بسم الله الرحمن الرحیم
و إن يريدوا أن يخدعوك فإن حسبك الله هو الذي أيدك بنصره وبالمؤمنين
جوامع

بیانات

18 مرداد 1389

سخنرانی سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان، در کنفرانس خبری دوم پیرامون دادگاه بین المللی

|فارسی|عربی|عکس|فیلم|فیلم|صوت|
«
 همه می‌دانند، همه‌ی لبنانیان می‌دانند، امضای پیمان اوسلو [به منظور خلع سلاح حزب‌الله] در مانند چنین روزهایی صورت گرفت. حزب‌الله تظاهراتی را در ضاحیه‌ی جنوبی تشکیل داد که حکومت لبنان، در آن زمان به ریاست نخست‌وزیر حریری، با آن مخالفت ورزید و بر روی تظاهر کنندگان آتش گشود. ۱۰ شهید و حدود ۵۰ زخمی برجای ماند و نوعی تنش و دشمنی سیاسی میان حزب‌الله و اوّلا حکومت نخست‌وزیر حریری و ثانیا خود ایشان ایجاد شد. و این مشهور است.
 وزیر خارجه‌ی دشمن، ویکتور لیبرمن در ۲۴ می سال ۲۰۰۹، بعد از تفسیر روزنامه‌ی اشپیگل تاکید می‌کند که او:«به دنبال دستور بین‌المللی برای دست‌گیری نصرالله، بازداشت قدرت‌مندانه‌ی او و احضارش برای محاکمه» است.
 اسرائیل این توان را دارد، و فکر نمی‌کنم برای اثبات قدرت اسرائیل در اجرای این گونه عملیّات‌ها و عملیّات‌های مشابه را که در لبنان، مخصوصا بعد از سال ۲۰۰۴ تا امروز، صورت گرفته، استدلال لازم باشد، دارد. و تاریخ دشمن اسرائیلی پر از عملیّات‌هایی است که [اسرائیل] سران فلسطینی، لبنانی و دیگران را مورد هدف قرار داده‌است. مخصوصا در لبنان و نیازی به یادآوری لیست طولانی نام‌های کسانی که دشمن اسرائیلی انان را به قتل رسانده نداریم.
 همه می‌دانند دشمنی اسرائیل با تمام حرکات مقاومت مخصوصا حزب‌الله در لبنان دارای یک دشمنی قوی، ناگوار و شدید است. و دشمن اسرائیلی تلاش می‌کند از هر فرصت امنیّتی، نظامی و داخلی برای نابودی مقاومت یا حد اقّل از میان بردن سلاحش استفاده کند.
 ...به دو شرط: شرط اوّل: سلاح حزب‌الله را از میان ببری. و شرط دوّم: سلاح اردوگاه‌های فلسطینی را از میان ببری. و رئیس‌جمهور بشّار اسد پاسخ می‌دهد مقاومت لبنان قطعا بخشی از امنیّت استراتژیک قومی است که برای کسی امکان ندارد در این باره مسامحه کند، و [امّا درباره‌ی اردوگاه‌ها] اسرائیل هم در سال ۱۹۸۲ لبنان را جارو کرد ولی نتوانست داخل اردوگاه‌های فلسطینی شود و اسحله را از دست ایشان بگیرد، و با این پاسخ [از نزد انان] بازگشت که،«هرگز».
 تقاضا دارم این موضوع، یعنی بمب زهرانی در ذهن‌ها بماند، چرا که امکان دارد یک روز سخن مفصّلی در این باره بگویم.
 قبل از سال ۱۹۹۷ مقاومت اسلامی توانست، از طریق تلاش فنّی خاصّی، در جنوب امواج هواپیمای «ام کا»ی جاسوسی که در حال تصویربرداری در مکان‌های مشخّصی در جنوب لبنان بود و تصاویرش را مستقیما به اتاق عملیّات دشمن می‌فرستاد، ضبط کند.
  برادران توانستند در این خطّ ارسال داخل شده و در نتیجه امکان این فراهم شد که فیلم و تصویرهایی که مستقیما به اتاق عملیّات دشمن می‌رفت، مستقیما و در همان دقیقه و لحظه به اتاق عملیّات مقاومت می‌رسید. این دست‌آوردی فنّی برای جوانان مقاومت، جوانان لبنانی و فارغ‌التّحصیلات مدارس و مؤسّسات لبنان بود. خب. ما این موضوع را پیش خودمان نگاه داشتیم و شروع به ضبط فیلم‌ها و تصاویر نمودیم.
 رشد روند دست‌گیر ی مزدوران در ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ به ما کمک کرد با قوّت در این به این جهت متمایل شویم. برای همین عرضه‌ی این اطّلاعات اکنون اتّفاق افتاد. و اگر نه مجبور نبودیم حالا این‌ها را عرضه کنیم، چرا که ما برای کامل کردن آن‌ها با اطّلاعاتی محکم‌تر و به‌تر برای عرضه، به وقت احتیاج داریم.

‎بسم الله الرحمن الرحیم والصلاة والسلام على سیدنا ونبینا خاتم النبیین محمد وعلى آله الطیبین الطاهرین وصحبه الاخیار المنتجبین وعلى جمیع الانبیاء والمرسلین.

برادران و خواهران، خانم‌ها و آقایان، مهمانان بزرگ‌وار، السلام علیكم ورحمة الله وبركاته.

بنده وعده دادم کنفرانسی خبری تشکیل خواهم داد و در آن نشانه‌ها و اطّلاعاتی را ارائه می‌دهم که افق‌های جدیدی پیش روی تحقیق می‌گشایند و در اتّهام دشمن اسرائیلی به ترور نخست‌وزیر شهید رفیق حریری کمک می‌نمایند.

هم‌چنین از هنگام اعلام این موضوع از جانب من نظراتی یک‌سان منتشر شد که: چرا اکنون و نه چند سال پیش؟ چرا [تا کنون] این اطّلاعات را مخفی می‌کردید و چرا اکنون از آن‌ها صحبت می‌کنید و آنان را آشکار می‌سازید؟

و فارغ از طریقه، زمینه و روش‌های طرح این سؤال…پاسخ به آن را به تا انتهای کنفرانس به تعویق می‌اندازم چرا که نگاهی به ماهیّت و دوران اطّلاعاتی که خواهم داد، بسیار در پاسخ به این سؤال کمک خواهد نمود.

باید به تمام شما برای این حضور مهم و بزرگ خوش‌آمد بگویم و سپاس‌گذاری کنم. نوع این اتّفاق، موضوع، قضیّه، مرحله و چالش این مسئولیّت را از شما می‌طلبید، یا به عبارتی طلبید. شما اهل مسئولیّتید، پس همگی خوش آمدید، هم‌چنین تشکّر می‌کنم از تمام رسانه‌هایی که در باره‌ی آن‌چه امشب خواهیم گفت کار خواهند کرد و آن را مستقیما پخش می‌کنند.

مثل همیشه بر اساس موضوع‌بندی‌هایی سخن خواهم گفت:

موضوع اوّل، که سعی خواهم کرد تا آن‌جا که امکان دارد در کلام سریع باشم، و با شمردگی بیش‌تری سخن بگویم تا به خارج لبنان هم سود برسد‪.‬ در کلام برای استفاده بیش‌تر از وقت سریع خواهم بود‪،‬ گرچه می‌طلبد همگی برای این موضوع مقداری وقت صرف نماییم.

موضوع اوّل:

اتّهام اسرائیل است به حزب الله. این مقدّمه ایست که گریزی از آن نیست: اسرائیل این کار را از ابتدا و مشخّصا بعد از حادثه‌ی سیزدهم سپتامبر ۱۹۹۳ به انجام می‌رسانده‌است. همه می‌دانند، همه‌ی لبنانیان می‌دانند، امضای پیمان اوسلو [به منظور خلع سلاح حزب‌الله] در مانند چنین روزهایی صورت گرفت. حزب‌الله تظاهراتی را در ضاحیه‌ی جنوبی تشکیل داد که حکومت لبنان، در آن زمان به ریاست نخست‌وزیر حریری، با آن مخالفت ورزید و بر روی تظاهر کنندگان آتش گشود. ۱۰ شهید و حدود ۵۰ زخمی برجای ماند و نوعی تنش و دشمنی سیاسی میان حزب‌الله و اوّلا حکومت نخست‌وزیر حریری و ثانیا خود ایشان ایجاد شد. و این مشهور است.

اسرائیلیان از طریق یکی از مزدوران‌شان که در آن زمان به یکی از نیروهای امنیّتی گروه نخست‌وزیر حریری ارتباط گرفت، در این موضوع وارد شدند. [وی] اقدام به اقناع آن‌ها کرد که حزب‌الله برای ترور نخست‌وزیر نقشه می‌کشد و به مرحله‌ی اجرا رسیده. مشخّصا اتّهامی را، که آن را بر اساس معلومات می‌خواند، متوجّه شهید عزیز حاج عماد مغنیه و بعضی دیگر نمود.

برای فهم این موضوع می‌خواهم آن را به شیوه‌ی خودم توضیح دهم: چند ماه بعد از حادثه‌ی ۱۳ سپتامبر ۱۹۹۳ نیروهای اطّلاعات سوریه و به واسطه‌ی فرمانی از سرلشکر غازی کنعان اقدام به دست‌گیری یکی از کادر مقاومت اسلامی در صیدا نمودند. برادر مجاهدی که بعدها اسرائیلیان او را به شهادت رساندند، حاج علی دیب، معروف به ابو حسن سلامه، وقتی صحبتی راجع به کارگزار می‌شنوید، منظور ابو حسن سلامه یعنی همان علی دیب است. ایشان (برادر علی دیب) در شرایطی سخت و نامشخّص دست‌گیر شد. بعد از چند روز فهمیدم برادر ابو حسن در عنجر است، پس به دیدار سرلشگر غازی کنعنان رفتم و از او آزادی آن برادر را خواستم. به من گفت:«صبح او را به دمشق فرستادم و مسئله اکنون در دمشق پی‌گیری می‌شود.» گله‌مندانه به او گفتم:«جریان چیست؟ او را از من برای تحقیق درخواست می‌کردی و می‌دانی ما در این گونه مسائل مخصوصا وقتی مسئله‌ی حسّاسی باشد، پاسخ‌گو هستیم.»سرلشگر غازی به من گفت، (کسی نگوید من به مردگان استناد می‌کنم چرا که لحظاتی بعد مستند موجود است.) گفت:«چند وقت، چند روز پیش نخست‌وزیر رفیق حریری با من دیدار کرد و به من گفت:«من اطّلاعاتی دارم که شخصی مرتبط با حاج عماد مغنیه، حال یا مسئول دفتر یا از هم‌راهان بسیار نزدیک حاج عماد، به من گفته او در جلسه‌ای حاضر بوده (این مرا یاد زهیر صدیق [یکی از شاهدان دروغین پرونده‌ی ترور رفیق حریری] می‌اندازد!) او در جلسه‌ای حاضر بوده که حاج عماد مغنیه و ابوحسن سلامه و دیگرانی که نام‌هاشان را نمی‌دانسته حضور داشته‌اند. و در این جلسه برای ترور تو نقشه کشیده شده و ترور به صورت کمینی برای تو در این مسیر صورت خواهد پذیرفت.» و بعضی چیزها به ایشان گفته بوده.» سرلشگر غازی ادامه داد و آن‌گاه به من گفت:«نمی‌شود درباره‌ی این موضوع سکوت کرد چرا که این روند آماده  سازی ترور نخست‌وزیر است، برای ما دست‌یابی به عماد مغنیه ممکن نبود ولی به حسن سلامه ممکن شد و دست‌گیرش کردیم.» به او گفتم خیلی خب. بعد از شش روز تحقیق (اجازه بدهید بگویم تحقیق عنجری) شش روز استخوان‌های ابو حسن سلامه را برای این که به این واقعه اعتراف کند، به هم ساییدند. و ابو حسن به این‌ها می‌گفته این موضوعی غلط و تهمت است. و به شدّت منکر می‌شده‌است.

و به دمشق فرستادند و در دمشق هم از او بازجویی صورت گرفت. سرلشگر غازی که به من گفت:«مسئله اکنون در دمشق پی‌گیری می‌شود»، در آن زمان نامه‌ای به رئیس‌جمهور مرحوم حافظ اسد نوشتم، مسئله به ژنرال علی دوبا محوّل شد، (حالا دیگر از زنده‌ها سخن می‌گوییم!) مرا به دیدار طلبید. به دیدار ژنرال علی رفتم و پرونده‌ی بازجویی را برایم آورد. نهایتا نتیجه‌ی بازجویی در دمشق نیز این بود که این مسئله، اساسی ندارد.

طبیعتا اتّفاقاتی رخ داد که اکنون زمان بازگو کردن آن‌ها نیست و برادر ابو حسن آزاد شد و به بیروت بازگشت. بعد از گذشت دو سال از این حادثه (اواخر سال ۹۳ و اوایل سال ۹۴ میلادی) در سال ۱۹۹۶ دست‌گاه امنیّتی مقاومت به مزدوری که برای اسرائیل کار می‌کرد دست یافت. او از مراکز، خانه‌ها و شخصیّت‌ها در ضاحیه‌ی جنوبی بیروت و جنوب لبنان تصویر برداری می‌کرد. تا هنگامی که برادران ما توانستند وی را دست‌گیر کنند. نام این مزدور احمد نصرالله بود، قاعدتا با من هم نسبتی ندارد چرا که او از شهر دیگری است. اکنون دیگر با خانواده‌اش هم نسبتی ندارد، چرا که مزدور نسبتش با پدر، مادر و خانواده‌اش هم بازگشتنی نیست.

بازجویی از احمد نصرالله مزدور در باره‌ی موضوع تصویربرداری از مراکز و خانه‌ها بود و این که چه چیز را تصویر برداری کرده و چه چیز را به اسرائیلیان داده‌است. ماجرای نخست‌وزیر حریری، سرلشگر غازی کنعان و ابوحسن سلامه به هیچ وجه در ذهن ما نبود. تا هنگامی که در میانه‌ی بازجویی، او این ماجرا را پیش‌کشید، پرونده‌های زیادی در این رابطه در اختیار ماست، ولی به واسطه‌ی اهمیّت زمان و کم‌بود آن، بعضی از اعترافات این مزدور را می‌شنویم. او اعتراف می‌کند و می‌گوید:«من با یکی از نیروها ارتباط پیدا کردم و به او گفتم من هم‌راه حاج عماد مغنیه‌ام.» که به او می‌گفته:«محمّد عفیف» و ما اصلا کسی را به نام محمّد عفیف نداریم. [و می‌گوید:]«و به او اطّلاعات و داده‌های دروغ و خودساخته‌ای در طول ماه‌ها دادم.» نگاه کنید این مزدور چه‌کار کرده‌است، از نیروهای امنیّتی نخست‌وزیر حریری می‌خواهد از رفت و آمد در فلان بزرگ‌راه اجتناب کنند چرا که حزب‌الله برای او کمین یا خودروی بمب‌گذاری شده‌ای کار خواهد گذاشت و باید از بزرگ‌راه دیگری رفت و آمد می‌کردند. در برهه‌ای وی توانسته بوده روی مسیر حرکت گارد نخست‌وزیر حریری کنترل یابد. سپس درباره‌ی ابو حسن سلامه می‌گوید. و این سخن بسیار مهم است. [می‌گوید:]«او در جلسه به حاج عماد مغنیه پیش‌نهاد داده (ابو حسن فرزند صیدا است، پیش‌نهادش هم صیدایی بوده!) [پیش‌نهاد داده:]«ما می‌توانیم خانم بهیّة الحریری [خواهر رفیق حریری و نماینده‌ی مجلس لبنان] را بکشیم، و رفیق حریری را مجبور به آمدن به صیدا برای تعزیه کنیم، و او در صیدا بکشیم!» این نمای کاملی بود از چیزهایی که مزدور اسرائیلی در اختیار نیروهای امنیّت نخست‌وزیر رفیق حریری گذاشته‌بود.

من در آن زمان نسخه‌ای از فیلم را در اختیار سرلشگر غازی کنعان گذاشتم و هم‌چنین جاسوس تحویل نیروهای امنیّتی شد و تا سال ۲۰۰۰ محکوم به زندان گشت. در سال ۲۰۰۰ پیش از آزادی در ماه فوریه، به دلایلی که اطّلاعی نداریم و نمی‌دانیم آزاد شد. بعد از چند روز به نوار مرزی و از آن‌جا به فلسطین اشغالی گریخت. و خانواده‌اش به او پیوستند یا با خانواده‌اش گریخت و هنوز در فلسطین اشغالی  است و برای مصالح اسرائیل اقدام به استخدام لبنانیان می‌کند.

هنوز این اوّل کار است، مزدور اسرائیلی، احمد نصرالله با جهت‌دهی اسرائیل توانست این ساخت و ترکیب را بپروراند. داستان ما و شاهدان دروغین از خیلی وقت پیش آغاز شده‌است. درباره‌ی احمد نصرالله می‌بینیم و می‌شنویم.

گزارش‌گر: احمد حسین نصرالله، زاده‌شده در سال ۱۹۶۷ در خیام، لبنانی، مزدور اسرائیلی، ساکن سرزمین‌های فلسطین اشغالی، در سال ۹۶ دست‌گیر شد و تا سال ۲۰۰۰ زندانی باقی ماند، در ۳ فوریه سال ۲۰۰۰ آزاد گشت، در ۴ فوریه به مرزهای فلسطین اشغالی گریخت، و از آن‌جا در ماه می ۲۰۰۰ به سرزمین‌های اشغالی. افراد خانواده‌ی او، بارها از طریق دروازه‌های شهر مرزی ناقوره به لبنان بازگشته‌اند. در هنگام حضورش در فلسطین اشغالی، در بیش‌تر روند‌های جذب سرباز برای مصالح اسرائیل مشارکت کرده‌است.

وی اطّلاعات خودساخته‌ای را از طریق یکی از کارگزاران نخست‌وزیر حریری در اختیار ایشان گذاشته‌است که بدین شرح است:

-اطّلاعات خیالی درباره‌ی حاج عماد مغنیه.

-این که حزب‌الله قصد ترور نخست‌وزیر حریری را دارد.

-این که حزب‌الله به این منظور تلاش‌های ناکامی را نیز داشته‌است.

-وجود خودروی بمب‌گذاری‌شده‌ای که نخست‌وزیر حریری را هدف قرار خواهد داد و این خودرو در تقاطع کلیسای سنت مایکل دیده‌شده.

-این که حزب‌الله قصد ترور وی را از طریق کشاندن وی به صیدا پس از ترور بهیة حریری توسّط برادر شهید ابوحسن سلامه دارد.

مزدور احمد نصرالله: اسمم احمد حسین نصرالله است، جوانی را می‌شناختم که از سال ۱۹۸۸، ۸۹ در مؤسّسه‌ی حریری در نزدیک منزل خواهر ناتنی من کار می‌کرد. هنگام جنایات سال ۹۳، در آن زمان من نزد خواهرم می‌رفتم که حادثه رخ داد، او، جوان مرتبط با حریری، از من پرسید چه می‌دانی، جریان جنایت چه بود؟ به او این طوری گفتم که این طوری می‌گویند اوضاع خوب نیست و این طوری‌ها، کشتن رفیق حریری را دوست دارند، اگر چیزی از حریری به من برسد البته! یک یا دو هفته گذشت که دیدمش و چیز خاصّی به او گفتم. (چیزی بر علیه حریری، چیزی بر علیه رفیق حریری) از من پرسید ما چیزی داریم می‌توانی ببینی موضوع مهمی هست یا نه؟ به او گفتم بله حتما، می‌توانم اطّلاعات بگیرم، که چیزی هست یا نیست. و بعد از هفته‌ای یا چهار پنج روز دیدمش و گفتم جایی هست که می‌توانیم به وسیله‌ی اطّلاعات از او استفاده کنیم نامش محمّد عفیف است و نزد عماد مغنیه کار می‌کند و به صورت امنیّتی کار می‌کند و کار ترور حریری بر عهده‌ی اوست.

یک بار اتّفاقی افتاد و به او گفتم رابطه‌ی تو با حریری چیست؟ یک هفته بعد با هم قراری گذاشتیم که موبایلی به من بدهد و طبق قرار موبایل را به من داد و هر دفعه به او می‌گفتم: خودروی بمب‌گذاری شده‌ای با مشخّصاتی که دادم وجود دارد، به او گفتم در آن چیزی وجود دارد که همیشه دنبال حریری می‌رود. نگذار ایشان بیاید و برود، مواظبش بمان، و به او احیانا می‌گفتم حریری کجاست، می‌دانستم کی در مجلس وزراست، به او می‌گفتم مواظب ایشان باش، خودروی بمب‌گذاری شده‌ای در راه بعبدا[کاخ ریاست جمهوری] است. مواظب ایشان باش. یک بار دیگر به او گفتم عماد مغنیه دارد به حمراء می‌رود، ممکن است آن‌جا رصدی چیزی باشد یا کسی یک‌بار بشناسدش، جریان بهیة را به او گفتم که ترور بهیة به کسی محوّل شده چون اگر بهیة حریری ترور شود، نخست‌وزیر حریری به صیدا می‌آید. و اگر بیاید در راه کشته می‌شود ابو حسن پیشش آمده بود که در صیدا زندگی می‌کند. و از این جا قصّه‌ی بهیة پیش آمد و این که وی او را خواهد کشت.

هر وقت هم می‌رفتم جنوب و بر می‌گشتم به او می‌گفتم بچّه‌های ابو حسن سلامه را در راه دیده‌ام. از طریق جوانی به اسم محمّد عفیف، که کسی را با این نام نمی‌یابید، او اختراع من است به این طریق که او با من و عماد کار می‌کند، من خودم اختراعش کردم. عماد مغنیه هم نه می‌شناسمش و نه در عمرم دیده‌امش ولی اسمش را شنیده‌ام.

جناب سیّد حسن نصرالله: این شاهدی از ابتدای دروغ‌گویی اسرائیل و پر کردن ذهن نخست‌وزیر حریری از این موضوع، طبیعتا امروز باید در نظر بگیریم که نخست‌وزیر حریری تنها به سرلشگر غازی کنعان نمی‌گفته بل‌که به دیگر دوستان در سوریه گفته‌بوده، به کارکنان اطرافش گفته بوده، دوستان فرانسوی، سعودی، خلیجی و اروپایی و … داشته. قطعا در مورد چنین چیزی با این درجه از حسّاسیّت سکوت هم نمی‌شود کرد، و این‌چنین اسرائیل از ابتدا می‌تواند در ذهن بسیاری وجود توطئه‌ای وهمی از این نوع را بکارد.

به همین مقدار کفایت می‌کنیم تا به بخش دوّم برویم: بخش دوّم یعنی اتّهام اسرائیل به حزب‌الله.

از چهارده فوریه ۲۰۰۵ [روز ترور] هر جا اسرائیلیان را دیده‌ایم، در اتّهام ما به ترور کوشیده‌اند. از ابتدا نیز بر [مطرح ساختن] این اتّهام باقی مانده‌اند. در تمام این سال‌ها و دوره‌ی اخیر از روزنامه‌ی اشپیگل و اشپیگل و اشپیگل تفسیرهای اسرائیلی را پیرامون این موضوع شنیده‌اید! حتّی وقت زیادی هم نمی‌گیریم، گزارشی کوتاه می‌بینیم، تنها شواهد و عینیّاتی از اتّهام اسرائیل به حزب الله:

گزارش‌گر: اتّهام اسرائیل به حزب‌الله - تصریحات مسئولین اسرائیل و تفسیرهای رسانه‌ای اسرائیلی که حزب‌الله را به دست داشتن در پشت‌پرده‌ی این ماجرا متّهم می‌سازند.

-در چهارده فوریه‌ی سال ۲۰۰۵ رادیو‌های اسرائیلی پیرامون کشته‌شدن نخست‌وزیر حریری تحلیل‌هایی پخش کردند حاکی از این که نقاط اختلاف وی با حزب‌الله کم نبوده‌است.

-در هفده فوریه‌ی سال ۲۰۰۵ روزنامه‌ی ایهود آحارانوت تفسیری را منتشر ساخت که در آن گفته‌ای از بخشی از [دست‌گاه] اطّلاعاتی ارتش (آمان) وجود داشت که:«اطّلاعات جدید ارتش نشان می‌دهند حزب‌الله مسئول حذف نخست‌وزیر سابق لبنان رفیق حریری است.»

-در هفده فوریه‌ی سال ۲۰۰۵ امنون دهان از حزب شاس گفت:«بنا بر ارزیابی «امان»، قطعا سازمان حزب‌الله حریری را ترور نموده‌است، که فشار بر حزب‌الله و محدود ساختن قدرتش را تایید می‌کند.»

-یادآوری می‌شود روزنامه‌نگار عاموس هارئیل، در ۲۵ سپتامبر سال ۲۰۱۰ تحلیلی برای روزنامه‌ی ها آرتس نوشت که پرونده‌ای در اواخر سال ۲۰۰۱ در اختیار رئیس «امان» گذاشته می‌شود یا به عبارتی بیش از سه سال پیش از ترور، که در آن پیش‌بینی می‌شود، حریری به دست حزب‌الله کشته می‌شود.

-وزیر جنگ، ایهود باراک در ۲۴ می سال ۲۰۰۹ بعد از تفسیر روزنامه‌ی اشپیگل تاکید می‌کند دادگاه بین‌المللی حزب‌الله را متّهم ساخته نه سوریه را.

-در ۲۹ می سال ۲۰۰۹ خبرنگار ارتش در روزنامه‌ی جورازلیم پست، یعقوب کاست، از باراک نقل قول می‌کند:«چنان که انتظار می‌رود، به زودی گزارش سازمان ملل متحّد از این که حزب‌الله مسئول قتل نخست‌وزیر اسبق لبنان رفیق حریری است پرده برمی‌دارد.»

-وزیر خارجه‌ی دشمن، ویکتور لیبرمن در ۲۴ می سال ۲۰۰۹، بعد از تفسیر روزنامه‌ی اشپیگل تاکید می‌کند که او:«به دنبال دستور بین‌المللی برای دست‌گیری نصرالله، بازداشت قدرت‌مندانه‌ی او و احضارش برای محاکمه» است.

-در ۱۰ فوریه‌ی سال ۲۰۱۰ پای‌گاه نانااو اخباری از اتّهام زدن لیبرمن به حزب‌الله برای مسئولیّت کشتن نخست‌وزیر حریری نقل نمود آن‌جا که خطاب به سعد حریری می‌گوید:«قلب من با حریری است، سازمان حزب‌الله پدرش را کشته، حالا او در محذور است. اعتقاد دارم نظرات او درباره‌ی حزب‌الله بسیار به نظرات ما شباهت دارد.»

جناب سیّد نصرالله: به همین مقدار از موضوع اوّل کفایت می‌کنیم و به سراغ موضوع دوّم می‌رویم. که در آن دشمن اسرائیلی را به روند ترور متّهم می‌شویم، در این موضوع اوّل، دوّم، سوّم و چهارم داریم.

اوّل: اسرائیل این توان را دارد، و فکر نمی‌کنم برای اثبات قدرت اسرائیل در اجرای این گونه عملیّات‌ها و عملیّات‌های مشابه را که در لبنان، مخصوصا بعد از سال ۲۰۰۴ تا امروز، صورت گرفته، استدلال لازم باشد، دارد. و تاریخ دشمن اسرائیلی پر از عملیّات‌هایی است که [اسرائیل] سران فلسطینی، لبنانی و دیگران را مورد هدف قرار داده‌است. مخصوصا در لبنان و نیازی به یادآوری لیست طولانی نام‌های کسانی که دشمن اسرائیلی انان را به قتل رسانده نداریم. چرا که از برترین میادینی که در آن قدرت بسیار دشمن اسرائیلی در انجام عملیّات ترور بروز دارد، لبنان است، بعد از فلسطین اشغالی، و بالاتر از هر کشوری غیر از آن، [و این موضوع] به واسطه‌ی وضع جغرافیایی است. مرزهای زمینی و ساحلی طولانی وجود دارد و هنگامی که سراغ تحرّکات مزدوران می‌رویم یادمان می‌آید چگونه اسرائیلیان از طریق سفرها و احیانا عبور از موانع به داخل لبنان سفر می‌کنند تا هفته‌ها و زمان‌های متفاوتی در آن بمانند.

در نتیجه دشمن اسرائیلی قدرت و فرصت دارد و هم‌چنین امروز کشف می‌شود مزدوران بسیار زیادی در زمینه‌های مختلف دارد، یعنی در هر زمینه‌ای دوست داری و به مزدور نیاز داری الآن در اراضی لبنان موجود است!، این چیزی است که تا کنون کشف شده و آن‌چه کشف نشده بیش‌تر است.

دوّم: مصلحت و انگیزه. با اختصار شدید [می‌گویم] این درست است که این یک تحیلی سیاسی است ولی مبتنی بر قطعیّات است. همه می‌دانند دشمنی اسرائیل با تمام حرکات مقاومت مخصوصا حزب‌الله در لبنان دارای یک دشمنی قوی، ناگوار و شدید است. و دشمن اسرائیلی تلاش می‌کند از هر فرصت امنیّتی، نظامی و داخلی برای نابودی مقاومت یا حد اقّل از میان بردن سلاحش استفاده کند. از قطعیّات دیگر این است که اسرائیل با سوریه دشمنی دارد چرا که سوریه مانع حلّ و فصل کامل به شیوه‌ی اسرائیلی، که در آن حقوق عربی نابود می‌شود، است. و چرا که سوریه از حقوقش استفاده می‌کند، مقاومت فلسطین و مقاومت لبنان را حمایت و پشتیبانی و یاری می‌نماید. با تمام صداقت [می‌توان گفت] مشکل اسرائیل با سوریه وقتی در لبنان بود این نبود که سوریه لبنان را می‌گردانید یا برای آن نقش قیّم را بازی، یا حکومت آن را تعیین می‌کرد. مشکل اسرائیل این نبود،‌ مشکل اسرائیل با سوریه این بود که سوریه مقاومت در لبنان و فلسطین را حمایت، پشتیبانی و یاری می‌کرد. و من می‌دانم که ما مجبوریم این را بگوییم، بنده این منظور را پیش از این یادآوری نموده‌بودم، ولی اکنون می‌گویم: رئیس جمهمور بشّار اسد در سال ۲۰۰۴ یا به عبارتی قبل از صدور قطع‌نامه‌ی ۱۵۵۹ [قطع‌نامه‌ی خلع سلاح حزب‌الله] به بنده شخصا گوش‌زد کرد که در هفته‌های گذشته یکی از سران عرب با وی دیدار می‌کند و به او می‌گوید آمریکایی‌ها و جامعه‌ی بین المللی از باقی‌ماندن نیروهایت در لبنان جلوگیری نمی‌کنند، (این‌جا می‌خواهم انقلاب سدر، انتفاضه و تمام جریانات سیاسی که در موجود بودند و از طریق تحرّک سیاسی خروج قوای سوریه از لبنان را دنبال می‌کردند، را یادآوری کنم.) از حضور نیروهای تو در لبنان ممانعت نمی‌کنند، حتّی برایشان مشکل ندارد نیروهای تو از رودخانه‌ی اوّل بگذرند و در جنوب لبنان پیش‌روی کنند و به مرزهای بین‌المللی برسند ولی به دو شرط: شرط اوّل: سلاح حزب‌الله را از میان ببری. و شرط دوّم: سلاح اردوگاه‌های فلسطینی را از میان ببری. و رئیس‌جمهور بشّار اسد پاسخ می‌دهد مقاومت لبنان قطعا بخشی از امنیّت استراتژیک قومی است که برای کسی امکان ندارد در این باره مسامحه کند، و [امّا درباره‌ی اردوگاه‌ها] اسرائیل هم در سال ۱۹۸۲ لبنان را جارو کرد ولی نتوانست داخل اردوگاه‌های فلسطینی شود و اسحله را از دست ایشان بگیرد، و با این پاسخ [از نزد انان] بازگشت که،«هرگز». چانه‌زنی با سوریه بر سر باقی ماندن یا خروج از لبنان چند هفته قبل از صدور ۱۵۵۹ انجام شد و باید در لبنان حادثه‌ی بزرگی رخ می‌داد که امکان و سرمایه‌ی لازم را برای این تحقّق این اهداف می‌داشت: اخراج سوریه از لبنان، محاصره، نواختن و گوشه نشین کردن مقاومت قبل از ضربه برای از میان بردن سلاحش. پس زلزله‌ای بزرگ در ۱۴ فوریه‌ی ۲۰۰۵ رخ داد. ترور رفیق حریری در این مسیر رخ می‌دهد و این خون برای اخراج سوریه از لبنان به کار گرفته شد. و اکنون برای محاصره‌ی مقاومت و تعرّض به آن به کار گرفته می‌شود. این بود انگیزه و مصلحت.

سوّم: شیوه‌ی اسرائیل. هنگامی که از شیوه‌ی اسرائیل در عمل صحبت می‌کنیم، در فهم قرائن، اطّلاعات و اشاراتی که ان‌شاء الله خدمتتان عرض می‌کنم، به ما کمک می‌کند.

دست‌گاه اسرائیلی هنگامی که می‌خواهد عملیّآتی امنیّتی یا نظامی امّا دارای مؤلّفه‌های امنیّتی را به انجام برساند، به مجموعه‌ای از عناصر تکیه می‌کند:

عنصر اوّل: جاسوسی هوایی: انواع مختلفی از جاسوسی در اختیار دشمن اسرائیلی است. کوچک و بزرگ در اندازه‌های مختلف. و مهم‌ترینش آن‌چه که لبنانیان آن را به نام «ام‌کا» می‌شناسند، مردمان شهرها هم آن را به نام «ام‌کا» می‌شناسند، و هواپیمای جاسوسی می‌آید و از مناطق،‌ راه‌ها، شهرها، خانه‌ها، گروه‌ها، حرکت افراد، تجمّعات، استحکامات، پراکندگی نیروهای مسلّح و چنین چیزهایی اطّلاعات جمع‌آوری می‌کند.

عنصر دوّم: اشراف تکنیکی: یعنی از گوشی‌ها، اتاق‌های کنترل، دوربین‌های کاشته شده در مناطق مختلف گرفته تا نهایت استفاده از تلفن‌های هم‌راه.

عنصر سوّم: جاسوسی میدانی، از طریق مزدوران، جاسوسان یا کوماندوهای اسرائیلی که به زمین فرومی‌آیند و در صحنه اطّلاعات جمع‌آوری می‌کند، و به تصویرهای هوایی بسنده نمی‌شود، جمع‌آوری میدانی اطّلاعات اطمینان می‌دهد داده‌ها جزئی و دقیق هستند. [داده‌هایی که] احیانا در جمع‌آوری اطّلاعات هوایی به دست نمی‌آیند.

عنصر چهارم: پشتیبانی از طریق مدیریت سنگین و لوجستیک، که این عنصر تامین یا ورود اسلحه، مواد منفجره، وسائل انفجاری و لوازم انتقال به محلّ عملیّات برای اجرا است.

چهارم: این‌جا می‌خواهیم صبحت از قرائن و اطّلاعات را آغاز کنیم: آیا حقیقتا اسرائیل تحرّک امنیّتی اطّلاعاتی عملیاتی از سال ۲۰۰۴ تا امروز داشته یا خیر؟ یعنی بعضی اعتقاد دارند اسرائیل در لبنان تحرّک عملیّاتی نداشته و به هیچ عملیّآت تروری که در لبنان انجام می‌شود متّهم نیست. و در نتیجه تمام ترور‌هایی که در لبنان اتّفاق می‌افتد انگشت اتّهام مستقیما به سوی سوریه، هم‌پیمانان یا آن‌چه تشکیلات امنیّتی سوریه‌ای لبنان نامیده می‌شود، بلند می‌شود. وقتی به این سؤال پاسخ می‌گوییم، می‌توانیم به فهم عملیّات ترور و انسجامی که میان این عملیّآت و تحقّقش در سال‌های اخیر صورت گرفت، دست یابیم.

از مزدوران آغاز می‌کنیم، این مزدوران بیش‌ترشان در ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ دست‌گیر شده‌اند، بعضی دوست‌دارند از من بپرسند اطّلاعاتت جدیدند یا قدیمی؟ دست‌گاه‌های امنیّتی در سال ۲۰۰۹ به صورت جدّی به دست‌گیری مزدوران پرداخت، چرایش بحث دیگری است.

از مزدوران آغاز می‌کنیم و این‌جا به زودی از مزدوران و اعترافاتشان سخن خواهم گفت، [این اطّلاعات] از جانب حزب‌الله نیست، بل که از دست‌گاه‌های امنیّتی رسمی لبنان است به هم‌راه سوابق بازجویی رسمی. و این مزدوران و سوابق بازجویی به دادستان کل تحویل داده‌شده‌است، و بخش‌هایی از مضامین این بازجویی‌ها نشت کرده و در رسانه‌ها آمده است، ولی آن طور که انتظار می‌رود کار به همین‌جا ختم نمی‌شود، چند تصویر از مزدوران خواهیم دید و پس از [معرّفی و بررسی] تمام جاسوسان به تفسیری جامع برای کامل کردن ایده می‌پردازم، از جاسوس اوّل شروع می‌کنیم:

گزارش‌گر: نام بعضی مزدوران که به تجسّس، انفجار، نصب دست‌گاه‌های ارتباطی و دوربین‌های مراقبتی و هم‌چنین جانمایی ملک شخصی افرادی که دشمن برای ترور مستقیم آن‌ها وارد عمل شده‌است، اعتراف کرده‌اند را خدمتتان عرض می‌کنیم. هم‌چنین بعضی از این‌ها به حمل موّاد انفجاری و لوازم آن اعتراف کرده‌اند.

مزدور فیلیبوس حنّا:

او درباره‌ی مسیر حرکت رئیس جمهور و فرمانده‌ی ارتش اطّلاعات جمع می‌کرده است. متولّد سال ۱۹۶۴، لبنانی، مزدور اسرائیل، سال ۲۰۰۶ مزدوری آغاز نمود، سال ۲۰۱۰ توسّط دست‌گاه‌های امنیّتی لبنان دست‌گیر شد.

چرخه‌ی اطّلاعات: جمع‌آوری اطّلاعات درباره‌ی پای‌گاه‌هایی نظامی در لبنان و بعضا مربوط به ارتش لبنان، جمع‌آوری اطّلاعات عملیّاتی درباره‌ی شخصیّت‌ها و ره‌بران سیاسی و نظامی لبنان.

شاخص‌ترین اعترافات وی: در ذیل شاخص‌ترین اهدافی که مزدور بنا بر درخواست دشمن صهیونیستی پی‌گیری می‌کرده، بر اساس اعترافات وی، می‌آید:

-رئیس‌جمهور محترم لبنان ژنرال میشل سلیمان: اطّلاعاتی درباره‌ی منزل وی در عمشیت، مشخّصات خارجی و داخلی خانه، راه‌های منتهی به این مکان، فاصله از خطّ دریا، زمان نفوذ تا رسیدن به این خانه پیاده و به وسیله‌ی خودرو از خط دریا، پارکینگ‌های نزدیک این خانه.

-فرمانده‌ی ارتش لبنان ژنرال جان قهوه‌جی: اطّلاعاتی درباره‌ی قایق تفریحی وی.

جناب سیّد حسن نصرالله: حالا کمی بر سر موضوع ماموریّتی که این مزدور به انجام رسانده یا [اطّلاعاتی] که در اختیار قرار داده، مکث می‌کنیم. باید یادآور شوم جمع‌آوری میدانی اطّلاعات گام پیشینی است که به اجرا منتهی می‌شود، چرا که به این وسیله پرونده‌ی عملیّات کامل می‌شود. و تامین امکانات و اجرای عملیّات به این وسیله به هم می‌پیوندند. اگر اسرائیلیان اطّلاعات معمولی درباره‌ی منزل جناب رئیس جمهور و اطراف منزل وی می‌خواستند، جمع‌آوری هوایی اطّلاعات کافی بود برای‌شان،  ولی هنگامی که این مزدور به درخواست اسرائیلیان می‌رود، افسر استخدام کننده‌ی اسرائیلی از وی می‌خواهد برود، تا اطّلاعات تفصیلی و دقیقی از منزل، ورودی‌ها و محیط خانه جمع آوری کند و این جا چیزی بسیار بسیار مهم رخ می‌دهد که دوست‌دارم آن را یادآوری کنم، و البته فیلم‌هایی را که مربوط به عملیّات ترور نخست‌وزیر حریری بود را مشاهده نمودید، و آن خطّ ساحلی است، همیشه تلاش اسرائیل یافتن مکانی نزدیک به خطّ ساحلی، برای عملیّات بوده‌است، و برای همین از این مزدور می‌خواهد به خطّ ساحلی بود و پیاده به منزل جناب رئیس‌جمهور بازگردد تا ببیند چه مقدار وقت صرف می‌شود، سپس با خودرو برود و ببیند چه مقدار می‌شود، این جمع‌اوری اطّلاعات تنها یک جمع‌آوری اطّلاعات برای تفریح است؟ یا به منضور آمادگی برای انجام عملیّات ترور در این منطقه؟ هم‌چنین این مزدور اعتراف می‌کند از قایق فرمانده‌ی ارتش در لنگرگاه تفصیلا اطّلاعات جمع‌آوری کرده، چرا جمع‌آوری اطّلاعات از قایق؟ به راحتی می‌توانست مواد منفجره یا چیز دیگری را در قایق برای هدف قرار دادن ژنرال فرمانده‌ی ارتش کار بگذارد، این‌جا می‌خواهم یک مقدار مکث کنم، این موضوع در لبنان پنهان باقی نمی‌ماند، بعضی روزنامه‌ها آن را منتشر کردند و این مضمون در بازجویی‌هایی که پرونده‌شان مختومه است و به دادستانی کل محوّل شده، موجود می‌باشد. چگونه چنین چیزی در کشور اتّفاق افتاده است؟ اگر فرض کنیم دست‌گاه‌های امنیّتی لبنان یک لبنانی را دست‌گیر می‌کردند که ادّعا می‌کرد سوریه یا حزب‌الله به وی ماموریّتی از این دست داده، امروز کشور در چه وضعی بود؟ ولی چون اتّهام متوجّه اسرائیل است موضوع در بیست و چهار ساعت پایان می‌یابد، یادآوری این موضوع در یک روز در رسانه‌ها و بعد تمام شدن موضوع؟ در حالی که هدف جمع‌آوری اطّلاعات، که بود؟ جناب رئیس جمهور و هم‌چنین فرمانده‌ی ارتش لبنان که اشخاصی عادّی در کشور نیستند. و بر این اساس می‌خواهم درباره‌ی بقیّه‌ی مزدوران و اعترافاتشان عبرت بگیریم، چرا کمیته‌ی تحقیق بین‌الملی نمی‌رود از این مزدور و بقیّه‌ی مزدورانی که به چنین چیزهایی اعتراف کردند، سؤالاتی بکند؟ تا شاید بتواند رابطه‌ای میان این مزدور و افسر استخدام کننده بیابد و میان مزدوران دیگری که در عملیّات‌های دیگری در این دست داشتند، یک شاهد دروغین اتّهام‌زن در لبنان ظهور می‌کند، بر اساس این شهادت‌ها چهار افسر بلندپایه چهار سال، و افرادی محترم از آل عبدالعال و خانواده‌های دیگر به بند گرفتار آمدند، افسران بلندپایه‌ی سوری به وین فراخوانده می‌شوند و از ایشان بازجویی صورت می‌گیرد و هم‌چنین در دمشق، ولی اطّلاعاتی از این دست  به هم‌راه ده‌ها اعتراف از مزدوران نه به درد سازمان ملل، نه حکومت لبنان و نه هیچ کس دیگر در این عالم نمی‌خورد تا بازجویی از افسران اسرائیلی استخدام کننده‌ی این مزدوران را درخواست نمایند. تا مشخّص شود این‌ها در لبنان چه‌کار می‌کنند؟ و می‌خواهند پس از کشتن افراد پیشین، چه کسی را بکشند؟ این فقط برای [لحظه‌ای تامّل] و مکث بود و امیدوارم این [در ذهنمان] بماند. و این که مکانی که اسرائیلیان درخواست کرده‌اند و نزدیکیش به خطّ ساحلی در ذهن بماند. دیگر مزدوران را مشاهده می‌کنیم. سراغ مزدوری دیگر می‌رویم.

گزارش‌گر: مزدور سعید طانیوس العلم.

مامور به رصد تحرّکات سمیر جعجع و نخست‌وزیر سعد الحریری.

سعید العلم، متولّد سال ۱۹۵۸، لبنانی، مزدور اسرائیلی، سال ۱۹۹۰ مزدوری را آغاز نموده، در سال ۲۰۰۹ توسّط دست‌گاه‌های امنیّتی لبنان دست‌گیر شده.

چرخه‌ی اطّلاعات: جمع‌آوری اطّلاعات عملیّاتی درباره‌ی شخصیّت‌های سیاسی، رسمی و حزبی.

شاخص‌ترین اعترافات وی: در ذیل شاخص‌ترین اهدافی که مزدور بنا بر درخواست دشمن صهیونیستی پی‌گیری می‌کرده، بر اساس اعترافات وی، می‌آید:

-نخست‌وزیر لبنان، سعد حریری: جانمایی زمان‌های مشخّص حضور وی در منزل سمیر جعجع.

-رئیس جمعیّت عملیّات نیروهای لبنان، سمیر جعجع: بررسی جابه‌جایی‌های وی در منطقه‌ی ارز و خصوصا مسیر رفت و آمد گارد وی، بررسی جابه‌جایی‌های وی بعد از انتقال از ارز.

-جانمایی حرکات بعضی سیاسیون که به کافه‌ای در منطقه‌ی بنت‌جبیل رفت و آمد می‌نمودند.

جناب سیّد حسن نصرالله: این دوّمین مزدور چنان که ملاحظه می‌کنید، افسر استخدام کننده‌ی اسرائیلی از او اطّلاعات میدانی و تفصیلی خواسته، در باره‌ی چه کسانی؟ سران حزب‌الله؟ نه، بل که از فرمانده‌ی نیروهای لبنانی و رئیس جمعیّت عملیّات نیروهای لبنان دکتر سمیر جعجع، هنگامی که در ارز بوده و پس از انتقالش از ارز، و در هنگام بازجویی اطّلاعاتی به دست می‌آید که اکنون قصد گرفتن وقت با آن‌ها را نداریم، و از او خواسته‌شده زمان‌های مشخّص دیدارهای نخست‌وزیر سعد حریری و دکتر جعجع را جانمایی کند، چرا اسرائیل درباره‌ی دکتر سمیر جعجع اطّلاعات جمع‌اوری می‌کند؟ و چرا درباره‌ی نخست‌وزیر سعد حریری، [درست] هنگامی که به دیدار دکتر جعجع می‌رود؟ چرا؟ بگذارید از همه‌ی مردم بخواهم که به این سؤال پاسخ دهند. و این جوابی به وجود می‌آورد برای تمام آن‌هایی که می‌پرسند، چرا قتل سران ۱۴ مارس؟ زیرا چیزی که از قتل سران ۱۴ مارس توقّع می‌رود، نشانه‌گیری اتّهام به سوی متّهمی به نام سوریه، دوستانش و مقاومت است. امّا اعتراف نهایی [درباره‌ی] رفت و آمد سیاسیّون به کافه‌های جبیل، در ذهنم نیست محمّد فنیش [وزیر امور توسعه‌ی اداری لبنان]، محمّد رعد [رئیس فراکسیون حزب‌الله در مجلس لبنان] و شیخ نعیم قاسم [قائم‌مقام دبیرکل حزب‌الله] به کافه‌های جبیل بروند. چه کسی به کافه‌های جبیل می‌رود؟ بیش‌ترشان (درست است که برادران ما در جنبش آزادی‌خواه ملّی به جبیل سفر می‌کنند) ولی بیش‌تر آن‌ها از نیرویهای ۱۴ مارس هستند. مزدور سوّم:

گزارش‌گر: مزدور محمود رافع، متولّد سال ۱۹۴۹، لبنانی، مزدور اسرائیلی، سال ‍۱۹۹۳ مزدوری را آغاز نموده، در سال ۲۰۰۶ توسّط دست‌گاه‌های امنیّتی لبنان دست‌گیر شد.

شاخص‌ترین اعترافات:

-مشارکت در چهار عملیّات به منظور ترور، علی دیب، جهاد جبریل، علی صالح و برادران مجذوب.

-مشارکت در چند بمب‌گذاری در سال‌های ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۵، مانند انفجار ناعمه در سال ۹۹، و انفجار زهرانی سال ۲۰۰۴.

-پذیرایی، اسکان، کمک و جابه‌جایی چند گروه اسرائیلی داخل خاک لبنان.

جناب سیّد نصرالله: سراغ مزدور محمود رافع می‌رویم، عملیّات علیه دو نفر از سران مقاومت، که وی به این موضوع رسما اعتراف کرده، [برای این می‌گویم] که عرب‌ها ببینند، چرا که لبنانیان این را می‌دانند، دادگاه نظامی حکم اعدام برای این مزدور صادر نموده‌است، و وی به تمام جرائمی که مرتکب شده اعتراف نموده، ولی این‌جا می‌خواهم بر سر دو مورد مکث کنم:

مورد اوّل: بمب زهرانی، ما در انتهای کار و در مرحله‌ی کارهای فنّی، که به آن هم می‌رسیم، می‌خواستیم در این باره کمی صحبت کنیم ولی پس از دقت، مشخّص شد این موضوع آن‌قدر مهم است نباید در این کنفرانس خبری خلاصه شود. ما معتقدیم بمب زهرانی که در اواخر سال ۲۰۰۵ کارگذاشته شد و اطّلاعات ارتش آن را کشف و خنثی نمود، رئیس مجلس نبیه برّی را مورد هدف قرار می‌داده، طبیعتا محمود رافع نمی‌دانسته بمب برای چه کسی است و من به او حق می‌دهم چرا که او فقط یک مجری است، می‌بایست بمب را جابه‌جا کند و برساند و شاید در کارگذاشتن هم کمکی بکند ولی پس از انفجار می‌فهمد چه کسی هدف قرار گرفته! امرا و استخدام کنندگان این‌ها، در این حد اینان را کوچک می‌شمارند.

این بمب در حدّ بسیار بالایی از ظرافت و دقّت بوده و گزارش و تصاویرش موجودند، و بعضی از آن‌ها در رسانه‌ها منتشر شد، این بمب به اعتراف محمود رافع و گواهی فنّی و تکنیکی خود بمب، صد در صد اسرائیلی بوده.

این نشان می‌دهد اسرائیلیان که به نظر ما نخست‌وزیر اهل سنّت رفیق حریری را در اوایل سال ۲۰۰۵ به قتل رسانده‌اند و در فتنه‌ای که می‌خواستند میان شیعه و سنّی ایجاد نمایند، موفّق نشدند، برای ترور رئیس شیعه‌ی مجلس نمایندگان به منظور دست‌یابی به این فتنه برنامه‌ریزی کردند، ولی خدا لبنان را دوباره حفظ کرد.

تقاضا دارم این موضوع، یعنی بمب زهرانی در ذهن‌ها بماند، چرا که امکان دارد یک روز سخن مفصّلی در این باره بگویم.

مورد دوّمی که باید بر سر آن مکث کنیم، و آن عملیّاتی در سال ۲۰۰۵ است، دوّمین اعتراف وی، پذیرایی، اسکان، کمک و جابه‌جایی چند گروه اسرائیلی داخل خاک لبنان بوده‌است. او این گروه‌ها را وارد می‌کرده و نمی‌دانسته کجا می‌روند و چه می‌کنند. و مدّتی می‌ماندند و سپس آنان را به دریا یا مرزهای لبنان و فلسطین اشغالی منتقل می‌کرده. آیا کمیته‌ی بین‌المللی رفت (نمی‌خواهم این دیدار رابه دیدار محکومیّت کمیته‌ی تحقیق بدل کنم، ولی به خاطر ارتباطی که وجود دارد) از محمود رافع درباره‌ی این اسرائیلیانی که آنان را وارد خاک لبنان می‌کرده سؤالی بپرسد؟ و اگر این‌چنین سخنانی در اعترافات مزدور دیگری بود چه‌گونه رفتار می‌کردند؟ مخصوصا در آن سال که تعداد زیادی از این دلایل مشاهده شد، آیا احضار افسران و فراخوان استخدام‌گران محمود رافع و گروه‌هایی که در لبنان داخل‌شان کرده، امکان دارد؟

به سراغ مزدور بعدی می‌رویم:

گزارش‌گر: مزدور ناصر نادر، مولّد سال ۱۹۶۵، لبنانی، مزدور اسرائیلی، سال ۱۹۹۷ مزدوری را آغاز نمود، در سال ۲۰۰۹ توسّط دست‌گاه‌های امنیّتی لبنان دست‌گیر شد.

شاخص‌ترین اعترافات:

-مشارکت با گروه عملیّاتی برای ترور شهید غالب عواله در ضاحیه‌ی جنوبی در سال ۲۰۰۴، یادآوری می‌شود این مزدور در منطقه‌ی جل الدّیب سکونت دارد.

جناب سیّد حسن نصرالله: این مزدور هم‌کار عملیّات بوده، من تحقیق جدّی از وی را که به جایی رسیده باشد، در مسئله‌ی اخیر به یاد ندارم. و مخصوصا که وی مسلمانی شیعه از جنوب است که در منطقه‌ی جل الدّیب ساکن است. از طرف اطّلاعات اسرائیلی برای انجام چه وظیفه‌ای استخدام شده؟ این سؤال درباره‌ی وی پرسیده می‌شود.

این‌جا می‌خواهم اضافه کنم هنگامی که برادر غالب عوالی شهید شد، در همان روز بیانیّه‌ای با نام سپاه شام صادر شد که ترور غالب عوالی را به عهده گرفت، این از کوته‌فکری اسرائیلیان است که می‌خواهند با چیزی که تشکیلات سپاه شام نام دارد، تشکیلاتی که در آن زمان موجود بوده، حزب‌الله را اقناع کنند آن تشکیلات این ترور را انجام داده. یعنی اتّهام تشکیلات سنّی به قتل کادری شیعه در مقاومت…

مزدور بعدی:

گزارش‌گر: مزدور فیصل مقلد، متولّد سال ۱۹۷۷، لبنانی، مزدور اسرائیلی، سال ۲۰۰۳ مزدوری را آغاز نمود، در سال ۲۰۰۶ توسّط دست‌گاه‌های امنیّتی لبنان دست‌‌گیر شد.

شاخص‌ترین اعترافات:

انتقال عنصار عملیّاتی دشمن از دریا و تا دریا که بعضی از آن‌ها چند هفته در لبنان مستقر بودند، انتقال چمدان‌های بزرگ سیاه و لوازم عملیّاتی علاوه‌بر تعدادی اسلحه.

جناب سیّد حسن نصرالله: چیزهایی که پیش از این گفتیم درباره‌ی این مزدور هم صدق می‌کند، سال ۲۰۰۶ گروه‌هایی را منتقل نمود که هفته‌ها در خاک لبنان ماندند، این گروه را از دریا منتقل نموده و به دریا بازگرداند. این گروه‌ها چه کار می‌کنند؟ اطّلاعات جمع می‌کنند؟ آیا اسرائیلیان آن قدر مزدور و جاسوس برای جمع‌آوری اطّلاعات کم دارند که مجبور می‌شوند افراد موساد یا ارتش اسرائیل را چند هفته به سرزمین‌های لبنان بفرستند؟ این مزدور و دیگر مزدوران، اعتراف نموده‌اند چمدان‌های سیاهی که در آن‌ها اسلحه و چنین چیزهایی است رسانده‌اند یا آن چمدان‌ها را در مکان‌های مشخّصی در کوه‌های لبنان، در محل‌هایی مخفی، قرار داده‌اند، پس از مدّتی بازگشته‌اند تا چمدان‌های دیگری را که اسرائیل رسانده، در مکان چمدان‌هایی که برده‌شده‌اند، قرار دهند.

مزدور بعدی:

گزارش‌گر: مزدور ادیب العلم، متولّد سال ۱۹۴۲، لبنانی، مزدور اسرائیلی، سال ۱۹۹۴ مزدوری را آغاز نمود، در سال ۲۰۰۹ توسّط دست‌گاه‌های امنیّتی لبنان دست‌گیر شد.

شاخص‌ترین اعترافات:

-اقدام به عکس‌برداری و اسکن بسیاری از جادّه‌ها و مناطق ساحلی و کوهستانی لبنان.

-شراکت با هم‌سر مزدورش حیات الصلومی در عملیّات جمع‌آوری اطّلاعات برای یک ترور (ترور برادران مجذوب).

-وارد نمودن تعداد زیادی تجهیزات و لوازم اطّلاعاتی.

-قرار دادن بسیاری خطوط دائمی و اعتباری تلفن هم‌راه را در اختیار دشمن.

جناب سیّد حسن نصرالله: قسمت مربوط به مزدوران را پایان می‌دهیم چرا که این مزدور [نیز] با آن‌چه عرض کردم مطابقت دارد. این مزدوران این اعترافات را نزد دست‌گاه‌های رسمی لبنانی [در سابقه‌ی خود] دارند، نه نزد نیروی قیّم سوریه و نه تشکیلات امنیّتی مشترک سوریه‌ای لبنان. در همین دولت این مزدوران اعتراف کرده‌اند و این بخش ساده‌ای از اعترافات ایشان بود، نمونه‌های زیادی [از این دست] یافت می‌شود.

من دعوت می‌کنم روندی برای جمع‌آوری تمام اعترافات این مزدوران برای رسم نقشه‌ای از بخش‌ها، مناطق، اماکن و رشته‌های مختلف تشکیل دهید و آن را به طور عمیق برای یافتن تحرّکات مزدوران فعّال خصوصا در چند سال اخیر در سطح اطّلاعاتی یا عملیّاتی مورد بررسی قرار دهید. و هر کس در مسئله‌ی ترور نخست‌وزیر حریری و تمام ترورها و انفجار‌هایی که در لبنان رخ داده دنبال حقیقت باشد، باید از این‌جا شروع کند و نه [تلاش برای یافتن حقیقت] با استفاده از شاهدانی  دروغین!

پنجم: پرونده‌ی ارتباطات، تنها دو مطلب: به دنبال دست‌گیری مزدوران پراهمیّت در بخش ارتباطات و اعترافات ایشان، با قاطعیّت تاکید می‌شود بی شک دشمن اسرائیلی اشراف فنّی بسیار عظیمی بر بخش ارتباطات دارد و نیازی به این مزدوران به شکل جزئی ندارد چرا که خدمات فنّی که این مزدوران در اختیار وی می‌گذارند، برای این که اسرائیل آن‌چه را که می‌خواهد در میان حجم خدمات فنّی به انجام برساند، کافی است، این چیزی است که متخصّصان می‌گویند.

نتیجه‌ی قطعی این است که اسرائیلی اشرافی فنّی بر لبنان مخصوصا در زمینه‌ی ارتباطات دارد. در زمینه‌ی امواج آنان می‌تواند هر وقت بخواهند کسی را ترور کنند، از وی به عنوان هدف و در اطراف وی استراق سمع کنند، مکان وی را به صورت یک نقطه و مسیر حرکتش را به طور دقیق مشخّص نمایند. این اطّلاعات، جدیدا و پس از بازداشت‌های اخیر و بازشدن راه‌های مقابله با دشمن اسرائیلی از طریق بخش ارتباطات، قطعی شده.

ششم: این جا سراغ بخشی بسیار مهم می‌رویم، موضوع جاسوسی هوایی که سنگ‌بنای تمام ان‌چیزی است که اسرائیل در لبنان به انجام می‌رساند. اسرائیل چنان که در ابتدا گفتم قدرتی معروف و مهم در این زمینه دارد، انواع هواپیماهای جاسوسی، اسرائیل هواپیماهایی دارد که در آن واحد جاسوسی، راه‌بری و عمل می‌کنند. اسرائیل از مهم‌ترین دولت‌های سازنده‌ی هواپیماهای جاسوسی است. تا حدّی که به ترکیه، روسیه، هند و دولت‌های دیگری در جهان هواپیماها را می‌فروشد، چرا که در این زمینه پیش‌رفت تکنولوژیکی و تکنیکی بسیار زیادی دارد. در لبنان اقدام به تصویر برداری از اماکن مورد هدف، خانه‌ها و … می‌کند، کاروان و راه‌هایی که رفت و آمد در آن‌ها صورت می‌گیرد، به جاسوسی هوایی همانند سنگ‌بنا می‌نگرد و احیانا آن را با بعضی اطّلاعات تفصیلی از طریق جمع‌آوری اطّلاعات میدانی اگر نیازی باشد، کامل می‌کند.

رازی که امشب می‌خواهیم پرده از آن برداریم. طبیعتا ما این را برای افکار عمومی فاش می‌کنیم، ولی معتقدیم بعد از عملیّات الانصاری، اسرائیل تحلیل یا ارزیابی در باره‌ی این موضوع داشته و کارهایی انجام داده، اکنون از این موضوع با جزئیّات سخن می‌گوییم:

قبل از سال ۱۹۹۷ مقاومت اسلامی  توانست، از طریق تلاش فنّی خاصّی، در جنوب امواج هواپیمای «ام کا»ی جاسوسی که در حال تصویربرداری در مکان‌های مشخّصی در جنوب لبنان بود و تصاویرش را مستقیما به اتاق عملیّات دشمن می‌فرستاد، ضبط کند. این فرستادن یعنی: هواپیمای جاسوسی تصویر می‌گیرد و به صورت وایرلس و مستقیم، مانند موج مستقیم آن را به اتاق عملیّات در فلسطین اشغالی می‌فرستد، برادران توانستند در این خطّ ارسال داخل شده و در نتیجه امکان این فراهم شد که فیلم و تصویرهایی که مستقیما به اتاق عملیّات دشمن می‌رفت، مستقیما و در همان دقیقه و لحظه به اتاق عملیّات مقاومت می‌رسید. این دست‌آوردی فنّی برای جوانان مقاومت، جوانان لبنانی و فارغ‌التّحصیلات مدارس و مؤسّسات لبنان بود. خب. ما این موضوع را پیش خودمان نگاه داشتیم و شروع به ضبط فیلم‌ها و تصاویر نمودیم. در ابتدا، بنده اعتراف می‌کنم، چه این که ما واقعیّت‌گرا و بی‌غرض هستیم، اعتراف می‌کنم در ابتدا سخت بود، چرا که گشودن این فیلم‌ها و تصاویر، تخصّصی نیاز داشت که به اندازه‌ی کافی موجود نبود. هم‌چنین بازخوانی، نیاز به شناخت مستقیم زمین یا تصویر صنعتی [نقشه یا تصویر ماه‌واره‌ای] داشت. تصویر فیلم را بیاوری و هم‌چنین تصویر صنعتی را، برای این که بفهمی این تصویر در این روستا، منطقه، راه، شهر یا… است. هیچ کس نمی‌تواند حتّی اگر به این فیلم‌ها و نوارها دست یابد و مقابل آن‌ها بنشیند و مستقیما آن‌ها را بفهمد. نیاز به تخصّص، توانایی و هم‌چنین امکانات دارد که این چیزها به اندازه‌ی کافی در اختیار ما نبود.

ثانیا توانایی فنّی ما امکان دریافت تمام آن‌چه تمام هواپیماهای اسرائیلی در یک زمان می‌فرستادند، را به ما نمی‌داد. چرا که همان طور که می‌دانید چند هواپیمای جاسوسی در یک زمان به لبنان یا حتّی در یک زمان بر فراز ضاحیه، بیروت، شمال و بقاع می‌آیند و ما توانایی نداشتیم همه را دریافت کنیم. ما چیزهایی را می‌گرفیم چیزهایی را هم نمی‌گرفتیم. و هم چنین اعتقاد دارم پس از حادثه‌ی انصاریّه (عملیّات با کیفیّت انصاریّة) دشمن اسرائیلی اقداماتی احتیاطی اتّخاذ کرد و اقدام به رمزگذاری امواج نمود. یعنی بعضی از تصاویری که هواپیمای جاسوسی به اتاق عملیّات می‌فرستاد رمزگذاری‌شده بود، ما این‌جا با مشکل بازرمز مواجه می‌شدیم، و اگر هم بدون رمزگذاری می‌فرستاد و ما می‌فهمیدیم و آن‌چه را در جریان بود ضبط می‌کردیم، یعنی تصاویر واضح و مفهوم بودند. و در بعضی فیلم‌ها که رمزگذاری شده بودند، مشکل داشتیم.

بعد از این مقدّمه، برادران تصاویر هوایی هواپیماهای جاسوسی که (کمی بعد آن را مشاهده خواهید نمود) از مرز به طرف باغ‌ها حرکت می‌کرد را دریافت کردند، هواپیمای جاسوسی در راه‌های مشخّصی حرکت می‌کرد تا می‌رسید به مکانی که راه آسفالتی بود که می‌رسید به شهر انصاریة. ولی در مراحل ابتدایی نمی‌فهمیدیم این به کجا میرود، لیکن این‌ها در حنوب بود و چون کادر ما در حنوب هستند، جلسه‌ای گذاشتیم بفهمیم این به کجا می‌رود. می‌دانیم که این تصاویر صنعتی که اکنون موجود است برای ما جدیدند. در آن زمان ما به تجربه‌ی انسان بومی تکیه کردیم، که برادران بیایید مشخّص کنیم این تصویر کجاست؟ در کدام شهر است؟ مخصوصا که در آن تصویر سر نخی بود و آن مرزی بود که می‌شد از آن‌جا تا رسیدن به منطقه حرکت کرد، محلّ و راه‌هایی که هواپیماهای جاسوسی دشمن بر آن تمرکز می‌کردند مشخّص شد. ما در حالی که اطّلاعاتی نداشتیم، تحلیل کردیم، آیا اسرائیلیان در این منطقه عملیّاتی به انجام خواهند رساند؟ فرض کردیم به انجام خواهند رساند و بر این اساس در فاصله‌ی رسیدن به آن مکان چند کمین نصب کردیم و برادرانمان چند هفته (قصد ندارم دقیقا بگویم) ولی چند هفته در آن‌جا ماندند.

در شبی از شب‌های محاق ماه (شب‌های کم‌نور ماه) در ۵ سپتامبر ۱۹۹۷ کوماندوهای اسرائیلی امدند، از جانب دریا، چرا که آنان کوماندوهای دریایی بودند، در راهی که از آن اطّلاعات جمع‌آوری شده بود، حرکت کردند و حرکت کردند. تمام شب را تا رسیدن به محلّ کمینی که برادران آماده کرده‌بودند حرکت کردند و آن‌جا مواجهه پیش‌آمد و بمب‌ها منفجر شدند. به نظر می‌رسید اسرائیلی‌ها هم بمب‌هایی حمل می‌کردند، و این چیزی بود که به کشته شدن آنان منجر شد، بر اساس ان‌چه به یاد دارم، ۱۵ نفر بودند که ۱۲ نفر مستقیما به هلاکت رسیدند و دو نفر مجروح شدند و یک نفر باقی‌ماند. که با مجموعه‌ای از دلایل روایت می‌شود، مجموعه‌ای از دلایل در جایی دیگر موجودند (ان شاءالله در گزارش تصویری خواهید دید) و بال‌گرد اسرائیلی برای نجات آن که مانده بود و جمع‌آوری بدن‌ها آمد. طبیعتا در آن وقت از شب تاریک، که آنان دید در شب داشتند، و ما نداشتیم. این از دلایل برتری دشمن بود که توانست اجساد، مجروحان و باقی‌مانده را عقب بکشد و از ما بعضی قطعات بدن ماند که بعدا برای آن وارد معامله شدیم. به زودی هم‌چنین خواهید دید ما تصاویری از هواپیمای جاسوسی داریم که وارد منطقه‌ی درگیری شده و تصویر برداری می‌کند و از بال‌گردی که اقدام به جمع‌آوری صحنه می‌کند، تصویر می‌گیرد. طبیعتا ما نمی‌توانستیم از میدان درگیری مستقیما تصویر برداری کنیم، [امّا] از فرضیّات این بود که هواپیمای «ام کا» برای تصویر برداری مستقیم از میدان عملیّات و کشته‌ها، حضور دارد. این عملیّات انصاریّه بود، اکنون با هم می‌بینیم‌ش، و البته اکنون وقت برای در عرضه‌ی تمام [اطّلاعات] وجود ندارد. ولی به مقداری که برای ادامه‌ی سخن کمکمان کند [در این جلسه آوردیم].

تصاویر عملیّات انصاریّه:

گزارش‌گر: عملیّات انصاریّة، ۱۹۹۷/۹/۵، روستای انصاریّه و محلّ به خشکی آمدن کوماندوهای اسرائیلی بر خطّ ساحلی نشان داده می‌شود. و سپس مسیر رسیدن به محلّ نبرد و محلّ فرود بال‌گرد مشخّص می‌گردد. هواپیمای جاسوسی اسرائیل که مقاومت اسلامی امواج آن را دریافت می‌کرد، محلّ به خشکی آمدن و مسیر نیروهای کماندو را تا رسیدن به نقطه‌ی درگیری رصد می‌کند، فلش به مسیر اشاره می‌کند که راهی است فرعی میان باغ‌ها که در محلّ درگیری به راه انصاریة-لوبیة منتهی می‌شود.

محلّ درگیری در ورودی باغی است که مقاومت اسلامی کمینش را علیه نیروهای متجاوز کار گذاشته بود. این‌جا راه اصلی انصاریة-لوبیة آغاز می‌شود، دایره به محلّ فرود بال‌گرد جمع‌آوری و تخلیه اشاره می‌کند، این‌ها تصاویری از عملیّات است که رسانه‌ها پخش کردند. بال‌گرد اقدام به تخلیه‌ی سربازان می‌کند. اکنون آنان ظاهر می‌شوند و به سمت بال‌گرد حرکت می‌کنند. این تصاویر تصاویر هواپیمای جاسوسی اسرائیل است که امواج آن توسّط مقاومت دریافت شده. گروهی از سربازان به شکل دایره‌ای نزدیک محلّ فرود بال‌گرد جمع شده اند، بال‌گرد لحظه‌ای فرود می‌آید تا اقدام به تخلیه‌ی سربازان [از صحنه‌ی نبرد] نماید. آنان قطعات بدن و کشته‌ها را حمل می‌کنند. سربازان دشمن به سمت بال‌گرد حرکت می‌کنند، بال‌گرد [را می‌بینیم] که سربازان سوار آن شده‌اند، داخل دایره‌ای که ظاهر می‌شود مکان سقوط موشک‌هایی است که مقاومت اسلامی برای مانع شدن از عملیّات تخلیه، شلّیک کرده است. بخشی تصویری صنعتی است و بخشی تصویر هواپیمای جاسوسی که یک مسیر را به صورت انطباقی میان محلّ به خشکی آمدن و محلّ درگیری نشان می‌دهد. محلّ درگیری در نزدیکی ورودی باغ است، محل فرود بال‌گردها در کنار راهی میان شهرهای انصاریة و لوبیة است. [تصویر] محلّ سقوط موشک‌هایی که مقاومت شلّیک کرد.

جناب سیّد حسن نصرالله: این دست‌آورد چه معنایی دارد؟ اوّلا این روش را باورپذیر می‌کند، یعنی تصدیق این که جمع‌آوری اطّلاعات از این مکان به عملیّاتی امنیّتی منتهی می‌شود. عملیّات کوماندو‌ها خود مسئله‌ای امنیّتی است، تا کنون ما به طور قاطع نمی‌دانیم، (چون در کنار این راه، کانالی برای عبور آب وجود دارد) [ما به طور قاطع نمی‌دانیم] آیا بمبی برای بعضی از کادر مقاومت که در آن راه رفت و آمد می‌کنند در آن راه نصب می‌شد یا موضوع ربودن یکی از سران مقاومت بوده، این باید بررسی دقیق شود.

ولی خب، این نمونه بود و بر اساس آن بر این ایده تاکید می‌کنیم، به واسطه‌ی وقت به ذکر دو نمونه بسنده می‌شود، و اگر نه ما نمونه‌های بسیاری از جاسوسی هوایی اسرائیل را داریم که آماده‌سازی برای ترور بوده‌اند، از مکانی اطّلاعات جمع‌آوری می‌کردند، بناها، ساختمان‌ها و هم‌چنین مکان‌هایی که بعداً مشخّص می‌شد مکان‌هایی هستند که بمبی برای ترور این برادران در آن کار گذاشته شده.

ما تصاویری از هواپیمای جاسوسی داریم در حالی که فیلم می‌گیرد، طبیعتاً می‌بایست این را هم یادآور شوم که این فیلم‌ها تا یک، دو یا سه روز که عملیّات اتّفاق می‌افتاد بی‌معنا بودند، یا شاید این موضوع ماه‌ها یا سال‌ها به طول می‌انجامید و این جاسوسی بارها و بارها [بدون معنای خاصّی برای ما] تکرار می‌شد.

ما به زودی تصاویری را خدمت شما ارائه می‌کنیم، تصاویر آماده‌سازی است، البته ما تصویر مربوط به هنگام انفجار از گارد یا خودروی برادری که مورد هدف قرار گرفته در اختیار نداریم، چرا که به رغم وجود هواپیمای جاسوسی «ام کا» در آسمان هنگام انفجار، آن‌ها به انتقال داده‌ها به صورت رمزگذاری شده که خارج از دست‌رس ماست، اعتماد کرده‌بودند، برای همین آن‌چه به زودی خدمتتان عرضه می‌کنیم، مقدّماتی است که اسرائیل به آن‌ها دل‌گرمی یافته و بر اساس آن‌ها عملیّات ترور را بنا نهاده‌است، نمونه‌ی اوّل عملیّات ترور یا آماده‌سازی برای ترور شهید ابوحسن سلامه، برادر علی دیب مظلوم، که کمی قبل در باره‌ی ایشان صحبت کردیم است.

گزارش‌گر: عملیّات رصد شهید حاج علی دیب، ابو حسن خضر، سال ۱۹۹۷، در تصویر صنعتی شهر صیدا  محلّ کار شهید حاج علی دیب در منطقه‌ی عبرا در نزدیکی نزدیک دبیرستان راهبه‌ها نمایش داده می‌شود. مسیری که شهید به سمت شهر صیدا تا نقطه‌ی هدف قرار گرفتن طی می‌کند، این چنین است [که نمایش داده می‌شود]. هواپیمای جاسوسی منزل شهید حاج ابوحسن را در شهر غازیة رصد می‌کند. منطقه‌ی عبرا واقع در شرق صیدا، لحظاتی که هواپیمای جاسوسی محلّ کار شهید را رصد می‌کند و این رصد در دو سال قبل از انجام عملیّات در ۱۶ آگوست ۱۹۹۹ ،که به صورت بمب‌گذاری در کنار جاده‌ی عبرا-صیدا انجام گرفت، ادامه یافت.

-جناب سیّد حسن نصرالله: طبیعتاً ما به واسطه‌ی ضیق وقت [سخن و فیلم‌ها] را خلاصه می‌کنیم، تا بخش اصلی را از دست ندهیم. نمونه‌ی دوّم عملیّات‌های مربوط به شهادت محمود مجذوب است. به عبارتی جاسوسی مرحله‌ی اوّل و دوّم. که در عملیّات دوّم وی و برادرش به شهادت می‌رسند.

گزارش‌گر: عملیّات رصد شهید محمود مجذوب، سال ۱۹۹۸، شهر صیدا و تصویر صنعتی که محلّ منزل شهید محمود مجذوب را داخل شهر نشان می‌دهد. منزل شهید مجذوب که هواپیمای جاسوسی آن را رصد می‌کند و خودروهای جلوی منزل را برّرسی می‌نماید. بعد از این رصد بمبی در خودروی وی کارگذاشته می‌شود و پس از انفجاری که وی، همسر و پسرش مجروح می‌شوند. هواپیمای جاسوسی هم‌چنین محلّ کار شهید مجذوب و خودروهای اطراف را بررسی می‌کند. دست‌گاه اطّلاعاتی دشمن توانست وی را با برادرخوانده‌اش نضال در تاریخ جمعه ۲۶ می ۲۰۰۶ بعد از هشت سال کار سخت برای ترور وی، به شهادت برساند. لازم به ذکر است مزدور محمود رافع به نقش اساسی در این عملیّات که در آن افسران اطّلاعاتی دشمن  نیز به همراه مزدور فار حسین خطاب حضور داشتند، اعتراف نموده است.

ناب سیّد حسن نصرالله: بعد از این وارد موضوعی می‌شویم که به نخست‌وزیر شهید رفیق حریری ارتباط دارد، ولی ناچاراً باید یک مقدّمه‌ی بسیار کوچک عرض کنم. بعد از شهادت نخست‌وزیر حریری در خانه‌شان در قریطم به دیدار خانواده‌ی ایشان رفتم و با تمام نزدیکان ایشان دیدار نمودم. خانواده‌ی ایشان از بنده درخواست کردند حزب الله در کنار راه‌های متنوّع تحقیق، در این موضوع کمک کند. ما در آن زمان کمیته‌ای مشترک تشکیل دادیم که در آن بعضی از سران حزب الله حضور داشتند و خانواده‌ی شهید رفیق حریری نیز در آن زمان سیّد وسام الحسن را قبل از قبول مسئولیّت بخش اطّلاعات پلیس، [برای مشارکت در این کمیته‌ی مشترک] تعیین نمودند. جریان جنایت برسی شد و هم‌چنین وی به واسطه‌ی این‌که مسئول هم‌راهی و محافظ از نخست‌وزیر حریری بود اطّلاعاتی  مانند مسیر و راه‌های جابه‌جایی‌های نخست‌وزیر و گاردها و مکان‌هایی که به آن‌ها می‌رفته، را در اختیار کمیته گذاشت. در آن زمان مطالعه‌ی اوّلیّه‌ای پیرامون این عملیّات شکل گرفت [ولی] بعد از آن تغییرات سیاسی در کشور رخ داد و [آن تحقیقات] در همان حد باقی ماند. کشور به سوی جوّ اتّهام به سوریه، افسران، تشکیلات مشترک امنیّتی سوریه‌ای لبنان و این‌طور مسائل رفت. تا هنگامی که موضوع روزنامه‌ی اشپیگل و  شاهدان دروغین پیش آمد و  چهار افسر [سوریه‌ای که متّهم شده‌بودند، پس از چهار سال] آزاد شدند  و اتّهام به سمت جدیدی پیش رفت. (سران سیاسی لبنان از بسیاری از مسئولین سیاسی کشورهای مختلف شنیده‌اند که من را ملامت می‌کنند که چرا پا به پای سخنان روزنامه‌ها صحبت می‌کنم، چرا که آن‌چه را من می‌گویم آنان ماه‌ها پیش شنیده‌اند!)  گروهی را تشکیل دادیم، که اشاره کردم. به آنان گفتیم برادران بیایید بنشینیم و به صورت جدّی جست‌جو کنیم، بعد از این که اطّلاعات مزدوران به ما رسید، این اطّلاعات به ما دلایل مهمّی را نشان داد که ما را به سمت یک عملیّات اسرائیلی راه‌نمایی می‌کردند. مزدورانی که جاسوسی نموده، یا در عملیّات میدانی شرکت کرده و از کشور خارج شده‌بودند. چرا که بسیاری از مزدوران در چند سال گذشته فرار کردند و هم‌چنین اسرائیل اقدام به عملیّات افزایش احتیاط و بیرون کشیدن این‌ها از کشور کرد، و [البته] جاسوسانی مانده‌اند که هنوز به کارشان ادامه می‌دهند. چرا که کسانی که بازداشت شده‌اند بیش‌ترشان با مسائل سال ۲۰۰۶ مرتبط بوده‌اند. از جمله‌ی ایده‌های خوبی که در آن کمیته مطرح شد این بود که ما بایگانی‌هایی داریم، بعضی برایمان مشخّصند. برای مناطق مختلف دسته‌بندی کرده‌ایم ولی ادامه ندادیم چرا که اولویّت‌هامان مراکز، سران و اسناد مقاومت بوده‌است. بیایید بایگانی‌های قبل از ۱۴ فوریه‌ی ۲۰۰۵ رابازنگری کنیم و در این حجم فیلم‌هایی که در اختیارمان است بگردیم و نقشه‌ی حرکت نخست‌وزیر شهید رفیق حریری، گارد و اماکنی که به آن‌ها می‌رفته را بیابیم. [ببینیم] آیا جاسوسی هوایی بر روی این اماکن وجود داشته و ممکن است جنبه‌ی عملیّاتی از این‌ها فهمیده‌شود یا خیر؟ ما حدود یک سال روی این مساله کار کردیم و باید به شما اعتراف کنم در هفته‌های گذشته برادران، بسیار در فشار قرار می‌گرفتند. و ما هنوز در اوّل کار بودیم و هنوز باید فیلم‌های زیادی را بازبینی می‌کردیم. در حقیقت برادران صدها ساعت برای مشاهده‌ی این فیلم‌ها و جست‌جو صرف نمودند. چرا که مقابله با عکس‌های صنعتی و حضور افرادی که منطقه را می‌شناختند مخصوصاً در مناطقی که ما زیاد در آن‌ها تجربه نداشتیم، لازم بود.

در طی این تحقیقات به نتایج بسیار مهم و جالب توجّهی رسیدیم، همان‌ها که از آن‌ها به عنوان نشانه‌ها و  اطّلاعات یاد کردم، هنگامی که آن‌چه را بدان دست یافته‌بودیم با سوابقی که از آن‌ها صحبت کردیم، جمع نمودیم، به اتّهام اسرائیل رسیدیم. به زودی تصاویری از جاسوسی دشمن را که اغلب و اهمّ آن‌ها برفراز شهر بیروت است، خدمت شما عرضه می‌کنم. این تصاویر طبیعتاً تمام دلایل نیست چرا که این موضوع به زمان بسیاری نیاز دارد، این‌ها نمونه‌هایی از جاسوسی اسرائیل در زمان‌های مختلف است، نه فقط در یک برهه. به عبارتی از اواخر دهه‌ی نود میلادی تا اوایل ۲۰۰۰ و تا رسیدن به ۲۰۰۵، و هم‌چنین به زودی شما ملاحظه و مشاهده می‌کنید که از مکان‌های مورد نظر از زوایای متعدّد و مختلفی جاسوسی صورت گرفته و این یعنی این تصاویر در میانه‌ی یک پرواز گذری بر روی یک خیابان  یا راهی تصادفی یا جمع‌آوری اطّلاعات عادّی نبوده. و فقط نزدیک بعضی پیچ‌ها و اماکن مشخّص، از زوایای مختلف، و از مکان‌هایی متفاوت است که به حسب تجربه، جمع‌آوری اطّلاعاتی است که جنبه‌ی عملیّاتی و آماده‌سازی برای ترور را دارد. آن‌چه اوّل نشان داده می‌شود، مربوط به شهر بیروت، دوّمی مربوط به راه بیروت به سوی استراحت‌گاه نخست‌وزیر حریری در منطقه‌ی فقرا و سوّمی مرتبط به شهر صیدا است، دوست دارم توجّه شما را به این نکته جلب کنم که شما خواهید دید، مخصوصاً در تصاویر بیروت و راه فقرا دشمن اسرائیلی به پیچ‌ها توجّه بسیار دارد چرا که وقتی کاروان، خودروها و خودروهای گارد به آن‌جا می‌رسند، طبیعتاً (من تجربه دارم چرا که من از این‌جور ماشین‌ها سوار می‌شوم!) طبیعتاً وقتی به پیچ می‌رسند، بی‌شک خودروها حرکت را کند می‌کنند و این است که  آنان این پیچ‌ها را مقتل می‌نامند. دوست‌دارم همراه بنده خوب به جمع‌آوری اطّلاعات از پیچ‌ها توجّه کنید. مخصوصاً پیچ‌های نزدیک به خطّ ساحلی، آن‌ چه را درباره‌ی جاسوسی از منزل رئیس جمهور میشل سلیمان، گفتم را که به یاد دارید؟ ابتدا جاسوسی هوایی اسرائیل از شهر بیروت را مشاهده می‌کنیم:

گزارش‌گر: عملیّات رصد هواپیماهای جاسوسی اسرائیل از مکان‌هایی در شهر بیروت. تصاویر صنعتی شهر بیروت [را مشاهده می‌کنید] و دایره‌هایی که به قصر نخست‌وزیر رفیق حریری در منطقه‌ی قریطم، قصر حکومتی در صنائع،  قصر جدید حکومتی و نقطه‌ی ترور نخست‌وزیر رفیق حریری اشاره می‌کنند. تصویری عادّی از قصر حکومتی در منطقه‌ی صنائع را می‌بینیم، هواپیمای جاسوسی اسرائیل قصر واقع در منطقه‌ی صنائع را رصد می‌کند و تصویر برداری می‌نماید. رصد قصر حکومتی سابق و تمرکز بر راه‌های اطراف به سوی خیابان حمرا و جهت دیگر تا نزدیکی پارک صنائع. تصویری عادّی از قصر حکومتی جدید و میدان نجمه و مجلس نمایندگان، و از آن‌جا دوربین به سمت جادّه‌ی دریا برای اسکن کامل حرکت می‌کند، از هتل سنت جورج تا منطقه‌ی روشه. پس از ترور نخست‌وزیر حریری مشخّص شد وی به برای حرکت میان مجلس نمایندگان و قصرش در منطقه‌ی قریطم به دو راه بیش‌تر اعتماد می‌کرده، هم‌چنین اعتماد بیش‌تر او بر جادّه‌ی دریا بوده:

مسیر اوّل: از منطقه‌ی هتل سنت جورج سپس ساحل دانش‌گاه آمریکایی بیروت در منطقه‌ی المنارة پس از آن ساحل ارتش، پس از آن رستوران دبیبو، پس از آن خروجی رستوران KFC و خیابان شتیلا که ورودی اصلی منطقه‌ی قریطم و قصر حریری به حساب می‌آید.

مسیر دوّم: از خیابان بلس، پس از آن باشگاه ورزشی مقابل ساحل ارتش، از آن‌جا مسیر را به صورت اوّل تا منطقه‌ی قریطم و قصر حریری ادامه می‌یابد. راه اوّل از ابتدا یا از منطقه‌ی فونیسیا به راه دریا متّصل می‌شود. حال به جادّه‌ی راه دریا باز می‌گردیم، هواپیمای جاسوسی اسرائیلی راه دریایی را از  ساحل دانش‌گاه آمریکایی به طرف هتل سنت جورج رصد می‌کند، سپس منطقه‌ی عین المریسه را تا هتل سنت جورج، محلّ ترور نخست‌وزیر حریری. این تصاویر مربوط به هواپیمای جاسوسی در تاریخ‌های مختلف است که یک مکان، مکان ترور نخست‌وزیر حریری را در تاریخ‌های مختلف رصد می‌کردند. [آن‌چه مشاهده می‌کنید] رصد محلّ ترور نخست‌وزیر حریری از زوایای مختلف و در دو زمان مختلف است، دایره‌ی قرمز محلّ ترور را مشخّص می‌کند. این‌جا پایان مسیر اوّل است و دایره به پیچ المناره اشاره می‌کند. هواپیمای جاسوسی دوباره پیچ المناره میان هتل ریفیرا و ساحل ارتش را بررسی، و گوشه و کنار راه را به دقّت اسکن می‌نماید. هم‌چنین تصویر برداری و رصد دوباره‌ی خطّ ساحلی از ساحل دانش‌گاه آمریکایی تا پیچ المناره به سوی ساحل ارتش [را مشاهده می‌کنید]. و عبور از روی مسیر اول تا دوربرگردان دبیبو که با دایره مشخّص شده که این‌جا نیز نقطه‌ی مناسبی برای اجرای ترور می‌باشد، دوربین هواپیمای جاسوسی هم‌چنین  دوربرگردان [جلوی رستوران]  دبیبو را در تاریخ‌ها و از زوایای مختلف بررسی می‌کند. عبور از روی مسیر اوّل تار خروجی منطقه‌ی قریطم، دایره به نقطه‌ی مناسب برای اجرای ترور اشاره می‌کند، اسکن از جزئیّات و تمرکز بر روی خروجی  KFC به سوی ورودی منطقه‌ی قریطم از سوی منطقه‌ی روشة. راه دوّم از خیابان کلیمونصو آغاز می‌شود و از طریق خیابان بلس از مقابل دانش‌گاه آمریکایی می‌گذرد و تا باشگاه ورزشی ادامه می‌یابد. دایره‌ها بر روی پیچ‌ها نقاط مناسب برای اجرای ترور را نشان می‌دهند. این‌جا نزدیک ساحل ارتش است، جایی که مسیر اوّل و دوّم در جادّه‌ی دریا به هم می‌رسند. اینجا هواپیمای جاسوسی اقدام به تمرکزی خاص بر روی نقطه‌ی مناسب برای اجرا می‌نماید. و این ‌جا عبور از مسیر تا رسیدن به دوربرگردان دبیبو [را می‌بینیم] سپس ورود به منطقه‌ی قریطم و خروجی KFC و سپس قصر نخست‌وزیر حریری در قریطم.

جناب سیّد حسن نصرالله: در ان‌چه مشاهده کردیم، سؤال مهمّی دارم که بر آن‌چه کمی بعد هم مشاهده خواهیم کرد، انطباق پیدا می‌کند. در تمام این مناطقی که اسرائیل جاسوسی می‌کرده، مقرّ حزب الله، مقاومت، منزل سران یا مکان‌های تجمّع می‌شناسید؟ چرا اسرائیل این رویّه را مخصوصاً در پیچ‌ها دنبال می‌کرده؟ و چهارراهی که به قریطم منتهی می‌شده؟ دیدید چه‌‌قدر می‌ایستاد و تمرکز می‌کرد. پس دوباره تاکید می‌کنم که این‌ها در زمان‌های متفاوتی بوده، از سنت جورج در زوایای مختلف و زمان‌های متفاومت، نزدیک خطّ ساحلی که قدرت بسیار بالایی برای هر عملیّات اجرایی که ممکن است به آن دست بزند، به اسرائیل می‌دهد [جاسوسی شده]. و هم‌چنین می‌خواهم این در ذهن‌ها بماند که : این اتفاق بوده؟ اتّفاق بوده بعد اتّفاق بوده بعد اتّفاق بوده بعد اتّفاق بوده؟این همان اتّفاقاتی است که بعضی‌ها از آن سخن می‌گویند و بر اساس آن رای اوّلیّه صادر می‌کنند. آیا این اتّفاقات پذیرفته می‌شوند که بر اساس آن‌ها تحقیقی صورت بگیرد و رای اوّلیه‌ای صادر شود؟

این‌جا بیروت است. نخست‌وزیر حریری از شهر بیروت به سمت استراحت‌گاهش در منطقه‌ی فقرا می‌رفته، هم‌چنین رصد اسرائیل را از راه اختصاصی می‌بینیم. یعنی هر کس از بیروت به فقرا می‌رود باید از این راه برود و دقیقاً از این پیچ بگذرد.

گزارش‌گر: هواپیمای جاسوسی دشمن خروجی شمالی تونل نهر الکلب را به سمت جونیه رصد می‌کند و تمرکز خود را بر خودروهایی که به سمت شمال می‌رود قرار می‌دهد. هواپیمای جاسوسی به صورت عمومی در منطقه‌ی جونیة- ضبیة اطّلاعات جمع‌آوری می‌کند. دوربین تا رسیدن به منطقه‌ی عیون السیمان، فقر و فاریا حرکت می‌کند. این قلّه‌های پوشیده از برف است. هواپیمای جاسوسی به دقت دوربرگردان پیچ یسوع الملک را بررسی می‌کند. این همان راهی است که افرادی که می‌خواهند به سمت فاریا و فقرا بروند آن را طی می‌کنند. تصویر صنعتی راه منتهی به دوربرگردان آغاز راه یسوع الملک را نشان می‌دهد. یعنی این راه، راه الزامی برای رسیدن به روستای فقرا است و راه دیگر از ساحل و از جادّه‌ی دریا وجود ندارد. و نخست‌وزیر شهید هنگام حرکت به سوی استراحت‌گاهش در فقرا معمولاً از این راه می‌رفته‌است.

جناب سیّد حسن نصرالله: در آن منطقه و مخصوصاً در آن پیش هیچ‌کس از مقاومت حضور ندارد! آن‌جا می‌رود در حالی که هیچ کس آن‌جا رفت و آمد ندارد و آن راه را انتخاب نمی‌کند. اگر بخواهیم بگوییم این راه حمل تسلیحات است، که نیست. یا مسیر تحرّکات سران حزب‌الله است، این‌که دیگر اصلا نیست! چرا یک نفر از این راه، از این پیچ، این دوربرگردان که خصیصه‌ی نزدیکی به مرز را نیز دارد، اطّلاعات جمع‌آوری می‌کند؟

قسمت دیگری را ببینیم که به شهر صیدا مرتبط است، خواهید دید دوربین از راه اصلی اطّلاعات جمع‌آوری می‌کند، به محل خاصّی نمی‌رود. طبیعتاً تصویر از قبل از شروع [آن چه نمایش داده می‌شود] آغاز می‌شود. از روستای جیّه می‌گذرد و به مرکز صیدا می‌رسد، راه را دنبال می‌کند و دنبال می‌کند تا هنگامی که به محلّ منزل جناب شفیق حریری می‌رسد، سپس دفعاتی دیگر برای جاسوسی منزل جناب شفیق حریری از زوایای مختلف باز می‌گردد. هدف این حرکت جمع‌آوری اطّلاعات از راه مستقیم منتهی به این منزل است، هواپیمای جاسوسی به مسیر و سمت دیگری که منتهی به پای‌گاه مقاومت، تشکیلات مردمی، جماعت اسلامی یا منزل یکی از سران باشد، نمی‌رود. واضح است هدف این جمع‌آوری اطّلاعات حرکت مستقیم در این راه است.

گزارش‌گر: چنان که مشاهده می‌کنید هواپیمای جاسوسی، بزرگ‌راه میان بیروت و صیدا را رصد می‌کند. این بخشی از تصویر است که در آن بزرگ‌راهی در جیّه مشاهده می‌شود و هواپیما مراقب حرکت بر روی این بزرگ‌راه است. پل اوّل، این‌جا هواپیمای جاسوسی شروع به رصد ورودی صیدا می‌کند و سپس راه‌های داخل شهر را بررسی کرده و بر فراز آن‌ها به حرکت در می‌آید. بزرگ‌راه دریایی نمایش داده می‌شود، پس از آن ورودی شهر صیدا، میدان نجمه به دنبال آن می‌آید، این‌جا مسجد جامع زعتری دیده می‌شود، و این‌جا هواپیمای جاسوسی اسرائیلی به میدان نجمه می‌رسد و به طرف میدان ایلیا ادامه‌ی مسیر می‌دهد. مسیر حرکت هواپیمای جاسوسی اسرائیل را تا رسیدن به منزل شفیق حریری، برادر شهید رفیق حریری، مشاهده می‌کنید. هواپیمای جاسوسی اسرائیل منزل جناب شفیق حریری و خیابان‌های اطراف را تا رسیدن به ورودی خانه می‌کاود. در تصویر تمرکز دشمن بر خودرویی که در حال ترک منزل است را مشاهده می‌کنید.

جناب سیّد حسن نصرالله: این بود آن‌چه به صورت تکنیکی کمک می‌کند. ما فکر می‌کنیم این تصویرها، فیلم‌ها و کاویدن‌ها در زمان‌های متعدّد، از زوایا و مکان‌های مختلف، ممکن نیست بر حسب اتّفاق باشند. و هر گروه خبره‌ای که این اطّلاعات را در اختیارشان بگذارید، به شما تاکید می‌کنند هر کسی این کار را به انجام رسانده، منظورش آمادگی پرونده برای یک عملیّات بوده.

دو موضوع دارم که سریع اشاره می‌کنم و تمام. موضوعی که می‌شود موضوع هفتم: حرکت هوایی روز ترور، اجازه بدهید دیگر راز فاش نکنم -چرا که وعده داده‌ام یک راز فاش کنم و نمی‌توانم دو تایش کنم!- ولی اگر روزی با یک تحقیق جدّی و مسئولانه مواجه شویم آن روز مانعی برای افشای این راز وجود ندارد.

ما اطّلاع قطعی داریم، اطّلاعات قطعی در رابطه با تحرّک دشمن اسرائیلی در روز ۱۴ فوریه ۲۰۰۵ به دست آورده‌ایم. شبیه آن‌چه به هواپیمای آواکس، هواپیمای جنگی، یا تحرّکات هوایی دیگر نیروی هوایی دشمن مربوط می‌شود. که به زودی در گزارش خدمتتان عرض خواهد شد، و شما خوب می‌دانید کی سر و کلّه‌ی هواپیمای آواکس در منطقه، در مرزهای لبنان پیدا می‌شود، به دلیل این‌که این هواپیما مجهّز به شنود و اشراف تکنیکی راه‌بری عملیّات‌هاست.

پس گزارش تحرّکات هوایی را هم مشاهده می‌کنیم:

گزارش‌گر: پرواز هواپیمای جاسوسی اسرائیل بر فراز صیدا و هم‌سایه‌هایش در تاریخ ۱۳ فوریه ۲۰۰۵. و هم‌راهی هواپیماهای جنگی بر فراز آب‌های ملّی در کنار صیدا از ۱۰:۴۰ تا ساعت ۱۳:۴۵.

-و ساعاتی قبل از عملیّات ترور نخست‌وزیر حریری، پرواز هواپیمای جاسوسی بر فراز خط ساحلی از صیدا، جونیه تا بیروت ثبت شده که توسّط هواپیماهای جنگی اسرائیل بر فراز آب‌های ملّی مقابل بیروت از ساعت ۸:۴۵ تا ساعت ۱۱:۵۵ شب هم‌راهی شده و ادامه یافته.

-صبح روز ترور ۱۴ فوریه ۲۰۰۵ از ساعت ۹:۲۰ تا ساعت ۱۱:۱۵، جولان جنگی پراکنده در آسمان لبنان.

-ساعت ۱۰:۰۰ تا ساعت ۱۴:۳۰، پرواز هواپیمای آواکس از مقابل سواحل لبنان تا رسیدن به بیروت.

-ساعت ۱۰:۳۰ تا ساعت ۱۲:۴۰ دقیقه حرکت هواپیمای جاسوسی راه‌نما و جنگ الکترونیک از مقابل سواحل لبنان تا رسیدن به بیروت.

-برای یاد‌آوری، انفجاری که به زندگی نخست‌وزیر شهید رفیق حریری پایان داد در ساعت ۱۲:۵۶ دقیقه ظهر رخ داد.

-و پس از انفجار در همان روز، پرواز هواپیمای جاسوسی اسرائیل از صور تا صیدا و تا رسیدن به آب‌های ملّی مقابل بیروت رصد شد، که از ساعت ۱۱:۰۹ دقیقه‌ی ظهر تا ساعت ۱۴:۱۸ بعد از ظهر ادامه داشت.

جناب سیّد حسن نصرالله: هر روند تحقیق بین‌المللی می‌تواند به این فهرست دست پیدا کند. از فهرست تحرّکات خود اسرائیلیان اگر آماده باشند اعتراف کنند و اگر نه از طریق  دولت‌های دوست که در منطقه رادار دارند و تمام تحرّکات هوایی را که در آن زمان رخ داده، رصد و ضبط کرده‌اند. دست یابی به صحّت این فهرست طی یک تحقیق جدّی امکان‌پذیر است و ما بر صحّتش تاکید می‌کنیم و شما می‌دانید من بر روی چیزی که یقین به صحّتش ندارم، ریسک نمی‌کنم.

امّا موضوع آخر -و این برای خود ما هم جدید است- در طی هفته‌های گذشته دانستیم یکی از مزدوران عملیّاتی به نام غسّان الجد،...، وی شخصی است که گروه‌های عملیّاتی مربوط به ترور غالب عوالی یا علی صالح را در خانه‌اش اسکان داده، ما به دلیلی دست یافتیم که غسّان الجد در منطقه‌ی عملیّات سنت جورج در ۱۳ فوریه ۲۰۰۵ حضور داشته، طبیعتاً طی مدّتی اطّلاعاتی از این مزدور جمع‌آوری نمودیم و این اطّلاعات را به‌خصوص به دلیل رابطه‌اش با ترور برادر شهید غالب عوالی یا شهید علی صالح، قبل از این‌که به داده‌های مرتبط با سنت جورج در ۱۳ فوریه برسیم، در اختیار دست‌گاه‌های امنیّتی لبنان  قرار دادیم. ولی این مزدور پیش از اقدام دست‌گاه‌های امنیّتی لبنان به دست‌گیریش از لبنان فرار کرد.

-گزارش‌گر: تحرّکات هم‌زمان مزدوران با ترور: حضور یکی از خطرناک‌ترین مزدوران عملیّاتی معروف به غسّان جرجس الجّد در منطقه‌ی جنایت در تاریخ ۱۳ فوریه ۲۰۰۵، یا به عبارتی روز قبل از ترور رفیق حریری، مشخّص گردیده. مزدور غسّان جرجس الجد، لبنانی، متولّد ۱۹۴۰، مزدور اسرائیلی، مزدوری را در اوایل دهه‌ی نود آغاز نمود، در سال ۲۰۰۹ از لبنان گریخت.

چرخه‌ی اطّلاعات: پذیرش و تخلیه‌ی عناصر مخابرات اسرائیل در مرزهای لبنان و نقاط مرزی. بزرگ‌ترینشان تخلّفی پنهان با هدفی عملیّاتی و لوجستیکی، در قالب انتقال بمب و چمدان‌های سیاه می‌باشد.

هم‌چنین وی در بسیاری از وظایف امنیّتی شراکت داشته‌است.

شاخص‌ترین تحرّکات لوجستیک:

-عصر روز چهارشنبه  ۲۴ مارس ۲۰۰۴ گروهی حدّاقل متشکّل از افسران امنیّتی اسرائیل ، از طریق مرز دریایی جیّة به خاک لبنان آمدند و جایی در منطقه‌ی جبل لبنان همراه مزدور یادشده، حدود ۵۰ ساعت اقامت کردند.

-در تاریخ ۱۲ دسامبر ۲۰۰۴ در عملیّات ترور شهید غالب عوالی، از طریق رساندن گروه عملیّاتی به مکان عملیّات و تخلیه‌ی گروه بعد از حادثه، مشارکت نمود.

-پرونده‌ی مزدور یادشده در سال ۲۰۰۶ به دست‌گاه‌های امنیّتی لبنان تسلیم گشت امّا وی قبل از دست‌گیری و در سال ۲۰۰۹ از کشور گریخت.

جناب سیّد حسن نصرالله: این مزدور بعضی ارتباطات دارد و ما ادلّه‌ای داریم و هنگامی -اگر روزی- یک کمیته‌ی تحقیق جدّی، غیر سیاسی و بی‌غرض شکل گرفت، این از آن چیزهایی است که امکان دارد ما برای رسیدن آن کمیته به حقیقت، به [از طریق آن] به کمیته کمک  کنیم.

این مجموعه‌ای از دلایل بود، بنده ادّعا نمی‌کنم ما دلایلی قطعی ارائه دادیم، تا کسی فردا در این باره با بنده بحث نکند، ما اشاره، نشانه و داده‌هایی ارائه دادیم و می‌خواهیم افق‌هایی جدیدی پیش روی تحقیق بگشاییم. و اگر حقیقت این است که کسی می‌خواهد به حقیقت دست پیدا کند، باید از این داده‌ها استفاده کند. برای اوّلین بار پس از ۵ سال و بیش‌تر از عملیّات ترور، درهای تحقیق از اسرائیلیان، گشوده می‌شود. این قسمتی از چیزهایی بود که داریم، بقیّه را برای وقتی دیگر نگاه داشته‌ایم چرا که ما در زمانه‌ای حیله‌گر و مکّار هستیم، و طبیعتاً همان‌طور که وعده داده‌بودم به موضوع کمیته و دادگاه بین‌المللی اشاره‌ای نکردم. بنده به آرام سازی فضا پای‌بندم -البته ممکن است در بعضی تفسیرها چیزهایی وجود داشت!- ولی این‌ها اطّلاعات بودند. با پاسخ به سؤالات [جلسه را] پایان می‌دهیم. رشد روند دست‌گیر ی مزدوران در ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ به ما کمک کرد با قوّت در این به این جهت متمایل شویم. برای همین عرضه‌ی این اطّلاعات اکنون اتّفاق افتاد. و اگر نه مجبور نبودیم حالا این‌ها را عرضه کنیم، چرا که ما برای کامل کردن آن‌ها با اطّلاعاتی محکم‌تر و به‌تر برای عرضه، به وقت احتیاج داریم. این قسمتی از چیزهایی بود که دوست داشتم امشب خدمتتان عرض کنم، از طولانی شدن جلسه عذرخواهی می‌کنم ولی چاره‌ای نبود و ما در حدّ امکان تلاش کردیم محتوایی که امشب باید به عرضتان می‌رسید‪،‬ را کوتاه کنیم.


 

بیاناتی در این رابطه با موضوعات:

دغدغه‌های امت

دغدغه‌های امت

صدر عراق/ به مناسبت سالگرد شهادت آیت الله سید محمدباقر صدر
شماره ۲۶۲ هفته نامه پنجره به مناسبت سالگرد شهادت آیت الله سید محمدباقر صدر، در پرونده ویژه‌ای به بررسی شخصیت و آرا این اندیشمند مجاهد پرداخته است. در این پرونده می‌خوانید:

-...

رادیو اینترنتی

نمایه

صفحه ویژه جنگ ۳۳ روزه
بخش کوتاهی از مصاحبه سید حسن نصرالله با شبکه المیادین به روایت دوربین دوم

نماهنگ

کتاب


سید حسن نصرالله