قدرتمندی است که باید با آن مقابله شود و توان مقابله با آن وجود دارد. مقابله با آن نیز با مسئولیت‌های دیگری که کمی قبل مطرح کردم، منافات ندارد بلکه حتی تقویت‌کننده‌ی آن‌هاست. چون اگر فقط در مرزها بمانیم و از مرزها پاسداری کنیم و جامعه‌مان را رها کنیم که تا تکه‌تکه و نابودش کنند و نفسش را بگیرند، پس دیگر در حال دفاع از چه کسی هستیم؟ در حالی که جامعه‌مان در حال فروپاشی از درون است. نمی‌خواهم مبالغه کنم و این مبالغه نیست. می‌دانید در برخی کشورها اگر کسی چند گرم، نه چند کیلو یا ده‌ها کیلو یا صدها کیلو یا چند تن حشیش یا مواد مخدر قاچاق کند، به اعدام محکوم می‌شود. آن تاجر، فروشنده یا ترویج‌کننده را اعدام می‌کنند.

خیلی خب، اجازه دهید کمی نه از جنبه‌ی شرعی و فقهی بلکه به لحاظ عقلایی و با استفاده از عقل به این موضوع بپردازم. کدام یک برای ما سخت‌تر است؟ یک نفر بیاید و بمبی کار بگذارد و سه‌چهار نفر از جوانان ما را بکشد یا این‌که یک نفر در دبیرستان ما نفوذ کند و جوانان ما را به مواد مخدر معتاد کند. الآن صحبتم فقهی نیست دارم به لحاظ عقلی و عملی و اجتماعی سخن می‌گویم. به نظر بنده اولی ساده‌تر است. می‌شود فهمید دشمن است، تلاش می‌کند نفوذ کند، می‌کوشد از موانع امنیتی و ایست‌های بازرسی دستگاه‌های امنیتی و بچه‌ها عبور کند، می‌رسد و بمب را کار می‌گذارد و چند نفر به شهادت می‌رسند. گوارای وجودشان باد. بله، دردمند و غمگین می‌شویم و خسارت می‌بینیم. اما این جوانانی که به مواد مخدر آلوده شده‌اند، هم دنیا را از دست داده‌اند و هم آخرت را. نه دیگر دنیا دارند و نه اهل آخرتند و به شهادت رسیده‌اند. برادر، ما را بکشید بهتر است. این نظر شخصی بنده است. بنده می‌گویم ما را بکشید بهتر از این است که به این شیوه ویرانمان کنید.

خیلی خب، به خاطر این‌که از باقی‌مانده‌ی زمان استفاده کنیم، می‌پرسیم، مسئولیت ما چیست؟ در شرع در زمینه‌ی امر به معروف و نهی از منکر، سه سطح وجود دارد. یک سطح قلب است، یک سطح زبان و یک سطح عمل. موضوع عملی، مسئولیت حکومت است. حتی در فقه نیز می‌گویند مسئولیت حاکم شرع است. امروز ما بدون ورود به جزئیات حقوقی و قانونی، می‌گوییم مسئولیت حکومت و مدیران کشور است. حرف‌های امشب بنده هم به معنی درخواست نهی از منکر عملی در این پرونده توسط هیچ کدام از مردم نیست. حکومت مسئولیت دارد که در این زمینه به صورت عملی نهی از منکر کند. دستگیر کند، پاکسازی کند، زندانی کند، محاکمه کند و جریمه کند. این‌ها مسئولیت حکومت است. اما مردم نیز مسئولیت‌هایی دارند. کسی نباید بگوید این پرونده مسئولیت حکومت است و به ما ربطی ندارد. نه، به همه‌ی ما ربط دارد.

ما که همیشه می‌گوییم اولویتمان مقاومت است نیز مسئولیت داریم. حد اقل در سطح قلب و زبان. الآن می‌گویم چطور. این به لحاظ شرعی واجب است. بنده امروز نیامده‌ام درباره‌ی مستحبات صحبت یا نصیحت کنم! ترک این واجب شرعی، ترک وظیفه و تکلیف شرعی است و روز قیامت از آن سؤال خواهیم شد. اولا لازم است صدای بنده و شما و همه بلند شود و از حکومت درخواست کنیم مسئولیتش را کامل بر عهده بگیرد. این موضوع فقط امنیتی نیست. به یک برنامه‌ریزی کامل احتیاج دارد که از کشت جایگزین آغاز می‌شود. بنده مطلقا نمی‌گویم فقدان کشت جایگزین برای کشاورزان مواد مخدر توجیه شرعی، قانونی یا اخلاقی به‌شمار می‌آید. به هیچ وجه. سپس نوبت به مدارس، جهت‌دهی، فرهنگ‌سازی، رسانه‌ها، دادگاه‌ها و موضوع امنیتی می‌رسیم. تهیه‌ی یک نقشه‌ی فراگیر و محکم و حساب‌شده، مسئولیت حکومت است. این از مسائلی نیست که تأخیر، صبر یا امروز و فردا را تحمل کند. خب، این یک.

مسئولیت ما مردم چیست؟ ما در قبال جوانان، مردم و بچه‌هایمان که گرفتار مواد مخدر شده‌اند یک مسئولیت داریم و در قبال تاجران و ترویج‌کنندگان مواد مخدر، یک مسئولیت دیگر. ای مردم، اولین مسئولیت این است که به لحاظ قلبی، انکار کنیم. واقعا تجارت و ترویج و کاشت مواد مخدر را در درون خودمان و در فرهنگ و ذهنمان یک منکر و فساد و مایه‌ی خشم الله(عز و جل) بدانیم که دین، عقل، شرع و عقلا آن را نمی‌پذیرند. این یعنی انکار با قلب. چرا؟ چون در غیر این صورت، چندی بعد به یک کار عادی تبدیل می‌شود. تاجر لباس داریم و تاجر خودرو و تاجر گندم و تاجر مواد مخدر! عجب! فلان برادر تاجر لباس است و فلان برادر تاجر مواد مخدر و فلان برادر تاجر مواد غذایی! (خنده). مگر الآن این اتفاق در کشور در حال وقوع نیست؟ تقریبا همین‌طور شده. الآن کمی وارد این بحث می‌شوم. پس اولا انکار با قلب.

دوم: انکار با زبان. نگاه کنید، هدف ما از طرح این بحث، آن است که انگور بخوریم، نمی‌خواهیم باغبان را بکشیم. یعنی نمی‌خواهیم با کسی تسویه‌حساب کنیم. ما می‌خواهیم به این موضوع بپردازیم و همه‌ی مردم در حزب، جنبش، احزاب، جریان‌ها، نیروهای سیاسی، علما، روحانیان، اساتید و همه‌ی مردم مسئولیت دارند به این موضوع بپردازند. باید تاجر مواد مخدری را که در عشیره، روستا، حومه یا همسایگی ما وجود دارد بیاوریم بنشانیم و اگر عضو سازمانمان باشد که دیگر فاجعه است. باید به او بگوییم برادر، تو در حال کشتن، ویران کردن و سوزاندن ما هستی. تو در حال انجام کاری هستی که از کار اسرائیلیان و تکفیریان خطرناک‌تر است. از الله بترس. این کار را با ما، جوانان، مردم، زنان، نوامیس و دختران ما نکن. با زبان این‌ها را به او بگوییم. آیا ما این کار را در گذشته در لبنان کرده‌ایم؟ نمی‌دانم. الآن در حال انجام این کار هستیم؟ نه در روستاها و نه در شهرها و نه در دهکده‌ها و نه در میان همسایگان. شاید کسی بگوید می‌ترسیم. چرا بترسید؟ خیلی خب برادر، اگر خودتان می‌ترسید، به کنار، کسی را بفرستید که نمی‌ترسد. نماینده بفرستید. بنده نیز امشب با این‌که از طریق تلویزیون و در امنیت هستم وظیفه‌ی شرعی دارم که با همه‌ی تاجران و ترویج‌کنندگان مواد مخدر در لبنان صحبت کنم و این موضوع را با منطق بشری، میهن‌گرایانه، اخلاقی و دینی طرح کنم که: قتل بس است. همین‌قدر که کشتید کافی است. آتش زدن بس است. ویران کردن جوانان، مردم، روستاها، شهرها، مناطق، امنیت، اقتصاد، اخلاق و خانواده‌های ما بس است. از الله بترسید. اگر دین ندارید آزاده و ارزش‌مدار و اخلاقی و انسان باشید و احساسات انسانی داشته باشید. نمی‌بینید مواد مخدرتان چگونه خانه‌ها و جوانان و جان‌ها را به آتش می‌کشد؟ پس اولین کار این است که موضوع را تشریح و تبیین کنیم و توضیح دهیم. تا صدای ما را بشنوند و بدانند همه‌ی ما این موضوع را محکوم می‌کنیم.

حالا می‌خواهم از حلال و حرام صحبت کنم. مهم‌تر از گفتار و در کنار گفتار و یکی از واجبات این است که اگر صحبت کردیم و نشنیدند و پاسخ ندادند… شاید کسی بشنود و استغفار کند و دست بردارد. عرض کردم که ما می‌خواهیم انگور بخوریم و با این آفتی که دامنگیر جامعه شده مقابله کنیم. اگر این افراد پذیرفتند چرا که نه. خوش‌آمدند. راه حل و راه خروج و سازش ترتیب می‌دهیم. اما در نهایت، مهم این است که این‌ها دست بردارند. خیلی خب، افرادی هستند که نمی‌خواهند دست بردارند. بالاخره یک تجارت پرسود است. البته سودش ظاهری است. در دنیا مصیبت است و در آخرت مصیبت بزرگ‌تر. کار دیگری که از دست ما و مردم بر می‌آید چیست؟ قطع رابطه‌ی اجتماعی. بنده از شما این درخواست را دارم. اگر کسی تاجر مواد مخدر است به رویش نخندید. اصلا نپذیریدش. به خانه‌تان راهش ندهید. نگویید خانه و دفتر و مؤسسه‌ی خودم است. اگر تاجر مواد مخدر آمد بگویید ببخشید من نمی‌توانم شما را راه بدهم. اجازه نمی‌دهم وارد خانه‌ی من شوید. بفرمایید بیرون، خدا هدایتتان کند. بهشان لبخند نزنید. با آن‌ها ننشینید. پشت یک میز ننشینید. به مهمانی‌هایشان نروید. حتی بالاتر از این، در ختم‌هایشان شرکت نکنید. نه در غم‌ها و نه در شادی‌ها. گاهی می‌بینید یک عروسی بزرگ در روستا در حال برگزاری است. چه کسی برگزار کرده؟ تاجر مواد مخدر. بزرگان قوم هم در آن حضور دارند. این مایه‌ی ننگ است. اگر کسی از برادران ما این کار را بکند که ننگش بیش‌تر است. یا فلان خویشاوند فلان تاجر مواد مخدر مرده است. بنده به خانواده‌ای که تاجر مواد مخدر نباشند تسلیت می‌گویم اما به خانواده‌ای تاجر مواد مخدر نه. بیایید به لحاظ اجتماعی با این‌ها قطع رابطه کنیم تا دست و پایشان را جمع کنند. این دیگر نه تیراندازی است، نه فتنه ایجاد می‌کند و نه میان دو عشیره اختلاف می‌اندازد. هزینه‌ای ندارد. نیازی به حکومت نیز نیست. حتی مخالف قانون هم نیست. من نمی‌خواهم اجازه دهم فلانی به خانه‌ام بیاید، اشکالی دارد؟ قانون نمی‌گذارد؟ می‌گذارد.

امروز کار کشور به جایی رسیده است که تاجران مواد مخدر یک طبقه‌ی محترم اجتماعی هستند که در برخی مناطق جزء بزرگان منطقه هستند و پول می‌دهند و کمک می‌کنند و برای رفع اختلاف پادرمیانی می‌کنند! این دیگر چه مصیبتی است! کار قرار است به کجا بکشد؟ این بسیار خطرناک است. شاید کسی پیدا شود و بگوید بله، ما باید با گشودگی با همه‌ی طبقه‌های اجتماعی برخورد کنیم چون اولویت ما مقاومت است! این طبقه، دشمن مقاومت و جامعه و فرهنگ و ارزش‌های مقاومت هستند. این طبقه خائن به خون شهدا و جانبازانی هستند که الآن در مجتمع در میان شما نشسته‌اند. این‌ها در حال خیانت به ارزش‌ها و اخلاق ما و در حال ویران کردن ما و محیط و جامعه‌مان هستند. چه کسی گفته است ما باید با گشودگی با آن‌ها برخورد کنیم؟ باید با آن‌ها قطع رابطه کنیم و ترش‌رو باشیم. این حداقل است. باید به لحاظ اجتماعی منزوی‌شان کنیم. وقتی این‌ها در خانواده، عشیره، روستا و شهرشان منزوی شوند، تجدید نظر می‌کنند. نمی‌توانند تنها زندگی کنند.

اگر بخواهم بیش‌تر برایتان جا بیاندازم می‌توانم موضوع مزدوران [لبنانی اسرائیل] را مثال بزنم. در دوره‌ای در لبنان مزدوری، یک کار و گزینه‌ی سیاسی بود. اما با گذشت زمان و از طریق قانون، موضوعات قضایی، فرهنگ، رسانه‌ها، مقاومت، کار سیاسی و… به جایی رسیدیم که امروز مزدوری دیگر یک گزینه نیست. قانون با آن مقابله می‌کند و مزدور از جامعه‌ی ما طرد می‌شود و خانواده‌اش خجالت‌زده می‌شوند. امروز گاهی یک عشیره تاجر مواد مخدر هستند و احساس خجالت نمی‌کنند چون جامعه‌شان این احساس را به آنان نمی‌دهد. مزدور امروز از جامعه‌ی ما طرد شده است. البته شب‌های محرم است و [تعریف کردن این ماجرا] زیاد مناسب نیست. چند سال قبل که چندین مجموعه از مزدوران و شبکه‌های امنیتی کشف شدند، در یکی از ساختمان‌های نمی‌دانم کجای ضاحیه، یکی از دستگاه‌های امنیتی ریختند داخل ساختمان و یک نفر را دستگیر کردند. چون در آن دوره همه‌ی عملیات‌های برای دستگیری مزدوران انجام می‌شد، آن فرد فریاد می‌زد: من مزدور نیستم، من مزدور نیستم، تاجر مواد مخدرم! گویی تاجر مواد مخدر هیچ اشکالی ندارد و یک موضوع ساده است و اتهام نیست. این درباره‌ی تاجران و ترویج‌کنندگان مواد مخدر.

بار دیگر به هر کس که فریاد و ندای ما را می‌پذیرد می‌گویم امشب باید به چه چیزی قسمتان بدهیم؟ به الله؟ به حضرت مسیح؟ به انبیاء؟ به رسول الله الاعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)؟ به اهل بیت؟ به صحابه؟ به حسین؟ به عباس؟ برخی از مردم شیعه در برخی مناطق می‌گوید به جان علی بن ابی طالب. به جان علی ابن ابی طالب همه باید بکوشیم این پرونده را ببندیم. این یک باب خطرناک فساد است که به جنایت، قتل، دزدی، فتنه، خون‌ریزی، هتک حرمت نوامیس و ویرانی خانه‌ها می‌انجامد. تمام کنید اگر نه حکومت باید مسئولیتش را بر عهده بگیرد و ما مردم نیز حد اقل باید با قلب‌هایمان انکار و با زبانمان نهی و به لحاظ اجتماعی قطع رابطه کنیم.

اما در زمینه‌ی اشخاص، خانواده‌ها و پدر و مادرها وظیفه دارند. باید به فرزندانتان هشدار دهید. امروز این بیماری در همه یا اکثر مدارس وجود دارد. بله، وزارت آموزش و پرورش و دستگاه‌های امنیتی مسئول هستند اما خانواده‌ها نیز مسئول‌اند. در هر صورت این نوع از گرفتاری، قابل درمان است. فرض کنیم یک خانواده متوجه شدند پسر یا دخترشان خدای ناکرده به مواد مخدر معتاد شده است، در کشور امکان درمانش وجود دارد. امروز در جهان، این موضوع، ساده است. دشوار نیست. این‌طور نیست که مأیوس شویم و بگوییم چه کاری از دست ما بر می‌آید و پاسخ بدهیم هیچ کار! شما پدر و مادرها و خانواده‌ها، مسئول پسرها و دخترهایتان هستید. همه مسئولیم. مراقب بچه‌ها و جوانانتان باشید. مسئولیت را بر عهده بگیرید و بدون پشت گوش انداختن، به درمان بپردازید.

مدیران و معاونان مدارس، باید مسئولیت‌پذیر باشند و سهل‌انگاری و چشم‌پوشی و رها نکنند. این وظیفه‌ی همه‌ی دستگاه‌های مسئول در کشور است. بنده در این زمینه مراجعه نکرده‌ام. اگر جزء وظایف و اختیارات قانونی شهرداری‌ها یا هر کسی هست و می‌تواند اقدامی بکند، دست به کار شود. اگر هم کسی در کشور پیدا شد و گفت مبارزه‌ی فلان شهرداری با مواد مخدر، منافی آزاداندیشی است، بگذارید هر چه می‌خواهند بگویند. پس این یک مسئولیت است و بنده امروز دوست داشتم درباره‌اش صحبت کنم.

در دقایق پایانی می‌گویم: بله، این موضوع اولویت دارد و با هیچ اولویت دیگری از جمله نبرد و مرزبانی در مرزها و نبرد در سوریه برای وجود و… به هیچ وجه منافات ندارد. برعکس، این آن‌ها را تقویت می‌کند و بهبود می‌بخشد. پس بنده از همه درخواست می‌کنم اولا این موضوع، مورد توجهشان باشد و درباره‌اش فکر کنند و در محاسباتشان بازنگری کنند. اگر جایی (حتی در میان ما) وجود دارد که در روستا یا جای دیگری در زمینه‌ی روابط اجتماعی یا شخصی، کمی سستی صورت گرفته است، کار همه‌ی این‌ها باید یکسره شود. نمی‌گویم خواهش می‌کنم، بنده از برادرانم خواهش نمی‌کنم بلکه به آن‌ها می‌گویم این موضوع وظیفه‌ی شماست. این مصوبه است و همه باید با دقت به آن بپردازیم و سهل نگیریم و خجالت نکشیم. اگر می‌خواهیم از کسی خجالت بکشیم، بیایید از الله و پیامبرانش و حسین(علیه السلام) و شهیدان و خانواده‌های شهید و جانبازان و خانواده‌هایشان و مجاهدان جان‌برکف که هر لحظه ممکن است به شهادت برسند، خجالت بکشیم. از این‌ها باید خجالت بکشیم نه از فلان تاجر مواد مخدر. هر کس که می‌خواهد باشد و از هر خانواده و عشیره و حزبی و در هر اندازه و با هر میزان تأثیرگذاری. باید به صورت قطعی با این موضوع برخورد کنیم تا کشور، جامعه، اخلاق، خانواده‌ها و امنیتمان و امنیت کشورمان را در برابر همه‌ی شکل‌های ممکن و خطرناک نفوذ، امنیت ببخشیم. امروز این یکی و بخشی از مسئولیت‌هایی است که بر عهده‌ی ماست.

قطعا این شب‌ها از حسین(علیه السلام) درس‌هایی می‌آموزیم. یکی از آن‌ها همین وجوب امر به معروف و نهی از منکر است. همچنین از حسین صداقت، خیرخواهی، دلسوزی برای مردم و کشور، مبارزه با فساد، ایثار، جان‌فشانی و صبر می‌آموزیم و پیروز می‌شویم. ما می‌توانیم در لبنان، این کشور کوچک، مثل همه‌ی معادله‌های طلایی، با همکاری میان حکومت و مردم این موضوع را درمان کنیم و پایان ببخشیم و درش را ببندیم تا لبنان (چنان‌که برخی می‌خواهند) نه محل وجود مواد مخدر باشد و نه محل عبورش. اما این مسئولیت‌پذیری می‌طلبد.

السلام علیک یا سیدی و مولای یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیکم منی جمیعا سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم.

السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.


 

بیاناتی در این رابطه با موضوعات:

دغدغه‌های امت

دغدغه‌های امت

صدر عراق/ به مناسبت سالگرد شهادت آیت الله سید محمدباقر صدر
شماره ۲۶۲ هفته نامه پنجره به مناسبت سالگرد شهادت آیت الله سید محمدباقر صدر، در پرونده ویژه‌ای به بررسی شخصیت و آرا این اندیشمند مجاهد پرداخته است. در این پرونده می‌خوانید:

-...

رادیو اینترنتی

نمایه

صفحه ویژه جنگ ۳۳ روزه
بخش کوتاهی از مصاحبه سید حسن نصرالله با شبکه المیادین به روایت دوربین دوم

نماهنگ

کتاب


سید حسن نصرالله