بسم الله الرحمن الرحیم
و إن يريدوا أن يخدعوك فإن حسبك الله هو الذي أيدك بنصره وبالمؤمنين
جوامع


‎درس‌های بزرگ از نبردی کوچک

‎توطئه‌ای كه می‌رفت حزب‌الله را به دام جنگ داخلی یاخلع سلاح بیندازد، با تدبیر ره‌بران این حزب خنثی شد.
‎شماره‌ی ۳۳ ویژه‌نامه‌ی پایداری خردنامه‌ی همشهری
 


سپتامبر 2004 رفیق حریری، نخست وزیر مستعفی لبنان، پیش‌نویس طرحی را به شیراك پیشنهاد كرد كه درآن نطفه شوم خلع سلاح حزب‌الله و خروج سوریه از لبنان بسته می‌شد. شیراك بلافاصله طرح را با بوش در میان گذاشت و با همكاری این دو، طرح پیشنهادی حریری به شورای امنیت رفت و قالب قطعنامه 1559 را به خود گرفت. به این ترتیب پروژه اخراج سوریه از لبنان و خلع سلاح حزب‌الله با پشتوانه بند هفت منشور سازمان ملل متحد وارد فاز اجرایی شد.


درس‌هایی بزرگ از نبردی کوچک

سپتامبر 2004 رفیق حریری، نخست وزیر مستعفی لبنان، پیش‌نویس طرحی را به شیراك پیشنهاد كرد كه درآن نطفه شوم خلع سلاح حزب‌الله و خروج سوریه از لبنان بسته می‌شد. شیراك بلافاصله طرح را با بوش در میان گذاشت و با همكاری این دو، طرح پیشنهادی حریری به شورای امنیت رفت و قالب قطعنامه 1559 را به خود گرفت. به این ترتیب پروژه اخراج سوریه از لبنان و خلع سلاح حزب‌الله با پشتوانه بند هفت منشور سازمان ملل متحد وارد فاز اجرایی شد. در اثنای اعلام موافقت‌ها و مخالفت‌ها با اجرای این قطعنامه در لبنان، سید حسن نصرالله، دبیر كل حزب‌الله توانست طی مذاكرات منظم هفتگی با رفیق حریری، با او بر سر دو مفهوم به توافق برسد. اول اینكه خروج كامل سوریه از لبنان در شرایط آن روز لبنان به سود لبنان و استقلال این كشور نیست. و دوم اینكه    خلع سلاح حزب‌الله زیر سایه تهدید دایمی رژیم صهیونیستی و مسلح نبودن ارتش لبنان به سلاح‌های لازم جهت مقابله با هجوم هوایی و زمینی ارتش رژیم صهیونیستی به صالح كشور نیست. حریری پذیرفت نیروهای سوریه، بیروت و مركز لبنان را به سمت بقاع ترك كنند و درآنجا مستقر شوند. ضمن اینكه پذیرفت مادامی كه اسرای لبنانی به طور كامل آزاد نشوند، بخشهای اشغالی خاك لبنان از جمله مزارع شبعا آزاد نشود و تسویه حساب عادلانه و فراگیری كه او ازآن تحت عنوان «تسویه الشامله» نام میبرد محقق نشود، حزب‌الله همچنان سلاحش را حفظ كند. اگر خبر تعدیل مواضع حریری به گوش مطبوعات میرسید در واقع بانیان خارجی سناریوی 1559 مهمترین اهرم اجرایی سیاسی‌شان در لبنان را كه شخص حریری بود از دست می‌دادند، چرا كه حریری علی‌رغم مناسبات گرمش با فرانسه و عربستان، از این استقلال نسبی كه رأیش را با صراحت اعلام كند برخوردار بود؛ استقلالی كه به واسطه سال‌ها كار سیاسی و هم‌چنین اجرای پروژه‌های عظیم عمرانی در لبنان به دست آورده بود. به این ترتیب افق بحران در اردوگاه مخالفان حزب‌الله و سوریه ظاهر شد. اگر حریری مواضع جدیدش را با مطبوعات در میان می‌گذاشت توازن قوای سیاسی در لبنان كاملا به نفع حزب‌الله به هم می‌خورد، چرا كه جناح مخالف حزب‌الله كه سال‌ها روی حریری سرمایه‌گذاری كرده بود و از او عنصری مقتدر برای به دست گرفتن هدایت و رهبری مخالفان حزب‌الله و حضور سوریه در لبنان ساخته بود به ناگاه رهبری خود را از دست می‌داد و تاآیندهای نامعلوم كسی هم شأن او و با وجاهت سیاسی او پیدا نمی‌شد تا خلأ او را جبران كند. 14فوریه2005،یعنی درست صبح روزی كه روزنامه لبنانی السفیر مشروح سخنان حریری و مواضع جدید او را چاپ میكرد حریری در مقابل هتل سانجورج ترور شد. ترور حریری به ناگاه اذهان عمومی را متوجه حادثه ترور كرد و به جناح مخالفان حزب‌الله و سوریه فرصتی طلایی داد تا با جنجال آفرینی و سینه چاك كردن برای خونخواهی حریری، اذهان عمومی را به سوی ترور منحرف كنند و بدون داشتن هیچ مدرك محكمه‌پسندی، انگشت اتهام را متوجه سوریه كنند و این كشور را مجری ترور بنامند.
با شهادت شاهدی به نام زهیر ـ شاهدی كه به دلیل كذب این شهادت و همچنین جعل پاسپورت، هم‌اكنون در دادگاه امارات متهم است ـ چهار تن از سران نظامی و امنیتی ارتش لبنان به اتهام همكاری با سوریه در اجرای این ترور به زندان انداخته شدند و تا چهار سال بعد (بهار 2009) كه هیچ مدركی علیه آنان یافت نشد وآزاد شدند، در زندان ماندند. جو سیاسی آن روز لبنان و التهاب ناشی از بحران پیش آمده به قدری سنگین بود كه كمتر كسی در درستی این اتهام تردید میكرد. روزنامه‌ها پر بود از اظهارات سیاسیونی كه درباره علل و انگیزه‌های سوریه برای دست زدن به چنین ترور فجیعی داد سخن می‌دادند و تحلیل‌های پرطمطراق می‌كردند و خواستار تشكیل هرچه سریع‌تر دادگاه بین‌المللی برای رسیدگی به این جنایت سوریه می‌شدند! به این ترتیب تا این‌جای كار إئتلاف مثلث امریكا ـ فرانسه ـ عربستان، هرچند با قربانی كردن وزیر صفحه شطرنج بازی سیاسی آنان در لبنان یعنی رفیق حریری، با پیروزی پیش رفته بود. بعد از سالها مقاومت و پافشاری سوریه در برابر رژیم صهیونیستی كه خروجش می‌توانست به بهای گرو گرفتن خروج رژیم صهیونیستی از بلندی‌های جولان تمام شود، این إئتلاف سه‌گانه توانسته بودند با تحت فشار گذاشتن سوریه، هیچ فرصتی برای ارائه‌ی پیش‌شرط به سوریه ندهند و این كشور را به خروج نظامیانش از لبنان وادارند. اما فاز دوم سناریوی 1559، خلع سلاح حزب‌الله بود. سیدحسن نصرالله بدون كوچك‌ترین عقب‌نشینی، بلافاصله اعلام كرد هركس خواهان خلع سلاح حزب‌الله است، باید به‌زور این كار را انجام دهد. طبیعی بود كه هیچ كشوری نخواهد توانست با دخالت نظامی، سلاح یك گروه كوچك چریكی را كه پای‌گاه‌شان در دل مردم است بگیرد. این شد كه مخالفان به فشار سیاسی روی آوردند. كاراترین اهرم برای اعمال فشار به حزب‌الله این بود كه این حزب ر ا وارد عرصه یك جنگ داخلی دیگر، نظیر جنگ داخلی سالهای 1975 تا 1990 كنند. تنها تصور پیش‌امد جنگی نظیر جنگ داخلی لبنان برای مردم كافی بود كه آنها به قبول هر شرطی برای جلوگیری از وقوع مجدد چنان واقعه‌ای تن دهند. اما آفریدن كابوس جنگ داخلی تنها به شرطی عملی بود كه حزب‌الله، ولو برای یك بار هم كه شده، از سلاح خود برای دیكته كردن قدرت و حقانیتش در عرصه داخلی لبنان استفاده كند. سیدحسن نصرالله مجدداً اعلام كرد حزب‌الله تحت هیچ شرایطی برای حل بحران داخلی پیش‌آمده دست به اسلحه نخواهد برد، ولو هزار تن ازآنان كشته شوند. بعد هم گفت كه حل بحران تعیین تكلیف سلاح حزب‌الله را منوط به گفتگوی نمایندگان گروه‌های مختلف لبنانی و دست‌یابی آنها به اجماعی منطقی و قابل دفاع میداند. طبیعی بودكه مخالفان ساكت ننشینند. آنها به فكر افتاده بودند با خباثت، عزم سیدحسن را در این‌باره بیازمایند و او را وادار كنند تا در برابر كشتار حامیان مردمی خود در خیابان‌ها و ضمن انجام تظاهرات، به اعضای حزب‌الله توصیه كند در پاسخ، از سلاح استفاده كنند. اگر این اتفاق می‌افتاد مخالفان با توسل به این استدلال كه وجود سلاح در دستان حزب‌الله به جنگ داخلی منجر خواهد شد، به اعمال فشار سیاسی و بین المللی روی می‌آوردند. به این ترتیب اگر حزب‌الله در هرگونه برخورد داخلی، حتی كشتن عمدی حامیانش، از سلاح استفاده میكرد افكار عمومی جهان علیه‌ش بسیج می‌شد و به پشتوانه این قدرت اقناعی، می‌شد هر اقدام ناجوان‌مردانه‌ای را علیه حزب‌الله و مردم جنوب لبنان به منظور خلع سلاح این حزب مرتكب شد، حتی اگر به بهایی چون دست زدن به جنایت جنگی باشد. حزب‌الله اما تنها نبود. این حزب حامیان و هم‌پیمانان دیگری از جمله امل داشت. جوانان عضو امل بر خلاف اعضای حزب‌الله ازآن‌چنان نظم تشكیلاتی كه حزب‌الله داشت برخوردار نبودند. به قول نبیه بری، رهبر امل «فرق جوانان حزب الله و امل این است كه اگر سیدحسن به جوانانش بگوید بروید، می‌روند و وقتی بگوید برگردید برمی‌گردند، اما من اگر به جوانانم بگویم بروید می‌روند، اما برگشتشان با خداست.» همین نكته، روزنه‌ای بود كه مخالفان حزب‌الله امید داشتند با رخنه درآن، ضربه خود را به این حزب و حامیانش بزنند. اسباب خباثت مخالفان در روز تحصن مسالمت‌آمیز طرفداران حزب‌الله در یكی از بزرگترین میدان‌های بیروت فراهم شد. روز قبل از این تجمع اخباری دال بر اینكه مخالفان قصد دارند با تحریك طرفداران حزب‌الله، انها را وادار به استفاده از سلاح كنند به گوش رسید. اگرچه از قبل هم می‌شد چنین رویدادی را حدس زد. حزب‌الله در دوراه‌ی قرار گرفته بود: یا باید تجمعش را علیه دولت سنیوره تعطیل اعلام می‌كرد، یا برای دفاع از جان حامیانش، به آنها اجازه مقابله به مثل و استفاده از سلاح می‌داد كه البته هر دو شق ماجرا به نفع مخالفان بود. در روز تحصن اعتراض‌امیز حزب‌الله و هم‌پیمانانش علیه دولت سنیوره، نیروهای وابسته به    سمیر جعجع و دیگر مخالفان حزب‌الله با لباس شخصی به میان جمعیت آمدند و چند نفری از تظاهركنندگان خشمگین را كشتند. قرار بود این تحصن در روزهای بعد هم ادامه یابد. سیدحسن باید نشان می‌داد در ادامه تجمعات فردا و پس‌فردا و روزهای بعد تا چه حد بر سر حرفش كه عدم استفاده از سلاح بود باقی است. اما تدبیر دبیركل حزب‌الله چیز دیگری بود: گروهی از اعضای حزب‌الله با دوربین فیلم‌برداری به تجمع آمدند. ضمن برگزاری تحصن، ده‌ها دوربین آنها از هر حادثه‌ای، كوچك یا بزرگ، موافق یا مخالف با نقطه‌نظرات حزب‌الله، تصویر می‌گرفتند. وقتی كار به درگیری كشید، قناصه‌چی‌های طرفداران دولت از داخل خانه‌های یكی از خیابان‌های اطراف میدان به سمت تظاهركنندگان معترض شلیك كردند و شش نفر دیگر را هم كشتند. اما این بار اوضاع با روز قبل متفاوت بود: همان شب شبكه المنار با نشان دادن تصاویر مستند شلیك قناصه‌چی‌های طرفدار دولت به جماعت معترض، اسم وآدرس و مشخصات آنان را در این شبكه اعلام كرد و در ادامه افزود كه اینها همه باعث نخواهد شد حزب‌الله از سلاح استفاده كند! این اقدام هوش‌مندانه حزب‌الله سبب شد توطئه تحریك حزب‌الله به استفاده از سلاح بلافاصله فروكش كند: سنیوره اعلام كرد حزب‌الله به جای اسلحه، با دوربین به جنگ ما آمده است. تلفات حزب‌الله و حامیانش در این وقایع به بیست نفر هم نرسید. به این ترتیب توطئه‌ای كه میرفت این حزب را به انتخاب یكی از دو گزینه فرو رفتن در جنگ داخلی یا كنار گذاشتن سلاحش واداركند خنثی شد.
پ.ن پای‌گاه: اما مرحله دوم فاز اول سناریوی 1559 پس از مشخص شدن بی‌گناهی و آزادی افسران سوریه‌ای به گونه‌ای دیگر دنبال شد. کمیته‌ی تحقیق و پس از آن دادگاه بین‌المللی، ترور رفیق حریری را گاها با اعلام مکان متهمان در جنوب -محل سکونت شیعیان- یا با اخباری مستقیم و غیر مستقیم از محتوای رای اولیه به گردن نیروهای حزب الله انداختند. تا جایی که بار دیگر در آستانه اعلام رأی اولیه، لبنان در آستانه جنگ داخلی قرار گرفت. که البته این بار نیز با سخنرانی هوشمندانه سید حسن نصرالله در شب اعلام رای اولیه، نه تنها از وقوع جنگ داخلی جلوگیری شد، بلکه صدور رای نیز تا کنون به تعویق افتاده است. در سال 2009 و 2010 نزدیک به دویست جاسوس اسرائیلی در دستگاه‌های مختلف حکومتی و خصوصی از جمله اپراتورهای مخابرات دستگیرشدند و طبیعی بود بسیاری نیز گریختند. قدمت بعضی از این جاسوسان به قبل از شکل‌گیری هسته‌های حزب‌الله می‌رسید و بعضی از آنان بازنشست شده‌بودند. موج دستگیری جاسوسان گرچه به بهانه‌ی صدور رأی توسط طائفه‌ی مربوطه و صبر دولت برای اجرای یک‌باره احکام دچار تعویق شده. اما این موضوع و موضوع اعتراف شاهدان دروغین، بستری مناسب شد برای طرح ادعای حزب الله علیه اسرائیل در این پرونده و همچنین درخواست از نیروهای حکومتی برای بازنگری در مواضع چهارساله‌شان. دبیرکل حزب‌الله طی دو کنفرانس خبری به بیان دلایل مقاومت بر دست داشتن اسرائیل در این پرونده پرداخت. در میانه سال 2010 بار دیگر اخبار حاکی از قریب الوقوع بودن صدور رای اولیه و این بار اتهام مستقیم افرادی از حزب‌الله بود. در این میان رژیم صهیونیستی با آرایش نظامی پشت مرزهای لبنان، به التهاب فضا می‌افزود. در چهارمین سالگرد پیروزی حزب‌الله در جنگ سی و سه روزه، ارتش لبنان نیروهای متجاوز به خاک این کشور را که برای نصب دستگاه جاسوسی آمده بودند مورد هدف قرار داد. این حرکت توسط نیروهای اسرائیلی پاسخ گرفت و درگیری در روستاهای مرزی آغاز شد. حزب الله علی‌رغم حضور در منطقه وارد این آزمون نشد، گویی عده‌ای ورود به این نبرد را به عنوان دلیلی بر عصبانیت و درماندگی حزب الله در پرونده ترور نیاز و توقع داشتند. حزب الله بلافاصله فرماندهی نیروهای خود را در اختیار ارتش گذاشت تا در صورت شدید شدن درگیری‌ها و لزوم ورود حزب‌الله به عرصه بهانه‌ای نماند. خوشبختانه درگیری‌ها ساعاتی بعد پایان یافت. در دومین کنفرانس سید حسن نصرالله تصاویر دوربین هواپیماهای جاسوسی اسرائیل که از مسیرهای رفت و آمد رفیق حریری گرفته شده‌بودند را برای اولین بار پس از 5 سال افشا نمود. البته ایشان گفت ما در آغاز حتی محل این تصاویر را نمی‌دانستیم و ارتباطش را با پرونده بعدها در بازبینی آرشیوها کشف کردیم. به گفته ایشان این تصاویر توسط نیروهای حزب‌الله هم‌زمان با ارسال به پایگاه‌های اسرائیل در پایگاه‌های مقاومت دریافت شده بودند. تلویزیون اسرائیل به محض آغاز پخش این تصاویر سریعا از ادامه‌ی پخش زنده این کنفرانس خبری جلوگیری به عمل آورد. با این حرکت حیرت‌آور حزب‌الله، رژیم صهیونیستی بیشتر از یک هفته در سکوت رسانه‌ای فرو رفت و پس از آن نیز صحت این تصاویر را تایید کرد. سه موضوع جاسوسان، شاهدان دروغین و تصاویر هواپیماهای جاسوسی، مردم و احزاب لبنان را در مسئله محکومیت اسرائیل یک‌صدا نمود. حزب الله امروز در این موضوع خواستار تشکیل کمیته‌ای ملّی است و در سه بخش اساسی یادشده آمادگی خود را برای پیگیری تا دستیابی به حقیقت اعلام نموده.



نسخه‌ی پی.دی.اف

بیانات و مطالبی در این رابطه با موضوعات:

دغدغه‌های امت

دغدغه‌های امت

صدر عراق/ به مناسبت سالگرد شهادت آیت الله سید محمدباقر صدر
شماره ۲۶۲ هفته نامه پنجره به مناسبت سالگرد شهادت آیت الله سید محمدباقر صدر، در پرونده ویژه‌ای به بررسی شخصیت و آرا این اندیشمند مجاهد پرداخته است. در این پرونده می‌خوانید:

-...

رادیو اینترنتی

نمایه

صفحه ویژه جنگ ۳۳ روزه
بخش کوتاهی از مصاحبه سید حسن نصرالله با شبکه المیادین به روایت دوربین دوم

نماهنگ

کتاب


سید حسن نصرالله