بسم الله الرحمن الرحیم
و إن يريدوا أن يخدعوك فإن حسبك الله هو الذي أيدك بنصره وبالمؤمنين
جوامع
سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب‌الله لبنان: بیانات در شب عاشورای محرم 1437

بیانات

30 مهر 1394

سخنرانی سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان، در شب عاشورای محرم 1437

|فارسی|عربی|عکس|فیلم|صوت|
«
امروز چقدر به دیروز شباهت دارد. برادران و خواهران، به ما چه می‌گویند؟ به ما گفته می‌شود یا در مقابل آمریکا و پروژه‌اش کمر خم می‌کنید و اسرائیل و دست‌نشانده‌ها و سلطه‌اش را می‌پذیرید و غلامش می‌شوید یا علیه شما جنگ، محاصره و تحریم راه می‌اندازیم، وارد لیست سازمان‌های تروریستی‌تان می‌کنیم و نیروهای انتحاری را به مساجد، حسینیه‌ها، کلیساها، مدارس و بازارهایتان روانه می‌سازیم.
 سردمداران آمریکا به عنوان یک ابرقدرت در منطقه‌ی ما و جهان به صورت تصادفی عمل نمی‌کنند بلکه همیشه برای تحقق هدف‌های معین و مشخصی که میان سردمداران، دولت‌ها، رئیس‌جمهوران، جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها مشترکند می‌کوشند. تفاوت‌ها فقط در روش است.
  هدف آمریکا به عنوان وارث استعمارگران سنتی در کنار باقی‌مانده‌ی استعمارگران سنتی مثل فرانسه و بریطانیا تسلط بر منطقه و کشورهای ماست؛ سلطه در همه‌ی سطوح. هدفشان این است که این منطقه تحت سلطه‌ی سیاسی، نظامی، امنیتی، اقتصادی و همچنین فرهنگی آن‌ها باشد.
  همه باید در برابر هر چه آمریکا می‌خواهد خاضع باشند و آن را بپذیرند. هر کس خضوع نکند و نپذیرد باید خود را برای نبردی هوشمند، رنگارنگ و چندچهره از سوی ایالات متحده‌ی آمریکا آماده کند. گاهی جنگ نظامی است گاهی سیاسی، اقتصادی، امنیتی یا رسانه‌ای. باید خود را برای محاصره و تحریم آماده کند. امروز این هزینه‌ی اراده‌ی آزاد در جهان است؛ نه فقط جهان عرب و اسلام.
  این ژرفای حوادثی است که ده‌ها سال است در دوران پس از جنگ‌های جهانی اول و دوم، در منطقه و کشورهای ما و بلکه جهان رخ می‌دهد. آن‌ها می‌خواهند نفت و گاز و همه‌ی منابع طبیعی جهان عرب و اسلام در چنگ آنان باشد. نفت و گاز در ظاهر متعلق به دولت‌های عربی و اسلامی هستند اما در واقع به واسطه‌ی شرکای منطقه‌ای آن‌ها به آمریکا و کمپانی‌های بزرگ نفتی ایالات متحده‌ی آمریکا تعلق دارند. دولت‌های عربی و اسلامی ناتوان‌تر از آن هستند که حتی قیمت نفت را تعیین کنند.
  وقتی آمریکا می‌خواهد ذیل مبارزه و برای به زانو درآوردن ایران، عراق، روسیه، ونزوئلا یا هر کشور دیگری در جهان ضربه‌ی اقتصادی بزرگی به آن‌ها وارد کند به دولت‌های عربی و اسلامی دستور می‌دهد قیمت نفت را پایین بیاورند حتی اگر خود آن دولت‌ها هم گرفتار فقر، ناتوانی و مصیبت شوند. چون تصمیم با آن‌ها نیست.
  در آمریکا سازمان‌های حقوق بشر حکومت نمی‌کنند، حاکمان آمریکا صاحبان کمپانی‌های بزرگ نفتی و کمپانی‌های بزرگ اسلحه‌سازی هستند.
  آمریکا از کشورها و دولت‌های منطقه چه‌ها را می‌خواهد؟ سیاست خارجی، امنیت، نفت و گاز. دیگر چیزها باقی بماند از نظر آن‌ها مشکلی ندارد.
  اگر بخواهیم بسیاری از کشورها و دولت‌هایمان را توصیف کنیم باید آن‌ها را قدرت‌های خودگردان اداری بنامیم که توسط یک پادشاه، امیر یا رئیس مدیریت می‌شوند. حکومت یا قدرت واقعی نیستند. چون تصمیم‌گیری‌های سیاست خارجی، جنگ و صلح، نفت و گاز و تصمیم‌گیری‌های کلان بازار‌ با آمریکاست.
  برای تداوم سلطه بر کشورهای ما جنگ، کشتار و درگیری به راه می‌اندازند تا توان انسانی، مالی، اقتصادی، اجتماعی و روانی حکومت‌ها و ملت‌های منطقه فرسایش پیدا کند.
  ملت فلسطین و ملت‌های منطقه و در صدر آن‌ها ملت لبنان وقتی طعم تجاوز، اشغالگری و جنایت‌های اسرائیل را می‌چشند در واقع در حال دادن هزینه‌ی پروژه‌ی سلطه‌ی آمریکا هستند.
 اسرائیل آلت دست است. مسئولیت همه‌ی جرم و جنایت‌ها و اشغالگری اسرائیل و تحرکات امروزش در قدس، مسجد الاقصی، کرانه‌ی باختری، نواز غزه و داخل فلسطین اولا و اساسا و پیش از نتانیاهو و ارتش تروریستش بر عهده‌ی سردمداران دولت کنونی و همه‌ی دولت‌های آمریکاست.
  این‌جا بحث سنی و شیعه و مسلمان و مسیحی نیست. هر کشوری بخواهد در محیط و منطقه‌اش آزاد، سرور، مستقل، مقتدر و قوی باشد از نظر آمریکا ممنوع است و به همین خاطر مستقیم یا غیر مستقیم علیه آن جنگ به راه می‌افتد.
  شما در جهان عرب و اسلام نباید حکومت قدرتمند داشته باشید -دقت کنید- نه فقط وقتی دشمن آمریکا باشید، حتی اگر دوست و دنباله‌رو آمریکا باشید و فرهنگتان فرهنگ غربی باشد چون فقط باید بنده، آلت دست و مطیع باشید. آمریکا در این منطقه به دنبال دوست نمی‌گردد. گاهی دوستان آمریکا را آزرده خاطر می‌کنند.
  در منطقه و در میان کشورهای جهان سوم چند دولت و نظام دیکتاتوری و بلکه جزء قدرتمندترین دیکتاتوری‌های منطقه هستند که ایالات متحده‌ی آمریکا از آن‌ها مراقبت، پشتیبانی و دفاع می‌کند؟!
  برادران و خواهران، آیا باور می‌کنید ارتش‌ها، ناوگان‌های جنگی و سلاح‌های هسته‌ای ایالات متحده‌ی آمریکا فقط سازمانی خیریه برای نشر دموکراسی در جهان باشند؟ آیا آن‌ها واقعا بعضی از نظام‌ها را که با آن‌ها مشکل دارند از میان بر می‌دارند فقط به خاطر این که مردم در کمال اراده دولت، رئیس جمهور و نظام خود را انتخاب کنند؟
  این‌جا حد اقل انتخابات هست. فارغ از این که انتخابات آزاد هست یا نیست و سالم هست یا نیست. اما در مورد کشورهایی که دنباله‌رو و سرسپرده‌ی شما هستند چطور؟! انتخابات و گردش قدرت کجاست؟ حق رأی نه، حتی حاشیه‌ی امنی در زمینه‌ی آزادی‌های شخصی کجاست؟
  گفتند ایران سلاح هسته‌ای ساخته و پنهان کرده است. و بر این اساس جامعه‌ی جهانی را فراخواندند و همراه کردند که به ایران فشار بیاورند و تعهداتی در زمینه‌ی برنامه‌ی هسته‌ای بر این کشور تحمیل کنند که حق نداشته باشد غنی‌سازی کند و این از ساده‌ترین حقوق همه‌ی ملت‌هاست.
  همین مسئله‌ی هسته‌ای ایران بارها نزدیک بود باعث آغاز جنگ منطقه‌ای شود. همه بر چه اساسی؟ بر اساس یک دروغ. دروغی که آمریکایی‌ها گفتند و جهان باور کرد.
  در عراق پیروزی بزرگی رخ داد که هیچ کس آن را جشن نگرفت. این از مصیبت‌های ما عرب‌ها و مسلمانان است. حتی پیروزی‌ها را جشن نمی‌گیریم چون به شکست عادت کرده‌ایم.
  ایالات متحده‌ی آمریکا رهبر واقعی، پشتیبان، کمک‌کار، تنظیم‌کننده، هماهنگ‌کننده و مدیر پروژه‌ی جنگ فعلی منطقه است.
  آمریکا می‌خواهد عراقیان را پس از آن که بیرونش راندند و اشغالگری‌اش را با شکست مواجه کردند به زانو درآورد، ذلیل کند، باز به بردگی بکشد و به آن‌ها بگوید شما امروز در برابر داعش و خواهرانش هیچ پشتیبانی جز آمریکا ندارید. بیایید دستم را ببوسید، زانو بزنید و هر کار می‌گویم بکنید. می‌گوید می‌خواهم بر خلاف خواست شما پایگاه‌های آمریکایی بسازم. می‌خواهم پایگاه‌های آمریکا را بپذیرید. من قیمت نفت را تعیین می‌کنم. من کابینه را تعیین می‌کنم. من نخست‌وزیر تعیین می‌کنم. من قانون اساسی را اصلاح می‌کنم. می‌گویند ای عراقی‌ها، اگر می‌پذیرید بفرمایید تا از داعش خلاصتان کنیم و اگر نمی‌پذیرید بگذارید داعش هر کار می‌خواهد بکند.
  امروز که آمریکایی‌ها به وسیله‌ی سعودی و غیر سعودی در سوریه می‌جنگند برای این است که سعودی بر سوریه حاکم شود؟ نه. وقتی جنگ تمام شود -که ان شاءالله به نفع آن‌ها تمام نخواهد شد- به آن‌ها می‌گوید: کیش! این‌ها و این کشور مال من است.
  جنگ یمن هم یک جنگ آمریکایی است. به زانو درآوردن یمن فقط برای سعودی نیست بلکه فقط برای آمریکا و باقی‌ماندن یمن تحت سلطه‌ی آمریکاست.
  قطعا علمای صادق و مخلص و نیروهای اسلام‌گرای اهل سنت سرتاسر جهان اسلام بزرگ‌ترین نقش را در جلوگیری از تبدیل این جنگ به جنگ سنی و شیعه داشتند.
  فرمانده جبهه‌ی مقابل ابوبکر بغدادی، ایمن الظواهری، محمد جولانی، سلمان بن عبدالعزیز و… نیست. فرمانده‌ی جبهه‌ی مقابل و همه‌ی همراهانشان آمریکا و تصمیم‌گیران آمریکا هستند.
  وقتی یک یا دو سال بعد از کربلا، مدینه علیه یزید انقلاب کرد، یزید ارتشش را به مدینه النبی و صحابه‌ی رسول الله و مهاجران و انصار فرستاد، آن را محاصره کرد، در هم کوبید، بخشی از آن را سوزاند، چهارپایان ارتش را وارد مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) کرد، نوامیس مدینه را هتک کرد، زنان و دختران مهاجران و انصار را غصب کرد، پسرانشان را کشت و از هر کس زنده ماند بیعت گرفتند. بیعت با چه کسی؟ بیعت با امیرالمؤمنین؟ نه. بیعت با خلیفه؟ نه. بیعت با امام؟ نه. بیعت با حاکم؟ نه. بلکه بیعت با مالک! از آن‌ها بیعت گرفتند که آن‌ها بردگان یزید بن معاویه هستند.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.

بسم الله الرحمن الرحیم.

و الحمد لله رب العالمین و الصلات و السلام علی سیدنا و نبیینا خاتم النبیین ابی القاسم محمد بن عبدالله و علی آله الطیبین الطاهرین و اصحابه الاخیار المنتجبین و علی جمیع الانبیاء و المرسلین.

السلام علیک یا سیدی و مولای یا ابا عبدالله الحسین یا ابن رسول الله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیکم منی جمیعا سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم.

السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.

حضرات دانشمند، برادران و خواهران، السلام علیکم جمیعا و رحمت الله و برکاته.

خداوند در سالروز مصیبت و جان‌فشانی‌های کربلا به شما اجر جزیل عنایت کند. در ابتدا می‌خواهم از همه‌ی بردران و خواهران تشکر کنم. امشب برنامه‌های شبانه را در انتظار دیدار فردا به پایان می‌بریم. از همه‌ی برادران و خواهرانی که مشارکت داشتند، مسئولیت پذیرفتند و این شب‌ها و روزها زحمت کشیدند تشکر می‌کنم؛ آن‌ها که به محافظت از این مراسم و همه‌ی مجالس سرتاسر کشور پرداختند، آن‌ها که در مدیریت و سازماندهی این مجالس مشارکت کردند و همچنین برادران و خواهران دانشمندی که به سخنرانی، قرائت، نوحه‌خوانی و مداحی پرداختند و امسال امکان بزرگداشت این مناسبت را فراهم کردند و به نتایج خوب و لازم رساندند. همچنین از همه‌ی شما حاضران همه‌ی این شب‌ها که به هم‌دردی با اباعبدالله الحسین (علیه السلام) پرداختید به خاطر حضور و پاسختان به دعوت تشکر می‌کنم. و باید از ارتش لبنان و سازمان‌ها و دستگاه‌های رسمی امنیتی که این روزها و شب‌ها برای فراهم کردن صلح و امنیت همه‌ی شرکت‌کنندگان در همه‌ی مناطق تلاش زیادی کردند تشکر کنم. و همچنین از هر کس که تلاشی کرده است و من فراموش کردم و نامش را نبردم کمال تشکر را دارم و بر ایشان درود می‌فرستم و برایشان پاداش و قبول‌افتادن طلب می‌کنم.

برادران و خواهران، حسین (علیه السلام) در سخنان تعیین‌کننده‌اش می‌گوید:«آیا نمی‌بینید که به حق عمل نمی‌شود» خطابش با نخبگان و از رهگذر آن‌ها همه‌ی امت و همه‌ی نسل‌های امت در طول تاریخ است:«آیا نمی‌بینید که به حق عمل نمی‌شود و از باطل دست برداشته نمی‌شود؟» خب، اگر شرایط این‌گونه بود حسین می‌گوید:«آیا نمی‌بینید که به حق عمل نمی‌شود و از باطل دست برداشته نمی‌شود؟ پس مؤمن باید حق‌دارانه به دیدار الله اشتیاق یابد و چنین است که من مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمکاران را جز بیزاری نمی‌بینم.» مکتب حسین (علیه السلام) این است؛ مکتبی که پیش از گوش، به آن دل می‌سپاریم و از خلال آن ذلت‌ناپذیری، وفاداری، ایستادگی، جان‌فشانی، خالص‌شدن برای حق و مخالفت با باطل را می‌آموزیم.

برادران و خواهران، امشب می‌خواهم درباره‌ی موضوعی درباره‌ی شرایط عمومی، منطقه و خودمان صحبت کنم که امیدوارم همه توجه کنید تا بهره ببرید. معمولا بنده شب عاشورا را با این که فضای متفاوتی دارد به صحبت سیاسی اختصاص می‌دهم چون در روز عاشورا امکان شرح، توضیح و صحبت طولانی درباره‌ی مسائل وجود ندارد. می‌خواهم به بعضی مبانی برگردم تا آن‌ها را بفهمیم، به یاد بیاوریم، درک کنیم و بپذیریم و بر این اساس موضع و رفتارمان را با حوادث جاری منطقه و کشورمان معین کنیم.

###آمریکا###

اصول:

هدف و پروژه‌ی ایالات متحده‌ی آمریکا و سردمداران دوران‌های مختلف آمریکا و بسیاری از کشورهای غربی در مقام همراهی با آن‌ها در منطقه روشن و معین است. آن‌ها بر اساس یک هدف روشن عمل می‌نمایند و برای تحقق این هدف روشن، استراتژی تعیین می‌کنند، آن‌ها را بر همان اساس تعدیل می‌کنند یا تحول می‌بخشند و برای بازه‌های زمانی متفاوت نقشه و برنامه می‌ریزند. سردمداران آمریکا به عنوان یک ابرقدرت در منطقه‌ی ما و جهان به صورت تصادفی عمل نمی‌کنند بلکه همیشه برای تحقق هدف‌های معین و مشخصی که میان سردمداران، دولت‌ها، رئیس‌جمهوران، جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها مشترکند می‌کوشند. تفاوت‌ها فقط در روش است. اما هدف چیست؟ خیلی ساده: هدف آمریکا به عنوان وارث استعمارگران سنتی در کنار باقی‌مانده‌ی استعمارگران سنتی مثل فرانسه و بریطانیا تسلط بر منطقه و کشورهای ماست؛ سلطه در همه‌ی سطوح. هدفشان این است که این منطقه تحت سلطه‌ی سیاسی، نظامی، امنیتی، اقتصادی و همچنین فرهنگی آن‌ها باشد. هدف این است که همه‌ی دولت‌ها، ملت‌ها، نیروهای سیاسی و نخبگان اجتماعی منطقه در برابر اراده‌ی ایالات متحده‌ی آمریکا خاضع، تسلیم و دنباله‌رو باشند. هر چه در زمینه‌ی سیاسی، امنیتی و اقتصاد گفتند باید گوش کنیم. دستشان را به سوی فرهنگ و دین هم دراز کرده‌اند. آمریکا از همه‌ی ما می‌خواهد که اسرائیل را در منطقه بپذیریم پس باید بپذیریم. می‌گوید نباید با اسرائیل مخالفت کنید، با آن بجنگید، در برابرش مقاومت کنید یا حتی در زمینه‌ی شرایط بقا، وجود، هویت و ماهیتش با او وارد بحث شوید. همه باید در برابر هر چه آمریکا می‌خواهد خاضع باشند و آن را بپذیرند. هر کس خضوع نکند و نپذیرد باید خود را برای نبردی هوشمند، رنگارنگ و چندچهره از سوی ایالات متحده‌ی آمریکا آماده کند. گاهی جنگ نظامی است گاهی سیاسی، اقتصادی، امنیتی یا رسانه‌ای. باید خود را برای محاصره و تحریم آماده کند. امروز این هزینه‌ی اراده‌ی آزاد در جهان است؛ نه فقط جهان عرب و اسلام. از نظر آمریکا ناپذیرفتنی است که کسی بخواهد آزاد باشد و در کشور و در میان ملت خود استقلال داشته باشد و بر اساس منافع میهن، ملت و امت خود تصمیم بگیرد. چنین فردی باید خود را برای همه‌ی اشکال جنگ آمریکایی آماده کند. این ژرفای حوادثی است که ده‌ها سال است در دوران پس از جنگ‌های جهانی اول و دوم، در منطقه و کشورهای ما و بلکه جهان رخ می‌دهد. آن‌ها می‌خواهند نفت و گاز و همه‌ی منابع طبیعی جهان عرب و اسلام در چنگ آنان باشد. نفت و گاز در ظاهر متعلق به دولت‌های عربی و اسلامی هستند اما در واقع به واسطه‌ی شرکای منطقه‌ای آن‌ها به آمریکا و کمپانی‌های بزرگ نفتی ایالات متحده‌ی آمریکا تعلق دارند. دولت‌های عربی و اسلامی ناتوان‌تر از آن هستند که حتی قیمت نفت را تعیین کنند. مثلا وقتی آمریکا می‌خواهد ذیل مبارزه و برای به زانو درآوردن ایران، عراق، روسیه، ونزوئلا یا هر کشور دیگری در جهان ضربه‌ی اقتصادی بزرگی  به آن‌ها وارد کند به دولت‌های عربی و اسلامی دستور می‌دهد قیمت نفت را پایین بیاورند حتی اگر خود آن دولت‌ها هم گرفتار فقر، ناتوانی و مصیبت شوند. چون تصمیم با آن‌ها نیست. آن‌ها منابع و بازارهای کشورهای ما را برای خودشان می‌خواهند تا همه‌ی محصولات حتی سلاح‌هایشان را به ما بفروشند. اگر همین دو سه سال اخبار را دنبال کرده باشید سعودی، قطر، امارات و کشورهای دیگر مشخصا از آمریکا، فرانسه و بریطانیا چقدر سلاح خریدند؟ فقط همین دو سه سال ده‌ها میلیارد دلار هواپیما، کشتی، توپ و تانک خریده‌اند که خدا می‌داند به آن‌ها نیاز دارند یا نه. ولی آن‌ها برای کمپانی‌های بزرگ اسلحه‌سازی آمریکا بازار می‌سازند. برادران و خواهران، در آمریکا سازمان‌های حقوق بشر حکومت نمی‌کنند، حاکمان آمریکا صاحبان کمپانی‌های بزرگ نفتی و کمپانی‌های بزرگ اسلحه‌سازی هستند. این آن چیزی است که می‌خواهند.

به لحاظ اقتصادی خواستار تسلط هستند و تسلط نیز یافته‌اند. فقط بعضی بخش‌ها از سلطه‌شان خارج است. می‌خواهند ما بازارشان باشیم. آمریکا از کشورها و دولت‌های منطقه چه‌ها را می‌خواهد؟ سیاست خارجی، امنیت، نفت و گاز. دیگر چیزها باقی بماند از نظر آن‌ها مشکلی ندارد. یعنی اگر بخواهیم بسیاری از کشورها و دولت‌هایمان را توصیف کنیم باید آن‌ها را قدرت‌های خودگردان اداری بنامیم که توسط یک پادشاه، امیر یا رئیس مدیریت می‌شوند. حکومت یا قدرت واقعی نیستند. چون تصمیم‌گیری‌های سیاست خارجی، جنگ و صلح، نفت و گاز و تصمیم‌گیری‌های کلان بازار‌ با آمریکاست. این امروز واقعیت منطقه‌ی ماست. آن‌ها برای تداوم سلطه بر کشورهای ما جنگ، کشتار و درگیری به راه می‌اندازند تا توان انسانی، مالی، اقتصادی، اجتماعی و روانی حکومت‌ها و ملت‌های منطقه فرسایش پیدا کند. برادران و خواهران، اسرائیل یک پروژه نیست بلکه اهرم اجرای پروژه‌ی سلطه‌ی آمریکا بر منطقه‌ی ماست. نقشش اجرا و اقدام در خدمت سلطه‌ی آمریکا بر منطقه‌ی ماست. به همین دلیل در هر جای جهان از آن پاسداری می‌کنند. حتی در شورای امنیت وتو را به کار می‌گیرند. حمایت مالی، اقتصادی و نظامی‌اش می‌کنند و اگر با خطر جدی مواجه شود برای دفاع از آن وارد نبرد می‌شوند. برادران و خواهران، تصور کنید اگر روزی آمریکا ضعیف یا از منطقه خارج شود یا به دلایل اقتصادی، اجتماعی و… داخلی به خود مشغول گردد سرنوشت اسرائیل چه خواهد شد؟ آیا این اسرائیل قابلیت بقا در منطقه‌ی ما را دارد؟ به هیچ وجه. اسرائیل واقعا یک آلت دست آمریکایی است. ملت فلسطین و ملت‌های منطقه و در صدر آن‌ها ملت لبنان وقتی طعم تجاوز، اشغالگری و جنایت‌های اسرائیل را می‌چشند در واقع در حال دادن هزینه‌ی پروژه‌ی سلطه‌ی آمریکا هستند. اسرائیل آلت دست است. مسئولیت همه‌ی جرم و جنایت‌ها و اشغالگری اسرائیل و تحرکات امروزش در قدس، مسجد الاقصی، کرانه‌ی باختری، نواز غزه و داخل فلسطین اولا و اساسا و پیش از نتانیاهو و ارتش تروریستش بر عهده‌ی سردمداران دولت کنونی و همه‌ی دولت‌های آمریکاست.

همچنین در همین زمینه و بر همین مبنا: بر اساس پروژه‌ی سلطه‌ی آمریکا بر منطقه، ممنوع است حکومت عربی یا اسلامی قدرتمندی در منطقه برپا شود. حکومت قدرتمند به معنای حکومت مستقل، حکومتی که خودش تصمیم بگیرد، حکومتی که منافع ملتش را رعایت کند، حکومتی که خودش منابع و اقتصادش را سامان دهد، حکومتی که به لحاظ علمی، تکنولوژیک، فرهنگی و اداری پیشرفت کند. ممنوع است. به خاطر پروژه‌ی سلطه‌ی آمریکا ممنوع است. اگر مصر بخواهد یک کشور قدرتمند باشد ممنوع است. اگر پاکستان بخواهد یک کشور قدرتمند باشد ممنوع است. این‌جا بحث سنی و شیعه و مسلمان و مسیحی نیست. هر کشوری بخواهد در محیط و منطقه‌اش آزاد، سرور، مستقل، مقتدر و قوی باشد از نظر آمریکا ممنوع است و به همین خاطر مستقیم یا غیر مستقیم علیه آن جنگ به راه می‌افتد. مثل کاری که با ایران کردند. صدام حسین ۸ سال بار جنگ علیه ایران را پذیرفت. یا محاصره و تحریم می‌کنند. یا حوادث و درگیری‌های داخلی ایجاد و آن‌ها را به لحاظ رسانه‌ای، سیاسی، امنیتی و مالی تغذیه می‌کنند. شما در جهان عرب و اسلام نباید حکومت قدرتمند داشته باشید -دقت کنید- نه فقط وقتی دشمن آمریکا باشید، حتی اگر دوست و دنباله‌رو آمریکا باشید و فرهنگتان فرهنگ غربی باشد چون فقط باید بنده، آلت دست و مطیع باشید. آمریکا در این منطقه به دنبال دوست نمی‌گردد. گاهی دوستان آمریکا را آزرده خاطر می‌کنند. این نیز از اصول این موضع‌گیری بود.

یکی از دیگر از اصول پروژه‌ی سلطه آن است که همه‌ی سخنان آمریکا مثل دموکراسی، آزادی‌های مردمی، انتخابات مردمی آزاد و سالم، حقوق بشر، جامعه‌ی مدنی و مبارزه با فساد که جهان و رسانه‌ها را از آن پر می‌کنند برای خود آمریکایی‌ها بی‌معنی است. ادعا نمی‌کنم. دلیل می‌آورم. نمی‌خواهیم نظریه بدهیم. در حال صحبت درباره‌ی واقعیت هستیم. بنده نام نمی‌برم خودتان می‌توانید بشناسید. در منطقه و در میان کشورهای جهان سوم چند دولت و نظام دیکتاتوری و بلکه جزء قدرتمندترین دیکتاتوری‌های منطقه هستند که ایالات متحده‌ی آمریکا از آن‌ها مراقبت، پشتیبانی و دفاع می‌کند؟! درست است یا نه؟ پس این حرف‌ها بی‌معنی، دروغ، آدرس غلط و فریب است. اگر آمریکا در همه‌ی کشورهای جهان خواستار انتخابات، دموکراسی و حقوق بشر باشد باور می‌کنیم. اما ایالات متحده‌ی آمریکا از قدرتمندترین دیکتاتوری و پلیدترین نظام فساد و تجاوز به حقوق بشر منطقه حمایت می‌کند؛ نظامی که نه قانون اساسی دارد و نه انتخابات و نه گردش قدرت و نه ساده‌ترین حاشیه‌ی امنی حتی در اینترنت برای آزادی بیان و اگر کسی حرف بزند به صد یا هزار شلاق یا اعدام محکوم می‌شود. وقتی می‌بینیم آمریکا از چنین دولت و نظامی حمایت می‌کند یعنی همه‌ی سخنانش درباره‌ی دموکراسی، انتخابات، حقوق بشر، گردش قدرت و مبارزه با فساد دروغ و فریب است. نباید فریب بخوریم. متأسفانه بعضی از ملت‌های منطقه‌ی ما فریب خورده‌اند و دیگرانی هم آمادگی فریب دادن دارند.

برادران و خواهران، آیا باور می‌کنید ارتش‌ها، ناوگان‌های جنگی و سلاح‌های هسته‌ای ایالات متحده‌ی آمریکا فقط سازمانی خیریه برای نشر دموکراسی در جهان باشند؟ آیا آن‌ها واقعا بعضی از نظام‌ها را که با آن‌ها مشکل دارند از میان بر می‌دارند فقط به خاطر این که مردم در کمال اراده دولت، رئیس جمهور و نظام خود را انتخاب کنند؟ کجا چنین چیزی رخ داده است؟ نشان دهید. این‌ها تحریف، دروغ، خدعه و فریب است. بله، آن‌ها تنها پرونده‌ی ملت‌ها، جنبش‌ها یا دولت‌هایی را می‌گشایند که سرسپرده‌ی آمریکا نیستند. می‌گویند چرا شما در کشورتان دموکراسی ندارید؟ چرا انتخابات ندارید؟ دولتی با این ویژگی‌ها می‌خواهیم. خواستار اصلاح قانون اساسی هستیم. پرونده‌ی حقوق بشرش را باز می‌کنند. از جای خاصی صحبت نمی‌کنم. رفتارشان با هر نظام، دولت یا حتی جنبش سیاسی در جهان همین است. بلافاصله شما را در لیست سازمان‌های تروریستی قرار می‌دهند. جلوی مسافرت‌های شما را می‌گیرند. اموالتان را مصادره می‌کنند. کسانی را که با شما رابطه داشته باشند نیز در لیست سازمان‌های تروریستی قرار می‌دهند و اموالش را مصادره می‌کنند. این طور نیست؟ چرا این کار را می‌کنند؟ از این عناوین و شعارها برای به زانو درآوردن کشورهایی که در مقابل آمریکا زانو نمی‌زنند استفاده می‌کنند. جنگ، محاصره، تحریم، حوادث داخلی و پرونده‌های مختلف را پیش می‌آورند. خب، این‌جا حد اقل انتخابات هست. فارغ از این که انتخابات آزاد هست یا نیست و سالم هست یا نیست. اما در مورد کشورهایی که دنباله‌رو و سرسپرده‌ی شما هستند چطور؟! انتخابات و گردش قدرت کجاست؟ حق رأی نه، حتی حاشیه‌ی امنی در زمینه‌ی آزادی‌های شخصی کجاست؟ با این وجود شما آن‌جا حضور ندارید. این‌جا حضور دارید و همراه خود توپخانه، شمشیر، هواپیما و ناوگان جنگی می‌آورید و برای گرسنه نگه داشتن یا خوارکردن یک ملت و تحمیل سرسپردگی به آن‌ها از محاصره‌ی اقتصادی استفاده می‌کنید. آیا واقعیت‌های جاری و موجود همین‌ها نیست؟ آمریکا این است. هر کس می‌گوید چیز دیگری است، از واقعیت و زندگی واقعی و نه از خیال، خواب، وهم و شعارهای گمراه‌کننده و دروغ دلیل بیاورد.

###پرونده هسته ای ایران###

همچنین در سال‌های اخیر، تقریبا از ۱۳ یا ۱۲ سال گذشته تا امروز، مسئله‌ای به نام برنامه‌ی هسته‌ای ایران وجود دارد. نگاه کنید آمریکا با این برنامه چگونه برخورد می‌کند. ابتدا اندیشه‌ی کلی را می‌گویم و می‌روم سراغ تطبیق. آمریکا وقتی می‌خواهد به کشور یا ملتی تجاوز کند دروغی اختراع می‌کند و به همه‌ی جهان می‌فروشد و جهان را بر اساس این دروغ پشت سر خود جمع می‌کند. برایشان مهم نیست این دروغ منجر به جنگ یا مرگ میلیون‌ها نفر بشود. مهم این است که رهبران و ملت این کشور باید زانو بزنند و کمر خم کنند. این اندیشه‌ی کلی بود. بر ماجراهای بسیاری قابل تطبیق است. اما می‌خواهیم کمی درباره‌ی برنامه‌ی هسته‌ای ایران صحبت کنیم. ۱۲ یا ۱۳ است در حال مذاکره‌اند. آمریکایی‌ها و اسرائیلیان از همان روز اول گفتند ایران می‌خواهد سلاح هسته‌ای بسازد و دانش هسته‌ای را تا رسیدن به سلاح هسته‌ای توسعه دهد. حتی بیش از این را ادعا کردند و گفتند ایران سلاح هسته‌ای ساخته و پنهان کرده است. و بر این اساس جامعه‌ی جهانی را فراخواندند و همراه کردند که به ایران فشار بیاورند و تعهداتی در زمینه‌ی برنامه‌ی هسته‌ای بر این کشور تحمیل کنند که حق نداشته باشد غنی‌سازی کند و این از ساده‌ترین حقوق همه‌ی ملت‌هاست. آمدند تحریم و محاصره ترتیب دادند و هدفشان به زانو درآوردن ملت ایران بود. خب، این دروغ ۱۳ ساله تمام یک ملت یعنی ملت ایران را آزار داد و به شرایط اقتصادی کشورهای دیگری که با ایران تعامل اقتصادی داشتند صدمه زد. همین مسئله‌ی هسته‌ای بارها نزدیک بود باعث آغاز جنگ منطقه‌ای شود. همه بر چه اساسی؟ بر اساس یک دروغ. دروغی که آمریکایی‌ها گفتند و جهان باور کرد. در هر صورت همه‌ی همراهانشان از جمله رسانه‌های عربی و نویسندگان بسیاری از این رسانه‌ها و کشورها باور کرده یا نکرده در حال همراهی بودند. متأسفانه به دلیل خودکم‌بینی در جهان عرب می‌بینیم بعضی از عرب‌ها از آمریکایی‌ها آمریکایی‌تر و کاسه‌ی داغ‌تر از آشند. تا این که دیدند ایران کمر خم نکرد، تسلیم نشد، تحریم‌ها و محاصره سرنگونش نکرد، برنامه‌ی هسته‌ای‌اش را پی می‌گیرد و با شتاب بسیار زیاد توسعه‌اش می‌دهد و دیدند گزینه‌ی نظامی دشوار است و تحریم‌ها به نتیجه نرسید گفتند بنشینیم با ایران توافق کنیم. دیروز رئیس جمهور یک کشور بزرگ جهان به نام روسیه در نشستی امنیتی گفت: ایالات متحده‌ی آمریکا ما را فریب داد. جهان ۱۳ سال در فریبی آمریکایی به سر می‌برد چون مشخص شد نه صنعت هسته‌ای نظامی وجود داشته و نه ایران چنین نیتی در سر داشته است. هیچ چیزی در این زمینه وجود نداشته. همه‌اش دروغ اندر دروغ آمریکایی بوده است. پس آمریکا مشکلی ندارد که برای به زانو درآوردن یک کشور دروغ‌های عظیم بسازد، به جهان بباوراند، برای آن قانون بسازد، حتی در شورای امنیت و توسط ابرقدرت‌ها پذیرفته شود و جهان را پشت سر خود ردیف کند. همه‌ی ماجرای ایران چیست؟ این است که ایران می‌خواهد یک کشور آزاد، مستقل و دارای سروری باشد که منابعش دست خودش است و از کرامت ملتش پاسداری می‌کند. این از نظر آمریکایی‌ها ممنوع است. به همین دلیل و بر اساس آن‌چه گذشت باید مراقب باشیم و مسائل را به خوبی بفهمیم.

###فتنه های داخلی و منطقه ای|عراق###

خب، الآن به کجا رسیدیم؟ امروز و پس از تحولات منطقه و شکست‌هایی که اسرائیل از دهه‌ی ۸۰ تا سال ۲۰۰۰ در لبنان و منطقه متحمل شد و عقب‌نشینی از غزه، جنگ‌های اخیر، جنگ جولای و شکست آمریکا در عراق… برادران و خواهران، در عراق پیروزی بزرگی رخ داد که هیچ کس آن را جشن نگرفت. این از مصیبت‌های ما عرب‌ها و مسلمانان است. حتی پیروزی‌ها را جشن نمی‌گیریم چون به شکست عادت کرده‌ایم. همین پیروزی ۲۰۰۰ را چه کسی غیر از شما جشن می‌گیرد؟ با این که پیروزی همه است آن را جشن نمی‌گیرند. مقاومت، ملت و اراده‌ی ملی عراق بود که آمریکا را در عراق شکست داد ولی حتی خودشان آن را جشن نگرفتند! ما آمدیم جشن بگیریم گفتند چرا می‌خواهید چنین کنید. پس از شکست‌های اسرائیل در منطقه و شکست‌های آمریکا در عراق، افغانستان و منطقه و تحولات اخیر جهان عرب و اسلام و آن‌چه بهار عرب نامیده شد آمریکا بار دیگر وارد مسائل شد و جنگ تازه‌ای به راه انداخت. این‌جا را خواهش می‌کنم خوب گوش کنید. این بخش اصلی سخنانم است که می‌خواهیم بر اساس آن موضع بگیریم. آمریکا جنگ تازه‌ای به راه انداخت. امشب می‌خواهیم این جنگ را بیش از گذشته بفهمیم. پس از خوانش، عمیق شدن و جمع‌آوری همه‌ی قرائن و اعداد امشب بنده به شما می‌گویم این جنگی است از سوی آمریکا علیه همه‌ی کسانی که در مقابل آمریکا کمر خم نمی‌کنند. خب، چه رخ داد؟ وقتی به عراق و سوریه نگاهی می‌اندازیم نتیجه‌ای که می‌گیریم این است که شاهد یک جنگ با چهره‌های مختلف هستیم. در سوریه و عراق -سراغ یمن نیز خواهم رفت- کشورهای غربی، عربی و منطقه‌ای می‌آیند و ده‌ها هزار جنگجوی تکفیری از سرتاسر جهان گرد می‌آورند. همه‌ی ما می‌دانیم اگر کسی بخواهد یک ویزا بگیرد چقدر زحمت دارد. به آن‌ها امکانات، پول، صدها و بلکه هزاران تن سلاح و ذخیره و سلاح‌های فوق‌پیشرفته مثل تاو ضدزرهی و… می‌دهند. آیا این کشورهای عربی، منطقه‌ای و غربی این کار را بدون رضایت و اطلاع آمریکا انجام می‌دهند؟ این در اصل پروژه‌ی آمریکاست که در آن سعودی، کشورهای عربی دیگر، ترکیه و کشورهای غربی را به کار می‌گیرد. ایالات متحده‌ی آمریکا رهبر واقعی، پشتیبان، کمک‌کار، تنظیم‌کننده، هماهنگ‌کننده و مدیر پروژه‌ی جنگ فعلی منطقه است. در عراق نیز همین است. به سوریه هم می‌رسم. چه کسی مال، سلاح، پشتیبانی و امکانات در اختیار داعش گذاشت؟ آمریکا و همه‌ی دوستان منطقه‌ای آمریکا. چرا؟ چون آمریکا می‌خواهد عراقیان را پس از آن که بیرونش راندند و اشغالگری‌اش را با شکست مواجه کردند به زانو درآورد، ذلیل کند، باز به بردگی بکشد و به آن‌ها بگوید شما امروز در برابر داعش و خواهرانش هیچ پشتیبانی جز آمریکا ندارید. بیایید دستم را ببوسید، زانو بزنید و هر کار می‌گویم بکنید. می‌گوید می‌خواهم بر خلاف خواست شما پایگاه‌های آمریکایی بسازم. می‌خواهم پایگاه‌های آمریکا را بپذیرید. من قیمت نفت را تعیین می‌کنم. من کابینه را تعیین می‌کنم. من نخست‌وزیر تعیین می‌کنم. من قانون اساسی را اصلاح می‌کنم. می‌گویند ای عراقی‌ها، اگر می‌پذیرید بفرمایید تا از داعش خلاصتان کنیم و اگر نمی‌پذیرید بگذارید داعش هر کار می‌خواهد بکند. آیا ماجرای عراق همین نیست؟ به خدا این است. واقعیت این است.

در سوریه نیز همین است. می‌خواهند سوریه را در برابر اراده‌ی آمریکا به زانو در بیاورند؛ سوریه‌ای که در برابر اراده‌ی آمریکا سرکشی می‌کرد. آن‌ها سکولار باشند یا اسلام‌گرا، قرآن به همراه داشته باشند یا هر حرف دیگری بزنند، بدانند یا ندانند در حال نبرد در خدمت پروژه‌ی آمریکا هستند. جنگی که امروز در سوریه علیه سوریه و همه‌ی ساکنانش در جریان است، جنگی است برای به زانو درآوردن سوریه در برابر اراده‌ی آمریکا. می‌خواهیم موضع‌گیری را کمی پیشرفته کنیم. امروز که آمریکایی‌ها به وسیله‌ی سعودی و غیر سعودی در سوریه می‌جنگند برای این است که سعودی بر سوریه حاکم شود؟ نه. وقتی جنگ تمام شود -که ان شاءالله به نفع آن‌ها تمام نخواهد شد- به آن‌ها می‌گوید: کیش! این‌ها و این کشور مال من است. دولت‌های عربی و منطقه‌ای، دست‌نشانده‌های آمریکا در جنگ علیه عراق، سوریه، ایران و یمن هستند.

جنگ یمن هم یک جنگ آمریکایی است. به زانو درآوردن یمن فقط برای سعودی نیست بلکه فقط برای آمریکا و باقی‌ماندن یمن تحت سلطه‌ی آمریکاست. واقعیت این جنگ این است. آن‌ها می‌خواهند این جنگ جنبه‌ی فرقه‌ای و مذهبی پیدا کند و مشخصا به جنگ سنی و شیعه تبدیل شود. اما به واسطه‌ی هشیاری بسیاری از دولت‌ها و ملت‌ها و موضع‌گیری علما و نخبگان و نیروهای سیاسی که این توصیف را برای این رویارویی نپذیرفتند، در این زمینه موفق نشدند. بنده به شما می‌گویم و اذعان می‌کنم قطعا علمای صادق و مخلص و نیروهای اسلام‌گرای اهل سنت سرتاسر جهان اسلام بزرگ‌ترین نقش را در جلوگیری از تبدیل این جنگ به جنگ سنی و شیعه داشتند. در ابتدای جنگ یمن امام مسجد الحرام که باید به صلح، سازواری و وحدت فرابخواند در مسجد الحرام می‌گوید: -صدا و تصویرش ضبط شده و در یوتیوب هست و می‌توانید ببینید- جنگ یمن، جنگ با شیعه است. چرا جنگ با شیعه است؟ دلیلش چیست برادر؟ دلیلش چیست عزیز من؟ چون لازم است این‌گونه باشد! چون لازم است این جنگ به جنگ فرقه‌ای و مذهبی تبدیل شود -اجازه دهید با وجود این که شب عاشوراست ولی توی دلم مانده است- تا تنبل‌ها و ارتش تنبل‌ها، مزدوران و داوطلبانی بیابند که به نیابت از آن‌ها بجنگند. این واقعیت است. لازم است در سوریه، عراق و چند ماه است در یمن احساسات مسلمانان و جوانان اهل سنت تحریک و به آن‌ها گفته شود این نبرد شیعه و سنی است و بیایید به نیابت از پادشاهان، امیران، شکنبه‌ها، میلیاردرها و غارتگران ملت‌ها بجنگید و در نهایت ثمره‌ی این نبرد برای آمریکا خواهد بود. واقعیت نبرد امروز این است. در شب عاشورا باید حق را بگوییم و اعلام کنیم. جنگ این روزها برای دموکراسی، انتخابات، اصلاحات، حقوق بشر، توسعه و درمان فقر، جهل، بی‌سوادی و بیماری نیست. هدف جنگ این روزها که توسط آمریکا و کشورها و ارتش‌های مختلف فرماندهی می‌شود به زانو درآوردن همه‌ی کسانی است که نپذیرفتند سرسپرده باشند. هدفش، به زانو درآوردن همه‌ی کسانی است که در برابر اراده و پروژه‌ی آمریکا سرکشی کردند و همچنان سرکشی می‌کنند. هدفش، مجازات کسانی است که سال ۲۰۰۶ پروژه‌ی خاورمیانه‌ی جدید را از بین بردند. همان سالی که کاندولیزا رایس آمد و آن حرف‌ها را زد. بوش و رایس و پشتیبانان آن‌ها پروژه‌ی خاورمیانه‌ی جدید را در سر داشتند. چه کسی این پروژه را شکست داد؟ مقاومت لبنان، حزب الله و جنبش امل و همه‌ی کسانی که سال ۲۰۰۶ در لبنان در کنار مقاومت ایستادند و با آن همیاری کردند، سوریه‌ی اسد با ایستادگی‌اش، مقاومت فلسطین با انتفاضه و مقاومتش و ایران با موضع‌گیری‌های مستحکم و پشتیبانی صادقانه‌اش. این‌ها باید هزینه‌ی زانو نزدن، تمرد و مطالبه‌ی آزادی، تمامیت و استقلال واقعی را بپردازند.

از این‌جا باید واقعیت نبرد امروز را بشناسیم. نبردی است میان دو جبهه. فرمانده جبهه‌ی مقابل ابوبکر بغدادی، ایمن الظواهری، محمد جولانی، سلمان بن عبدالعزیز و… نیست. فرمانده‌ی جبهه‌ی مقابل و همه‌ی همراهانشان آمریکا و تصمیم‌گیران آمریکا هستند. اجازه دهید این چند جمله را کامل کنم. در این جبهه هم همه‌ی کسانی ایستاده‌اند که نمی‌پذیرند در مقابل اراده‌ی آمریکا زانو بزنند. توصیف واقعیت حوادث امروز منطقه‌ی ما این است.

امروز چقدر به دیروز شباهت دارد. برادران و خواهران، به ما چه می‌گویند؟ به ما گفته می‌شود یا در مقابل آمریکا و پروژه‌اش کمر خم می‌کنید و اسرائیل و دست‌نشانده‌ها و سلطه‌اش را می‌پذیرید و غلامش می‌شوید یا علیه شما جنگ، محاصره و تحریم راه می‌اندازیم، وارد لیست سازمان‌های تروریستی‌تان می‌کنیم و نیروهای انتحاری را به مساجد، حسینیه‌ها، کلیساها، مدارس و بازارهایتان روانه می‌سازیم. بسیاری افراد آماده‌ی عملیات انتحاری هستند. آیا امروز این را به ما نمی‌گویند؟ -بگذارید مطلب را کامل کنم.- می‌گویند یا زانو بزنید یا باید پیامدهای زانو نزدن، آزادگی، استقلال و تمامیت را بپذیرید. آیا این همان چیزی نیست که در کربلا به حسین (علیه السلام) گفته شد؟ آیا به حسین، یاران و زنانشان گفته نشد یا بیعت با یزید و ابن زیاد را حتی اگر وجود و استبداد، استکبار، سرکشی و فساد یزید خطراتی برای دین، اسلام و امتتان را در پی داشته باشد می‌پذیرید و می‌پذیرید بنده‌ی یزید بن معاویه شوید و یا این که می‌کشیمتان، سرتان را می‌بریم، پیکرهایتان را پاره پاره می‌کنیم، اموالتان را به غارت می‌بریم و زنانتان را به اسارت می‌گیریم. آیا این رخ نداد؟ چیزی که رخ داد همین بود. این همان کاری بود که بعد هم به انجام رساندند. وقتی یک یا دو سال بعد مدینه علیه یزید انقلاب کرد، یزید ارتشش را به مدینه النبی و صحابه‌ی رسول الله و مهاجران و انصار فرستاد، آن را محاصره کرد، در هم کوبید، بخشی از آن را سوزاند، چهارپایان ارتش را وارد مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) کرد، نوامیس مدینه را هتک کرد، زنان و دختران مهاجران و انصار را غصب کرد، پسرانشان را کشت و از هر کس زنده ماند بیعت گرفتند. بیعت با چه کسی؟ بیعت با امیرالمؤمنین؟ نه. بیعت با خلیفه؟ نه. بیعت با امام؟ نه. بیعت با حاکم؟ نه. بلکه بیعت با مالک! از آن‌ها بیعت گرفتند که آن‌ها بردگان یزید بن معاویه هستند. حوادث امروز این است. حسین (علیه السلام) می‌دانست کجا می‌ایستد و باید چه گزینه‌ای را انتخاب کند. موضع‌گیری‌هایش هم قطعی بود. اگر این‌گونه است و هیچ گزینه‌ی دیگری غیر از مرگ وجود ندارد، اگر یا بیعت است و یا مرگ، اگر یا ذلت است یا مرگ، اگر یا زانو زدن در برابر اراده‌ی مستکبران است و یا مرگ، حسین به ما یاد داد که بگوییم:«به خدا من مرگ را جز رستگاری و زندگی با ستمگران را جز بیزاری نمی‌دانم.» امشب تاریخ، نبرد و جوهره‌ی آن را به یاد می‌آوریم و موضع می‌گیریم. او را و امروز ما را در چنین وضعیتی قرار داده‌اند. همچنان که اسرائیل پیش از این با ما چنین کرده بود. حسین (علیه السلام) میان این دو گزینه گفت:«آگاه باشید که بی‌ریشه‌ای فرزند بی‌ریشه، مرا میان دو چیز مخیر گذاشت، میان تیزی شمشیر و ذلت و چه بی‌نسبت است با ما ذلت». اسرائیل خاک ما را اشغال می‌کرد و می‌خواهد بکند و در خاک ما بماند و شرط‌های خوارکننده‌اش را بر لبنان تحمیل کند. وقتی اسرائیل ما را میان جنگ و ذلت، مرگ و ذلت و گزینه‌های سخت قرار می‌دهد در لبنان ما اهالی، جنبش‌ها و هواداران مقاومت از سال ۱۹۸۲ و پیش از آن در کنار امام موسی صدر و تا امروز همه ایستادیم و همچنان با اسرائیل مقابله می‌کنیم و در مقابل تهدیدها، خط و نشان‌ها و جنگ‌هایش همان فرمایش حسین (علیه السلام) در کربلا را می‌گوییم که: بین جنگ و ذلت «هیهات منا الذلة».

امروز نیز این پروژه‌ی آمریکایی - تکفیری ما را میان دو گزینه‌ی خضوع و ذلت یا جنگ قرار می‌دهد و ما را در همه‌ی کشورهای مسلمان به جنگ تهدید می‌کند؛ آن هم نه فقط ما، حزب الله یا شیعه، را بلکه همه‌ی ملت‌های مسلمان و مسیحی و اهل سنت و شیعه و… منطقه را به جنگ، عملیات انتحاری، خودروهای بمب‌گذاری‌شده، کشتار، اسارت و غارت تهدید می‌کند و می‌گوید یا این را می‌پذیرید و در برابر اراده‌ی ما و خودمان خضوع می‌کنید و یا با جنگ و خودروهای بمب‌گذاری‌شده طرفید. به آن‌ها همان چیزی را می‌گوییم که سال‌هاست با زبان ایستادگی و نه فقط موضع‌گیری گفته‌ایم. امروز ما این‌جا صحبت می‌کنیم و جمع شده‌ایم اما برادران عزیز، بزرگ و مجاهد شما هم‌اکنون در سوریه و میدان‌های مختلف حضور دارند، می‌جنگند، پیش می‌روند، ایستادگی می‌کنند و در کنار همه‌ی مدافعان این جبهه و خط شهید می‌دهند. ما شهید و مجروح داده‌ایم اما با وجود شفافیت موضعمان امشب با حسین (علیه السلام) تکرار می‌کنیم و به همه‌ی کسانی که ما را تهدید می‌کنند خواه اسرائیلی باشند و خواه تکفیری می‌گوییم:«هیهات منا الذلة».

امشب خطاب به حسین (علیه السلام) همان فرمایش اصحاب را تکرار می‌کنیم. آن شب حسین یارانش یعنی این گروه اندک غریب، محاصره‌شده، تحت تعقیب، متهم و محکوم را جمع کرد و آزادشان گذاشت و به آن‌ها گفت:«شب بر شما پرده افکنده است. بر مرکب شب سوار شوید [و بگریزید].» بنده به شما بگویم حسین (علیه السلام) همیشه به مردم می‌گفت شب بر شما پرده افکنده است و بر مرکب شب سوار شوید، هر کس می‌خواهد ما را ترک کند بکند، هر کس می‌خواهد بگریزد بگریزد و هر کس می‌خواهد به دشمن بپیوندد بپیوندد. حسین این‌جا باقی خواهد ماند، نخواهد لغزید، نخواهد لرزید و حتی اگر در برابر این هزاران، تنها بماند باز نخواهد گشت. شب عاشورا یعنی این. یاران حسین به او چه گفتند؟ نپذیرفتند که او را تنها بگذارند، پشتش را خالی کنند، تسلیمش کنند و همان سخنانی را گفتند که هر روز عاشورا تکرار می‌کنیم: آیا تو کشته شوی و ما پس از تو بمانیم؟ خداوند زندگی پس از تو را گوارا نساخته است. بنده و شما نیز امشب همین را به حسین (علیه السلام) می‌گوییم: یا اباعبدالله اگر ما بدانیم کشته می‌شویم سپس سوزانده می‌شویم سپس خاکسترمان به باد داده می‌شود سپس زنده می‌شویم سپس کشته می‌شویم سپس سوزانده می‌شویم سپس خاکسترمان به باد داده می‌شود سپس زنده می‌شویم سپس کشته می‌شویم سپس سوزانده می‌شویم سپس خاکسترمان به باد داده می‌شود و این هزار بار بر سر ما خواهد آمد، ای حسین ما تو را ترک نخواهیم کرد. ما نیز در این نبرد چه با دشمن اسرائیلی و چه با این پروژه‌ی آمریکایی - تکفیری که برایتان بسیار توضیح دادم که نبرد دفاع از اسلام و ارزش‌ها و آوازه‌ی اسلام و مقدسات و نوامیس مسلمانان و مظلومان این منطقه است عقب‌گرد نخواهیم کرد. اگر کسی دل بسته است که ما خسته یا آرام شویم یا شهیدانمان را برایمان می‌شمارد بداند در کربلا همه شهید شدند. یک یا دو نفر باقی ماندند. هر کس شهیدانمان را می‌شمارد و یا به خستگی یا عقب‌گرد ما دل بسته است بشوند این نبردی است که به آن ایمان داریم، با بصیرت وارد آن شده‌ایم، در آن مشارکت خواهیم کرد و ان شاءالله پیروز خواهیم شد. به شما می‌گویم: ان شاءالله پیروز خواهیم شد. اما با این برداشت، واقعیت و بصیرت امکان ندارد از این نبرد عقب‌نشینی کنیم، شانه خالی کنیم یا عقب‌گرد کنیم. بنده صراحتا به شما می‌گویم: هر کس عقب‌گرد کند -در میان ما چنین کسی نیست ولی به فرض- فکر عقب‌گرد کند مثل کسی است که حسین را در شب عاشورا در نیمه‌شب رها می‌کند.

فردا ان شاءالله در صبح روز عاشورا علاقه‌مندان، مخلصان و وفاداران همه‌ی شهرها و روستاها جمع می‌شوند. فردا ما مردان، زنان، کودکان و بزرگان با حسین وعده‌ای دوباره داریم تا به او بپیوندیم. همچنان که در هیچ سالی باران‌های شدید، گرماهای کشنده، خودروهای بمب‌گذاری‌شده و تهدید به خشونت و کشتار مانع حضور ما نشد فردا با او همه‌ی عرصه‌ها و میادین را پر خواهیم کرد که ندای «لبیک یا حسین» ما را بشنود و تا به او بگوییم: ای سرور و مولای ما، ما از وقتی در کودکی نامت را شنیدیم و تو را شناختیم و به تو علاقه پیدا کردیم از تو پیروی کردیم و همچون تو گام در مسیر جهاد، مقاومت و تقوا گذاشتیم. در کودکی و بزرگسالی به تو گفتیم: ای اباعبدالله، کاش با تو بودیم و به رستگاری عظیم می‌رسیدیم. ای سرور و مولای ما، ما همان کسانی هستیم که در طول همه‌ی دهه‌های گذشته تو را تنها نگذاشتیم، در هیچ کدام از نبردهای شرافت پشت تو را خالی نکردیم و در هیچ چالش و خطری تو را رها نکردیم. فردا نیز در دل نبرد بزرگ و در هر عرصه و میدانی ندای ما را خواهی شنید که خونمان در قلبمان تو را می‌خواند و می‌گوید: لبیک یا حسین.

السلام عليك يا سيدي و مولای يا اباعبدالله الحسين يا بن رسول الله…

با من سلام دهید:

السلام عليك يا سيدي و مولای يا اباعبدالله الحسين يا بن رسول الله و علی الأرواح التي حلت بفنائك عليكم منی جميعا سلام الله ابدا ما بقيت و بقي الليل و النهار السلام علی الحسین و علی علی بن الحسين و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.

عظم الله اجرکم.

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.


 

بیاناتی در این رابطه با موضوعات:

دغدغه‌های امت

دغدغه‌های امت

صدر عراق/ به مناسبت سالگرد شهادت آیت الله سید محمدباقر صدر
شماره ۲۶۲ هفته نامه پنجره به مناسبت سالگرد شهادت آیت الله سید محمدباقر صدر، در پرونده ویژه‌ای به بررسی شخصیت و آرا این اندیشمند مجاهد پرداخته است. در این پرونده می‌خوانید:

-...

رادیو اینترنتی

نمایه

صفحه ویژه جنگ ۳۳ روزه
بخش کوتاهی از مصاحبه سید حسن نصرالله با شبکه المیادین به روایت دوربین دوم

نماهنگ

کتاب


سید حسن نصرالله