بیانات
بخشهایی از متن بیانات:
ما مسلمانان در ماه مبارک رمضان قرآن میخوانیم و میکوشیم کتاب خدا را بیش از یک بار ختم کنیم. مفاهیم به روشنی در مقابل ما حاضر میشوند و گرد هم میآیند. در قرآن کریم از بنی اسرائیل و پیامبران آنها زیاد صحبت به میان میآید. همین مضامین در کتابهای گذشته و مشخصا در توارت و کتابهایی که خداوند بر پیامبران بنی اسرائیل نازل کرده نیز آمده است. بله، ما از منظر قرآنی و اسلامی اذعان میکنیم که خداوند (سبحانه و تعالی) به ابراهیم (علیه السلام) وعده داده ارض مقدس را به نسل او بدهد. ما این مسئله را انکار نمیکنیم. این در نص قرآن ما هست. قبول؟ ما به هر چه در قرآن هست ایمان داریم و چیزی از آن را انکار نمیکنیم. ولی با مراجعه به قرآن، عهد قدیم، سخنان پیامبران بنی اسرائیل و وقایع تاریخی در مییابیم که خداوند (سبحانه و تعالی) وعدهی ارض مقدس را به نسل ابراهیم داده. اما نسل ابراهیم یهودیان، صهیونیستها یا رویکرد سیاسی و دینی مشخصی نیستند. به لحاظ عشیره و نژاد هم فقط بنی اسرائیل نسل ابراهیم نیستند. بخش اعظمی از عربها از نسل ابراهیم (علیه السلام) هستند. نسل ابراهیم شامل اسمعیل و اسحاق میشود. اگر بخواهیم از لحاظ نسل صحبت کنیم.
خداوند وعدهی ارض مقدس را در تورات، انجیل، زبور و قرآن به نسل ابراهیم داده. ولی کدام نسل؟ شایستگان، مؤمنان، پاکان و پرهیزکاران آنها. نسل ابراهیم به عنوان پدر، پیروان ابراهیم به عنوان پیامبر و آیین ابراهیم (علیه السلام). اما اصلا به آن دسته از فرزندان جنایتکار و قاتل ابراهیم، آنها که پیامبران را کشتند و در زمین فساد کردند و فحشا و گناهان بزرگ انجام دادند چنین وعدهای داده نشده که بخواهیم بگوییم وعده پس گرفته شده. اصلا به آنها وعده داده نشده. در عهد قدیم و کتابهای تاریخ هست که پس از این که موسی (علیه السلام) بنی اسرائیل را [از دریا] عبور داد و به سوی فلسطین، ارض مبارکه، برد بنی اسرائیل به گوسالهپرستی و بتپرستی روی آوردند و خدا را نافرمانی کردند و پیامبرش را آزار دادند و علیه او و برادرش توطئه کردند خداوند فرمان داد در آن بیابان 40 سال سرگردان بمانند. پس به آنان وعده داده نشده بود. وقتی نسل نافرمانان و انکار کنندگان نعمتهای الهی از بین رفت، پس از 40 سال، پیامبر خدا یوشع نسلی مؤمن، پرهیزکار و خویشتندار از بنی اسرائیل یعنی از نسل ابراهیم را وارد ارض مقدس کرد. ولی وقتی برتریجویی و فساد کردند و پیامبران را به قتل رساندند خداوند (سبحانه و تعالی) کسانی را بر آنان مسلط کردند که آنان را کشتند، در هم کوبیدند و پراکنده ساختند. الآن اینها زیر مسجد الأقصی حفاری میکنند و به دنبال معبدی هستند که بیش از 3000 سال پیش به واسطهی جنایتکاری و فسادگریشان نابود شده. در تورات، انجیل، زبور، قرآن و هیچ کتاب آسمانیای جز یک عقیده یافت نمیشود. زمین مال خداست و آن را به کدام از بندگان شایستهاش که بخواهد به ارث میرساند. این زمین وعدهی خداوند به بندگان شایستهاش است. در هر صورت اینجا جای بحث است اگر بخواهیم بر مبنای دینی و قرآنی بحث کنیم.
***
بنده از طرف شما در ماه صیام و قیام میگویم: خداوندا در ماهت و روزها و شبهایت شاهد باش، ما به عنوان بخشی از این امت، به وجود اسرائیل اعتراف نمیکنیم، با آن همکاری نمیکنیم، روابطمان را عادیسازی نمیکنیم، خودمان را تسلیم نمیکنیم و تسلیم نمیشویم حتی اگر همهی جهان به وجود اسرائیل اعتراف کنند. و باور، اعتقاد و شعار ما این خواهد ماند که: اسرائیل موجودی نامشروع و غدهی سرطانی است و باید از صحنهی روزگار محو شود. ما حتی در شرایط دشوار و سخت اعتراف و عادیسازی روابط نخواهیم کرد و کوتاه نخواهیم آمد. همین لبنان کشوری است که از ابتدای شکلگیریاش در شرایط سختی به سر میبرد. ساختارش پیچیده، شرایطش دشوار، ظرفیتهایش محدود و… است. در 78 و 82 اشغال شده و جنگهای مختلف، جنگ داخلی، شکاف فرقهای، عمودی، افقی و صفآراییهای مختلفی به خود دیده. همین لبنان که بسیاری مشکلات و معایب دارد در برابر اسرائیل کوتاه نیامده. نه سازمانهای رسمی لبنان و نه ملتش. تا این لحظه 61 سال لبنان حتی یک مشت خاک و یک قطره آب را برای اسرائیل به رسمیت نشناخته. پس ما مجبور نیستیم. حتی اگر ما کشور و منطقهای ضعیف باشیم و اسرائیل قدرتمند و شرایط سخت باشد. بله، یک تلاش ناکام در توافقنامهی 17 مه صورت گرفت که به سرعت هم سقط شد. تمام شد. ولی اگر کشور و ملتی در این مصمم باشیم که کوتاه نیاییم -حتی اگر مثلا نخواهیم کوتاه بیاییم و جنگی منطقهای و… راه بیاندازیم.- بخشی از حقوقمان است که نمیخواهد کوتاه بیاییم. میخواهیم مدام آن را مطالبه کنیم. نمیخواهیم برویم پای قرارداد. نمیخواهیم تسلیم شویم. شاید برای تپههای کفرشوبا و مزارع شبعا وارد جنگ نشویم ولی آنها را به اسرائیل وا میگذاریم؟ نه، همچنان آن را مطالبه میکنیم و دربارهاش صحبت میکنیم. این حد اقلی است که همه میتوانیم انجامش دهیم.
***
پس برادران و خواهران، مسئله این نیست که ما فقط دو راه پیش رو داریم. یا میجنگیم… خب نمیتوانیم بجنگیم پس برویم تسلیم شویم! نه، این طور نیست. این طور نیست که یا باید بجنگیم یا سازش و تسلیم را بپذیریم. گزینهی سومی وجود دارد. آن گزینه این است که پایدار باشیم، بازدارندگی کنیم، مقاومت کنیم، برای به دست آوردن نیرو و توان تلاش کنیم و منتظر متغیرها باشیم. در روز قدس، این طرح ماست. گزینهی ما سازش نیست. نمیتوانیم بجنگیم. -کمی بعد میخواهم دو مسئله دربارهی جنگ بیان کنم.- ولی میتوانیم پایداری کنیم، تسلیم نشویم، بازدارندگی کنیم، برای به دست آوردن عوامل قدرت و توان تلاش کنیم و منتظر متغیرها باشیم. این گزینهای منطقی، عاقلانه و موفق است و به موفقیت دست یافته.
***
گزینههای دیگر. مذاکره نه. یک گزینهی دیگر هست که در دهههای گذشته دربارهاش صحبت میشد. در ادبیات دهههای گذشته -نسل ما و کمی قبل از نسل ما- این مسئله مطرح میشد که راه این است که یک جنگ گستردهی عربی اعلام شود، همهی مرزها باز شوند، همهی ارتشها تجهیز شوند و ناگهان فلسطین را از همهی مرزهایش تسخیر کنیم. بسیار عالی. این یک حرف بسیار شیرین است. گزینهی بسیار عالیای هم هست. گزینهی درست هم هست. ولی به نظر میرسد کسانی که نمیخواهند بجنگند میروند سراغ سنگ بزرگ. یعنی اگر بخواهیم منتظر روزی باشیم که همهی نظامهای عرب برای آزادسازی فلسطین راضی به بازکردن همهی مرزها و گسیل کردن همهی ارتشها شوند، باید چند صد سال آینده را همچنان منتظر باشیم. الله اعلم.
البته این نگرش به کجا منتهی میشود؟ واقعیت این است که مقاومت را در مارپیچهای بیانتها میاندازد. بسیاری از جریانها و جنبشهایی که تصمیم به نبرد با دشمن اسرائیلی و مقابله با دشمن صهیونیستی گرفته بودند بر اساس این نظریه رفتند سراغ استراتژی تغییر نظامها. یعنی راه قدس از کاخ ریاست جمهوری میگذرد! یعنی باید نظام چندین کشور عربی را تغییر دهیم تا نظامهایی داشته باشیم که همه برای جنگ و گسیل ارتشها توجیه شده باشند. ولی چه رخ میداد؟ ولی حتی وقتی نظام تغییر میکرد و نظام جدید مستقر میشد دیگر نمیخواست بجنگد. پس این گزینه را کنار بگذارید. بنده نمیگویم از آن نا امیدم. میگویم در دسترس نیست. بگذارید دربارهی ده یا بیست سال آینده صحبت کنیم. به نظر نمیرسد به این سادگی در دسترس باشد. و بنده به شما میگویم: اگر شنیدید -بنده یا دیگری- میگویند باید همهی مرزها باز شود تا به جنگ برخیزیم -با کمال صراحت- یعنی به دنبال دلیلی منطقی هستند تا نجنگند!
***
بنده میگویم از ملت و مقاومت فلسطین حمایت کنید و محاصرهی ملت فلسطین را بشکنید. صفوف فلسطینیان را نزدیک کنید، میانشان میانجیگری کنید، هماهنگشان کنید، علیهشان توطئه نکنید، علیه یکدیگر تحریکشان نکنید، به یکی برای کشتن دیگری سلاح نفروشید… خوب گوش کنید: به فلسطین سلاح برای فتنه و کشتار داخلی فرستاده میشود اما سلاح برای جنگ با صهیونیستها مصادره میشود. آیا واقعیت این نیست؟ اطلاعات مقاومت فلسطین و اماکن، سلاح، امکانات، تونلها، راههای قاچاق سلاح، فرماندهان و اماکن اقامت آنان را به اسرائیلیان ندهید! یعنی دست از سرشان بردارید! همان چیزی که در جنگ سی و سه روزه گفتم. در آن جنگ چه گفتم؟ گفتند از حاکمان عرب چه درخواستی دارید؟! گفتیم دست از سرمان بردارید! الآن هم میگویم دست از سر ملت فلسطین بردارید. یا پشتیبانی کنید یا دست از سرشان بردارید. فقط همین.
بنده به شما بگویم -الآن همه روزهاند و رمضان هم هست.- این ملت فلسطین اگر به حال خود واگذاشته شود، محاصرهاش شکسته شود و حمایت و کمک شود نیروها، فرماندهان، مردان، زنان، جوانان، شجاعت، اخلاص، صبر، تحمل، اراده، عزم و روحیهی جهاد و شهادتی دارد که میتواند بیت المقدس را برای همهی امت باز گرداند. به ارتشها و مرزهای شما هم نیازی ندارد. به مرز ما هم نیازی ندارد. این یک افق و گزینه است.
***
بعضی میگویند امروز که تو صحبت میکنی شرایط سخت است. و برای عرب روشن شده که هر چه پیش میروند شرایطشان سختتر و شدیدتر میشود. بله، واقعیت این است. ولی میخواهم به شما بگویم: اسرائیل نیز امروز و در آینده شرایط سخت و بدتری خواهد داشت. اسرائیل پس از شکست سال 2000 دیگر آن اسرائیل پیش از آن شکست نیست. اسرائیل پس از شکست غزه دیگر آن اسرائیل پیش از آن شکست نیست. اسرائیل پس از جنگ سی و سه روزه دیگر اسرائیل پیش از جنگ نیست. نه، زیاد از اسرائیل نترسید. اسرائیل آمادگی کسب میکند، تجهیز میکند، مانور انجام میدهد و شبانهروز کار میکند چون هراسان است. ضجه میزند چون هراسان است. ما افقی پیش رو داریم؟ بله، داریم.
بنده به شما میگویم و نشان میدهم چه افقی. در مناسبتهای پیش از این نیز دربارهی آن صحبت کردهایم ولی حالا میخواهم کمی روشنترش کنم. نگاهی بیاندازیم به تاریخ. باید تاریخ و تاریخ معاصر را بخوانیم. بسیاری کشورهای بزرگ و قدرتمند بودهاند که وقتی به آنها حمله شده ایستادهاند و قاطعانه پیروز شدهاند. ولی گاهی هم بوده که ارتشهایشان را به کشورهای دیگر گسیل کردهاند. وقتی به کشورهای دیگر حمله کردهاند و از بین رفتهاند، شکست خوردهاند و نابود شدهاند یا نظامشان سقوط کرده یا حکومت از بین رفته. آیا شواهد تاریخی در این زمینه وجود ندارد؟ چرا در تاریخ و تاریخ معاصر اینها هست. بنده میخواهم افق پیش روی شما بگذارم: ملت فلسطین را حمایت کنید و بگذارید توانا، آماده و مستحکم باشد و گیر گذران احوال، نان شب، ساخت خانهاش و زندان و بازداشتهای داخلی و… نباشد و مقاومت را هم بگذارید باشد. یک روز همین اسرائیلی که خط و نشان میکشد [به لبنان حمله خواهد کرد.] بنده این اعتقاد را قبول دارم که بعضی رسانهها و رهبران سیاسی لبنان میگویند اسرائیل ممکن است روزی علیه لبنان جنگ به راه بیاندازد. ما خواستار چنین جنگی نیستیم. این استراتژی را نمیگویم که بگویم ما خواستار این جنگیم. نه، ما چنین جنگی را نمیخواهیم. مگر ما سال 82 جنگ میخواستیم؟ آیا فلسطینیان ساکن لبنان در سال 82 آن جنگ را میخواستند؟ نه. آنان سفیر اسرائیل در لندن را بهانه کردند و لبنان را تسخیر کردند. از کجا بدانیم برای حمله به لبنان به چه دلیلی متوسل خواهند شد؟! ولی دربارهی همین مسئله که شاید بسیاری از لبنانیان و عرب آن را تهدید به حساب بیاورند. در مدیریت چه میگویند؟ مدیریت شایسته، مدیریت خوب، حکمت رهبری و… در تبدیل تهدید به فرصت است. بنده به لبنانیان و عربها میگویم: ما جنگ نمیخواهیم. ولی اگر اسرائیل به لبنان حمله کرد ما باید تهدید را به فرصت تبدیل کنیم. و آن فرصت -که پیش از این به آن اشاره کرده بودم.- چیست؟ 6 یا 7 لشکر به لبنان میفرستند. یعنی بیش از نیمی از ارتش اسرائیل. خارج از خاک فلسطین خاک ماست. قبول؟ اگر مقاومت ما آمادگی داشته باشد این نیمه از ارتش اسرائیل را نابود کند، در هم بکوبد -مگر مدام از این عبارت استفاده نمیکنند؟ خب تا امروز قرار بود ما نابود شویم، حالا کمی اجازه دهید ما آنها را نابود کنیم!-، پراکنده کند و باقیماندهاش را تباه کند اسرائیل در منطقه چه آیندهای دارد؟ خودتان جواب بدهید. اسرائیل چه آیندهای در این منطقه خواهد داشت؟ وقتی بنده میگویم جنگ آینده چهرهی منطقه را تغییر خواهد داد و بسیاری مینشینند تفسیر میکنند که مگر سید به بمب اتم دست پیدا کرده که چنین حرفی میزند؟! نه، ما بمب اتم نداریم. اجازه هم نداریم داشته باشیم یا از آن استفاده کنیم. آنچه امام خامنهای میگویند یک حکم شرعی است و نه یک حرف سیاسی. فقه ما اینچنین میگوید. داشتن و استفاده از چنین سلاحهایی به لحاظ شرعی حرام است. چهرهی منطقه تغییر میکند چون اسرائیل حکومتی است که بر مبنای ارتش بنا شده. اگر ارتشش را در هم بکوبیم که ان شاءالله خواهیم کوبید، اگر کمر ارتشش را بشکنیم که ان شاءالله میشکنیم، اگر ارتشش را نابود کنیم که ان شاءالله در لبنان نابودش میکنیم اسرائیل چه آیندهای خواهد داشت؟ سال 2000 را به یاد میآورم که برای رسیدن به بنت جبیل نیازی به نیروی نظامی نداشتیم. به یاد دارید وقتی پایگاههای خط مقدم کمربند امنیتی جنوب از هم پاشید برای رسیدن به حاصبیا، بنت جبیل و ناقوره نیازی به نیروی نظامی نداشتیم. چطور تا آنجا رفتیم؟ با اتوبوس، وانت و ماشین شخصی. اگر ارتش اسرائیل در لبنان در هم شکسته شود از خداوند بعید نیست توفیق بدهد با اتوبوس و وانت تا بیت المقدس برویم. این یک گزینهی منطقی، واقعنگرانه، عملی و علمی است. هشدار، شعار، انشا و آواز لبنانی نیست. اینها حقیقت، واقعیت و رخدادهای امروزین، تاریخی، پیشین است و افق است.
جستجو
دغدغههای امت
-...
-
لبیک یا حسینگفتارهای عاشورایی سالهای ۱۴۳۲ تا ۱۴۳۵ قمریانتشارات خیمه
-
چرا سوریه؟سخنرانیها و مصاحبهها دربارهی سوریه از سال 2008 تا 2016 میلادیانتشارات جمکران
-
امام مهدی(عج) و اخبار غیبسخنرانی شبهای پنجم و هفتم و نهم محرم 2014 میلادیانتشارات جمکران