بسم الله الرحمن الرحیم
و إن يريدوا أن يخدعوك فإن حسبك الله هو الذي أيدك بنصره وبالمؤمنين
جوامع
سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب‌الله لبنان: بیانات در مهرجان الانتصار (جشن پیروزی)

بیانات

30 شهریور 1385

سخنرانی سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان، در مهرجان الانتصار (جشن پیروزی)

|فارسی|عربی|عکس|فیلم|صوت|
«
سپاس خداوندی را که وعده‌اش را درباره‌ی ما عملی کرد. خداوندی که ما و مردم لبنان را بر دشمن لبنان پیروز گردانید. سپاس خداوندی را که ما را عزیز داشت، پایدار کرد و به ما امنیت بخشید. سپاس خداوندی را که بر او تکیه کردیم و به سوی او روی آوردیم و او را همواره همان‌طور که وعده داده بود -بهترین سرور و بهترین یاور- یافتیم. سپاس خداوند را به خاطر پیروزی، یاری و حمایتش.
 مقاومت، با تقوا، متوکل، عاشق و عارف و در عین حال عالم، عاقل، با برنامه، آموزش‌دیده و مجهز است.
 این جنگ از لحاظ تصمیم، سلاح، برنامه، اراده و مهلت‌دهی مکرر به صهیونیست‌ها به مدت یک، دو، سه و چهار هفته یک جنگ آمریکایی بود.
 آن‌چه جنگ را پایان داد ناتوانی صهیونیست‌ها بود.
 این پیروزی از میزان تحمل و ظرفیت عقل‌های ما بسیار بزرگ‌تر است. و هفته‌ها، ماه‌ها و سال‌های پیش رو بر این مسئله صحه خواهند گذاشت.
 امروز مقاومت لبنان، الهام‌بخش همه‌ی اهالی مقاومت، آزادگان، اهالی شرف، و مخالفان سرسپردگی و ذلت در برابر آمریکا در جهان است. پیروزی ما این است. این نتیجه‌ی نبرد ماست.
 مقاومت شما در سال 2006 الگویی شد برای پایداری اسطوره‌ای و اعجازگونه.
 هیچ کس از شما نمی‌خواهد ارتش‌هایتان را برای دفاع از مردم فلسطین روانه کنید. فقط از این ملت حمایت کنید.
 ما مقاومت لبنان بودیم که لبنان را از جنگ داخلی حفظ کردیم.
 اشک از کسی محافظت نخواهد کرد.
 امروز لبنان بدون مبالغه در منطقه‌ی خاورمیانه دیگر کوچک نیست، به واسطه‌ی شماست که یک قدرت بزرگ است.
 این سلاح برای داخل نیست. برای داخل استفاده نشده و برای داخل استفاده نمی‌شود. این سلاح شیعیان نیست. سلاح لبنانیان است.
 هیچ کس نمی‌تواند بگوید ما اکثریت هستیم. دیگران مهم نیستند و تمام.
 به هیچ کس اجازه ندهید شکاف سیاسی را به شکاف مذهبی یا شکاف طائفه‌ای تبدیل کند. تحریکات مذهبی و طائفه‌ای برای دفاع از انتخاب‌های سیاسی ممنوع است. این بازی با آتش و تخریب و نابود کردن کشور است.
 بنده تعارف نمی‌کنم: ما آماده‌ی جنگی طولانی بودیم. آن‌چه در جنگ به نمایش گذاشتیم بخش کوچکی از توانمان بود.
 مقاومت امروز از شب 12 جولای قدرتمندتر است.
 اسیرانتان، فرزندانتان، ان شاءالله به زودی باز خواهند گشت.
 در طی جنگ اگر اراده و وحدت جدی سیاسی و مقاومت سیاسی یک‌پارچه وجود داشت ما می‌توانستیم مزارع شبعا و تپه‌های کفرشوبا را بازگردانیم.
 ارتش لبنان از شجاعت، اراده و عزم برخوردار است و افسران و سربازانش برادران همین مقاومان هستند. فرقی ندارند.
 اگر حکومت و دولت از مسئولیت خود در زمینه‌ی حفاظت از خاک و شهروندان شانه خالی کنند، مردم لبنان این مسئولیت را بر دوش خواهند گرفت، چنان که از 1982 بر دوش گرفتند.
 می‌گویند ما به خاطر پرونده‌ی هسته‌ای یا دادگاه بین المللی می‌جنگیم! این حرفی ننگ‌آور و گستاخانه است.
 ما یک حزب، تشکیلات و گروه تمامیت‌خواه نیستیم. پدر من خان نبوده، پدربزرگم هم خان نبوده و فرزندم هم قرار نیست خان باشد.
 ما اهل کرامتیم. کرامتمان در اولویت است. ممکن نیست بگذاریم کسی کرامت ما را به خاطر ساختن خانه‌ای -که به خاطر کرامت ما تخریب شده- از بین ببرد.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.

بسم الله الرحمن الرحیم.

و الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا خاتم النبیین ابی القاسم محمد بن عبدالله و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین و صحبه المنتجبین و علی جمیع الانبیاء و المرسلین.

ای عزیزان، ای بزرگواران، سلام و رحمت و برکت خداوند نثار شما شریف‌ترین، پاک‌ترین و بزرگوارترین مردم.

سپاس خداوندی را که وعده‌اش را درباره‌ی ما عملی کرد. خداوندی که ما و مردم لبنان را بر دشمن لبنان پیروز گردانید. سپاس خداوندی را که ما را عزیز داشت، پایدار کرد و به ما امنیت بخشید. سپاس خداوندی را که بر او تکیه کردیم و به سوی او روی آوردیم و او را همواره همان‌طور که وعده داده بود -بهترین سرور و بهترین یاور- یافتیم. سپاس خداوند را به خاطر پیروزی، یاری و حمایتش.

برادران و خواهران، سروران، شما امروز در 22 سپتامبر بار دیگر جهان را شگفت‌زده کردید و حقا ثابت کردید ملتی بزرگ، با عزت، وفادار و دلیر هستید. چندین روز است که بسیاری علیه این جشن جنگ روانی به راه انداخته‌اند، همان‌گونه که همیشه علیه مقاومت به راه می‌اندازند. برای این که مردم را بترسانند و دور کنند گفتند این میدان زده خواهد شد و این تریبون سرنگون می‌شود. شما در 22 سپتامبر با استقبالتان از جشن پیروزی ثابت کردید از شب 13 جولای [شب آغاز جنگ] و 14 آگوست [شب تصویب آتش‌بس] شجاع‌ترید.

بله، بنده در مقابل و میان شما ایستاده‌ام و شما و بنده در معرض خطریم. در حالی که گزینه‌های دیگری هم بود. ولی نیم ساعت پیش ما داشتیم بحث می‌کردیم که قلب، عقل و روحم به من این اجازه را نمی‌دهند که از دور و به صورت ویدئو کنفرانس برای شما سخنرانی کنم.

بدترین حالتی که انسان می‌تواند تصور کند این است که دشمن اشتباه کند و دست به یک جنایت بزند. ولی این دشمن ما را نشناخته. ما فرزندان آن امامیم که گفت:«أ بالموت تهددني يابن الطلقاء؟ إن القتل لنا عادة و كرامتنا من الله الشهادة- مرا به مرگ تهدید می‌کنی فرزند آزادشدگان فتح مکه؟ نبرد، پیشه‌ی ما و شهادت، نشان بزرگداشت ما از جانب خداست.»

همگی خیلی خوش آمدید؛ همه‌ی آن‌ها که از جنوب مقاوم و زرماور، بقاع پایدار، شمال وفادار، جبل بزرگوار، بیروت عربیت و ضاحیه‌ی عزت و کرامت آمده‌اند. همگی خیلی خوش‌آمدید. همه‌ی آن‌ها که از اردوگاه‌های پناهندگان فلسطینی در لبنان آمده‌اند. همگی خیلی خوش‌آمدید. آن‌ها که از سوریه، ایران، کویت، بحرین و همه‌ی کشورها، شاد و خوشحال تا این‌جا آمده‌اند.

سلام و رحمت و برکت خداوند نثار شما. سلام بر شهیدانتان، خانواده‌های شهیدتان، زخم‌چشیده‌هایتان و زخم‌های خون‌چکانشان. سلام بر اسیرانتان. سلام بر خون‌هایتان. سلام بر اشک‌هایتان. سلام بر یتیمانتان. سلام بر بیوه‌زنانتان. سلام بر خانه‌های ویران‌شده‌تان. سلام بر اثاث‌های سوخته‌تان. سلام بر جان‌ها و اراده‌ی راسخ شما که از کوه‌های لبنان هم راسخ‌تر است.

برادران و خواهران، ما امروز یک پیروزی بزرگ الهی، تاریخی و راهبردی را جشن گرفته‌ایم. عقل بشر چطور می‌تواند تصور کند که چند هزار نفر از فرزندان مقاوم اهل لبنان شما -که اگر می‌خواستم تعدادشان را دقیقا می‌گفتم.- 33 روز زیر سقف آسمان در برابر قدرتمندترین نیروی هوایی خاورمیانه -که توسط یک پل از آمریکا تا بریتانیا و سپس اسرائیل برایش بمب‌های هوشمند تأمین می‌شد.- و 40.000 افسر و سرباز، 4 یگان ویژه، 3 لشکر کمکی، قدرتمندترین تانک جهان و قدرتمندترین ارتش منطقه ایستادگی کنند؟ چطور ممکن است کم‌تر از ده هزار نفر در شرایط سخت و دشواری مانند این بایستند و بجنگند؟ و این جنگ آنان موجب اخراج ناوهای جنگنده از آب‌های کشور ما شود؟ و همین جا می‌گویم که ارتش و مقاومت می‌توانند آب‌های کشور را از آلوده‌شدن به لوث وجود صهیونیست‌ها محافظت کنند. چطور ممکن است تانک‌های میرکاوا، شاهکار صنعت اسرائیل، را منهدم، هلیکوپترهای اسرائیلی را اول در روز و سپس در شب سرنگون و یگان‌های ویژه‌ی اسرائیل را به موش‌های وحشت‌زده و هراسناک از فرزندانتان تبدیل کنند؟ -من مبالغه نمی‌کنم. رسانه‌های اسرائیل را ببینید و بخوانید.- و همه‌ی این‌ها در حالی صورت گرفت که از سوی جهان و عرب تنها گذاشته شده بودید و اگرچه کمک‌های بشردوستانه بسیار خوب بود ولی در میان تفرقه‌ی سیاسی به سر می‌بردید. این مجاهدان جز با یاری، کمک و حمایت خداوند (سبحانه و تعالی) چطور می‌توانند چنین ارتشی را شکست دهند؟ این تجربه، تجربه‌ی مقاومت، باید به همه‌ی جهان عرضه شود. مقاومتی که در زمینه‌ی روحی و معنوی متکی به ایمان، یقین، توکل و آمادگی فداکاری و در عین حال متکی به عقل، برنامه‌ریزی، تشکیلات، تمرینات و تسلیحات است. به قول معروف استفاده از وسائل. ما یک مقاومت بی‌برنامه و التقاطی، مقاومتی چسبیده به زمین که جز به خاک نمی‌اندیشد یا یک مقاومت اغشتاش‌گر نیستیم. مقاومت، با تقوا، متوکل، عاشق و عارف و در عین حال عالم، عاقل، با برنامه، آموزش‌دیده و مجهز است. برادران و خواهران، این رمز این پیروزی است که امروز داریم آن را جشن می‌گیریم.

شما آمدید. و این پیروزی حقا به چنین موضع‌گیری شجاعانه‌ای -مانند موضع امروز شما- نیاز دارد. شما امروز به لبنانیان، عرب و همه‌ی جهان، دوست و دشمن، پیام سیاسی و روانی بسیار مهم و پر اهمیتی دادید. شما وقتی در قامت یک ملت از 13 جولای تا 14 آگوست پایداری ورزیدید جهان را بهت‌زده کردید. جهانی که بر روی شکاف و تفرقه‌ی ما شرط بسته بود. ولی شما، آنان که مهاجرت کردند و آنان که پناه دادند، در سرتاسر این دوره ایستادگی کردید. 14 آگوست رسید. و آنان شرط بسته بودند که باقی‌ماندن مهاجران در مقصدهای مهاجرت، در جهت تحمیل شرط‌های بیش‌تر به مقاومت فشار خواهد آورد. در صورتی که مقاومت در برابر شرط‌ها قد خم نمی‌کند. ولی بار دیگر وقتی مهاجران، سوار خودروهای شخصی‌شان و اتوبوس‌ها شدند و برخی هم پیاده به راه افتادند و ساعت هشت صبح، ضاحیه، جنوب و بقاع از اهالی عزیز و شریف خود که سربلند بازمی‌گشتند لب‌ریز می‌شد، جهان را بهت‌زده کردید.

و امروز هم جهان را بهت‌زده کردید. دارید به آن آمریکایی که چند روز پیش گفت:«خبرهای خوبی از لبنان به ما رسیده که پشتوانه‌ی مردمی مقاومت کاهش یافته و مقاومت دارد ضعیف می‌شود و از هم می‌پاشد.» می‌گویید:«این‌ها هستند مردمان و هواداران مقاومت.» من به آن آمریکایی می‌گویم باید به آن گزارش‌دهندگان دروغ‌گویی که به شما اطلاعات غلط می‌دهند یک نامه‌ی شماتت‌آمیز بنویسی. اطلاعات غلطی که شما بر اساس آن محاسبات غلط انجام می‌دهید.

برادران و خواهران امروز باید تأکید کنیم که این جنگ از لحاظ تصمیم، سلاح، برنامه، اراده و مهلت‌دهی مکرر به صهیونیست‌ها به مدت یک، دو، سه و چهار هفته یک جنگ آمریکایی بود. و اگر روزهای آخر را به یاد بیاورید آن‌چه جنگ را پایان داد ناتوانی صهیونیست‌ها بود. بیش‌ترین آمار انهدام تانک‌ها، تلفات اشغالگران و سرنگونی هلیکوپترها مربوط به سه روز آخر جنگ بود. و صهیونیست‌ها فهمیدند اگر ادامه بدهند دچار فاجعه خواهند شد. به همین خاطر آمریکایی‌ها وارد شدند و حتی بر روی کاغذ پذیرفتند که جنگ تمام شود. جنگ را به خاطر لبنان، کودکان لبنان، خون زنان لبنان و لبنان زیبا تمام نکردند. جنگ را فقط به خاطر اسرائیل تمام کردند. حالا آمده‌اند در لبنان منتش را بر ما می‌گذارند که: دوستان آمریکایی ما جنگ را تمام کردند. این دوستان آمریکایی روزهای اول، هفته‌ی اول، هفته‌ی دوم، هفته‌ی سوم و هفته‌ی چهارم نپذیرفتند جنگ را تمام کنند. چون دل بسته بودند -و این عبارت در برخی کانال‌های دیپلماسی استفاده شد.- که حزب الله ریشه‌کن شود. و پس از نابود شدن حزب الله، با همه‌ی دوستان، هم‌پیمانان و فرزندان جبهه‌ی سروری و استقلال حقیقی لبنان تصفیه حساب شود. پس از فضل خداوند(عز و جل) آن‌چه جنگ را پایان داد فرزندان مقاوم شما و این ملت وفادار، عزت‌مند و شجاع بودند که مقاومت را از شرق تا غرب و در مساجد، کنشت‌ها، کلیساها و مدارس در آغوش خود گرفتند و از آن پشتیبانی کردند. این بود که جنگ را پایان داد.

و اگر کسی حق داشته باشد که پیروزی را جشن بگیرد، آن همین شمایی هستید که این‌جایید. این حق شماست چون شما بودید که پیروزی را رقم زدید.

بر سر این که آن‌چه رخ داد پیروزی بود یا شکست اختلاف داریم اما بنده قصد ندارم وارد این بحث شوم. ولی به شما می‌گویم آن کسی که احساس می‌کند انتخاب، پروژه، مسیر و افق او پیروز شده، احساس پیروزی دارد و از آن صحبت می‌کند. و آن کسی که معتقد است او طرف شکست خورده و از میان رفته است، از شکست صحبت می‌کند. ما احساس می‌کنیم که پیروز شدیم. لبنان، فلسطین، همه‌ی امت عرب، همه‌ی مستضعفان، مظلومان، بی‌نوایان و آنان که به حقوقشان تجاوز شده در جهان پیروز شدند.

پیروزی ما پیروزی یک حزب نبود. بار دیگر آن‌چه را سال 25 مه سال 2000 در بنت جبیل گفتم تکرار می‌کنم. این پیروزی، پیروزی یک حزب، طائفه و گروه نبود. پیروزی حقیقی لبنان و ملت آن و همه‌ی آزادگان این جهان بود. این پیروزی عظیم تاریخی را دگرگون نکنید و آن را در بسته‌های حزبی، مذهبی، طائفه‌ای یا ملی زندانی نکنید.

این پیروزی از میزان تحمل و ظرفیت عقل‌های ما بسیار بزرگ‌تر است. و هفته‌ها، ماه‌ها و سال‌های پیش رو بر این مسئله صحه خواهند گذاشت.

در زمینه‌ی نتایج مستقیم همین کافی است که بگویم: مقاومت و ایستادگی شما همه‌ی اهداف جنگ را نقش برآب کرد و این یعنی پیروزی. مقاومت و ایستادگی شما ضربه‌ی سنگینی بود به پروژه‌ی خاورمیانه‌ی جدید که کاندولیزا رایس گفت جنگ سی و سه روزه درد زایمان آن است! ولی جنگ سی و سه روزه مایه‌ی سقط آن شد، چون یک حرام‌زاده بود. مقاومت و ایستادگی شما سیاست‌های فریبنده‌ی آمریکایی را که از حقوق بشر، آزادی، دموکراسی و احترام دم می‌زند،  رسوا کرد. مقاومت و ایستادگی شما آمریکا را رسوا کرد و سطح بصیرت -پیش از عملکرد، مهم بصیرت است.- و عملکرد را نه فقط در جهان عرب و اسلام، بلکه در همه‌ی جهان بالا برد. به واسطه‌ی ایستادگی و مقاومت شما بود که مردی بسیار بسیار بسیار عرب مثل چاوز(!) توانست آن‌چه را دیروز در سازمان ملل گفت، بگوید. امروز مقاومت لبنان، الهام‌بخش همه‌ی اهالی مقاومت، آزادگان، اهالی شرف، و مخالفان سرسپردگی و ذلت در برابر آمریکا در جهان است. پیروزی ما این است. این نتیجه‌ی نبرد ماست.

همچنین مقاومت شما -مثل پیروزی سال 2000 که الگویی شد برای مقاومت در جهت آزادسازی- در سال 2006 الگویی شد برای پایداری اسطوره‌ای و اعجازگونه. و این برای همه‌ی عرب و مسلمانان، حاکمان، ارتش‌ها و ملت‌ها حجت خواهد شد و شده است. دیروز چند حکومت عرب برای گدایی صلح و سازش به شورای امنیت رفتند. بنده به آن‌ها می‌گویم: با شما درباره‌ی از بین بردن اسرائیل صحبت نمی‌کنم، درباره‌ی همان سازشی که دنبالش هستید صحبت می‌کنم. چگونه می‌خواهید به سازشی شرافت‌مندانه دست پیدا کنید در حالی که شبانه روز اعلام می‌کنید مبارزه نخواهید کرد؟! به خاطر لبنان، به خاطر غزه، به خاطر کرانه‌ی باختری و نه حتی به خاطر قدس مبارزه نخواهید کرد؟! چطور می‌خواهید به سازشی عاقلانه دست پیدا کنید در حالی که هر روز اعلام می‌کنید سلاح نفت را به کار نخواهید گرفت؟! و اگر کسی بیاید درباره‌ی سلاح نفت با شما صحبت کند، او را به باد تمسخر می‌گیرید که این کار غیر قانونی است… نه می‌خواهید بجنگید، نه می‌خواهید قطع رابطه کنید، نه می‌خواهید از سلاح نفت استفاده کنید، نه اجازه می‌دهید مردم به خیابان‌ها بیایند، نه اجازه می‌دهید مقاومت فلسطین تجهیز شود، محاصره‌اش می‌کنید، پولش نمی‌دهید، گرسنگی‌اش می‌دهید و حقوقش را نمی‌دهید فقط می‌روید سراغ کاندولیزا رایس سیاه -داخل پرانتز، نشنیده بگیرید.-. این‌ها چطور می‌خواهند به سازشی عادلانه یا شرافت‌مندانه دست پیدا کنند؟! آخر چطور؟! اسرائیل اصلا شما را به رسمیت می‌شناسد؟! بنده به شما می‌گویم امروز اسرائیلیان برای مقاومت لبنان و مردم آن ارزش و احترام قائلند، اما همه‌ی آن سران ذلیل به هیچ نمی‌ارزند. حتی در زمینه‌ی این روند عربی که در بیروت درباره‌ی آن توافق کردید. عزیز من حتی یک روند عربی هم نیاز به کمی موضع‌گیری، مردانگی و قدرت دارد. نمی‌خواهید قدرت را به کار بگیرید لا اقل تهدید یا اشاره‌ای به آن بکنید.

اما این حرف که ما ضعیف هستیم… ملت لبنان برای همه‌ی ملل جهان و مقاومت لبنان برای همه‌ی ارتش‌های عربی و اسلامی حجتی شد که این حرف صحیح نیست. ارتش‌ها و ملت‌های عرب نه تنها می‌توانند غزه، کرانه‌ی باختری و قدس شرقی را آزاد کنند بلکه به سادگی، با تصمیمی کوچک و کمی اراده می‌توانند «فلسطین از بحر تا نهر» را باز گردانند.

ولی مشکل آن‌جاست که وقتی انسان خود را میان دو گزینه می‌بیند، میان ملتش و حکومتش، حکومتش را انتخاب می‌کند. میان قدس و حکومتش، حکومتش را انتخاب می‌کند. میان کرامت میهنش و حکومتش، حکومتش را انتخاب می‌کند. تفاوت مقاومت لبنان و فلسطین این است که کرامت ملت و مقدساتشان و آزادی‌شان را انتخاب کردند و رهبران، فرزندان و عزیزانشان را به عنوان قربانی تقدیم کردند تا به عرش خداوند(سبحانه و تعالی) برسد. معادله این است.

امروز مقاومت شما وجهه‌ی اسرائیل را به لرزه درآورد. کار «ارتش شکست‌ناپذیر» را ساختیم. کار «حکومت شکست‌ناپذیر» را ساختیم. واقعا کارشان را ساختیم. من تعارف نمی‌کنم. شعار نمی‌دهم. کافی است آن‌چه در فلسطین اشغالی در حال وقوع است، سخنان صهیونیست‌ها، برخوردهای میان ژنرال‌ها و سران اسرائیل را بخوانید.

اولمرت امروز ما را بازخواست می‌کند که چرا جشن پیروزی گرفته‌ایم. امروز یدیعوت آخارنوت یک نظرسنجی اسرائیلی چاپ کرده که: چه کسی را لایق نخست‌وزیری اسرائیل می‌دانید؟ اولمرت چقدر رأی آورده؟ 7 درصد! و وزیر پهلوان جنگ امیر پرتز 1 درصد!

اسرائیل این است. اسرائیلی که بنیان‌های سیاسی و سازمان‌های نظامی‌اش به لرزه درآمده‌اند و تشکیلات اطلاعاتی‌اش شکست خورده‌اند. وجهه‌ی اسرائیل امروز تغییر کرده. و هیچ حاکم و نظام عربی نمی‌تواند برود بیش از این امتیاز بدهد و در برابر شرط‌های خفت‌بار کمر خم کند و در برابر امت ما دلیل بیاورد که: ما با اسرائیل نمی‌توانیم هیچ کاری بکنیم.

روزی روزگاری پیرمردی دوران‌دیده که زمان، مکان و دوران خود را می‌شناخت گفت:«اگر مسلمین مجتمع بودند، هرکدام یک سطل آب به اسرائیل می‌ریختند او را سیل می‌برد.» یک سطل آب. بله وقتی صد، دویست، سیصد میلیون بایستند می‌توانند اسرائیل را شکست دهند. چندهزار لبنانی اسرائیل را شکست دادند. این دلیل پذیرفته نیست. ما باید وارد مرحله و دوران جدیدی بشویم. دورانی که ما شرط‌هایمان را به دشمن تحمیل می‌کنیم. دورانی که کرامت، آزادی، سروی و مقدساتمان را باز می‌گردانیم.

برادران و خواهران، امروز در جشن این پیروزی خدایی، عده‌ای منتظر صحبتی درباره‌ی مسائل داخلی لبنان هستند. و بنده قطعا درباره‌ی مسائل داخلی صحبت خواهم کرد. ولی پیش از این که وارد مسائل داخلی شوم، مانند روز 12 جولای می‌خواهم دو وصیت بکنم:

قلب‌ها، احساسات، عواطف، غم‌ها و دردهای ما در فلسطین است. در غزه، رام الله، نابلس، جنین، قدس و همه‌ی شهرها، روستاها و اردوگاه‌های فلسطینی است که در سکوت جهان -جهان عرب پیش از دیگران- هر روز بمباران می‌شوند و نزد مردمان فلسطین است که هر روز کشته و خانه‌ی فلسطینیانی است که هر روز تخریب می‌شود. این سکوت تا کی قرار است ادامه داشته باشد؟ این ننگ تا کی می‌خواهد بر پیشانی‌ها بماند؟ کسی از شما نمی‌خواهد ارتش‌هایتان را برای دفاع از مردم فلسطین روانه کنید. فقط از این ملت حمایت کنید؛ حمایت روحی، سیاسی، مالی و تسلیحاتی. در فلسطین رهبران، علما، گروه‌ها و جنبش‌ها و جوانان، مردان، زنان و کودکانی هستند که می‌توانند معجزه‌ی الهی سرزمین فلسطین را بار دیگر رقم بزنند.

و پیام دوم پیش از صحبت درباره‌ی لبنان، عراق است. عراقی که ما لبنانیان باید آن را یک الگو ببینیم. اگر جنگ لبنان پیروز می‌شد آمریکایی‌ها می‌خواستند همان الگو را در لبنان پیاده کنند. ما لبنانیان در جنگ از مقاومت، ارتش، نیروهای امنیتی، صلیب سرخ، رسانه‌ها، سازمان‌ها، حزب‌های گوناگون و مردم عزیزمان شهید دادیم ولی چند نفر بودند این شهیدان؟ بگذارید بگویم. هزار شهید؟ هزار و دویست شهید؟ در حالی که در عراق هر ماه 10 تا 15 هزار نفر در یک جنگ بیهوده کشته می‌شوند. جنگ بیهوده‌ای که آمریکایی‌ها و موساد آن را می‌گردانند، تأمین مالی می‌کنند و به آن تشویق می‌کنند. ما مقاومت لبنان بودیم که لبنان را از جنگ داخلی حفظ کردیم. بعضی می‌گویند مقاومت لبنان، کشور را به سمت جنگ داخلی می‌کشاند. هرگز. اگر اسرائیل پیروز می‌شد لبنان به جنگ داخلی کشیده می‌شد. چنان که زمزمه‌های فدرالیزم، بخش‌بندی و تقسیم را شنیدید و ادبیات اسرائیلی داشت دوباره رواج پیدا می‌کرد. عراق نمونه‌ایست که باید آن را آویزه‌ی گوشمان کنیم و باید پیاممان به مردممان در عراق توصیه به صبر، آرامش، وحدت، حکمت، ارتباط، درنغلتیدن به فتنه و دل‌نبستن به دشمن باشد.

اما لبنان. پیام امروز ما به لبنان: همگی -هیچ کس در این باره با کسی تعارف نمی‌کند.- می‌خواهیم و می‌دانیم امید، رهایی و آرزوی ما ایجاد حکومت توانا، مقتدر، عادل، باعزت و پاک است. این آرزوی همه است و فرض بر این است که این نقطه‌ی اشتراک همه‌ی لبنانیان است. ما این‌جا و به واسطه‌ی خون شهیدانمان پیش‌دستی و اعلام می‌کنیم هر سخنی در لبنان مبنی بر تقسیم، یک سخن اسرائیلی است. و هر سخنی در لبنان مبنی بر فدرالیزم، یک سخن اسرائیلی است. و هر سخنی در لبنان مبنی بر بخش‌بندی، یک سخن اسرائیلی است. تقدیر، تصمیم، روش و سرنوشت و خواست پروردگار ما لبنانیان این است که با هم و برابر با هم در سایه‌ی یک حکومت زندگی کنیم. تقسیم، تکه‌شدن، فدرالیزم و بخش‌بندی را نمی‌پذیریم. رکن یکپارچگی لبنان، سروری لبنان در برابر زیاده‌خواهی‌های صهیونیزم، درمان بحران‌های معیشتی و اقتصادی گریبانگیر لبنانیان و ساکنان لبنان، ایجاد حکومت قدرتمند، توانا، عادل، پاک و با عزت است. و این آرزو و مقصد همه‌ی ماست. حکومت قدرتمند و توانا یعنی حکومتی که می‌تواند با عزت، تمام خاک اشغال‌شده‌اش را باز گرداند، از هر قطره‌ی آب در رودهای وزانی، لیطانی و حاصبانی محافظت کند، مانع تجاوز هر روزه‌ی دشمن به تمامیت سیاسی و ارضی‌اش شود و به مردمش اطمینان دهد که حتما از آن‌ها محافظت خواهد کرد. با چه؟ با سلاح، قدرت، عقل، وحدت، تشکیلات، برنامه‌ریزی و اراده‌ی ملی. اشک از کسی محافظت نخواهد کرد.

ما چنین حکومت قدرتمند، توانا، عادل و پاکی می‌خواهیم، حکومت مستقلی که توصیه‌ها یا سلطه‌ی خارجی را نپذیرد، حکومت با کرامت و عزتی که در برابر شرط‌های خفت‌بار کمر خم نمی‌کند، حکومت پاکی که دست‌های ناپاک، اسراف و دزدی در آن راه ندارد. این حکومتی است که به آن نیاز داریم.

و در حالی که در جشن مقاومت هستیم به شما می‌گویم این راه حل طبیعی مسئله‌ی مقاومت است. می‌خواهیم با آن دل‌سوختگانی که در پی حل مسئله‌ی سلاحند، درباره‌ی سلاح صحبت کنیم! بنده به آن‌ها می‌گویم: نتیجه‌ها را درمان نکنید، بیایید علت‌ها را درمان کنیم. شعار که نمی‌خواهم بدهم، می‌خواهم منطقی صبحت کنم. بیایید با منطق با ما بحث کنید. مقاومت نتیجه‌ی یک سری علت است: اشغال، بازداشت اسیران، تصرف آب‌ها، تهدید لبنان و تجاوز به تمامیت این کشور، این‌ها علت‌ها هستند. علت‌ها را درمان کنید، نتیجه‌ها را می‌شود خیلی راحت درمان کرد. وقتی حکومتی قدرتمند، توانا و عادل که از لبنان و لبنانیان محفاظت می‌کند را تشکیل دهیم، به راحتی به راه حل محترمانه‌ی مسئله‌ی مقاومت و سلاحش دست خواهیم یافت. می‌خواهم لبنانیان به خوبی بشنوند. از آن‌چه گاهی بنده و برادرانم در بعضی بحث‌ها می‌گوییم بگذرید. بگذارید کمی از موضع مسئولیت صحبت کنیم. ما نمی‌گوییم این سلاح تا ابد باقی خواهد ماند. منطقی هم نیست که باقی بماند. این سلاح باید روزی پایان یابد. راه حل طبیعی این است که علت‌ها را درمان کنیم؛ نتایج خود به خود درمان می‌شوند. بیایید یک دولت قدرتمند عادل که از کشور و ساکنان آن و ما یملک، آب‌ها و کرامت آنان محفاظت می‌کند، تشکیل دهید. آن وقت خواهید دید حل مسئله‌ی مقاومت حتی به مذاکره هم نیاز ندارد. بسیار ساده‌تر از این حرف‌هاست.

ولی اسرائیل به جای این که از مزارع شبعا خارج شود، کم کم تا مرز بعدی پیش‌روی می‌کند. به جای این که مشکل نقاط مرزی را حل کند، تا خیام، مروحین و ضهیره جلو می‌آید. به جای این که از حق قانونی خود درباره‌ی آب‌های وزانی استفاده کنیم، می‌آیند برای دزدیدن آب‌های وزانی. این طور می‌شود از این کشور و منابعش حفاظت کرد؟ به همین خاطر می‌گویم: هر سخنی درباره‌ی خلع سلاح مقاومت -یا برخی می‌گویند خلع سلاح کمی سنگین است، خب، کمی سبک‌تر، تحویل دادن سلاح از جانب مقاومت.-، هر سخنی درباره‌ی تحویل سلاح از جانب مقاومت در سایه‌ی این حکومت، قدرت حاکم و نظام و در این شرایط یعنی تقدیم کردن لبنان به اسرائیل! که هر قدر می‌خواهد بکشد، هر که را می‌خواهد اسیر و هر کجا را که می‌خواهد بمباران کند و خاک و آب ما را در اختیار بگیرد. ما نمی‌توانیم این را بپذیریم. روشن است که نمی‌توانیم بپذیریم.

برادران و خواهران، شما مقاومت را می‌شناسید، جوانانی هستند که سال‌های خوش جوانی‌شان را در مقاومت صرف کردند و آزاد، بی‌درد، غرق در امکانات و در آرامش زندگی نکردند. 24 یا 25 سال در مقاومت نماندند که آخر اسرائیل بیاید زمین‌ها را اشغال، به آبروها تجاوز، امنیت را نابود و آب و منابع را تصرف کند. هرگز، والله هرگز.

این تنها راه است. یک راه طبیعی، منطقی، عاقلانه، مسئولانه و میهن‌پرستانه.

اما درباره‌ی راه‌های دیگر. می‌خواهم از همین جشن بزرگ و در حضور این چهره‌‌های پاک و بزرگوار و این مردم حاضر از همه‌ی طوائف و مناطق لبنان و تعداد زیادی از جریان‌ها و حزب‌های سیاسی به آن‌ها بگویم: دل بستن به تعطیل کردن مقاومت با فشار، هراس‌افکنی و محاصره، یک دل بستگی بیهوده است. دل بستگی به تعطیل کردن مقاومت از طریق به فتنه کشاندن آن با ارتش لبنان -چنان که در فکر برخی هست.-، یک دل بستگی بیهوده است. ارتش و مقاومت دو برادر عزیز و دوست هستند که هیچ کس نمی‌تواند میانشان فاصله بیاندازد. و آنان را که -از داخل صحبت نمی‌کنم. خارج یا داخل. هر چه می‌خواهید در نظر بگیرید. این افراد هر کجا می‌خواهند باشند.- به خلع سلاح مقاومت از طریق یک جنگ جدید اسرائیلی یا غیر آن دل بسته‌اند، به لیونی -لیونی را که می‌شناسید؟!- و پرتز، وزیر امور خارجه و وزیر جنگ، و موشه آرنز، استراتژیست و وزیر دفاع اسبق، ارجاع می‌دهم. از آن‌ها بشنوید. جمله واضح است. برایشان تکرارش می‌کنم. آن‌ها می‌گویند:«می‌خواستیم حزب الله را کاملا متلاشی کنیم ولی دریافتیم هیچ ارتشی در جهان نمی‌تواند چنین سازمان‌دهی‌ای را متلاشی کند.» و بنده به آنان می‌گویم:«هیچ ارتشی، هیچ کسی، در جهان نمی‌تواند سلاح ما را از دست‌ها و مشت‌های گره‌کرده‌مان در بیاورد.» تا وقتی این ملت وفادار و عزت‌مند به این مقاومت باور دارند. من با سلاح تهدید نمی‌کنم، به این ملتی که مقاومت را در آغوش گرفته دل بسته‌ام. بر روی آن پیرزن ارجمندی شرط بسته‌ام که میان خرابه‌ها ایستاد و گفت: خانه‌ی بیروتم نابود شد، خانه‌ی جنوبم نابود شد، ما با مقاومت و سلاح آنیم... و آن دیگری و دیگرانی که گفتند: اگر سید حسن سلاح را تحویل دهد، خائن است. و بنده به آنان می‌گویم: ای مردم عزت‌مند، وفادار و بزرگ، به شما قول می‌دهم که آرزو ندارم زندگی‌ام را با خیانت به پایان ببرم، ترجیح می‌دهم آن را با شهادت تمام کنم.

پس همه‌ی این دل‌بستگی‌ها بی فایده است. چون ملت و مقاومتی در لبنان هست که اشغال، ذلت، خواری، استبداد و هتک را بر نمی‌تابد و آماده است خود، فرزندان و عزیزانش را برای کشورش فدا کند. بله، امروز لبنان بدون مبالغه در منطقه‌ی خاورمیانه دیگر کوچک نیست، یک قدرت بزرگ است. به واسطه‌ی شماست که یک قدرت بزرگ است. آمریکا، غرب و اسرائیل کاملا این کشور را در معادلاتشان لحاظ می‌کنند. و جهان مظلوم و مستضعف به لبنان با احترام، تقدیر، بزرگداشت و افتخار نگاه می‌کند. پس برای این که این بخش را تمام کنم می‌گویم: راه حل طبیعی این است. برای این که کسی نگران نشود یک بار دیگر می‌گویم ما نمی‌خواهیم سلاح را تا ابد نگه داریم. و مانند 25 سال گذشته تأکید می‌کنم: این سلاح برای داخل نیست. برای داخل استفاده نشده و برای داخل استفاده نمی‌شود. این سلاح شیعیان نیست. سلاح لبنانیان است. سلاح مسلمانان و مسیحیان است. سلاح اهل سنت، درزی‌ها و شیعیان است. سلاح همه‌ی لبنانیان است. سلاحی برای حفاظت از لبنان و سروری و استقلال آن. و بنده با شما پیمان می‌بندم ماهیت و جهت این سلاح همین گونه خواهد ماند. و این پیمانی است با خدا، امت و شهیدان. پس راه این است: بیایید حکومتی قدرتمند، مقاوم، با عزت، محترم و پاک تشکیل دهیم.

و چون این هدف بسیار بزرگ است، به خاطر این که در نظریه نمانیم، مستقیما وارد موضوع می‌شویم. امروز نیامده‌ایم بگوییم برنده‌ها و بازنده‌ها مشخص شده‌اند. با وجود همه‌ی اختلافات، رقابت‌ها و گره‌های روانی و سیاسی میان‌مان، کسی نمی‌خواهد چنین چیزی بگوید. چه این که امروز لبنان واقعا در یک بن‌بست است. هیچ کس نمی‌تواند بگوید ما اکثریت هستیم. دیگران مهم نیستند و تمام و کشور دارد کار خودش را می‌کند. نه این طور نیست. امروز مخصوصا پس از جنگ، لبنان در یک بن‌بست حقیقی است. یک شکاف ملی -و نه مذهبی- بزرگ وجود دارد. وضعیت امروز اختلاف شیعه و سنی، مسلمانان و مسیحیان یا درزی‌ها، اهل سنت، شیعیان و مسیحیان نیست، هرگز. یک شکاف ملی وجود دارد. گزینه‌های راهبردی و سیاسی بزرگی هست که نیروهای سیاسی شیعی، اهل سنت، درزی و مسیحی بر سر آن توافق دارند و گزینه‌های دیگری وجود دارد که نیروهای دیگر سیاسی شیعی، اهل سنت، درزی و مسیحی بر سر آن متفقند. و وقتی بعضی شیعیان می‌آیند حرف‌های دیگری جز حرف‌های حزب الله و جنبش امل مطرح می‌کنند، فکر می‌کنند ما ناراحت می‌شویم. ما بسیار خوشحال شدیم چون مطرح شدن دیدگاه‌های هم‌سو با طرف مقابل نشان می‌دهد درگیری یک درگیری مذهبی نیست و فقط یک تقابل سیاسی است. محاسبات غلط را ببینید. حتی وقتی می‌خواهند ما را اذیت کنند، به نفعمان کار می‌کنند. به نفع ما کار می‌کنند. پس ما در مقابل یک شکاف ملی هستیم. و دعوت امروز من در جشن پیروزی‌ای که لبنانیان از همه‌ی طائفه‌ها و مناطق آن را آفریدند این است که: می‌خواهم تأکید کنم به هیچ کس اجازه ندهید شکاف سیاسی را به شکاف مذهبی یا شکاف طائفه‌ای تبدیل کند. تحریکات مذهبی و طائفه‌ای برای دفاع از انتخاب‌های سیاسی ممنوع است. این بازی با آتش و تخریب و نابود کردن کشور است. بله در زمینه‌ی انتخاب‌های سیاسی ما اختلاف داریم، رقابت می‌کنیم، گفت و گو می‌کنیم، اختلاف داریم، در رسانه‌ها به یک‌دیگر می‌تازیم، به خیابان‌ها می‌ریزیم و در انتخابات با هم رقابت می‌کنیم. همه‌ی این مکانیزم‌های مسالمت‌آمیز و دموکراتیک پذیرفته و آزاد است. این چیزی بود که باید بر آن تأکید می‌کردم.

هنوز شکاف سیاسی و چالش‌های خطرناکی وجود دارد که بعد از این سریعا به آن‌ها اشاره خواهم کرد. به منظور مقابله با این چالش: گروه حاکم در لبنان نمی‌تواند در قدرت بماند و به کار ادامه دهد. نمی‌تواند. راه حل طبیعی، تشکیل دولت وحدت ملی است. و وقتی بنده این‌جا از دولت وحدت ملی صحبت می‌کنم، نه منظورم سرنگونی کسی است، نه حذف کسی و نه به انزوا کشاندن یا بیرون راندن کسی، فقط مانند آن‌چه در 25 مه سال گذشته گفتم صحبتم این است که بیایید در کنار هم، برای حفاظت از لبنان، ساختن، آبادانی و آبرومند و یک‌پارچه کردن این کشور دست به دست هم بدهیم. با کمال صراحت: دولت کنونی نه قدرت حفاظت از لبنان را دارد، نه قدرت آبادانی کشور و نه توان یک‌پارچه کردن آن را. ولی وقتی می‌گوییم «دولت کنونی» منظور حذف، بیرون کردن یا عزل کسی نیست. هرگز این طور نیست. فقط می‌گوییم همه بیایید حفاظت، سازندگی و دفاع کنیم. پس تشکیل حکومتی قدرتمند، توانا و عادل اول: از یک دولت با جدیت وحدت ملی آغاز می‌شود. و بنده این‌جا برای بهره‌بردای [خود یا حزبم] شعار نمی‌دهم. پس خوب گوش کنید. بنده این‌جا برای بهره‌بردای، وقت‌کشی یا برای پسند هم‌پیمانان یا دوستان شعار نمی‌دهم. این پروژه‌ی جدی ماست که در مرحله‌ی پیش رو با همه‌ی توان برای آن تلاش خواهیم کرد.

دومین مسئله در زمینه‌ی تشکل حکومت عادل، توانا و مقتدر به قانون منصفانه‌ی انتخابات بر می‌گردد. قانونی که به همه‌ی طائفه‌ها و جریان‌های سیاسی این احساس را بدهد که فرصت نمایش حقیقی خود را دارند. نه این که به طائفه‌ای این احساس را بدهد که طفیلی طائفه‌ی دیگری شده. این گونه حکومت عادل، قدرتمند، توانا و مقدر را می‌سازیم. این راه درمان همه‌ی معضلاتی است که گریبانگیر ماست.

این‌جا سریعا سراغ چالش‌ها و پرونده‌های باقی‌مانده می‌روم. درباره‌ی سلاح مقاومت صحبت کردم فقط چیزی مانده که مربوط به شرایط کنونی است. خب آمدند ما را از دریا محاصره کردند، برای چه؟ برای حفاظت از لبنان؟ نه. بر اساس آن‌چه آن مشاور آلمانی (سلام الله علیها!) گفت: آلمان در حال ایفای نقشی تاریخی در دفاع از حق وجود اسرائیل است. و برای بنده بسیار جالب است که… کمی بعد در این باره چند موضع‌گیری خواهم کرد. از دریا آمدند و آسمان و مرزها نیز را محاصره کردند. بنده به ایشان می‌گویم دریا، مرزها و آسمان را محاصره کنید و ببندید. هیچ کدام از این‌ها ذره‌ای از اراده و سلاح مقاومت نمی‌کاهد. ما جنگی 33 روزه را از سر گذراندیم. بنده تعارف نمی‌کنم: ما آماده‌ی جنگی طولانی بودیم. آن‌چه در جنگ به نمایش گذاشتیم بخش کوچکی از توانمان بود. در بنت جبیل گفتیم بیش از 13.000 موشک داریم و بی‌چاره‌ها همان 13.000 را در نظر گرفتند. برگشتیم و توضیح دادیم که 13.000 نه یعنی 13.000 ممکن است بیش از این‌ها باشد. امروز به همه‌ی کسانی که قصد بستن دریاها، آسمان‌ها، صحراها و مرزها را دارند و همچنین به دشمن می‌گویم: مقاومت امروز بیش از -دقت کنید. زیر «بیش» خط بکشید.- بیش از 20.000 موشک دارد. مقاومت تنها چند روز پس از خروج از جنگی کوبنده همه‌ی توان نظامی، تشکیلاتی و تسلیحاتی خود را بازیابی کرده. مقاومت امروز از شب 12 جولای قدرتمندتر است. چرا که در خلال جنگ تجربه، خرد، اراده و عزمی تازه یافته. یک بار دیگر به کسی که بر روی ناتوانی مقاومت شرط بسته می‌گویم در اشتباهی. امروز… مقاومت امروز، 22 سپتامبر 2006، از هر روزی پیش از این از سال 1982 قدرتمندتر است. پس درباره‌ی مقاومت، توان و سلاح آن به قول معروف دل‌هایتان را صابون نزنید!

مسئله‌ی دوم اسیران هستند. اسیرانتان، فرزندانتان، ان شاءالله به زودی باز خواهند گشت. ان شاءالله به زودی همگی‌شان بازخواهند گشت. بنده شب 12 جولای از طرف مقاومت به شما قول دادم و از طرف مردان خداوند، از طرف مردان مقاوم، -نه از طرف خودم و پدرم.- به شما گفتم: اگر همه‌ی جهان جمع شوند نمی‌توانند این دو اسیر را از راهی جز مذاکرات غیر مستقیم و تبادل پس بگیرند. و پس از 12 جولای می‌گویم: بله، همه‌ی جهان آمدند و شما ماندید و ایستادید و اسرا نزد ما ماندند. و آزاد نخواهند شد جز در صورت بازگشت اسرایی که درخواست آزادی و بازگشتشان را می‌کنیم. و همه‌ی مردم را از این پرونده و موضوع خلاص خواهیم کرد.

سوم مزارع شبعا و تپه‌های کفرشوبا است. بعضی از مردم عزیز و صبور این روستاها این روزها درباره‌ی مرزبندی‌های جدید هراسیده و نگران شده بودند. بنده به آن‌ها تأکید می‌کنم کسی از مزارع شبعا و تپه‌های کفرشوبا و یک وجب از سرزمین‌های اشغال‌شده‌ی لبنان دست بر نخواهد داشت. هرگز این طور نخواهد شد. و به شما می‌گویم در پی جنگ و مذاکرات سیاسی فرصتی جدی برای آزادسازی مزارع شبعا ایجاد شده. و بسیار احتمال داشت آمریکایی‌ها موافقت کنند، بل‌که کردند ولی بعد -چنان که عادتشان است.- پیمانشان را شکستند و گفتند در شرایط کنونی نمی‌توانیم مزارع شبعا را به لبنان باز گردانیم. چرا؟ چون نمی‌خواهیم حزب الله را پیروز کنیم. مزارع را به هر کس می‌خواهید برگردانید و هر کس را می‌خواهید پیروز کنید، شما فقط برشان گردانید! در طی جنگ اگر اراده و وحدت جدی سیاسی و مقاومت سیاسی یک‌پارچه وجود داشت ما می‌توانستیم مزارع شبعا و تپه‌های کفرشوبا را بازگردانیم. ولی بنده به شما تأکید می‌کنیم این‌ها در حال آزادسازی‌اند.

همچنین همه‌ی تجاوزهایی که این روزها رخ می‌دهند. الان حکومت و ارتش لبنان، ارتش ملی‌مان، در مناطق مرزی حضور دارند و یونیفل 5.000 نیرو آورده. خب در گذشته وقتی مقاومت در مرزها بود هر بولدوزری ده متر جلو می‌آمد، مورد اصابت قرار می‌گرفت، فرار می‌کرد و دیگر نمی‌آمد. الان مرزهایمان در چه وضعی است؟ جولانگاهند، آزاد. می‌آیند و هر جا دلشان می‌خواهند می‌روند. خب، گذشته‌ها گذشته. بعد از این چه؟ این به ارتش لبنان ربط ندارد. ارتش لبنان از شجاعت، اراده و عزم برخوردار است و افسران و سربازانش برادران همین مقاومان هستند. فرقی ندارند. ماجرا از تصمیمات سیاسی نشأت می‌گیرد. آیا دولت لبنان، ارتش لبنان را یکی از شکایت‌کنندگان و شمارندگان تجاوزها می‌خواهد؟ این در شأن ارتش لبنان نیست. نه ارتش می‌پذیرد و نه مردم لبنان. ارتش ما برای این آن‌جا نیست که در مرزها بنشیند و مثل UN در سال 78 تجاوزهای اسرائیل را بشمارد. وظیفه‌ی ارتش ما که در جنوب مستقر شده بر اساس تصمیم دولت کنونی: دفاع از کشور و حفاظت از شهرنشینان، ما یملک و امنیت آن‌هاست. این‌ها عین متن است. الان به تمامیت و خاک کشور تجاوز می‌شود، شهرنشینان یکی از پس از دیگری ربوده می‌شوند و به آن‌ها و زمین‌هایشان تجاوز می‌شود. تصمیم سیاسی دولت چیست؟ در هر صورت ما تا امروز صبر کردیم. چون نمی‌خواستیم 1701 -قاعدتا غیر مقدس- را نقض و مشکل‌آفرینی کنیم. چون می‌دانیم هر تجاوز کوچکی از جانب ما -حتی دفاع مشروع- جهان را دوباره برخواهد انگیخت. اسرائیل از صبح تا شب نقض، تجاوز و اعتدا می‌کند و جهان سکوت می‌کنند. ولی کاملا اطمینان داشته باشید صبر ما زیاد طول نخواهد کشید. خوب گوش کنید. اگر حکومت و دولت از مسئولیت خود در زمینه‌ی حفاظت از خاک و شهروندان شانه خالی کنند، مردم لبنان این مسئولیت را بر دوش خواهند گرفت، چنان که از 1982 بر دوش گرفتند. و به صهیونیست‌ها می‌گویم: اگر کسی به شما ضمانت‌های امنیتی داده من خبر ندارم. اگر کسی روی میز یا زیر میز ضمانت‌های امنیتی داده برای خودش داده! ربطی به مقاومت و ملت لبنان ندارد. پس لازم است همت ملی خود را در جهت پشتیبانی، یاری و حمایت از ارتش ملی‌مان و تجهیزش به بهترین تهجیزات لازم به کار بگیریم تا حافظ کشور، روستاها، شهرک‌ها، زمین‌ها، کشاورزان، کلیساها و مساجد باشد. نه حافظ دیگری...

درباره‌ی یونیفل محترم -بعضی‌ها از عبارت یونیفل محترم استفاده می‌کنند ولی منظور بسیار گسترده‌تری از این عبارت دارند!- ما به شما خوش‌آمد گفتیم و بار دیگر بنده به شما در چهارچوب مأموریت مشخصتان خوش‌آمد می‌گویم. مأموریت شما کمک به ارتش لبنان است نه جاسوسی علیه حزب الله یا خلع سلاح مقاومت! جناب دبیر کل سازمان ملل، کوفی عنان، و دیگر مسئولان هم این را گفتند. البته داخل پرانتز عرض کنم که تا این لحظه از هیچ کدام از دولت‌های حاضر در یونیفل شنیده نشده که فرزندان و سربازان خود را برای دفاع از لبنان و لبنانیان فرستاده‌اند. از ما خجالت می‌کشند برادران و خواهران. خجالت می‌کشند بگویند آمده‌اند از ما دفاع کنند. ولی از دفاع از اسرائیل صحبت می‌کنند. خیلی خب. یونیفل تا زمانی که پایبند به مأموریت خود باشد خوش آمده. بنده از فرماندهی نیروهای بین المللی مستقر در لبنان می‌خواهم بیش‌تر مراقب باشد. چون بعضی داده‌ها و مستندات به دست من رسیده که برخی می‌خواهند این نیروی بین المللی را با مقاومت درگیر کنند. و شنیده‌ام در برخی جلسات گفته شده استقرار نیروهای بین المللی، توازن قدرت‌های داخلی در لبنان را بازخواهد گرداند. این یک حرف خطرناک است. نیروهای بین المللی برای مأموریتی مشخص آمده‌اند و حق ندارند در مسائل داخلی لبنان ورود کنند و موجب بروز چنین مسائلی شوند.

مسئله‌ی پیش از آخر درباره‌ی بحث‌های سیاسی است. ما نمی‌خواستیم با کسی وارد جدال سیاسی شویم. در دوران جنگ بسیار آزار دیدیم ولی ساکت ماندیم و صبر کردیم. و پس از پایان جنگ جدال‌ها، حملات و تجاوزهای رسانه‌ای و سیاسی علیه مقاومت و علیه ما ادامه یافت. ولی در آخرین سخنرانی‌ها کار به درجه‌ی غیر قابل تحمل رسید. خداوند (سبحانه و تعالی) می‌خواهد مؤمنان عقل‌هایی ورزیده، سینه‌هایی صبور و قلب‌هایی گسترده داشته باشند ولی در عین حال راضی به ذلت آن‌ها نیست. در طول جنگ بر تجاوز رسانه‌ای و سیاسی علیه مقاومت لبنان صبر کردیم ولی پس از جنگ به جایی رسید که فقط پیامبران تحمل آن را دارند و ما پیامبر نیستیم! بنده و برادرانم پیامبر نیستیم. این که یک نفر چیزی بگوید را درک می‌کنیم، دو نفر اگر بگویند قابل هضم است، نفر سوم بگوید هنوز می‌فهمیم ولی این که نیروهای کوچک و بزرگ سیاسی در پریستول جمع شوند و نمایندگان، سران و اعضای دفاتر سیاسی خود را در یک نشست بزرگ گرد بیاورند و سپس تلویحا به لبنانیان بگویند جنگی که در لبنان رخ داد جنگی ایرانی و به خاطر پرونده‌ی هسته‌ای ایران یا جنگی سوریه‌ای به خاطر تعطیلی دادگاه بین المللی بود… واقعا این را تحمل نخواهیم کرد. با وجود احترامی که برای این کشورها قائلیم. -و در روز پیروزی تکرار می‌کنم.- ما به رابطه و دوستی خود با جمهوری اسلامی ایران به رهبری حضرت امام سید علی خامنه‌ای (دام ظله الشریف) و به رابطه‌ی خود با سران و مردمان سوریه به ریاست جناب بشار اسد می‌بالیم. در عین حال ما اهل استقلال و سروری هستیم و پیشینه‌ی ما از پیشینه‌ی این مدعیان روشن‌تر است. این‌ها به هم ربطی ندارد. ولی درباره‌ی جنگی که آمریکا و اسرائیل به راه انداختند و کاندولیزا رایس آن را درد زایمان خاورمیانه‌ی جدید نامید و اولمرت و پرتز و همه درباره‌ی آن صحبت کردند و خانه‌های ما تخریب و کودکان و زنان ما کشته شدند و در جنگی که عرب آن را جنگ ششم و صهیونیست‌ها آن را جنگ اول تاریخ اسرائیل نامیدند کار به کجا می‌رسد؟ به این‌جا می‌رسد که می‌گویند ما به خاطر پرونده‌ی هسته‌ای یا دادگاه بین المللی می‌جنگیم! این حرفی ننگ‌آور و گستاخانه است.

خب بنده به همه‌ی کسانی که دل‌سوز بنده و عمامه و ریش من هستند و می‌گویند سید وارد جدال نشو احترام می‌گذارم. می‌گویند جوانان و سران حزب بحث خواهند کرد. بله بحث خواهند کرد ولی مرزی وجود دارد. بنده و عمامه و ریشم از این مقاومت و این مردم محترم‌تر نیستم. اگر عمامه و ریش من احترامی دارد به واسطه‌ی شما، این مقاومت و خون شهیدان آن است. بنده خواستار پایان بحث‌ها هستم. خواستار پایان بحث‌ها و خودداری از صحبت‌های پیش پا افتاده، آزاردهنده و درشت و باقی‌ماندن در چهارچوب رقابت‌های منطقی و معقول سیاسی هستم. چون در نهایت یک سرنوشت در انتظار ماست و در پایان باید لبنان را با هم بسازیم. ولی بنده سکوت نخواهم کرد، بنده، حسن نصرالله، در برابر توهین به مردم مقاومت سکوت نخواهم کرد. چند روز پیش یکی از سران بلندپایه‌ی 14 فوریه -بنده می‌دانم بعضی از مردم می‌گویند سید چرا می‌خواهی این حرف را بزنی؟ نه، می‌خواهم بگویم.- گفت:… هیچ کس اجازه ندارد حتی تلویحا بگوید هواداران مقاومت بی‌فکرند. شما بی‌فکرید؟ شما بی‌خردید؟ چه کسی این اهانت را می‌پذیرد؟ نه، پذیرفتنی نیست. بنده به هوادران او و آنان و جوانان و زنانشان و انتخاب‌هایشان اگر به نفع میهن باشد احترام می‌گذارم. ولی هیچ کس نمی‌تواند توهین به هواداران مقاومت را بپذیرد. بله، باید عذرخواهی کند. باید عذرخواهی کند. ما یک حزب، تشکیلات و گروه تمامیت‌خواه نیستیم. پدر من خان نبوده، پدربزرگم هم خان نبوده و فرزندم هم قرار نیست خان باشد.

بله، ما جدال سیاسی را نمی‌خواهیم. بله، خواستار خروج کشور از شکاف سیاسی از طریق هرگونه گفت و گویی هستیم. ما پایبند و از منادیان -نه تنها لازم است بپذیریم، ما از منادیان- حکومت و خط تشکیل و برپایی حکومت هستیم ولی ما اهل کرامتیم. کرامتمان در اولویت است. ممکن نیست بگذاریم کسی کرامت ما را به خاطر ساختن خانه‌ای -که به خاطر کرامت ما تخریب شده- از بین ببرد. کسی فکر نکند ممکن است در ازای ستاندن کرامت ما سیرمان کند، مایی که به خاطر کرامتمان خون داده‌ایم. ما این گونه‌ایم. چطور می‌خواهیم با لبنانیانی که این گونه با ما رابطه برقرار می‌کنند سازش کنیم؟ پس به بازنگری، آرامش و خردمداری فرا می‌خوانم.

در آستانه‌ی ماه مبارک رمضان هستیم. خداوند این ماه را یک بار دیگر با خیر به لبنانیان بازگرداند. و خداوند (سبحانه و تعالی) توفیق روزه و شب‌زنده‌داری این ماه را به ما عنایت کند. شاید ماه مبارک رمضان فرصتی شود برای تأمل، تفکر، بازگشت به خویشتن و دیدن حقیقت. چشم خود را به روی حقیقت باز کنید، مسائل شما را گمراه نکنند و کارهایتان را بر اساس محاسبات غلط بنا نکنید.

برادران و خواهران، یک بار دیگر سلام بر شهدا، خانواده‌های شهیدان پاک همه‌ی لبنان، جان‌بازان و اسرای همه‌ی طائفه‌ها، جریان‌ها و مناطق و همه‌ی ملت‌های عرب و مسلمان جهان و همه‌ی اشخاص، گروه‌ها و حزب‌هایی که مقاومت را پشتیبانی و یاری کردند. بنده وارد نام‌ها نمی‌شوم چون لیستی طولانی است و آن‌چه فراموش خواهم کرد بیش از آن‌چه برخواهم شمرد خواهد بود. به تشکر کلی بسنده می‌کنم. از همه ممنون. و همان‌گونه که در جنگ گفتیم: خدا پیروزتان خواهد کرد و پیروز هم کرد. پایدارتان خواهد کرد و کرد. یاری‌تان خواهد کرد و یاری کرد.

مانند 25 مه 2000 در بنت جبیل صحبت‌هایم را تمام می‌کنم که به شما گفتم: مردم، ای ملت لبنان، ای ملت فلسطین، ای ملت‌های امت عرب، از 25 مه 2000 دوران پیروزی‌ها آغاز شده و دوران شکست‌ها گذشته. و تا کنون به هیچ وجه شکستی رخ نداده. عیدتان مبارک، رمضانتان مبارک، پیروزی استراتژیک و تاریخیتان مبارک، ای شریف‌ترین، پاک‌ترین و بزرگوارترین مردم.

و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.


 

بیاناتی در این رابطه با موضوعات:

دغدغه‌های امت

دغدغه‌های امت

صدر عراق/ به مناسبت سالگرد شهادت آیت الله سید محمدباقر صدر
شماره ۲۶۲ هفته نامه پنجره به مناسبت سالگرد شهادت آیت الله سید محمدباقر صدر، در پرونده ویژه‌ای به بررسی شخصیت و آرا این اندیشمند مجاهد پرداخته است. در این پرونده می‌خوانید:

-...

رادیو اینترنتی

نمایه

صفحه ویژه جنگ ۳۳ روزه
بخش کوتاهی از مصاحبه سید حسن نصرالله با شبکه المیادین به روایت دوربین دوم

نماهنگ

کتاب


سید حسن نصرالله